دیوان شمس/آفتاب امروز بر شکل دگر تابان شدست
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (آفتاب امروز بر شکل دگر تابان شدست) از مولوی |
' |
آفتاب امروز بر شکل دگر تابان شدست در شعاعش همچو ذره جان من رقصان شدست مشتری در طالع است و ماه و زهره در حضور یار چوگان زلف مه رو میر این میدان شدست هر قدح کز می دهد گوید بگیر و هوش دار هش که دارد عقل دارد عقل خود پنهان شدست بزم سلطان است این جا هر که سلطانی است نوش خوان رحمت گسترید و ساقی اخوان شدست ساقیا پایان رسیدی عشق را از سر بگیر پا چه باشد سر چه باشد پا و سر یک سر شدست