ما بدان قامت و بالا نگرانيم هنوز
نسخهٔ تاریخ ۴ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۷:۰۸ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها)
' | ما بدان قامت و بالا نگرانیم هنوز از ادیب نیشابوری |
سالها در سینه سرّ عشق پنهان کردهایم |
ما بدان قامت و بالا نگرانیم هنوز | در غمت خون دل از دیده روانیم هنوز | |
جز تو یاری نگرفتیم و نخواهیم گرفت | بر همان عهد که بودیم، بر آنیم هنوز | |
به امید تو شب خویش به پایان آریم | آن جفا دیده که بودیم، همانیم هنوز | |
ای دریغا که پس از آن همه جان بازی ها | بر سر کوی تو بی نام و نشانیم هنوز | |
دیگران وادی عشق تو به پایان بردند | ما به یاد تو در این دشت روانیم هنوز | |
آرمیدند همه در حرم حرمت و ما | ساکن کوی خرابات و مغانیم هنوز | |
نو بهار آمد و بگذشت ولیکن من و دل | همچنان در تف آسیب خزانیم هنوز | |
بس شگفت است که با این همه تابش چو نخست | در پس پرده پندار نهانیم هنوز | |
ما از این چرخ کهن گرچه بسی پیرتریم | همچنان از مدد عشق جوانیم هنوز | |
اوستاد همه فن بوده و هستیم ادیب | با همان نام همان شوکت و شأنیم هنوز |