بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر درباره دانشجویان تروریست و پیشرفتهای ایران در کاخ سعدآباد ۲۸ اردیبهشت ۱۳۵۰
نسخهٔ تاریخ ۲۰ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۱۸:۲۷ توسط Bellavista1 (گفتگو | مشارکتها)
بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر هنگام باریابی هموندان کنگره حزب مردم در کاخ سعدآباد ۲۸ اردیبهشت ۱۳۵۰ | اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر | حزب مردم |
بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر درباره دانشجویان تروریست و پیشرفتهای ایران در کاخ سعدآباد ۲۸ اردیبهشت ۱۳۵۰
هنگام باریابی هموندان کنگره حزب مردم در کاخ سعدآباد ۲۸ اردیبهشت ماه ۱۳۵۰
- اشارهای شد به یک عده گمراه که البته تعدادشان کم است و خیلی هم کم است، ولی این دلیل بر بیاعتنایی نسبت به موضوع نمیشود، به دو جهت، یکی اینکه واقعاً حیف است که از سیمیلیون نفر جمعیت کشور حتی چند نفر گمراه باشند. البته تصور اینکه اینها بتوانند به مملکت صدمه بزنند تقریباً غیر ممکن است، اما به خودشان که صدمه میزنند، وقتی به خودشان صدمه بزنند به فامیل نزدیکشان هم ممکن است لطمه وارد بشود و اصولاً چرا این طور بشود؟
- اگر مملکت ما کشوری بود که روی آن خاک مرده پاشیده بودند، اگر مملکتی بود که در حال درجا زدن بود، اگر مملکتی بود که اصول فئودالیته، اصول خانخانی، بیعدالتیهای اجتماعی، عدم امکان پیشرفت افراد در آن حکمفرما بود، یا وضع کارگران و طبقات دیگرش نامناسب بود، میگفتیم طبیعی است که عدهای به خاطر احساسات وطنپرستی نتوانند چنین اوضاعی را ببینند و بخواهند کمر خدمت ببندند و مملکت را نجات بدهند، ولی تعجب در این است کشوری که دنیا آن را کشور نمونه اعلام کرده و دوازده ماده انقلابش آن را با حفظ آزادیهای فردی و انسانی به این مقام و منزلت رسانیده است، در چنین محیط و در چنین مملکتی که وضع به این صورت است و آینده آن باز هم درخشانتر خواهد شد، چطور ممکن است که در یک مغز سالم افکار منحرف و ناسالم و سیاه پیدا بشود؟ ما باید فکر کنیم که چطور چنین چیزی ممکن است، البته اگر خیلی غور و بررسی کنیم بالاخره به اینجا میرسیم که ممکن است عقدههایی در کار باشد و در این مورد کسانی هستند که (استغفرالله) با خدا هم دعوا میکنند و ایراد میگیرند که چرا این را به من ندادی؟ چرا آن را به من ندادی؟ چرا این طور کردی؟ باید گفت که بعضیها طبعاً حسودند با این حال اجتماع ما نباید این را بدون اهمیت و سرسری بگیرند. نباید بگوید که اینها حداکثر چند صد نفر و یا چند هزار نفر بیشتر نیستند و چنین رقمی در مقابل جمعیت ایران اهمیتی ندارد، بگذار هر چه میخواهند سر و صدا بکنند، اقتضای سن بعضیها این است، بالاخره خسته میشوند و ساکت میگردند. عدهای هم عادت دارند که میگویند خوب به من چه، دستگاه خودش فکری به حال آنها میکند و ترتیب کار را میدهد و جلوی خدای نخواسته خیانت را میگیرد. میخواهم بگویم نه، این طور نیست، این کار و وظیفه اخلاقی فرد فرد شما است، زیرا هر کدام از شما در برابر این مملکت سهم و وظیفه کاملاً مساوی دارید، این خاک، این آب، این هوا، به طور یکسان متعلق به همه شما است، بعد از شما متعلق به بچههای شما است و نسل بعد از نسل متعلق به ایرانی است. ما منابع طبیعی را ملی کردیم، جنگلها ملی شد، مراتع بزرگ ملی شد، آب ملی شد، در حالی که شاید حتی مترقیترین ممالک دنیا هنوز به این پایه نرسیده باشند، البته مقصودم ممالک و مجامع آزاد است.
- پس از آنجا که سهم همه نسبت به این آب و خاک مساوی است، وظیفهای هم که شما برای حفظ این کشور دارید مساوی است، وظیفهای که در مقابل عدهای ناچیز که از راه راست منحرف شدهاند دارید وظیفه مقابله و ارشاد و در صورت لزوم مقاومتی است که در برابر آنها باید بکنید.
- من با امیدهای زیاد نسبت به آینده با شما صحبت میکنم، چون مطالب به قدری واضح و روشن است و امکانات کشور به اندازهای زیاد است که جز اینکه انسان نسبت به آینده امیدوار باشد، راه دیگری ندارد.
- در چند سال پیش گفته بودم (و اتفاقاً وقایع و گذشت زمان هم ثابت کرد) که ما محکوم به پیشرفت هستیم. فرضیات هر قضیه و هر مسئلهای را که در نظر بگیرید به آسانی شما را به یک نتیجه میرساند. وقتی در این مملکت ثروتهای ملی شما معین باشد و ثروتهای بزرگ هم ملی شده باشند و همه آنها طبق برنامه به نفع اجتماع صرف بشود، و ثروتهای هنگفت نشناخته دیگری هم باشد که ما از آنها اطلاع نداریم، امکانات معدنی و کشاورزی هم به اندازهای باشد که هر فرد ولو اینکه تخصصی نداشته باشد، بتواند بفهمد که با پیشرفت زمان و انجام برنامهها کشور به زودی به مرز تمدن بزرگ خواهد رسید، چطور میشود که انسان خوشبین نباشد.
- این است که با وجود تمام این خوشبینیها، وظیفه شما افراد ایرانی که در هر سازمان و هر دستگاه به خصوص در هر حزبی که هستید و مسئولیتی ندارید، یعنی حکومت در دست ندارید، باید وظیفه ایرانی بودن خود را انجام دهید و در عین خوشبینی، مترصد پیدا کردن نقاط ضعف یا مشکلات یا احیاناً معایبی که داریم باشید.
- به زودی انتخابات کشور شروع خواهد شد، مسلماً تشکیلات شما نیز کاندیداهای انتخاباتی خود را معین خواهد کرد، وظیفه دستگاههای مملکتی خواهد بود که روش کاملاً بیطرفانه و شرافتمندانهای را برای مبارزه آزاد بین کاندیداها فراهم بکند، شما هم وارد این مبارزه بشوید، نتیجه انتخابات هر چه شد اگر در اقلیت بودید وظیفهتان را با حرارت بیشتر و شور بیشتر ادامه بدهید، برای اینکه بالاخره اساس و محرک اولیه همه این کارها، یکی خدمت به وطن است و دیگری ارضای وجدان انفرادی شما، این کار را با صداقت به وطن، با حس میهنخواهی شدید، با حس مبارزهجویی و اگر لازم باشد با مبارزهطلبی ادامه بدهید. در مقابل دشمنان که به جای خود، در برابر هر نوع ضعف و فتوری که مشاهده میکنید مبارزه کنید، برای دفاع از منافع میهنتان سعی کنید صفوف خود را فشرهتر نمایید و تشکیلاتتان را توسعه و بهبود ببخشید، و پیشنهادهای لازم برای تحریک بیشتر و فعالیت بیشتر در تشکیلات خودتان بدهید، به هر صورت به عنوان یک فرد حزبی و به عنوان یک نفر ایرانی وظیفه ملی و فردی و وجدانی خود را به خواست خداوند هر روز بهتر از روز پیش انجام بدهید.