الگو:نوشتار برگزیده
[[مصاحبه مطبوعاتی شاهنشاه آریامهر درباره رستاخیز ملت ایران در ۲۸ امرداد ماه ۱۳۳۲ و دستآوردهای پانزده سال انقلاب شاه و مردم ۲۶ امرداد ۲۵۳۷ شاهنشاهی]]'- شاهنشاه آریامهر در آغاز این جلسه فرمودند:
- قبل از هر چیز از این موقعیت استفاده میکنم که راجع به بیست و هشتم امرداد صحبتهای سالیانه خودم را انجام دهم.
- قبل از هر چیز درود به روان شهدای بیست و هشتم امرداد که اگر این فداکاری را آن روز نمیکردند، امروز برای همه روشن هست که ما چی بودیم.
- ولی چون اطلاعات و وقایع نزد من محفوظ است، لازم است که چند چیز را گوشزد بکنم. دولت عاجز وقت که عملاً با تودهایها در هر جبههای همکاری میکرد روز بیست و پنجم امرداد که بر خلاف تمام اصول قانون اساسی ایران شروع به یاغی گری کرد و بطور واضحی ائتلاف آنها با تودهایها روشن شد.
- اتفاقاً من تابستان آن سال در سعدآباد زندگی میکردم خبرهایی که میرسید، حکایت از نقشههایی میکرد که توسط تودهایها، کمونیستها طرح شده بود. برای حفظ این محل چهار تانک مأمور شده بود که حتماً قبل از وقایع بیست و پنجم امرداد تانکها برای حظ مقر آن دولت یاغی منتقل شدند. من خودم شخصاً در کلاردشت بودم و از دور ناظر جریانات.
- همانطوری که در کتاب مأموریت برای وطنم نوشتهام، پس از تفکر زیاد آن موقع نقشهای کشیدیم که اگر فرمان قانونی پادشاه مشروطه ایران را دولت وقت اجرا نکند با ترک کشور مردم ایران را مختار به اتخاذ رویه مطابق میلشان بکنیم.
- آن موقع شاید غیر از این چارهای نبود. یک عده میگفتند که چرا اینقدر صبر کردید، چرا قبلاً عمل نکردید ولی شاید جریانات آن زمان غیر از این اجازه نمیداد.
- ملت ایران هم انتخاب خودش را کرد و با قیام مردم و پیوستن به قوای مسلح، آن بساط را بر هم زد.
- در بیست و پنجم امرداد ۲۵۱۲ یا ۱۳۳۲ تعداد افسرهای تودهای و کمونیست ارتش ایران به ظاهر ۱۱۰ نفر بود، بعد که حکومت قانونی دو مرتبه برقرار شد و دسترسی پیدا کردیم به اسناد و مدارک تشکیلات نظامی حزب توده، این اطلاع کشف شد که تعداد آنها در آن روز به ۶۴۰ نفر میرسید.
- کما اینکه از همان نوشتجات اطلاع به دست آمد که نقشه آنها این بود که دو هفته بعد خود آنها آن دولت پوشالی را سرنگون میکردند و اگر مردم قیام نمیکردند، آن روز ایران، ایرانستان میشد، کما اینکه امروز هم نقشه همین است.
- ما باز اطلاعات زیادی داریم که بین خیلی از تظاهر کنندگان قبلاً تراکتهایی منتشر میشود با دستورهای صریح که هر کس چکار بکند. دستورات تمام مارکسیستی و کمونیستی است ولی همانطور که در مشدهد گفتند در موقع زیارت مرقد مطهر حضرت رضا (ع) این دفعه دیگر آن دفعه نیست. این دفعه من و میهن پرستان و نیروهای مسلح این مملکت اجازه چنین کاری را نخواهیم داد.
- مقصود پر واضح است برای اینکه ایرانستان بشود، اساس، بر هم زدن و از بین بردن ارتش شاهنشاهی و نیروهای مسلح است.
- قبل از بیست و هشتم امرداد ۲۵۱۲ تا بحال نیروهای مسلح ایران که تقریباً فاقد تجهیزات بودند و اگر بخواهم ارقام را بگویم قیاسش درست مثل قیاس چند رقمی است که در صحبتهایی که به مناسبت سالروز مشروطیت ایران کردم به همان اندازه برای شما تعجب آور خواهد بود.
- امروز ارتش نیرومندی داریم. ۵ سال دیگر ارتش ایران در حدود خودش برای یک مملکت چهل میلیونی یکی از ارتشهای مهمی دنیا خواهد بود. با این دستگاه پر از عواطف میهنی و پر از عشق میهنی شوخی نمیشود کرد.
- با وجود این ارتش، ایرانستان درست نمیشود. خیلی هم خلاصه به شما بگویم، قیام ۲۸ امرداد به من اجازه به چیزهایی را داد یکی، همانطور که می دانید ملی کردن به تمام معنی کلمه صنعت نفت ایران کما اینکه این صنعت به دست ایرانی و با دستور ایرانی به مرحلهای رسیده است که فکر میکنم زبانزد خاص و عام در خارج از ایران که هیچی در داخل ایران نیز به اهمیت آن پی بردهاند. حالا درآمدها به کجا رسیده و سطح زندگی مردم از چی به کجا رسیده اینها را میدانید تکرار نمیکنم.
- دو مطلب است فقط گوشزد میکنم به اینکه آثار استعماری که در مملکت ما موجود بود یکی همین موضوع نفت بود که این دستگاه رسید به جایی که پیشنهاد فروش با پنجاه درصد تخفیف نفت کرد که باز این مطلب تکراری است ولی باید گفت نتیجه اش مآلاً از قرارداد (گلشائیان) از لحاظ مالی بدتر بود. بعد چون خرید نفت در جاهای دیگر برای کمپانیها راحت تر بود این است که مجبور شدند در چاههای نفت ایران را ببندند و برای دادن مواجب کارکنان شرکت نفت ایران همانهایی که با چاپ انتشار اسکناس با پشتوانه طلا مخالفت میکردند هم آنها سیصد میلیون تومان آن روز برای پرداخت حقوق بدون پشتوانه اسکناس چاپ کردند این آثار استعماری را ما به این طریقی که میبینید به بهترین وجهی که حتی دشمن اذعان دارد حل کردیم.
- یک آثار دیگر استعماری قرارداد تحمیلی قسطنطنیه بود که آن زمان انگلیسها و دیگران و بعد انگلیسها تنها وارث استعمار خودشان در عراق تحمیل کردند که شط العرب یک پارچه مسئولیتش به عهده آن طرف است آن طرف هم که دست انگلیسها بود. پدرم سعی کرد که کاری بکند ولی خوب زورش نمیرسید. توانست جلوی آبادان و خرمشهر آبهای ایران را تا نصف رودخانه برساند ولی مابقی شطالعرب یکپارچه روی به اصطلاح آن قرارداد در تحت اختیار طرف دیگر بود.
- که بالاخره در الجزیره با حسن تفاهم کامل با جناب صدام حسین که دیگر فکر میکنم هم من و هم ایشان در این جا سیاستمداری خود را نشان دادیم و مآلاً به ذکر اینکه دو مملکت همسایه باید با دوستی و صفا زندگی بکند و آثار استعمار از بین برود، قبول شد که رژیم شط العرب مثل هر رودخانه مرزی دیگر در دنیا یا بر روی خط منصف است یا عمیق ترین مسیر.
- یک آثار دیگر استعماری اینکه توانستیم انجام بدهیم برگشت دو جزیره از ایران جدا شده باز زمان استعمار انگلیس است. خوب اگر بیست و هشتم امرداد نمیشد، این اتفاقات هم نمیافتاد. ایران ایرانستانی امروز چی بود دو سئوال است استقلال ما کجا بود؟ دین ما کجا بود؟
- جوابش گمان میکنم برای شما روشن باشد.
- آنهایی که در جستجوی ارقام هستند به آسانی میتوانند دنبال ارقام و مقایسه هم باشند که در بست و پنجم و بیست و هشتم امرداد ۲۵۱۲ چه بودیم چه داشتیم و امروز چه هستیم و چه خواهیم داشت.
- ما به شما نوید و وعده تمدن بزرگ با جزئیاتش را میدهیم و دیگران فکر میکنم که به شما وعده وحشت بزرگ بدهند. مقایسهاش با ملت ایران است.
- منتها باز هم تکرار میکنم تا من و میهن پرستان و قوای مسلح این مملکت هستیم این کار عملی نخواهد شد. حالا میل دارم اگر آقایان سئوالی داشته باشند سئوال بکنید منم هم به نوبه خود به آن سئوالها جواب میدهم.
حوادث اخیر - غلامحسین صالح یار سردبیر روزنامه اطلاعات:
همانطور که اعلیحضرت استحضار دارند، اخیراً در سخنرانیهای مذهبی که میشود و در مطالبی که در مساجد عنوان میشود انتقاداتی از دولت میشود. با توجه به اینکه ایران مرکز تشیع است و شاهنشاهی ایران بطور طبیعی پاسدار مذهب تشیع است و از طرف دیگر همیشه بین روحانیت و دولت روابط خوبی وجود داشته، آیا با توجه به این حملاتی که اخیراً از طرف روحانیون میشود میخواستم بدانم که سوء تفاهماتی بین دولت بوجود آمده با روحانیون و اگر این سوء تفاهمات بوجود آمده آیا اقدامی در رفع این سوء تفاهمات شده یا نه؟
سئوال دیگرم این است در مورد حوادث اخیر دو نوع اظهار نظر میشود، یک اظهار نظر این است که این حوادث را جمعی خرابکار و گروه مارکسیستهای اسلامی براه انداختهاند اظهار دیگر حتی یک جناح از حزب رستاخیز پشت سرش هست معتقد است که حوادث به این وسعت نمیتواند فقط از طرف چند نفر گروه خرابکار و عناصر مارکسیست اسلامی براه افتاده باشد. میخواستم بدانم گزارشی که به شرفعرض رسیده کدام یک از این دو نظر را ثابت میکند؟
شاهنشاه فرمودند:
- مسلم است که در مواقع ادای سوگند در بدو پادشاهی خود، به دو چیز سوگند یاد کردهام حالا تقدم و تأخر این جا مطرح نیست یکی حفظ مذهب شیعه اثناعشری یکی حفظ استقلال و تمامیت ارضی ایران. حالا اینکه خود من هم مسلمان معتقدی هستم به جای خودش، ولی از لحاظ زمامداری هم این وظیفه را من دارم و فکر میکنم هیچ مملکتی به اندازه ایران در ادای فرائض دینی آزاد نیست.
- و ما نه فقط این کار را تشویق میکنیم بلکه تمام بقاع متبرکهای که یا نیمه مخروبه بوده یا اینکه احتیاج به تعمیر داشتند، تمام را انجام دادهایم. مشهد مقدس که آستان حضرت رضا (ع) مقروض بود، امروز یکی از مفاخر اسلام شده. همین شاه چراغ شیراز که تا چند سال پیش لابد آنهایی که دیدهاند یادشان هست امروز تبدیل به یک مرکز اسلامی بسیار زیبایی شده و نقشههایی که برای آن جا داریم این است که یکی از مجموعههای بزرگ اسلام خواهد شد. این است که باید تشخیص داد کسانی که حمله میکنند کی هستند و از طرف کی. حمله به دولت که تازه مهم نیست ما که صحبت از آزادیهای سیاسی میکنیم همه نوع آزادیها را در نظر داریم. کما اینکه قبلاً هم گفته بودم ما آزادی اجتماعات، آزادی گفتار، آزادی نوشتن به محض اینکه مجلس باز بشود لوایحی که به مجلس خواهیم داد این دو لایحه خواهد بود ولی در هر مملکت متمدن دنیا، آزادی گفتار، آزادی دروغ و تهمت و افترا نیست.
- این مرز شما که رسانههای دسته جمعی هستید شما باید تشخیص بدهید که این افترا است دروغ است یا صحیح. اگر صحیح بود باید جوابگویش بود و حساب پس داد اگر دروغ و افترا است که آن هم باید روشن بشود.
شاهنشاه آریامهر در پاسخ سئوال دوم سردبیر اطلاعات فرمودند:
- نظریه اول که حتمی است مارکسیستهای اسلامی که برو برگرد ندارد. تمام نوشتجات و سبکها و تمام چیزهایی که منتشر میشود یک قدری بخوانید لازم نیست لابلای خطوط بگردید خیلی روشن است ولی حرف آن جناحی که این حرف را زده آن هم صحیح است. یعنی حتماً بین ۳۵ میلیون جمعیت دو نفر با خودی یا بیخودی، خیلی اوقات با خودی، ناراضی هم هستند و کدام مملکت در دنیا هست که در آن ناراضی نباشد. شما میشناسید؟ اگر میشناسید به من هم معرفی بکنید. خوب طبیعی است که سعی قوه مجریه و دولت و سایرین همیشه باید این باشد که نارضایتیها را آن چیزی که هست و آن چیزی که ممکن است از بین ببرند.
امیر طاهری نماینده کیهان پرسید:
شاهنشاه در تجزیه و تحلیلی که فرمودید نشان دادید که ما با دو مسئله روبرو هستیم. یکی مسئله براندازی خیلی مشخص و یکی هم مسئله نارضایتیهای مردم. بنابراین احتمالاً دو تا راه حل هم برای این دو مسئله متفاوت لازم خواهیم داشت. ممکن است شاهنشاه بفرمایند چه پیش بینیها و چه اقداماتی خواهد شد برای حل این دو مسئله جدا؟
شاهنشاه فرمودند:
- منظور شما همان نقشه است راجع به ایرانستان. اینکه گفتم تا من و شما که امیدوارم که همه تان وطن پرست هستید و قوای مسلح هست، نمیگذاریم این کار بشود و فکر میکنم میشود گفت کوچکترین تغییری در ژئوپولیتیک ایران اصلاً ممکن است که تمام نقشه دنیا را بهم بزند دوم برای از بین بردن نارضایتی، اول تشخیص آن است و بعد تجهیز برای از بین بردن آن. بعضی نارضایتیها را فوری میشود از بین برد و بعضیها را طولانی. آنکه فوری است مثلاً حالا همینطوری صحبت میکنم برای مثال ممکن است صد هزار پرونده گرانفروشی در این مدت برای اصناف درست کردند. شاید این طبقه ناراضی باشد به این پروندهها اگر دادگستری بخواهد رسیدگی کند شاید بیشتر از ده سال طول بکشد یک اقدام فوری این است که اتاق اصناف جدید که انتخاب خواهد شد به این پروندهها رسیدگی کند ولی این هم که شاید سال گذشته است ولی در هر حال یک فکری برای این پروندهها باید کرد مثلاً قلم بطلانی روی آن کشید ولی به شرطی که بعد همان گرانفروش سابق به ا ین نتیجه برسد که گرانفروشی بالاخره به نفع خودش هم نیست. به ضرر خودش است. چون او یک جنس، دو جنس، ده جنس را گران میفروشد. ولی نمی دانم حساب شم برای احتیاجات جاری مردم چند جنس است. دویست تا سیصد تاست چقدر است؟ باید گران بخرد پس کورس و مسابقه است که برای تأمین زندگی خودش بر روی قیمتش بکشد. برای اینکه چیزهای دیگر را که مورد احتیاجش است گرانتر بخرد یکی موضوع مسکن بود که اصل ۱۸ انقلاب این کار را تمام کرد و حتماً شماها شاهد این هستید که حداقل ۳۵ درصد و در بعضی نقاط پنجاه درصد قیمت ساختمان و قیمت کرایه پائین آمده، الآن هم که میگویند تقریباً معاملات زمین نمیشود راکد راکد است.
- یک عده ترسو که یک خورده سر و صدا شنیدهاند، شنیدهام که دارند خانه هایشان را تند تند میفروشند و از این مملکت فرار میکنند میروند بیرون این هم باعث این خواهد شد که قیمتها بیاید پایین و اما عدالت اجتماعی که اساس فلسفه رستاخیز است در دو چیز است یک حقوق بشر. متوجه باشید یکی از اصول حقوق بشر حق داشتن شغل است که در ایران امروز انقدر کار زیاد داریم، حتی اهالی خود ایران برای اشتغال تمام مشاغل کافی نیست مجبور شدیم از خارج آدم بیاورم و حقوقها هم خودتان می دانید در چه پایهای است اگر کسی در این مملکت کار بکند، میتواند زندگی بکند شاید هم خوب اینکه میگویند هی از دهات میآیند به شهر برای اینکه درآمد شهر بقدری بالاست که او را جلب میکند. ولی از طرف دیگر یک مملکت مترقی در دنیا هر چه که من میبینم آن مملکتی است که با حداقل زارع حداکثر محصول را تولید بکند ولی باید در نظر داشته باشیم آن کسی که در ده باقی میماند باید سطح درآمد ماهیانه یا سالیانهاش آنقدر باشد که او را در زمین نگهدارد. ما اول آمدیم اصلاحات ارضی کردیم به هر کسی که زمین را زراعت میکرد زمین را دادیم به خودش ولی خوب بعضیها ۲ هکتار سه هکتار، چهار هکتار زمین رسید. با چهار هکتار زمین که زندگی نمیشود کرد اگر هم سه چهار تا بچه داشته باشد.
- پس باید یا تعاونی بشود و مخارج کلی آن را بدهد یا بین همدیگر (به شرطی که از خارج به دهات نیاید) آنقدر خرید و فروش بکند که باصطلاح پایه یک مزرعه به اندازهای باشد از لحاظ اراضی که درآمدش کفاف خرج آن خانواده را بدهد.
- یکی دیگر صنعتی کردن مملکت است. بخش دولتی مسئول تمام صنایع سنگین نفت و فولاد و مس معادن بزرگ ذغال و پتروشیمی و چیزهای دیگر است. جزو عدالت اجتماعی گفتیم حتی مزارع، مراتع و آن مزارعی که سابق به اسم حقیقتاً مرتع بوده ولی باز میگفتند مزرعه اینها همه ملی میشود. بر اساس عدالت اجتماعی، یعنی چیزی که خداوند خلق کرده و بشر در آن دخالتی نداشته، این باید مال جامعه باشد و متعلق به جامعه و مملکت باشد. جنگل ملی شده، مراتع ملی شده، آب ملی شده. اینها جزو عدالت اجتماعی است.
- صنعت که ایجاد میشود و صنعت بخش خصوصی طبیعتاً اگر اینها استفاده نکنند کسی دنبال صنعت نمیرود اگر استفاده نکنند دنبال صنعت نروند شغل برای کارگر ایجاد نمیشود. کارگری که بیست درصد در سود کارخانه شریک است همانطور که گفتم چهار پنج ماه حقوقش میشود در سال و بعد میتواند تا ۲۹ درصد صاحب سهم بشود. این عدالت اجتماعی در ایران تقریباً بی همتاست.
- هنوز در ممالک مترقی دنیا این عمومیت پیدا نکرده. بعضی کارخانجات ممکن است بطور علیحده این کار را کرده باشند ولی قانون مملکت نیست آن کسی هم که از امنیت مملکت، از صنعت مملکت، از تجارت با هر مواهب دیگر استفاده میکند برای برقراری عدالت اجتماعی باید مالیات حقه خودش را بپردازد. با این مالیات حقه البته پسر و یا بچههای خودش هم میتوانند تحصیل مجانی بکنند ولی با این مالیات حقه تمام اهالی این مملکت میتوانند تحصیلات مجانی بکنند. فرض کنید یک خانواده ۵ تا بچه دارد اگر بنا بود که ا ین خرج تحصیل بچههایش را میداد در ماه چقدر برایش تمام میشد؟ پس اگر از عهده مخارج بر نمیآمد بچههایش را نمیگذاشت برود مدرسه کما اینکه در این مملکت همینطور هم بود. در روز انقلاب ششم بهمن ۱۳۴۱ شمسی ما ۳ میلیون مدرسه برو داشتیم که تازه یک کارهائی از مرداد ۳۲ تا آن موقع شده بود امروز نزدیک ده میلیون است. این در واقع با پول کیست؟ ممکن است بفرمائید پول نفت ولی قضیه پول نفت نیست این پول مالیات است. آنکه بیشتر میبرد باید مالیاتش را بدهد تا آنکه کمتر دارد بچههایش برایگان تحصیل بکنند. حتی ما چیزی صبح به آنها میدهیم بخورند. ممکن است عدهای نخورند بریزند دور ولی عدهای میخورند و آمار به ما نشان میدهد که در بعضی نقاط که هنوز سطح درآمد مردم زیاد نبود و در آن جا به شاگردها صبحانه میدادند فوراً سطح درسشان رفت بالا نتیجه درس و امتحاناتشان فوراً بعد از چند ماه رفت بالا یعنی تغذیه تا چه حدی لازم هست؟ حالا بگذریم از اینکه در کتاب تمدن بزرگ گفتهام که تا وقتی بچه در شکم مادرش است حتی باید مراقب تغذیه مادر باشیم و تا دو سال اولی که به دنیا میآید باید مراقبش باشیم. این البته جزو تمدن بزرگ است. ... دنباله مصاحبه شاهنشاه آریامهر با رسانهها را بخوانید و میان هم میهنان پخش کنید