دیوان شمس/مگر مستی نمیدانی که چون زنجیر جنبانی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (مگر مستی نمیدانی که چون زنجیر جنبانی) از مولوی |
' |
مگر مستی نمیدانی که چون زنجیر جنبانی ز مجنونان زندانی جهانی را بشورانی مگر نشنیدهای دستان ز بیخویشان و سرمستان وگر نشنیدهای بستان به جان تو که بستانی تو دانی من نمیدانم که چیست این بانگ از جانم وزین آواز حیرانم زهی پرذوق حیرانی صلا مستان و بیخویشان صلا ای عیش اندیشان صلا ای آنک میدانی که تو خود عین ایشانی