دیوان شمس/ساقی جان غیر آن رطل گرانم مده

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۳۵ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دیوان شمس (غزلیات) (ساقی جان غیر آن رطل گرانم مده)
از مولوی
'


ساقی جان غیر آن رطل گرانم مده ز آنک بدادی نخست هیچ جز آنم مده شهره نگارم ز تو عیش و قرارم ز تو جان بهارم ز تو رسم خزانم مده جان چو تویی بی‌شکی پیش تو جان جانکی باش مرا ای یکی هر دو جهانم مده پردگی و فاش تو آفت او باش تو جان رهی باش تو جان و روانم مده دوش بدادی مرا از کف خود باده را چون که چنینم درآ جز که چنانم مده غیر شرابی چو زر ای صنم سیمبر هیچ ندانم دگر ز آنک ندانم مده نیست شدم در چمن قفل بر آن در بزن هر کی بپرسد ز من هیچ نشانم مده شیر پراکنده‌ام زخم تو را بنده‌ام بی‌تو اگر زنده‌ام جز به سگانم مده زان مه چون اخترم زان گل تازه و ترم بی‌همگان خوشترم با همگانم مده خسرو تبریزیان شمس حق روحیان پر شده از تو دهان زخم زبانم مده