دیوان شمس/گر دم از شادی وگر از غم زنیم

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۳:۱۵ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دیوان شمس (غزلیات) (گر دم از شادی وگر از غم زنیم)
از مولوی
'


گر دم از شادی وگر از غم زنیم جمع بنشینیم و دم با هم زنیم یار ما افزون رود افزون رویم یار ما گر کم زند ما کم زنیم ما و یاران همدل و همدم شویم همچو آتش بر صف رستم زنیم گر چه مردانیم اگر تنها رویم چون زنان بر نوحه و ماتم زنیم گر به تنهایی به راه حج رویم تو مکن باور که بر زمزم زنیم تارهای چنگ را مانیم ما چونک درسازیم زیر و بم زنیم ما همه در جمع آدم بوده‌ایم بار دیگر جمله بر آدم زنیم نکته پوشیده‌ست و آدم واسطه خیمه‌ها بر ساحل اعظم زنیم چون به تخت آید سلیمان بقا صد هزاران بوسه بر خاتم زنیم