دیوان شمس/می رسد بوی جگر از دو لبم
نسخهٔ تاریخ ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۳:۰۲ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | دیوان شمس (غزلیات) (می رسد بوی جگر از دو لبم) از مولوی |
' |
می رسد بوی جگر از دو لبم می برآید دودها از یاربم می بنالد آسمان از آه من جان سپردن هر دمی شد مذهبم اندکی دانستیی از حال من گر خبر بودی شبت را از شبم مکتب تعلیم عشاق آتش است من شب و روز اندرون مکتبم روی خود بر روی زرد من بنه دست نه بر سینهام کاندر تبم گفتمش گویم به گوشت یک سخن گفت ترسم تا نسوزد غبغبم گفتمش دور از جمالت چشم بد چشم من نزدیک اگر چه معجبم