حافظ (غزلیات)/دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم
نسخهٔ تاریخ ۱۹ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۵:۱۰ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | حافظ (غزلیات) (دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم) از حافظ |
' |
دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم نقشی به یاد خط تو بر آب میزدم ابروی یار در نظر و خرقه سوخته جامی به یاد گوشه محراب میزدم هر مرغ فکر کز سر شاخ سخن بجست بازش ز طره تو به مضراب میزدم روی نگار در نظرم جلوه مینمود وز دور بوسه بر رخ مهتاب میزدم چشمم به روی ساقی و گوشم به قول چنگ فالی به چشم و گوش در این باب میزدم نقش خیال روی تو تا وقت صبحدم بر کارگاه دیده بیخواب میزدم ساقی به صوت این غزلم کاسه میگرفت میگفتم این سرود و می ناب میزدم خوش بود وقت حافظ و فال مراد و کام بر نام عمر و دولت احباب میزدم