حافظ (غزلیات)/کنار آب و پای بید و طبع شعر و یاری خوش
نسخهٔ تاریخ ۱۹ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۴:۵۸ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | حافظ (غزلیات) (کنار آب و پای بید و طبع شعر و یاری خوش) از حافظ |
' |
کنار آب و پای بید و طبع شعر و یاری خوش معاشر دلبری شیرین و ساقی گلعذاری خوش الا ای دولتی طالع که قدر وقت میدانی گوارا بادت این عشرت که داری روزگاری خوش هر آن کس را که در خاطر ز عشق دلبری باریست سپندی گو بر آتش نه که دارد کار و باری خوش عروس طبع را زیور ز فکر بکر میبندم بود کز دست ایامم به دست افتد نگاری خوش شب صحبت غنیمت دان و داد خوشدلی بستان که مهتابی دل افروز است و طرف لاله زاری خوش میای در کاسه چشم است ساقی را بنامیزد که مستی میکند با عقل و میبخشد خماری خوش به غفلت عمر شد حافظ بیا با ما به میخانه که شنگولان خوش باشت بیاموزند کاری خوش