دیوان شمس/ننگ عالم شدن از بهر تو ننگی نبود

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۰۶ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دیوان شمس (غزلیات) (ننگ عالم شدن از بهر تو ننگی نبود)
از مولوی
'


ننگ عالم شدن از بهر تو ننگی نبود با دل مرده دلان حاجت جنگی نبود عشق شیرینی جانست و همه چاشنی است چاشنی و مزه را صورت و رنگی نبود عشق شاخیست ز دریا که درآید در دل جای دریا و گهر سینه تنگی نبود ساحل نفس رها کن به تک دریا رو کاندر این بحر تو را خوف نهنگی نبود صورت هر دو جهان جمله ز آیینه عشق بنماید چو که بر آینه زنگی نبود کار روبه نبود عشق که هر روبه را حمله شیر نر و کبر پلنگی نبود