دیوان شمس/برخیز که ساقی اندرآمد

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۳:۴۸ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دیوان شمس (غزلیات) (برخیز که ساقی اندرآمد)
از مولوی
'


برخیز که ساقی اندرآمد وان جان هزار دلبر آمد آمد می ناب وز پی نقل بادام و نبات و شکر آمد آن جان و جهان رسید و از وی صد جان جهان مصور آمد مشک آمد پیش طره او کان طره ز حسن بر سر آمد زد حلقه مشک فام و می‌گفت بگشای که بنده عنبر آمد از تابش لعل او چه گویم کز لعل و عقیق برتر آمد زان سنبل ابروش حیاتم با برگ و لطیف و اخضر آمد درده می خام و بین که ما را در مجلس خام دیگر آمد آن رایت سرخ کز نهیبش اسپاه فرج مظفر آمد هر کار که بسته گشت و مشکل آن کار بدو میسر آمد می ده که سر سخن ندارم زیرا که سخن چو لنگر آمد