دیوان شمس/یا وصال یار باید یا حریفان را شراب

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۰۷ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دیوان شمس (غزلیات) (یا وصال یار باید یا حریفان را شراب)
از مولوی
'


یا وصال یار باید یا حریفان را شراب چونک دریا دست ندهد پای نه در جوی آب آن حریفان چو جان و باقیان جاودان در لطافت همچو آب و در سخاوت چون سحاب همرهان آب حیوان خضریان آسمان زندگی هر عمارت گنج‌های هر خراب آب یار نور آمد این لطیف و آن ظریف هر دو غمازند لیکن نی ز کین بل ز احتساب آب اندر طشت و یا جو چون ز کف جنبان شود نور بر دیوار هم آغاز گیرد اضطراب عرق جنسیت برادر جون قیامت می‌کند خود تو بنگر من خموشم و هوا علم بالصواب