مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۳ اسفند (حوت) ۱۳۰۳ نشست ۱۳۵
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری پنجم | تصمیمهای مجلس | قوانین بنیان ایران نوین مصوب مجلس شورای ملی |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پنجم |
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۳ اسفند (حوت) ۱۳۰۳
نشست ۱۳۵
صورت مشروح مجلس یوم سهشنبه سیزدهم برج حوت ۱۳۰۳ مطابق هفتم شعبانالمعظم ۱۳۴۳
مجلس دو ساعت و نیم قبل از ظهر به ریاست آقای مؤتمنالملک تشکیل گردید.
(صورت مجلس یوم یکشنبه یازدهم حوت را آقای آقا میرزا جواد خان قرائت نمودند)
رئیس - آقای سرکشیکزاده (اجازه)
سرکشیکزاده - بنده در دستور عرض دارم.
رئیس - آقای آقا سید یعقوب (اجازه)
آقا سید یعقوب - در صورت مجلس راجع به نظامه اجرای قانون یک پیشنهادی هم بنده کرده بودم در صوت مجلس اسمی از آن برده نشده چون آن پیشنهاد خوانده نشده بود برای این که از بین نرود خواستم تذکر بدهم که در صورت مجلس نوشته نشده رئیس - پیشنهادهایی که قرائت میشود در صورت مجلس مینویسد ولی آنهایی که دیر میرسد و قرائت نمیشود و ارجاع میشود به کمیسیون اسمی از آنها برده نمیشود.
آقای سرکشیکزاده. (اجازه)
سرکشیکزاده - بنده از آقایان محترم معذرت میخواهم که به اندازه دو دقیقه وقت آقایان را اشغال میکنم عرایض بنده مربوط به دستور امروز و سایر روزها است و البته مخالف نیستم با این که لایحه اوزان و مقادیر در دستور گذاشته شود لایحه سجل احوال بلکه این دو لایحه و سایر لوایح را از بهترین لوایح میدانم و البته آقایان باید موافقت کنند و کمتر صحبت کنند که این قبیل لوایح و قوانین زودتر از مجلس شورای ملی بگذرد. عرض بنده مربوط به طرحهایی است که غالباً از طرف آقایان نمایندگان محترم تقدیم مجلس میشود و به کمیسیون مبتکرات ارجاع میگردد و کمیسیون مبتکرات هم وظایف خودش را انجام و راپورت میدهد اگر واقعاً مقصود آقایان از امضا کردن این طرحها فقط یک امضا است البته اشکال ندارد ممکن است امضا شود و بعد عملی نشود ولی اگر آقایانی که امضا شود و بعد عملی نشود ولی اگر آقایانی که امضا میکنند مقصودشان این است که این طرحها قانون شود و به کمیسیونهای مربوطه برود باید تکلیف آنها معلوم بشود مخصوصاً بعضی از این طرحها گاهی مربوط به وقت میشود. مثلاً حضرت والا شاهزاده سلیمان میرزا طرحی راجع به ترتیب تقدیم پیشنهاد کرده بودند به کمیسیون مبتکرات رفته بود کمیسیون هم در آن رأی داد. این طرح مربوط به اول سال آینده است در کمیسیون سابق رأی به قابل توجه بودنش داده شود. ولی چون کمیسیون مدت عمرش منتفی شد کمیسیون ثانی هنوز موفق نشده است که مجدداً رأی بدهد همین طور آقای داور طرحی راجع به معاملات دولت و ادعاهایی که دولت بر اشخاص دارد و همین طور مردم به دولت دارند پیشنهاد داده بودند در کمیسین اول قابل توجه شد و این کمیسیون هنوز موفق نشده است رأی بدهد بالفرض هم این کمیسیون راپورت بدهد باز تصور میکنم آن به مجلس نیاید که عمر این کمیسیون هم منتفی شد و یک کمیسیون دیگر منعقد شود مثلاً آقای دامغانی یک طرحی پیشنهاد کردند تقریباً نه ماه است سه کمیسیون راجع به این طرح راپورت دادهاند. ولی هنوز به مجلس نیامده است و مطرح نشده است و همین طور سایر طرحها. بنده خواستم از نمایندگان محترم تقاضا کنم که اگر اجازه بفرمایند در اول هر جلسه دو عدد از این طرحهای قانونی در مجلس مطرح شود. البته اول مرتبه زیاد در آن مذاکره نمیشود یعنی یا رد میشود یا قابل توجه میشود و اگر این طور بشود میکنم کمیسیون مبتکرات هم موفق میشود که برای هر هفته تکلیف هفت هشت طرح را معین کند که در هفته که مجلس چهار جلسه دارد تمام طرحها تکلیفش معلوم میشود بنابراین پیشنهادی کردهام تقدیم مقام ریاست میکنم اگر موافقت میفرمایند همین طور معمول شود.
رئیس - راجع به امروز است
سر کیشکزاده - بلی
رئیس - امروز که حاضر نیست میماند برای جلسات بعد.
سرکشیکزاده - بسیار خوب
رئیس - لایحه اوزان و مقادیر از ماده هفتم مطرح است. (به شرح ذیل قرائت شد)
ماده هفتم - برای اجرای این قانون و ترتیب و تفتیش و رسیدگی و ساخت و استعمال اوزان و مقیاسهای جدید و جلوگیری از اوزان تقلبی. وزارت عوائد عامه نظامنامه مخصوص ترتیب و پس از تصویب دولت به موقع اجرا گذارده میشود.
رئیس - ماده هفتم تصویب شده است
جمعی از نمایندگان - صحیح است.
رئیس - ماده هشتم قرائت میشود (این طور قرائت شد)
ماده هشتم - دولت مکلف است که از تاریخ تصویب این قانون در ظرف سه سال وسایل اجرای این قانون را در تمام مملکت تهیه نموده و در آخر سال سوم آن را اجرا نماید. چهار ماه قبل از اجرا باید اعلانی در هر محلی از طرف دولت انتشار یابد و موقع اجرا این قانون قبلاً به اهالی خاطر نشان گردد
رئیس - آقای کازرونی (اجازه)
کازرونی - عرض ندارم
رئیس - آقای سلطانالعلماء (اجازه)
سلطانالعلماء - عرض ندارم
رئیس - اخگر (اجازه)
اخگر - عرضی ندارم
شیروانی - مخالفی نیست
رئیس مخالفی نیست؟
بعضی از نمایندگان - خیر
رئیس - رأی میگیریم. آقایانی که ماده هشت را تصویب میکنند قیام فرمایند.
(اکثر قیام نمودند)
رئیس - تصویب شده ماده نهم قرائت میشود. (به شرح ذیل قرائت شد)
ماده نهم - پس از انقضاء مدت مذکور در ماده هشتم استعمال هر نوع مقیاس غیر از اوزان و مقادیری که به موجب این قانون تعیین و اعلان شده است ممنوع و در حق کسانی که برخلاف این ممنوعیت رفتار نمایند مفاد ماده پنجم اجرا خواهد شد
رئیس - مخالفی دارد؟
جمعی از نمایندگان - خیر
رئیس - رأی میگیریم. آقایان موافقین با این ماده قیام فرمایند.
(اغلب قیام نمودند)
رئیس - تصویب شد. جدول یک قرائت میشود (به شرح ذیل قرائت شد)
۱- مقیاسهای طول. واحد مقیاس گز مساوی به یک متر
اجزاء: گره. ده یک گز مساوی یک دسی متر
اجزاء: بهر. صد یک گز مساوی یک سانتی متر
اجزاء: مو. هزار یک گز مساوی یک میلیمتر
اضعاف: میل هزار گز مساوی یک کیلومتر
اضعاف: فرسنگ: ده هزار گز مساوی یک میر یا متر
رئیس - گره ده یک گز. مخالفی ندارد.
(گفتند - خیر)
رئیس - به هر صد یک گز. مخالفی ندارد.
یکی از نمایندگان - خیر
رئیس - مو هزار یک گز. مخالفی نیست؟ (اظهاری نشد)
رئیس - میل هزار گز. ایرادی نیست. (مخالفی نشد)
رئیس - فرسنگ ده هزار گز مخالفی هست؟
بعضی از نمایندگان - خیر
رئیس - رأی میگیریم به جدول یک. آقایانی که تصویب میکنند قیام فرمایند
(اغلب قیام نمودند)
رئیس - تصویب شده جدول دو قرائت میشود. (این طور قرائت شد)
۲- مقیاسهای سطح. واحد مقیاس گز مربع مساوی یک متر مربع
اجزاء: گره مربع مساوی یک دسی متر مربع
اجزاء: به هر مربع مساوی یک سانتی متر مربع
اجزاء: موی مربع مساوی یک میلی متر مربع
اضعاف - قفیز.. صد گز مربع مساوی یک دکامتر
اضعاف - جریب ده هزار گز مربع مساوی هکتار
تبصره - در اضعاف مقیاس سطح مقصود از گز مربع همه جا همان است که در عرف عامه (ذرع مضروب) مینامند.
رئیس - قفیز صد گز مربع. آقای تدین (اجازه)
تدین - اینجا نوشته شده است قفیز صد گز مربع مساوی یک دکامتر. بنده تصور میکنم باید نوشته شود مساوی یک دکامتر مربع دکاده متر است نه صد متر کلمه مربعش افتاده است.
رئیس - آقای مقومالملک (اجازه)
مقومالملک - اینجا برای اضعاف سطح دو قسم تعیین شده است. یکی قفیز صد گز مربع و یکی جریب ده هزار گز مربع بنده تصور میکنم جریب در اغلب نقاط این مملکت هزار ذرع باشد
بعضی از نمایندگان - (به طور همهمه) این طور نیست.
مقومالملک - در تمام صفحات جنوب و غرب جریبشان هزار ذرع است فقط در گیلان ده هزار ذرع است بنده یک پیشنهادی کردهام که قفیز مساوی با صد متر مربع باشد و جریب هزار متر مربع و خروار ده هزار متر مربع
رئیس - شاهزاده شیخالرئیس (اجازه)
شاهزاده شیخالرئیس - کلمه جریب مختلف است در بعضی جاها هزار ذرع است در بعضی جاها هشتصد ذرع است ده هزار ذرع هم هست ولی اینجا هزار ذرع مربع از قلم افتاده است. ابتدا قفیز نوشته شده است که صد گز مربع است و یک مرتبه رفته است به ده هزار ذرع.هزار ذرع در این میانه از بین رفته است مخبر این قسمت (اگر آقایان نمایندگان در خاطر داشته باشند) در شور اول قدری مفصلتر بود پس از آن مذاکره شد که باید دست دولت را باز گذاشت که اگر بعد خواست اسامی جدیدی برای اینها بگذارد آزاد باشد. چنان چه ملاحظه میفرمایید در جدول چهارم که مقیاسهای وزن باشد در آن لایحه اولی پانزده شانزده اسم در مقابلش نوشته بودیم. ولی بعد فقط یک تبصره علاوه کردیم که آن تبصره نظر حضرت والا و سایرین را تأمین میکند و آن تبصره این است: دولت میتواند محض سهولت معاملات اجزا و اضعاف فرعی برای مقیاسهای وزن تهیه نماید بنابراین اگر در این تبصره مقیاسهای سطح را هم علاوه کنیم دیگر گمان نمیکنیم محتاج به این باشیم که اسم مخصوصی برای هزار گز معین کنیم به علاوه ممکن هم هست پیشنهاد بکنند بپذیریم
رئیس – آقای آقا سید یعقوب (اجازه)
آقا سید یعقوب - موافقم
رئیس - آقای حاج میرزا عبدالوهاب (اجازه)
حاج میرزا عبدالوهاب - بنده هم تأیید میکنم همان فرمایش آقایس مقومالملک را زیرا این طور که عجالتاً در مملکت معمول شده است جریب عبارت از هزار ذرع است و در تمام دهات ایران بین رعایا و اربابهای ملک این مسئله معمول است اگر حالا بیاییم بگوییم جریب ده هزار ذرع باشد یک انقلاب و اختلاف بزرگی در مملکت تولید میشود و اسباب زحمت فراهم خواهد آمد. بنده عقیدهام این است که جریب را هزار گز معین کنند و برای ده هزار ذرع خروار یا اسم دیگری معین نمایند و اگر این طور تصویب شود گمان میکنم اسباب انقلاب بشود.
رئیس - آقای آقا سید یعقوب (اجازه)
آقای سید یعقوب - خود آقایان همه میدانند که در دهات و ولایات جریب فرق دارد و به یک نسق نیست و این اختلاف در مملکت است و علت این که دولت لایه اوزان و مقیاسها را به مجلس آورد همین بود برای این که توحید اوزان و مقادیر بشود دولت این لایه را به مجلس آورد که اختلافات برداشته شود و چنان چه خاطر محترم آقایان مسحضر است در موقعی که پروگرام مطرح بود همین مسئله صحبت شد که باید مشی را واحد کرد تا اختلافات از بین برداشته شود.در این مملکت جریب در یک جا ده هزار ذرع است و در یک جا هشتصد ذرع و در یک جا هزار ذرع و در یک جا ششصد ذرع است همین مسئله باعث شده است که این لایحه از مجلس بگذرد تا اوزان و مقیاسها تحت شکل واحدی در آید. این اولاً.ثانیاً بعد از این که دولت وارد اجرای این قانون شد و بنا شد اصطلاحات را تغییر بدهند. چه فرق میکند که بگویند جریب ده هزار ذرع یا هزار ذرع باشد یا مراد از من پانصد مثقال یا هزار ذرع باشد یا مراد از من پانصد مثقال یا هزار مثقال است. پس آن که دولت اوزان و مقادیر سایر را متروک کرد هرچه که غیر از آن چیزی است که در این لایحه نوشته شده است بین خواهد رفت. ما میخواهیم یک قدمهایی برداریم که آن اختلافات از بین برود آقا میفرمایند یک اختلافاتی هست.بلی اختلافات هست و این قانون برای رفع همان اختلافات است. پس از آن که این قانون وضع شد همین طور که اینجا نوشته شده است قفیز میشود صد متر مربع و جریب میشود ده هزار متر مربع همین صور الفاظ دیگری که برای این معانی وضع شده است.
رئیس - آقای اخگر (اجازه)
اخگر - اساساً این پیشنهادی که آقای مقومالملک کردهاند از باب این امر که مابین جریب و قفیز که اینجا معین شده است یک اصطلاح دیگری لازم است بر هزار متر. حالا یک جا جریب هشتصد و یک هزار و یک جا ده هزار ذرع است. البته آن باید به صورت واحدی درآید مقصود ایشان از این پیشنهاد این بود برای هزار متر هم یک اصطلاحی معین شده باشد.این بود که پیشنهاد کردند جریب هزار متر و خروار هم ده هزار متر باشد که بین مالکین و رعایا هم معمول است و گمان نمیکنم هیچ ضرری داشته باشد که بین صد گز و ده هزار گز یک چیز دیگری هم معین شود. این است که ایشان پیشنهاد کردهاند جریب هزار ذرع و خروار ده هزار ذرع باشد.
رئیس - آقای تدین (اجازه)
تدین - بنده موافقم ولی این که فرمایند لغت خروار را استعمال کنیم تصور میکنم از نقطهنظر اصلاات محلی باشد در خراسان کلمه هیچ نیست
کازرونی - در ایران معمول است
تدین - آقایان البته تصدیق میفرمایند علت این که توحید اوزان و مقادیر لازم شد چه بود؟ علت به واسطه اختلافاتی بود که در اوزان و مقادیر مملکت موجود بود حتی به درجهای که در هر ایالتی اوزانش یک جا یک جور و یک جا طور دیگر است.برای این که این اختلافات مرتفع شود و توحید اوزان و مقادیر در همه جای مملکت عمومیت پیدا کند این قانون تهیه شد و به همین ملاحظه آمدهاند جریب را ده هزار ذرع گرفتهاند تا متحدالشکلی باشد و آنجاهایی که تاکنون هزار ذرع یا دو هزار ذرع یا کمتر بود.پس از تصویب و اجرای این قانون این اختلافات مرتفع و در همه جا یک طور خواهد شد. از این تاریخ به بعد جریب اطلاق خواهد شد به ده هزار ذرع مربع و تصور نمیکنم هیچ اشکالی هم داشته باشد و پیشنهادی هم دادهام.
جمعی از نمایندگان - مذاکرات کافی است.
رئیس - پیشنهاد آقایان آقا میرزا شهاب و مقومالملک قرائت میشود (به شرح ذیل خوانده شد)
بنده اضعاف مقیاس سطح را به طریق ذیل پیشنهاد میکنم:
قطب - ده متر مربع.
قفیز - صد متر مربع
جریب - هزار متر مربع
خروار - ده هزار متر مربع
رئیس - آقای آقا میرزا شهاب (اجازه)
رئیس - آقای آقا میرزا شهاب (اجازه)
آقامیرزا شهاب - همین طور که آقایان اینجا فرمودند این اصطلاحات مختلف است مثلاً در کرمان هیچ الفاظ قفیز و جریب معمول نیست و به جای قفیز قصب میگویند که عبارت از بیست پنج ذرع مربع است و در اینجا که نوشته است اضعاف سطح بنده نمیدانم چرا ماده متر یا ده ذرع مربع را از بین میاندازیم یا این مسئله از دو حال خارج نیست یا این است که قائل میشویم احتیاج نداریم و از این نظر لفظی برایش وضع نمیکنیم یا این است که باید بگوییم صد وبیست نفر وکیل عاجز بودهاند از این که یک لفظی پیدا کنند و این خیلی بد است که در یک قانون ما دو مرتبه را از قلم بیندازیم و مرتبه سوم را بگیریم هیچ یک از این الفاظی که اینجا نوشته شده است در تمام ایران معمول و متداول نیست مثلاً قفیز و جریب در بعضی جاها معمول نیست و همین طور قصب و خروار پس بنده با در نظر گرفتن مجموع اینها یک پیشنهادی کردم که برای ده ذرع مربع قصب معین شود. چون در کرمان متداول است که برای مقیاس سطح غیر از قصب چیز دیگری نمیگویند و این مقیاس مساوی است با بیست و پنج ذرع مربع و علت این که قصب میگویند برای این است که با نی اندازه میگیرند.در اینجا هم چه ضرر دارد که همین طور نوشته شود و فرضاً قصب هم نگویند ممکن است نی بگویند و به نظر بنده اشکالی هم ندارد به این طور که یک نی ده گز مربع و یک قفیز صد گز مربع و یک جریب هزار متر مربع و یک خروار ده هزار متر مربع باشد تا عبارتی هم از وسط نینداخته باشیم و اشکالی هم ندارد
مخبر - در این قسمت اول برای این که توافق نظری بین بنده و آقایان حاصل شود عرض کنم که در تبصره ذیل مقیاسهای وزن هست و اختصاص داده شده است به وزن که دولت برای آن اضافاتی میتواند تهیه خواهد کرد.لذا ما خوب است صبرکنیم که ببینیم دولت چه میکند آن وقت بعد ممکن است نظریات آقایان که باز میخواهند یک قسمتهایی در قسمت اضعاف و اجزا ملحوظ شود تأمین گردد و خود دولت مطابق نظریه آقایان ترتیب خواهد داد. اما این که فرمودند چرا مساحت قفیز و جریب از صد متر به ده هزار متر بالا رفته است در اینجا اگر ملاحظه بفرمایید میبینید از نقطهنظر گز مربع معین شده آن وقت وقتی بخواهیم صد گز مربع را بالا ببریم به همان تناسب مربعی بالا میبریم و درجه صعودی این مثل متر عادی نیست صد گز مربع را وقتی بخواهند بالا ببرند باید ببینند مرتبه بالاترش چیست و مرتبه بالاترش همین ده هزار گز است که نوشته شده به علاوه چنان چه عرض کردم دولت محض سهولت و معاملات ناچار است یک اجزا و اضعاف فرعی برای مقیاس وزن تهیه نماید و ممکن است مقیاس سطح هم در آن تبصره گذاشته شود در آن وقت اگر کم و زیادی لازم باشد ممکن است مقیاس سطح هم در آن تبصره گذاشته شود در آن وقت اگر کم زیادی لازم باشد ممکن است دولت اضافه کند و نظریه آقایان میشود بنابراین بهتر این است دولت اضافه کند نظریه آقایان میشود بنابراین بهتر این است که آقایان حالا پیشنهادات خودشان را پس بگیرند
رئیس - این پیشنهاد مجدداً قرائت میشود و رأی میگیریم
آقا میرزا شهاب - بنده پیشنهاد میکنم قصب را تبدیل به نی نمایند.
رئیس - آقای مقومالملک هم با این پیشنهاد موافقند؟
مقومالملک - بلی (پیشنهاد فوق به شرح سابق با تبدیل قصب به نی خوانده شد)
رئیس - رأی میگیریم به این پیشنهاد آقایانی که تصویب میکنند قیام فرمایند.
(عده قیام نمودند)
رئیس - مشکوک شده مجدداً رأی میگیریم به قابل توجه بودن آن آقایان موافقین قیام فرمایند.
(عدهای برخاستند)
رئیس - قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای تدین قرائت میشود پیشنهاد میکنم که اضعاف مقیاس سطح به طریق ذیل مقرر شود قفیز. مساوی صد گز مربع: یکدکا متر مربع. میل مربع مساوی هزار گز مربع یک کیلومتر مربع. جریب ده هزار گز مربع یک هکتار
رئیس - (خطاب به آقای تدین) وقتی که رأی دادید میل مساوی است با هزار گز میل را که مربع گردید آن وقت میشود یک میلیون بفرمایید
تدین - اضعاف طول در سطح هم در سیستم متر یک فرانسه همان است نهایت واحد فرق میکند متر هکتومتر کیلومتر. دکا متر در مربع میشود: مترمربع هکتومتر مربع دکامتر مربع نهایت برای مساحت اراضی زراعتی فقط دکامتر مربع. نهایت برای مساحت اراضی زراعتی فقط دکامتر مربع را استعمال میکنند در این موقع اسمش فرق کرده و میشود آر. بنابراین قهراً یکی از اضعاف آر هم هکتار میشد که معادل خواهد بود با صد آر و این برای مساحت اراضی زراعتی است فرض بفرمایید میخواهند بگویند مساحت سطح گیلان چقدر است یا مساحت تمام خاک آذربایجان یا سطح کلیه ایران یا سطح کره زمین چقدر است در اینجا نه هکتار اسمش خواهد بود نه آرونه دکامتر مربع هیچ یک بلکه میگویند: کیلومتر مربع و وقتی که یک قدری ترقی کند میشود: میل مربع. بنابراین در اینجا در مورد مقیاس سطح اگر قفیز یا جریب یا هر چه که استعمال شود باید دانست که این مربوط است به اراضی مزروع نه مطلق اراضی. بنابراین اگر بخواهند سطح تهران را معین کنند چقدر است چطور معین خواهند کرد؟ مثلاً خواهند گفت: صد قفیز یا صد جریب است؟ خیر این طور صحیح نیست و در اینجا باید همان اضعافی را که در مقیاسهای طول ذکر کردهاند در اینجا هم قبول کنند با این قید مثلاً در طول واحد طول معین شود و در اضعاف آن اگر میل مربع نوشته شود یا فرسنگ بود در اینجا فرسنگ مربع نوشته شود آن وقت ممکن است علاوه کنید و بگویید که برای مساحت اراضی زراعتی قفیز یا جریب یا قصب استعمال شود لذا برای رفع این نواقص این طور پیشنهاد کردم که قفیز هم باشد جریب هم باشد منتهی در این وسط میل مربع را هم ذکر کنیم برای این که اگر یک وقتی بنا شود مطلق اراضی و سطح یک ایالت یا ولایت یا شهری را معین کنند واحد این قبیل سطح میل مربع باشد. آن وقت هر سه جزء هم در اینجا رعایت شد. قفیز، جریب، میل مربع. اما این که اشاره فرمودند میل مربع یک ملیون میشود. توضیحاً عرض کنم که نقص در الفاظ ما است. وقتی ما میگوییم ده ذرع مربع در اینجا دو معنی استفاده میشود یکی این که صد ذرع مربع یعنی صد ذرعی که مربع است و یک مرتبه در خودش ضرب نمودهایم و یک دفعه این که مثلاً یک زمینی طولش ده ذرع و عرضش هم ده ذرع است و این عرض و طول را در هم ضرب کردهایم میشود صد ذرع مربع. مثلاً ملاحظه میفرمایید میگویند این اطاق مساحتش هشتاد ذرع مربع است. این عبارت یعنی چه؟ یعنی طول و عرضش را معین کردهایم میل مربع عبارت است از هزار ذرع مربع. شده. در اینجا که بنده عرض کردم میل مربع عبارت است هر هزار ذرع مربع. مقصودم ذرع مضروب به اصطلاح معموله معماری نبود یعنی مثلاً یک ضلعش صد ذرع باشد و ضلع دیگرش ده ذرع. یعنی یک زمینی که هر ضلعش هزار متر باشد و وقتی که در هم ضرب میشود آن وقت هزار ذرع مربع میشود که مساوی خواهد بود با یک کیلومتر مربع و اضعافش هم هر کدام یک اسم خاص دارد. علی ایحال مقصودم این است و نقص از الفاظ ما است. میل مربع معادل است با هزار ذرع مربع و در مقابلش نوشتهایم یک کیلومتر مربع یک سطحی که هر یک از اضلاعش یک کیلومتر با هزار متر باشد.
رئیس - قرائت میشود رأی میگیریم
(مجدداً به شرح سابق خوانده شد)
رئیس - رأی میگیریم به قابل توجه بودن این پیشنهاد آقایانی که قابل توجه میدانند قیام فرمایند.
(چند نفری برخاستند)
رئیس - قابل توجه نشد. پیشنهاد شاهزاده محمدهاشم میرزا قرائت میشود. (به این مضمون خوانده شد)
پیشنهاد میکنم عوض هزار ذرع مربع بخش نوشته شود.
رئیس - آقای شیخالرئیس. (اجازه)
محمدهاشم میرزا شیخالرئیس - کلیتاً بنده آن چه که تصور میکنم یکی از مقاصد مهمه از وضع این قانون و انشاء آن برای وحدت موازین و مقادیر بوده است و برای این است که از این اختلافاتی که در هر جا یک طور است دولت و مردم راحت شوند مثال ملاحظه بفرمایید جریب در گیلان ده هزار ذرع است و در هر گز سه هزار و ششصد ذرع و در سبزوار هزار و ششصد ذرع و در جای دیگر طور دیگر. به هر حال به قدری مختلف و متفاوت است که حقیقتاً اسباب زحمت است پس چه ضرر دارد که ما یک لغتی وضع کنیم که هم تازه و هم فارسی و هم فارسی و هم خوب و مستعمل باشد و آن به عقیده بنده کلمه "بخش" است. ضمناً باید یک لغتی هم وضع کرد که مردم هم به آن مأنوس باشند و اما این که آقای رهنما فرمودند نوشتن در تبصره کافی است به نظر بنده کافی نیست زیرا هزار ذرع یک چیزی است که خیلی معمول و متداول است و در اراضی و همه جا هم به کار میرود و ده هزار ذرعی خیلی کمتر مورد استعمال است و این برخلاف ترتیب است و البته اگر برای هزار ذرع هم یک اسمی داشته باشیم بهتر است و همین طور اگر ده هزار ذرعی ده جریب بشود راحتتر است و الا باید تمام مردم اصطلاحات خودشان را عوض کنند تا این که مطابقه بکند با این ترتیب پس به عقیده بنده بخش یک لغتی است فارسی و ساده و همه مدام میتوانند یاد بگیرند و اگر به جای هزار ذرع بخش گذاشته شود بهتر است و هیچ اشکالی هم ندارد و رفع این مشکلات هم میشود. حالا بنده این کلمه را پیشنهاد کردم و دیگر بسته است برای آقای مخبر.
مخبر - خود حضرت والا عضو کمیسیون هستند و ملاحظه فرمودهاند که حساب تا اندازهای از روی دقت شده و در کمیسیونی هم که مجدداً تشکیل شد عدهای از آقایان تشریف داشتند و مذاکره شد که این ترتیب به هم نخورد به علاوه بنده عرض میکنم اگر شما در آن تبصره به دولت اجازه بدهید که اضعاف و اجزایی برای مقایس سطح معین کند تمام این اختلافات برطرف میشود و اسباب زحمت هم نخواهد شد و فقط در این تبصره علاوه بشود که دولت محض سهولت معاملات میتواند اضعاف و اجزایی برای مقاسهای سطح معین کند آن وقت دولت با یک دقتی ملاحظه میکند و اسمش را یا کیلومتر میگذارد یا میل میگذارد یا بخش میگذارد و از این جهت گمان میکنم این ترتیب بهتر باشد.
رئیس - رأی میگیریم به قابل توجه بودن پیشنهاد شاهزاده محمدهاشم میرزا آقایان موافقین قیام فرمایند.
(عده قلیلی قیام نمودند)
رئیس - قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای مشار اعظم. (به مضمون ذیل خوانده شد)
بنده پیشنهاد میکنم هزار گز مربع، ذرع نامیده شود و یک واحدی از مقیاسهای سطح باشد.
رئیس - بفرمایید.
مشار اعظم - در اینجا توضیح داه شد که جریب ده هزار گز مربع است یعنی وقتی گفتند جریب ملتفت میشویم که مقصود ده هزار گز مربع است و همین طور یک قفیز عبارت است از صد گز مربع است بنابراین عیبی ندارد که بفهمیم هزار گز مربع چیست و یک اسمی هم برای آن بگذاریم و هیچ اشکال و لطمه هم وارد نمیآید. بنابراین برای این که بین اینها هم یک مرتبه باشد به عقیده بنده خوب است ارز را قرار بدهیم این به نظر بنده رسید که عرض کردم مصطلح هم هست این است که پیشنهاد کردم ولی اگر آقای مخبر قبول کنند
مخبر - بنده خیلی میل داشتم پیشنهاد آقای مشار اعظم را بپذیرم ولی همان طور که آقای تدین پیشنهاد کردند گمان میکنم در موقع عمل این نظریه تأمین شود و در اینجا میخواستم عرض کنم که دکامتر مربع را هم که آقای تدین پیشنهاد کردند ممکن است اضافه شود لیکن خوب است آقایان در این قسمتها اصرار نفرمایند زیرا خود دولت اینها را درخواهد کرد.
مشار اعظم - پس رأی بگیرید
رئیس - مسترد گردید؟
مشاراعظم - بلی
رئیس - پیشنهاد آقای یاسایی (این طور قرائت شد)
بنده پیشنهاد میکنم اضعاف گز مربع این طور مقرر شود:
گز مساوی ده گز مربع
نی مساوی صد گز مربع
قفیز مساوی هزار گز مربع
جریب مساوی ده هزار گز مربع
رئیس - بفرمایید
یاسایی - چون میبینم بعضی از آقایان توحش دارند از این که اصطلاحات جدیدی در قانون مقرر شود در صورتی که هر اصطلاحی که وضع شود بعد جامعه ناچار است از این که یاد بگیرد همین شکلی را هم که معین میکنند که جریب ده هزار ذرع مربع است البته باید زحمت بکشند تا یاد بگیرند ولی فقط یک چیزی هست که جامعه به بعضی اصطلاحات طوری وضع شود که مورد انس همه باشد بهتر است کوچکترین قطعه زمینی که در اصطلاح فارسی داریم و همه جا هم معمول است گز است و دربعضی جاها هم واو تصغیر به آخرش اضافه میکنند و میگویند گرتو و کرت لغت فارسی است برای یک قطعه زمین زراعتی و به عقیده بنده اگر ما بخواهیم اصطلاحی وضع کنیم برای ده ذرع مربع باید همان کرت باشد و بعد از او همان طور که آقای آقا میرزا شهاب توضیح دادند نی مربع یا قصب به زبان عربی و بعد قفیز هزار ذرع مربع باشد و بعد جریب ده هزار ذرع مربع باشد بهتر است.زیرا مردم به این اصطلاحات مأنوسترند و زودتر یاد میگیرند. دیگر این که اینجا گفته شد وقتی ما میگوییم پنج ذرع مربع مقصود همان پنج ذرع است یا نتیجهاش حاصل ضربش است.خوب بالاخره باید اینها را حل کنیم که وقتی میگوییم پیج ذرع مربع مقصود پنج ذرع است یا بیست و پنج ذرع. بعضی میگویند زبان ما ناقص است و وقتی که میگوییم پنج ذرع یعنی همان پنج ذرع. در صورتی که این طور نیست پنج ذرع مربع که ما گفتیم و با قید مربع ذکر کردیم یعنی بیست و پنج ذرع مربع و این خیلی واضح است زایرا پنج تا بیست و پنج تا میشود و عقیده بنده اینجا هم مقصود همان است.
رئیس - شاهزاده شیخالرئیس (اجازه)
شیخالرئیس - بنده نمیدانم در عبارتهای خیلی معمولی که در همه جا متداول است چرا باید بعضی اشکالات کرد و گفت غلط است. صد ذرع مربع معنایش این است که حاصل ضرب آن صد ذرع است و این که میفرمایند «دوهزار ذرع مربع یعنی دوهزار ذرع ضرب در دو هزار ذرع که حاصلضرب آن میشود چهار میلیون ذرع» همچون چیزی متداول نیست و اگر همان اسمی را که معمول است بگذاریم و بگوییم ذرع مضروب بهتر است که فرضاً وقتی میگوییم پنج هزار ذرع یعنی پنج هزار را ضرب میکنیم در پنج هزار و حاصلضربش هم معلوم است و هر بنایی هم میداند و اگر در اصطلاح علمی اشکالی دارد در اصطلاح عمومی به هیچوجه اشکالی وارد نمیآورد
رئیس - آقایانی که پیشنهاد آقای یاسایی را قابل توجه میدانند قیام فرمایند.
(عده کمی برخاستند)
رئیس - قابل توجه نشد. پیشنهاد آقای مشیرالدوله و آقای تقیزاده...
یک پیشنهاد دیگری است که آن مقدم است. پیشنهاد آقای دکتر احیاءالسلطنه (به شرح ذیل قرائت شد)
بنده پیشنهاد مینماینم جدولهای اوزان و مقادیر را به کمیسیون برگردانیده پس از یک دقت و تجدیدنظر دیگری به عرض مجلس برسانند.
رئیس - بفرمایید.
دکتر احیاءالسلطنه - مقصود از تدوین قانون اوزان و مقادیر این بوده است که اوزان و مقادیر ما هم برطبق اصول سیستم متر یک مقیاسهای متری فرانسه تنظیم بشود و توضیحاتی را هم که آقای تدین دادند کاملاً مطابق باسیستم متریک بود و چون ما این قدم را میخواهیم برداریم لازم است که از روی دقت و مطالعه باشد لهذا بنده این پیشنهاد را کردم که این قانون برگردد به کمیسیون و تجدیدنظری و دقتی در آن بشود و بعد بیاید به مجلس تا این اشکالات و ایرادات آقایان هم برطرف شود و حالا اگر آقایان موافق باشند خیلی خوب است.
رئیس - آقای شیروانی (اجازه)
شیروانی - عرض کنم اگر آقایان از برگشتن این قانون به کمیسییون یک نظریات دیگری دارند که هیچ، ولی اگر به واسطه اشکالات و ایرادات است و به واسطه اختلاف نظرها است که ممکن است یک پیشنهاداتی بفرمایند و نظریات خودشان بگویند و الا ممکن است این قانون برگردد به کمیسیون و کمیسیون یک نظریاتی اتخاذ کند و مجدداً در مجلس نسبت به آن نظریات مخالفت بشد و بنده یک پیشنهادی هم تقدیم کردهام.
رئیس - آقایانی که پیشنهاد آقای دکتر احیاءالسلطنه را تصویب میکنند قیام فرمایند.
(اغلب قیام نمودند)
رئیس - تصویب شد. مواد الحاقیه پیشنهاد شده تلکیفش باید معین شود (به مضمون ذیل قرائت شد)
پیشنهاد آقایان محمدهاشم میرزا ورئیسالتجار و دولتآبادی. امضاءکنندگان ذیل پیشنهاد میکنیم که ماده الحاقیه ذیل به لایحه اوزان و مقادیر اضافه شود.
ماده الحاقیه - سنگها و مقیاسهای جدید باید در خود ایران ساخته و تهیه شود.
رئیس - شاهزاده شیخالرئیس. (اجازه)
شیخالرئیس - مقصود از این پیشنهاد این است که قسمت صنعتی آن اگر در ایران واقع شود خیلی بهتر است زیرا اگر یک آهنهایی برای این کار وارد کنند آن وقت وجود این آهنهایی که فعلاً هست تمامس بیمصرف میماند درصورتی که ما میتوانیم وسیله برای انجام گرفتن این قسمت فراهم کنیم و ریختن سنگ هم یک اسباب زیادی نمیخواهد و ممکن است همین جا درست شود و از نقطهنظر اقتصاد با نبودن معدن موجودی که فعلاً استخراج کنند عقیده بنده این است که همین آنها را به صنعتگران خودمان مزد بدهند و بسازند که این آهنها هم مورد استعمال پیدا کند و از بین نرود.
رئیس - آقای آقا سید یعقوب.
آقا سید یعقوب - بنده میخواهم یک عرضی بکنم ضمناً اجازه میدهم از آقای رئیس که زنگ بزنند و بفرمایند خارج از موضوع است. بنده عرض میکنم که این قانون آمد در مجلس و تمام آقایان مشیرالدوله و تقیزاده و داور و تمام فضلا و عقلا و علما آمدند در کمیسیون و این قانون راتنظیم کردند و گفتیم به یاری خدا امید داریم که این قانون بگذرد و با این همه الان هشت ماه است که این قانون سه مرتبه آمد به مجلس و اکثریت پیدا نکرد و حالا هم میفرمایند برگردد به کمیسیون و این صحبتی را هم که حضرت والا فرمودند تمام هامنهایی است که در کمیسیون مذاکره شده است و این صحبتها هم لازم ندارد و دیگر این که از یک طرف ما دولت را مجبور میکنیم که در مدت سه سال تمام سنگ و میزان و مقادیر ایران را یکسان کند و از طرف دیگر میگوییم که تمامش باید در اینجا درست شود شما ملاحظه بفرمایید ما که در دو شیء متناقص نمیتوانیم رأی بدهیم تمام اینها را ما در کمیسیون با حضور نماینده گمرک مذاکره کردیم و بالاخره قرار بر این شد که دولت هر اندازه را که میتواند در ایران تهیه نماید آن وقت چطور ما به دولت فشار بیاوریم که قانون را اجرا کند از یک طرف ما میگوییم در ظرف فلان مدت قانونی را دولت اجرا کند از آن طرف او میگوید من سنگ را تهیه نکردهام پس ما نمیتوانیم دولت را مجبور کنیم که تمام سنگها را در اینجا تهیه کند معلوم است آن اندازه که ممکن است شود در اینجا هست تهیه میکنند اما اجازهای که خواستم برای عرض اولم بود. به هزار زحمت ما این قانون را آورده بودیم، به مجلس و بازگشت به کمیسیون خدا میداند دیگر کی برگردد.
جمعی از نمایندگان - مذاکرات کافی است.
رئیس - رأی میگیریم به پیشنهاد شاهزاده شیخالرئیس. آقایانی که پیشنهاد ایشان را قابل توجه میدانند قیام فرمایند.
(اکثر نمایندگان قیام نمودند)
رئیس - قابل توجه شد.پیشنهاد آقای مدرس. (به شرح ذیل قرائت شد)
ماده الحاقیه - دولت مکلف است اوزان فلزی که در مملکت هست در مقابل اوزان جدید به اختلاف قیمت عشر تا سه عشر قبول نماید.
مدرس - اگر چه پیشنهاد است و باید مختصر عرض کنم. آقایان سایه نشستهاند و رأی میدهند. این قانون را این طور که آقایان مسامحه میفرمایند برای مملکت ده کرور ضرر دارد. تمام مملکت سنگ دارد. سنگ فلزی برنج. آهن چدن هم دارند. بنده خاطرم میآید سابق بر این میگفتند سنگ ضرابخانه. یک سنگی بود به این اسم.الان که شما اینجا رأی میدهید بنا میکنند یک سنگهایی میسازند و این سنگهایی که هست وجودشان اسباب معطلی است عقیده بنده این است که دولت باید این سنگها را تدارک کند اولاً دو سال و سه سال و چهار سال و پنج سال طول نمیکشد که در شهرهای معتبر اساسش را بریزند دولت مخصوصاً باید مباشر این کار باشد یعنی تهیه کند و آن وقت بفروشد دوره سنگ هم دو من است که از یک مثقال تایک من که یک دوره سنگ است دو من میشود.
یک نفر از نمایندگان - بیشتر میشود
مدرس - تقریبی عرض کردم دو من سنگ را دولت تمام میکند و میخواهد بفروشد ده تومان یا نه تومان یا هشت تومان یا هرچه، من هم سنگ دارم پدرم یا جدم یا برنج یا آهن یا هرفلزی به من رسیده و اگر بنا شود تمام مملکت سنگ جدید را پول بدهند بخرند و سنگهای سابقه وجود معطله بشود ببینید چقدر ضرر به مملکت وارد میآید بنده این را مسلم میدانستم که این پیشنهادی که شاهزاده کردند تدارک آن باید در اینجا بشود و احتمال نمیدادم که در جای دیگر سنگ تدارک شود و نظر من این بود که نه ضرر به دولت برسد و نه ضرر به مردم وارد آید این بود که پیشنهاد کردم من که یک سنگ فلزی دارم و یک سنگ هم که دولت دارد.این سنگ مرا دولت تبدیل کند به سنگ خودش به اختلاف یک عشر یا دو عشر یا سه عشر. یک میزانی برای اجرت ساختن بردارد که هم دولت ضرر نکند و هم یک ضرری به مملکت وارد نیاید یعنی ممن که کاسب هستم بیپا نشوم که دو من سنگ را حالا بخرم ده تومان یا هشت تومان زیرا این یک خسارت عمدهای به این مملکت وارد میکند این سنگ فلزی من را دولت قبول کند ضررش را هم ده یک، ده دو، ده سه یا ده چهار بردارد بنابراین این پیشنهاد در این جهت استحضار خاطر آقایان اعضاء کمیسیون عرض کردم و عقیده بنده این است که این قانون بدون این پیشنهاد یک ضرر فوقالعاده برای مملکت دارد
جمعی از نمایندگان - صحیح است.
مخبر - در این قسمتا آقای مدرس معروف هستند که خیلی خوب حرف میزنند همین طور هم هست خیلی خوب حرف میزنند و نکاتی را درنظر میگیرند که غالباً اکثریت را میبرند ولی در اینجا اجازه بدهند بنده توضیح بدهم شاید خودشان هم قبول کنند اولاً این سنگها نقره نیست سنگ است آهن است. طلا و نقره نیست
مدرس - برنج است
مخبر - برنج هم هست از نقره که قیمتش بالاتر نیست امروز شما ضرابخانه دارید یک نفری که میخواهد برود آنجا نقرهاش را میدهد سکه میزند پولش را میگیرد و میآورد. این سنگ از پول دو قرانی ضرابخانه بالاتر است؟ در یکی از مواد این قانون صریحاً نوشته شده است که سنگها را برای این که مشکلاتی برای مردم تولید نشود برای این که آن خرده سنگهای آهنی که آقای مدرس تخمین کردند به ده کرور و به عقیده بنده ده کرور پول نقره در این مملکت نیست به موجب این ماده هر کس میتواند سنگش را درست کند و ببرد بگوید رویش را علامت بزنند پس سنگهاشان از بین نمیرود این ماده صریح است و بنده برای آقایان الان میخوانم: ماده سوم - هرکس حق دارد اوزان و مقیاسهایی برطبق این قانون تهیه نماید ولی قبل از این که آنها را به معرض فروش درآورد و یا برای تجارت و کسب به کار برد باید آن اوزان و مقیاسها را تصدیق دولت رسانیده و علامت رسمی روی آن نقش نماید. پس چه میشود؟ دکاندار سنگ آهن دارد میرود سنگش را درست میکند میبرد پیش دولت که روی این مارک بزن این چه اشکالی دارد؟ حالا اگر آمدیم این قسمت پیشنهاد را قبول کردیم برای یک نظری که تصور کردهاند آن وقت فرض کنید دولت سنگی تهیه کرد اولاً این سنگ روی شتر باید حمل و نقل شود و از این طرف به آن طرف ببرند این قضیه چطور میشود؟
(همهمه بین نمایندگان)
اجازه بدهید این سنگها را که در همه جا نمیتوانند درست کنند این یک نمونه دارد و در مرکز باید درست شود یا اگر یک نمونهای در شهرهای مهم دارد آن وقت باید در هر جا دولت یک اداره میز و صندلیهایی درست کند و مدام سنگ بریزند و آن سنگها را روی شتر و قاطر حمل کرده و مدام کرایه بدهند این که نمیشود و اسباب زحمت است پس ماده سوم این اجازه را میدهد که هر کس سنگهای مختلفی دارد آن سنگها را ببرند آب بکند و درست بکند و بدهد به دولت که دولت روی آن مارک بزند به این صورت گمان میکنم نظریه آقای مدرس هم تأمین شده باشد فقط ممکن است بگویند برای علامتی که دولت روی آن سنگش میخواهد بزند ممکن است اجحاف کند و سیصد تومان از آن مثلاً مطالبه کند و الا نفع دیگری ندارد وقتی که به مردم اجازه داده شد که سنگها را خودشان درست کنند و بیاورند علامت دولت را روی آن بگذارند دیگر چه اشکالی دارد؟ مگر این که بفرمایند علامتی که دولت روی آن میزند پولش را زاید میگیرد و من گمان نمیکنم دولت نظر استفاده در این خصوص داشته باشد که برای علامت مثلاً پنجاه یا هفتاد یا صد تومان پول بگیرد سنگهایی را که فرمودند ممکن است تهیه کنند و به دولت بدهند در همان ولایات که دولت روی آنها علامت بگذارد
رئیس - آقایانی که پیشنهاد آقای مدرس را قابل توجه میدانند قیام فرمایند
(غالب نمایندگان قیام نمودند)
رئیس - قابل توجه شد چند فقره دیگر پیشنهاد هست اگر اجازه بفرمایید باشد برای بعد از تنفس
بعضی از نمایندگان - صحیح است
(در این موقع جلسه برای تنفس تعطیل و پس ازنیم ساعت مجدداً تشکیل گردید)
رئیس - تهیه پیشنهادها قرائت میشود
کفیل وزارت معارف - بنده قبلاً خواستم تقاضا کنم که کنترات معلمین فرانسوی را اگر صلاح میدانید برای روز شنبه یا روز یکشنبه جزء دستور فرمایید
رئیس - در موقع تعیین دستور در نظر گرفته میشود
(پیشنهاد آقایان میرزا آقا خان و روحی به شرح ذیل قرائت شد)
بنده ماده الحاقیه ذیل را پیشنهاد میکنم
ماده الحاقیه - کلیه سنگها و اوزانی که در اینجا قید شده باشد باید همه آنها به مهر رسمی وزارت فوائد عامه که برای این کار تخصیص داده میشود رسیده باشد و سنگها اوزانی که از خارج وارد شده باشد و لو مطابقت با این قانون بنماید ممنوع از استعمال است.
رئیس - آقای روحی نیستند؟ آقای میرزا آقا خان. (اجازه)
میرزا آقا خان - برای این که این سنگها مثل سایر چیزهای دیگری نشود و در ایران درست کنند و سنگها را از خارجه نیاورند بنده این پیشنهاد را کردم که در همین جا درست کنند.
رئیس - اگر به این نظر است که آن پیشنهاد آقای مدرس این نظر را تأمین میکند. اگر میخواهید رأی بگیریم؟
میرزا آقا خان - خیر.
(پیشنهاد آقای سلطانالعلماء به شرح ذیل قرائت شد)
ماده الحاقیه ذیل را پیشنهاد میکنم:
ماده الحاقیه - اوزان و مقادیری که دولت تهیه میکند نباید در موقع فروش بر قیمت تمام شده بیش از نیم عشر اضافه نمایند و اوزان و مقادیری که دیگران تهیه مینمایند برای وضع علامت رسمی دولت نباید بیش از عشر قیمت تمام شده از تهیهکننده دریافت نمایند.
رئیس - آقای سلطانالعلماء (اجازه)
سلطانالعلماء - بنده سوءظن به دولت ندارم که این پیشنهاد را کردم نه از راه سوءظن است. ولی همان طوری که در شور اول عرض کردم دولت برای رفاهیت مردم این کار را میکند و ضمناً هم یک فایده خواهد برد چنان که گفته شده است دولت یک نظری دارد برای این کار که اسباب رفاهیت مردم باشد و در ضمن هم البته منافعی خواهد برد آن است که بنده پیشنهاد کردم که دولت این سنگهایی را که میسازد به قدری که تمام شده نیم عشر اضافه کند و به فروش برساند و همین طور هر کسی که یک سنگی را تهیه کرد دولت برای وضع آن علامت رسمی نیم عشر بیش از قیمت تمام شده آن حق دریافت نداشته باشد.
رئیس - نزدیک ظهر است و عده هم کافی نیست جلسه را اجازه میفرمایید ختم کنیم؟
(مجلس مقارن ظهر ختم شد)
رئیس مجلس شورای ملی - مؤتمنالملک
منشی - علیاقبالالممالک
منشی - معظمالسلطان