مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۱ بهمن (دلو) ۱۳۰۳ نشست ۱۲۵

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۵:۵۴ توسط Bijan (گفتگو | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری پنجم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری پنجم

قوانین بنیان ایران نوین مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پنجم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۱ بهمن (دلو) ۱۳۰۳ نشست ۱۲۵

مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۱ بهمن (دلو) ۱۳۰۳ نشست ۱۲۵

جلسه۱۲۵ صورت مشروح مجلس یوم سه شنبه بیست و یکم دلو هزاروسیصدو سه مطابق شانزدهم شهر رجب یکهزاروسیصدوچهل وسه مجلس دو ساعت ویک ربع قبل از ظهر بریاست آقای موتمن الملک تشکیل گردید

(صورت مجلس یکشنبه نوزدهم دلو را آقایاقبال الممالک قرائت نمودند)

رئیس آقای کاشانی (اجازه)آقا میرزا سید حسن کاشانی-بنده بعد از تصویب صورت مجلس عرضی دارم.رئیس-آقای آقا سید یعقوب(اجازه) آقاسید یعقوب-بنده قبل از دستور عرض دارم. رئیس-آقای دامغانی-(اجازه)


شریعتمدار دامغانی-بنده هم قبل از دستور عرض دارم. رئیس-آقای حائری زاده (اجازه)حائری زاده-بعد از تصویب صورت مجلس عرض دارم. رئیس-شاهزاده شیخ الرئیس(اجازه)

شیخ الرئیس-قبل از دستور عرض دارم. رئیس-نسبت بصورت مجلس گویا ایرادی نیست؟ بعضی از نمایندگان-خیر رئیس-آقای کاشانی.(اجازه)


آقا میرزا سید حسن کاشانی-حالا که قانون ممیزی مطرح است خوب است از طرف وزارت مالیه یک نماینده اینجا باشد. پریروز آقای نخبر فرمودند که در کاشان مالیات را از ارباب ورعیت میگیرند در صورتیکه این طور نیست هر چه گرفته میشود از ارباب گرفته میشود واز رعیت چیزی نمیگیرند بخودشان هم عرض کردم ایشانهم فرمودند خوب است از طرف وزارت مالیه یک نفر نماینده اینجا باشد این است که خواستم تقاضا کنم حالا که قانون ممیزی مطرح است اطلاع بدهند یک نفر نماینده از طرف وزارت مالیه در مجلس حاضر باشد.


رئیس-آقای آقا سید یعقوب (اجازه)

آقا سید یعقوب-بنده عرضی که میخواهم بکنم در مقام تعریض نیست که بخواهم اثباتی برای خود ونفی از دیگران کرده باشم. مسلم است هر یک از آقایان نمایندگان که یک پیشنهادی را از امضاءمی کنند تا مدرک وجهت آن را نفهمند البته امضاء نخواهند کرد. آقایان نمایندگان ولایات راجع بعوائد بلدی وشهری یک پیشنهادی کرده بودند بنده هم امضاء کردم.


بنده نمیخواهم به آقای عمادالسلطنه حمله کنم ولی چون پریروز چیزی فرمودند بنده میخواهم از عقیده خودم دفاع کنم. این دفاع از دوجهت است یکی اینکه بودجه راوزارت مالیه مشغول است می نویسد ومی آورد بمجلس باید تکلیف معلوم باشد.

یکی اینکه چون بنده هم امضاء کرده ام والبته سایر آقایان هم که امضاء کرده اند از عقیده خودشان دفاع خواهند کرد عقیده ما این است که عوائد بلدی هر شهری که اهالی آن شهر برای تنظبف وآبادانی شهر میدهند نباید بمصرف دیگری برسد والبته آقای عمادالسلطنه هم تصدیق نمیکنند که عوائد بلدی اصفهان را بیاورند بمصرف شهریه بگیرهای طهران یا جای دیگر برسانند.


البته عواید بلدی هر محل باید بمصرف خودش برسد. این پیشنهادی هم که کرده ایم چیز زیادی بر بودجه نیست. صدوهشتادهزارتومان عواید بلدی است ما پیشنهاد کرده ایم بمصرف آبادی شهرها برسد امیدوارم خداوند موفق بدارد تا بودجه که بمجلس میآید در این خصوص با جدیتی که دارم دفاع کنم تا شاید شهر ها هم از حقوق خودشان استفاده کنند


راجع بمعارف هم که پیشنهاد شده است بواسطه خاطر این است که بقدری در این مجلس پیشنهاد وصحبت راجع بمعارف وصحیه شده است بنده میگویم تمام آن اظهارات مطابق با واقع است. آقای افشار وشاهزاده شیخ الرئیس یک پیشنهادی کرده اند بجهت برداشتن قدمهائی برای معارف وصحیه که در بودجه سال بعد نگاه کنیم وببینیم چه انداره از آن را مینوانیم صرف معارف وصحیه کنیم ودر منزل آقای قائم مقام تبریزی چهل پنجاه نفر از آقاین نمایندگان ولایت آن پیشنهاد را امضاء کرده اند.


البته مطابق قانون اساسی نظر در وضع وخرج مالیات حق وکلا است وغیر از نمایندگان کسی نمیتواند این کار را بکند. ما نظر کردیم دیدیم ترقی مملکت در توسعه معارف وصحیحه مملکت است وما مطابق این عقیده آن پیشنهاد را امضاء کردیم والبته تعقیب هم میکنیم حالا آقای عمادالسلطنه میگویند عملی نمشود. بنده عرض میکنم اگر بنده وجنابعالی وسایر آقایان تعقیب کنند البته عملی می شود.


رئیس-آقای دامغانی (اجازه)

شریعتمدار دامغانی-بدواً عرض میکنم عریض بنده متوجه رئیس کل مالیه نیست زیرا بنده معتقد باینکه وجود آقایان امریکائی ها اسباب یک اصطلاحاتی در مملکت ما خواهد بود ونهایت اطمینان راهم بصحت عمل آنهادارم شکایت بیشتر متوجه است بمامورین مالیه ونظریات آنها که برای حس تجلی وحس خدمت تحصیلاتی برخلاف قانون بر مردم میکنند.

ممکن است رئیس کل مالیه هم اطلاع نداشته باشند. من جله درسی سال قبل در دامغان ممیزی شد برای قپان دامغان هفت تومان دوقران جزو جمع بوده است واین ترتیب معمول بوده تاپارسال. پارسال یکی از امنای مالیه برای کردن عایدات وبرای اینکه حسن خدمت بخرج داده باشد مالیات قپان را بمزایده گذاشت که اجاره دهد.


این ترتیب عملی نشد تاده پانزده قبل امین مالیه مأمور گذاشته است دروازه واز هر باری ده شاهی ویک قران باختلاف مالیات میگیرند و هفت تومان قران مالیات قپان که سابقاً ممیزی بوده است تبدیل شده است به پنج هزار تومان بدون اینکه هیچ نظری داشته باشد که مجلس این مالیات را تصویب کرده یا نکرده.

الان هم هفت هشت روز است که دامغان تعطیل عمومی است وهمه در تلگراف خانه متحصن شده اند وهر چه شکایت میکنند بآنها جواب داده نمیشود والبته معلوم آخر الدواء ومرجع امیدواری هم مجلس شورایملی است. شکایت هم که بمجلس میسرسد بکمیسیون عرایض هم جوابهای فرمالیته میدهد که اقدام شده یا میشود ونتیجه را اطلاع میدهم.


بنده میخواهم از کمیسیون تجدید در نظامنامه داخلی تقاضا کنم که اختیار کمیسیون عریض را پیش از این قرار که بتوانذ داخل عمل شودوکند یا اقلا (بازغرض سابق خودم را میکنم )انجمن های ایالتی وولایتی را دهند تا اینکه تا مردم از این کشمکشها واشکالات خلاص شوند ودر اختلاف بین مردم ومأمورین دولت پیدا میشود کنند.


یک مثال دیگر: قضیه این است که در یک دهی است که هیچ خانوار نداشته حالا که مجلس مالیات خانواری را رد کرده است هذه السنه را مطالبه نمیکنند. ولی شش سال خانواری سابق مطالبه میکنند که تقریباً هزارورپانصد تومان میشود در صورتیکه آنها بنهایت فقیر و پریشانند وهیچ چیز ندارند وقریب چهارصد

پانصد خانوار از زن و مرد آمدهاند بدامغان افخانه متحصن شده اند و میخواهند کنند بطرف مازندران و هیچ جواب هم بآنها داده نشده و داده ه نخواهد بعضی از نمایندگان-وارد دستور


وزیر پست و تلگراف-اجازه می شکوه الملک را بمعاونت وزارت معرفی میکنم . رئیس_قبل از اینکه وارد دستور برای اطلاع خاطر آقانان عرض می کنم بودجه تفصیلی وزارت امور خارجه و بیاست وزراء راجع بهذه السنه رسیده است لایحه قانون ممیزی مطرح است. آقای مشاراعظم.(اجازه )


مشار اعظم_بربنده شبهه نیست که آقایان محترم نمایندگان در کلیه مسائلی که مطرح مذاکره در مجلس شورای ملی میشود اعم از اینکه پیش نهاد کننده لوایح و مطالب و مسائل دولت باشد یا از آقایانه نمایندگن باشند. هیچوقت درآنها بدون مطالعه و دقت اهارنظر نمیکنند والبته باید همینطورهم و لازمه حزم و احتیاط در مسائل مهمه مسائلی که در امورمملکتی موثرهستند این است که در آنها یک مطالعات بر دقتهای عمیقه و کافی بشود وبنده یقین دارم که قسمت از آقایان نمایندگان هم نسبت بهمین موضوع قانونی ممیزی اطلاعات کافی دارند.


چه اصلاعات محلی و چه که بانواع دیگر تحصیل فرموده اند ولی برای اینکه این قضیه بهتر روشن شده باشد بنده هم بعضویتی که در کمیسیون قوانین مالیه اصلاعاتی داشتم که برآنها ضمیمه شده ولازم میدانم که بعرض نمایندگان برسانم

که درموضوع وضع این قانون حقیقتاً بطوری عمل شده باشد که هم صرفه دولت از حیث جمع آوری مالیات تعمل آمده باشد و هم مردمی که بایستی این مالیات را ادا کنند در عسرت و زحمت فوق العاده میباشند .

اینجا قبل از اینکه بعرض توضیحات بپردازم میخواهم بنمایندگان محترم عرض کنم. که اگردر مملکت ما پاره حوائج مفقود مسائلش موجود نشده اینرا نمی شود گناه یک دسته یا یک طبقه مخصوص دانست .

طبقات مردم ایران عموماً بواسطه اطلاع باوضاع عالم برای ترقیات و تکامل ومدنی هر کدام در حد خودشان قصور و این هم بواسطه بی اطلاعی بوده است تاجر.کاسب فلاح زارع و سایر طبقات و حالا شاید بعضی طبقات تقصیرشان بیش بوده است که عجالتاً مورد بحث نیست ) ولی هرکس باندازه خودش قصور کرده است وازاین عرضم میخواهم اینطور نتیجه بگیریم که اگر در قسمت های مختلفه مملکت ملاحظه می شود ه اوضاع رعیتی خوب نیست ورعایا آن وضعیت خوبی را که باید راشته باشند ندارند.


این مسئله مربوط بآنهائی نیست اداره امور رعایا ملکیت را عهده دارند برای اینکه خود آنها هم بواسطه فقدان پاره وسائل در زحمت هستند و بواسطه فقدان پاره موسسات در عسرتند. همانطورکه ملاحظه میکنید یک رعیت بواسطه عدم وجود شرایط سی در زحمت است البته همان طور هم یک مالکی که از دسترس بوسایل ضحی دور است رد همان خطرات می افتد زیرا اساساًوسایل در نقاط مملکت بطور کامل تهیه نشده است فقط در این طهرا ن است که میبنیم در کوچه ها و معابر تابلوهای ابا با الوان مختلف جلوه میکند ولی وقتی که جای دیگر برویم اینها نیست.


فرق نمیکند رعیت هم بمرض مشمه مبتلی می شود ارباب هم مبتلی می شود رد اینجا تفاوتی بین آنها نیست و هر دو مساوی هستند . بنابراین میخواهم عرض کنم که اینجا گناهی متوجه برارباب نیست و نمی شود گفت چرا یک ارباب ملکی که یک قطعه زمین داشته نتوانسته است وسائل صحی را درا آنجا فراهم کند .


جامعه عموماً در این قضیه گناهکارند اختصاص بیک طبقه مخصوصی ندارد . یک موضوع دیگری را که باید تعرض نمایندگان محترم برسانم این است که در ایران اگر یک خدماتی از نقطه نظر اقتصادی ترقیات در مملکت می شود همان خدمتی است که فلاحین می کنند.


رعایا زارعین هر کدام بسهم خودشان در این مراقبت دارند تنها آنها در امور مملکتی خدمت گزار هستند فوائد ارضی ما را آن ها تصیل میکنند. زیرا اصلا مملکت مایک مملکت فلاحتی است و قسمت اعظم صادرات و محصولات ما را آنها بعمل می آورند.


چنانچه در گیلان و مازندران و آذربایجان و قسمت عمده خراسان و هم چنین قسمت بنادر و کرمانشاهان همیشه حاصل اراضی جزو صادارت می رفته و از این باب فایده عمده تحصیل میکنند والا شما نمی توانید حقیقتاًیک تاجری پیدا کنید که از این طریق یک خدمات مهمی باین مملکت کرده باشد و تازه این حس در این مملکت شدیداً پیدا شده است که نوع تجارت هم صوری باشدکه مفید بحال مملکت باشدو باید از واردات کاست و بر صادرات افزود واین رویه را هم از بین تجار مملکت که یکی از عناصر مهم هستند میخواهند شروع کنند.


ولی تا بحال سابقه نداشته و آنچه سابقه داشته است. این خدمت اساساً بواسطه فلاحین بعمل آمده والا تجار اشخاصی نبوده اند که بتوانند کارخانجاتی در این مملکت تأسیس کنند که از آن حاصل در بازار دنیا بفرش بدسد برای ماسرمایه هائی جمع کند.


این نکته را هم باید متوجه بود که عایدی و منفعتی که از یک زمین یا از یک تجارت بدست میآید چقدر با هم تفاوت دارد شما اگر بخواهید یک ملکی را که هزار تومان پول بدهیدتا یک چنین ملکی را بشما بدهند و آن وقت همه ساله هم باید متحمل مخارج و زحمات فوق العاده بشوید و موظبت های کافی بنید تا اینکه توانید آخر سال آن هزار خروار را بدست بیاورید این محصول را هم از قرار خرواری ده تومان۱۲تومان بفروشید آنهم بشرط اینکه به مشکلاتی بر نخورید .


حالا مثلا در آذربایجان محصول و عواید خودشان را جمع کرده اند ودر انبار خودشان گذاشته اندو میخواهند آنها را بفروشند وبیک قسمت حسابی مخارج حمل کنند. اینها بر میخورند بیک مشکل مهم که آن مشکل مهم این است مالیه و مأمورین دولت چون خودشتان عواید خالصه دارند و میخواهند آنها را فروشند این است که می آیند درب انبارها را قفل میکنند و مهرمیزنند و اجازه نمی دهند که یکحبه از جنس ملاکین بفروش برسد.


حالا حساب بفرمائید ببینید یک سال که بگذرد از این گندم هائیکه در انبار مانده است چقدر خسارت بصاحب ملک وارد می شود؟ البته خسارات وضرر ونفع عاید اشخاص میشود.

ولی خسارت مالین دائمی است زیرا یا همیشه اراضی آبش کم است یا این نوع خسارات مالکین دائمی است زیرا یا همیشه آبش کم است یا این نوع خسارات دارد یا اینکه دزد میریزد میچاید یا الوار غارت میکنند و بالاخرهاین قبیل قضایا همیشه جاری است و حالا ما داریم یک وضعیت مناسبی پیدا می کنیم والحمدلله از حیث امنیت کم کم دارد طوری می شود که دیگر نمیتوانند بچاپند.


اما در مسائل تارتی : بنده از این مطالب نمیخواهم بطبقه تجار یک حمله شده باشد مقصودم مقایسه ) در یک امر تجارتی وقتی ملاحظه بفرمائید می ببینید یک تاجری که امروز صاحب هزار تومان سرمایه است باهزار تومان سرمایه بعد از ۵ سال دیگر اگر اقبالش مساعدت کند صاحب ۵ هزار تومان سرمایه میشود در صورتیکه مخارج زندگانیش را هم کرده .


این زندگانیش از کجا گذشته ؟ این برای این از او کازیون و موقعی بدستش می آید استفاده میکند یک وقتی یک توپ سوزن یکقرانی رادرموقع جنگ بین المللی مثلا ۱۵ قران یا ۲۵قران بفروش میرساند البته یک اوقاتی هم هست که خسارت و ضرر میبرند ولی عرض کردم بااینکه ضرر وخسارت همیشه در عواید اشخاص پیدا میشود اما در مقام مقایسه اگر یک کسی سرمایه داشته باشد و بخواهد سرمایه خودش را بمصرف سود مندی برساند و از اینطریق عایداتی حاصل از راه تجارت بهتد میتواند منافع پیدا نماید.


زیرا تجارت یک فوائد بی شماری را در بر دارد که از املاک و اراضی خلاصه در مملکت ما آن منافع بدست نمیآید.وحساب این عرض بنده هم معلوم است. زیرا ملک تومانی دو عباسی یا سه عباسی خیلی که ترقی کند یک قران بیشتر عایدی ندارد مثلا اگر کسی صد هزار تومان بدهد و یک ملکی را بخرد متوقع است که عایدی اودر آخر سال هفت هشت هزار تومان باشد.


آقاسید محیی الدین_هفت هشت هزار تومان هم نیست مشار اعظم _خوب بنده برای این که میخواهم طرفداری هم نشده باشد این طور عرض میکنم ولی از صدهزار تومان اگر کسی بخواهد از راه تجارت استفاده کند اگر شانس داشته باشد ممکن است صد هزار تومان در آخر مال انتفاع ببرد حالا در اینمطالبی که بعرض آقایان نمایندگان محترم رساندم میخواهم در آخر اینجمله را هم اضافه کنم که مسئله ملک داری در ایران هیچ استهزاءندارد که با یک اشاره خیلی لطیفی گفته شود . "شما مالکید و می خواهید طرفداری رعیت را بکنید"

برای اینکه در ایران هیچ موسسه نیست که از رعایا نگاهداری کند این حرفها که گفته میشودکه دموکرات . سوسیالیست. طرفدار رنجبر اینها هم همه یک رل ها سیاسی است و برای ربودن مقامات است


یاسائی_اینصور نیست مردم مسلک دارند. مشار اعظم خود بنده هم دارای یک عقایدی هستم که آن عقاید و افکاررا در اینجا جرئت نمی کنم بگویم ولی اینهمه مسئله ربطی بموضوع ندارد التبه هرکس یک مسلکی دارد مقصود عرض بنده این است که اگر یک عقاید دموکراسی اظهار میشود فورا برای این نیست که یک بانک فلاحتی هم پشت سرش تاسیس شود.


شیروانی پس برای چیست؟مشار اعظم_برای این هست ولی در عمل اینطور نیست . بهر حال تکرار این مطالب در اینجا خیلی مهم نیست و ممکن است برویم بیرن و قضیه را حل کنیم . عجالتا این مطلب در مجلس حل نمیشود و اینجا هم حلش نیست و موضوع خیلی طولانی و قابل بحث است میخواهم عرضکنم که متاسفانه و ضعیات گذشته طوری پیش آمد کرده است که در ایران موسساتی که مردم می توانند از آنها یک استفاده های کاملی بکنند هنوز بوجود نیامده است


بنابراین بیک رعیتی که از پا افتاده و یا عائله اش ضعیف شده حقا محتاج بکمک و استعانت است . کسی نیست که یک کمک و حمایتی از او بکند و موسساتی نیست که باو مساعدت کند. در اینجا این نکته را هم باید در نظر گرفت که اگر یک ارباب یا یک مالکی در موقع وضع مالیات بر املاک از رعیتش حمایت میکند نباید خیال کرد که این ماخذ ندارد . خیر این حمایت خیلی صحیح و بموقع است برای اینکه هرکس بدستگاه خودش هر چه باشد یک تعلقات جبلی و طبیعی دارد .


مثلا بیکنفر خیاط به ماسوره چرخش علاقه مند است بسوزن ونخش هم علاقمنداست همینطور شاگردش هم علاقه دارد و یا اوراکتک هم هم میزند و روزی ده شاهی بیشتر به اونمیدهد

معذلک وقتی شاگردش مریض میشود بازمضطرب می شود وعلی ایحال این علاقه برای او هست. حالا نمخواهم بگویم در اینجا این علاقه که اظهار میشود تنها از لحاظ فتوت است ؟خیر. برای منفعت شخص خودش است. پس اگر وقتی یک مالکی از رعیتش حمایت میکند اینرا نباید بر خلاف حقیقت فرض کرد .


البته حقیقت دارد زیرا منفعت خودش هم در کار است ملاحظه بفرمائید . کارملک را کی میکند؟ کار ملک را سنگی که در روی زمین است نمیکند. آب هم اگر بنا شوند بخودی خود جریان پیدا کند و تمرکز پیدا کند که باطلاق میشود. در باطلاق هم که زراعت نخواهد شد.


پس همه اینکارها بارعیت است و ازو است که حقیقتا عضو اصلی و ارکان مهم زراعت است و ممکن نیست مالک بدون وجود رعیت اینکارها را بکند یا استفاده ببرد پس قهرا مالک برعیت علاقمند است و از اینجهت است که همیشه سعی میکند و زحمت میکشد و از نقاط بعیده مملکت تحصیل می کند و در اینراه هم پول هائی خرج میکند و خرجی باو میدهد میوید برو فلان طور و فلان شکل کار کن و فلان طور هم استفاده ببرد وقتی که تشویق بشوند و اطمینان داشته باشند باینکه از زحمات آنها ممکن است نتایج مهمه بدست آید البته بیشتر جدیت خواهند کرد اگر حمایتی هم از رعیت میکنند حقیقت دارد و برخلاف حقیقت نیست.


دراین باب نمخواهم بیشتر از این چیزی عرض کنم. حالا وارد میشویم در اصل قضیه که قانون ممیزی باشد.

اولا باید دانست که چه شد این فکر (قانون ممیزی ) دروزارت مالیه پیدا شد علتش این بود که بواسطه انقلابات و خرابیهای عمده که در مملکت روی دار ملاکین و رعایا همه بصدا در آمدند و عرض های متعدد و مکرر بوزارت مالیه و ریاست وزرا وسایر مقامات عالیه فرستادند وتظلم کردند که این مالیاتی که امروزه از ما گرفته میشود بهیچوجه متناسب باعوائد امروزه مانیست.


و اگر یک ملکی درسال پنجاه خروار مالیات بده بوده برای این بود که به همان تناسب عایدی داشت. ولی امروزه اینطورنیست و الا ما بواسطه خرابیهای زیاد و تاخت و تازهای متوالی و سایر اقتشاشات مملکتی قدرت پرداخت این مالیاتها را ندارد و مجتاج به باین است که در آنها یک دقتی کنید و ببینید باز هم املاک ما باید همین مالیات را بدهد ؟ این قضیه ناشی از خود ملاکین شد که از دولت درخواست کردند که بیاید املاک ‌آنها را ممیزی کند وز روی عدالت از ‌آنها مالیات بگیرد. این مسئله در یکی دو نقطه وقوع پیدا کرد.


مثلا درقزوین و قسمتی از همدان شاید همینطور درگیلان که ‌آمدند یک دقتهائی کردند و پس از ‌آن دقت ها یک تعدیلاتی هم در بعضی جاها شد اینجا مثاقضبه متظلمی شده است که رفت پیش حاکم وگفت اموال مرا دربین راه دزد برده و مراغارت کرده است خودش را گرفتند و حبس کرند بجای این که دزدش را تعقیب کنندبه او گفتند نشانه دزد را بده نگذاشتند بیرون برود.


حالا در وضع این قانون ممیزی هم دارد رفته رفته طوری بروز احساسات می شود که خود ‌نهائی که شکایت داشته اند از ممیزی قدیم و تقاضای ممیزی جدید داشته انددارد این ممیزی انها را به خطر می اندازد. منشا و مبدا وضع این قانون بواسطه این بوده است که تعدیلی در مالیات ها شود ودرکمیسیون هم که ما از خود دولت سوال کردیم.خودش معتقد بودکه مقصود از وضع قانون ممیزی این نیست که حالا عوائد دولت باضعاف مضاعف بالا برود بلکه مقصوداین بوده است که از روی عدالت مالیات گرفته شود.


مثلا اگر کسی مالیات می پرداخته نپردازد و اگر یک اشخاصی املاک تازه آباد کرده اند یا املاک قدیمشان ترقی کره بنسبت عواید بیشتر بپردازد که عدالت کم نشده باشد مقصود غیر از این چیز دیگری نبوده بنابراین البته آقایان نمایندگان محترم هم در نظر خواهند گرفت که در تصویب این قانون بایستی رعایت این مسائل را البته باید رد نظر بگیرند.


و لایحه ای را هم که دولت آورد دال براین نبودکه مالیات را میخواهد از کل عواید ملک بگیرد و توضیح هم نکرده بود که من این مالیاتی را که میخواهم بگیرم منظورم این است که ازخرمن بر دارم بدون انیکه توجه داشته باشد که طرز تقسیم ارباب و رعیتی او چه خواهد بود درآن آیا مالیات بر دوش رعیت هم وارد یا خیر ؟

و بعضی ازآ ‌قایانی که در عضویت دارند سابقه دارند و آقایان هم در کمیسیون دعوت شدند معلوم که دولت در ارسال لایحه اولی یک جامعی نسبت تقسیمات ارباب و رعیتی سایر مسائل مربوط بملک نکرده بود بنابراین چون دولت که لازم است دراین قضایا بین بکنید از ایالات و ولایت واطراف تحقیقاتی هم کردند و مطالعه شد یک هم به جدول هائی که درکمیسون بورند نمودند


در آنجا نرخ اولیه که بنظر همه زیاد آمدند و خود هم معتقد شد که آن نرخ خیلی زیاد آن میزان مالیاتی نبود موافق شد تحولی در آنها بدهند بدهند اما بازهم در آنجا اختلاف نظر دیگری بود آن این درصورتی که خود دولت هم راضی بود باینکه مالیات بر سهم رعایا باید از سهم ارباب مودی مالیات باشد زیرا استطاعت توانائی پرداخت مالیات ندارند


درکمیسیون این مساله با یک ما کشید و همه اش هم در ماده اول دررده موضوع اختلاف نظر شدیدتر و بعضی گفتند چه عیب دارد که مالیاتی که شود خوبست از سهم خود ارباب ملک از عایدات ارباب ملک باید رعایا که هزارها مردم از این قبیل هست آنها چیزی نگیریم و آنها را بعایدی خودشتان زندگانی کنند عایدی آنها خیلی کم هست و حقیقتا درست نمیتوانید زندگانی کنند و حتما باید از عابدی ملاک گرفت میشد در اینباب یک محاسبه سحیح و خرج بشود ببینم اگر عشر عایدی بگیرند یابر کلا املاک پور سانتاژ و ار عایدی ملک بگیرند صرفه اش بیشتر است و عوایدش کدام است..


(همهمه نمایندگان) مشاراعظم_چه فرمودید؟ روحی فارسی بفرمایید مدرس_رشتی نفرمایید

مشاراعظم_مقصودم کنند ببینند کدام یک از این دو قسم دولت انفع است و از کدام طریق دولت

بیشتر عایدات خواهد داشت مقصودم همین بود در اینجا حسابهایی در کار آمد و جمع و خرجی ترتیب دادند و حسابهایی تنظیم کردند یکدسته از نمایندگان محترم معتقد هستند که اگر از عایدات ملاک عشر گرفته شود.

در نتیجه بیشتر خواهد شد از آن عوایدی طور پورسانتاژ بر گل محصول ملک کنیم و بنده همین را توضیح خیلی هم مصر نیستم که حتما این پیش برود ولی برای اینکه آقایان نمایندگان خوب مستحضر شوند لازم میدانم این مطلب را درست توضیح بدهم در وضع این مالیات صدی چهارو نیم بر محصول می و صدی شش و نیم بر دیمی مخصوصا و نیم در صد از دیمی


دیمی یک ملیاتی است که هیچکس اورا ندارد وضع این مالیات درمجصول اساسا بی قاعده بوده و حساب نکرده کاررا کرده اند در اینجا یک لفظی گفته و آن این اسا که چون دیم محتاج و یک خرج کمی دارد باید زیادتر باشد و این یکی از اشتباهات است و حساب دیم را هیچکس نکرده و نکرده اند؟


حالا بنده عرض میکنم چرا دردیمزار فوق اربابی کمتر است و در آبی حقوق بیشتر است. اینکه دردیمزار رعایا بارباب ماکم دهند علتش این است که زحمات رعایا آنجا بیشتر است بنده حالا شرح میدهم یک محوطه اگر بخواهیم صد خروار تخم بپاشیم که آنجا با آب آبیاری بشود یا بادیم آنقسمت زمینی که محتاج بزراعت است چهار مساوی آن زمینی باید یک پی دا رد که چهاربرابر باشد از آن که محتاج به آب است و برای صد واربذر بکار میرود.


رییس_عده برای مذاکرات کافی است.(در این موقع یکساعت وربع قبل از ظهر جلسه تعطیل دیگر تشکیل نگردید )

رئیس مجلس شورای ملی

رئیس مجلس شرایملی-موتمن الملک

منشی-علی اقبال الممالک

منشی-معظم السلطان