مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۷ شهریور ۱۳۲۶ نشست ۱۵
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری پانزدهم | تصمیمهای مجلس | قوانین برنامههای عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پانزدهم |
روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران
شامل: متن قوانین - تصویبنامهها - صورت مفصل مذاکرات مجلس شورای ملی - سوالات - اخبار رسمی - فرامین - انتصابات - آییننامهها - بخشنامهها - آگهیهای رسمی
شماره تلفن: اداره ۵۴۴۸ - اطاق رئیس ۹۴۴۱
مدیر سید محمد هاشمی
مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره۱۵
جلسه: ۱۵
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز سهشنبه هفدهم شهریور ماه ۱۳۲۶
فهرست مطالب:
۱- تصویب صورت مجلس
۲- طرح وتصویب ۳ دوازدهم بودجه ۱۳۲۶ مجلس
۳- انتخاب دو نفر نظار بانک
۴- تقدیم ورثه سؤالیه نسبت به رئیس دولت از طرف آقای کشاورزصدر
۵- تصویب یک فقره اعتبارنامه و طرح یک فقره دیگر
۶- موقع و دستور جلسه - ختم جلسه
مجلس دو ساعت و ده دقیقه قبل از ظهر به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید.
۱- تصویب صورت مجلس
صورت مجلس روز یکشنبه پانزدهم شهریورماه را آقای فولادوند (منشی) قرائت کردند.
صورت مجلس روز یکشنبه پانزدهم شهریور ۱۳۲۶
یک ساعت و چهل دقیقه قبل از ظهر روز یکشنبه پانزدهم شهریور مجلس به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل و صورت جلسه پیش قرائت و تصویب گردید.
اسامی غائبین جلسه گذشته که ضمن صورت مجلس خوانده شد:
غایب بااجازه: آقای دکتر شفق.
غائبین بی اجازه، آقایان: گنابادی، پالیزی، تولیت، لیقوانی، تقیزاده، علی وکیلی، خوئیلر،
دیرآمدگان با اجازه- آقایان: مهندس رضوی، معتمد دماوندی، عبدالله وثوق، دکتر فلسفی، دکتر آشتیانی.
دیرآمدگان بی اجازه، آقایان: بیات، مهدی ارباب، اردشیر شادلو، حسن اکبر، دکتر اعتبار، سلطانی، رستم گیو، آقاخان بختیار، منصف، ملک پور، شریعتزاده، اسلامی، مامقانی، دکتر مجتهدی، کلبادی، شریفزاده.
آقای مهندس خسرو هدایت راجع به اعتصاب چهار هزار نفر کارگران کورهپزخانه که با تصویب شوراهای عالی کار و اطلاع ادارات مربوطه شروع شده بود شرحی بیان کرده گفتند فرماندار نظامی به وسیله سرباز وژاندارم و ضرب و جرح و توقیف اعتصاب آنها را شکسته و روزنامه کارگران ایران را توقیف نموده است و تقاضا نمودند از طرف مجلس رسیدگی و حکومت نظامی لغو و مسببین تعقیب شوند.
آقای عبدالقدیر آزاد با بیان مقدمهیی راجع به احترام قانون گفتند تخلفاتی از آقای قوامالسلطنه مشاهده کردهاند که به عنوان اعلام جرم به عرض مجلس میرسانند.
آقای رئیس اظهار نمودند که اعلام جرم باید مطابق قانون محاکمه وزراء به کمیسیون عرایض احاله و گزارش آن کمیسیون در مجلس قرائت شود، دو سابقه نیز راجع به آقای منصور و افشار به همین طریق به کمیسیون رفته است و ماده مربوطه راجع به تعقیب وزراء از طرف مجلس قرائت گردید. آقای آزاد اوراق تنظیم شده اعلام جرم رابریاست مجلس تقدیم و در طی توضیحاتی موارد تخلفات را به چند موضوع خلاصه نمودند، یکی صدور تصویبنامه در سال ۱۳۲۱ راجع به منع خروج پیله یکی دستگاه چای خشک کنی وزارت کشاورزی که در لاهیجان به کار برده شده، یکی قضیه هفدهم آذر، یکی تصویبنامههایی که برخلاف اصل چهارم قانون اساسی صادر شده، یکی قرضه از آمریکا و موضوع دیگر قرارداد نفت در این موقع به علت اعتراض شدید نمایندگان آقای آزاد از ادامه توضیحات انصراف جسته گفتند چون چند سال در حبس و شکنجه به سر بردهاند تعهد کردهاند علیه هر گونه ظلم و خلاف قانونی مبارزه کنند.
آقای فرامرزی با بیانی راجع به حق صحبت اقلیت و موارد ابستروکسیون نسبت به بیانات آقای مهندس خسرو هدایت در اطراف اعتصاب کارگران نبوده بلکه مربوط به مقاطعه کاران است و تقاضای آقای هدایت را برای دفاع از حقوق کارگران تأیید نمودند که باید از طرف مجلس معین و رسیدگی شود و راجع به توقیف روزنامه کارگران نیز معتقد بودند باید کاری کرد که روزنامه بدون حکم
قانون توقیف نشود و سپس راجع به حکومت نظامی که هنگام جنگ فقط در ممالک تحتالحمایه و مستعمرات برقرار بوده توضیحاتی دادند و بیان عقیده نمودند که دولت فقط برای توقیف روزنامهها و اشخاص حکومت نظامی را نگهداشته است و مجلس باید رأی دهد که حکومت نظامی برچیده شود.
آقای رئیس اظهار نمودند قریباً حکومت نظامی الغاء خواهد شد.
آقای مهندس هدایت در پاسخ آقای فرامرزی توضیحاتی دادند و آقای رحیمیان با قرائت ماده ۱۱۲ نظامنامه راجع به آقای آزاد گفتند که نماینده محدود نیست و میتواند نظر خود را بیان کند. آقای صدرزاده با اشاره به بیان آقای تولیت نسبت به امر ونهی آقای آیةالله بروجردی موضوع مذاکره آقای عباس اسکندری مندرجه در روزنامه رسمی گفتند عبارت نارسا است زیرا روحانیین در امور اجتماعی مداخله دارند و مصالح امور را ملاحظه میکنند و سپس به لزوم رعایت تمایلات مردم و اصلاح قانون انجمنهای ایالتی و قانون مطبوعات با رعایت اصل بیستم و اصل نهم قانون اساسی عطف سخن نموده گفتند قوانین فعلی ما کافی نیست و باید در اصلاح و اجرای قوانین اقدام شود و بعد به اصل دوم و متمم قانون اساسی راجع به حضور علماء طراز اول در مجلس وتطبیق قوانین موضوعه با دیانت اسلام اشاره نمودند معتقد بودند که باید مورد توجه قرار گیرد.
آقای کشاورز صدر راجع به اعتصاب کارگران و اقدامات حکومت نظامی گفتند کارگرها مقصر نبودهاند و باید تحقیق شود مداخله حکومت نظامی مبتنی برچه دستوری بوده است و راجع به کمیابی نان توضیحاتی داده تقاضا نمودند از دولت سؤال شود با خوبی محصول و وجود ذخیره کافی در سیلو علت وضع فعلی نان چیست؟ همچنین در الغاء حکومت نظامی و رفع توقیف از جراید تقاضا داشتند که از طرف مجلس اقدام شود در این موقع آقایان حاذقی و رضوی پیشنهاد نمودند مجلس وارد دستور شود و آقای حاذقی نیز در باب نطقهای قبل از دستور توضیحی دادند و آقای کی مخالف بودند و راجع به تعدیل مالالاجاره و قانون کیفر گرانفروشان و الغاء حکومت نظامی صحبت نمودند و سپس ورود به دستور تصویب و مراسم تحلیف آغاز شد.
آقایان ابوالقاسم امینی، غضنفری، معینزاده، لاهوتی، وثوق، نورالدین امامی، ارباب گیو، رحیمیان، حاج آقا رضا رفیع، کامل ماکویی، محمد ذوالفقاری، دکتر معظمی و منصف قسمنامه را قرائت و امضاء نمودند.
ساعت ۱۲ ظهر ختم جلسه اعلام و جلسه آینده به روز سهشنبه هفدهم موکول و دستور و مراسم تحلیف و طرح اعتبارنامهها و انتخاب نظار بانک مقرر شد.
رئیس- نسبت به صورت جلسه اعتراضی نیست؟ آقای کشاورز صدر نسبت به صورت جلسه است؟
قبادیان- بنده هم راجع به صورت جلسه عرضی داشتم.
کشاورز صدر- بلی راجع به صورت جلسه است.
رئیس- بفرمایید.
کشاورز صدر- بنده خواستم عرض کنم که توضیح بنده راجع به کارگران کوره پزخانهها به طور اختصار نوشته شده است در صورت مجلس و آن مقصودی که بنده داشتم در صورت مجلس منعکس نشده است این است که بنده میخواهم اجازه بگیرم مطلب را مختصراً به عرض آقایان برسانم و آن این است که از اظهارات جناب آقای فرامرزی و آقای مهندس هدایت بنده استنباط کردم که تقصیر کارگرها نیست مقصود این است که آقای مهندس هدایت این طور معتقد بودند و توضیح دادند و در جراید هم منعکس بود که حکومت نظامی رفته و کارگران کوره پزخانهها را علاوه بر این که تصمیم شورایعالی کار را درباره شان اجرا نکردهاند آنها را با سرنیزه زدهاند و مجروح کردهاند و آقای فرامرزی فرمودند به این که ...
رئیس- این راجع به صورت جلسه نیست در بیانات شما اگر تحریف کردند تذکر بدهید.
کشاورز صدر- بنده عرایض کردم ولی در صورت مجلس توضیح داده نشده.
رئیس- این صورت جلسه مختصر است اگر مفصل هم باشد آقایان اعتراض میکنند (نمایندگان: صحیح است) که چرا صورت جلسه مفصل نوشته شده.
کشاورز صدر- اطاعت میکنم آقا، یکی هم راجع به جراید بود که خیلی مؤثر است این عرض بنده و تقاضا میکنم درصورت مجلس قید بشود و بنده راجع به روزنامه مرد امروز در جلسه گذشته و راجع به روزنامه قیام ایران و عموم روزنامههای توقیف شده درچند جلسه صحبت کردم و این موضوع را تقاضا میکنم که ذکر بکنید که اعتراض بنده به حکومت نظامی است اگر جرمی مرتکب میشوند به دادگستری بفرستد آخر این طور که نمیشود، با سرنیزه که نمیشود روزنامه را توقیف کرد اگر چیزی نوشته است باید برود در عدلیه محاکمه بشود و محکومش بکنند تقاضا میکنم این موضوع در صورت مجلس قید بشود.
رئیس- اصلاح میشود. آقای قبادیان.
قبادیان- بنده عرض مختصری داشتم که راجع به صورت جلسه است. چون آقای پالیزی را به عنوان غایب بی اجازه نوشتهاند. آقای پالیزی مدتی است که مریض هستند (صحیح است) و مبتلا به حصبه شدهاند و حالا هم هنوز کاملا معالجه نشدهاند خواستم ایشان را در صورت جلسه غایب بدون اجازه قید نفرمایید چون ایشان از بنده خواهش کردهاند که تذکر بدهم.
رئیس- اصلاح میشود. آقای محمدعلی مسعودی نسبت به صورت جلسه اعتراضی دارید؟
محمدعلی مسعودی- عرض کنم حضور مبارک، بنده در جلسه قبل اجازه خواستم و شرحی هم نوشته بودم نوبت به من نرسید ولی امروز گفتند آقایان اجازه کتبی خواستهاند بنده تا حالا ندیدهام در مجلس سابقه داشته باشد که برای نطق قبل از دستور اجازه کتبی خواسته باشند حتی وقتی که خود بنده در هیئت رئیسه موقت بودم چند نفر اجازه کتبی خواسته بودند و جنابعالی فرموده بودید که نمیشود.
رئیس- هم کتبی بود و هم شفاهی.
محمدعلی مسعودی- خواستم عرض کنم دستور بفرمایید که این تبعیضها نشود.
رئیس- تبعیض نشده است، کتبی یا شفاهی هر دو خواسته شده است و باید در مجلس اجازه بخواهند بعد از این هم همین طور مراعات میشود آن روز هم نوبت شما نرسید. دیگر اعتراضی نیست. (اظهاری نشد) صورت جلسه روز یکشنبه تصویب شد.
۲- طرح و تصویب ۳ دوازدهم بودجه ۱۳۲۶ مجلس.
رئیس- گزارشی از کارپردازی مجلس رسیده با قید فوریت که به اطلاع آقایان میرسد.
(طرح پیشنهادی اداره کارپردازی به شرح زیر قرائت شد)
ساحت مقدس مجلس شورای ملی
نظر به این که تهیه و تدوین بودجه تفصیلی سال ۱۳۲۶ مجلس شورای ملی و جریان آن از کمیسیون محاسبات و مجلس شورای ملی فرصتی کافی لازم دارد از طرفی پرداخت هزینههای ضروری مجلس شورای ملی مستلزم قانون خاص است لذا به رعایت هر دو نظر ماده واحده زیر را با قید یک فوریت تقدیم و تمنای تصویب دارد.
ماده واحده- مجلس شورای ملی به کارپردازی مجلس اجازه میدهد معادل ۳ دوازدهم بودجه سال ۱۳۲۶ مجلس شورای ملی مصوب ۱۶ اسفند ۱۳۲۴ را بابت حقوق وهزینه سه ماهه امرداد، شهریور و مهر ۱۳۲۶ مجلس شورای ملی از وزارت دارایی دریافت و مطابق مقررات بپردازد و بودجه سال ۱۳۲۶ را نیز سریعاً تهیه و تقدیم نماید.
رئیس- آقای ملک مدنی.
ملک مدنی- بنده با فوریت این لایحه موافقم و البته ضرورت هم دارد که کارپردازی مجلس این تقاضا را کرده است ولی میخواستم یک تذکری بدهم به آقایان کارپردازها که در فترتی که پیش آمد کرد و مجلس کارهایی داشته است البته آقایان متذکر هستند که یک گزارش از این کارها باید به عرض مجلس برسد که مجس از جریانات مسبوق و مطلع باشد. میخواستم تقاضا کنم که آقایان هرچه زودتر این گزارش را تهیه کنند که همیشه آن طوری که معمول بوده کار مجلس همیشه مقدم بوده و یک نظم و ترتیبی داشته، البته کارپردازان گذشته و متصدیان سابق هم کارهاشان خوب بوده، قصدم انتقاد از آنها نیست و خودم هم تقدیر میکنم اعمال آقایان را ولی مجلس باید از جریانات مطلع باشد و حالا که فرصت هست باید به عرض مجلس برسد.
رئیس- فوریت مطرح است. کسی با فوریت مخالف نیست؟ (اظهاری نشد) پس رأی میگیریم به فوریت این گزارش که رسیده (یکی از نمایندگان: فوریت اول) این لایحه چون مالی است یک فوریت دارد. به فوریت این گزارش رأی میگیریم آقایانی که موافقند قیام کنند (اکثر برخاستند) تصویب شد. رأی گرفته میشود به خود گزارش.
اردلان- بنده مخالفم.
رئیس- آقای دکتر معظمی.
دکتر معظمی- ایشان مخالف بودند بنده موافق هستم.
رئیس- پس به این ترتیب نوبت آقای امیرتیمور است. بفرمایید آقای امیرتیمور.
امیرتیمور- در صورتی که اداره کارپردازی وجود ۳ دوازدهم را لازم بداند بنده مخالفت شدیدی ندارم ولی بهتر بود به جای ۳ دوازدهم بودجه سال ۱۳۲۶ را تدوین و به مجلس تقدیم میکردند زیرا حالا یک مرتبه این لایحه ۳ دوازدهم و یک مرتبه دیگر هم موقعی که بودجه سال ۱۳۲۶ مطرح میشود وقت مجلس گرفته میشود در صورتی که همیشه عمل مجلس شورای ملی و مخصوصا بودجه مجلس شورای ملی سرمشق برای کشور بوده و بهتر است که ما به جای توسل به ۱ دوازدهم و ۲ دوازدهم و ۳ دوازدهم، بودجه سالیانه مجلس را یک جا و دربست تصویب بکنیم که هم از وقت صرفهجویی کرده باشیم یعنی وقت مجلس بیجهت اشغال نشود و هم سرمشقی برای کشور باشد. دو کلام هم بنده از فرصت استفاده میکنم و به استحضار آقایان کارپردازان محترم میرسانم که در آخر دوره چهاردهم موقعی که بودجه سال ۱۳۲۵ مجلس تقدیم مجلس شده بود بنده پیشنهادی تقدیم کردم و مورد توجه مجلس شورای ملی هم قرار گرفت و مجلس تصویب کرد که از محل صرفهجوییهای بودجه سال ۲۴ و ۲۵ و بودجههای قبل صورت مذاکرات مشروح ادوار اول و دوم وسوم و چهارم و پنجم و چند جلسه از دوره ششم مجلس شورای ملی که طبع و نشر نشده و نسخه منحصر در بایگانی مجس شورای ملی موجود است طبع و نشر بشود و در دسترس عموم گذاشته بشود، علت این پیشنهاد هم این بود، برای این که تاریخ سیاسی کشور ایران را صورت مذاکرات مجلس شورای ملی تشکیل میدهد این پیشنهاد مورد توجه مجلس واقع شد و مجلس هم موافقت کرد و بنده در موقعی که مشهد بودم معلوم شد دوره اول مذاکرات مجلس را هم که کارپردازی طبع کرده است و برای بنده هم یک نسخه فرستاده بودند که بسیار خوشوقت شدم اما از آن به بعد از طبع مذاکرات ادوار بعدی اطلاعی ندارم اینجا هم یک روز به گوشم رسید که شاید یک اشکالاتی پیش آمده در صورتی که با صراحتی که پیشنهاد بنده داشت و با صراحتی که مجلس شورای ملی اخذ تصمیم کرد و اجازه داد که صورت مذاکرات مجلس از محل صرفهجوییهای مجلس طبع و توزیع بشود دیگر هیچگونه اشکالی باقی نمیماند و خواهش میکنم که کارپردازان محترم یک شمهای هم توضیح و هم اطلاع به بنده بدهند که همان طور که مجلس شواری ملی تصویب کرده این کار به زودی به مرحله عمل خواهد رسید دیگر بنده عرضی ندارم.
رئیس- آقای ابوالقاسم امینی.
امینی- مطلبی که نماینده محترم مطرح فرمودند به من اجازه میدهد که به ایشان بشارت بدهم که نظر محترمشان البته اجرا شده است و قسمتی از مذاکرات طبع شده ولی الان چون چاپخانه گرفتار طبع فرهنگ دهخداست یک کمی تأخیر شده است ولی به زودی با اضافه کردن حروفچین این عمل قطعاً خواهد شد و جلد شده تقدیم میشود اما فرمودند راجع به سه دوازدهم و چرا تمام بودجه تفصیلی نیامد همان طور که در انتهای ماده واحده به عرض نمایندگان محترم رسیده است برای تنظیم بودجه و تدقیق در این کار و رفتن این قضیه به کمیسیون محاسبات و وقت کافی از آقایان استمهال کردیم و مخصوصاً خوشبختانه قید کردیم که به زودی بودجه مجلس تقدیم خواهد شد. و اما چرا آن ایامی را که مجلس تعطیل بود آن بودجه را جزء این نیاوردیم و به عنوان سه دوازدهم آوردیم برای این بود چیزهایی که در تصویب نامههاست و تمام در مملکت عملی شده است و همان طور بایستی در بودجه مجلس شورای ملی هم عملی بشود این بود که این ۳ دوازدهم منهای ماهی ۹۲ تومان عیناً طبق بودجه مصوبه ۱۳۲۵ که تصویب شده است و در غیاب مجلس البته به آن عمل شده تقدیم شده است و چون احیاناً نظر این بود که در کلیه بودجه مملکت آنچه که در غیاب مجلس عملی شده بحث و مذاکره بشود و بعداً تصویب بشود به همین دلیل آن قسمت از بودجه را که راجع به ایام تعطیل مجلس بود آن را در بودجه ذکر نکردیم و از مرداد به بعد را اینجا آوردیم و بنده اطمینان کامل به آقایان میدهم که نظر کارپردازان محترم و کمیسیون محاسبات دقت کافی و کامل در بودجه است و این را میخواستم مخصوصاً متذکر بشوم چون بعضی از آقایان نمایندگان حقوقشان را نگرفتهاند به علت این که باید مجلس تصویب کند میگویند تا مجلس تصویب نکرده ما حقوق مرداد را نخواهیم گرفت (صحیح است) برای این که مبادا احیانا فرض به این شود که تصویبنامهها قابل اجراء نبوده است. به هر طریق برای این که عده از آقایان حقوق نگرفتهاند و چون درخواست برای خزانهداری رفته است باید حتما تصویب بکند بنده استدعایم از حضور آقایان این است که امروز این قضیه را تمام بکنید که کار مجلس راکد نماند.
اردلان- بنده مخالفم.
رئیس- بفرمایید.
اردلان- این ماده واحدهای که آقایان کارپردازان محترم پیشنهاد فرمودند مبنی بر پرداخت ۳ دوازدهم مرداد و شهریور و مهر ماه امسال مطابق بودجه سال ۲۵ که تصویب شده است در دو موضوع نظر بنده را تأمین نمیکند بنابراین بنده به این جهت مخالف هستم و حالا این دو موضوع را عرض میکنم خدمت آقایان نمایندگان محترم. توجه بفرمایید که در بودجهای که میآید به مجلس این دو موضوع را در نظر بگیرند، موضوع اول مربوط به حقوق نمایندگان است البته برای بنده حقیقت مشکل است بحث کردن در اینجا ولی وظیفه من به من حکم میکند این مطلب اصولی که دارم بیایم اینجا عرض کنم (صحیح است) من در مجلس چهاردهم عرض کردم اگر ما به هر نماینده ماهی ششصد تومان حقوق بدهیم این حقوق کفاف معیشت او را نمیکند و بالمآل مجلس شورای ملی که باید نماینده عموم ملت ایران باشد مجلس ثروتمندان خواهد شد و من اصولاً برای اجتناب از این که به این قضیه برسیم مخالفت کردم و آقایان کارپردازان در آن موقع وعده دادند و گفتند درست میکنیم و درست نکردند به این لحاظ بنده بایستی توضیح عرض کنم و این را هم عرض میکنم که بنده بهیچوجه مخالف ثروت نیستم و یکی از آرزوهای من این است که ما وضعیت اقتصادی کشورمان را طوری درست بکنیم که تمام افراد کشور ما متمول بشوند ولی فرق است بین آرزو و حقیقت، حقیقت قضیه این است که شاید ده درصد از اهالی کشور ما باشند که از عایدات خودشان معاش خودشان را بتوانند بدهند و یک چندی هم پسانداز بکنند ۹۰ درصدشان چه فقیرند که هیچ تکافو نمیکند و چه آنهایی که کسر خرج دارند. بنابراین اگر ما اختیار قانونگذاری ملکت را بدهیم بدست آن اقلیت یک راه خطایی پیمودهایم و باید ما راه را باز بگذاریم که اگر اشخاصی واجد شرایط نمایندگی هستند بتوانند شرکت در انتخابات بکنند نه این که به مناسبت این که این حقوق کفاف معیشت اینها را نمیکند نتوانند حالا بنده عرض خودم را متکی به ارقام میکنم در سال ۱۳۱۵ حقوق نمایندگان مجلس شورای ملی در ماه سیصد تومان بود بانک ملی ایران یک مجله بسیار سودمندی نشر میدهد که بسیار مسائل سودمندی دارد و علاوه بر آن یک شاخص هزینه زندگی هم در آن منتشر میکند که اگر ما این مجله را بگیریم مطالعه کنیم یک مطالب سودمندی عاید ما میشود و ما اگر در نظر بگیریم که حقوق یک نفر نماینده مجلس شورای ملی در سال ۱۳۱۵ سیصد تومان بوده در آن موقع واحده هزینه زندگانی را صد قرار بدهیم چنانچه بانک ملی ایران قرار داده در اردیبهشت امسال و همین حالا هم هزینه زندگی ۸۰۴ است یعنی صدش هشتصد و هشت برار شده است بنابراین اگر ما آن وقت سیصد تومان حقوق میدادیم و فرض کنیم که در آن تاریخ آن حقوق کافی برای معیشت یک نفر نماینده بوده امروز بایستی دو هزار و پانصد تومان حقوق به نمایندگان بدهیم ولی بنده در نظر ندارم که مجلس شورای ملی امروز این مبلغ را به نمایندگان بدهد اما این موضوع یک موضوع اصولی است که عرض کردم واین را هم باید عرض کنم که اگر اشخاص داوطلب برای نمایندگی باشند سدی ما برای آنها ایجاد نکرده باشیم و حالا اگر ما سه دوازدهم را تصویب به کینم به نمایندگان مجلس شورای ملی ماهی ۶۰۰ تومان پس از وضع کسور بازنشستگی که اغلب از آقایان مستخدم دولت هستند خواهیم داد بعضی از آقایان استاد دانشگاه هستند که بایستی درس بدهند هم باید درسشان را بدهند و هم مطابق قانون حقوقش را هم نگیرند و ضمناً یکی از آقایان نمایندگان به بنده تذکر دادند که حقوقشان کمتر از آن میزانی بوده که سابقاً میگرفتهاند، البته سادهترین و سهلترین راه این است که ما بگوییم اگر حقوق یک نماینده کفایت معیشت او را نمیدهد بهتر این است که استعفا بدهد برود. اگر این نظریه مطابق مصلحت مملکت بود من حرفی نداشتم ولی همان طور که عرض کردم آن وقت جایگزین آنها اشخاصی خواهند شد که یا تمکن مالی دارند یا خدای نکرده (بنده هرگز این نیت را امیدوارم کسی نداشته باشد) از راه راست منحرف بشوند و در هر دو صورت به ضرر مملکت است، این است که از آقایان کارپردازان محترم تمنا میکنم این موضوع را در نظر بگیرند و بنده حاضرم رأی بدهم به سه دوازدهم مشروط بر این که همان طور که عرض کردم موضوع را در نظر بگیرند و برای این سه ماه و همچنین برای آتیه جبران
این موضوع را بکنند و نه این که به بودجه مملکت هم یک تحمیل زیادی شده باشد و این موضوعی را که بنده نظرم هست مطرح شود. و اما مطلب دومی که برای بنده موجب نگرانی است و عرض کردم مخالفت بنده روی آن است یک موضوع دیگری است که باید به عرض آقایان نمایندگان برسانم. در ضمن همین سه دوازدهم که ما امروز میخواهیم رأی بدهیم یک مبلغی به نام اداره بازرسی مجلس شورای ملی منظور شده و بنده مخالفت با اداره بازرسی ندارم ولی عرایض من متوجه به این قسمت است که هیئت رئیسه مجلس شورای ملی و آقایان کارپردازان البته هر دستوری به بازرسی بدهند بازرسی مجبور است اجرا بکند ولی امروز این اداره و این دستگاه که مبلغ گزافی در ماه به آن پرداخت میشود عملا یک کاری انجام میدهد وآن این است که رابطه مجلس را با مردم قطع میکنند یعنی تمام اشخاصی را که با مجلس کار دارند برای آنها یک سد محکمی درست میکنند و جلوی آنها را میگیرند و نمیگذارند مردم حرف خودشان را بزنند. (امینی: خیر این طور نیست) شما اگر به یک وزارتخانه کار داشته باشید از در وزارتخانه شما را هدایت میکنند ... (ملک مدنی: تقصیر اداره بازرسی نبوده است کارپردازان دستور دادهاند) عرض کنم کارپردازان دستور دادهاند ولی بنده مخالفم (ملک مدنی: به بازرسی چه مربوط است؟) بگذارید تا آخرش برسد، اگر شما در یک وزارتخانه کار داشته باشید شما را راهنمایی میکنند و از درب وزارتخانه میبرند به اطاق رئیس یا اطاق آن کار، ولی الان در مجلس شورای ملی اگر کسی با نمایندگان کار داشته باشد این اداره که اداره بازرسی است او را بیرون میکند و از طرف کارپردازی امروز یک بخشنامه چاپی به آقایان نمایندگان محترم داده بودند که ما تصمیم گرفتهایم که از ورود اشخاص به مجلس شورای ملی منع بکنیم. اگر مقصود این است که این اشخاص نتوانند بیایند با نمایندگان ملاقات کنند، خوب کار ندارد قراولان مجلس را عوض دو نفر ده نفر میکنیم و این کار را انجام میدهیم لازم نیست که این پول را ما بپردازیم بنده خودم با کارپردازی صحبت کردم و گفتند که اگر آزاد بگذاریم اشخاصی که وارد مجلس میشوند ممکن است بین آنها چاقوکش باشد. به نظر بنده این حرفها درست نیست و انشاء الله هیچ وقت چاقوکش نبوده و نیستند مجلس خانه مردم است. مأمن گاه مردم است باید هر کسی کار دارد با نمایندگان مجلس باید همان دستگاه بازرسی که امروز ما به آن حقوق میدهیم آنها را راهنمایی بکند و بیاورد در اطاق انتظار نگاهدارد و دانه دانه با وکلا حرف خودشان را بزنند. نه این که سدی بسازند بنابراین بنده خواهش میکنم که اگر ما به وجود این اداره احتیاج داریم این اداره را به نفع مردم بگذاریم نه این که مانع شویم اشخاصی که با نمایندگان کار دارند جلوگیری از آنها بکنند.
رئیس- آقای آصف.
آصف- عرض کنم در جلسه سابق و اسبق بنده اجازه خواسته بودم نمیدانم به چه علتی بایگانی شده خواهش میکنم بعد از این مذاکرات آقایان موافقت بفرمایند که چند کلمهای عرض کنم.
رئیس- پس مربوط به این موضوع نیست. آقای مهندس رضوی.
مهندس رضوی- اجازه میدهید جواب آقای اردلان را بدهم مطالب لازمی است که بایستی توضیحاتی بدهم. عرض کنم فرمایشهای همکار محترم آقای اردلان بسیار منطقی بود ولی بنده برای روشن شدن ذهن آقایان نمایندگان محترم نسبت به آنچه فرمودند مختصراً توضیح میدهم. در قسمت حقوق خود بنده هم موقعی که افتخار کارپردازی مجلس شورای ملی را پیدا کردم به این فکر افتادم که اساساً کارپردازی یعنی شخص یا اشخاصی که مأمور رسیدگی به وضع داخلی مجلس است منجمله به وضع نمایندگان و همکاران خودشان هم باید رسیدگی بکنند و بنده به خوبی اطلاع دارم که بسیاری از نمایندگان که از ولایات تشریف آوردهاند و در تهران اقامت دارند وضع زندگانشان خوب نیست و هیچ لازم به توضیح نیست که این مبلغ برای مخارج آنها ابداً کفاف نمیدهد، در عین حال اغلب نمایندگانی هم هستند که وسعت زندگانیشان بیشتر است و احتیاجی ندارند. در هر حال در نظر گرفتهایم با مقایسه با حقوقهایی که در ادوار سابق مجلس وحقوقهایی که در ادوار مختلف در داخل مجلس و در خارج در ادارات دیگر (از حیث حقوق) پرداخت شده یک جدولی تهیه بکنیم و به استناد آن انشاء الله بدون این که بر مجموع بودجه مجلس هم چیزی افزوده شود بتوانیم حقوق کافیتری البته نه حقوق کاملاً کافی، چون امروز وضع زندگانی یک طوری است که با حقوق نمیشود کفایت زندگانی کامل یک نفر کارمند را کرد ولی تا حدودی که بتواند با قناعت زندگی بکند ما این کار را تأمین بکنیم و البته بسته خواهد بود به تصویب مجلس شورای ملی در آینده و موقعی که این بودجه جدید به مجلس بیاید این موضوع را ما رعایت خواهیم کرد که از اول دوره تقنینیه قابل اجرا باشد و البته با تصویب مجلس شورای ملی، اما در قسمت دوم فرمایش ایشان راجع به بازرسی بنده ناچارم یک توضیحی بدهم. چون اغلب از همکاران محترم و جرائد یک توجهی در خارج به این موضوع کردهاند و یک وضع خاصی جلوه دادهاند حالا ما ملاحظه کردیم که دراین مجلس و راهروها آقایان تماشاچیها و یک عده از کسانی که کار با آقایان نمایندگان دارند و با آقایان روزنامه نگاران تشریف میآورند و غالباً خودشان هم موفق به دیدن نمایندگان و به خصوص انجام آن کاری که لازم است نمیشوند درعین حال مانع انضباط و مانع ترتیب و نظم محوطه مجلس شورای ملی هم بودند این قسمت را هم آقایان ملاحظه فرمودهاند ولی بنده خیال میکنم رابطه مردم با مجلس یک رابطه بزرگتر و معنویتری است و خیال میکنم که این اشخاصی که با نمایندگان واقعاً کار دارند بسیاری از آنها پایشان را فقر و فلاکت به طوری بسته است که اساساً نمیتوانند به محوطه مجلس بیایند و امیدواریم که انشاء الله ما طوری رفتار کنیم که نشان بدهیم آن رابطه برقرار است و برای آنها یک اقداماتی بکنیم بدون این که در محوطه باشند ما برای آنها انجام وظایف ملی خودمان را کرده باشیم و به وظایف خودمان اقدام کرده باشیم و برای این که آقایان نگرانی از این موضوع نداشته باشند در خارج در ورودی از طرف خارج یک اطاقهایی تنظیم شده است و جدا کردهایم قسمت بانوان، قسمت روزنامه نویسان و باقی. آقایان را و البته کسانی که فرمایشی یا کاری به یکی از آقایان وکلا داشته باشند ممکن است یادداشتی بدهند و آن آقای وکیل هم در صورتی که وقت داشته باشد و مایل باشد میتوانند تشریف ببرند و با موکل خودشان ملاقات بکنند و اگر لازم شد برای هر نوع کاری ایشان وارد مجلس شوند بعداً ترتیبی هم برای این کار خواهم داد. بهر حال منظور حفظ انتظام و انضباط مجلس است و به نظر بنده مجلس متعلق به مردم است و اولین کسانی که باید طرفدار انضباط و انتظام مجلس باشند خود مردمند و بنده یقین دارم که آقایان روزنامه نگاران و تماشاچیان عموماً خواه آنهایی که امروز حضور دارند و خواه آنهایی که روزهای قبل بودهاند وگلهمند شدهاند و خواه آنهایی که خواهند آمد خودشان قدر این خدمت ما را خواهند دانست و متوجه خواهند شد که منظور ما احترام مجلس و احترام مردم هر یک به نوبه خود بوده است.
اردلان- خلاف انتظامی دیده نشده است.
رئیس- از طرف آقای دهقان پیشنهادی راجع به کفایت مذاکرات رسیده است (صحیح است)
دکتر معظمی- بنده با کفایت مذاکرات مخالفم.
رئیس- آقای دهقان.
دهقان- بنده گمان میکنم به قدر لزوم در اطراف لایحه تقدیمی صحبت شد و آقایان کارپردازها توضیحات لازم دادند و برای این که انجام وظایف دیگر را هم بتوانیم بکنیم به عقیده بنده دیگر مذاکرات کافی است و در کفایت مذاکرات رأی بگیرید.
رئیس- آقای دکتر معظمی.
دکتر معظمی- مخالفت بنده با کفایت مذاکرات برای این است که دو سه تا کلمه لازم است چون در زمان غیبت مجلس بنده با دو سه نفر از آقایان متصدی امور کارپردازی بودیم به عرض مجلس برسانم. آقای ملک مدنی فرمودند که گزارش ایام فترت باید تقدیم بشود البته این تذکر بسیار به جا است و گزارش هم تهیه شده و تقدیم مقام ریاست خواهد شد و بعداً به عرض آقایان خواهد رسید. آقای امیر تیمور هم راجع به قسمت دیگری که بسیار به جا است شرحی فرمودند، در ایام فترت منظور نظر ایشان اقدام و تأمین شده و مرتباً این صورت جلسات ادوار قدیم استنساخ و چاپ شد. تا این که مجلس افتتاح شد و البته چون مجوز قانونی ما نداشتیم به این که ادامه بدهیم این قسمت مذاکرات را، این بود که وقتی مجلس شورای ملی افتتاح شد مذاکرات این ادوار به این جهت معوق ماند، البته این قسمت را هم ممکن است پیشنهاد بفرمایید که اقدام بکنند و ادامه بدهند مطلب دیگر این است که در غیاب مجلس استقلال مالی و اداری مجلس کاملاً محفوظ شد و این که اشاره فرمودند به تصویبنامهها، ابداً در مجلس تصویبنامههایی که در خارج صادر شد عملی نشد در اینجا البته به مستخدمین ظلم شد ولی به هر حال عملی نشد وگزارش آن بعدا به عرض مجلس شورای ملی خواهد رسید و البته به کارمندان مجلس هم باید در این مورد توجه بشود
هم چنین میخواستم عرض کنم که کارمندان مجلس و کارمندان و کارگران چاپخانه و اداره روزنامه رسمی در ایام فترت در نهایت شرافت و صمیمیت انجام وظیفه کردهاند (صحیح است)
رئیس- آقای امینی یک توضیحی دارند چون عضو کارپردازی هستند بفرمایند.
امینی- بنده فقط توضیحم راجع به یک اشتباه لفظی بود. چون آقایان نمایندگان حقوق نمیگیرند و مقررری میگیرند و لفظ حقوق مخصوص مستخدمین است حتی ملاحظه فرمودهاند که در محاسبات کمک مقرری نوشته شده است. بنابراین با حقوق اشتباه نشود (بعضی از نمایندگان: رأی، رأی)
رئیس- نسبت به پیشنهاد کفایت مذاکرات رأی گرفته میشود آقایانی که موافقند قیام کنند (اغلب برخاستند) تصویب شد. پیشنهاد اصلاحی رسیده است که قرائت میشود.
پیشنهاد میکنم به جای مرداد و شهریور و مهر نوشته شود مرداد و شهریور. دهقان.
رئیس- آقای دهقان.
دهقان- تا آخر مهر تقریباً ۴۴ یا ۴۵ نمیدانم چهل و دو سه روز مانده است به عقیده بنده وقت کافی هست که بودجه کلی مجلس را تنظیم و تقدیم مجلس کنند و بنده چون دیدم که اغلب آقایان همین نظر را دارند که زودتر بودجه مجلس تقدیم شود این است که بنده میخواستم این منظور آقایان بهتر تامین شود و فعلاً ما به دو دوازدهم رأی بدهیم و آقایان هم در این مدت بودجه مجلس را تقدیم مجلس بکنند و نظر آقایان هم تأمین بشود. و گمان نمیکنم که توضیح بیشتری لازم داشته باشد.
رئیس- آقای امینی.
ابوالقاسم امینی- اشکال کار ما فقط آقای دهقان، بیشتر موضوع لایحه پیمانیها است که در مجلس اجرا نکردهایم و منتظریم که بودجه دولت تصویب بشود و آن اشکال ما رفع شود که بودجه را خدمتتان تقدیم کنیم بقیه بودجه تفصیلی مجلس زیاد اشکالی ندارد فقط در ظرف دو سه روز ممکن است تصویب شود و همان طور که فرمودند فرصت داریم و در عرض چهل روز کافی است که تهیه و تقدیم شود و ما اگر بودجه را بدون رعایت لایحه پیمانیها، تقدیم بکنیم آن وقت پیمانیهای مجلس بلاتکلیف میمانند بنابراین استدعا میکنم موافقت بفرمایند همین ۳ دوازدهم تصویب بشود برای این که فرصت کافی برای ما باشد.
دهقان- پس میگیرم (بعضی از نمایندگان: پس گرفتند)
رئیس- رأی گرفته میشود به اصل گزارش (بعضی از نمایندگان: با ورقه) آقایانی که موافقند ورقه سفید خواهند داد و اگر مخالفی هم باشد البته ورقه کبود خواهند داد.
(اخذ رأی به عمل و شروع به شماره گردید)
رئیس- آراء سفید را فقط بشمارید دیگر اسم لازم نیست بخوانید.
رضوی- اجازه میفرمایید بنده یک توضیح دارم عرض کنم.
رئیس- بفرمایید.
رضوی- ما اغلب پهلویمان کارت نداشتیم از این جهت ورقه سفید دادیم و نوشتیم موافقیم ولی یک عدهای در آن ورقه سفید ننوشتهاند موافقم و سفید دادهاند این بود که بنده توضیح دادم.
حاذقی- آقای رئیس باید اسمشان هم معلوم باشد از نظریاتی باید اسمشان معلوم باشد بعضیها اسم ننوشته فقط نوشته موافقم.
رئیس- اگر هیمن قدر اسم نوشته شده باشد صحیح است.
(اوراق رأی شماره شد)
رئیس- عده حضار ۱۰۳، رأی دهندگان ۱۰۱ نفر.
ملک مدنی- اجازه میفرمایید توضیحی عرض کنم.
رئیس- آقای ملک مدنی بفرمایید.
ملک مدنی- بنده خواستم عرض کنم مطابق سابقه و معمول لوایح مالی با ورقه رأی گرفته میشود و موافق باید اسمش را بنویسد و اگر کارت سفید انداخت باید اسمش را بنویسد و همچنین مینویسد که موافقم، مخالف هم بایستی یا کارت کبود بدهد و یا بنویسد مخالفم با اسم. بنده خواستم عرض کنم که اگر نوشته شده باشد موافقم بدون اسم آن رأی خوانده نمیشود.
حاذقی- آقایان سابقه نداشتهاند و تصور کردهاند که اگر فقط بنویسند موافقم کافی است.
رئیس- آقا هر کدام امضاء ندارند کنار بگذارید.
حاذقی- شماره آراء ۱۰۱ رأی بود حالا آنهایی که امضا ندارد جدا میکنم.
رئیس- بلی هر چه امضا دارد یعنی سفید امضادار را بشمارید باقی را کنار بگذارید.
حاذقی- از ۱۰۱ رأی دو نفر فقط نوشتهاند موافقم بدون اسم و امضاء ۹۹ نفر موافقند.
رئیس- ماده واحده به اکثریت ۹۹ رأی تصویب شد.
اسامی رأی دهندگان: آقایان: اردلان، رحیمیان، جعفر کفایی، ابوالقاسم بهبهانی، مکرم، محمدهراتی، سلطانالعلماء، امیر نصرت اسکندری، ملک مدنی، قبادیان، علیمحمد غضنفری، کشاورزصدر، ملکی، معینزاده باقری، هاشم وکیل، محمد ذوالفقاری، ملکالشعراء، دکتر فلسفی، سزاوار، دکتر طبا، افشار، علی بهبهانی، اسلامی، مهدی صدرزاده، ارباب گیو، قوامی، نورالدین امامی، ممقانی، لاهوتی، گنجهای، سید ابوالحسن حائریزاده، شادلو، ناصرالدین ناصری، بوداغیان، کامل ماکویی، فرامرزی، دکتر بقایی، دکتر معظمی، برزین، دکتر آشتیانی، مرتضی شریفزاده، گرگانی، ابوالفضل حاذقی، اسدی، دکتر علی امینی، محمدعلی مسعودی، محمدعلی دادور، فولادوند، دکتر مجتهدی، عبدالقدیر آزاد، دکتر راجی، باتمانقلیچ، فاضلی، دکتر ملکی، نواب، ساعد، سالاربهزادی، امیرحسین ظفر بختیاری، دکتر اعتبار، عزت الله بیات، شریعتزاده، صاحبجمع، عباس مسعودی، مهندس خسرو هدایت، حسن اکبر، دهقان، امامی اهری، دکتر متین دفتری، بهادری، خسروقشقایی، عباسی، یمین اسفندیاری، آقاخان بختیار، حسین قشقایی، اعزاز نیکپی، حسن ارسنجانی، آصف، مسعود ثابتی، نبوی، حسین وکیل، آشتیانیزاده، ابوالحسن صادقی، محمود محمود، وثوق، رضوی، نراقی، امیرتیمور، حسین امامی، ابوالقاسم امینی، ابوالفتح قهرمان، مهدی مشایخی، مهندس احمد رضوی، ظفری، مهدی ارباب، ناصر ذوالفقاری، منوچهر کلبادی، اقبال، منصف، معتمد دماوندی.
عباس اسکندری- بنده اخطار نظامنامهای دارم، شما عده حضار را نفرمودید بنده رأی ندادم ورقه سفیدهام ندادم باید در موقع اعلام رأی بفرمایید عده رأی دهندگان را.
رئیس- بنده اعلام رأی کردم و عده حضار را هم گفتم شما گوش ندادهاید بعد از این آقا متوجه باشید.
رئیس- شروع میشود به انتخاب دو نفر ناظر بانک به حکم قرعه، سه نفر برای استخراج آراء انتخاب میشود.
۳- انتخاب دو نفر نظار بانک
(سه نفر به حکم قرعه به طریق زیر تعیین شدند)
آقای دکتر مظفر بقایی، آقای ملکپور، آقای تقی برزین.
رئیس- انتخاب جمعی خواهد بود یعنی دو اسم روی یک ورقه نوشته میشود.
نبوی- اجازه میفرمایید قسمت آخر ماده ۹۳ نظامنامه مینویسد:
برای استخراج آراء سه نفر به قرعه معین میشوند در انتخابات مجلس عمومی به غیر از انتخابات هیئت رئیسه به طریق ذیل عمل میشود (۲) قبلا پنج نفر از نمایندگان به حکم قرعه با یک نفر از منشیان به تعیین رئیس برای استخراج و نظارت آراء تعیین میشوند.
مسعود ثابتی- سه نفر و پنج نفر هر دو هست اگر در خارج استخراج شود پنج نفر است این جا که استخراج میشود سه نفر است.
رئیس- اینجا استخراج میشود سه نفر است (صحیح است) عده حضار ۱۰۶ نفر.
مسعودی- عده حضار چند نفر بود آقا.
رئیس- عده حضار ۱۰۶ نفر بود چند نفر دیگر هم بعد آمدند.
(اخذ و استخراج آراء به عمل آمد و نتیجه به قرار ذیل اعلام گردید)
رئیس- آقای دکتر معظمی با اکثریت ۶۰ رأی و آقای نراقی با ۵۱ رأی برای ناظر بانک تعیین شدند (بعضی از نمایندگان: ۵۱ رأی کافی نیست)
رئیس- بنابراین نسبت به یک نفر دیگر بایستی تجدید انتخاب شود. آقای دکتر بقایی هم ۴۰ رأی و آقای گنجهای نیز ۴۴ رأی داشتند، شروع میشود به انتخاب یک نفر دیگر.
دکتر بقایی- بنده یک تذکری دارم و از آقایان نمایندگان خواهش میکنم که به جای بنده اسم
آقای گنجهای را بنویسند (صحیح است) (نورالدین امامی: حالا نمیشود آقا)
فولادوند- بنده هم خواهش میکنم به جای بنده به آقای نراقی رأی بدهند (صحیح است)
رئیس- آقای دکتر بقایی آقای برزین آقای ملکپور بفرمایید برای استخراج آراء.
(اخذ و استخراج آراء به عمل آمد و نتیجه به قرار زیر اعلام گردید)
رئیس- عده حضار ۱۱۱ نفر رأی دهندگان ۱۱۰ نفر.
محمدعلی مسعودی- تابلو که ۱۰۷ نفر نوشته شده است.
رئیس- یک عده دو مرتبه اضافه شدند ۱۱۰ نفر رأی دادهاند شما هر دفعه ملتفت نمیشوید، آقای نراقی به اکثریت ۵۸ رأی انتخاب شدند آقای گنجهای هم ۴۳ رأی داشتند.
۴- تقدیم ورقه سؤالیه نسبت به رئیس دولت از طرف آقای کشاورز صدر
رئیس- سؤالی آقای کشاورز صدر راجع به آب هیرمند از رئیس دولت کردهاند که برای ایشان فرستاده میشود.
۵- تصویب یک فقره اعتبارنامه و طرح یک فقره دیگر.
رئیس- اعتبارنامه آقای اسدی مطرح است و آقای اسلامی استرداد کردهاند مخالفت خودشان را قرائت میشود. (به قرار زیر قرائت شد)
مقام محترم ریاست مجلس- چون مخالفت اینجانب با اعتبارنامه آقای سلیمان اسدی مربوط به طرز انتخابات ایشان نبوده بلکه ناشی از شکایاتی که بازرگانان و کارگران مازندران از جریان معاملات و امور بانک صنعتی به ویژه کارخانهجات شمال داشتهاند بوده و به هیچوجه غرض و یا نظر شخصی نداشتهام- نظر به این که پس از بررسی کاملی که در این چند روزه نمودم این معاملات تنها مربوط به ایشان نبوده و از طرفی عده بیشماری از نمایندگان محترم و مدیران جراید خواستار شدند که مخالفت خود را مسترد دارم از این جهت با حفظ بیان و ایراد این اعتراضات نسبت به معاملات و امور بانک و عرض جریان شکایات مازندرانیها در موقع طرح برنامه دولت مخالفت خود را به این وسیله استرداد مینمایم. به تاریخ ۱۷ شهریور ۱۳۲۶.
رئیس- رأی گرفته میشود به نمایندگی آقای اسدی از مشهد آقایان موافقین قیام کنند (اکثر برخاستند) تصویب شد. اعتبارنامه آقای ارسنجانی مطرح است آقای ناصر ذوالفقاری بفرمایید.
ناصر ذوالفقاری- آقای ارسنجانی جوان تحصیل کرده هستند و بنده هم برای احترام نسبت به هر تحصیل کردهای نمیبایستی با اعتبارنامه ایشان مخالفت کنم. من خداوند و وجدان را گواه میگیرم که در این مخالفت کوچکترین غرض شخصی را راه ندادهام و خود آقای ارسنجانی بهتر میدانند که تا قبل از انتخابات مجلس با ایشان کوچکترین آشنایی و تماسی نداشتم تا تصور غرضی در این مورد بشود البته لازم به تذکر نیست که محرک اینجانب در این مخالفت فقط و فقط عشق و علاقه کامل به حفظ مصالح وطن عزیز خود ایران است (صحیح است)
اینجا مقدسترین محل اجتماع نمایندگان ملت یعنی عامه مردم است و هیچ کس نباید حتی در مغز خود خطور دهد که جزء از نظر منافع و خیر عموم باب صحبتی باز کند یا سنگ اغراض و منافع خاص ونامشروعی را بر سینه بکوبد.
بنابراین تصمیم گرفتم که با اعتبارنامه آقای حسن ارسنجانی مخالفت نمایم و چون این مخالفت را کاملاً در نفع ملت ایران و آینده آن تشخیص دادهام توجه عالی نمایندگان محترم را به کمک میطلبم و از این نظر که یک وظیفه مقدسی را انجام بدهم انتظار دارم ولو برای ضبط در سینه تاریخ هم شده است به من اجازه بدهند عرایضم را مشروحاً به عرض برسانم:
اعتراضات اینجانب نسبت به آقای ارسنجانی و در نتیجه نسبت به اعتبارنامه ایشان تحت عناوین زیر تقدیم میشود.
۱- اعتراض به جریان انتخاب ایشان از لاهیجان.
۲- اعتراض به صلاحیت ایشان.
جریان انتخاب ایشان:
آقای ارسنجانی اسماً اهل یکی از نقاط جنوبی ایرانند و فامیل ایشان در حوزه ساوجبلاغ شهریار است و تا قبل از شروع انتخابات حتی یک بار هم به لاهیجان نرفته بودند. در آنجا سوابق اقامتی نداشتند تصور این که ایشان در لاهیجان معروفیتی داشتهاند و علت انتخابشان معروفیت مزبور بوده است تعجب آور است. معروفیت یک شخص در ایران چه وقت پیدا میشود. وقتی که آن شخص در آن مکان اقامات طولانی داشته باشد یا این که به سبب مشاغل و مناصب بزرگ مملکتی کسب شهرتی کند. آیا آقای ارسنجانی قبل از انتخاب وکیل بودهاند، وزیر بودهاند، نخست وزیر بودهاند، استاندار و یا فرماندار یا حتی بخشدار و شهردار جای بودهاند، صرف این که در طهران روزنامهای منتشر میکرده و سنگ عقاید مختلفی را به سینه میزده است آیا دلیل معروفیت ایشان آن هم در نزد اهالی لاهیجان که لااقل صدی نود آنان سواد خواندن کتب فارسی ابتدایی را ندارند بوده است. آیا اگر بنا بود این معروفیت آن هم به علت روزنامه نگاری آن هم یک نوع روزنامه نگاری ابهام آمیز موجب انتخاب شود چرا پس اهالی ساوجبلاغ و در مرتبه دوم اهالی پایتخت که از نظر همشهریگری یا از لحاظ رشد فکری آقای ارسنجانی را بیشتر میشناختند چنین غنیمتی را نربودند! اگر بنا بود که صرف معروفیت حاصل از روزنامه نگاری موجب انتخاب شود الحق در این مملکت روزنامه نگاران معروف و نویسندگان و خطبای شهیر دیگری بودند که بر آقای ارسنجانی حق تقدم داشتند.
شایستهتر، فاضلتر، مشهورتر، معروفتر از آقای ارسنجانی در صفحات شمال خصوصاً در لاهیجان بسیار بودند. بودند جوانان وطن پرست خوش سابقه فاضلی که به خانه خود رواتر بودند تا به مسجد.
در مرتبه دوم معروفیت ایشان با تفاصیلی که بعداً به عرض خواهد رسید یک سوء معروفیت بوده است این چه معروفیتی است که حتی شعبه مربوطه مجلس که از عدهای رجال بصیر تشکیل شده است نتوانستهاند در اطراف آن قضاوت کنند.
از شما میپرسم معروفیتی را که حتی نمایندگان مطلعی در آن تردید نمایند معروفیتی که نتیجه چند صباح روزنامه نگاری مشکوک بوده و برای مردم پایتخت نیز قابل هضم نیست چطور برای یک مشت مردم بیسواد و بیچاره لاهیجان قابل هضم میباشد؟ وانگهی ایشان سن خود را با پشت هم اندازی بالا برده و متهم به کلاهبرداریهای زیادی هستند که فعلاً به جزئیات آن وراد نمیشوم. همینقدر عرض میکنم که اهالی لاهیجان و صفحات شمال بی اندازه از انتخاب آقای ارسنجانی متعجب و ناراضی هستند.
عدم صلاحیت ایشان تحت عناوین زیر به عرض خواهد رسید.
اقدام بر علیه قانون اساسی و بی اعتنایی و عدم اعتقاد نسبت به مظاهر مختلفه آن.
برای این که ذهن نمایندگان محترم روشن شود قبلاً اجازه فرمایند که چند سطری از شماره ۳۰۶ مورخ ۱۴/۱ /۲۵روزنامه داریا را قرائت نمایم.
«قانون اساسی ایران که یک قانون کهنه و دارای مواد ارتجاعی و غیرقابل هضم برای اجتماع کنونی ملت ایران است بدون تردید باید تغییر داده شود هنگامی که بیانیه حزب ما یعنی حزب آزادی منتشر شد مطالب آن به قدری منطقی بود که علاوه بر صحت و توجه مردم اصلاح طلب و آزادیخواه مورد توجه جهانیان نیز قرار گرفت انتشار این بیانیه از رادیو پاریس و تذکر این نکته که تغییر قانون اساسی در ایران طرفداران زیادی پیدا کرده است نشان میدهد که خارج از محیط ایران نیز این فکر طرفدارانی پیدا کرده است»
باید عرض کنم که شخص وقتی به نحوی از انحاء و علناً به طریق غیرقابل انکاری برعلیه اصولی که مورد احترام و جزء پایههای اساسی عقاید آن قوم است وارد مبارزه شود و کلیات و جزئیات آن اصول را خورد و خمیر ساخته سعی کند مظاهر اصول مزبور را در انظار پوچ و خالی از اعتبار و غیر ضروری جلوه دهد و بر سر زبانها افتد تصدیق میفرمایید که چنین شخصی با چنین اوصاف و سوابق غیر قابل تردید نباید و نمیتواند در عین حال و به نحوی از انحاء مجدداً مدافع همان اصول گردد و جزئیات و کلیاتی را که یک بار با شدت رانده است بار دیگر حسن استقبال نماید.
اگر نخواهیم که خویشتن را به افراط در بدبینی متصف ساخته باشیم لااقل باید تغییر روش چنین شخصی را با شک وتردید تلقی نماییم نه آن که بی مهابا عنان حفاظت و حراست و نگاهداری اصول مزبور را در دست شخصی قرار دهیم که به کرات نسبت به چنان اصولی بیاعتنایی کرده و علناً بر علیه آن قیام نموده است.
باید به خاطر داشت که وقتی میتوان تغییر روش چنین شخصی را با نظر اغماض نگاه کرد که موضوع جنبه شخصی داشته باشد مدعی خصوصی میتواند هر وقت که بخواهد از حق خود صرفنظر نماید ولی اینجا مجلس است، مجلس ملت ایران، مجلسی که به عموم تعلق دارد و هرگز مختار نیست که در مناسبات خود با ملت ایران از این
قبیل ملاحظات خصوصی را منظور دارد. آقای حسن ارسنجانی که اکنون به عنوان حافظ قانون اساسی ایران بر صندلی محافظین اصول مقدسه مزبور تکیه زدهاند، آقای ارسنجانی که امروز خویشتن را در قالب سپر محافظین قانون اساسی اینجا جا زدهاند متأسفانه روزی با شدت و حدت و بی رحمی بر فرق مقدسات قانون اساسی نواختهاند ... روزی کبریتی بودهاند که بر علیه مظاهر قانون اساسی آتش روشن میکرده و شعله به اطراف و اکناف میفرستادهاند.
چقدر اشتباه است اگر ما امروز حضور آقای ارسنجانی را در بین خودمان مرهون لطف مجدد و تغییر عقیده ایشان درباره قانون اساسی کشور بدانیم ... و چه رسوایی تاریخی بار میآورد اگر ما فریب چنین تظاهری را بخوریم و عنان نگاهداری قانونی را که مورد بغض ایشان است به دست ایشان بسپاریم ... برای ایشان شکر این نعمت بس که برای مخالفت با قانون اساسی در محکمه قانونی محاکمه نشدهاند ... برای ایشان شکر این اغماض بس که به جای سکونت در کنج تاریک زندان هر لحظه به عنوان پیشوایی و رهبری و روزنامه نگاری جلوهگری میکنند ... برای ایشان و برای ملت ایران از حد تصور خارج است که این عنصر متلون و مرموز بخواهد تکیه بر مسند مدرسها و دیگران که جانشان را در راه تحصیل و حراست قانون اساسی نهادند بزند ... برای ایشان که باب انتقاد و حمله به قانون اساسی را با گستاخی بی نظیری شاید برای اولین بار باز کردهاند بسیار زیاد است که امروز در بین شما بنشینند تا به ظاهر از پیکری که از دست خودشان زخم دیده است پرستاری نمایند.
دوره روزنامه داریا اکنون در کتابخانه مجلس است و برای مراجعه و مطالعه همه آقایان نمایندگان حاضر است.
بنده برای این که وقت آقایان نمایندگان را نگرفته باشم به استخراج مطالب مختصری از دورههای روزنامه مزبور مبادرت کردهام ولی باید دانست که سرتاسر روزنامه داریا با چنین افکاری آلوده بوده و از خلال هر سطر آن بوی مخالفت و تحریک و اعتراض و اخلال و آشوبگری به مشام میرسد.
آنها که با فن روزنامه نگاری و مقررات مربوط به آن آشنایی دارند میدانند که هیچ مطلبی در هیچ روزنامهای نباید نوشته شود مگر آن که قبلاً به نظر و تصویب مدیر مسئول آن رسیده باشد آقایان روزنامه نگارانی که امروز اینجا تشریف دارند میدانند که مدیران جراید تا چه حد مواظب کنترل مطالب روزنامه خود میباشند و چه اندازه مقید هستند که مطالبی بر علیه لااقل تمایلات شخصی خودشان در روزنامهشان نوشته نشود ... همه مسبوقند که مسئول خوب و بد هر روزنامهای چه از نظر مقررات قانونی و چه از نظر عرف متداول نویسنده مطالب و شخص مدیر مشترکا هستند و هرگز در هیچ مرجعی عذر مدیر مسئول را برای فرار از عواقب مندرجات روزنامه به قلم هر کس که باشد نمیپذیرند و حقاً هم نباید بپذیرند.
با توجه به این نکات شرم دارم از این که عرض کنم آقای حسن ارسنجانی مدیر مسئول روزنامه داریا و روزنامههای دیگر که به محض توقیف به جای آن منتشر شده است غیر از مقالاتی که به قلم خودشان بر علیه قانون اساسی ایران مینوشتهاند اجازه دادهاند دیگران نیز سلسله مقالاتی تحت عنوان خیره کننده: قانون اساسی ایران باید تغییر کند، در چندین شماره مسلسل روزنامه داریا به چاپ رسانند و خواستار تغییراتی در همه مظاهر و شئون قانون اساسی مانند مجلس و مقام منیع سلطنت و غیرذلک شوند.
آیا این خنده آور نیست که چنین عنصری امروز خویشتن را از روی تظاهر حامی و حافظ و سیر قانون اساسی معرفی مینماید!
این توهین را من شخصاً نمیتوانم بپذیرم که یک عنصر خواستار تغییر قانون اساسی در مأمن و مکمن این قانون بنشیند و به ریش ما و ملت ایران بخندد.
با دقت در مطالبی که به عرض رسید ملاحظه میشود که جای هیچ نوع دفاع برای ایشان و هیچ تردیدی برای نمایندگان محترم باقی نگذاشته است. ممکن است بعضیها که احتمالاً با ایشان بر سر لطف هستند این طور بفرمایند که نامبرده بعدا تغییر عقیده داده و اکنون نسبت به قانون اساسی و مظاهر آن مانند مجلس و مقام سلطنت وفا دارند و سوگند هم یاد خواهند کرد. (گر چه ایشان به سوگندی هم که قانون اساسی مقرر کرده است طبق همان سلسله مقالات معترض هستند) ولی مانعی ندارد که ما در خوش باوری بی اندازه افراط کرده و این قول را بپذیریم اما قبلاً لازم است قبل از آن که برای تغییر عقیده ایشان دلیلی بتراشیم و قبل از آن که خویشتن را تسلیم خوش باوری و سهل انگاری سازیم لازم است به جرمی که ایشان مرتکب شدهاند رسیدگی نماییم.
باید ایشان اول به سزای اقدام و تبلیغ بر علیه قانون اساسی برسند تا بعد نوبت عذرخواهی ایشان و اغماض نمایندگان برسد، این مسخره است که ما قاتل عمدی را به این بهانه که بعد از قتل اظهار ندامت نموده و قول داده است که دیگر آدم نکشد رها کنیم وبر مسند قضاوت نیز بنشانیم. همه آدم کشها بعد از قتل اظهار ندامت میکنند ولی دستگاه قضایی هر کشوری قبل از هر چیز به موضوع قتل رسیدگی میکند نه به اظهار ندامت قاتل.
ممکن است آقای ارسنجانی بفرمایند که ایشان و حزب آزادی ایشان تغییر قانون اساسی و لزوم تشکیل مجلس مؤسسان را برای حل مسئله آذربایجان میخواستند باید از ایشان پرسید که پس ایجاد نارضایتی در بین مردم وایجاد حوادث آذربایجان وتحریک به اغتشاش را دربین ملت بچه منظوری میخواستند! آیا حالا هم که صندلی حفاظت قانون اساسی را غصب کردهاند در آن عقیده پافشاری میکنند و آیا برای سالهای بعد خیال ندارند در راه تغییر قانون اساسی باز زمینه مساعدی برای پیش آمدهایی از قبیل پیش آمد آذربایجان فراهم آورند! یا این که ایجاد حوادث آذربایجان و افکار افراطی و لزوم تغییر قانون اساسی و لزوم تشکیل مجلس مؤسسان را فقط و فقط به خاطر تحمیل نمایندگی مجلس شورای ملی ایران میخواستند. حال میخواهم مختصری هم راجع بعدم ثبات ایشان که در روشهای سیاسی و اجتماعی داشتهاند و با سرنوشت مملکت در لباسهای مختلف بازی کردهاند به عرض برسانم. راجع به این نکته باید عرض کنم که شخصیت هر کس را از مطالعه در سوابق او تشخیص میدهند غیر ممکن است که در به اره اشخاص بدون در نظر گرفتن سوابق آنان قضاوت شود.
اگر ما نخواهیم انحرافات و تغییر روشهای بی حد و حصر سیاسی و اجتماعی اشخاص را پایه و مبنای قضاوت درباره ایشان بدانیم هم به خود و هم به اجتماع خیانت کردهایم. اگر مخصوصا برای ما این نکته روشن شود که بعضیها به خصوص روی مطامع پستی هر روز رنگی و عقیدهای میپذیرند و اگر چنین پیش آید که چنین عناصری بخواهند در تعیین سرنوشت اجتماع نیز رل عمدهای بگیرند آن وقت دیگر چشمپوشی و اغماض خیانت در خیانت است. اگر مخصوصاً معلوم شود که یک جوان بیست سی ساله از شهریور بیست به این طرف یعنی در عرض ۶ سال بیش از شش رنگ مختلف و ضد و نقیض و کاملاً متباین به خود گرفته و هزار قسم خودنمایی و خودفروشی کرده است دیگر سهلانگاری و فراموشی خیانت در خیانت است.
اگر نخواهیم ونخواهند که چنین عنصری دست کم از جامعه رانده شود، اگر نخواهیم که او به گناه این همه تقصیر محاکمه و اعدام شود، و اگر به عکس اجازه بدهیم که او با تمام این سوابق عنوان نمایندگی ملت را هم غصب کند آن وقت دیگر هزار بار خیانت است.
آقای حسن ارسنجانی که امروز در لباس نمایندگی مجلس شورای ملی و بارنگ بسیار آرام و معتدل و محافظه کار در گوشه لمیدهاند در سال ۳۲۰ با اسم مستعار دکتر داریا برای اولین مرتبه در روزنامه نبرد خودنمایی کرده. آنها که مقالات آن روز ایشان را خواندهاند، مسبوق هستند که صفت ممیزه نوشتههای آقای ارسنجانی حمله بسیار شدید به متفقین و در نتیجه تضعیف تبلیغات آنان در دروان جنگ بر علیه آلمان بود همه میدانند که اگر مقالات آقای دکتر داریا از دول محور مستقیماً حمایت نمیکرد ولی کمک شایانی بود به تبلیغات نازیها در ایران.
طولی نکشید که همین آقای دکتر داریا با چاپ مقالهای در روزنامه مرد امروز و پیشنهاد ورود ایران در جنگ بر علیه آلمان یک سر و صدای عجیب به راه انداخت و این درست در موقعی بود که هم ایشان و هم سایر دوراندیشان شکست آلمان را حتمی و نزدیک میدیدند.
به تدریج سر و صدای آقای دکتر خوابید تا یک روز معلوم شد که ایشان سن خود را بالا برده و امتیاز روزنامهای به نام داریا گرفتهاند .... از همان روزهای اول مقالات ایشان راجع به نفت با گراورهای مخصوص جلب توجه و دقت کنجکاوان و اهل فن را میکرد و کمتر شمارهای بود که ایشان به موضوع نفت اشاره نکنند. کسی چه میدانست شاید ایشان به قول یکی از نوشتههای خودشان از همان موقع خطراتی را که برای ایران پیش میآمد میدانستند و اطلاع داشتند و همان طور که در شماره ۷۷ داریا ضمن تصدیق این که مردم نیز درباره روش روزنامه ایشان مشکوک هستند توضیح دادند که بیست روز قبل از پیدا شدن موضوع نفت جار و جنجال برپا کرده و افتخار شرکت در یک جنجال بینالمللی را بدست آورده است. فعلاً نیز نمایندگان محترم اطلاع دارند که رادیوهای بیگانه به همان قبیل انتشارات استناد میجویند.
اگر دوره روزنامه داریا را از روز اول انتشار تا روزی که ایشان به حزب دمکرات ایران پیوستند مورد مطالعه دقیق قرار دهیم چندین مرحله مختلف و مخالف در افکار و عقایدشان به خوبی تشخیص خواهید داد.
تا مدتی که حزب توده و شورای متحده رونقی نداشت او استقبالی از تشکیلات آنان نمیکرد و در این بین به اصطلاح رل بیطرف بازی میکرد و همچنان سرگرم جنگ نفت بود.
بعداً به پیروی از مقامات پست و یا هر مقصد دیگری که از مردم محلی نیست و محرک ایشان بوده است آقای ارسنجانی شدیداً متمایل به مرامهای دست چپ افراطی شدند. روزی نبود که روزنامه ایشان افکار انقلابی و افراطی و مخصوصا افکار کمونیستی را انتشار ندهد ... بحثهایی که آن مواقع به قلم بعضی نویسندگان کمونیست و خود ایشان طبع و نشر میشد در کمال وضوح و صراحت دلبستگی شدید آقا را به افکار و روشهای اقتصادی و افراطی اشتراکی مجسم میساخت تا جایی که تودهایها ایشان را نصیحت به اعتدال میکردند.
آقای ارسنجانی مبارزات طبقاتی را که حالا مخالف آن شدهاند یا تظاهر به مخالفت میکنند، آن روزها در ایران دامن میزده و با انتشار مرتب و منظم افکار مارکسیستی افکار را رو به اغتشاش و هرج و مرج سوق میدادند و جرمی منطبق با ماده ۶۹ و ۷۰ قانون مجازات عمومی که میگوید «هر کس اهالی مملکت را صریحاً تحریض به مسلح شدن بر ضد حکومت ملی بنماید محکوم به حبس مجرد از ۳ تا ۵ سال خواهد بود و اگر تحریض او مؤثر واقع نشده جزای او از ۶ ماه تا ۳ سال حبس تأدیبی است» «هر کس اهالی را به جنگ و قتال با یکدیگر اغوا و تحریک کند که موجب قتل در بعضی از نواحی گردد محکوم به اعدام است و اگر تحریکات فقط باعث نهب و غارت گردد جزای او از ۳ تا ۵ سال حبس با اعمال شاقه است و در صورتیکه تحریکات او مؤثر واقع نشده باشد محکوم به تبعید است»
برای این که سعی ایشان در ایجاد و توسعه مبارزه طبقاتی ایران بر آقایان نمایندگان محترم معلوم شود خواندن این جمله از مقالهای که در روزنامه داریا بچاپ رسیده است جالب توجه است. «برای طبقه کارگر مذهب و ملیت مهم نیست بلکه از کدام طبقه بودن آن افراد واجد اهمیت است» کم کم عقربه افکار و عقاید ایشان از چپ، چپتر رفت تا وقتی که با مختصر حرکتی با گردش عقربه افکار و عقاید حزب توده و شورای متحده هماهنگ و هم سفر گشت.
در اینجا یک مرحله بسیار متناقض دیگر آقای ارسنجانی در راه به رانداختن اساس مشروطیت و استقلال ایران شروع میشود.
ایشان عنان فکر و عقل و قلم را در دست حس جاه طلبی و شهرت خواهی و مطامع پست دیگر نهاده بود چشم بسته از دنبال آن میرفت و دلیلی نداشت در موقعی که پیشهوری همکار و هم اطاق و هم فکر سابق او در آذربایجان برعلیه قانون اساسی و ملیت و تمامیت ایران قیام کرده بود او ساکت بنشیند، دلیلی نداشت حالا که پیشهوری افکار انقلابی و افراطی و کمونیستی خود و آقای ارسنجانی و رفقای دیگر را عملی میکرد و دست به شورش و طغیان زده بود آقای ارسنجانی آرام بنشیند و رل نعش بازی کند و از کاروان بار بسته و مجهز آن روز باز ماند.
مردم تخمی را که میکارند به امید برداشت محصول آن دقیقه شماری میکنند، چطور ممکن بود آقای ارسنجانی بعد از پراکندن تخم نفاق و نارضایتی و تمرد نسبت به دولت و مرکزیت و قانون اساسی بیکار در گوشه کافه فردوس بنشیند ولی روشنفکران هم میز و هم صحبت او غنائم را تقسیم نمایند. بالاخره میبایستی آن همه انتشارات مارکسیستی و اشتراکی و انقلابی روزی برای آقای ارسنجانی نتیجه دهد میبایستی روزی آن همه دشنام و هتاکی نسبت به مظاهر ملی غنیمتی بار آورد مگر نه ایشان در شماره مخصوص هفتم دی ماه ۱۳۲۴ موقع شروع غائله آذربایجان نوشته بودند «برپاخیزید ای ستم کشان. برای قیام آزادی خواهان بر علیه دستگاه پوسیده استبدادی و میلیتاریستی هیچ زمانی مناسبتتر از امروز نیست ستم کشان ایران بپاخیزید و از جریان سریع و مساعد حوادث به نفع نهضت آزادیخواه خود استفاده کنید ... گذشت آن روزی که فریاد آزادیخواهانه ملت ایران را سرنیزه قزاقهای دربار ایران خفه میکردند. امروز فریاد آزادیخواهانه ما را ملل دنیا جواب میدهند همه با ما هم صدا میشوند همه قیام ما را با چشم تحسین مینگرند»
مگر نه ایشان سربازان و افسران و ژاندارمها را تحریک به نافرمانی میکردند. مگر نه فرار سربازان و افسران را مینمودند و حمایت میکردند. مگر نه افسران ارتش را برده و فرمانبردار بیگانگان معرفی میکردند و مگر نه سربازان و افسران فراری مزبور به سوی پیشهوری میشتافتند در چنان صورتی چطور ممکن بود آقای ارسنجانی که مرتب به وسیله نامه و قاصد و پیغام با متجاسرین همفکری و هم آهنگی داشت ساکت بنشیند؟ چطور ممکن بود ایشان که در برافروختن چنان آتش سهمناکی سهم عمده را بازی کرده بودند بی نصیب بماند. بدیهی است میبایستی جلسات محرمانه ایشان با امثال سروان روزبه و علیاصغر وزیری و سرهنگ مهتدی و خیلی از افسران فراری و عدهای دیگر از آشوبگران نفعی برساند.
ناچار او هم طبق مأموریتی که داشت بیشتر و بیشتر راند تا به اخذ مدال ۲۱ آذر موفق گردید (ارسنجانی: آفرین، آفرین) و سپس در دفاع از منویات پیشهوری مقالات متعددی نوشت که از جمله (یکی راه حل مسئله آذربایجان بود). و مقاله دیگر به عنوان فشار اقتصادی و مالی. همین آقا که این روزها قلم را با احترام به نام ارتش و شاهنشاه و شهربانی و ژاندارمری بر روی کاغذ میگذارد و به همه درود میفرستد و به مخربین بنیان ارتش آنروز نفرین میگوید و تشر میزند یک روز خود از بزرگترین و شاخصترین سردستگان مخرب ارتش و نظم مملکت بود. برای این که بدانید چه کسانی آن روز پایههای ارتش را برای آماده کردن افکار افراطی و تجزیه طلبی سست میکردند و سربازان و افسران و ژاندارمها را به تمرد و طغیان و فرار وا میداشتند اینجانب در کمال تأسف قسمتهای جالب توجه مقاله بالابلندی را که به قلم آقای حسن ارسنجانی در شماره ۶۷ مورخ ۲۷ بهمن ۲۴ روزنامه داریا تحت عنوان ممیزه و تحقیرآمیز: ارتش پایه دار است، که دو سه ماه قبل از شروع غائله آذربایجان نوشتهاند میخوانم: ارتش پایه دار است، زنده باد دولت، روز ۲۳ بهمن کلوپهای احزاب آزادیخواه و مرتجع از تحت تصرف ژاندارمها درآمد در طی مدتی که کلوپ حزب توده ایران و اتحادیه کارگران تحت تصرف غاصبانه ژاندارمها بود مهاجمین مانند قشونی که به کشور دشمن وارد میشود هیچ نوع خرابی خودداری نکردند کسی که ۵ ماه پیش کلوپ مرکزی حزب توده و اتحادیه کارگران رادیده باشد و امروز هم ببیند حیرت زده میشود حیاطهای نظیف، اطاقهای تمیز، در و دیوار رنگ شده که نشانه صمیمیت و حسن سلیقه کارگران و ایمان آنها به تشکیلات خود بود امروز تبدیل به خرابههایی شده است. سرنیزه ژاندارمها درها را مورد اصابت قرار داده، روشویی اتحادیه کارگران مورد غضب قرار گرفته و با قنداق تفنگ شکسته شده، شیشه اطاقها مورد نفرت آنها بود و همه ریز ریز گردیده سقف اطاقی که بر اثر نروبیدن برف پائین آمده تیرهای آن مورد استفاده قرار گرفته و همه را سوزاندهاند، روزنامه ظفر ارگان رسمی اتحادیه کارگران. روزنامه رهبر ارگان رسمی حزب توده ایران، روزنامه داریا فراوان در هر گوشه زیر گل و خاک دیده میشود دیگر ژاندارمها با تیر سقف، چوب صندلی و میز اتحادیه و روزنامههای مزبور گرم میشده است. هیچ ارتش دشمنی وقتی به کشور متخاصم وارد میشود اینگونه فضیحت بار نمیآورد. اطاقی که مرکز تصمیمات رهبران کارگران دلاور بود تبدیل به عزبخانه افسران ژاندارم گردیده و طبق اظهار کاسبهای اطراف هر شب ژاندارمها برای افسران خود زنهای هرجایی میآوردند و هنگام ورود ژاندارمها پیشفنگ کرده وسایل راحتی وآسایش افسر خود را در اطاق تصمیمات اتحادیه کارگران فراهم میکردند. صد و پنجاه پرچم اتحادیه را ژاندارمها به مصرف پیراهن خود رسانیدهاند از شش پرچ ایران چهار پرچم را بردهاند و دو پرچم را با سرنیزه پاره کردهاند. تابلوی رنگی استالین روزولت و چرچیل مورد حمله ژاندارمها قرار گرفته و مسلماً به دستور افسران آنها صورت استالین و روزولت به وسیله سرنیزه پاره شده ولی چرچیل با کلاه پوستی خود سلام مانده (خنده نمایندگان) نمیشود گفت این عمل اتفاقی بود یا این که ژاندارمها به عقل خود این کار را کردهاند زیرا ژاندارم بیسواد بدبخت چه میداند چرچیل کیست، افسر او شاید به دستور مقامات بالاتر یا برای خوشرقصی دستور داده است که صورت استالین و روزولت را مورد اصابت سرنیزه قرار دهند. کارگر باشرف و پرحرارتی با علاقه تمام و با تأثر شرح غارت آرشیو اتحادیه را میداد. در اطاق روزنامه ظفر ارگان رسمی شورای متحده مرکزی کارگران همه چیز به هم ریخته بود قنداق تفنگ شیشهها را خرد کرده میزها را شکسته. اوراق را پاره کرده است وقتی انسان چشمش بدر و دیوار شکسته و به هم ریخته کلوپ اتحادیه میافتد بی اختیار تکان میخورد این شکستگیها، این خرابیها، این فضاحتها نمونههایی از وحشیگری مستبدی فراوان وسطایی میباشد. ژاندارمهای نجیب و باشرف از تمام این بنا یک اطاق را که مورد استفاده خودشان بوده است تمیز نگاهداشتهاند. بقیه دارد.
بقیه جلسه ۱۵
صورت مشروح مذاکرات روز شنبه ۲۱ شهریور ماه ۱۳۲۶
شعارهای ژاندارمری را بر در و دیوار اتحادیه نوشتهاند این شعارها حاکی از نهایت انحطاط اخلاقی یک ملت به شمار میآید این شعارها نشان میدهد که دستگاههای ارتش ایران چگونه میچرخد، این شعارها نتیجه تعلیماتی است که به افراد مسلح کشور برای حفظ حکومت مشروطه میدهند، این شعارها نتیجه تعلیمات ارفعها و اعتماد مقدمها است بر روی دیوار اتحادیه کارگران با خط درشت ولی بدو زننده ژاندارمی نوشته است زنده باد دولت، این شعار بر روی نوشته کارگری میباشد به این مضمون، زنده باد تودههای عظیم ملت. راستی چقدر توهین آور و مسخره است تعریف و تمجیدهایی که این روزها قلم آقای ارسنجانی از ارتش و ژاندارمری وشهربانی و مقام سلطنت و قانون اساسی میکند ... راستی آقای ارسنجانی میتوانید به ما نشان دهید که در تشکیلات ارتش و ژاندارمری و شهربانی ما چه تغییرات فاحش و خیره کنندهای روی داده (ارسنجانی: رئیس ستاد عوض شد) که موجب تغییر عقیده جنابعالی گشته است شما که درشماره ۸۹ سال ۱۳۲۴ تحت عنوان اعلامیه رئیس ستاد ارتش و جواب حزب توده با طرفداری از حزب مزبور اتهامات ستاد ارتش را راجع به فرار افسران خراسان رد کرده و آنها را بی منطق معرفی کردهاید ... شما که در شماره ۵۰ سال ۱۳۲۴ تحت عنوان وزیر جنگ غیرنظامی و وزیر جنگ نظامی ضمن رکیکترین جملات به مرحوم سرلشگر ریاضی و آقای زند وزیر جنگ سابق و تخطئه کامل ارتش و اصرار به این که باید افسران در سیاست دخالت نمایند این سطور را نوشته بودید «آیا دو لشکر را برای آذربایجان تجهیز میکنید؟ پیشنهادات شما و آقای زند با مراجعه به سوابقتان چندان تعجب آور نیست ولی سکوت مرگ بار وکلای روشن فکر مجلس ملت را ناامید میکند شاید وظیفه کابینه رنگین آقای حکیمی تصویب این لوایح باشد»
آقای ارسنجانی میتوانید دلایلی را که شما را مجدداً ارادتمند این سازمانها و این مرکزیت و این قانون اساسی ساخته است برای ما ذکر کنید؟ آقای ارسنجانی آیا میدانید با اخلالی که شما و یارانتان در کار ارتش آن هم در آن موقعیت خطرناک میکردید و نارضایتی عجیبی در آن موقع حساس بین مردم و سربازان و افسران ایجاد میکردید تا چه حد کمک به فراهم کردن زمینه اغتشاش آذربایجان و تحکیم موقعیت دموکراتهای قلابی کردید؟ شما که خود در طی نوشتههای متعددی به حساسیت و خطر اوضاع آن روز اشاره کردهاید چطور راضی شدید مرکزیت دولت را متزلزل سازید، از افسران فراری حمایت کنید، انضباط ارتش را از هم بپاشید تا روحیه سربازان را سست کنید و اعتقاد آنان را از مافوقها سلب نمایید. ... هیچ میدانید که در آن موقع جرمی منطبق با قسمت آخر از ماده ۶۲ قانون مجازات عمومی مرتکب میشدید که میگوید:
(هر کس موجب تزلزل صمیمیت صاحبمنصبان یا افراد قشونی و امثال آنها نسبت به مملکت گردد یا هر نحو حیله و دسیسه برای همراهی با دشمن نماید محکوم به اعدام میگردد)
باری روزهای آخر عمر کابینه جناب آقای حکیمی میرسید و قلم آقای ارسنجانی نیز شروع به بازی کردن نقش تازهای مینمود با پیش آمد تأسف آور فارس و روشن شدن وضع ایران در شورای امنیت و تصمیم خلل ناپذیر شاهانه و بیداری دولت و آمادگی ارتش و احساسات عالی وطنپرستانه اهالی زنجان و آذربایجان و سایر نقاط ایران برای تصفیه مسئله آذربایجان باز هم یک مرحله خیلی متفاوت و متناقض دیگر از زندگانی شش ساله سیاسی این جوان بیست سی ساله آغاز شد. شخصی که یک روز به نفع آلمانها کار میکرد شخصی که هر روز باران فحش را بر سر وروی انگلیسها میبارید بر علیه آلمانها اعلان جنگ داد در کنار روسها قرار گرفت و کمونیست دوآتشه شد. پیشهوری تا وقتی که کارش رونق داشت کمک کرد و دست از دامن حزب توده و شورای متحده تا وقتی که برو بیایی داشتند برنداشت ولی همین که ورق برگشت دشمن شماره یک رفقای سابق شد و قلم را در اختیار دولت و مرکزیت و تشکیلاتی گذاشت که تا چند وقت پیش مخالف جدی آن بود تعجب نفرمایید که چرا اعتراضات اینجانب به آقای ارسنجانی از حدود روزنامه داریا تجاوز نمیکند.
این موضوع هم باعث تأسف باید باشد هم موجب خوشوقتی، تأسف از این بابت که یک جوان تحصیل کرده درعرض پنج شش سال فقط و فقط به وسیله فحش دادن و رنگ به رنگ شدن و تغییر مسلک و تغییر ارباب دادن و هر روز سنگ یک خارجی را بر سینه زدن این همه لطمه به امنیت و استقلال و مرکزیت کشور بزند.
در عین حال من خوشوقتم که حدود شخصیت ایشان از ورق پارههای ننگین و رنگین روزنامه داریا تجاوز نمیکند. خوشوقتم در کشوری که دزدها و خائنین هرگز آثار و مدرک و دلیلی در جای نمیگذارند ایشان در کمال بی پروایی و تهور آثار و دلائل جرم خود را به طور غیرقابل انکاری در این روزنامه درجای نهاده و کار قضاوت ما و ملت ایران را آسان کردهاند.
راستی اگر چنین منبعی را ایشان در دسترس ملت ایران نمیگذاشتند حالا چگونه ممکن بود روح متلون و آنتریکان او را مجسم ساخت! چگونه ممکن بود تحریکاتی را که ایشان برای برهم زدن روابط ایران و شوروی برای گل آلود کردن آب و بری ماهی گرفتن به کار بردهاند نشان داد!
آیا اگر این مدرک بر جا نمانده بود ما هرگز میتوانستیم تحریکات این کاسه گرمتر از آش را در چنان روز کار تیرهای مجسم سازیم؟ اگر وزنامه داریا بر جای نمیماند حالا چگونه ممکن بود آقای ارسنجانی را به اعتراف واداشت که غائله آذربایجان را حمایت میکردهاند. چگونه ممکن بود اختلاف گفتار آن روز و امروز تناقض عقاید دیروز و امروز و تباین افکار آن روز و امروز ایشان را منعکس ساخت او که با صراحت تمام در سر مقاله شماره ۵۲ سال دوم ۱۳۲۴ این طور نوشت (چند روز است که در تهران جوش و خروش خاصی مشهود میباشد، راجع به قیام حزب دمکرات آذربایجان که بعضی افراد آن را ماجراجو، مهاجر، یاغی، آشوبگر میخوانند. صحبتهایی در بین است. حزب دموکرات را منتسب به روسها میکنند ... اصرار مخصوص در کار است که قیام آذربایجان را یک تحریک روس جلوه دهند.
آذربایجان که باید سرزمین حوادث و اتفاقات به آن لقب داد پس از بیست سال خاموشی از نو مشعل دار انقلاب شده است مرکز خونریزی یا به اصطلاح برادرکشی، مبارزه با قوای دولتی از نو در صفحه خونین آذربایجان اعلام شده است)
او که با گستاخی و بی پروایی بهانه در دست بیگانگان میگذاشت تا مملکت ایران را دیرتر تخلیه کنند. او که برای ورود ارتشهای بیگانه به ایران دلیل میتراشید و فوقالعاده منتشر میکرد و مینوشت. موضوع نیروی شوروی در ایران خیلی ساده است پیمان انگلیس و شوروی و ایران مورخ ۱۹۴۲ شرایط را به طور وضوح معلوم کرده و به موجب قرارداد ۱۹۲۱ دولت شوروی حق دارد نیروی خود را وارد ایران کند (نقل از فوقالعاده ۲۶/۹/۲۴)
در اینجا باید عرض کنم طبق اطلاعی که دارم جناب اشرف آقای قوامالسلطنه جواب دندان شکنی به این قسمت دادهاند او سعی میکرد بیخود خاطر خطیر پادشاه قانونی و مشروطه خواه ما را که به تصدیق عموم نمایندگان محترم هرگز ذرهای از اصول منحرف نشدهاند (صحیح است) در روزنامه خود با جملات نیشدار و تحت عناوینی از قبیل (شاه قانونی منحرف نمیشود) آزرده سازد. یک مرحله دیگر از مراحل متفاوت و متناقضی که این سیاست مدار شش ساله در حیات متشنج ملت بینوای ایران بازی کرده است قیافه حق به جانبی است که برای دخول در حزب دمکرات ایران به خود گرفتهاند و سعی دارند به این وسیله خود را در ردیف و هم مسلک رجال وطنپرستی که در آن حزب هستند درآورند. و فراموش کردهاند که در شماره ۳ دوشنبه ۷ اسفند ۱۳۲۳ روزنامه داریا راجع به لیدر فعلی حزب دمکرات ایران جناب اشرف آقای قوامالسلطنه چه نوشته بودند. برای یادآوری قسمتی از آن مقاله را میخوانم «در این روزها جبهه آزادی از عناصرمختلفی تشکیل شده بود که از آن جمله عدهای نویسندگان مبارزه با آثار و بقایای رضا شاه بود و همه درصدد بودند یک سیاست مدار معمر و با سابقه را که دخالتی در سیاست بیست ساله ایران نداشته باشد پیدا کرده دور او بایستند و نقشهای برای آینده ایران تهیه کنند و به همین علت وقتی که قوامالسلطنه کاندید ریاست وزراء شد دور او را گرفتند و با کمک آنها قوامالسلطنه موفق شد رئیسالوزراء بشود پس از مدتی که قوام کارکرد کم کم دریافتند که از ایشان هم کاری ساخته نیست آن جسارت و شجاعت او پیدا نمیشود زیرا قوام پس از استقرار در ریاست وزرایی شروع به سازش با همان دستهای کرد که لیدرهای جبهه آزادی آن روز بر علیه آنها قیام کرده بودند»
با تذکراتی که به عرض رسید اطمینان میدهم که اگر نمایندگان محترم اجازه بدهند ایشان مقام مقدس نمایندگی را اشغال نمایند اگر به اصطلاح نظامیها اجازه دهند که این دزد مسلح از نزدیک هدف گیری کند آن وقت فرصت خواهد یافت که روز از نوروزی از نو دور تسلسل پیش آورده و آزمودهها را بار دیگر بهتر بیازماید.
راستی قلمفرسایی ایشان در مرحله اخیر باید چشم تعجب مردم کنجکاو را از حدقه خارج سازد.
از نظر نباید دور داشت که مرام خوب مثل اسلحه خوب است اگر به دست سرباز وطن پرستی بیفتد از وطن دفاع میکند اگر در دست جنایتکاری افتد مرتکب قتل و جنایت میشود.
عنصری که یک روز افراطیون این مملکت را محافظه کار لقب میداد و خصم آشتیناپذیر دولت و مرکزیت و مجلس و قانون اساسی و ارتش و ژاندارم و مخصوصاً مقام سلطنت بود امروز آن چنان مستغرق در عبودیت و بندگی دستگاههای نامبرده بالا است که شخص تصور میکند این جوان با این قیافه حق به جانب پدر بر پدر از مستوفیان خدمتگذار (ارسنجانی: بنده این افتخار را نداشتم) و صمیمی و ارادتمند دربار و دیوان بوده است، امروز مقالات آقای ارسنجانی خطاب به یاران قدیمی و افراطیون سابق پر است از کلمات هوچی و آشوب گر و اخلال گر. امروز این آقا به همان اندازه از کمونیسم و سوسیالیسم و غیر ذالک روگردانند که یک وقت از کاپیتالیسم و امپریالیسم و غیرذالک دیگر از نوک قلم ایشان زهر حمله بر سر و روی امپریالیسم نمیبارد ... برای اعزام ارمنیهای ساکن ترکیه و ایران به شوروی دلسوزی نمیکند ... با دشمنان کمونیسم و سوسیالیسم مبارزه نمینماید، دفاع سیاستهایی از این قبیل را در دنیا به عهده نمیگیرد، پسران ارتش ایران نمیتازد. ژاندارمها را تریاکی خطاب نمیکند. برای تغییر قانون اساسی پافشاری نمینماید اصرار در کوچک کردن مقام منیع سلطنت ندارد، خواستار تشکیل انجمنهای ایالتی و ولایتی نمیشود. روزنامه را با تصویر کیسههای لیره سیاستهای استعماری مجسم نمیسازد. به دولت و مرکز حمله نمیکند. به تسلیم ایلات ایراد نمیگیرد. از حزب توده و شورای متحده طرفداری نمیکند. به رجال و سیاستمداران ایران فحش نمیدهد و خیلی از این قبیل کسی چه میداند شاید دیگر امپریالیستی در کار نیست شاید اصول کمونیسم سرتاسر دنیا را فرا گرفته و خواطر ایشان از جهت کیسههای لیره و غیرذالک نیز آسوده شده باشد. شاید دیگر مبارزه در این راهها برای این آقای تحصیل کرده تحصیل حاصل باشد فعلاً وقت استراحت است. استراحت در مجلس، استراحت در مقام نمایندگی ملت، استراحت برای تهیه نقشههای بعدی، من با بانک بلند میگویم که اگر شب ما به این درازی و تاریکی باشد این آقای قلندر باز داستانها خواهند گفت، افسونها خواهند کرد آقایان نمایندگان محترم آنچه را که باید عرض کنم عرض کردم. آنچه را که لازمه خدمت به نسل آینده ایران بود انجام دادم. آنچه را که توجه آن برای نمایندگان محترم مجلس لازم بود به تفصیل شرح دادم نقش ننگین عنصر جاه طلبی را در تاریکترین روزهای عمر ایران نشان دادم عجیبترین و تاریخی ترین کجرویهای یک طفل سیاست را از منفیترین تا مثبتترین قطبها مجسم ساختم، ناراحتیهایی را که چنین عنصر شهرت پرستی بدون در نظر گرفتن منافع خاص و موقعیتهای حساس مملکت در دقایق باریک ایجاد میکرده است شرح دادم، وظیفه اینجانب با شما است. شما نمایندگان ایران. شما نمایندگان حفظ استقلال و امنیت و مرکزیت و قانون اساسی ایران. شماکه باید با مخالفین استقلال و معارضین امنیت و دشمنان مرکزیت و بی اعتنایان به قانون اساسی به جنگ برخیزید، شما که بر صندلی مدرسها تکیه زدهاید، شما که باید وطن پرستان را در اقدامات آیندهشان تشویق و اخلال گران را تنبیه نمایید.
من عرایض خود را با این جمله معروف آبراهم لینکلن خطاب به آقای ارسنجانی خاتمه میدهم (همه را برای مدتی میتوان فریفت) (عدهای را نیز میتوان برای همیشه گول زد) ولی (همه را برای همیشه ممکن نیست تحمیق کرد و فریفت)
رئیس- آقای عباس اسکندری.
برزین- آقای رئیس من پیشنهادی کرده بودم.
رئیس- ایشان پیشنهاد ختم جلسه کرده بودند (دماوندی: بنده مخالفم)
رئیس- به هر حال باید قرائت شود.
مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی اینجانب پیشنهاد میکنم که پس از ...
جمعی از نمایندگان- پس گرفتند.
رئیس- بسیار خوب پس گرفتند. آقای عباس اسکندری بفرمایید.
عباس اسکندری- آقای ناصر ذوالفقاری بیانات مشورح و مفصلی در پشت این کرسی خطابه فرمودند و واقعاً از نظر یک نماینده که برای دفعه اول در مجلس شورای ملی صحبت میکند من خیلی خیلی از ایشان تمجید میکنم و بسیار بسیار خوب است و در آینده ایشان بنده بسیار چیزها میبینم (خنده حضار) زیرا صبح دولتشان است که میدمد مطالبی را که به ندهد اینجا میخواستم عرض کنم بعد از بیان مطلب ایشان برای بنده پیش آمد کرد بنده شخصاً قصد صحبت نداشتم و به همین دلیل هم بعد از این که ایشان مذاکراتی فرمودند شرحی به جناب آقای رئیس عرض کردم و اجازه صحبت خواستم و بعد هم مثل این که نظر مجلس یا بعضی آقایان را دیدم که با استعجاب نگاه میکنند مثل این که اشکال دارد که با یک مذاکراتی که شده است بعد بتواند یک نفر هم به عنوان موافق حرف بزند (بعضی از نمایندگان: اشکالی ندارد) آقایان نمایندگان اینجا محل قضاوت است، محل رسیدگی است، آقایانی که در این مجلس شرف حضور دارند عدهای از آنها در دادگستری سمت وکالت داشتهاند، اطلاعاتی دارند و میدانند که اگر هم وکیلی حاضر نشد برای متهمی وکالت بکند وکیل مسخر برای او تعیین میکنند او میآید صحبت میکند. بنده فرمایشات ناطق محترم را چند قسمت میکنم. (خیلی هم مؤدب و خوب صحبت کردند) یک قسمتهایی است که البته وظیفه خود آقای ارسنجانی است که از آنها دفاع کنند. هیچ کس نمیتواند داخل دفاع شخصی راجع به یک موضوعات اتهامی شخص بشود او خودش البته دفاع میکند ولی مطالبی را ایشان اینجا فرمودند که اینها به نظر بنده یک قدری صحیح نیامد اول راجع به معروفیت آقای ارسنجانی اشاره کردند. بنده خیال نمیکنم آقایان این اندازه نسبت به مقام جراید کوتاه نظر باشند. بنده تصور میکنم رکن چهارم مشروطیت که گفته میشود این را برای این گفتهاند که قبلاً آن سه رکن دیگر به وجود آمده بود والّا به عقیده بنده جریده نگاری رکن اول مشروطیت است. آزادی فکر و عقیده قدم اولی است که اصول و پایه یک حکومت مشروطه و پارلمانی را میگذارد و هیچ کس خیال نمیکنم تصور بکند که یک مدیر روزنامه که روزی ده شماره یا صد شماره یا هزار شماره بدهد این شخص در نقاط مختلف مملکت معروفیتش کمتر از یک مالک باشد. بنده عقیده دارم حتی در همین گیلان اشخاصی هستند یا نقاطی غیر از لاهیجان که مالکین لاهیجان را نمیشناسند، ممکن است در فومنات یک کسی باشد که مالکینی که در لاهیجان هستند نشناسد. در طوالش هم همین طور، آقای ابوالقاسم امینی هم تصدیق فرمودند شاید در لشت نشاء هم همین طور باشد این امکان پذیر هست اما به عقیده بنده در درجه اول برای هر کس نه تنها در این کشور بلکه در دنیای مترقی روزنامهنویس از همه معروفتر است بد یا خوب باشد به او عقیده داشته باشند یا نداشته باشند ولی وقتی که گفته شد جریده نگار، روزنامه نویس او از همه معروفتر است. بنده افتخار میکنم که روزنامهنویس هستم و موقتا وکیل مجلس هستم و بعد هم به اصل خودم برمیگردم باز هم روزنامه نویس هستم وتا هستم این افتخار را دارم وخواهش میکنم آقایانی که در این جا حضور دارند مراقبت بفرمایند نسبت به روزنامه نویس و روزنامه نویسی بیشتر توجه بکنند. یک مردمی در این مملکت انواع و اقسام ضرر و صدمه و ناراحتی را متحمل میشوند و هر روز هم مشمول مواد ۵ و ۸ و غیره میشوند و بسیار مردم دیگر که انواع و اقسام استفادهها را دارند در صورتی که تمام بلایا روی سر اینها است و اینها هستند که در اقصی نقاط مملکت، در این مملکت که یک ژاندارم، یک رئیس امنیه، یک رئیس قشون، یک حاکم، یک استاندار اگر از مرکز ترس نداشته باشد از مدیر روزنامه که مینویسد و قضایا را در روزنامه خودش شرح میدهد میترسند. من خیال میکنم که مقام روزنامه نگاری اجل و اعلی بر سایر کارها است. این عقیده بنده است. آقایان هم میتوانند قبول نداشته باشند (باتمانقلیچ: مشروط بر این که کارش هتاکی و اخاذی نباشد) آقای باتمانقلیچ ممکن است شما آدم بسیار بسیار خوبی هستید، کس دیگر هم آدم بدی نباشد، و ممکن است یک کسی شهرت خوب داشته باشد و یک کسی هم شهرت بد داشته باشد. صحبت سر معروفیت محلی است به هر حلا معروفیت را دارد حالا ممکن است بعضیها معروفیت خوب داشته باشند و بعضیها معروفیت بد داشته باشند شما به حمدالله معروفیت خوب دارید (خنده حضار) اما در قسمت دوم آقای ذوالفقاری یک اشتباهی بر ایشان حاصل شده است و آن این است که فرمودید آقای ارسنجانی مقالاتی راجع به تغییر قانون اساسی، همان قانون اساسی که ضامن دولت و ملت است، به همان قانون اساسی قسم میخورند و با آن قانون اساسی زندگانی میکنند ایشان چیزها نوشتهاند و این را جرم میشمارند، بنده خیال میکنم اشتباه میکنند. و شاید حالا که عرض میکنم رفع اشتباهشان بشود. اصولاً مخالفت با قانون اساسی و اصول جاریه یک مملکت از نظر عمل طبق موادی که با آنها منطبق میشود جرم شناخته میشود اما آقا، اظهار عقیده کردن جرم نیست (ذوالفقاری: مخالفت با قانون اساسی بود) اجازه بفرمایید آقای ذوالفقاری بنده عرض میکنم. بنده تمام بیانات شما را اصغا کردم باید این مطلب راروشن کرد بایستی دانست ما در یک دنیایی زندگانی میکنیم که منشور ملل متحد را قبول کردیم. در همین مجلس پذیرفتهایم هر کس حق دارد که آزاد باشد و آزاد فکر کند و نسبت به هر قبلهای که میخواهد نماز بگذارد، ما این را قبول کردیم. فرق است بین عقیده آزاد و عمل آزاد بنده آقا طرفدار آزادی هستم. آزادی فکر و عقیده، به عقیده من اولین چیز برای هر بشر است به همین نظر شما در یک کشوری این آزادی فکر و عقیده را میتوانید شروع بکنید و میتوانید بگویید و میتوانید بالای کرسی خطابه بروید و میتوانید در روزنامهتان بنویسد. که این نواقص در قانون هست و قانون هم راه گذاشته است برای این کار یعنی مجلس عادی وقتی که دید افکار عامه متوجه است یا یک مرامی آن افکار را تهیه کردهاند، زمینه حاضر شد، تقاضای رفرامدم میکند مراجعه میکند به اهالی آن مملکت که صلاح میدانید ما آن را عوض بکنیم یا نکنیم اگر مملکت تصویب نکرد، اهالی کشور تصویب نکردند میماند به حال خودش. اگر تصویب کرد البته تغییر میکند در همین مجلس دو سابقه است با نحوه عملش کار ندارم یکی در دوره دوم مجلس است که برای تغییر بعضی از مواد در قانون اساسی به وکلای تهران و وکلای آذربایجان اختیار داده شد که آنها اظهارنظر بکنند. اظهارنظر هم کردند یکی هم در مجلس پنجم در نهم آبان ماه چهار ماده قانون اساسی تغییر کرد شما شاید تشریف نداشتید (خطاب به آقای ذوالفقاری) ولی خیال میکنم چند نفر از آقایان نمایندگانی که در آن موقع بودند به واسطه این که سمت کدخدایی آنها خوب بوده است و مردم هم مراقب بودهاند آنها را نگهداشتند و حالا هم تشریف دارند اینها با این که در همان مجلس قسم خورده بودند که حافظ قانون اساسی باشند قسم خورده بودند به پادشاه وقت خیانت نکنند. مقتضی چنین دیدند که در نهم آبان ماه ۴ ماده از قانون اساسی را عوض کنند و روی آن هم عمل کردند پس با این سابقه و با این وضعیت قبلی ملاحظه میفرمایید این اشتباهی است که برای جنابعالی حاصل شده است.
یعنی اصولا میشود فکر کرد که نواقصی هست شما هم ممکن است فکر کنید که این شکل اگر باشد بهتر است اما در عمل باید دید که یک اکثریتی با شما موافقت میکند یا خیر؟ اگر اکثریت با شما موافقت کرد فکر شما صحیح است اگر نکرد که صحیح نیست. شما باید در این مورد از آقای مکی کمک بگیرید از آقای ملکالشعراء کمک بگیرید کتابهایشان را اگر رایگان به شما دادند که چه بهتر والا خریداری بفرمایید و به آنها مراجعه کنید اشکالتان حل میشود. پس بنده خیال میکنم بهتر این است ما در قضاوتهایی که میکنیم یک قدری انصاف را هم در نظر بیاوریم. البته این مجلس کارهای زیادی دارد همان طور که فرمودند خیلی کارها در پیش است و یک وحدت نظرهایی اگر باشد خیال میکنم که منافع مملکت را بهتر تضمین میکند و ایجاب میکند که ما این طور باشیم در عمل، بنده چون هم قرآن را میدانم و هم تورات و انجیل را میدانم عیبی ندارد که از انجیل مثلی بزنم. (این مثل با مثلش صدق نمیکند بنده قصد اسائه ادب ندارم به آقای ارسنجانی، ایشان خودشان دفاع خودشان را میکنند مجلس هم روی دفاع ایشان بر له یا بر علیه قضاوت میکند) میگویند وقتی که عیسی (ع) میرفت به کوه بیت اللحم حواریون هم همراهش بودند ملت یهود ازو خشنود نبودند زیرا که یک اخلالهایی در اصول دیانت موسی کرده بود. زنی را آوردند آنجا و به او تهمت زده بودند که مرتکب عمل خلاف عفت شده و طبق قانون موسی (ع) او را میخواستند که سنگ باران کنند آن زن آمد و خودش را جلوی پای او انداخت عیسی هم دستش را روی سر او گذاشت مردم و کهنه یهود به او اعتراض کردند و چون پی بهانه میگذشتند یک مرتبه فریاد کردند و گفتند تو که میگویی اصول مذهب موسی را رد نمیکنی پس چرا داری از او دفاع میکنی گفت شما یک فعصلش را خواندید اما فصل دیگرش را هم بخوانید بلی دامنهای شما پر از سنگ است میتوانید بیندازید اما
اما موسی میگوید اول کسی میتواند سنگ بیندازد که خودش از همه چیز بری باشد حالا هر کدام دستتان، دامنتان از گناه بری است سنگ را بیندازید آنها یک قدری فکر کردند بعد دامندهایشان را رها کردند و این مثل هم برای یکی از شخصیتهایی است که از او نام میبرم او مریم مجد لیه است. ما هم بیاییم و بگذاریم اوقات گرانبهایی که در تاریخ ایران کمتر نظیر دارد آن را وقف سعادت و سلامت این کشور بکنیم. داخل یک جار و جنجالی شدن موجب میشود که یکی یک مطلبی میگوید و دیگری هم در جواب چیزی میگوید و این دور تسلسل پیدا میکند و بعد شاید از آن امور اصولی ما دور بیفتیم بنده به آقای ارسنجانی و یا حزب دمکرات اینجا میگویم اصلاً هیچگونه ارتباط ندارم بنده نه جزء حزب اکثریت هستم ونه با آقایان اقلیت سر و کار دارم من دراین مجلس اقل یاالتقلیل هستم یعنی اقلیت به معنای واقعی هر کدام از اینها را که دیدم یک قدمی برمیدارند به منفعت کشور من تبعیت میکنم و از نظر آنها تشویق میکنم تأیید میکنم و اگر نباشد انتقاد نمیکنم و بنده نمیگویم که عمل خلافی نمیکنم. به هر حال اگر مطالب اصولی بلاجواب باشد بنده نمیگویم شما از آنها صرفنظر کنید ولی اگر مطالبی باشد گفتههایی باشد که اینها با همدیگر تعادل بکند من عقیدهام این است که ارزش سیاسی ندارد که اوقات مجلس را صرف این عقاید بکنیم و البته خود ایشان هم در سایر مطالبی که بنده وارد نیستم و با ایشان اختلاف عقیده دارم جواب خواهند داد و مخصوصاً اینجا تصریح میکنم ایشان بدانند بنده دفاعی که اینجا میکنم از نظر این که ایشان جزو حزب دموکراتند با یک چیزهای دیگر بنده دفاع نمیکنم بلکه بنده دفاع اصولی میکنم بنده سنم کم است اما چند تا پیراهن از آقایان بیشتر پاره کردهام (مهدی ارباب: سنتان هم کم نیست) (خنده حضار) آقایان باید داخل یک مراحل اصولی بشوند و امیدوارم که عرایض بنده را قبول کنند.
رئیس- آقای شادلو (بعضی از نمایندگان: ایشان نیستند) آقای دکتر مجتهدی.
امامی- نوبت بنده است.
رئیس- بفرمایید.
نورالدین امامی- ادای وظیفه ملی و مسئولیت دشوار و خطیر نمایندگی مرا وادار نمود از پشت تریبون مطالبی را که در حقیقت انعکاس افکار عمومی است به عرض نمایندگان محترم برسانم. همکار محترم آقای ذوالفقاری با بیانات شیرین خودشان کار مرا آسان فرمودند و عرایض من آنقدر زیاد نیست، به کاغذهایم زیاد نگاه نکنید وقت آقایان را هم زیاد اشغال نخواهم کرد امیدوارم آقای ارسنجانی اظهارات مرا مخالف با شخص خودشان تلقی نفرمایند چون من با ایشان سابقه سویی نداشتم. من آقای ارسنجانی را تا روز افتتاح مجلس شورای ملی خدمتشان نرسیده بودم بعداً هم چند روز بعد از افتتاح یک روز خدمت آقای رئیس مجلس خدمتشان رسیدم با هم سابقهای نداریم. عدم رضایت ملت ایران و فشار افکار عمومی به طرد کسانی که در دوره پراضطرار یک ساله گذشته از پشت سر خنجر کشیده و با اقدامات و نوشتهجات خویش نزدیک بود میهن عزیزمان را به پرتگاه نیستی بکشاند بنده را ناچار نمود شمه از عملیات یکی از اشخاص راکه در دوره بدبختی کشور از هیچگونه تبلیغات و مسموم کردن افکار کوتاهی نکرده با مدارک و اسناد موجود به عرض مجلس شورای ملی برسانم. روی سخن من بیشتر به نمایندگان محترم است که امروز اکثریت مجلس شورای ملی را در دست داشته و مسئولیت بزرگی را به عهده گرفتهاند. آقایان، کلیه اعمال و رفتار شما را در موقع خود جامعه و ملت قضاوت خواهد نمود (صحیح است) هر قدر بیشتر در اعمال و کردار و گفتار مخصوصاً در انتخاب همکار دقت شود به موقع و شایستهتر است من به عنوان یک نفر وکیل و نماینده با نمایندگان محترم صحبت نمیکنم بلکه به نام یک نفر ایرانی با برادران ایرانی که آرزوی همگی منحصراً بزرگی ایران عزیز و ایرانی است صحبت میکنم.
آقایان تقاضا دارم به عرایض من توجه بیشتری مبذول و مدارکی را که به عرض میرسانم بیشتر مورد توجه و دقت قراردهید و بدانید قبل از انتخاب به هر دسته و حزبی همه ماها ایرانی هستیم و غیر از خیر و صلاح و سعادت ایران هدف دیگری نداریم قانون یعنی این کلمات و جملاتی که جمع شده و در روی کاغذ نوشته میشود به خودی خود قوت ندارد و قوه مقننه که میتوان گفت درحقیقت آفریننده قانون است باید پشتیبان قانون باشد و قدم به قدم مراقب مجریهای قانون. ولی اگر خدای نکرده قوه مقننه خودش قانون را لگدمال بکند آن وقت دیگر چه انتظاری میتوان داشت نمایندگان محترم امروز ما میخواهیم نسبت به پرونده شخصی که به تمام معنی پشت پا به قوانین مملکتی زده و بر علیه قانون اساسی پرچم برافراشته و سه سال تمام به نام آزادیخواهی بر علیه حکومت ملی و استقلال کشور قیام کرده رسیدگی و قضاوت کنیم به طوری که قبلاً به عرض رسید من با آقای ارسنجانی سابقه سویی ندارم ولی نوشتهها و گفتهها و اعمال ایشان است که هر ایرانی وطنپرستی را میلرزاند. آقای ارسنجانی بر علیه قانون اساسی قیام کرده و در نامه صد درصد ملی داریا نوشتهاند. ببخشید یک صفحه را اشتباه کردم (خنده نمایندگان) آقای ارسنجانی برعلیه قانون مقدس اساسی قیام کرده و در نامه صددرصد ملی داریا که ایشان افتخار مدیریت و نویسندگی آن را داشته بر علیه قانون اساسی مقالات مفصلی نوشتهاند و تعبیر قانون اساسی را به وسیله مجلس مؤسسات (توجه بفرمایید) آن هم مجلس موسسانی که نمایندگان او از طرف پیشهوری و امثال پیشهوری انتخاب شده باشند خواستهاند (ارسنجانی: کجایش نوشته شده آقای امامی؟) گوش کن آقا جان. قرار نیست صحبت کنی در شماره ۱۹۹ بیست و هفتم اسفند ماه ۱۳۲۴ داریا نوشتهاند (این کجایش است آقای ارسنجانی): تصدیق مینماییم که قانون نامبرده یعنی قانون اساسی مطابق احتیاجات و مقتضیات ملت ایران نیست و ناگزیر باید مجلس مؤسسان دعوت و تشکیل شود تا در قانون اساسی تجدیدنظر شود. در جای دیگر همان شماره نوشتهاند: معتقدیم که قیام آذربایجان و قیامهای ممکنالوقوع و سایر قسمتهای دیگر ایران منحصراً به وسیله مجلس مؤسسان قابل بحث و حل خواهد بود. در شماره ۲۰۹ مورخ فروردین ۱۳۲۵ ضمن سرمقاله خود راجع به آذربایجان مینویسد: ما نمیخواهیم به قهر و غلبه به آذربایجان برویم راه دوستانه و قانونی آن منحصر به دعوت مردم آذربایجان برای شرکت در مجلس مؤسسان ملی میباشد. مقصود ایشان این بوده که پیشهوری و غلام یحیی و امثال آنها به تهران آمده و به نام مردم ستمدیده آذربایجان در مجلس مؤسسان شرکت نموده و خیر و صلاح ملت ایران را در نظر گرفته وضع قانون برای ایران بکنند. این مجلس مؤسسانی بود که آقای ارسنجانی میخواستند. توجه بفرمایید چند قسمت دیگر از نوشتههای ایشان راجع به آذربایجان را به عرض میرسانم در شماره ۲۲۱ اول اردیبهشت ماه ۱۳۲۵ مینویسد: ما عقیده داریم که دولت برای تسریع در حل قضیه آذربایجان باید به اساس نهضت مزبور توجه کند. آقایان توجه بفرمایید این جمله را (ارسنجانی: بفرمایید خواهش میکنم) میفرمایم شما هم نفرمایید خواهم فرمود (ارسنجانی: خواهش میکنم) تصور نمیشود کرد (اینها عبارت روزنامه است) که عقب برگردانیدن آذربایجان عملی و اصلاح مملکت باشد باید سایر قسمتهای ایران را از این نقطهنظر پیش برد تا به آذربایجان برسند. در اول اردیبهشت ۲۵ مینویسند نمایندگان محترم، تصور میکنم نظر آقا این بوده است که یک داغ دل و یک پیشهوری برای ما کافی نیست بایستی چندین پیشهوری دیگر هم برای سایر نقاط ایران تهیه و اعزام نمود تا مملکت آسوده باشد و آقای ارسنجانی حکمرواتر، در شماره ۲۲۹ بیست و نهم تیر ماه ۲۵ نوشتهاند: قیام آذربایجان که مرتجعین آن را به عنوان طلبه تجزیه ایران عنوان میکردند نه تنها موجب تجزیه ایران نشد بلکه پشتیبان قوی نهضتهای دموکراتیک ایران گردید. آقایان نمایندگان، در طی قرون متمادی ایرانیان در کش و قوس سیاست و در منگنه فشار استقلال کشور خود را حفظ نمودهاند امروز به حق یا ناحق مقدرات ملت ستمدیده و جورکشیده بدست ما سپرده شده است به حمدالله همه ایرانی هستیم و میدانیم آذربایجان پرچم دار مشروطیت و آزادی و استقلال ایران بود (صحیح است) میدانید که آذربایجان در چهل و چند سال دوره مشروطیت چه قربانیها برای آزادی داده (صحیح است) امروز من و شما به عنوان نماینگی ملت کهنسال ایران به این صندلیها تکیه کردهایم شما میدانید از شهریور ۱۳۲۰ تا آذر ۱۳۲۴ آذربایجان و آذربایجانی چه روزهایی را به شب آورده شما میدانید از آذر ۱۳۲۴ تا آذر ۱۳۲۵ دراین مدت یک سال به آذربایجان چه گذشته که آن وقت آقا مینویسد قیام آذربایجان که مرتجعین آن را به عنوان طلیعه تجزیه ایران عنوان میکردند نه تنها موجب تجزیه تمامیت ایران نشد بلکه پشتیبان قوی نهضت دموکراتیک ایران گردید این نهضت دمکراتیک که آقای ارسنجانی هم افتخار همکاری با پیشوایان آن نهضت را داشت نهضت پیشه وری بود که تصور نمیکنم هزار یک از فجایع آنها را بدانیم، آقایان هنوز آب کفنهای شهدای آزادی در آذربایجان خشک نشده، افسران جوان و غیور ما را آزادیخواهان و پیشوایان دموکراتیک قلابی به جرم وطنپرستی و شاهدوستی با اره سر بریدند والله آقا ۱۱ نفر را با اره سرشان را بریده بودند قلمهای پایشان رادر سراب زانوهایشان و سرشان را با اره
بریدند هنوز رنگ خون آن افسرها در روی خاک آذربایجان دیده میشود، نگاهداری تمثال شاهنشاه ایران جرم و گناه غیر قابل بخشش بود. پدر این آقای لیقوانی نماینده محترم صد سال داشت با تخماق مغزش را کوبیدند از پیرمردهای صد ساله تا اطفال صغیر را در دامن مادرشان قتل عام نمودند این نهضت دمکراتیک بود وقایع خرداد ماه ۱۳۲۵ شاپور فراموش نشود بچههای نه ساله قیام کردند جناب رفیع نه ساله، بچه مدرسه. توقیف شاگردان مدرسه در رضائیه، توقیف شاگردان مدارس تبریز که این بچهای ۱۵ ساله بر علیه نهضت دموکراتیک قیام میکردند این نهضت دموکراتیک بود که آقا میخواستند.
آیا میدانید در هر شهر و هر خانه آذربایجانی برای حفظ پرچم مقدس شیر و خورشید در آن یک سال چه خونها ریخته شده، چه قربانیها داده و چه خسارتها متحمل شدهاند تصور نمیکنم والله تا پنجاه سال دیگر آذربایجانی بتواند قدعلم بکند از این وضعیت زندگی فعلش. آن وقت این آقا موجد و مسبب این بدبختیها را نهضت دموکراتیک مینامد و نمایندگان محترم اجازه میدهند این شخص بر صندلی نمایندگی ملت ایران جلوس کرده و حافظ حقوق ایرانیان باشد، جناب آقای حکمت رئیس مجلس- جناب آقای بهار- آقای وکیل- آقای شریعتزاده شماها که مدعی هستید از اول مشروطیت برای آزادی را که آقای ارسنجانی و رفقای آقای ارسنجانی برای ما هدیه آورده بودند طالب بودید. آقای دکتر امینی، آقای دکتر آشتیانی نمیدانم کدامتان اینجا هستید (اقبال: هر دوشان نیستند) در قیدحیات که هستند (خنده نمایندگان) آقای مهندس هدایت، آقایان دکترها که اروپا رفتهاید آزادی و آزادیخواهی که ملل متمدن و دنیای خارج از ایران که شماها مدتی در آنجا توقف کردهاید این بود؟ اگر معنی آزادیخواهی آدم کشی است من حرف ندارم.
امروز آقای ارسنجانی و رفقای آقای ارسنجانی از آزادی و آزادیخواهی استفاده کردهاند چند نفری در خارج ایران به خرج ملت ایران آنجا برای خودشان راه میروند برای خدمت به آزادی، چند نفری هم در تهران و ایشان هم در مجلس ایران باز به فعالیت و تهیه قیام مشغول هستند. من تصور میکنم بیش از این محتاج نیست که پرده را بالا بزنم، اولین وظیفه مجلس شورای ملی جلب اعتماد و احترام مردم است چه خوب فرمودهاند آقای دکتر معظمی، آقای دکتر فرمایشات شما را نقل میکنم با اجازه آقا، (ما در اینجا هر چه بگوییم و نتیجه اعتراضات و گفتهها و دادرسی مجلس شورای ملی هر چه باشد اکثریت روشن فکر و دانشمند کشور در هر حال آن طور که باید در این قبیل موارد قضاوت خواهد کرد) آقایان وقتی ملت و مردم دیدند که مقدسترین صندلیهای ملی را میتوان به اتکاء و پشتیبانی از آزادیخواهان قلابی و تغییر لباس و بوقلمون صفت شدن به دست آورد قدر تقوی و فضیلت و وطن پرستی از بین میرود وقتی ملت دید که هر روز آذربایجان یک عده اشخاص بیسواد و عامی را به عنوان این که به میهن عزیز گرامی ما خیانت کرده و به پرچم مقدس شیر و خورشید به دیده احترام ننگرید و یا به تمثال شاهنشاه محبوب با دیده تکریم نگان نکرده او را اعدام و به دار مجازات میآویزند ولی در مقابل پسران آنها و به اشخاصی که با نوشتهها و گفتهها و مسافرتهای پی در پی خود آنها را از راه مسلم منحرف کردهاند پاداش و اجر و مزد میدهند آیا ملت چگونه قضاوت خواهند کرد آقای عباس اسکندری ضمن بیانات چند جلسه قبل خودشان مارشال پتن را فرمودند. مارشال پتن با آن همه خدمات به عنوان خیانت به میهن محکوم به اعدام شد صحیح است آقای اسکندری ولی حق این بود که میفرمودند چند نفر هم از مدیران جراید مهم پاریس را به نام همکاری با خائنین به میهن محکوم به اعدام نمودند. آقایان محترم اعتراض و مخالفت من هم به صلاحیت آقای ارسنجانی است و هم به طرز انتخاب ایشان صلاحیت ایشان به قدری مورد اعتراض جامعه میباشد که شعبه مربوطه هم برای خلاصی از شر اظهار عقیده موضوع را به سوکمیسیون احاله داد و سوکمیسیون هم زیر بار قبول مسئولیت تصدیق صلاحیت آقای ارسنجانی نرفه و اظهارنظر را به خود شعبه واگذار و شعبه هم که از ۲۰ نفر نمایندگان محترم تشکیل شده بود با وجود اقدامات مجدانه نتوانست صلاحیت ایشان را تصدیق نماید و به طرز بیسابقهای بدون اظهار نظر قطعی و منجز در واقع رأی منفی خود را به شکل مندرج در گزارش کمیسیون ابراز و به مجلس عرضه داشت و اما نسبت به طرز انتخاب ایشان از اسم آقای ارسنجانی معلوم میشود اهل رشت و گیلان و حتی از شهرهای مجاور نیستند مگر این که به قول آقای اسنکندری فقط برای انتشار چند روزنامه داریا معروف شده باشند آقای ارسنجانی مدتی در عمارت شهرداری رشت قبل از انتخاب شدنشان آقای اکبر هم محققاً شهادت میدهند (اکبر: بنده اطلاعی ندارم. خنده نمایندگان) آقای ارسنجانی مدتی در عمارت شهرداری رشت اطاقی را اشغال کرده بودند و در آنجا مشغول فرمانفرمایی و صدور دستورهای خلاف قانون بودند یک یادداشتی که عینا قرائت و به مقام ریاست تقدیم میشود در تاریخ۲۶/ ۸/۲۵ در روی کاغذی که مارک شهرداری رشت را دارد به رئیس دادگستری رشت نوشتند، آقای رئیس دادگستری اکبر زعیمی عضو حزب دموکرات ایران که مورد اهانت چند نفر واقع شده دادسرا قرار توقیف او را صادر کرده کسانی که اهانت کردهاند به قید التزام آزاد شدهاند و این شخص را به قید کفیل میخواهند آزاد کنند و معلوم است که نظر خصوصی در کار است فوراً دستور دهید بقیه التزام او را آزاد کنند ایشان قبل از این که وکیل بشوند در مارک شهرداری دستور میدهند به رئیس دادگستری. البته تصدیق میفرمایید هیچ مقامی حتی وزیر دادگستری وقت همچو دستوری را صلاحیت ندارد به یک نفر قاضی که مستقل است بنویسد. آقای ارسنجانی به اتکاء و پشتیبانی مأمورین دولت تمام دستگاههای دولتی را مرعوب و در نتیجه به نفع خود از محلی که یک نفر به ایشان آشنایی نداشت صندوقها را پر کرد. شنیدهام در آستانه که در یکفرسخی لاهیجان واقع است رئیس بهداری را به جرم این که نخواسته است به نفع ایشان رأی بدهد کتک زده و مجروح نموده است و در نتیجه آقایان اطباء رشت مدتی به عنوان اعتراض در سرخدمت حاضر نمیشدند. این بود عرایض من (یک نفر از نمایندگان: خود ایشان زدند؟) بلی شخصاً خوب توجه بفرمایید این روزنامه ایران ما شماره امروز است یک شرحی نوشتهاند یک مقالهای که چند کلمه از آن را میخوانم ... ولی حسن به گودی افتاده بود که بیرون آمدن از آن برایش مشکل مینمود ... بالاخره او وکیل شد ... من از وکالت او هم با این شکل راضی نبودم ۰۰۰ ولی چه میشود کرد او این راه را انتخاب کرده بود (یکی از نمایندگان: کی نوشته است؟) نمیدانم. مدیر روزنامه ایران ما است، مقالهای است ... اما این روزها حسن رنج میبرد و خود میخورد ... و این شکنجههای روحی به عقیده من امروز نتیجه آن راه خطایی است که او پیش گرفته بود ... و بگذار که بسوزد ... حسن رنج میکشد که در روی کرسی نشسته است که در کنار او (عبدالقدیرها، فاضلیها، هراتیها نشستهاند ... (خنده نمایندگان) حسن رنج میکشد که به مجلس آمده است که مردم از آن متنفرند و اغلب وکلایش را تحمیلی میدانند (خود آقا غیر تحمیلی است) حسن امروز باید سر به سر اشخاصی مانند دکتر مجتهدی و امامی خویی بگذارد که مقابل سر گذر هم حاضر نیست به آنها جواب بدهد (خنده نمایندگان) البته حق هم همین است حسن با کسانی هم فراکسیون است که در آدمکشی بی نظیر بودهاند (خنده حضار) (زنگ رئیس) حسن که خود را سوسیالیست و آزادیخواه میداند باید با بعضی کسانی هم حزب باشد که در دزدی و دغلی مانند ندارند. حسن ناچار شده است با یک مشت بدنام محشور شود و دست آنها را به نام همکاری بفشارد و خود را که آه در بساط ندارد با آنها یکرنگ و یک جور نشان دهد و مثل آنها در ردیف ایشان از مردم، از روزنامهها دشنام بشنود حسن از این چیزها رنج میکشد حق هم دارد من که حسن را میشناسم رفیق او هستم واو را صمیمانه دوست دارم به حال او افسوس میخورم و به نام دوستی بیشائبه ۵ ساله خود از او خواهش میکنم بیاید از این مجلس استعفا بدهد و هوش و استعداد خود را در راههای مفیدی به کار اندازد این خلاصهاش است دیگر بقیهاش را نمیخوانم البته ایشان انتظار دارد که ایشان استعفا بدهد ولی ایشان هم منتظر نشستهاند که اعتبارنامهشان تصویب بشود بعد محرمانه برود به سراغ آقایان. اینها هم روزنامه داریا است تمام شمارههایش را آوردهام برای اخطار ماده ۱۰۹ برای بعد نه حالا.
رئیس- آقای بهار
ملکالشعراء بهار- من بنا نداشتم که از هیچ کس دفاع بکنم یا این که حملهای به یکی از رفقا بکنم بنای من بر این نبود که از کسی در نطق دفاع کنم یا حمله کنم و در اعتبارنامهها عقیدهام این بود که بیطرف بمانم و ساکت و امروز هم مصمم نبودم راجع به آقای ارسنجانی دفاع کنم ولی فرمایشات آقای ذوالفقاری و خطابه بسیار فصیحی که با کمال استادی و به کمال قدرت قلم تنظیم شده بود مرا مجبور کرد بعضی کلیات و مسائل اصولی را در اینجا به عرض برسانم. برای این که بار دیگر این مسائل در این مجلس تکرار
نشود تا اندازهای ذهن آقایان در بعضی کلیات واقف نیست واقف بشود. آقای ذوالفقاری درضمن فرمایشاتشان کم کم به قدری موضوع را پیچانیدند و خطابیاتشان به قدری کم کم شدید شد که من ترسیدم الان این سقف به سر ما یک عده بیچارهای که معروفیم به آزادیخواهی و طرفداری آزادی بودهایم و یک روزی یک مقالهای نوشتهایم با یک روزی حرفی زدهایم فرود میآید برای این که من دیدم این مجلس شبیه به مجلس انگیزیسیون است، شبیه به مجلس محاکمه است که تمام آزادیخواهان مملکت را میخواهند به تدریج تحت محاکمه بکشند این اصل درست نیست (ذوالفقاری: این طور نیست) شما میگویید ارسنجانی دزد است اینجا دو دفعه نوشته میشود و رفقا میخوانند قربان، من تصدیق دارم جنابعالی و اخوی محترمتان دو نفر از رجال و خیرخواه مملکت هستید، از ملاکین بسیار بزرگ زنجان هم هستید، خیلی اقتدار دارید، خیلی رعایا دارید، خیلی منافع دارید، شاید خانوادهتان ... (همهمه نمایندگان) (بعضی از نمایندگان: بگذارید حرف بزنند)
رئیس- آقایان اگر موافق میبایست صحبت کند چرا نمیگذارید حرف بزند.
بهار- آقای ذوالفقاری، عزیزم، قربانت کمال ارادت را هم به خودت و به خانوادهتان دارم و میدانید اما آزادی هم به این سهولت به دست نیامده است عزیزم که شما میگویید باید ارسنجانی را به زندان فرستاد برای این که گفته است قانون اساسی باید تغییر پیدا بکند نسبت دزدی به یک نفر دادن قبل از آن که در محکمهای به دزدی محکوم بشود این صحیح نیست شما چه حق دارید به او نسبت دزدی بدهید، شما یک مرد شریفی هستید آقای ذوالفقاری (ذوالفقاری: نسبت کلاهبرداری دادم) آقای ذوالفقاری شما مرد بزرگی هستید کجا ارسنجانی به دزدی محکوم شده است؟ چرا به او نسبت دزدی دادید (ذوالفقاری: همچو نسبتی داده نشده کلاهبرداری بود) من که اینجا ایستادهام الان همه شنیدند منهم شنیدم اجازه بدهید قربان شما بایستی به او ایرادهای وارد را بگیرید ولی شما و همچنین آقای امامی نبایستی یک دفعه برگردید به اشخاصی که در این دو ساله اخیر مقالاتی نوشتهاند چیزهایی نوشتهاند البته مملکت حزب دست راست دارد حزب دست چپ دارد یک عده محافظه کارند، در مجلس دوم، مجلس سوم، مجلس چهارم، مجلس پنجم، مجلس ششم تا روزی که آزادی و مشروطیت در این مملکت اعتبار داشت و مقدس بود و به قول شما این صندلیها جای مدرسها و مستوفیالممالکها بود تا آن روزها حزب دست راست بود، حزب دست چپ هم بود حزب دست راست هم محترم بود حزب دست چپ هم محترم بود مرتجعین هم احترام داشتند، آزادی خواهان هم احترام داشتند، امروز دیگر ارتجاع میخواهد از آزادی انتقام بکشد، زیر بار نمیرود آزادی ... (همهمه شدید نمایندگان. زنگ رئیس)
یکی از نمایندگان- بیصدا دروغ میگویید.
جواد گنجه- پیشهوری آزادیخواه بود آقای ملک؟
دکتر مجتهدی- حق ندارید این حرفها را بزنید آقا.
یک نفر از نمایندگان- نگذارید حرف بزنند آقا.
دهقان- شما از پیشهوری دفاع میکنید آقا.
بهار- این طور نیست آقا، پیشهوری بهانه است ...
ابوالقاسم امینی- بفرمایید آقا بگذارید صحبت کنند.
مرآت اسفندیاری- شما حق ندارید این طور حرف بزنید آقای ملک.
آشتیانیزاده- چرا نمیگذارید آقایان بیاناتشان را بکنند.
مکی- آقا خود شما از قرارداد ۱۹۱۹ دفاع میکردید.
محمدعلی مسعودی- بله شما از قرارداد دفاع میکردید.
رئیس- آقای مکی بنشین (دماوندی: آقای مکی بنشینید) بنشین به تو چه، به تو چه من خودم هر کس مجلس را مختل کرد اخطار و اخراج میکنم بگذارید بیاناتشان را بکنند.
ملکالشعراء بهار- آقایان اجازه بدهید مملکت ما مشروطه است آقایان، اگر مشروطه نیست بگویید مشروطه نیست برویم پی کارمان یا آنهایی که میگویند مشروطه نیست بروند پی کارشان. در مملکت مشروطه باید فکر آزاد باشد، عقیده آزاد باشد اگر چنانچه کسی برخلاف قانون اساسی عملاً اقدام بکند باید آن را گرفت و به زندان کرد و کشت صحیح است (محمدعلی مسعودی: بله، صحیح است)
رئیس- ساکت باش آقا بگذارد حرفش را بزند.
بهار- اما کسی که مینوشته که من معتقدم قانون اساسی معایبی دارد باید این معایب اصلاح شود چند مقاله هم مینویسد در مقابل او هم باید جواب داد باید گفت این عقاید تو خوب نیست باید به او گفت تو نمیفهمی تو راه کج میروی اگر هم آن فکر قوی بود چنانکه گفتید رفراندوم میشود مردم جمع میشوند و آن فکر را از بین میبرند. من خودم به گوش خودم از اعلیحضرت همایونی که کمال ارادتمندی را به ایشان دارم و ایشان را پادشاه آزادیخواه و بیطرفی میدانم شنیدم که ایشان فرمودند قانون اساسی نواقصی دارد که باید اصلاح شود از آقای نخست وزیر شنیدم از چندین نخست وزیر، چندین مرد بزرگ همهتان شنیدید ما هم شنیدیم قانون اساسی در آن وقتی که نوشته شد یک مسائلی در آن نوشته شد که امروز عملی نیست. یکی از آنها قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی است که نمیشود اصلا آن را عمل کرد و اگر عملی میشد در تهران، در تمام ایران، در تمام شهرها انجمنهای ایالتی و ولایتی را دایر میکردیم و خواستیم این کار را بکنیم چون یکی از اعتراضات پیشهوری و امثال او قضیه انجمنها بود و ما خواستیم هم برای اسکلت آنها، برای جلب آنها و هم برای اصلاح مملکت و دادن حق بیشتری به مردم انجمنهای ایالتی و ولایتی را دایر کنیم دیدم این موضوع را در قانون اساسی طوری تنظیم کردهاند که قابل عمل نیست این بود که مسکوت ماند و اما راجع به پیشهوری اینجا آقای امامی از پیشهوری شرحی گفتند و از ظلم و تعدی و تجاوز پیشهوری شرحی فرمودند کیست که منکر باشد این قضایا را (صحیح است) کیست که نداند اینها یک تأسیسات اجنبی بوده است کیست که نداند اینها ظلم کردهاند (صحیح است) اجحاف کردهاند. تعدی کردهاند و بالاخره با دسیسه کاران قفقازی همدست بودهاند. (جواد گنجهای: و شرکائشان هم در ایران) و میخواستند یک قسمت از ایران را از ما جدا کنند و قسمت کنند اما این چه ربطی دارد به ارسنجانی که اینجا نشسته است، آقایان ببینید که قطره قطره جمع میشود وانگهی دریا شود قضایای جور واجور واقع میشود یک دفعه میبینید بیک سیلی، به یک واقعه بزرگی منتهی میشود، روزی که پیشهوری از اینجا رفت به آذربایجان و حزب دمکرات را دایر کرد آن روز هیچ کس حتی خود او هم خیال نمیکرد که کار او به این خیانت بزرگ منجر بشود و بالاخره مملکتی را دچار تزلزل بکند وقتی آنجا رفت اسمش اذین بود که آمده است اینجا اصلاحات حزبی بکند، تشکیلات حزبی بدهد و چون قشون روس در ایران بود یک دفعه نمیشد این شعله را خاموش نمود این است که ملاحظه میکنید تا مدتی صحبت مسالمت بود میگفتند باید مسالمت کارانه رفتار کرد با آنها زیرا مداخلات اجنبی به ما اجازه نمیداد که قشون بفرستیم، هنوز ماده نرسیده بود، هنوز پخته نشده بود قضایا، اگر چناچه ارسنجانی نوشته است در یک جایی که این نهضت دمکراتیک است دیگران هم این حرف را گفتند. دیگران هم تصدیق کردند ما مجبور بودیم، ناچار بودیم اگر یاد آقایان باشد یک روز پشت این تریبون (من آن وقت وزیر فرهنگ بودم) خدا حفظش کند دکتر مصدق اینجا یک خطابهای خواندند که تمامش مربوط به آذربایجان و حوادث آذربایجان و مخاطرات آذربایجان بود و خیلی هم نگران بودند، از این حیث خیلی هم متزلزل بودند که آیا چه خواهد شد قوامالسلطنه هم رفته بود به مسکو یک وضع عجیبی بود مجلس متشنج بود من در اینجا اجازه گرفتم آقای ملک مدنی هم مجلس را اداره میکردند آمدم اینجا گفتم رفقا این مملکت سیمرغ و عنقی است نترسید من قول میدهم که پشت این تریبون بیایم و مژده اصلاح آذربایجان و برگشتن آذربایجان را به شما بدهم (صحیح است) گفتم و با یک نرمی و ملایمتی مجلس را برگذار کردم الان هم به حمدالله وکلای آذربایجان مثل سرو آزاد یکی از یکی آزادیخواهتر اینجا نشستهاند حالا هم کاری نکنید که تعصب ایجاد بشود، عزیزم حضرت ذوالفقاری دیگر رشته کار را به تعصب نکشانید یعنی واقعا احساسات شخصی خود را در مسائل اجتماعی، در مسائل مملکتی دخالت ندهید، به عقیده من دو مرتبه کار منجر میشود به این که یک پیشهوری خدای نکرده یک طرف پیدا شود یک غیر پیشهوری هم یک طرف دیگر. دنیا تمام نشده است قربان تو بروم. حوادث که به انتها نرسیده است. آقای ذوالفقاری، بالاخره جغرافیای این مملکت که قابل عوض شدن نیست. جان من، نور چشم من از من بشنوید و یادداشت هم نکنید آنجا و خواهش میکنم بیرون دو تا هم توی سر من بزنید و یادداشت نکنید. خودتان را هم به زحمت نیندازید، کاری نکنید که بار دیگر تعصب ایجاد بشود. همین قضایا تعصب ایجاد میکند یادش هست آقای ملک مدنی
یک وقت در جلسه خصوصی گفتم برادر این دستهبندی من و شما تعصب ایجاد میکند و به ضرر بعضی اصلاح طلبان است دیدید که تعصب هم ایجاد کرد ولی ضررش هم به اشخاصی که طرفدار آنها بودند وارد شد حالا هم آقا جان یادداشتهایتان را بگذارید جیبتان استدعا میکنم به ارسنجانی وقتی بخواهند رأی بگیرند شما رأی ندهید دفاع هم با خود او است و دفاع از خودش هم میکند ولی شما فرمایشاتتان خطابی بود خطابیات بود خیلی هم خوب تنظیم شده بود. ولی آیا فرمایشاتتان حقیقت است؟ شما خیال میکنید که حالا که در مجلس نشستهاید باید کاری بکنید که اگر یک نفر مقالهای نوشته است و این مقاله بوی سوسیالیزم میدهد این را سرش را ببرید. این کار را نمیتوانید بکنید. جان من میخواهید بگویید که باید منعش کرد که این یک وقتی نوشته است که قانون اساسی باید اصلاح بشود و نیتش هم این ملعون این بوده است که خدای نکرده این مشروطه را به جمهوری برگرداند شما که نیت دیگران را نمیتوانید برگردانید جانم اصلاح قانون اساسی چه ربطی دارد به تغییر رژیم خیال میکنید والّا آن ارادتی را که شما به مقامات عالیه دارید ما هم داریم از خودشان سؤال کنید (صحیح است) همه خدمتشان میرسیم همه به ایشان ارادت داریم همه به ایشان اعتقاد داریم و ایشان را یک پادشاه بزرگ بیغرضی میدانیم قربان، ایجاد این تعصبات هم به من ضرر میزند هم به شما ضرر میزند و هم خدای نکرده به املاک زنجان ضرر میزند (خنده نمایندگان) پادشاهی که میخواهد با مهربانی با ملت همراهی کند، ملت را راهنمایی کند ... (محمدعلی مسعودی: آقا مربوط به شاه نیست) چرا، ایشان فرمودند، آقا تخم آزادی خواهی را مشکل است از بین برد گمان نمیکنم که بشود آزادیخواهی را از بین برد و دو مرتبه بشود اصول فئودالیسم را دایر کرد گمان نمیکنم که برگردد گمان میکنم که سخت باشد پس کاری بکنید که دست چپ و آزادیخواه و سوسیالیست و تندرو هم زندگی بکند دست راست و بالاخره آقا و اعیان و رجال بزرگ هم زندگی بکنند و کاری نکنید که پیشهوری پیدا بشود پیشهوری را همین تعصبات اول مجلس چهاردهم به وجود آورد (همهمه نمایندگان)
بعضی از نمایندگان- این طور نیست.
دهقان- از پیشهوری دفاع نکنید آقا.
نورالدین امامی- چهل سال به وجود آورده بودند برای همچو وقتی.
بهار- تاریخ است آقا تاریخ را که نمیشود عوض کرد آن ملعون را اینجا وقتی رد کردید زندگیاش به باد رفت. به فشار گرسنگی افتاد مجبور شده باشد رفت آنجا آن آتش را روشن کرد عیناً حال حسن صباح است وقتی خواجه نظامالملک داد بیرونش کردند و طردش کردند و از نظر انداختید رفت قلعهالموت را پیدا کرد (محمد ذوالفقاری: دعوتشان کنید بیایند) پیشهوری هم از اینجا رفت (یک نفر از نمایندگان: مرده است) زنده هم باشد مرده است و به اول کسی هم که فحش داده است به من و آقای مسعودی در یک نطق فحش داده است بنده هم به ایشان ارادت نداشتهام نه من و نه ارسنجانی ما را هم خوب میشناسید و همه میشناسند و ربطی به کار ما نداشت حالا هم میخواهم عرض کنم کاری بکنید که دو مرتبه اینها به وجود نیایند، کاری بکنیم که تعصب در مملکت ایجاد نشود کاری باید بکنیم که البته اگر چنانچه یک نفر آزادیخواهی هم در مملکت هست نرود خودش را بچسباند به یک سدی که به قوه او خودش را حفظ کند کاری بکنید که آزادیخواه هم بتواند زندگانی بکند اشخاصی هم که بالاخره یک قدری تندرو هستند حق حیات داشته باشند تعصب و فشار و بالاخره انتقامجویی به عقیده بنده نه نتیجه برای حال حاضر ما دارد نه پس فردا بدرد ما خواهد خورد بنده آنچه شرط بلاغ بود و نصیحت بود عرض کردم به همهتان هم به آقایان ذوالفقاریها ارادت دارم به آقایان آذربایجانیها هم ارادت دارم خدا گواه است دلم میخواهد همیشه با آقایان زندگی بکنم در من هیچ تعصبی نیست و نبوده است و دلم میخواهد در ساحت این مجلس تعصب ایجاد نشود عرض کردم امروز دست هم برای همه کار باز نیست، امروزه باید تمام ما دست به عصا، با کمال مدارا، با کمال ملایمت، با اتفاق، با اتحاد با برادری با هم راه برویم رنجشی از هم داریم به گوش هم بگوییم حتیالامکان کاری کنیم که تشنج در مجلس ایجاد نشود بالاخره وقتی قضایا حل شود وقتی خیالمان از مسائل کلی و اصولی راحت شد وقتی که مخاطرات مرتفع شد البته هر کس که زور دارد و قدرت دارد ودولت در دست او است اگر قانون اجازه داد هر کار که بخواهد میتواند بکند. امروز آن روز نیست امروز روز برادری و موافقت و همراهی است روزی است که باید با هم متفق باشیم حالا بسته به نظر آقایان است.
ابوالقاسم امینی- پیشنهاد ختم جلسه شده.
اقبال- بنده مخالفم.
ناصر ذوالفقاری- اخطار نظامنامهای مطابق ماده ۱۰۹ دارم.
برزین- بگذارید باشد جلسه بعد.
سزاوار- پیشنهاد ختم جلسه شده است.
ناصر ذوالفقاری- پس استدعا میکنم حق بنده برای جلسه بعد محفوظ بماند.
۵- موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه.
رئیس- پیشنهاد ختم جلسه رسیده است مقدم است. مخالفی نیست؟
دکتر مجتهدی- بنده مخالفم.
رئیس- آقای دکتر مجتهدی مخالفید اجازه بدهید قرائت بشود بعد توضیح بدهید. پیشنهاد را قرائت کنید آقای فولادوند.
(پیشنهاد ختم جلسه توسط آقای فولادوند به شرح زیر قرائت شد)
پیشنهاد میکنم جلسه را ختم و مدافعات آقای ارسنجانی به جلسه بعد موکول شود.
رئیس- آقای سزاوار.
سزاوار- بنده منظوری از این پیشنهاد نداشتهام جزء این که الان ساعت دو بعد از ظهر است و این طوری که مشاهده میشود آقایان همه خسته هستند و اگر به جلسه بعد موکول بشود البته هم آقای ارسنجانی به مدافعات خود بهتر خواهند پرداخت و هم اگر آقایان اعتراضاتی دارند اعتراضاتشان را به عرض مجلس میرسانند به این جهت بنده عقیدهام این است که اگر موافقت فرمایید برای جلسه بعد بهتر است که خستگی هم نداشته باشیم.
رئیس- آقای کتر مجتهدی.
دکتر مجتهدی- شخص سوم بنده هستم که باید صحبت بکنم ...
رئیس- آقای شادلو هستند و بعد شما.
دکتر مجتهدی- با وجود این آقایان ممکن است موافقت بفرمایند که آقای ارسنجانی اگر خودشان موافق هستند و دفاعشان در سه روز طول نخواهد کشید و وقت مجلس هم تلف نخواهد شد الان بیایند صحبت بکنند.
رئیس- رأی میگیریم به پیشنهاد ختم جلسه آقایانی که موافقند قیام نمایند. (اکثر برخاستند) تصویب شد.
ناصر ذوالفقاری- پس حق بنده محفوظ است برای جلسه بعد (یکی از نمایندگان: تنفس بدهید)
رئیس- جلسه ختم میشود جلسه آینده روز پنجشنبه نوزدهم شهریور خواهد بود ساعت هشت و نیم صبح.
(مجلس دو ساعت بعد از ظهر ختم شد)
رئیس مجلس شورای ملی- رضا حکمت.
اخبار مجلس
در تاریخ سهشنبه ۱۷ شهریور ۱۳۲۶ سه قبل از ظهر کمیسیون کشاورزی تشکیل و هیئت رئیسه خود را به قرار زیر انتخاب نمود.
آقای کامل ماکو رئیس
" قهرمان نائب رئیس
" ابوالقاسم امینی مخبر
" معینزاده منشی
در تاریخ فوق دو ساعت بعد از ظهر کمیسیون بهداری تشکیل گردیده و هیئت رئیسه خود را از این قرار انتخاب نمودند.
آقای دکتر آشتیانیزاده رئیس
"" مجتهدی نائب رئیس
"" ملکی مخبر
"" فلسفی منشی
رئیس اداره کمیسیونها و شعب
کمیسیونهای بازرگانی و راه روز پنجشنبه ۱۹ شهریور که قبل از ظهر تشکیل گردیده هیئت رئیسه خود را از این قرار انتخاب نمودند.
کمیسیون بازرگانی- رئیس آقای امینالتجار
نائب رئیس" موسوی
مخبر" صادقی
منشی" شهاب خسروانی
کمیسیون راه آقای مهندس خسروهدایت رئیس
" دکتر طبا نائب رئیس
" آشتیانیزاده مخبر
" اسلامی منشی
انتصابات و احکام در وزارت کشور
آقای مهدی سمیعی فرماندار فردوسی از تاریخ اول مهر ۱۳۲۱ به سمت بازرس استانداری نهم منتقل شدند.
آقای حسین بیگلر بیگی بازرس فرمانداری اراک به سمت معاونت فرمانداری ملایر منتقل شدند.
آقای نصرتاله مستشاری بازرس وزارتی از تاریخ اول مهر ماه ۱۳۲۶ به سمت فرمانداری تربت حیدریه منتقل شدند.
آقای سلیمان خسروی رئیس اداره درآمد هزینه از تاریخ ۲۶/ ۶/ ۱۷ به سمت ریاست دائره درآمد هزینه معاونت اداری حسابداری نیز به عهده ایشان محول شد.
آقای تقی سننی رئیس حسابداری شهرداری ساری از ۱۶ شهریور ۱۳۲۶ به سمت بخشدار دستجرد منتقل شدند.
آقای محمدباقر امیری لاری بازرس استانداری نهم از تاریخ اول مهر ماه ۱۳۲۶ به سمت فرمانداری شهرستان گناباد منتقل شدند.
آقای عزیزاله نجفی فرماندار تربت حیدریه از تاریخ اول مهر ۱۳۲۶ به سمت فرماندار فردوس منتقل شدند.
آقای خلیل غروی سردفتر ازدواج شماره ۱۴۰ تهران.
به موجب این ابلاغ رسمت دفتر شما ملغی میشود. وزیر دادگستری
آقای بهاءالدین علمی سر دفتر اسناد رسمی و ازدواجه شهر شاهرود
به موجب این ابلاغ استعفای شما از تصدی دفاتر اسناد رسمی و ازدواج پذیرفته میشود. وزیر دادگستری
آقای سید حسن مظلومی سر دفتر اسناد رسمی و ازدواج و طلاق بابل
به موجب این ابلاغ رسمیت دفاتر شما به شهر گرگان تبدیل میشود طبق مقررات مشغول انجام وظیفه شوید.
وزیر دادگستری
آقای عبدالحسین جناب
به موجب این حکم به سمت سردفتری اسناد رسمی درجه اول شهر شیراز منصوب میشوید طبق مقررات انجام وظیفه نمایید. وزیر دادگستری
آقای سید علی بیکایی سردفتر اسناد رسمی و ازدواج و طلاق و گواهی صحت امضاء شهر بابل.
به موجب این ابلاغ استعفای شما از تصدی دفاتر اسناد رسمی و ازدواج و طلاق و گواهی صحت امضاء پذیرفته میشود. وزیر دادگستری
آقای سید محمد جعفر علوی سر دفتر ازدواج شهر مشهد
به موجب این ابلاغ به علت غیبت و ترک محل کار از تصدی دفتر ازدواج معاف میشوید. وزیر دادگستری
آقای ابوالقاسم هاشمی سر دفتر اسناد رسمی و ازدواج پذیرفته میشود. وزیر دادگستری
آقای حسین مروجی
به موجب این حکم به سمت سر دفتری اسناد رسمی درجه سوم شهر سبزوار منصوب میشوید طبق مقررات انجام وظیفه نمایید.
وزیر دادگستری.