نظامی (مخزن الاسرار)/در چمن باغ چو گلبن شکفت
نسخهٔ تاریخ ۲ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۱:۴۳ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکتها)
' | نظامی (مخزن الاسرار) (در چمن باغ چو گلبن شکفت) از نظامی |
' |
در چمن باغ چو گلبن شکفت | بلبلی با باز درآمد به گفت | |
کز همه مرغان تو خاموش ساز | گوی چرا بردهای آخر به باز | |
تا تو لب بسته گشادی نفس | یک سخن نغز نگفتی به کس | |
منزل تو دستگه سنجری | طعمه تو سینه کبک دری | |
من که به یک چشم زد از کان غیب | صد گهر نغز برآرم ز جیب | |
طعمه من کرم شکاری چراست | خانه من بر سر خاری چراست | |
باز بدو گفت همه گوش باش | خامشیم بنگر و خاموش باش | |
منکه شدم کارشناس اندکی | صد کنم و باز نگویم یکی | |
رو که توئی شیفته روزگار | زانکه یکی نکنی و گوئی هزار | |
منکه همه معنیم این صیدگاه | سینه کبکم دهد و دست شاه | |
چون تو همه زخم زبانی تمام | کرم خور و خار نشین والسلام | |
خطبه چو بر نام فریدون کنند | گوش بر آواز دهل چون کنند | |
صبح که با بانگ خروسست و بس | خندهای از راه فسوست و بس | |
چرخ که در معرض فریاد نیست | هیچ سر از چنبرش آزاد نیست | |
بر مکش آوازه نظم بلند | تا چو نظامی نشوی شهر بند |