تفاوت میان نسخههای «مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۷ فروردین (حمل) ۱۳۰۲ نشست ۲۵۳»
Bellavista (گفتگو | مشارکتها) (اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح ارقام، اصلاح سجاوندی) |
|||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
صورت جلسه یوم ۵ شنبه ۱۵ حمل را آقای امیر ناصر قرائت نمودند | صورت جلسه یوم ۵ شنبه ۱۵ حمل را آقای امیر ناصر قرائت نمودند | ||
− | رئیس- آقای دستغیب (اجازه) | + | '''رئیس'''- آقای دستغیب (اجازه) |
− | دستغیب- بنده را جزء غائبین بدون اجازه خواندند در صورتی که بنده اجازه خواسته بودم و کار هم داشتم و برای استجازه هم عریضه کرده بودم. | + | '''دستغیب'''- بنده را جزء غائبین بدون اجازه خواندند در صورتی که بنده اجازه خواسته بودم و کار هم داشتم و برای استجازه هم عریضه کرده بودم. |
− | رئیس- گویا کمیسیون اجازه نداده است. آقای آقا سید یعقوب (اجازه) | + | '''رئیس'''- گویا کمیسیون اجازه نداده است. آقای آقا سید یعقوب (اجازه) |
− | آقا سید یعقوب- چون کمیسیون دوره اش منقضی شده بود لذا حق نداشت تشکیل شود و اجازه بدهد و چون سابقه هم نداشتیم بنده احتیاط کردم که اعضاء را جمع نموده و کمیسیون را تشکیل دهیم مبادا بعد بگویند برخلاف قانون بوده است البته کمیسیون بعد که تشکیل شد اجازه خواهد داد. | + | '''آقا سید یعقوب'''- چون کمیسیون دوره اش منقضی شده بود لذا حق نداشت تشکیل شود و اجازه بدهد و چون سابقه هم نداشتیم بنده احتیاط کردم که اعضاء را جمع نموده و کمیسیون را تشکیل دهیم مبادا بعد بگویند برخلاف قانون بوده است البته کمیسیون بعد که تشکیل شد اجازه خواهد داد. |
− | رئیس- امروز کمیسیون تشکیل میشود و در اجازه نامهها امعان نظر خواهد نمود هر کدام را باید اجازه بدهد خواهد داد. آقای آقا سید یعقوب (اجازه) | + | '''رئیس'''- امروز کمیسیون تشکیل میشود و در اجازه نامهها امعان نظر خواهد نمود هر کدام را باید اجازه بدهد خواهد داد. آقای آقا سید یعقوب (اجازه) |
− | آقا سید یعقوب- بنده میخواستم تقاضا کنم شرحی به هیئت دولت نوشته شود راجع به صنف خباز چون موقعی که بنده در کمیسیون عرایض بودم مدتها فشار آورند و چندین عریضه به کمیسیون فرستادهاند و شرح حال خودشان را نوشتهاند و بر سبیل اجمال عرض میکنم نوشته بودند که هر دکّانی ۵ تومان ضرر دارند و از طرف کمیسیون عرایض به هیئت دولت شرحی نوشته شد ولی جواب ندادند به این جهت برای استحضار خاطر آقایان در مجلس عرض کردم کتباً هم عرض میکنم به وزارت مالیه تذکر داده شود که برای جواب بنده حاضر شوند. | + | '''آقا سید یعقوب-''' بنده میخواستم تقاضا کنم شرحی به هیئت دولت نوشته شود راجع به صنف خباز چون موقعی که بنده در کمیسیون عرایض بودم مدتها فشار آورند و چندین عریضه به کمیسیون فرستادهاند و شرح حال خودشان را نوشتهاند و بر سبیل اجمال عرض میکنم نوشته بودند که هر دکّانی ۵ تومان ضرر دارند و از طرف کمیسیون عرایض به هیئت دولت شرحی نوشته شد ولی جواب ندادند به این جهت برای استحضار خاطر آقایان در مجلس عرض کردم کتباً هم عرض میکنم به وزارت مالیه تذکر داده شود که برای جواب بنده حاضر شوند. |
− | رئیس- خوب بود سئوالتان را کتباً میدادید. بالفعل بایستی شعبهها معین شوند. شش شعبه است هر کدام ۱۵ نفر عضو دارند. (آقای منتصرالملک استقراع نموده نتیجه به ترتیب ذیل حاصل شد) | + | '''رئیس'''- خوب بود سئوالتان را کتباً میدادید. بالفعل بایستی شعبهها معین شوند. شش شعبه است هر کدام ۱۵ نفر عضو دارند. (آقای منتصرالملک استقراع نموده نتیجه به ترتیب ذیل حاصل شد) |
شعبه اول- آقایان: آصفالممالک- ارباب کیخسرو- میرزا سید حسن کاشانی- داور- سردار فاخر- سالار معظم- حاج امینالتجار اصفهانی- قوام الدوله- آقا شیخ محمد حسین سعادت- شیخ الاسلام ملایری- آقا میرزا محمد حسین صدرائی- بیانالدوله- صمصامالسلطنه- فتح الدوله- حاج میرزا مرتضی | شعبه اول- آقایان: آصفالممالک- ارباب کیخسرو- میرزا سید حسن کاشانی- داور- سردار فاخر- سالار معظم- حاج امینالتجار اصفهانی- قوام الدوله- آقا شیخ محمد حسین سعادت- شیخ الاسلام ملایری- آقا میرزا محمد حسین صدرائی- بیانالدوله- صمصامالسلطنه- فتح الدوله- حاج میرزا مرتضی | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
شعبه ششم- آقایان: ناظم الدوله- مؤتمنالملک- عمادالملک- معتمدالسلطنه- ناظم العلماء ملایری- حاج نصیرالسلطنه- سلطانالعلماء فیوضات- آقا میرزا شهابالدین- عدل السلطنه- ملکالشعراء- رئیسالتجار- سردار اقبال- اقبالالسلطنه- آقا سید یعقوب | شعبه ششم- آقایان: ناظم الدوله- مؤتمنالملک- عمادالملک- معتمدالسلطنه- ناظم العلماء ملایری- حاج نصیرالسلطنه- سلطانالعلماء فیوضات- آقا میرزا شهابالدین- عدل السلطنه- ملکالشعراء- رئیسالتجار- سردار اقبال- اقبالالسلطنه- آقا سید یعقوب | ||
− | رئیس- در موقع تنفس شعبهها باید تشکیل شوند و کمیسیون مبتکرات و کمیسیون عرایض را تشکیل دهند. دستور برای امروز معین نشده است. آقای تدین | + | '''رئیس'''- در موقع تنفس شعبهها باید تشکیل شوند و کمیسیون مبتکرات و کمیسیون عرایض را تشکیل دهند. دستور برای امروز معین نشده است. آقای تدین |
− | تدین- لایحه شورای دولتی در چندی قبل هم جزء دستور بود ولی مطرح نشد بنده پیشنهاد میکنم اگر آقایان موافق باشند جزء دستور امروز شود. | + | '''تدین'''- لایحه شورای دولتی در چندی قبل هم جزء دستور بود ولی مطرح نشد بنده پیشنهاد میکنم اگر آقایان موافق باشند جزء دستور امروز شود. |
− | رئیس- آقای سدیدالملک (اجازه) | + | '''رئیس'''- آقای سدیدالملک (اجازه) |
− | سدیدالملک- لایحه مختصری است از کمیسیون بودجه هم گذشته راجع به سیم کشی از سور مق الی ابرقو تقاضا میکنم جزء دستور شود. | + | '''سدیدالملک'''- لایحه مختصری است از کمیسیون بودجه هم گذشته راجع به سیم کشی از سور مق الی ابرقو تقاضا میکنم جزء دستور شود. |
− | رئیس- راپُرت این مسئله هنوز از کمیسیون فواید عامه نرسیده است. آقای حائریزاده (اجازه) | + | '''رئیس'''- راپُرت این مسئله هنوز از کمیسیون فواید عامه نرسیده است. آقای حائریزاده (اجازه) |
− | حائریزاده- راجع به مسئلهای که آقای سدیدالملک فرمودند خواستم عرض کنم که کمیسیون فواید عامه رأی خودش را داده است حالا نمیدانم راپُرت داده شده است یا نه. | + | '''حائریزاده'''- راجع به مسئلهای که آقای سدیدالملک فرمودند خواستم عرض کنم که کمیسیون فواید عامه رأی خودش را داده است حالا نمیدانم راپُرت داده شده است یا نه. |
− | شیخالرئیس- مخبر کمیسیون فواید عامه- در آخرین دقیقهای که کمیسیون میخواست جلسه را خاتمه دهد رأی داده شد ولی راپُرت آن تقدیم هیئت رئیسه نشد. | + | '''شیخالرئیس'''- مخبر کمیسیون فواید عامه- در آخرین دقیقهای که کمیسیون میخواست جلسه را خاتمه دهد رأی داده شد ولی راپُرت آن تقدیم هیئت رئیسه نشد. |
− | رئیس- آقای آقا سید یعقوب (اجازه) | + | '''رئیس'''- آقای آقا سید یعقوب (اجازه) |
− | آقا سید یعقوب- بنده بدون فلسفه تقاضا میکنم لایحه گوگرد که هفت ماده آن گذشته و پنج ماده آن باقی مانده است جزء دستور گذارده شود. | + | '''آقا سید یعقوب'''- بنده بدون فلسفه تقاضا میکنم لایحه گوگرد که هفت ماده آن گذشته و پنج ماده آن باقی مانده است جزء دستور گذارده شود. |
رئیس- آقای حاج شیخ اسدالله (اجازه) | رئیس- آقای حاج شیخ اسدالله (اجازه) | ||
− | حاج شیخ اسدالله- بنده عقیده دارم در صورتی که پیشنهاد راجع به صد هزار تومان برای مخارج خرابیهای آذربایجان از کمیسیون گذشته است بنده آن را بر تمام این پیشنهادها مقدم میدانم نمی دانم کمیسیون بودجه در این چند روزه تشکیل شده و نظریات خودش را در این خصوص معین کرده است یا نه در صورتی که نظریات کمیسیون معلوم شده باشد بنده آن را مقدم بر سایر پیشنهادها میدانم. | + | '''حاج شیخ اسدالله'''- بنده عقیده دارم در صورتی که پیشنهاد راجع به صد هزار تومان برای مخارج خرابیهای آذربایجان از کمیسیون گذشته است بنده آن را بر تمام این پیشنهادها مقدم میدانم نمی دانم کمیسیون بودجه در این چند روزه تشکیل شده و نظریات خودش را در این خصوص معین کرده است یا نه در صورتی که نظریات کمیسیون معلوم شده باشد بنده آن را مقدم بر سایر پیشنهادها میدانم. |
− | رئیس- راپُرت آن هنوز حاضر نشده است. آقای آقا سید فاضل (اجازه) | + | '''رئیس'''- راپُرت آن هنوز حاضر نشده است. آقای آقا سید فاضل (اجازه) |
− | آقا سید فاضل- همانطور که آقای آقا سید یعقوب اظهار داشته بنده هم خواستم تقاضا کنم لایحه گوگرد و نمک چون غالب موادش گذشته و دو ماده آن بیشتر باقی نمانده جزء دستور شود. | + | '''آقا سید فاضل'''- همانطور که آقای آقا سید یعقوب اظهار داشته بنده هم خواستم تقاضا کنم لایحه گوگرد و نمک چون غالب موادش گذشته و دو ماده آن بیشتر باقی نمانده جزء دستور شود. |
− | رئیس- آقای محمد ولی میرزا (اجازه) | + | '''رئیس'''- آقای محمد ولی میرزا (اجازه) |
− | محمد ولی میرزا- بنده خواستم تذکر بدهم قانون استخدام قضات عدلیه مدتی است به مجلس آمده و مخصوصاً خیلی جدیت شد که قبل از حمل بگذرد ولی همینطور ماند تقاضا میکنم اگر ممکن است حالا جزء دستور شود. | + | '''محمد ولی میرزا-''' بنده خواستم تذکر بدهم قانون استخدام قضات عدلیه مدتی است به مجلس آمده و مخصوصاً خیلی جدیت شد که قبل از حمل بگذرد ولی همینطور ماند تقاضا میکنم اگر ممکن است حالا جزء دستور شود. |
− | رئیس- آقای دستغیب (اجازه) | + | '''رئیس'''- آقای دستغیب (اجازه) |
− | دستغیب- لایحه ورثه مشار دیوان بنا بود قبل از عید مطرح شود ولی مطرح نشد تقاضا میکنم آن لایحه جزء دستور امروز شود زیرا ورثه آن زیاد مستأصل و پریشانند. | + | '''دستغیب'''- لایحه ورثه مشار دیوان بنا بود قبل از عید مطرح شود ولی مطرح نشد تقاضا میکنم آن لایحه جزء دستور امروز شود زیرا ورثه آن زیاد مستأصل و پریشانند. |
− | رئیس- رأی میگیریم به پیشنهادها به ترتیبی که مذاکره شد. اولاً لایحه شورای مملکتی. آقایانی که تصویب میکنند جزء دستور امروز شود قیام فرمایند | + | '''رئیس'''- رأی میگیریم به پیشنهادها به ترتیبی که مذاکره شد. اولاً لایحه شورای مملکتی. آقایانی که تصویب میکنند جزء دستور امروز شود قیام فرمایند |
− | رئیس- تصویب شد. لایحه شورای دولتی از ماده ۳۳ مطرح است (به شرح ذیل قرائت شد) | + | (اغلب قیام نمودند) |
+ | |||
+ | '''رئیس'''- تصویب شد. لایحه شورای دولتی از ماده ۳۳ مطرح است (به شرح ذیل قرائت شد) | ||
نماینده وزیر که مطابق ماده قبل معین میشود سمت نمایندگی از طرف دولت را نیز دارا خواهد بود | نماینده وزیر که مطابق ماده قبل معین میشود سمت نمایندگی از طرف دولت را نیز دارا خواهد بود | ||
− | رئیس- آقای آقا سید یعقوب (اجازه) | + | '''رئیس'''- آقای آقا سید یعقوب (اجازه) |
− | آقا سید یعقوب- بنده در خارج هم نوشته بودم در تمام این مواد نظر داشتم ولی چون یاد داشتم همراهم نیست همینقدر از آقای مخبر توضیح میخواهم که معاون جای وزیر مینشیند و همان سمت را دارد معنایش چیست؟ مسائلی که راجع به وزیر هست راجع به او هم هست دیگر اینکه نوشته شود نماینده وزیر از طرف وزیر معین میشود و ذکر این مسئله بیمورد است زیرا بدیهی است معاون از طرف وزیر معین میشود و ذکر آن لزومی ندارد (یک نفر از نمایندگان- مادهای که قرائت شد ماده ۳۳ پیشنهادی کمیسیون نبود) | + | '''آقا سید یعقوب-''' بنده در خارج هم نوشته بودم در تمام این مواد نظر داشتم ولی چون یاد داشتم همراهم نیست همینقدر از آقای مخبر توضیح میخواهم که معاون جای وزیر مینشیند و همان سمت را دارد معنایش چیست؟ مسائلی که راجع به وزیر هست راجع به او هم هست دیگر اینکه نوشته شود نماینده وزیر از طرف وزیر معین میشود و ذکر این مسئله بیمورد است زیرا بدیهی است معاون از طرف وزیر معین میشود و ذکر آن لزومی ندارد (یک نفر از نمایندگان- مادهای که قرائت شد ماده ۳۳ پیشنهادی کمیسیون نبود) |
− | رئیس- صحیح است ماده ۳۳ پیشنهادی دولت را قرائت نمودند (ماده ۳۳ پیشنهادی کمیسیون به شرح ذیل قرائت شد) | + | '''رئیس'''- صحیح است ماده ۳۳ پیشنهادی دولت را قرائت نمودند (ماده ۳۳ پیشنهادی کمیسیون به شرح ذیل قرائت شد) |
در صورتی که وزراء و یا ادارات ذیدخل به شکایات متظلمین در تصمیمات اداری که موجب تضییع حق آنها شده باشد رسیدگی نکند و یا در ظرف چهار ماه از تاریخ تظلم تصمیم اداری در این باب اتخاذ نکرده و به محکمه مربوطه هم ارجاع ننماید مشارالیهم میتوانند مستقیماً به شورای دولتی تظلم کنند و همچنین اگر پس از رسیدگی در محاکم اداری یا خود ادارات مربوطه حکمی صادر و یا تصمیمی اتخاذ شد که متظلمین را قانع نسازد مشارالیهم میتوانند بر طبق قوانین و یا نظامات مقرره استینافاً و یا تمیزاً به شورای دولتی تظلم نمایند. | در صورتی که وزراء و یا ادارات ذیدخل به شکایات متظلمین در تصمیمات اداری که موجب تضییع حق آنها شده باشد رسیدگی نکند و یا در ظرف چهار ماه از تاریخ تظلم تصمیم اداری در این باب اتخاذ نکرده و به محکمه مربوطه هم ارجاع ننماید مشارالیهم میتوانند مستقیماً به شورای دولتی تظلم کنند و همچنین اگر پس از رسیدگی در محاکم اداری یا خود ادارات مربوطه حکمی صادر و یا تصمیمی اتخاذ شد که متظلمین را قانع نسازد مشارالیهم میتوانند بر طبق قوانین و یا نظامات مقرره استینافاً و یا تمیزاً به شورای دولتی تظلم نمایند. | ||
− | رئیس- آقای آقا سید یعقوب (اجازه) | + | '''رئیس'''- آقای آقا سید یعقوب (اجازه) |
− | |||
− | |||
− | بنده اقلیت مخالفم بر خلاف آقای مدرس و نیز اقلیت شدیدالمخالفم و بعد در جمله دیگر میگوید (و به محکمه مربوطه هم ارجاع ننماید) این جا هم باز اجازه داده شده است که مدتی مهلت داده شود که نسبت به حقوق آن متظلّم رسیدگی نشود و حقوق آن بیچاره مدتی در بوته اجمال بماند. باز در عبارت دیگر (گرچه عرض کردم که آقای تدین به بنده حمله خواهند کرد) مینویسد (مشارالیهم میتوانند مستقیماً به شورای دولتی تظلّم کنند) عرضی که میخواستم بکنم همین جا است همین خودش در واقع فرجه و کمک است به آن مرجع تظلّمی که به این تظلّم متظلّم رسیدگی نکرده مثل اینکه عرض کردم که ابتداء به آن شخص متظلّم میگوید برو استیناف این بیچاره دیگر نمیداند که خلاف قانون کرده و حقوق او را تضییع کرده خیال میکند دولت علاقمند به استیناف است و از این جهت او را به استیناف اعاده کرده است یا اینکه مثلاً میگوید به من مربوط نیست شورای دولتی باز است برو آن جا همین فرجه قرار دادن است و به اصطلاح علماء ممدوحه و طفره گاهی برای او قرار دادن است به این که رسیدگی به شکایات متظلّم نشود این وضعیت متظلّمین است که برای تظلّم از ولایات به مرکز آمدهاند این هم این مسئله حالا عبارت دیگر (و همچنین اگر پس از رسیدگی در محاکمه اداری یا ادارات مربوطه حکمی صادر و یا تصمیمی اتخاذ نشود که متظلّمین را قانع نسازد مشارالیهم میتوانند) این جا هم خودتان تصدیق می فرمائید که (متظلّمین را قانع نسازد) یعنی چه؟ هر وقت دو نفری که رفتند در عدلیه لابد یکی از آنها ناراضی بیرون میآید بر فرض هم که عدلیه تشکیل شود که پیغمبر خدا مقنن آن و علی مرتضی علیهمالسلام اجرا کننده آن باشد باز هم یکی از متظلّمین ناراضی است ولو اینکه مطابق قانون هم محکوم شده باشد قانع نخواهد شد و در این جا ما یک حقی بی جهت به شورای دولتی میدهیم که اگر متظلّم راضی نشد مطلقاً باید شورای دولتی به تظلم او رسیدگی کند در صورتی که شاید در محکمه مزبوره مطابق قانون رسیدگی شده باشد دیگر مردم را معطل کردن یعنی چه؟ بعد از اینکه این محاکم را طی کرده و زحمت کشیده حالا یک جای دیگر برایش معین کنیم که برود شورای دولتی جهت ندارد و آن قدر این بیچاره را معطل کنیم که از این میز برو به آن میز - و این خانه او را خراب کردن است بواسطه همین طول دادن و رسیدگی نکردن- در جای دیگر میگوید (مشارالیهم میتوانند بر طبق قوانین یا نظامات مقرره) اینها عبارت خوبی هست ولی هیچ معنی ندارد و تا به حال در هیچ قانونی این طور عبارات نوشته نشده مگر در دوره نادری و انشاآت میرزا احمد خان و بنده معنایش را هیچ ملتفت نمیشوم قانون باید صریح و واضح نوشته شود نه اینکه مینویسد (نظامات مقرره) بعد هم یک شرحی مینویسد که (استینافاً یا تمیزاً به شورای دولتی تظلّم نماید) این بود عرایض بنده. | + | '''آقا سید یعقوب-''' آقایان مستحضرند که بنده با شورای دولتی مخالف بوده و هستم و چون مخالف هستم یک مرتبه هم عرض کردم که مخالفت خودم را در تمام مواد آن اظهار میدارم شاید انشاءالله مجلس هم موافقت کرده دیگر این مسئله بر ملت تحمیل نشود در واقع این ماده باعث تضییع حقوق متظلمین است زیرا متظلم مطابق قانون باید تظلمش را به محلی که برای تظلم است اظهار نماید و جائی که مرجع تظلم و صلاحیت دارد باید رسیدگی کند به تظلم متظلم. ما اگر در قانون بنویسیم تا چهار یا ۵ ماه اگر به تظلم متظلم گوش ندادند برود به جای دیگر باعث تضییع حق متظلم میشود که در واقع این ترتیب فرجه و مندوجه میشود برای محکمه که مرجع تظلم ا ست زیرا محکمه ممکن است به همین ماده مستمسک شود و بگوید بعد از چهار ماه برو به جای دیگر و مفهوم این ماده این است که به محکمه مرجع تظلم است چهار ماه فرجه داده شده است که در این چهار ماه به تظلم متظلّم گوش ندهد و بعد از چهار ماه بیچاره متظلّم برود جای دیگر. بنده عرض میکنم هیچ قانونی از هیچ کجا نمیگذرد که یک چنین فرجه در آن قید شود. این اولاً. ثانیاً خاطر آقایان مستحضر است اگر در عدلیه تشریف برده باشند دیدهاند که محکمه ابتدائی پس از آنکه به شکایات رسیدگی میکند صریحاً برخلاف قانون حکم میدهد بدبخت متظلّم فریاد میزند که این حکم برخلاف قانون است میگویند برو در استیناف و در حقیقت استیناف و تمیز در عدلیه برای طفره گاه قضات است که اگر برخلاف قانون حکم دادند بگویند برود در استیناف یا تمیز در صورتی که وقتی محکمه تمیز دو سه مرتبه حکم محکمه ابتدائی را نقض کرد ما باید سعی کنیم که آن محکمه ابتدائی منحل شود زیرا از دو حال خارج نیست آن قاضی که آن حکم را داده است یا برخلاف قانون بوده و یا ندانسته و آن حکم را داده و در هر دو صورت آن قاضی لیاقت قضات ندارد و این معایب برای این است که قوانین ما هنوز کامل نیست و قانونی را که ما وضع کردهایم بواسطه آن قانون تناقض کردهایم یعنی از نقض به نقص رفتهایم نه به کمال و در حقیقت سیر قهقرائی کردهایم از چاله در آمده به چاه افتادهایم. ممکن است آقای تدین در جواب بنده بفرمایند اگر به شکایت متظلم رسیدگی نشد تکلیف او چیست؟ ولی بنده هم جواب دادم عرض بکنم ممکن است اگر قاضی محکمه به تظلم متظلّم رسیدگی نکرد به استیناف یا تمیز شکایت کنند عنوان شورای دولتی غیر از محاکم قضائیه است چرا باید قوا را با یکدیگر مخلوط کنیم تا قواء و ادارات و تکالیف هر قوه متمایز نباشد ما نمیتوانیم به آن سعاداتی که در نظر داریم برسیم طریق استکمال و مشی کامل اینطور نیست چه معنی دارد که شورای دولتی داخل در قضاوت بشود این را عرض کردم حالا نگاه کنید به ماده اینطور میگوید (ماده ۳۳ - در صورتی که وزراء و یا ادارات ذی دخل به شکایات متظلّمین در تصمیمات اداری که موجب تضییع حق آنها شده باشد رسیدگی نکند) این همان عرضی است که کردم در ماده قانونی که از مجلس میگذرد اجازه داده میشود به محاکم یا مرجع تظلم که رسیدگی نکند ولیو اینکه صریح هم نیست ولی اجازه ضمنی دادهایم یعنی مفهوم حقیقی این ماده این است که ما اجازه ضمنی دادهایم به یک کسی که مرجع تظلم است که گوش به شکایات مردم ندهد ما نمیتوانیم این اجازه را بدهیم ولو اینکه او عمل نکند اگر چه به موجب قانون دیگری مسئولیت پیدا خواهد کرد اما به عقیده بنده در قانون اجازه معصیت نباید داده شود و نباید چنین قانونی وضع شود. در قوانین الهیه اگر نگاه کنید هیچ جا اجازه معصیت نداده است و هر چه هست مجازات و عذاب است این است که بنده با این ماده مخالفم (همهمه بین نمایندگان) توجه بفرمائید و حمله نفرمائید به من. بنده کار ندارم که هر کس یک معنائی در ذهن برای تولید شده است بنده عرض میکنم این جا اجازه عدم رسیدگی به تظلم متظّلم میباشد چنین چیزی در قانون نباید ذکر شود در صورتی که این جا نوشته (در صورتی که وزراء و یا ادارات ذی دخل به شکایات متظلّمین در تصمیمات اداری که به موجب تضییع حق آنها شده باشد رسیدگی نکنند) این خودش اجازه ضمنی است و رسیدگی نکنند بعد هم وقت برای معین کردهاند (و یا در ظرف ۴ ماه از تاریخ تظلم تصمیم اداری در این باب اتخاذ نکرده) محکمهای که موظف است و حقوق میگیرد چطور میتواند تا ۴ ماه تصمیم اتخاذ نکند خود این عبارت اجازه است که در قانون ذکر کرده و ما نمیتوانیم وزیری را مسئول قرار بدهیم برای اینکه ما آنقدر وسعت و اجازات قانونی به او دادهایم که هر وقت ما از فلان وزیر سئوال میکنیم او را تعقیب میکنیم هزار ماده قانون برای ما میخواند در صورتیکه هیچ برای کار کردن حاضر نشده است زیرا کار خیلی سخت است و چندان کار مشکلی ندارد آن وقت هزار ماده قانون را جلوی ما میریزند که ماه راه فرار نداریم یا اینکه چندان کاری نداریم یعنی از حیث سیاست داخلی که حال مملکت خوب است و از حیث سیاست خارجی هم بحمدالله امنیت هست و این وسعت قانونی عادت به تنبلی داده است واِلا محکمه و مرجع تظلم چه حق دارد که در ظرف ۴ ماه رسیدگی و دخالت نکند و این از مواردی است که اجازه ضمنی داده شده است که تا این مدت به شکایات متظلّمین رسیدگی نکنند مثلاً بیچاره و بدبخت هائی که از سرحدات آمدهاند و از رئیس مالی شکایت دارند در مرکز تا ۴ ماه بگردند بعد از این مدت ایرادی هم ندارد زیرا به موجب این عبارت ماده که (و یا در ظرف ۴ ماه از تاریخ تظلم تصمیم اداری در این باب اتخاذ نکرده و به محاکم مربوطه هم ارجاع ننماید) و به این دلیل میل نداشته و مثلاً وزیر سیگار می کشیده است و وقت نکرده یکی دیگر آنکه مثلاً حکم میکند به یک محکمه که فلان محاکمه را توقیف کن یا فلان شخص را تبعید کن چنانکه در زمان ما هم واقع شد و همه دیدند و یکدفعه هم در این مجلس کسی این سئوال را نکرده که چرا اینطور کرده است؟ بنده اقلیت مخالفم بر خلاف آقای مدرس و نیز اقلیت شدیدالمخالفم و بعد در جمله دیگر میگوید (و به محکمه مربوطه هم ارجاع ننماید) این جا هم باز اجازه داده شده است که مدتی مهلت داده شود که نسبت به حقوق آن متظلّم رسیدگی نشود و حقوق آن بیچاره مدتی در بوته اجمال بماند. باز در عبارت دیگر (گرچه عرض کردم که آقای تدین به بنده حمله خواهند کرد) مینویسد (مشارالیهم میتوانند مستقیماً به شورای دولتی تظلّم کنند) عرضی که میخواستم بکنم همین جا است همین خودش در واقع فرجه و کمک است به آن مرجع تظلّمی که به این تظلّم متظلّم رسیدگی نکرده مثل اینکه عرض کردم که ابتداء به آن شخص متظلّم میگوید برو استیناف این بیچاره دیگر نمیداند که خلاف قانون کرده و حقوق او را تضییع کرده خیال میکند دولت علاقمند به استیناف است و از این جهت او را به استیناف اعاده کرده است یا اینکه مثلاً میگوید به من مربوط نیست شورای دولتی باز است برو آن جا همین فرجه قرار دادن است و به اصطلاح علماء ممدوحه و طفره گاهی برای او قرار دادن است به این که رسیدگی به شکایات متظلّم نشود این وضعیت متظلّمین است که برای تظلّم از ولایات به مرکز آمدهاند این هم این مسئله حالا عبارت دیگر (و همچنین اگر پس از رسیدگی در محاکمه اداری یا ادارات مربوطه حکمی صادر و یا تصمیمی اتخاذ نشود که متظلّمین را قانع نسازد مشارالیهم میتوانند) این جا هم خودتان تصدیق می فرمائید که (متظلّمین را قانع نسازد) یعنی چه؟ هر وقت دو نفری که رفتند در عدلیه لابد یکی از آنها ناراضی بیرون میآید بر فرض هم که عدلیه تشکیل شود که پیغمبر خدا مقنن آن و علی مرتضی علیهمالسلام اجرا کننده آن باشد باز هم یکی از متظلّمین ناراضی است ولو اینکه مطابق قانون هم محکوم شده باشد قانع نخواهد شد و در این جا ما یک حقی بی جهت به شورای دولتی میدهیم که اگر متظلّم راضی نشد مطلقاً باید شورای دولتی به تظلم او رسیدگی کند در صورتی که شاید در محکمه مزبوره مطابق قانون رسیدگی شده باشد دیگر مردم را معطل کردن یعنی چه؟ بعد از اینکه این محاکم را طی کرده و زحمت کشیده حالا یک جای دیگر برایش معین کنیم که برود شورای دولتی جهت ندارد و آن قدر این بیچاره را معطل کنیم که از این میز برو به آن میز - و این خانه او را خراب کردن است بواسطه همین طول دادن و رسیدگی نکردن- در جای دیگر میگوید (مشارالیهم میتوانند بر طبق قوانین یا نظامات مقرره) اینها عبارت خوبی هست ولی هیچ معنی ندارد و تا به حال در هیچ قانونی این طور عبارات نوشته نشده مگر در دوره نادری و انشاآت میرزا احمد خان و بنده معنایش را هیچ ملتفت نمیشوم قانون باید صریح و واضح نوشته شود نه اینکه مینویسد (نظامات مقرره) بعد هم یک شرحی مینویسد که (استینافاً یا تمیزاً به شورای دولتی تظلّم نماید) این بود عرایض بنده. |
رئیس- آقای حاج شیخ اسدالله (اجازه) | رئیس- آقای حاج شیخ اسدالله (اجازه) |
نسخهٔ ۱۶ مهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۶:۵۳
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری چهارم | تصمیمهای مجلس | تصمیمهای مجلس شورای ملی درباره نفت و گاز |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری چهارم |
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۷ فروردین (حمل) ۱۳۰۲ نشست ۲۵۳
جلسه ۲۵۳
صورت مشروح یوم شنبه هفدهم حمل ۱۳۰۲ مطابق ۲۰ شعبان ۱۳۴۱
مجلس دو ساعت و ربع قبل از ظهر به ریاست آقای مؤتمنالملک تشکیل گردید
صورت جلسه یوم ۵ شنبه ۱۵ حمل را آقای امیر ناصر قرائت نمودند
رئیس- آقای دستغیب (اجازه)
دستغیب- بنده را جزء غائبین بدون اجازه خواندند در صورتی که بنده اجازه خواسته بودم و کار هم داشتم و برای استجازه هم عریضه کرده بودم.
رئیس- گویا کمیسیون اجازه نداده است. آقای آقا سید یعقوب (اجازه)
آقا سید یعقوب- چون کمیسیون دوره اش منقضی شده بود لذا حق نداشت تشکیل شود و اجازه بدهد و چون سابقه هم نداشتیم بنده احتیاط کردم که اعضاء را جمع نموده و کمیسیون را تشکیل دهیم مبادا بعد بگویند برخلاف قانون بوده است البته کمیسیون بعد که تشکیل شد اجازه خواهد داد.
رئیس- امروز کمیسیون تشکیل میشود و در اجازه نامهها امعان نظر خواهد نمود هر کدام را باید اجازه بدهد خواهد داد. آقای آقا سید یعقوب (اجازه)
آقا سید یعقوب- بنده میخواستم تقاضا کنم شرحی به هیئت دولت نوشته شود راجع به صنف خباز چون موقعی که بنده در کمیسیون عرایض بودم مدتها فشار آورند و چندین عریضه به کمیسیون فرستادهاند و شرح حال خودشان را نوشتهاند و بر سبیل اجمال عرض میکنم نوشته بودند که هر دکّانی ۵ تومان ضرر دارند و از طرف کمیسیون عرایض به هیئت دولت شرحی نوشته شد ولی جواب ندادند به این جهت برای استحضار خاطر آقایان در مجلس عرض کردم کتباً هم عرض میکنم به وزارت مالیه تذکر داده شود که برای جواب بنده حاضر شوند.
رئیس- خوب بود سئوالتان را کتباً میدادید. بالفعل بایستی شعبهها معین شوند. شش شعبه است هر کدام ۱۵ نفر عضو دارند. (آقای منتصرالملک استقراع نموده نتیجه به ترتیب ذیل حاصل شد)
شعبه اول- آقایان: آصفالممالک- ارباب کیخسرو- میرزا سید حسن کاشانی- داور- سردار فاخر- سالار معظم- حاج امینالتجار اصفهانی- قوام الدوله- آقا شیخ محمد حسین سعادت- شیخ الاسلام ملایری- آقا میرزا محمد حسین صدرائی- بیانالدوله- صمصامالسلطنه- فتح الدوله- حاج میرزا مرتضی
شعبه دوم- آقایان: وکیلالملک- دکتر لقمان- قوامالسلطنه- مصباح دیوان- آقا شیخ ابراهیم زنجانی- شاهزاده سلیمان میرزا- غضنفرخان- آقا شیخ محمد گروسی- سردار معتمد- شیخالاسلام اصفهانی- احتشامالدوله- حائریزاده- آقا سید محمد باقر دستغیب- حاج شیخ اسدالله- نصیر دیوان
شعبه سوم- آقایان: امیر ناصر- سدیدالملک- جلیلالملک- سردار جنگ- مدرس- آقا سید فاضل- پور رضا- منتصرالملک- سپهدار ا عظم- آقا سید محمد تقی طباطبائی- کازرونی- سهامالسلطان- محمد هاشم میرزا- سردار معظم کردستانی- آقا میرزا محمد صادق طباطبائی
شعبه چهارم- آقایان: حاج میرزا علی محمد دولت آبادی- آقای میرزا هاشم آشتیانی- معتمدالتجار- رکنالملک- عمیدالملک- رفعتالدوله- آقا سیدمحمد تدین- آقا میرزا ابراهیم قمی- میرزایانس- آقا میرزا محمد نجات- نصرتالدوله- آقا میرزا سیدحسن خان بلوچ- شیخالعراقین زاده- حاج میرزا اسدالله خان- محمد ولی میرزا
شعبه پنجم- آقایان: حاج سیدالمحققین- لسانالملک- آقا میرزا طاهر تنکابنی- حاج میرزا تقی خان نائینی- آقا سید محمد رضا مساوات- سردار مفخم- میرزا محمد خان دانش- حاج میرزا عبدالوهاب- بیانالملک- مستشارالسلطنه- شریعتمدار کرمانی- امینالشریعه- آقا سید کاظم یزدی- صدرالاسلام- آقا میرزا ابراهیم خان ملک آرائی
شعبه ششم- آقایان: ناظم الدوله- مؤتمنالملک- عمادالملک- معتمدالسلطنه- ناظم العلماء ملایری- حاج نصیرالسلطنه- سلطانالعلماء فیوضات- آقا میرزا شهابالدین- عدل السلطنه- ملکالشعراء- رئیسالتجار- سردار اقبال- اقبالالسلطنه- آقا سید یعقوب
رئیس- در موقع تنفس شعبهها باید تشکیل شوند و کمیسیون مبتکرات و کمیسیون عرایض را تشکیل دهند. دستور برای امروز معین نشده است. آقای تدین
تدین- لایحه شورای دولتی در چندی قبل هم جزء دستور بود ولی مطرح نشد بنده پیشنهاد میکنم اگر آقایان موافق باشند جزء دستور امروز شود.
رئیس- آقای سدیدالملک (اجازه)
سدیدالملک- لایحه مختصری است از کمیسیون بودجه هم گذشته راجع به سیم کشی از سور مق الی ابرقو تقاضا میکنم جزء دستور شود.
رئیس- راپُرت این مسئله هنوز از کمیسیون فواید عامه نرسیده است. آقای حائریزاده (اجازه)
حائریزاده- راجع به مسئلهای که آقای سدیدالملک فرمودند خواستم عرض کنم که کمیسیون فواید عامه رأی خودش را داده است حالا نمیدانم راپُرت داده شده است یا نه.
شیخالرئیس- مخبر کمیسیون فواید عامه- در آخرین دقیقهای که کمیسیون میخواست جلسه را خاتمه دهد رأی داده شد ولی راپُرت آن تقدیم هیئت رئیسه نشد.
رئیس- آقای آقا سید یعقوب (اجازه)
آقا سید یعقوب- بنده بدون فلسفه تقاضا میکنم لایحه گوگرد که هفت ماده آن گذشته و پنج ماده آن باقی مانده است جزء دستور گذارده شود.
رئیس- آقای حاج شیخ اسدالله (اجازه)
حاج شیخ اسدالله- بنده عقیده دارم در صورتی که پیشنهاد راجع به صد هزار تومان برای مخارج خرابیهای آذربایجان از کمیسیون گذشته است بنده آن را بر تمام این پیشنهادها مقدم میدانم نمی دانم کمیسیون بودجه در این چند روزه تشکیل شده و نظریات خودش را در این خصوص معین کرده است یا نه در صورتی که نظریات کمیسیون معلوم شده باشد بنده آن را مقدم بر سایر پیشنهادها میدانم.
رئیس- راپُرت آن هنوز حاضر نشده است. آقای آقا سید فاضل (اجازه)
آقا سید فاضل- همانطور که آقای آقا سید یعقوب اظهار داشته بنده هم خواستم تقاضا کنم لایحه گوگرد و نمک چون غالب موادش گذشته و دو ماده آن بیشتر باقی نمانده جزء دستور شود.
رئیس- آقای محمد ولی میرزا (اجازه)
محمد ولی میرزا- بنده خواستم تذکر بدهم قانون استخدام قضات عدلیه مدتی است به مجلس آمده و مخصوصاً خیلی جدیت شد که قبل از حمل بگذرد ولی همینطور ماند تقاضا میکنم اگر ممکن است حالا جزء دستور شود.
رئیس- آقای دستغیب (اجازه)
دستغیب- لایحه ورثه مشار دیوان بنا بود قبل از عید مطرح شود ولی مطرح نشد تقاضا میکنم آن لایحه جزء دستور امروز شود زیرا ورثه آن زیاد مستأصل و پریشانند.
رئیس- رأی میگیریم به پیشنهادها به ترتیبی که مذاکره شد. اولاً لایحه شورای مملکتی. آقایانی که تصویب میکنند جزء دستور امروز شود قیام فرمایند
(اغلب قیام نمودند)
رئیس- تصویب شد. لایحه شورای دولتی از ماده ۳۳ مطرح است (به شرح ذیل قرائت شد)
نماینده وزیر که مطابق ماده قبل معین میشود سمت نمایندگی از طرف دولت را نیز دارا خواهد بود
رئیس- آقای آقا سید یعقوب (اجازه)
آقا سید یعقوب- بنده در خارج هم نوشته بودم در تمام این مواد نظر داشتم ولی چون یاد داشتم همراهم نیست همینقدر از آقای مخبر توضیح میخواهم که معاون جای وزیر مینشیند و همان سمت را دارد معنایش چیست؟ مسائلی که راجع به وزیر هست راجع به او هم هست دیگر اینکه نوشته شود نماینده وزیر از طرف وزیر معین میشود و ذکر این مسئله بیمورد است زیرا بدیهی است معاون از طرف وزیر معین میشود و ذکر آن لزومی ندارد (یک نفر از نمایندگان- مادهای که قرائت شد ماده ۳۳ پیشنهادی کمیسیون نبود)
رئیس- صحیح است ماده ۳۳ پیشنهادی دولت را قرائت نمودند (ماده ۳۳ پیشنهادی کمیسیون به شرح ذیل قرائت شد)
در صورتی که وزراء و یا ادارات ذیدخل به شکایات متظلمین در تصمیمات اداری که موجب تضییع حق آنها شده باشد رسیدگی نکند و یا در ظرف چهار ماه از تاریخ تظلم تصمیم اداری در این باب اتخاذ نکرده و به محکمه مربوطه هم ارجاع ننماید مشارالیهم میتوانند مستقیماً به شورای دولتی تظلم کنند و همچنین اگر پس از رسیدگی در محاکم اداری یا خود ادارات مربوطه حکمی صادر و یا تصمیمی اتخاذ شد که متظلمین را قانع نسازد مشارالیهم میتوانند بر طبق قوانین و یا نظامات مقرره استینافاً و یا تمیزاً به شورای دولتی تظلم نمایند.
رئیس- آقای آقا سید یعقوب (اجازه)
آقا سید یعقوب- آقایان مستحضرند که بنده با شورای دولتی مخالف بوده و هستم و چون مخالف هستم یک مرتبه هم عرض کردم که مخالفت خودم را در تمام مواد آن اظهار میدارم شاید انشاءالله مجلس هم موافقت کرده دیگر این مسئله بر ملت تحمیل نشود در واقع این ماده باعث تضییع حقوق متظلمین است زیرا متظلم مطابق قانون باید تظلمش را به محلی که برای تظلم است اظهار نماید و جائی که مرجع تظلم و صلاحیت دارد باید رسیدگی کند به تظلم متظلم. ما اگر در قانون بنویسیم تا چهار یا ۵ ماه اگر به تظلم متظلم گوش ندادند برود به جای دیگر باعث تضییع حق متظلم میشود که در واقع این ترتیب فرجه و مندوجه میشود برای محکمه که مرجع تظلم ا ست زیرا محکمه ممکن است به همین ماده مستمسک شود و بگوید بعد از چهار ماه برو به جای دیگر و مفهوم این ماده این است که به محکمه مرجع تظلم است چهار ماه فرجه داده شده است که در این چهار ماه به تظلم متظلّم گوش ندهد و بعد از چهار ماه بیچاره متظلّم برود جای دیگر. بنده عرض میکنم هیچ قانونی از هیچ کجا نمیگذرد که یک چنین فرجه در آن قید شود. این اولاً. ثانیاً خاطر آقایان مستحضر است اگر در عدلیه تشریف برده باشند دیدهاند که محکمه ابتدائی پس از آنکه به شکایات رسیدگی میکند صریحاً برخلاف قانون حکم میدهد بدبخت متظلّم فریاد میزند که این حکم برخلاف قانون است میگویند برو در استیناف و در حقیقت استیناف و تمیز در عدلیه برای طفره گاه قضات است که اگر برخلاف قانون حکم دادند بگویند برود در استیناف یا تمیز در صورتی که وقتی محکمه تمیز دو سه مرتبه حکم محکمه ابتدائی را نقض کرد ما باید سعی کنیم که آن محکمه ابتدائی منحل شود زیرا از دو حال خارج نیست آن قاضی که آن حکم را داده است یا برخلاف قانون بوده و یا ندانسته و آن حکم را داده و در هر دو صورت آن قاضی لیاقت قضات ندارد و این معایب برای این است که قوانین ما هنوز کامل نیست و قانونی را که ما وضع کردهایم بواسطه آن قانون تناقض کردهایم یعنی از نقض به نقص رفتهایم نه به کمال و در حقیقت سیر قهقرائی کردهایم از چاله در آمده به چاه افتادهایم. ممکن است آقای تدین در جواب بنده بفرمایند اگر به شکایت متظلم رسیدگی نشد تکلیف او چیست؟ ولی بنده هم جواب دادم عرض بکنم ممکن است اگر قاضی محکمه به تظلم متظلّم رسیدگی نکرد به استیناف یا تمیز شکایت کنند عنوان شورای دولتی غیر از محاکم قضائیه است چرا باید قوا را با یکدیگر مخلوط کنیم تا قواء و ادارات و تکالیف هر قوه متمایز نباشد ما نمیتوانیم به آن سعاداتی که در نظر داریم برسیم طریق استکمال و مشی کامل اینطور نیست چه معنی دارد که شورای دولتی داخل در قضاوت بشود این را عرض کردم حالا نگاه کنید به ماده اینطور میگوید (ماده ۳۳ - در صورتی که وزراء و یا ادارات ذی دخل به شکایات متظلّمین در تصمیمات اداری که موجب تضییع حق آنها شده باشد رسیدگی نکند) این همان عرضی است که کردم در ماده قانونی که از مجلس میگذرد اجازه داده میشود به محاکم یا مرجع تظلم که رسیدگی نکند ولیو اینکه صریح هم نیست ولی اجازه ضمنی دادهایم یعنی مفهوم حقیقی این ماده این است که ما اجازه ضمنی دادهایم به یک کسی که مرجع تظلم است که گوش به شکایات مردم ندهد ما نمیتوانیم این اجازه را بدهیم ولو اینکه او عمل نکند اگر چه به موجب قانون دیگری مسئولیت پیدا خواهد کرد اما به عقیده بنده در قانون اجازه معصیت نباید داده شود و نباید چنین قانونی وضع شود. در قوانین الهیه اگر نگاه کنید هیچ جا اجازه معصیت نداده است و هر چه هست مجازات و عذاب است این است که بنده با این ماده مخالفم (همهمه بین نمایندگان) توجه بفرمائید و حمله نفرمائید به من. بنده کار ندارم که هر کس یک معنائی در ذهن برای تولید شده است بنده عرض میکنم این جا اجازه عدم رسیدگی به تظلم متظّلم میباشد چنین چیزی در قانون نباید ذکر شود در صورتی که این جا نوشته (در صورتی که وزراء و یا ادارات ذی دخل به شکایات متظلّمین در تصمیمات اداری که به موجب تضییع حق آنها شده باشد رسیدگی نکنند) این خودش اجازه ضمنی است و رسیدگی نکنند بعد هم وقت برای معین کردهاند (و یا در ظرف ۴ ماه از تاریخ تظلم تصمیم اداری در این باب اتخاذ نکرده) محکمهای که موظف است و حقوق میگیرد چطور میتواند تا ۴ ماه تصمیم اتخاذ نکند خود این عبارت اجازه است که در قانون ذکر کرده و ما نمیتوانیم وزیری را مسئول قرار بدهیم برای اینکه ما آنقدر وسعت و اجازات قانونی به او دادهایم که هر وقت ما از فلان وزیر سئوال میکنیم او را تعقیب میکنیم هزار ماده قانون برای ما میخواند در صورتیکه هیچ برای کار کردن حاضر نشده است زیرا کار خیلی سخت است و چندان کار مشکلی ندارد آن وقت هزار ماده قانون را جلوی ما میریزند که ماه راه فرار نداریم یا اینکه چندان کاری نداریم یعنی از حیث سیاست داخلی که حال مملکت خوب است و از حیث سیاست خارجی هم بحمدالله امنیت هست و این وسعت قانونی عادت به تنبلی داده است واِلا محکمه و مرجع تظلم چه حق دارد که در ظرف ۴ ماه رسیدگی و دخالت نکند و این از مواردی است که اجازه ضمنی داده شده است که تا این مدت به شکایات متظلّمین رسیدگی نکنند مثلاً بیچاره و بدبخت هائی که از سرحدات آمدهاند و از رئیس مالی شکایت دارند در مرکز تا ۴ ماه بگردند بعد از این مدت ایرادی هم ندارد زیرا به موجب این عبارت ماده که (و یا در ظرف ۴ ماه از تاریخ تظلم تصمیم اداری در این باب اتخاذ نکرده و به محاکم مربوطه هم ارجاع ننماید) و به این دلیل میل نداشته و مثلاً وزیر سیگار می کشیده است و وقت نکرده یکی دیگر آنکه مثلاً حکم میکند به یک محکمه که فلان محاکمه را توقیف کن یا فلان شخص را تبعید کن چنانکه در زمان ما هم واقع شد و همه دیدند و یکدفعه هم در این مجلس کسی این سئوال را نکرده که چرا اینطور کرده است؟ بنده اقلیت مخالفم بر خلاف آقای مدرس و نیز اقلیت شدیدالمخالفم و بعد در جمله دیگر میگوید (و به محکمه مربوطه هم ارجاع ننماید) این جا هم باز اجازه داده شده است که مدتی مهلت داده شود که نسبت به حقوق آن متظلّم رسیدگی نشود و حقوق آن بیچاره مدتی در بوته اجمال بماند. باز در عبارت دیگر (گرچه عرض کردم که آقای تدین به بنده حمله خواهند کرد) مینویسد (مشارالیهم میتوانند مستقیماً به شورای دولتی تظلّم کنند) عرضی که میخواستم بکنم همین جا است همین خودش در واقع فرجه و کمک است به آن مرجع تظلّمی که به این تظلّم متظلّم رسیدگی نکرده مثل اینکه عرض کردم که ابتداء به آن شخص متظلّم میگوید برو استیناف این بیچاره دیگر نمیداند که خلاف قانون کرده و حقوق او را تضییع کرده خیال میکند دولت علاقمند به استیناف است و از این جهت او را به استیناف اعاده کرده است یا اینکه مثلاً میگوید به من مربوط نیست شورای دولتی باز است برو آن جا همین فرجه قرار دادن است و به اصطلاح علماء ممدوحه و طفره گاهی برای او قرار دادن است به این که رسیدگی به شکایات متظلّم نشود این وضعیت متظلّمین است که برای تظلّم از ولایات به مرکز آمدهاند این هم این مسئله حالا عبارت دیگر (و همچنین اگر پس از رسیدگی در محاکمه اداری یا ادارات مربوطه حکمی صادر و یا تصمیمی اتخاذ نشود که متظلّمین را قانع نسازد مشارالیهم میتوانند) این جا هم خودتان تصدیق می فرمائید که (متظلّمین را قانع نسازد) یعنی چه؟ هر وقت دو نفری که رفتند در عدلیه لابد یکی از آنها ناراضی بیرون میآید بر فرض هم که عدلیه تشکیل شود که پیغمبر خدا مقنن آن و علی مرتضی علیهمالسلام اجرا کننده آن باشد باز هم یکی از متظلّمین ناراضی است ولو اینکه مطابق قانون هم محکوم شده باشد قانع نخواهد شد و در این جا ما یک حقی بی جهت به شورای دولتی میدهیم که اگر متظلّم راضی نشد مطلقاً باید شورای دولتی به تظلم او رسیدگی کند در صورتی که شاید در محکمه مزبوره مطابق قانون رسیدگی شده باشد دیگر مردم را معطل کردن یعنی چه؟ بعد از اینکه این محاکم را طی کرده و زحمت کشیده حالا یک جای دیگر برایش معین کنیم که برود شورای دولتی جهت ندارد و آن قدر این بیچاره را معطل کنیم که از این میز برو به آن میز - و این خانه او را خراب کردن است بواسطه همین طول دادن و رسیدگی نکردن- در جای دیگر میگوید (مشارالیهم میتوانند بر طبق قوانین یا نظامات مقرره) اینها عبارت خوبی هست ولی هیچ معنی ندارد و تا به حال در هیچ قانونی این طور عبارات نوشته نشده مگر در دوره نادری و انشاآت میرزا احمد خان و بنده معنایش را هیچ ملتفت نمیشوم قانون باید صریح و واضح نوشته شود نه اینکه مینویسد (نظامات مقرره) بعد هم یک شرحی مینویسد که (استینافاً یا تمیزاً به شورای دولتی تظلّم نماید) این بود عرایض بنده.
رئیس- آقای حاج شیخ اسدالله (اجازه)
حاج شیخ اسدالله- بنده هم یک عرایضی دارم ولی نه به این مفصلی
رئیس- مخالفید؟
حاج شیخ اسدالله- بلی
رئیس- آقای دستغیب (اجازه)
دستغیب- مخالفم
رئیس- آقای سدیدالملک موافقید؟
سدیدالملک- آقای آقا سید یعقوب در اول اظهار کردند که من با شورای دولتی مخالفم ولی از فرمایشاتشان بنده اینطور استنبات نکردم فقط دیدم با چندین قسمت از عبارات مخالف بودند. عرض میکنم این که می فرمائید چهار ماه که معین شده زیاد است. پیشنهاد کنید یک ماه یا دو ماه معین شود و این قدر هم موقع را زیاد از دست ندهید. به علاوه این که فرمودند متظلّم چطور قانع میشود البته خود قانون متظلّم را قانع میکند وقتی که محاکمه شد، در مقابل قانون اگر معلوم شد که برخلاف قانون رفتار کرده محکوم است و هیچ چیز هم نمیتواند بگوید و اما اینکه فرمودند نظامات مقرره چیست، البته باید بدانند که هر اداره یک نظامنامه هائی دارد و در این جا هم نوشته شده (مطابق قوانین و نظامات مقرره) یعنی نظامنامه هائی که در ادارات برای کارها معین شده که از آن رو یا محکوم میشوند یا نمیشوند این است که بنده موافقم.
رئیس- آقای شیخالاسلام اصفهانی (اجازه)
شیخالاسلام- بنده چون دو سه جمله از این ماده را نفهمیدم این است که بعضی عرایض دارم که عرض میکنم شاید آقای مخبر بنده را قانع بفرمایند در جمله اول نوشته شده (پس از رسیدگی در محاکم اداری و یا خود ادارات مربوطه) قانون استخدام یک محکمه اداری قائل شده است و البته آن محکمه هم یک رسیدگی هائی خواهد کرد ولی دیگر معنی و کیفیت رسیدگی در خود ادارات مربوطه را بنده نفهمیدم چیست و نمیدانم چگونه در خود ادارات مربوطه رسیدگی میشود این مطلب را بنده نفهمیده و تصور میکنم جمله زایدی است.
مطلب دوم نوشته شده (استینافاً و تمیزاً) یعنی یک مرتبه استینافاً رسیدگی میشود و یک مرتبه هم تمیزاً آیا این رسیدگی استینافی و تمیزی میل خود شورای دولتی است یا به میل مدعی.
بعلاوه مطابق قانون اساسی ما بیشتر از یک دیوان عالی تمیز در تمام مملکت ایران قائل نشدهایم و او هم در عدلیه است لذا به محاکم دیگر نمیتوان اطلاق دیوان تمیز کرد. در این صورت بنده معنی این جمله را هم نفهمیدم. جمله دیگر هم همان جمله بود که آقای آقا سید یعقوب فرمودند و آن راجع به قوانین و نظامات مقرره کدام هستند عبارت باید واضح نوشته شود و مفهوم باشد و چون این سه جمله را بنده نفهمیدم خوب است آقای مخبر توضیح بدهند تا درست معلوم شود.
مخبر- اولاً راجع به اظهار آقای شیخالاسلام که فرمودند از لفظ استینافاً و تمیزاً معلوم نیست اختیار رسیدگی به طور استیناف و تمیزی یا شورای دولتی است یا اینکه به اختیار مدعی است که هر طور بخواهد عرض حال بدهد.
اگر در عبارت دقت بفرمایند ملاحظه خواهند فرمود که این حق مدعی هستو یعنی مال متظلّمی است که مطابق یکی از فرضها قانع نشد این حق را هم دارا باشد و اینکه در عبارت هم نوشته شد مشارالیهم میتوانند بر طبق قوانین و یا نظامات استینافاً و تمیزاً به شورای دولتی تظلّم نمایند.
مقصود مشارالیهم همان متظلّمی است اما جمله دوم که فرمودید چرا به طبق قواینن مقرره باشد و بطور دلخواه نباشد رسیدگی کرد.
غرض از این جمله این است اگر متظلّمی قانع نشد میتواند بر طبق قوانین و یا نظامات مقرره (یعنی بطوری که قانون معین کرده) تقاضای رسیدگی استینافی و تمیز بنماید ناچار یک قواینن و نظاماتی برای طرز ورود در محکمه و درجات و کیفیات محاکم معین شده.
مقصود این است متظلّم میتواند به موجب این نظامات در صورتی که قانون به او حق داده باشد تقاضای رسیدگی استینافی و تمیزی بنماید این همان نظامات اداری است که در قانون استخدام هم ذکری از آن شده است.
البته این نظامنامهها راجع به جریان قانون داخلی هر وزارتخانه است و باید یک مراکز مافوق صلاحیت داری هم آنها را تصدیق کرده باشد پس مقصود از نظامات مقرره نظامنامهها نیست که مراجع ذی صلاحیت آنها را تصدیق کرده با شد اما راجع به آن قسمتی که فرمودید محتاج به ذکر ادارات نیست و همان لفظ ادارات قید شده برای این است که در یک جائی ممکن است یک محکمه بر طبق قانون تشکیل نشده باشد یا آنکه تظلّم به آن درجه مهم نباشد که قابل ارجاع به یک محکمه اداری باشد و مطلب طوری هست که خود اداره هم میتواند رسیدگی کند در این صورت برای اینکه موضوع تظلّم از میان نرود و به تظلّم متظلّم رسیدگی شده باشد خود اداره رسیدگی میکند.
اگر متظلّم راضی نباشد میتواند به شورای دولتی مراجعه کند ولی در صورتیکه محاکم اداری تشکیل شده باشد هیچ محتاج نخواهد بود که شورای دولتی رسیدگی کند. اما جواب آقای آقا سید یعقوب را به آن طول و تفصیل نمیخواهم عرض کنم ولی مختصراً بطور اجمال لازم است عرض کنم اینکه شقوق عدیده در این جا نوشته شده مقصود از ذکر این صور عدیده این بوده که وسیله تسهیل برای متظلّم فراهم آید که کاملاً رفع ظلم از او شده باشد.
ملاحظه بفرمائید در این جا فروض اول و دوم و سوم و چهارم همه بر نفع متظلّمین است و هیچ اجازه ضمنی هم داده نشده و در قسمت اول میگوید (در صورتی که وزراء و یا ادارات ذیدخل به شکایات متظلّمین در تصمیمات اداری که موجب تضییع حق آنها شده باشد (الی آخر) یک وقتی است که محکمه رسیدگی نمیکند و به حر متظلّم گوش نمیدهد در این صورت متظلّم مستقیماً به شورای دولتی میتواند مراجعه کند و این مسئله دیگر مدت سه چهار ماه هم نمیخواهد. یک دفعه است که محکمه حاضر برای استماع تظلّم متظلّم حاضر میشود ولی در عین حال باید تحقیقات لازمه نموده و بعد رسیدگی کند تا بتواند صحیحاً رأی خود را بدهد.
البته در این صورت تصدیق می فرمائید که مدتی برای تحقیقات لازم است و چون نمیتواند فوری رأی بدهد و از آن طرف هم برای اینکه محکمه به دفع الوقت نگذرانده باشد یک حدی قرار داده که منتهای آن چهار ماه است حالا اگر گفته شود چهار ماه و یا سه ماه زیاد است ممکن است مدت را کمتر قرار داد ولی در هر حال نمیشود هیچ مدت معین نکرد و بلا مدت باشد ولی در هر حال نمیشود گفت بعد از ۲۴ ساعت تظلّم اگر محکمه رسیدگی نکرد به وظیفه خودش عمل نکرده است زیرا ممکن است که مطلب نوعی باشد که نتوان در ۲۴ ساعت به حقیقت آن رسیدگی نمود و وقت بیشتر برای رسیدگی لازم باشد و اگر مهلتی داده شود عکس مقصود حاصل است زیرا محکمه باید فرصت برای تحقیقات و رسیدگی کامل داشته باشد.
اما قسمت دیگر که فرمودند این عبارت (قانع نسازد) صحیح نیست به عقیده بنده خیلی صحیح است زیرا در محاکم عدلیه هم بعد از بدایت استیناف و تمیز را قائل شدهاند و این برای این است که اگر متظلّمی از حکم محکمه بدایت قانع نشد و اعتراض داشت بتواند در محاکم بالاتری تظلّم نماید و اگر از حکم استیناف هم قانع نشد میتواند به تمیز که محکمه عالی تری است شکایت کند اما در هر حال حدی هم لازم است که از آن تجاوز نشود.
لذا در این قانون هم این مراحل پیش بینی نشده برای اینکه اگر متظلّم از حکم محکمه اداری قانع نشد به مراجع دیگری بتواند اظهار و شکایت نماید و نمیشود گفت هر چه را که محکمه اداری درباره متظلّم رأی داد قاطع است. همه این مراتب برای امنیت که حق متظلّم بیشتر محفوظ و مأمون شده باشد (گفته شد مذاکرات کافی است)
رئیس- چون عده کافی نیست تنفس داده میشود ولی قبلاً عرض میکنم در موقع تنفس باید شعب و کمیسیونها را انتخاب بفرمائید و چیزی که خیلی لازم است تعیین کمیسیون خارجه است چون از طرف دولت رقعیهای به بنده نوشته شده است و تقاضا شده کمیسیون خارجه زودتر تشکیل شود غرض این است که کمیسیون خارجه باید مقدم بر سایر کمیسیونها باشد.
عده نظار: آقایان فتحالدوله، ملکالشعراء، صدرالاسلام، میرزا محمد نجات، احتشامالدوله
ملکالشعراء- بنده استعفا دادهام.
آقا میرزا محمد نجات- بنده هم استعفا دادهام
فتحالدوله- خاطر مبارک مسبوق است که بنده کسالت دارم و چون لازم است معالجه کنم لذا استعفا میدهم شرحی هم حضور مبارک عرض کردهام.
(جمعی از نمایندگان- استعفا سابقه ندارد)- (در این موقع جلسه برای تنفس تعطیل و پس از یکساعت مجدداً تشکیل گردید)
رئیس- نسبت به ماده ۳۳ مذاکرات کافی است یا نه؟ آقایانی که مذاکرات را کافی میدانند قیام فرمایند. (اکثر نمایندگان برخاستند)
رئیس- مذاکرات کافی است و جلسه ختم میشود. جلسه آینده فردا. خواستم از آقایان تقاضا کنم در ظرف این دو ماه و چند روزی که به آخر دوره تقنینیه باقی مانده است چند فقره لوایحی که حاضر است جزء دستور گذارده شود و باید سعی کرد که در عرض این مدت همه از مجلس بگذرد.
حالا اسامی آنها به عرض آقایان میرسد. هر کدام را میپسندند جزء دستور شود.
۱- راپُرت کمیسیون داخله راجع به قانون بلدی
۲- راپُرت کمیسیون فواید عامه راجع به قالی جوهری
۳- لایحه اعتبار جهت سیم کشی نقاط خراسان
۴- لایحه گوگرد و نمک جزایر هرمز
۵- لایحه اضافات نرخ پستی
۶- لایحه قانون استخدام قضات
۷- لایحه ممیزی و تعدیل مالیات
۸- لایحه اعطای امتیاز ساختن راه بندر جز به دامغان توسط علی قلیخان
۹- لایحه استخدام دارای مجلس شورای ملی
باید عرض کنم نظامنامه مجلس که به هیئت رئیسه مراجعه شده بود حاضر است جرح و تعدیل هم شده امروز از طبع بیرون میآید. آقای دستغیب (اجازه)
حاج سید محمد باقر دستغیب- میخواستم عرض کنم لایحه راجع به ورثه مشار دیوان و سالار محتشم که جزء این لوایح میشود خوب است جزء دستور شود.
رئیس- آقای سردار فاخر (اجازه)
سردار فاخر- عرض بنده هم همین بود.
رئیس- آقای محمد ولی میرزا (اجازه)
محمد ولی میرزا- بنده استدعا دارم لایحه اعانه ارومیه جزء دستور فردا گذارده شود و راپُرت آن را هم امروز کمیسیون بودجه تقدیم خواهد کرد و چون باید با ورقه اخذ رأی شود مستدعی است که جزء دستور فردا معین شود بلکه خاتمه یابد.
رئیس- آقای اقبالالسلطان (اجازه)
اقبالالسلطان- جزء این لوایحی که خوانده شد اسمی از لایحه امتیاز نفت نبود.
رئیس- هنوز راپُرت آن از کمیسیون نرسیده است. آقای آقا سید یعقوب (اجازه)
آقا سید یعقوب- بنده در دستور عرض داشتم.
رئیس- آقای آقا میرزا محمد صادق طباطبائی (اجازه)
آقای سید محمد صادق- عرایض بنده راجع به قانون ممیزی بود که جزء این صورت بود.
رئیس- آقای نصرتالدوله (اجازه)
نصرت الدوله- در این لوایحی که خوانده شد میخواستم عرض کنم.
دو سه فقره خیلی مهم بود که در تهیه آنها زحمات کشیده شده و حقیقتاً اگر این مجلس خاتمه یابد و این قوانین معوّق بماند خیلی جای تأسف است. از جمله قانون شورای دولتی. قانون ممیزی و قانون استخدام قضات که فیالحقیقتاً متمّم قانون استخدام کشوری است این ۳ قانون به عقیده بنده مهمترین کارهای تهیه شده مجلس چهارم است و عقیده بنده این است که برای آنها اوقات معین و ثابتی تعیین شود که آن اوقات منحصراً صرف این کارها گردد بلکه به زودی بگذرد.
یکی هم مسئله نفت بود که آقای اقبالالسلطان تذکر دادند.
خواستم خاطر محترم آقایان را مستحضر کنم که کمیسیون نفت چندین جلسه تشکیل شد و حتی در تعطیل عید هم ۲ جلسه را تشکیل دادند و آقای وزیر فواید عامه هم تشریف آوردند و شور دوّمش در کمیسیون شروع شد و شاید تا هفته دیگر لایحه آن به مجلس بیاید و بایستی در مجلس زودتر مطرح شود و میخواهم در این باب خاطر آقایان را تذکر بدهم که بطور انفرادی یا اجتماعی ما به هر طور که صلاح بدانند خاطر محترم اولیای دولت را متوجه کنند به اینکه تعجیل در این امر خیلی لزوم دارد لیکن ۳ چهار فقره مسائلی است که خیلی طرف توجه آقایان نمایندگان بود و بدون اینکه دولت در آنها نظری نموده در خارج مذاکراتی به عمل آورده و تصمیمی اتخاذ و نظریات خود را بیان کند قابل تمام نشدن نیست و بایستی دولت این ۳ چهار قسمت مهم این قانون را در خارج تحت نظر و شور آورده و تصمیمی اتخاذ کند تا در کمیسیون نسبت به آنها رأی قطعی اتخاذ شود و اگر از طرف دولت در این باب تعجیل شود میتوانم عرض کنم که تا چند روز دیگر کمیسیون موفق خواهد شد که راپُرت بین الشورین خود را تهیه و تقدیم مجلس نماید.
رئیس- آقای حاج شیخ اسدالله (اجازه)
حاج شیخ اسدالله- بنده میخواستم عرض کنم که قانون استخدام قضات برگشت به کمیسیون و بنا شد در کمیسیون با حضور مستشار مالیه مجدداً مطرح شود و نمیدانم بالاخره چه شد ... (گفته شد تمام شده و به طبع رفته است) قانون شورای دولتی هم که فعلاً مطرح است لیکن چون قانون استخدام قضات در تدوین و تکمیل بودجهها خیلی مؤثر است بنده تقاضا میکنم جزء دستور فردا گذاشته شود و بر لایحه شورای دولتی مقدم باشد اگر چه شورای دولتی هم خیلی لازم است لکن هنوز تأسیس نشده است و بعد باید تشکیل شود ولی قانون استخدام قضات یکی از نواقص است و در تکمیل بودجهها خیلی مؤثر است بنابراین بنده پیشنهاد میکنم که فردا جزء دستور گذاشته شود.
رئیس- آقای شیخالاسلام اصفهانی (اجازه)
شیخالاسلام اصفهانی - بنده از فرمایش آقای رئیس محترم مجلس اینطور درک کردم که منظور ایشان فقط دستور فردا نبود بلکه بطور کلی میفرمودند که این دو ماه و اندی که مانده است بین این قانونها و لوایح تقسیم شود و در این دو ماه و کسری در تحت شور گذارده شود ولی بعضی آقایان در دستور فردا مذاکره کردند.
اگر چنین باشد که بنده فهمیدهام تصور نمیکنم که بتوان معنی کرد چه قانونی در این مدت مورد شور قرار گیرد. ما باید یک اصل کلی را در نظر بگیریم و در سایه آن اصل هر قانونی را که الزامی است تحت شور آوریم و آن این است که میبینم چرخهای دولت و مملکت به کدام یک از این قوانین محتاج تر است به هر کدام که بیشتر احتیاج دارد آن را باید تحت شور قرار داده مثل قانون مستخدمین عدلیه و بنده خیلی متأسفم که در این لفظ قضات در مجلس از بین رفت و هنوز بعضی از رفقا میفرمایند قانون استخدام قضات این قانون مستخدمین عدلیه چرخهای کار دولت را معطل کرده و دولت نمیتواند بودجه خود را بنویسد بنابراین باید این قانون بزودی بگذرد یکی هم قانون نفت است که حضرت والا شاهزاده نصرتالدوله اشاره فرمودند که تا یک هفته دیگر از کمیسیون میگذرد و جزء دستور میشود. البته وقتی که رسید باید تحت شور برود و بنده در شور اول این قانون پیشنهادی کردم که پیشنهاد کنندگان را در موقع شور این لایحه در کمیسیون بخواهند تا توضیحات خودشان را بدهند و بنده خیلی متأسفم که حالا میفرمایند چند جلسه تشکیل شده است در صورتی که به هیچیک از پیشنهاد کنندگان اطلاعی ندادند که حاضر شده توضیحات بدهند و در آن پیشنهادها یک مسائل خیلی مهم نوشته شده بود که راجع به مواد این قانون بود مثل مدت و سهم دولت اینها خیلی مذاکره لازم دارد و باید رجوع به افکار تمام نمایندگان بشود.
یک چیز دیگری که تا قبل از عید بنده تصور میکردم این بود که گمان میکردم مشتری این کار در زیر آسمان منحصر به این دو کمپانی است ولی ترسیدم آخر هم دو لفظ باشند در تحت یک معنی ولی در این ایام عید یک شخص معتمدی به من اطلاع داد که در تهران نماینده یک کمپانی هست که حاضر است سهم دولت را صدی ۳۵ الی ۴۰ بپردازد و با بعضی از مباوی عالیه سابقاً مذاکره کرده و محل اعتبار واقع نشده است.
بنده به آن شخص گفتم خوب است شما اطلاعات خودتان را در جراید بنویسید و به مجلس اطلاع بدهید گفت میترسم. بالاخره قانع شد که من از رئیس دولت وقت خواسته او را ببرم حضور ایشان که اطلاعات خود را به رئیس دولت عرض نماید.
این است که باز از راه علاقمندی که تمام اهل مملکت به این مسئله حیاتی و مماتی دارند که سیاستاً و هم اقتصاداً یک مسئله حیاتی و مماتی است عرض میکنم که باید بر آن خیلی اهمیت داد و اینکه شاهزاده نصرت الدوله فرمودند یک هفته دیگر راپُرت آن را به مجلس میآوریم و میگذرد به نظر من خوب حرفی نیست.
رئیس- آقای شیخالرئیس (اجازه)
شیخالرئیس- بنده چون عضو کمیسیون نفت هستم خواستم در جواب آقای شیخالاسلام عرض کنم که پیشنهاد کنید هر کس هست باید به دولت پیشنهاد کند و اگر دولت موافق صلاح مملکت بداند باید مجلس پیشنهاد کند و اینکه آقای شیخالاسلام فرمودند در خارج یک نفر هست و میترسد پیشنهاد خود را اظهار کند هیچ مناسبت ندارد وزیر فواید عامه هم هر روز به کمیسیون میآید و هیچ همچو مذاکره نکردهاند البته هر کس پیشنهادی دارد باید به دولت مراجعه کرده و دولت هم در صورتی که صلاح بداند به مجلس پیشنهاد خواهد کرد و در کمیسیون هم خواهد گفت اما راجع به پیشنهاد خودشان که فرمودند این مطلب راجع به بنده و شاهزاده نصرتالدوله نیست زیرا اگر پیشنهاد قابل ملاحظه باشد پیشنهاد کننده در کمیسیون حاضر خواهد شد و توضیح خواهد داد اما در موضوع قوانین که خوانده شد بنده قانون ممیزی را خیلی لازم تر میدانم زیرا در مملکت ما بعضی از نقاط است که ۵۰ سال ۷۰ سال ۱۰۰ سال ممیزی نشده و به موانعی برخورده و چقدر خرابیها و ظلمها و تعدیها شده است بنابراین قانون ممیزی باید بزودی در مجلس بگذرد در ۱۷ سال قبل یعنی در سنه ۱۳۲۵ در این مجلس تصویب کردند که تمام عواید ممیزی شود و هفده سال است مردم معطل و سرگردانند و چون ممکن است این قانون در دو سه جلسه بگذرد بنابراین عقیده بنده این است که آن را جزو دستور بگذاریم تا بزودی تصویب شود.
شیخالاسلام اصفهانی- بنده توضیح دارم.
رئیس- بفرمائید به شرط اینکه مختصر باشد.
شیخالاسلام اصفهانی - حضرت والا شیخالرئیس عرایض بنده را مختلط کردند. بنده عرض نکردم پیشنهاد کننده برود خدمت آقای شیخ الرئیس که ایشان فرمودند باید نزد دولت برود اگر پیشنهاد کننده میخواست خدمت ایشان برود منزل ایشان را بلد بود. بنده عرض کردم پیشنهادهایی که نمایندگان دادهاند باید پیشنهاد کنندگان در کمیسیون احضار شوند و توضیحات خود را بدهند.
رئیس- عجالتاً بهتر این است که دستور فردا را معین کنیم تا این صورت طبع شود و یک قراری در آن داده شود. دستور فردا اولاً - لایحه استخدام قضات ثانیاً - راپُرت کمیسیون بودجه راجع به ورثه مشار دیوان. (یکی از نمایندگان- لایحه ممیزی را هم بفرمائید)
رئیس- لایحه ممیزی امروز به هیئت رئیسه رسیده باید طبع و توزیع شود. آقای سهامالسلطان (اجازه)
سهامالسلطان- عرضی ندارم
رئیس- آقای رفعتالدوله (اجازه)
رفعتالدوله- مقصود بنده راجع به لایحه ممیزی بود که جزو دستور شود.
رئیس- آقای میر سید حسن کاشانی (اجازه)
آقا میر سید حسن کاشانی- بنده پیشنهادی کرده بودم که از کمیسیون مبتکرات برگشته و قابل توجه شده طبع و توزیع هم شده است. استدعا دارم جزو دستور فردا قرار داده شود.
رئیس- چون مختصر مذاکراتی دارد ممکن است جزو دستور فردا معین شود. آقای حاج میرزا عبدالوهاب (اجازه)
حاج میرزا عبدالوهاب- عرضی ندارم.
رئیس- آقای مدرس
مدرس- عرایض بنده همان بود که شاهزاده گفتند دیگر عرضی ندارم.
رئیس- آقای آصفالممالک
آصفالممالک- بنده میخواستم تذکر بدهم که لایحه قانونی بلدی را پس گرفتند برای اینکه مستشار که میآید با او هم مذاکراتی شده و در مجلس مطرح شود و در ثانی به مجلس پیشنهاد نشده است بنابراین باید مجدداً از طرف دولت به مجلس پیشنهاد شود تا در مجلس تحت شور واقع گردد.
رئیس- آقای گروسی (اجازه)
گروسی- هر چند به این مطلب خاتمه داده شد که مهمات از آن قوانینی که خوانده شد کدام است لیکن محض تذکر آقایان عرض میکنم که نمیشود این مسئله را به نظریات اشخاص معین نمود برای اینکه به نظر هر کس یک قانونی مهم است و برای قطع و فصل این مسئله بهتر این است همین قوانین مرتباً آنچه که الاهم فالاهم است نوشته شود و بعد از آنکه نوشته شد فقره به فقره رأی گرفته شود.
رئیس- آقای مساوات (اجازه)
مساوات- عرضی ندارم.
رئیس- آقای آقا سید یعقوب (اجازه)
آقا سید یعقوب- بنده در اول حوت سئوالی از آقای مستوفیالممالک کردهام و هنوز برای جواب حاضر نشدهاند. بنابراین از مقام ریاست استدعا میکنم امر فرمایند که وزراء برای جواب سئوال نمایندگان حاضر شوند.
رئیس- تذکر داده میشود.
(مجلس نیم ساعت بعد از ظهر ختم شد)
رئیس مجلس- مؤتمنالملک