تفاوت میان نسخههای «مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۷ اسفند (حوت) ۱۳۰۱ نشست ۲۴۰»
Bellavista (گفتگو | مشارکتها) |
Bellavista (گفتگو | مشارکتها) |
||
خط ۲۶۲: | خط ۲۶۲: | ||
'''شیخالرئیس-''' بنده از ماده قبل عرض داشتم و در این ماده عرضی ندارم. | '''شیخالرئیس-''' بنده از ماده قبل عرض داشتم و در این ماده عرضی ندارم. | ||
− | رئیس- آقای آقا سید فاضل (اجازه) - آقای حاج شیخ اسدالله مقدم بودند و بنده اشتباه کردم. | + | '''رئیس-''' آقای آقا سید فاضل (اجازه) - آقای حاج شیخ اسدالله مقدم بودند و بنده اشتباه کردم. |
− | حاج شیخ اسدالله- یک قسمت از این ماده راجع است به تکمیل قانون و خیلی هم خوب است ولیکن چون تکمیل یا اصلاح قوانین قضائیه اعم از محاکمات حقوقی یا محاکمات جزائی یا اصول تشکیلات عدلیه است، عقیده بنده نسبت به قوه قضائیه مملکت آن طوریکه بعضی از آقایان اظهار کردند نیست. قوه قضائیه ممکلت ما امروز با اصول و قوانینی تشکیل شده است و با اصولی اداره میشود که ناقص است و بایستی کم کم تکمیل شود به طوریکه مطابق مرام و آرزوی ملت باشد لیکن چیزی که بنده را وادار کرده است به اینکه در این ماده بعضی عرایض بنمایم برای توضیح خواستن مثل ماده قبل است و گویا دیروز یا پریروز بود که آقای وزیر معارف در ضمن فرمایشات شان اظهار نمودند برای تکمیل قوه قضائیه باید مساعدتهایی هم از طرف علماء و روحانیون بشود بنده معتقدم که باید دولت هم راجع به نظریات روحانیون قدمهای مساعدی بردارد و تابحال منتهی آرزوی ملت ایران این بوده است که قوه قضائیه شان به سر حد کمال برسد حالا علت اینکه به سرحد کمال نرسیده چه بوده است؟ | + | '''حاج شیخ اسدالله-''' یک قسمت از این ماده راجع است به تکمیل قانون و خیلی هم خوب است ولیکن چون تکمیل یا اصلاح قوانین قضائیه اعم از محاکمات حقوقی یا محاکمات جزائی یا اصول تشکیلات عدلیه است، عقیده بنده نسبت به قوه قضائیه مملکت آن طوریکه بعضی از آقایان اظهار کردند نیست. قوه قضائیه ممکلت ما امروز با اصول و قوانینی تشکیل شده است و با اصولی اداره میشود که ناقص است و بایستی کم کم تکمیل شود به طوریکه مطابق مرام و آرزوی ملت باشد لیکن چیزی که بنده را وادار کرده است به اینکه در این ماده بعضی عرایض بنمایم برای توضیح خواستن مثل ماده قبل است و گویا دیروز یا پریروز بود که آقای وزیر معارف در ضمن فرمایشات شان اظهار نمودند برای تکمیل قوه قضائیه باید مساعدتهایی هم از طرف علماء و روحانیون بشود بنده معتقدم که باید دولت هم راجع به نظریات روحانیون قدمهای مساعدی بردارد و تابحال منتهی آرزوی ملت ایران این بوده است که قوه قضائیه شان به سر حد کمال برسد حالا علت اینکه به سرحد کمال نرسیده چه بوده است؟ |
جهتش همان بود که روز گذشته عرض کردم که یک اختلاف نظری در بین تولید شده و آن این است که بعضی عقیده دارند برای قوه قضائیه فقط تصدیق نامه و تحصیلات مدرسه حقوق کافی است مثل ترتیبات اروپا. حالا عرض نمیکنم تمام آقایانی که رشته تحصیلاتشان در آن قسمت بوده است معتقد به این اصل باشند ولی بعضی از آنها این عقیده را دارند از آن طرف بعضی معتقدند و تمام این قوانین و ترتیبات و تمام این قوانین و ترتیبات جدیده باید دور بیفتد و مثل قدیم در محاضر شرع قطع دعاوی و رفع اختلافات بشود. بنده فکر میکنم نه به آن درجه که آقایان دسته اول معتقدند عقیده دارم و نه به این درجه که این قسمت از آقایان قائلند. بلکه عقیده دارم هر قانونی که در مملکت وضع میشود باید مطابق مقتضیات و اخلاق و عادات آن مملکت باشد برای اینکه قانون عملی بشود و مصداق و مورد عمل افراد مملکت هستند از این جهت است که قوانین موضوعه دنیا پس از مدتی به تناسب تغییر عادات و اخلاق مردم هم مجبور میشوند که قوانین را تبدیل بدهند آقا ما اصل کلی در دست داریم راجع به مذهب و دیانت مان که ثابت و لایتغیر است و در قوانینی که وضع میشود باید هم رعایت آداب و اخلاق و هم مراعات قوانین مذهبی بشود. رشته قضاوت که یک رشته حقوقی و یک رشته جزائی دارد رشته حقوقی اش همان است که عرض کردم و باید از روی قوانین مذهبی ما رعایت بشود ولی البته باید قوانین اروپا و سایر قوانینی را که قاضی لازم دارد برای اینکه عدلیه مرجع تظلمات عمومی است و از تمام ساکنین این مملکت اعم از تبعه داخله یا خارجه قضاوت کند بنابراین باید قوانین آنرا هم بداند. چندی قبل از این راجع به متعلمین مدرسه حقوق که در این جا مطرح بود بنده با این طرز تعلیم موافق نبودم و در کمیسیون نظریات خودم را عرض کردم اگر چه بنده معتقدم که بایستی نظریات دولت در این مورد اساسی تر شود و قدمهای مساعدی راجع به مدرسه حقوق و متعلمین آن بردارد و سعی کند از اشخاص ایرانی که در خارجه تحصیل حقوق کردهاند و لیاقت معلمی این مدرسه را دارا هستند عدهای را برای معلمی این مدرسه استخدام نمایند. زیرا زبان در فهم مطلب خیلی دخیل است و متأسفانه تابحال دولتهای گذشته متوفق نشدهاند به اینکه یک دارالترجمه تأسیس کنند که کتب علمیه اعم از اینکه راجع به حقوق و قوانین یا علوم دیگر باشد تهیه کنند که همه کس بفهمد آنوقت طریق تحصیل حقوق خیلی سهل میشود و مجبور نیستیم که حتماً یا شاگردان خود را به خارجه بفرستیم و یا از خارجه معلم استخدام کنیم و البته آقایان تصدیق میفرمایند که اگر شاگردی بخواهد یک زبان خارجه را تحصیل بکند مدتها باید وقت خود را صرف تحصیل زبان خارجه بکند تا بعد بتواند علم حقوق را تحصیل بکند ولی اگر قوانین به فارسی ترجمه شده بود این مقدار وقت محصلین صرف نمیشد. | جهتش همان بود که روز گذشته عرض کردم که یک اختلاف نظری در بین تولید شده و آن این است که بعضی عقیده دارند برای قوه قضائیه فقط تصدیق نامه و تحصیلات مدرسه حقوق کافی است مثل ترتیبات اروپا. حالا عرض نمیکنم تمام آقایانی که رشته تحصیلاتشان در آن قسمت بوده است معتقد به این اصل باشند ولی بعضی از آنها این عقیده را دارند از آن طرف بعضی معتقدند و تمام این قوانین و ترتیبات و تمام این قوانین و ترتیبات جدیده باید دور بیفتد و مثل قدیم در محاضر شرع قطع دعاوی و رفع اختلافات بشود. بنده فکر میکنم نه به آن درجه که آقایان دسته اول معتقدند عقیده دارم و نه به این درجه که این قسمت از آقایان قائلند. بلکه عقیده دارم هر قانونی که در مملکت وضع میشود باید مطابق مقتضیات و اخلاق و عادات آن مملکت باشد برای اینکه قانون عملی بشود و مصداق و مورد عمل افراد مملکت هستند از این جهت است که قوانین موضوعه دنیا پس از مدتی به تناسب تغییر عادات و اخلاق مردم هم مجبور میشوند که قوانین را تبدیل بدهند آقا ما اصل کلی در دست داریم راجع به مذهب و دیانت مان که ثابت و لایتغیر است و در قوانینی که وضع میشود باید هم رعایت آداب و اخلاق و هم مراعات قوانین مذهبی بشود. رشته قضاوت که یک رشته حقوقی و یک رشته جزائی دارد رشته حقوقی اش همان است که عرض کردم و باید از روی قوانین مذهبی ما رعایت بشود ولی البته باید قوانین اروپا و سایر قوانینی را که قاضی لازم دارد برای اینکه عدلیه مرجع تظلمات عمومی است و از تمام ساکنین این مملکت اعم از تبعه داخله یا خارجه قضاوت کند بنابراین باید قوانین آنرا هم بداند. چندی قبل از این راجع به متعلمین مدرسه حقوق که در این جا مطرح بود بنده با این طرز تعلیم موافق نبودم و در کمیسیون نظریات خودم را عرض کردم اگر چه بنده معتقدم که بایستی نظریات دولت در این مورد اساسی تر شود و قدمهای مساعدی راجع به مدرسه حقوق و متعلمین آن بردارد و سعی کند از اشخاص ایرانی که در خارجه تحصیل حقوق کردهاند و لیاقت معلمی این مدرسه را دارا هستند عدهای را برای معلمی این مدرسه استخدام نمایند. زیرا زبان در فهم مطلب خیلی دخیل است و متأسفانه تابحال دولتهای گذشته متوفق نشدهاند به اینکه یک دارالترجمه تأسیس کنند که کتب علمیه اعم از اینکه راجع به حقوق و قوانین یا علوم دیگر باشد تهیه کنند که همه کس بفهمد آنوقت طریق تحصیل حقوق خیلی سهل میشود و مجبور نیستیم که حتماً یا شاگردان خود را به خارجه بفرستیم و یا از خارجه معلم استخدام کنیم و البته آقایان تصدیق میفرمایند که اگر شاگردی بخواهد یک زبان خارجه را تحصیل بکند مدتها باید وقت خود را صرف تحصیل زبان خارجه بکند تا بعد بتواند علم حقوق را تحصیل بکند ولی اگر قوانین به فارسی ترجمه شده بود این مقدار وقت محصلین صرف نمیشد. | ||
خط ۳۲۳: | خط ۳۲۳: | ||
'''رئیس-''' تقاضای کفایت مذاکرات نشده است. | '''رئیس-''' تقاضای کفایت مذاکرات نشده است. | ||
− | ''' | + | |
− | حاج سید محمد باقر دستغیب-''' متأسفانه از وقتی که پروگرام دولت مطرح شده است و من خواستم در تمام مواد آن صحبت کنم لکن چون صبح قدری دیر آمدم که امضاء کنم و نوبت به من نرسید که در مواد صحبت کنم لکن در کلیات به من اجازه داده شد که قدری صحبت نمایم و حالا قبل از اینکه داخل کلیات پروگرام بشوم لازم است مقدمتاً عرض کنم و آن این است که البته آقایان التفات دارند که خیلی فرق است میان سئوال و استیضاح یا تنقید از پروگرام. | + | '''حاج سید محمد باقر دستغیب-''' متأسفانه از وقتی که پروگرام دولت مطرح شده است و من خواستم در تمام مواد آن صحبت کنم لکن چون صبح قدری دیر آمدم که امضاء کنم و نوبت به من نرسید که در مواد صحبت کنم لکن در کلیات به من اجازه داده شد که قدری صحبت نمایم و حالا قبل از اینکه داخل کلیات پروگرام بشوم لازم است مقدمتاً عرض کنم و آن این است که البته آقایان التفات دارند که خیلی فرق است میان سئوال و استیضاح یا تنقید از پروگرام. |
یک وقتی است وکیلی از وزیری سئوال میکند یک وقت است استیضاح میکند یک وقت است از این پروگرامی که روی کاغذ آمده تنقید میکند. | یک وقتی است وکیلی از وزیری سئوال میکند یک وقت است استیضاح میکند یک وقت است از این پروگرامی که روی کاغذ آمده تنقید میکند. | ||
خط ۴۵۸: | خط ۴۵۸: | ||
'''آقا میرزا ابراهیم قمی-''' بنده هم چون برخلاف سمت وکالت می دانم پس میگیرم. | '''آقا میرزا ابراهیم قمی-''' بنده هم چون برخلاف سمت وکالت می دانم پس میگیرم. | ||
− | رئیس- اصلاً آقای مدرس جزء امضاء کنندگان نبودند. پس رأی میگیریم به اوراق سفید و کبود. آقایانی که پروگرام را تصویب میکنند ورقه سفید واِلا ورقه کبود خواهند داد. (در این موقع اخذ و استخراج آراء به عمل آمده نتیجه به ترتیب ذیل حاصل شد) | + | '''رئیس-''' اصلاً آقای مدرس جزء امضاء کنندگان نبودند. پس رأی میگیریم به اوراق سفید و کبود. آقایانی که پروگرام را تصویب میکنند ورقه سفید واِلا ورقه کبود خواهند داد. (در این موقع اخذ و استخراج آراء به عمل آمده نتیجه به ترتیب ذیل حاصل شد) |
− | عده حضار ۸۸، ورقه سفید (علام قبول) ۶۲، امتناع ۲۶ | + | * عده حضار ۸۸، |
+ | * ورقه سفید (علام قبول) ۶۲، | ||
+ | * امتناع ۲۶ | ||
− | رئیس- عده حضار ۸۸ به اکثریت ۶۲ رأی تصویب شد. | + | '''رئیس-''' عده حضار ۸۸ به اکثریت ۶۲ رأی تصویب شد. |
− | وزیر مالیه- خاطر محترم آقایان هست که در چندی قبل یک لایحه قانونی راجع به استخدام دوازده نفر مستخدمین بلژیکی از مجلس گذشت و در موقع عمل به آن قانون وزارت مالیه دچار مشکلاتی شده است از نقطه نظر قانون چون در این قانون تصریح نشده است که از تاریخ تصویب است یا از تاریخ انقضای کنترا. در این لایحه که حالا تقدیم گردیده استدعا شده است آن ماده را تغییر بدهند یعنی تاریخ آنرا معین کنند که از آن قرار رفتار شود. | + | '''وزیر مالیه-''' خاطر محترم آقایان هست که در چندی قبل یک لایحه قانونی راجع به استخدام دوازده نفر مستخدمین بلژیکی از مجلس گذشت و در موقع عمل به آن قانون وزارت مالیه دچار مشکلاتی شده است از نقطه نظر قانون چون در این قانون تصریح نشده است که از تاریخ تصویب است یا از تاریخ انقضای کنترا. در این لایحه که حالا تقدیم گردیده استدعا شده است آن ماده را تغییر بدهند یعنی تاریخ آنرا معین کنند که از آن قرار رفتار شود. |
دو لایحه دیگر راجع است به دو فقره اعتبار که وزارت مالیه برای هذهالسلنه تقاضا میکند. | دو لایحه دیگر راجع است به دو فقره اعتبار که وزارت مالیه برای هذهالسلنه تقاضا میکند. | ||
خط ۴۷۰: | خط ۴۷۲: | ||
یکی مبلغ صد و هشتاد و سه هزار تومان برای پارهای مخارجات فوری و ضروری که احتیاج پیدا کرده است یکی هم یک کرور و پنجاه هزار تومان برای اداره مالیات غیر مستقیم و خالصجات و ارزاق و چون چندان مدتی به آخر سال باقی نیست و قسمت عمده مخارج خیلی لزوم دارد و امورات وزارت مالیه را معطل نگاهداشته است از مجلس شورای ملی تقاضای فوریت این دو لایحه را مینمایند. | یکی مبلغ صد و هشتاد و سه هزار تومان برای پارهای مخارجات فوری و ضروری که احتیاج پیدا کرده است یکی هم یک کرور و پنجاه هزار تومان برای اداره مالیات غیر مستقیم و خالصجات و ارزاق و چون چندان مدتی به آخر سال باقی نیست و قسمت عمده مخارج خیلی لزوم دارد و امورات وزارت مالیه را معطل نگاهداشته است از مجلس شورای ملی تقاضای فوریت این دو لایحه را مینمایند. | ||
− | وزیر معارف- بنده استدعا میکنم بودجه وزارت معارف را مقرر بفرمائید جزء دستور گذارده شود چون مدتی است طبع و توزیع شده و در واقع کار ادارات معارف وزارتخانه بواسطه نگذشتن بودجه بن تعویق افتاده است. استدعا میکنم آنرا جزء دستور مقرر فرمائید و همچنین آقایان نمایندگان هم زودتر در فراکسیونهای خودشان تبادل افکار نمایند که به زودی این بودجه از مجلس بگذرد و اسباب آسایش کارکنان معارف و معلمین مدارس فراهم شود. | + | '''وزیر معارف-''' بنده استدعا میکنم بودجه وزارت معارف را مقرر بفرمائید جزء دستور گذارده شود چون مدتی است طبع و توزیع شده و در واقع کار ادارات معارف وزارتخانه بواسطه نگذشتن بودجه بن تعویق افتاده است. استدعا میکنم آنرا جزء دستور مقرر فرمائید و همچنین آقایان نمایندگان هم زودتر در فراکسیونهای خودشان تبادل افکار نمایند که به زودی این بودجه از مجلس بگذرد و اسباب آسایش کارکنان معارف و معلمین مدارس فراهم شود. |
− | وزیر امور خارجه- چند روز قبل بنده توسط معاون وزارت خارجه تمنا کردم یک قسمت از بودجه وزارت خارجه را که از کمیسیون گذشته بود چون اشخاصی که در آن ذینفع بودند تکلیف خود را نمیدانستند جزء دستور قرار بدهند آن روز آقایان موافقت نمودند و رأی دادند که جزء دستور شود ولی چون در آن راپُرت نسبت به بعضی اقلام عدول کرده بودند و بعضی را بکلی حذف کرده بودند عقیده وزارت امور خارجه این است که هر گاه کمیسیون بودجه یک تجدید نظری در این باب بکند و بعضی تغییر و تبدیلها در آن قسمت از بودجه وزارت خارجه بفرمایند و دلائل و نظریات وزارت خارجه را استماع فرمایند بعد از آن البته اختیار با مجلس شورای ملی است. | + | '''وزیر امور خارجه-''' چند روز قبل بنده توسط معاون وزارت خارجه تمنا کردم یک قسمت از بودجه وزارت خارجه را که از کمیسیون گذشته بود چون اشخاصی که در آن ذینفع بودند تکلیف خود را نمیدانستند جزء دستور قرار بدهند آن روز آقایان موافقت نمودند و رأی دادند که جزء دستور شود ولی چون در آن راپُرت نسبت به بعضی اقلام عدول کرده بودند و بعضی را بکلی حذف کرده بودند عقیده وزارت امور خارجه این است که هر گاه کمیسیون بودجه یک تجدید نظری در این باب بکند و بعضی تغییر و تبدیلها در آن قسمت از بودجه وزارت خارجه بفرمایند و دلائل و نظریات وزارت خارجه را استماع فرمایند بعد از آن البته اختیار با مجلس شورای ملی است. |
− | رئیس- راجع به تقاضای آقای وزیر مالیه چون این تقاضاها که شده راجع به بودجه است و یک شور میشود در این صورت تقاضای فوریت معلوم نشد برای چه بوده است؟ مذالک فوریت برای این است که یک شور بشود یکی برای این است که اصلاً به کمیسیون نرود و در خود مجلس مطرح شود. | + | '''رئیس-''' راجع به تقاضای آقای وزیر مالیه چون این تقاضاها که شده راجع به بودجه است و یک شور میشود در این صورت تقاضای فوریت معلوم نشد برای چه بوده است؟ مذالک فوریت برای این است که یک شور بشود یکی برای این است که اصلاً به کمیسیون نرود و در خود مجلس مطرح شود. |
− | وزیر مالیه- مقصود این است که ظرف یکی دو جلسه از مجلس بگذرد. | + | '''وزیر مالیه-''' مقصود این است که ظرف یکی دو جلسه از مجلس بگذرد. |
− | رئیس- پس محتاج به اخذ رأی نخواهد بود. آقای رفعتالدوله راجع به دستور است؟ | + | '''رئیس-''' پس محتاج به اخذ رأی نخواهد بود. آقای رفعتالدوله راجع به دستور است؟ |
− | رفعتالدوله- خیر بنده مدتها بود در نظر داشتم راجع به بلوچستان یک عرایضی در مجلس شورای ملی بکنم چند روز قبل آقای سید حسن خان نماینده بلوچستان یک مختصری به عرض مجلس رساندند. از مقام محترم ریاست هم تقاضا کردم اجازه بدهند فرمودند باشد تا رئیس دولت در مجلس بیاید. | + | '''رفعتالدوله-''' خیر بنده مدتها بود در نظر داشتم راجع به بلوچستان یک عرایضی در مجلس شورای ملی بکنم چند روز قبل آقای سید حسن خان نماینده بلوچستان یک مختصری به عرض مجلس رساندند. از مقام محترم ریاست هم تقاضا کردم اجازه بدهند فرمودند باشد تا رئیس دولت در مجلس بیاید. |
حالا که بحمدالله پروگرام دولت هم به اکثریت گذشت بنده خاطر محترم رئیس دولت را متوجه میکنم به بلوچستان که ۱۵ سال است به حال بی تکلیفی این قطعه زمین مانده است البته تصدیق می فرمائید بواسطه محظوراتی که در این چند سال بود بنده میتوانم قبول کنم که دولت نمیتوانست یک اقداماتی بکند ولی امروز بحمدالله آن محضورات مرتفع شده و قوای دولت بحمدالله خوب است میتواند سوق لشگری به آنطرف نماید. اگر چه این ایام خود آنها متوالیاً تقاضای فرستادن حکومت و مأمور کردهاند و بنده امیدوارم این کار به مشاجره نکشد احتمال دارد آقایان فرض نمایند بلوچستان مثل یک بلوک کرمان است. (بعضی از نمایندگان- خیر اینطور نیست) | حالا که بحمدالله پروگرام دولت هم به اکثریت گذشت بنده خاطر محترم رئیس دولت را متوجه میکنم به بلوچستان که ۱۵ سال است به حال بی تکلیفی این قطعه زمین مانده است البته تصدیق می فرمائید بواسطه محظوراتی که در این چند سال بود بنده میتوانم قبول کنم که دولت نمیتوانست یک اقداماتی بکند ولی امروز بحمدالله آن محضورات مرتفع شده و قوای دولت بحمدالله خوب است میتواند سوق لشگری به آنطرف نماید. اگر چه این ایام خود آنها متوالیاً تقاضای فرستادن حکومت و مأمور کردهاند و بنده امیدوارم این کار به مشاجره نکشد احتمال دارد آقایان فرض نمایند بلوچستان مثل یک بلوک کرمان است. (بعضی از نمایندگان- خیر اینطور نیست) | ||
− | رفعتالدوله- شما به بلوچستان نرفتهاید هیچکدام ندیدهاید بلوچستان یک زمین زرخیزی است که دولت میتواند از آن جا سالی لااقل سیصد هزار تومان مالیات بگیرد الآن هم که مالیات بلوچستان به این کمی است تقریباً نقد و جنس هشتاد هزار تومان مالیات دارد ولی در این ۱۵ سال همینطور به حال بلاتکلیفی مانده و از جیب دولت رفته است و امروز مقتضی است به اسرع وسائل دولت اسباب آسایش اهالی همجوار بلوچستان و خود بلوچستان را فراهم نماید. | + | '''رفعتالدوله-''' شما به بلوچستان نرفتهاید هیچکدام ندیدهاید بلوچستان یک زمین زرخیزی است که دولت میتواند از آن جا سالی لااقل سیصد هزار تومان مالیات بگیرد الآن هم که مالیات بلوچستان به این کمی است تقریباً نقد و جنس هشتاد هزار تومان مالیات دارد ولی در این ۱۵ سال همینطور به حال بلاتکلیفی مانده و از جیب دولت رفته است و امروز مقتضی است به اسرع وسائل دولت اسباب آسایش اهالی همجوار بلوچستان و خود بلوچستان را فراهم نماید. |
اهالی بلوچستان علاوه بر اینکه در این ۱۵ سال مالیات ندادهاند یعنی کسی نرفته است بگیرد بنده اینطور عقیده درام که اگر دولت حکومت و مأمورین میفرستاد و آنها هم استنکاف نمیکردند ولی امروز برای دولت مقدور است و امکان دارد باد خرج کمی این زمین زرخیز ایران را به صورت آبادی بیرون بیاورد. | اهالی بلوچستان علاوه بر اینکه در این ۱۵ سال مالیات ندادهاند یعنی کسی نرفته است بگیرد بنده اینطور عقیده درام که اگر دولت حکومت و مأمورین میفرستاد و آنها هم استنکاف نمیکردند ولی امروز برای دولت مقدور است و امکان دارد باد خرج کمی این زمین زرخیز ایران را به صورت آبادی بیرون بیاورد. | ||
خط ۴۹۰: | خط ۴۹۲: | ||
اینکه شاهزاده محمد هاشم میرزا به من حمله کردند نظر به این است که حالا یک بصیرتی پیدا کردهاند به کرمان ولی بنده از جنابعالی خیلی بصیرترم و چند سفر به آن جا رفتهام استدعا میکنم در این مورد هیئت دولت و مخصوصاً آقای وزیر جنگ یک توجه مخصوصی بفرمایند که این امر انشاءالله بخوبی انجام بگیرد و اسباب تشکر اهالی کرمان و بلوچستان و نمایندگان کرمان بشود و مقصود ما به عمل آید. | اینکه شاهزاده محمد هاشم میرزا به من حمله کردند نظر به این است که حالا یک بصیرتی پیدا کردهاند به کرمان ولی بنده از جنابعالی خیلی بصیرترم و چند سفر به آن جا رفتهام استدعا میکنم در این مورد هیئت دولت و مخصوصاً آقای وزیر جنگ یک توجه مخصوصی بفرمایند که این امر انشاءالله بخوبی انجام بگیرد و اسباب تشکر اهالی کرمان و بلوچستان و نمایندگان کرمان بشود و مقصود ما به عمل آید. | ||
− | رئیس- دستور روز شنبه را بنده معین میکنم بعد اگر آقایان اظهاراتی دارند چه راجع به دستور چه راجع به مطالب دیگر بفرمایند. اولاً راپُرت ۱۲۶ کمیسیون بودجه راجع به بودجه دربار. ثانیاً بودجه معارف. آقای دانش (اجازه) | + | '''رئیس-''' دستور روز شنبه را بنده معین میکنم بعد اگر آقایان اظهاراتی دارند چه راجع به دستور چه راجع به مطالب دیگر بفرمایند. اولاً راپُرت ۱۲۶ کمیسیون بودجه راجع به بودجه دربار. ثانیاً بودجه معارف. آقای دانش (اجازه) |
− | دانش- بنده هم راجع به بودجه معارف عرض داشتم که جزء دستور شود. | + | '''دانش-''' بنده هم راجع به بودجه معارف عرض داشتم که جزء دستور شود. |
− | رئیس- آقای تدین (اجازه) | + | '''رئیس-''' آقای تدین (اجازه) |
− | تدین- مقصود بنده هم بودجه معارف بود. | + | '''تدین-''' مقصود بنده هم بودجه معارف بود. |
− | رئیس- آقای نصرتالدوله | + | '''رئیس-''' آقای نصرتالدوله |
− | نصرتالدوله- در جواب تقاضائی که آقای وزیر خارجه فرمودند راجع به اینکه در یک قسمت از بودجه وزارت خارجه که از مجلس گذشته نسبت به بعضی از اقلام آن که طرح شده است کمیسیون تجدید نظر بکند چون بنده سابقه دارم و میدانم در صورتی که وزارت خارجه این تقاضا را بکند از برای شنیدن اظهارات وزارت خارجه حاضر هستند لهذا میتوانم این تقاضای ایشان را بپذیرم. | + | '''نصرتالدوله-''' در جواب تقاضائی که آقای وزیر خارجه فرمودند راجع به اینکه در یک قسمت از بودجه وزارت خارجه که از مجلس گذشته نسبت به بعضی از اقلام آن که طرح شده است کمیسیون تجدید نظر بکند چون بنده سابقه دارم و میدانم در صورتی که وزارت خارجه این تقاضا را بکند از برای شنیدن اظهارات وزارت خارجه حاضر هستند لهذا میتوانم این تقاضای ایشان را بپذیرم. |
− | رئیس- آقای شیخالرئیس (اجازه) | + | '''رئیس-''' آقای شیخالرئیس (اجازه) |
− | شیخالرئیس- آقای رفعتالدوله در ضمن نطق شان فرمودند ما خیال میکنیم بلوچستان بلوک کرمان است و تصور کردند هر کس به یک جائی نرفته از آن جا اطلاع ندارد خیر، از زوری جغرافیا و غیره ممکن است شخص اطلاع پیدا کند و این توهین به وکلای مجلس شورای ملی است ما همچو خیالی نکردیم و محتاج به کنایه هم نبود. | + | '''شیخالرئیس-''' آقای رفعتالدوله در ضمن نطق شان فرمودند ما خیال میکنیم بلوچستان بلوک کرمان است و تصور کردند هر کس به یک جائی نرفته از آن جا اطلاع ندارد خیر، از زوری جغرافیا و غیره ممکن است شخص اطلاع پیدا کند و این توهین به وکلای مجلس شورای ملی است ما همچو خیالی نکردیم و محتاج به کنایه هم نبود. |
− | وزیر مالیه- بنده تقاضای فوریت آن لایحه را کردم که برای دستور روز شنبه معین بفرمائید. | + | '''وزیر مالیه-''' بنده تقاضای فوریت آن لایحه را کردم که برای دستور روز شنبه معین بفرمائید. |
− | رئیس- این لایحه باید به کمیسیون برود. | + | '''رئیس-''' این لایحه باید به کمیسیون برود. |
− | وزیر مالیه- بنده فوریت آن را تقاضا کردم. | + | '''وزیر مالیه-''' بنده فوریت آن را تقاضا کردم. |
− | رئیس- پس می فرمائید به کمیسیون نرود؟ | + | '''رئیس-''' پس می فرمائید به کمیسیون نرود؟ |
− | وزیر مالیه- بلی اگر امشب هم ممکن بود تقاضا میکردم ولی چون وقت گذشته استدعا دارم بدون مراجعه به کمیسیون در مجلس مطرح شود. | + | '''وزیر مالیه-''' بلی اگر امشب هم ممکن بود تقاضا میکردم ولی چون وقت گذشته استدعا دارم بدون مراجعه به کمیسیون در مجلس مطرح شود. |
− | رئیس- در هر صورت چون تقاضای وجه است یک شور دارد حالا که می فرمائید به کمیسیون بودجه نرود روز شنبه تشریف بیاورید به فوریتش رأی گرفته میشود. | + | '''رئیس-''' در هر صورت چون تقاضای وجه است یک شور دارد حالا که می فرمائید به کمیسیون بودجه نرود روز شنبه تشریف بیاورید به فوریتش رأی گرفته میشود. |
(مجلس ۳ ساعت و نیم از شب گذشته ختم شد) | (مجلس ۳ ساعت و نیم از شب گذشته ختم شد) |
نسخهٔ ۱۹ فوریهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۱۹:۱۹
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری چهارم | تصمیمهای مجلس | تصمیمهای مجلس شورای ملی درباره نفت و گاز |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری چهارم |
جلسه ۲۴۰
صورت مشروح مجلس یوم پنجشنبه هفدهم برج حوت ۱۳۰۱ مطابق بیستم شهر رجب ۱۳۴۱
مجلس دو ساعت قبل از غروب به ریاست آقای مؤتمنالملک تشکیل گردید
(صورت مجلس یوم چهارشنبه شانزدهم برج حوت را آقای مستشارالسلطنه قرائت نمودند)
رئیس- گویا ایرادی نباشد؟ (گفته شد خیر)
رئیس- پروگرام هیئت دولت از ماده پنج مطرح است ولی قبل از شروع به مذاکره در پروگرام گویا آقای سردار معظم کردستانی اظهاراتی دارند.
سردار معظم- این عرایض بنده از نقطه نظر موافقت یا مخالفت یا امتناع نسبت به کابینه حاضره نیست فقط از این نقطه نظر است که در یکی دو جلسه حضرتان والا شاهزادگان عظام نصرتالدوله و سلیمان میرزا حسب الاقتضاء راجع به کردستان مذاکراتی فرمودند.
چون بنده هم افتخار نژادی و هم سمت نمایندگی آن جا را دارم لهذا حق و اولی این است که در این موقع بعضی عرایض بکنم و از اخلاق، روحیه و وضعیات آن جا قدری به عرض آقایان محترم برسانم.
اولاً سنندج در واقع مرکز کردستان است و بنده خودم هم اهل آن جا هستم و اکرادی که در آن جا ساکن هستند اکثر را اهل سنت و جماعت تشکیل میدهند و به مفاد آیه شریفه اطیعوالله واطیعوالرسول و اولی االامر منکم اطاعت سلطان اولی الامر را از شعائر مذهبی خود می دانیم به همین جهت در اغلب مواقع مهم متوجه به دولت و قائل به مرکزیت بوده و هستیم. بعضی از نمایندگان- (صحیح است)
از این مسئله که بگذریم مطلبی که توجه ناطقین محترم را جلب کرده بود تصور میکنم بواسطه حرکاتی بود که از اسماعیل آقای عاصی در این سنوات اخیر بروز کرده بود در این خصوص هم لازم می دانم قدری شرح بدهم تا رفع هرگونه سوء تفاهمی بشود.
کلیتاً اینگونه طغیان و عناوین در هر مملکتی که باشد بر دو قسم است یکی این است که یک ملت ادعای رشد میکند و در واقع باصطلاح میگوید رشد سیاسی و موقع طلوع من رسیده است و میخواهم من بعد مقدرات خود را خودم معین کنم.
البته اگر در یک مملکت برای ملتی همچو موقعی اتفاق افتاد یک شاخصی هم پیدا میشود و حکومت آن جا را تشکیل میدهد.
قسمت دوم این است که یک شخصی مثل اسماعیل آقا یا نوع او در میان یک قبیله پیدا میشود یا بواسطه هوای نفس شخصی یا بواسطه دستهایی که در خارج برای نابود ساختن این مملکت (مثل اینکه در اغلب مواقع این مصیبت را برای ایران داشته باشیم) در کار بوده و هست و او را وادار و تأیید میکند که علم طغیان و یاغیگری را برافرازد و تصور میکند از این اقدام یک نتیجه میبرد و مسئله اسماعیل آقا هم بطور حتم از همین قسم دوم بوده نه قسم اول زیرا اسمعیل آقای بدبخت حالا که خودش هم تصدیق میکند که به چه روز سیاه و بدی مبتلا شده به عقیده بنده مثل یک مجسمه یا قدری روشن تر و واضح تر عرض کنم مثل عروسکی که سررشته لاستیکی آن به دست دیگری باشد و هر وقت حرکت بدهد یک حرکت بلااراده میکند قضیه طغیان اسمعیل آقا هم همینطور بود بنابراین این قضیه طغیان اسمعیل آقا همچو نبود که از روی افکار و اراده ملت کرده باشد (گفته شد صحیح است) زیرا اشخاصی که دور اسمعیل آقا بودند عده قلیلی از اکرادی بودند که به او بستگی داشتند و البته تشکیلات او عبارت از تمام اکراد نبود (صحیح است) و اشخاص متفرقه بودهاند که اغلب آقایان دیدهاند در این قبیل حوادث و طغیانها کاسه لیسان جمع میشوند و به همین جهت بود چون برخلاف آمال ملی توده کرد بود و آن دعوتهایی هم که اسمعیل آقا میکرد اهالی کردستان آن را رد کردند البته هیئت دولت حاضره یا هیئتهای سابقه هم تصدیق میفرمایند که اهالی کردستان و سنندج در مواقع لازمه با قوای دولتی کمال موافقت را کردند به همین جهت بود که غائله اسمعیل آقا بواسطه اقدامات قشون دلیر و شجاع ایران بحمدالله بزودی خاتمه یافت و البته آقایان تصدیق خواهند فرمود که در انظار اشخاص وطن پرست و اشخاصی که حب اسلامیت دارند این نیت اسمعیل آقا مقدس نبود پس این حرکت اسمعیل آقا را نمیشود گفت که یک نهضت ملی و نهضت کردی بود (صحیح است)
از این مطلب هم میگذرم و قسمت دیگری که لازم است به عرض می رسانم همانطور که در میان اکراد در این سنوات اخیر همچو کس پیدا شد و از اوامر دولت تمرد کرد و برخلاف عقاید اکثریت ملت کرد اقداماتی کرد همانطور هم یک عده اشخاص در میان اکراد بودهاند که خدمات آنها همیشه ملحوظ نظر باشد و لازم می دانم خاطر آقایان نمایندگان را متذکر سازم که در جزء سلاطین قدیم کریم خان زند کرد بوده و الآن هم از طایفه زندیه در حدود کردستان هست و اعمال این پادشاه بزرگ در تاریخ ثبت شده و محتاج نیست که شرح بدهم ثانیاً در جزء رجال بزرگی که در قرون اخیره بودهاند البته به عرض آقایان رسیده است که مرحوم عزیزخان سردار یکی از رجال معروف کرد بوده است (و الآن هم از اولاد و اعقاب آن مرحوم در میان اکراد و ساوجبلاغ ساکن هستند) این مرد بزرگ از اشخاصی بوده است که سلطان وقت به او خطاب می کرده و می گفته است: عزیز بیا تا عزیزم شوی. البته همچو کسی که در دوره استبداد یک سلطان به او همو خطابی بکند بی لیاقت نبوده است بلکه یکی از سرداران بزرگ آن وقت بوده. یکی دیگر مرحوم مختارالسلطنه بوده که خدمات او هم معلوم است و الآن هم خلف آن مرحوم در تهران حاضرند و بنده راجع به فامیل شخصی خودنم چون شایسته نمی دانم که عرایضی بکنم حکمیت آنرا وا میگذارم به تاریخ زیرا تاریخ عملیات هر فامیل و هر شخصی را شاهد است ولی دو قسمتش را که راجع به ازمنه قدیمه و اخیره است ناگزیرم به عرض برسانم. اشخاص برجسته اکراد نه فقط در کردستان حاضر خدمت بودهاند بلکه در مرکز مملکت هم فداکاری می کردهاند منجمله در موقع فتح قلعه هرات مرحوم میرزا رضی که از بنی اعمام خود بنده بوده است در جزء سرکردههای قشون آنوقت بوده و در موقع فتح قلعه هرات در راه وطن شهید شده است یکی از افتخارات فامیلی ما همین است یکی دیگر هم که خیلی نزدیک است آنهم در بدو مشروطیت طغیان شاهزاده سالارالدوله بود که در آن موقع هم فامیل بنده در صفحه غرب متحمل زحمات کثیری هستند و خود بنده جاناً و مالاً حاضر برای فداکاری بودهام این قسمت را هم تصور میکنم سرداران بختیاری و شاهزاده فرمانفرما که مشاهداتی داشتهاند بگویند زیاد است (صحیح است) عشایر و اکرادی هم که در اطراف کردستان و سرحدات آنجا ساکن هستند در جنگ بین المللی هم تا یک اندازه امتحانات ایرانیت خودشان را دادند اگر چه در بعضی مواقع بعضی از آنها از ادای مالیات دیوانی قدری استنکاف بنمایند ولی در بعضی مواقع مهم میتوانم عرض کنم که برای دولت یک سرباز مجانی بودهاند.
در دو جلسه قبل هم یکی از نمایندگان محترم اشاره به ایام مهاجرت و موقعی که آن جا تشریف آورده بودند کردند و راجع به قتل و غارتی که از طرف قشون تزاری روس در آن موقع شد فرمودند ولی بنده باز عرض میکنم اگر آنها تلفاتی دادند یک هزار نفر از اکراد شجاع در مقابل چهارده هزار نفر قشون تزاری روس حمله میکردند و فاتح هم میشدند و به آنها شکست میدادند و شهداء هم در راه وطن دادهاند این هم افتخاری است برای اهالی آن صفحات. افتخار دیگری هم که داریم شاید بعضی از آقایان کاملاً ندانند و بنده میخواهم در نظرشان روشن کنم. این است که آن کسی که امروز از مبرّزین قوم و از برجسته ترین اشخاص مملکت و از صلحای رجال درجه اول دولت است یعنی زمامدار حاضره امروزه شخص محترم آقای مستوفیالممالک هم گمان میکنم از یک طرف دارای خون شیرین کرد باشند. (صحیح است)
همانطور که ما بوجود ایشان افتخار داریم گمان میکنم که ایشان هم البته قائل هستند این صفحات حسنه که در وجود این حسن است یک قسمتش هم از ماست (صحیح است) بعد از این عرایض که بنده عرض کردم و توضیحاتی که راجع به اخلاق و روحیه کرد دادم گمان میکنم (اگر چه تابحال معلوم بود) ولی حالا بیشتر معلوم شد و بیشتر ثابت شد که علاقه به مملکت و اسلامیت و ایرانیت از ودایع الهیه است در قلوب تمام افراد این مملکت خصوصاً ساکنین سنندج و اطراف کردستان (صحیح است)
پس اگر حضرت والا شاهزاده نصرتالدوله اظهاراتی فرمودند مقصودشان تذکر به دولت بوده است (صحیح است) و آن دستهایی که در خارج همواره برای استفاده از تجزیه قطعات این مملکت کار میکند انشاءالله هیچوقت موفق نخواهد شد (صحیح است) و بنده با صدای رسا عرض میکنم که ملت کرد یعنی اکثریت ملت کرد (چه بسا در میان یک باغ هم اتفاق میافتد که یک دو سه درخت بی ثمر و خشک در ضمن یک عده اشجار مثمره و با فایده و گل و ریاحین آن باشد) ایرانی بوده و همواره جزء لاینفک ایران بوده و هستند و خواهند بود (صحیح است - احسنت)
و امیدوارم همانطور که در این موقع دو ناطق محترم عطف توجه به طرف کردستان فرمودند در مواقع مهم هم با بنده و سایر نمایندگان محترم کردستان در اصلاحات آن جا مساعدت خواهند کرد.
وزیر معارف- بنده و سایر آقایان که شرف حضور دارند شاید از نطق شاهزادگان عظام که آقای سردار ذکر کردند چنین استنباطی نکردیم که مقصود از کرد کردهای ایران باشند و اشاره کردند به کردهای خارج ایران.
البته همه شاهدند که واقعاً اکراد ایران همیشه نسبت به ایران از روی صمیمیت و واقعیت خدمتگزار بودهاند و همیشه خدمات خود را نسبت به ایران نشان دادهاند بالخصوص اکراد کردستان و حکومت نشین آن جا که سنندج است واقعاً در این مدت متمادی در تاریخ ما هم نشان نمیدهد که از آنها غیر از صدات و درستی نسبت به ایران چیز دیگری دیده شده باشد (بعضی از نمایندگان- صحیح است) چنانکه همیشه رجال بزرگ هم از کردستان داشتهایم و ایشان بعضی را ذکر کردند و خیلی را نام نبردند. دولت ایران هم نسبت به آنها علاقههای خیلی صمیمی و خیلی نزدیک داشته است خود بنده هم در آن موقعی که در آذربایجان بودم از روابط اکراد و صمیمیتی که آنها نسبت به دولت ایران داشتند و در خیلی کارها کمک میکردند برأیالعین مشاهده کردهاند این است که دولت ایران در واقع دولتی است که یک قسمتش هم قطعات کردنشین است و بهیچوجه منالوجوه آنها را از خود جدا ندانسته و یقین دارد که آنها از خون پاک حقیقی ایران و جزء این هیئت جامعه هستند. انشاءالله همانطور که سردار اظهار کردند آنها هم ایرانی بوده و خواهند بود و دولت ایران هم علاقمندی خود را نسبت به آنها بهیچوجه ترک نخواهند نمود. (گفته شد صحیح است)
رئیس- آقای آقا سید یعقوب (اجازه) (گفته شد نیستند)
رئیس- آقای دانش (اجازه)
میرزا محمد خان دانش- بنده اجازه نخواسته بودم.
رئیس- آقای محمد ولی میرزا (اجازه)
محمد ولی میرزا- به رعایت تذکری که رئیس محترم مجلس در جلسه قبل فرمودند که آقایان ناطقین زیاد از موضوع بحث خارج نشوند بنده ناچارم قبلاً چند کلمه بطور مقدمه عرض کنم ...
رئیس- بنده تذکر دادم ولی مفید واقع نشد حالا ناطق محترم هم میخواهد از موضوع خارج بشوند بنده حرفی ندارم ...
محمد ولی میرزا- جمله مختصری است که میخواهم بطور مقدمه عرض نمایم ...
رئیس- هر قدر بخواهید بسط کلام بدهید بنده مخالفت نخواهم کرد.
محمد ولی میرزا- عرض کردم یک مقدمهای میخواستم عرض کنم می فرمائید عرض کنم بنده مثل جمعی از رفقای خودم نسبت به تشکیل حکومت حاضره متوقف و مردد و به حالت امتناع بودم و انتظار اشاعه پروگرام دولت را داشتم و یکی از انتظارات من این بود که در یکی از مواد پروگرام نسبت به آذربایجان و اصلاحات نقاط خراب این ایالات تقریباً تعهداتی بکنند و تصور میکنم در این اظهار بنده همکاران محترم آذربایجان بنده هم شرکت داشته باشند البته حوادثی که در آن جا روی داده است فوق العاده طاقت فرسا بوده و بنده در این انتظار محقق بودم که ببینم دولت جدید نسبت به اصلاحات آن حدود چه در نظر دارد و منتظر بودم که بطور فوق العاده در یکی از مواد پروگرام این مطلب را متذکر میشد و چون این مسئله قدری خارج از موضوع است در این خصوص طول کلام نخواهم داد و میپردازم به ماده پنج پروگرام و اشکالاتی که از مطالعه ماده ۵ برای بنده حاصل شده است. اولاً در مقدمه پروگرام هیئت دولت جدید یک جمله هست راجع به توحید مالیاتهای متعدده مملکتی و بلدی.
بنده نمی دانم به چه علت این جمله در مقدمه پروگرام ذکر شده و بهتر میدانستم این جمله در ماده پنج که یک ماده مستقل است (راجع به مالیاتها و نظریات دولت در خصوص وضعیات مالیهها نوشته میشد) در هر حال چون بنده نمیتوانم این جمله را در ماده پنج تجزیه نمایم، این جمله را ضمیمه ماده پنج میکنم و مشکلاتی که از این جمله به نظر بنده رسیده است عرض میکنم تا شاید آقای وزیر مالیه توضیحی بدهند و رفع اشکال بنده بشود.
بنده نمی دانم مقصود از توحید مالیات متعدده مملکتی و بلدی چیست. متحدالشکل ساختن یک رشته مالیاتهای متعدده از قبیل مالیاتهای مستقیم اراضی و غیر مستقیم چگونه ممکن است؟
در خصوص مالیات مستقیم ارضی اگر مقدور میشود که متحدالشکل کرد و باید بشود و لایحه ممیزی که راجع به همین مالیات است الآن در مجلس تحت شور است و امیدواری میرود که انشاءالله به زودی تصویب شود ولی نمی دانم سایر مالیاتهای غیر مستقیم را از قبیل عوارض گمرکی و بلدی را چگونه توحید مینامند.
ابداً همچو چیزی نمیشود و تصور میکنم تفسیر این کلمه از نقطه نظرها خیلی مشکل باشد و یک چیز غیر عملی را مگر اینکه نسبت به این کلمه آقای وزیر توضیحی بدهند شاید نظر دیگری از این کلمه داشته باشند یکی دیگر اینکه در ماده پنج مینویسد تقویت عملیات متخصصین در اجرای صرفه جوئیهای ممکنه در مخارج دولت و تدارک بودجه و اصلاح ادارات و تمرکز جمع و خرج و تهیه وسیله پرداخت حقوق پس افتاده مستخدمین الی آخر.
البته محتاج به تذکار نیست (عقیده بنده این است) چون اختلافی در موضوع کلمه پروگرام تولید شده است. به عقیده بنده پروگرام عبارت است از رئوس مسائل نسبت به سیاست خارجه و خطوط برجسته راجع به اصلاحات داخلی که دولت در نظر دارد لهذا این جمله که در این جا نوشت شده (تقویت از متخصصین) به عقیده بنده جمله زایدی است البته باید تقویت بشود قانونی که از مجلس گذشته و تکالیفی که راجع به متخصصین مالیه معین شده خود متخصصین کاملاً واقف و آگاه و به حدود اختیارات خود هستند و البته آنها چون تعهداتی کردهاند که در دوایر مالیه ما اصلاحاتی بکنند البته به آنها عمل خواهند کرد دولت هم باید قوانین را اجراء نماید و این جمله که در یک ماده از پروگرام نوشته شدهاست هیچ مورد ندارد و از وظایف دولت است که قوانین مصوبه مجلس را اجراء نموده و هیچ اختصاصی هم نخواهد داشت چه راجع به تقویت متخصصین باشد چه سایر قوانین و البته باید هم مجلس و هم دولت از متخصصین تقویت نمایند یعنی از آنهایی که مجلس کنترات کرده است و این مسئله اختصاص ندارد البته دولت باید تقویت نماید تمام متخصصین را میخواهد دکتر منار رئیس انستیتو پاستور باشد یا متخصصین مالیه. دولت از دکتر منار تقویت نمیکند؟ چرا البته تقویت خواهد کرد.
این است که بنده این جمله را می دانم و اگر بنا باشد این قبیل مطالب جزئی را در پروگرام ذکر نمایند پس خوب است که تمام دستور یومیه هیئت دولت و وزارتخانهها بلکه ادارات را هم در جزء پروگرام بنویسند آن وقت مواد پروگرام به صد ماده میرسد و شش هفت ماده گنجایش آن را نخواهد داشت و بنده هیچ لازم نمی دانم این مطالب را در پروگرام نوشته شود.
یک قسمت دیگر راجع به پرداخت حقوق مستخدمین دولت است همانطور که عرض کردم پروگرام عبارت است از رئوس مسائل سیاسی و راجع به این قسمت که پرداخت حقوق معوقه مستخدمین ذمه و دین دولت است و باید بدهد نمیدانم به چه علت این مسئله را هم جزو مواد پروگرام قرار دادهاند شاید علت این بوده که از مجلس اجازه بگیرند.
آیا حقوق ۸ ماهه آژانی که شب تا صبح خدمت کرده بپردازیم یا نه؟ در صورتی که ذمه دار است و باید بپردازد و تصور میکنم ذکر کردن این جمله در پروگرام اسباب نگرانی مستخدمین بیچاره است زیرا مستخدمی که ۷ و ۸ ماه خدمت کرده و طلبکار است نمیشود گفت صبر کنید تا پروگرام دولت بگذرد و تکلیف شما معلوم شود تا ببینیم چه میشود.
همچو چیزی منطقی نیست و بنده مخصوصاً توجه رئیس محترم دولت را جلب میکنم که هر چه زودتر وسائل تهیه و پرداخت حقوق مستخدمین را فراهم نمایند زیرا این حقوق حقه و اجرت آنها است و باید هر چه زودتر پرداخته شود و بیشتر از این در بوته اجمال نماند.
شیخالاسلام اصفهانی- به همین جهت است که نوشتهاند.
محمد ولی میرزا- بنده عرض کردم ضروری نیست که در پروگرام بنویسند و اگر فرمایشی دارید بعد بفرمائید. راجع به مسئله حقوق که بر ذمه دولت است بنده این جمله را خیلی مهم می دانم تذکر میدهم که حتی الامکان باید احتراز و پرهیز کرد که این جملات در پروگرام نوشته نشود. این ذمه راجع به کی است؟
اگر راجع به یک قرضه خارجی باشد که آنها معین و مسلم است که از یک محل معین و در یک موقع معین طلب خود را میگیرند و ما غیر از این قروضی که داریم و معین است قروض دیگری نداریم و دولت را ذمه دار نمی دانیم و گمان هم نمیکنم بدهی داشته باشد اگر هم راجع به اشخاص داخلی است که طریق آنرا هم چند روز قبل یکی از آقایان فرمودند که هر کس نسبت به دولت ادعائی داشته باشد به مجرد اظهار دعوی او وارد نیست و البته باید اسناد مثبته به هیئت وزراء ارائه بدهد و از آن جا هم در تحت یک لایحه قانونی به مجلس شورای ملی ارسال دارند و در کمیسیون بودجه رسیدگی شود در صورتی که موردی پیدا کرد که اسنادی در دست داشت البته باید دولت بپردازد به این جهت لازم نمیدانستم چنین جملهای در پروگرام دولت ذکر بشود یک قسمت دیگر راجع به تسویه و تنظیم امور بانک ایران است که در پروگرام دولت نوشته شده البته متخصصی را که به موجب رأی مجلس شورای ملی برای امور بانک اجیر کردهاند مشغول کار خواهد شد وی بنده خیلی لازم میدانستم که آقای وزیر مالیه توضیحی بدهند که به چه وسیله و به چه صورت این بانک تنظیم خواهد شد و برای سرمایه این بانک هم چه فکری کردهاند و به چه شکلی مرتب خواهند نمود خوب است آقای وزیر مالیه این توضیحات را به بنده بدهند این بود اشکالات بنده راجع به ماده پنجم.
رئیس- آقای تدین (اجازه)
آقا سید محمد تدین- اولاً ناطق محترم اظهار علاقمندی نسبت به آذربایجان کردند و اظهار نمودند که در پروگرام دولت چرا اشاره به این مسئله نشده تصور میکنم نظر همه نمایندگان و نظر دولت حاضره و هر دولتی که بر طبق قانون تشکیل شود نسبت به تمام نقاط مملکت ایران باید علی السویه باشد نهایت آذربایجان بواسطه حوادثی که در این چند ساله در بعضی نقاطش اتفاق افتاده بیشتر باید طرف توجه دولت باشد و این حوادث اگر در سایر نقاط مملکت هم اتفاق افتاده باشد باید طرف توجه دولت باشد (صحیح است) و آن حوادث را رفع و جبران نماید بعلاوه، در مقدمه پروگرام یک جمله دارد که حضرت والا به آن مراجعه نکردهاند نوشته شده است اعاشه و اعمار نقاط مخروبه مملکت.
تصور میکنم این جمله توجه و نظر خاص هیئت محترم دولت را نسبت به آذربایجان و بعضی نقاط دیگر که خراب شده است کاملاً جلب میکند. (گفته شد صحیح است) بنابراین محتاج به ذکر نبود و البته امیدوار هستیم که هیئت دولت آن قسمتهایی را که مطرح مذاکره در مجلس بود راجع به کمک و دستگیری از اهالی ارومیه و اطراف کاملاً در نظر بگیرند و یک کمکهای عملی به آن جا بکنند قسمت دوم راجع به توحید مالیاتهای مملکتی بود که در مقدمه پروگرام ذکر شده است حضرت والا معنی لغت پروگرام را ذکر کردند و چند جمله در تفسیر این کلمه بیان نمودند ولی از یک کلمه غفلت کردند و آن این است که پروگرام دولت عبارت از این موادی است که در تحت مقدمه ذکر شده است همانطور که یک لایحه قانونی که دولت میخواهد تقدیم مجلس نماید مطابق نظامنامه داخلی باید در یک مقدمه دلائلی که آن مواد را ایجاب میکند ذکر کند این جمله توحید مالیاتی مملکتی و غیره و غیره هم (از اول مقدمه تا آخر مقدمه) دلایل موجه است برای این مواد هفتگانه عملی که پروگرام نام دارد از این نکته ایشان غفلت کردند و بعد آمدند و گفتند که چطور مالیاتهای مملکتی توحید میشود و ابداً ممکن نخواهد شد و یک قسمت راجع به اطلاعات مالیه که داشتند بیان فرمودند بنده تخصصی در امر مالیه ندارم ولی از نقطه نظر فهم مسئله اینطور استنباط میکنم که تبعیض در قوانین غلط است و حتیالامکان قوانین که وضع میشود باید بطور مساوی و متساوی نسبت به مملکت اجرا شود البته تصدیق میفرمایند وضع این مالیاتهایی که از قدیم ت اکنون بوده است خیلی درهم و برهم و بی ثبات بوده و ابداً توحیدی نداشته است مثلاً سوق الدواب یک جا از سب دو قران میگیرند یک جا پنج قران در جای دیگر یک تومان و ابداً معلوم نیست از روی چه مأخذ میگیرند یا مالیات باج راه ابداً در تحت تنظیم نیست و در هر نقطه به یک شکل خاص و مطابق دلخواه مأمورین دریافت میدارند حتی وقتی آقای رفعت الدوله اظهار کردند که در اطراف کرمانشاه از اتومبیل حقالمرتع میگیرند (رفعتالدوله- الآن هم میگیرند)
تدین- عقل هم به این مسئله حاکم است وقتی بنا باشد که مالیاتی باید در همه جا بطور تساوی باشد و غیر از این باشد عادلانه نیست از این جهت بود که قانون ممیزی که الآن در مجلس تحت شور و مداقه گذارده شده برای این است که در همه جای مملکت مالیات ارضی را یکسان بگیرند و این اختلافاتی که تاکنون در این مملکت حکمفرما بوده است از بین برداشته شود واِلا هیچ داعی نداشتیم و راجع به سایر مالیاتها هم البته وقتی ما متخصص مالیه آوردیم که امروز مالیه ما را اصلاح نماید اگر راجع به این مالیاتها نظریاتی دارد به مجلس شورای ملی پیشنهاد خواهد کرد و در آنوقت اگر حضرت والا نظریاتی دارند بیان خواهند فرمود دیگران هم نظریات خود را میگویند و بالاخره آنچه صلاح مملکت باشد و مجلس تصویب کند به موقع اجرا گذاشته خواهد شد ولی این منطق ندارد که حالا شما می فرمائید به چه شکل باید باشد و این شکل صحیح است یا صحیح نیست.
بعد وارد در ماده پنج شدند و اظهار کردند که تقویت عملیات متخصصین مالیه محتاج به ذکر نبوده. بنده اولاً اظهار میکنم از ذکر کردنش چه ضرر وارد خواهد شد و ثانیاً به عقیده بنده این مطلب لازم بود برای اینکه جامعه مردم این محیط که ممکن است هزار گونه سوء تفاهم تولید نمایند بدانند که این هیئت جدید که تشکیل شده است رسماً اعلام میکند که من از متخصصین مالیه مملکت خودم تقویت میکنم (صحیح است) و بعلاوه این مطلب برای تشویق و دلگرمی متخصصین مالیه هم هست و برای این است که مغرضین سوء ظنهایی در مابین تولید ننمایند ثانیاً فرمودند که جمله پرداخت حقوق پس افتاده مستخدمین که در پروگرام ذکر شده است باعث نگرانی آنها میشود بنده تصور میکنم علاوه بر اینکه باعث نگرانی آنها نیست بلکه این مسئله برای آنها تولید دلگرمی خواهد کرد (گفته شد صحیح است)
محمد ولی میرزا- ابداً
تدین- خوب حالا شما می فرمائید ابداً بنده نمیگویم بلی زیرا این یک نزاع بین الاثنین میشود و فایده ندارد. آن مستخدمین میفهمند که دولت و مجلس علاقه دارد که هر چه زودتر حقوق عقب افتاده آنها به اسرع وسایل برسد حالا از این قسمت هم میگذریم و عرض میکنم شما که می فرمائید فایده ندارد ضررش را توضیح بدهید و اما جمله اخیری که فرمودند راجع به حقوق که بر ذمه دولت است (خیلی مهم و مبهم است و آیا از نقطه نظر قروض داخلی است یا خارجی و آیا شامل همه دعاوی میشود یا نمیشود) بنده تصور میکنم هیچکدام از این شقوقی که ایشان فرمودند وارد نیست زیرا اگر در این جمله دقت فرمایند کاملاً جواب ایشان ساده خواهد شد. نوشته حقوقی که بر ذمه دولت است یعنی در محکمه صالحه ثابت شده باشد که دولت ذمه دار آن حقوق است.
حالا شما می فرمائید آن حقوقی که بر ذمه دولت است و ثابت شده نباید داد؟ ممکن نیست بتوانید چنین حرفی بزنید بنابراین اصلی که عرض کردم هیچ فرقی نمیکند آن حقوقی که ثابت شده باشد بر ذمه دولت باشد و دولت ذمه دار تأدیه آن باشد باید تأدیه نماید طلبکار هر کس میخواهد باشد نهایت این است که به صرف هر ادعائی نباید داد واِلا خیلی اشخاص ممکن است ادعائی بکنند و آن هائی که در محاکم صالحه ثابت شده بر طبق قوانین جاریه پرداخته خواهد شد و جای هیچ تردیدی هم نیست و جمله اخیری که ایشان فرمودند راجع به مسئله تسویه و تنظیم امور بانک ایران بود و گفتند متخصص برای این کار استخدام شده البته وجود متخصص برای همین اشکالی بود که ایشان کردند که امور بانک را تنظیم نموده ببیند به چه شکل این بانک را باید اداره کرد و سرمایه اش آیا باید مال دولت باشد یا مال ملت یا مشترک باشد برای همین کارها بالاختصاص متخصص استخدام کردهایم بعد این اظهار فرمودند که به چه شکل این بانک تنظیم و اداره خواهد شد.
این فرمایش ایشان با هم متناقض است زیرا بعد از آنکه نظریات او معلوم شد البته به موقع اجراء گذاشته خواهد شد و اگر میخواستیم خودمان این قبیل قضایا را حل کنیم به متخصص محتاج نبودیم بنابراین این قبیل مسائل نباید اینجا بحث شود و راجع میشود به نظر متخصصی که در همین مجلس استخدام او را تصویب کردمی. (صحیح است - احسنت)
جمعی از نمایندگان- مذاکرات کافی است.
رئیس- آقای محمد ولی میرزا فرمایشی داشتند؟
محمد ولی میرزا- بلی مختصر توضیحی دارم.
رئیس- بفرمائید.
محمد ولی میرزا- اینکه آقای تدین به بنده اعتراض فرمودند مثل این بود که بنده مقدمه پروگرام را هیچ مطالعه نکرده بودم و کلمه اعمار و اعاشه را ندیده بودم بنده بواسطه تذکر مقام ریاست نخواستم از موضوع خارج شوم واِلا بنده خیلی مطالبی داشتم که ممکن بود در ذیل همین کلمه اعمار و اعاشه عرض کنم. اعاشه کی؟ اعمار کجا؟ دولت کی چنین قدرتی در خود میبیند که از شمال به جنوب و از شرق تا غرب مملکت هر جا که دهی خراب شده باشد برود اعمار و فقرای آن جا را اعاشه نماید؟ بنده مخصوصاً بواسطه این دو کلمه نگران شدم و این کلمه خیلی شبیه به اقدامات مجدانه است این بود که بنده ایراد خود را با اینکه خارج از موضوع بحث بود خواستم به رئیس محترم دولت تذکر بدهم که انتظار دارم هر چه زودتر راجع به آذربایجان به هیچیک از وکلای ایالات و ولایات هم بر نمیخورد زیرا نقطه مخروبه امروز عبارت از آذربایجان است... (یکی از نمایندگان- خیر اینطور نیست) و اغلب نقاط آذربایجان خراب و ویران است و باید در اعمار و اعاشه آن جا اقدامی از طرف هیئت محترم دولت بشود.
رئیس- آقایانی که مذاکرات را کافی می دانند قیام فرمایند. (جمع کثیری قیام نمودند)
رئیس- معلوم میشود کافی است. (ماده ششم به شرح آتی قرائت شد)
ماده ۶- توسعه و نشر معارف و فرستادن شاگرد به خارجه برای تحصیل معلومات عالیه و فنیه و تنظیم و تکمیل تعلیمات عمومی و عالیه مملکتی و اهتمام در امر حفظ الصحه عمومی
رئیس- آقای حاج شیخ اسدالله (اجازه)
حاج شیخ اسدالله- البته آقایان تعجب میفرمایند که چرا در این ماده که راجع به توسعه و نشر معارف است بنده صحبت میکنم ولی بنده در این قسمت و این فراز بخصوص عرضی ندارم ...
ارباب کیخسرو- فارسی بفرمائید.
حاج شیخ اسدالله- و اگر در ضمن بعضی از مواد عرایضی میکنم آقایان به بنده ایران نفرمایند. بنده توضیحاتی میخواهم زیرا پس از آنکه توضیحی در جواب عرایض بنده داده شد ممکن است موافقت نمایم و یا برعکس مخالف شوم. شاید بعضی آقایان دیگر بفرمایند ممکن است در ضمن لوایحی که راجع به این فرازها به مجلس پیشنهاد میشود اگر در آن موقع دیدند با عقیده شما موافق است موافقت نمائید و اگر مخالف بود رد نمائید. آن در مرحله ثانی است و مرحله اول که الآن است موافقت یا مخالفت با این ماده است. این ماده چند فراز دارد. فراز اولش یک امر کلی است که خیلی خوب است و عبارتی است که بر وفق آرزوی تمام نمایندگان بلکه آرزوی تمام افراد ملت است نه در ایران بلکه در تمام دنیا و آن «توسعه و نشر معارف است» بسیار چیز خوبی است و عبارت خیلی مشعشع و قشنگ است از این قسمت که خارج شویم فرازهای دیگری دارد که باید آقای وزیر معارف توضیحاتی به بنده بدهند.
یک فرازش مینویسد فرستادن شاگردان به خارجه برای تحصیل معلومات عالیه و فنیه. فراز دیگر تنظیم و تکمیل تعلیمات عمومی و عالیه مملکتی.
فراز بعد: اهتمام در امر حفظ الصحه عمومی (قبل از اینکه سایر عرایضم را عرض کنم یکی از آقایان به بنده نوشتهاند و ایراد کردهاند فراز لغت فرانسوی است و فارسی آن جمله است (صحیح است) خیلی خوب.
بنده هم تعبیر به قسمت میکنم برای اینکه با نظر پیشنهاد کننده موافقت کرده باشم بلی قسمتهای مختلفه این جا دارد. البته آقایان تصدیق میفرمایند که تابحال در اعزام شاگرد به خارجه آنطور که مطابق آرزو و آمال دولت و ملت ایران بوده است به فرد اکمل نتیجه گرفته نشده است.
در زمان مرحوم ناصرالدین شاه یک عده شاگرد به خارجه فرستاده شد با یک ترتیب و اصول مرتبی و آن شاگردان هم با دستور مخصوص رفتند و تحصیلاتی هم کرده و برگشتند و آنچه که بنده میشنوم (چون اطلاعات کاملی از تحصیلات شاگردانی که به اروپا رفته و برگشتهاند ندارم ولی اشخاصی که متخصص این فن هستند اینطور اظهار میفرمایند) آن عده شاگردی که در ابتدای امر به اروپا رفتهاند و برگشتهاند مطابق دستوری که داشتند تحصیلات مرتبی کردند و آمدند و به درد این مملکت هم خوردند و پس از آن زمان مرحوم مظفرالدین شاه الی حال جمعی به اشکال مختلف برای تحصیل به اروپا فرستاده شدند ولی در مقام عمل میبینیم آن استفادهای که باید از وجود این شاگردان بکنیم نکردهایم چون بی ترتیب رفتهاند و آنطور که باید (نمیگویم تحصیل نکردهاند. تحصیل کردهاند ولی نه از روی جدیت و فعالیت و باید تصدیق کرد تمام آن اشخاصی که رفتهاند مرتباً تحصیل نکردهاند) و آن قسمتی که موافق آمال و آرزوی ما بود تحصیلات خود را به اتمام نرساندند حالا دولت در این جا چه نظر دارد؟ دولت در نظر دارد پیشنهادی تقدیم مجلس کند که برای مخارج مسافرت و اعزام عدهای به اروپا.
اگر بنا باشد که به همین طرز بروند در خارجه پنج سال شش سال ده سال در خارجه باشند و اعاشه کنند و مراجعت نمایند وقتی هم که آمدند ببینیم نتیجه عملی از آنها حاصل نمیشود. هر گاه به این طریق دولت بخواهد شاگرد به اروپا بفرستد آنوقت بنده عرض میکنم مخالفم و اگر با ترتیبی مرتب و با طرزی صحیح دولت در نظر گرفته است که یک عده اشخاص لایق که تحصیلات خود را در ایران کامل کرده و حالا دیگر باید برود به اروپا و تحصیلات عالی تری بکند و آنها تحت نظر نمایندهای که معین میکند به اروپا بفرستد بنده و سایر آقایان موافقت خواهیم کرد که البته باید یک عده اشخاص تحصیلکرده تحصیلات خود را عالی تر نموده رفع حوائج مملکت از این راه بشود و اینجا محتاج به توضیح و بیان است که خود آقایان وزراء باید بدانند برای خاطر اینکه بنده هم با این ماده موافق شوم از آن طرف بنده وارد میشوم در یک قسمت دیگر راجع به تحصیلات مذهبی:
بنده خیلی متأسفم از اینکه هر دولتی (نه بخصوص این دولت) که پروگرام میآورد به مجلس یا مذاکراتی که در اطراف نشر معارف میشود محدود است به تحصیلات مقدماتی مطابق پروگرام جدید در مدارس ابتدائی و قدری که ترقی میکند باید برود به اروپا.
اما باید تصدیق کرد که یک اندازه علوم دینی و مذهبی هم از قبیل معاملات و تجارت و قضاوت که خیلی حاجت عموم است باید تحصیل کرد که اگر به دیده انصاف و بی طرفی نظر کنیم و از روی حقیقت قدری فکر نمائیم میبینیم چون تشویق رای این رشته تحصیلات کم شده است زیرا مشوق باید دولت باشد و افراد هم آن قسمی که باید تشویق شود از عده بر نمیآیند دولت هم اگر نکند طولی نمیکشد که کم کم این طبقه منقرض میشوند و پس از آن میبینیم اشخاصی قلیل قائم مقام و جانشین آنها نیستند.
در مملکتی که یک مذهب رسمی دارد و بعلاوه تحصیلات مذهبی هم محل احتیاج عامه و افراد مملکت است نباید بکلی نسیاً منسیاً باشد در پروگرام دولت نوشته میشود یک عده شاگرد به اروپا فرستاده شود خوب بود اشاره هم برای ترویج یا تشویق علوم دینیه به هر لفظی که میل و اراده هیئت دولت تعلق میگرفت تشویق هم نسبت به آن رشته از تحصیلات مذهبی میشد اگر چه این مسئله راجع به ماده ۷ است که در خصوص قضاوت و عدلیه است.
بنده اجازه خواستهام تا نظریات خود را عرض کنم. ولی باز اشاره به این مطلب میکنم که اگر تشویق و ترغیب نشود هر چه دولت بخواهد سعی و کوشش کند مدرسه حقوق تشکیل دهد بالاخره قوه قضائیه ناقص میماند و امکان ندارد قوه قضائیه این مملکت درست و تکمیل شود مگر اینکه این رشته هم تکمیل شود و اشخاص تحصیلکرده و آزموده در علوم مذهبی باشند حالا بعضی آقایان به من ایراد نکنند که عنوان قضاوت شرعی مربوط به عدلیه نیست.
اما عقیده بنده این است که لازم است هر کس در آن مقام مینشیند دارای معلومات شرعیه باشد حالا مربوط به این ماده نیست در ماده بعد عرض میکنم.
اما چون لازم می دانم از دولت حاضر خواهش میکنم که عطف توجهی در این باب بفرمایند حتی در پروگرام هم لازم بود که تذکر داده شده باشد حالا که نوشته است خواهشمندم دولت عطف توجهی در این باب بفرمایند و تا اندازهای که میتوانند این طبقه و این رشته از علم را تشویق کنند. این سه جمله اما: اهتمام در امر حفظ الصحه البته چیز نافعی است و خیلی خوب است.
العلم علمان: علم الابدان و علم الادیان
حفظ نفس و حفظ الصحه بر هر چیز مقدم است. حتی تحصیل علمش هم بر سایر علوم مقدم است زیرا هر عبارت و تکلیفی را خداوند فرع قوه و قدرت و صحت بدن و مزاج قرار داده است در موقع مرض خداوند تکلیفی بر بنده نمیکند حتی نماز را در موقعی که مرض فوق العاده سخت است که قادر به حرکت نیست میتواند نشسته بخواند همچنین روزه را در موقعی که ضرر مزاجی داشته باشد میفرماید نگیرید راجع به این حفظ الصحه بنده نمیخواهم زیاد بسط کلام داده باشم ولی راجع به این جمله دولت را متذکر میکنم که باید توجهی بفرمایند نسبت به بلوکاتی که هیچ طبیب ندارد. حفظ الصحه در تهران به اندازه خودش هست و دکتر و طبیب و دوا هم دارد بلکه زیاد از حق خودش هم دارد ولی اغلب اشخاصی که در تهران دارای معلومات طبی هستند و ادعای طبابت میکنند ادارات دولتی را اشغال کردهاند چنانکه در اغلب ادارات هستند پس بهتر این است که دولت یک رشته خدمتی که فن و شغل او نیست به او ندهند بلکه او را با همان حقوقی که در اداره میگیرد به ورامین یا جاهای دیگر که محتاج به طبیب هستند بفرستند که اینقدر مالاریا مردم را اذیت و تلف نکند و همچنین به ولایات دیگری که شکایت میکنند مثل بلوکات تهران و ولایات دوردست دیگری که دوا هم برای استعمال مریض در آن جا یافت نمیشود بفرستند چون در آن جاها طبیب که نیست هیچ دوا هم از برای استعمال مریض ابداً وجود ندارد و مثلاً اگر مریض خودش حس کرده باشد که تب دارد و باید برای آن گنه گنه بخورد و متأسفانه گنه گنه هم در آنجا نیست این است که دولت باید در نظر داشته باشد که برای امیدواری مردم و افراد مملکت در این جا توضیح بدهند که راجع به توسعه حفظ الصحه مملکت چه اقداماتی میکند و لازم است که توجهی هم به خارج از تهران و مردمان بی بضاعت آن جاها بفرمایند که وسایل حفظ الصحه برای آن بیچارهها امراض خود را بکنیم ولی آن بیچاره مردم که دستشان به طبیب و دوا نمیرسد خوب است دولت درباره آنها فرموده وسایل آسایش آنها را فراهم آورند.
وزیر معارف- بنده از آقای حاج شیخ اسدالله تشکر میکنم برای اینکه بیاناتشان همه بطور ارشاد و تذکرات (یک نفر از نمایندگان- صحیح است) و برای اطلاع خاطر ایشان توضیحاتی که خواستند عرض میکنم:
اولاً در باب توسعه معارف. در این دو جلسه اگر چه مذاکرات در کلیات و غیره به عمل آمده و آنچه لازم بود به عرض رسیده است. اما اینکه فرمودند (توسعه و نشر معارف در این جا عبارت مشعشع و درخشانی است) اینطور نیست. بنده روز اول هم عرض کردم که غرض هیئت دولت عبارت مشعشع و درخشان نویس نبوده غرض این بود که واقعاً چیزی عملی و قابل آن باشد که به عرض مجلس می رساند البته توسعه و نشر معارف را اگر بخواهیم عرض کنم که حد دارد و ما میتوانیم حد کمال آنرا به زودی تدارک و تحصیل کنیم اغراق عرض کردهام لیکن این مسئله تدریس و تکاملی است اینکه عرض میکنم دولت حاضر در پیشنهاد خود ذکر کردهاند بقدر وسع و طاقت در این باب اقدام کنند و هر قدر ممکن است معارف را توسعه و نشر بدهند. البته این خدمتی است به معارف و مسلم است که هیچ دولتی و همچنین مجلس در این باب دقت و نظر نداشته باشد و به توسعه و نشر معارف قائل نباشند کما اینکه بودجهای که ما امسال تدارک کردیم با بودجه پارسال خیلی تفاوت دارد چنانکه خود مالیه و رئیس مالیه این مسئله را تصدیق میکند که بایستی نسبت به معارف و نسبت به صحیه تفاوتهایی منظور بدارند. بدبختانه بواسطه حال حاضری که ما از اقتصاد مملکت داریم آنطور که باید نمیتوانیم به مقصود خود برسیم ولی برای سال آینده امیدواریم در باب نشر معارف بیشتر توسعه بدهیم وقتی که بودجه سال تنگوزئیل را به مجلس شورای ملی آوردند ملاحظه خواهند فرمود که در این جا راجع به مدارس مرکزی و ولایات نوشته شده است بعد از اینکه به تصویب مجلس شورای ملی رسید راجع به تقسیم آن مطابق قانون وزارت معارف مبادرت خواهد شد. آقا در باب شاگردانی که به خارجه میروند فرمودند اگر در این ماده دقت بفرمایند خود این ماده موضوع مطلب را به اطلاع آقایان می رساند زیرا در آن جا ذکر شده است فرستادن شاگرد به خارجه برای تحصیلات عالیه و فنیه به خارجه فرستاده شود باید تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در مملکت خودش تمام کرده و یک مقدار معلومات مقدماتی علوم عالیه را هم در ا ین جا تحصیل کرده باشد و مطابق امتحان و مسابقه برای تحصیل فرستاده میشود و این مطلب در نظر دولت هست که بعد از تصویب مجلس شورای ملی شاگردانی را که نسبتاً امتحانشان بهتر و زحمتشان قابل تمجید باشد انتخاب کرده در تحت مراقبت یک سرپرست مخصوص به فرنگستان بفرستند زیرا ما در این دوره زندگانی ناگزیریم اشخاص خودمان را چنان که مکرر عرض کردم برای تحصیل علوم حاضر کنیم و فردا که انشاءالله در این جا مدارس فنی و عالیه داشتیم از اینکه معلم از خارجه به ایران بیاوریم بی نیاز باشیم. پس برای نیل به این مقصود دولت در نظر دارد پیشنهاد آنرا به مجلس تقدیم نموده برای ترتیب مدرسه فنی اقداماتی که لازم است بعمل بیاید و هم برای تحصیل علوم عالیه و فنیه شاگرد به فرنگ بفرستند و اینکه فرمودند شاگردانی که به فرنگ رفتهاند مفید فایده نبودهاند لازم است توضیحاً عرض کنم تا آن درجه که فرمودند نیست آن هائی که به فرنگستان رفتهاند ما آنچه که میبینیم چه از اطباء و چه غیر آنها که از فرنگستان آمدهاند خیلی از آنها هم واقعاً بکار دولت و ادارات دولتی میخورند اشخاص تحصیل کرده و زحمت کشیده و قابل تمجید هستند در وزارت فواید عامه و سایر وزارتخانهها اشخاصی که از خارج برگشتهاند بیشتر از آنها قابل استفاده و لایق نخستین هستند و اگر بعضیها رفتهاند و به خیال تحصیل رفتهاند یا یک ترتیبات دیگری خدای نخواسته در فرنگ اتخاذ کردهاند آنها را در زمره شاگردان نمیتوان حساب کرد حقیقتاً بعضی از اشخاص که رفتهاند و زحمات کشیده و برگشتهاند قابل تمجید هستند اگر بعضی از اطباء در بعضی ادارات هستند اختصاص به ایران ندارد در سایر جاها اشخاصی که تحصیل کردهاند از وجود آنها استفاده میشود هم در اداره بطور دولتی و هم در میان مردم بطور ملی میتوان از آنها استفاده کرد. این کاری نیست که بتوان برای آنها محل ایراد قرار داد. در باب شاگردهای علوم دینیه که فرمودند بنده کاملاً با این عقیده همراهم و شاید همه آقایان هم با این عقیده همراه باشند و به همین واسطه مجلس این مسئله را کاملاً در تحت دقت و نظر گرفت و در قانونی که برای شورای عالی معارف مقرر فرمودند در آن جا کمیسیون از علماء و مسئولین و مدرسین معین کردهاند که آن کمیسیون نظارت به معلومات قدیمه یعنی معلومات دینیه بالخصوص در ترویج علوم دینیه و در تدارک طلاب اقدام کند کما اینکه در نتیجه این لایحه که از نظر کمیسیون گذشته است این کمیسیون تشکیل شده است و مشغول اقدام هم هست که به وسائل عملی بتواند این حاجت را هم برای مملکت انشاءالله تهیه نمایند و برای ترویج علوم دینیه و تدارک طلاب آن طرزی که باید بذل جهد نمایند.
راجع به امور حفظ الصحه که فرمودند البته آن هم خیلی لازم و صحیح است و کُلاً در امر حفظ الصحه (که از اساس اولیه بقای نوع بشر است) این فقره را نباید از نظر دقت دور فرمایند همانطور که چند روز قبل عرض کردم یکی از منابعی که برای دولت همیشه خرج دارد وزارت معارف و صحیه است برای اینکه در این جا دولت باید به قدر حوائج مملکت بذل مال کند ما عجالتاً راجع به صحیّه بودجه ناقصی داریم اطباء در این جا هستند ولی طبیبی را که میخواهیم به ولایات و قراء بفرستیم لازم است که مخارج آنها را تدارک کرده وسایل آسایش و اسباب کار آنها را فراهم کرد و در دهات چنانکه ملاحظه می فرمائید بعضی سرمها برای حیوانات و بعضی دواها که مقتضی حفظ الصحه است از طرف دولت باید تهیه شود و باقی به قدری که ضرور است از حیث مخارج و غیره در آن جاها بذل جهد بشود و در بودجه مملکتی سنه تنگوزئیل برای این فقره پیش بینی شده است که به جهت جاهائی که طبیب ندارند بعلاوه برای تکمیل لوازم حفظ الصحه از جمله آبله کوبی و سایر امراض آن نقاط هم کمال اهتمام را داریم ولی مملکت وسیع است و نقاط مختلفه هست که هنوز به قدر مقدور ممکن نشده است برای همه جا طبیب بفرستیم ولی از بودجه تنگوزئیل مبلغی علاوه بر هذهالسنه پیش بینی شده است که بعد از تصویب مجلس با نظر حفظ الصحه و صحیّه اطبائی که برای خوار و قصبات لازم است تدارک کرده بفرستیم که با مساعدت مجلس وسایل آسایش و ترفیه اهالی آن نقاط انجام پذیرد (بعضی گفتند مذاکرات کافی است و برخی گفتند کافی نیست)
حاج شیخ اسدالله- بنده توضیحی دارم.
رئیس- آقای محمد ولی میرزا توضیحی دادند ولی توضیح نبود. اگر میخواهید اینطور توضیح بدهید گمان نمیکنم مطابق نظامنامه باشد.
حاج شیخ اسدالله- تصور نمیکنم بنده تابحال بی ترتیب عرض کرده باشم.
رئیس- بفرمائید.
حاج شیخ اسدالله- راجع به شاگردانی که به خارجه رفتهاند آقای وزیر معارف فرمودند اشخاصی هستند که تحصیلات خوبی کردهاند و اسباب افتخار دولت را فراهم کردهاند. مثل اینکه تصور کردند که بنده تکذیب کردهام تمام افرادی را که رفتهاند و تحصیل کردهاند. در این جا سوء تفاهمی شد خواستم عرض کنم بنده در ضمن عرایض خودم عرض کردم عدهای تحصیلات خوبی کردهاند و دولت و ملت از آنها استفاده میکنند اما تمام آن عده که شاید چندین هزار نفر برای تحصیل به اروپا رفتهاند و مراجعت نمودهاند این عده شاگردی که رفتهاند آن امیدواریهایی را که ما داشتیم ایفا نکردند واِلا البته بنده هم تصدیق میکنم اشخاصی که رفتهاند و تحصیلات خوب کردهاند اسباب افتخار دولت بلکه ملت ایران هم هستند و از خود آنها معلمین هم هست و بنده نسبت به اکثریت آنها عرض کردم. (گفته شد مذاکرات کافی است)
نصرتالدوله- رأی بگیرند.
رئیس- آقایانی که مذاکرات را کافی می دانند قیام فرمایند. (جمع کثیری قیام نمودند)
رئیس- تصویب شد. ماده ۷ مطرح است. (آقای امیر ناصر به شرح ذیل قرائت نمودند)
ماده ۷- تکمیل قانون اصول محاکمات حقوقی بر طبق تجارت حاصله و حوائج حالیه و مطالعه در امر محاکمات جزائی و جدیت در گذراندن قانون تجارت و محاکمه وزراء و ثبت اسناد و هیئت منصفه از مجلس شورای ملی.
رئیس- آقای آقا سید یعقوب (اجازه)
آقا سید یعقوب- بنده خوشبختانه یا بدبختانه مبتلا به درد هستم و خیلی حالم بد است ولی لازم دانستم توضیح عرایض دیروز خود را عرض کنم پس از آن وارد در مذاکره این ماده میشوم.
اینکه دیروز بنده عرض کردم ایرانیهای قدیم شیران آسمانی نژاد بودند به بنده در خارج اطلاع دادند که این لغت در نظر آقای ذکاءالملک (با اینکه متبحر در تاریخ هستند) درست نیامده این است که بنده هم معنی آن را عرض و توضیح میدهم. شیران آسمانی نژاد یعنی ایرانیهای قدیم دارای شهامت و مجدت و بخدث و بزرگواری بودند (خنده بین نمایندگان) که اینها تماماً اوصاف علومی و سماوی و روحی است یعنی همیشه صفات روحی در ایرانیهای قدیم غلبه داشته و صفات ماهی در ایشان کمتر بوده است.
دیگر اینکه تجارت نمیکردند و کسب غالبشان زراعت بوده تا دروغ در آن نباشد از این جهت آنها را تعبیر کردهاند به شیران آسمانی نژاد و اما مورخینی که آنرا ذکر کردهاند: منجمله کتاب آئینه سکندری در وقتی که حکایت غلبه کردن اسکندر کبیر و منقرض کردن سلطنت هخامنشی را بیان میکند میگوید کجا رفتند آن شیران آسمانی نژاد که در هر دوره و هر قرنی ایران را نجات دادند. پس با این تعبیری که شده البته تعجب آقایان رفع خواهد شد.
آمدیم سر ماده (۷) در این ماده میفرماید تکمیل قانون اصول محاکمات حقوقی ... بنده معنی تکمیل قانون را نمیفهمم مگر اینکه هر وزیری که مسئول این ماده است بیان کنند که معنی تکمیل قانون چیست.
چطور وزیر میتواند قانون را تکمیل کند! اگر وزیر دید قانون نقصانی دارد باید به مجلس پیشنهاد کند زیرا تکمیل قانون از وظایف مختصه قوه مقننه است و باید مجلس آن را تکمیل نماید ولی شخص وزیر نمیتواند تکمیل قانون بکند. چرا؟ برای اینکه قانون مقدس اساسی قوای مملکت را معین کرده است.
قوه مقننه و قوه قضائیه و قوه اجرائیه حالا در مسئله قوه قضائیه و اجرائیه اینها دو قوه هستند که مقابل هم هستند.
قوه اجرائیه قوهای است اعم از دولت و در قانون اساسی سه قسم منقسم میگردد. قوه مقننه و قضائیه و اجرائیه معلوم میشود قوه قضائیه قوهای است مستقل فی حد ذاته و در عرض قوه اجرائیه است.
قوه اجرائیه عبارت است از وزرای مسئول دولت که قانون را اجراء کنند و بگذرانند. بنده نمیخواهم در این جا بحث مفصل کنم که قانون را چطور می گذرانند عملیات اینطور بوده است که وزراء لوایح قانونی را به مجلس پیشنهاد کنند به همان ترتیب که جریان دارد به کمیسیون مربوطه رجوع میشود و به مجلس میآید و انشاءالله امیدواریم اجراء کنند پیدا شود.
مقصود بنده این است که ما آن اصول محاکمات حقوقی را که قانونی است و گذشته و قریب یازده یا دوازده سال است که این قانون در مملکت ما و ادارات و شعب آنها جاری است حالا اگر نقصانی در طرز اجرای آن قانون باشد باید به مجلس تقدیم شود.
باز برای اینکه وزراء حقوق خود را ملتفت شوند و بدانند حقوق شان چیست عرض میکنم حقوق آنها تقدیم لوایح قانونی است به مجلس و بیش از این هیچ حقی ندارند و نمیتوانند قانونی که از مجلس شورای ملی گذشته است اجراء نکنند چون در مملکت ما قانونی است پادشاه ما که آنقدر احترام به قانون میگذارد و آنرا مقدس میشمارد وزراء به طریق اولی باید در اطاعت و اجرای قانون بکوشند. پس تکمیل قانون اصول محاکمات ربطی به هیئت دولت ندارد و تکمیل قانون راجع به قوه مقننه و حق مجلس است نه حق وزیر.
وزیر باید طابق النعل بالنعل قانونی را که از مجلس گذشته است اجرا کند وزیر که بخواهد مقامش را ملت حفظ کند و محبوبش داند باید اجرای قوانین و تعظیم شعائر مشروطیت و نفخیم مقام قانون و قوه مقننه را فریضه و سنت خویش شمارد وزیر مسئول مجلس وزیری است که قوانین مجلس را مطابق اصول قانون اساسی اجراء کند نه غیر از این.
ان اکرمکم عندالا اتقیم یعنی پیش من مقدس و محبوب کسی است که اطاعت قانون را میکند و قانون را محترم میشمارد پس تکمیل قانون اصول محاکمات حقوقی ربطی به وزیر ندارد. لایحه آن باید به مجلس تقدیم و در مجلس تصویب شده به موقع اجراء گذارده شود حالا به بنده اعتراض نکنید بنده به شاهزاده سلیمان میرزا هم عرض کردم که بنده در اقلیت هستم عرایض خودم را میکنم و شاید با عقیده شما که در اکثریت هستید منافی باشد.
بلی این مسئله تکمیل قانون اصول محاکمات از مسائل فوق العاده جالب توجه است و باید نمایندگان محترم به نظر دقت این مسئله را ملاحظه فرمایند بعد مواردش را به ایشان عرض بدارم بنده همیشه عرض کردم قانونهای عادی و قوانینی که وضع میشود از برای سعادت یک ملت باید رعایت احتیاجات و حالات مردم را در نظر بگیرند و مثلاً یک دفعه نباید قانون نمک را پیشنهاد نمایند چون پیش نمیرود و از در مجلس که بیرون رفت اجراء نمیشود. چرا؟ بواسطه اینکه وقتی که دولت لایحه به مجلس تقدیم میکند اول باید رجال دولت و وزرای مملکت عالم به احوال ملت باشند. احتیاجات و اخلاق مردم را بدانند و بدانند که توده ملت چه بوده (توده لفظی است کثیرالاستعمال) حالا آقایان ادباء به بنده ایراد نکنند توده ملت ایران چه احتیاجاتی دارد و چه قانونی میشود در این توده وضع کرد.
ملتی که دارای دیانت مقدسی است دارای شرافت آباء و اجدادی است و دارای فعالیت است باید برای این ملت قانون مناسب حال وضع کرد. حالا کار نداریم از قافله تمدن عقب افتادهایم و امیدواریم برسیم ملاحظه بفرمائید ملت ایران روحاً چه فضائل اخلاقی فی مابین ملل عالم دارد. حاجات و احتیاجات آنها از حیث قانون چه چیز است.
مسلم اگر وزرائی که لایحه به مجلس تقدیم میکنند ملاحظه بفرمائید که مقتضیات ایران چیست و چه قانونی در آن قابل اجراء است هر روز یک بند تازه و یک زنجیر علیحده گردن این ملت بدبخت نباید گذاشت باید این مردم را به قدری که توانائی دارند بار بر ایشان تحمیل کرد و هی ادارات برای آنها تشکیل نداد.
وقتی درست ملاحظه کردند و حاجات مردم را در نظر گرفتند احتیاجات عمومی را ملاحظه کردند حالات روحی عامه در نظرشان آمد مسلم قانونی که وضع کنند قانونی است که مناسب عادات مردم وضع شده است. قهراً جریان پیدا میکند پس مادام که قانون مطابق حاجات و احتیاجات مردم وضع شود مسلم است قوه مجریه هم در اجرای آن دچار زحمت نمیشود و آن قانون طبیعتاً جریان پیدا میکند اما اگر وزراء آمدند و نشستند میبینند در پاریس فلان اداره تأسیس شده یا در آمریکا پس از هشتصد و ده سال آزادی و مشروطیت فلان مؤسسه تشکیل شده است میگویند ما هم باید آن اداره را داشته باشیم. (خنده بین نمایندگان) ما هم فوراً باید آن را جاری کنیم.
در انگلستان مشروطه است و مجلس دارد و الآن هشتصد سال از مشروطه آنها میگذرد اگر بعد از گذشتن زمانها و تجربیات چیزهائی را تشکیل بدهند حالا ما نباید بگوئیم مشروطه ما هم بایستی مانند مشروطه انگلیس و اتازونی و غیره بلکه بالاتر از آن باشد و به این تندروی وضع قانون کنیم و داد و فریادی شود که قانون از مجلس گذشت و نمیشود آن قانون را اجرا کرد! (چرا؟) چون حالات مردم مقتضی نبوده و وضعیات و حالات و اخلاق عمومی را در نظر نگرفتهاند.
بنده عرض میکنم وقتی که ملاحظه کردند توده ایران مسلمان هستند مسلم است قانونهایی که باید از مجلس اسلامی بگذرد مخالف با شرع نباشد و باید با کمال مرافقت و مدارا با ملت ایران راه رفت. زیرا بنده خیلی در ایران گردش کردهام و عقیده دارم که خداوند ملتی از ملت ایران زحمتکش تر و صبورتر نیافریده است و نسبت به ملتی که به این بردباری و رئوفی و اخلاق فاضل و صفات کریمه هستند باید از روی عواطف قانون وضع کنند و ملاحظه شکیبائی این ملت را بکنند. دیگر اینکه ملت ایران ملتی است فوق العاده دارای احساسات و متخلق به نجابت و اصالت. (چنانچه اجازه فرمائید یک شعر: بزرگی مر ایرانیان است بس / بزرگی نیرزد ابر هیچکس)
و عقیدهام این است که چون مردم ایران دارای کمالات هستند باید قانونی که برای آنها وضع میکنند وزیر وکیل شاه صدر اعظم همه بدانند که اهل این مملکت هستند اگر قانون صحیحی وضع کنند دور آنها میگردند چون می دانم در هر نقطه که مأمورین قدری به آنها مهربان هستند و بقدری تشکر از آنها دارند که چه عرض کنم. اما برعکس، نقاطی که نسبت به مردم آنها ظلم میشود هیچ از مأمورین دولت خوششان نمیآید به این جهت در این ماده ۷ نوشته شده است بر طبق تجارب حاصله و حوائج عالیه در این قسمت بنده اعتراض دارم. کی تجربه کرده است؟
آن کسی که در ایران تجربه کرده و حالات مردم را دیده است کیست؟ به بنده بنمایانید کسی که از خانه اش بیرون آمد و در ایران گردش کرد است (ویرانی بلاد و پریشانی عباد را فهمید) کیست؟ این عبارات چشم بندی است تجارب حاصله کدام تجربه؟
کی رفته است تمام ایران را گردش کند و حالات مردم را بداند و صفات مردم را ببیند و اقتضاهای مملکت را بفهمد؟ به غیر از محدود بودن در تهران کجا رفته است؟ البته باید قوانین بر سبیل تجربه باشد اما کی تجربه کرده است؟ بنده که نمی دانم کسی تابحال رفته و حالات ملت را دیده باشد.
انشاءالله امیدوارم که بعد ببینیم. پس اینها کسانی نیستند که تجربه کرده باشند و بتوانند قانون برای ایرانیها وضع نمایند. پس اینکه این جا نوشته: مطالعه در امر محاکمات جزائی من نمی دانم که مطالعه آیا عمل است مگر اینکه این اصطلاح تازهای باشد واِلا وقتی که ما در مدرسه بودیم شب کتاب را باز میکردیم و میگفتیم مطالعه میکنیم بعد هم که (فردا) میآمدیم مذاکره میکردیم می گفتیم داخل عمل شدهایم.
اما این جا مطالعه را جزء مشی دولت قرار داده است. بنده خیلی متأسفم با اینکه مثل آقای ذکاءالملک و حاج محتشمالسلطنه که ادعای اعلم العلمائی میکنند در این کابینه نشستهاند چطور مطالعه را جزء مشی دولت نوشتهاند.
مطالعه عبارت از کتاب در دست گرفتن و نگاه کردن است این است که بنده با این پروگرام (اصلاً و فرعاً، ظاهراً و باطناً، اولاً و آخراً، صورتاً و معناً) مخالفم و چون می دانم که توضیح آقایان هم اقناع کننده نیست و اکثریت هم زود میگویند مذاکرات کافی است، عرایض خود را کردم و مرخص شدم.
رئیس- اگر آقایان موافق باشند چند دقیقه تنفس میشود. (در این موقع جلسه برای تنفس تعطیل و پس از نمی ساعتی مجدداً تشکیل گردید)
رئیس- آقای تدین (اجازه)
آقا سید یعقوب- بنده توضیحی داشتم.
رئیس- بفرمائید.
آقا سید یعقوب- گویا در عرایض بنده سوء تفاهم یا سوء تسامع شده است واِلا بنده نسبت به تجار اصلاً غرضی نداشتم و تجار هم مطابق حدیث الکاسب حبیب الله خیلی محترمند. فقط بنده عرض کردم که در تواریخ نوشتهاند که در قدیم مردم کمتر به تجارت می پرداختهاند و بیشتر زراعت میکردند نه اینکه خدای نخواسته منقصی را نسبت به تجار محترم عقیده دار باشم البته آبادی مملکت بواسطه تجار است.
تدین- بنده چون میخواستم خیلی به اختصار جواب بیانات آقای آقا سید یعقوب را عرض کنم این بود که اصلاً نمیخواستم پشت تریبون بیایم ولی حالا دیگر آمدم. قسمت اول فرمایشات شان راجع بود به توضیح شیران آسمانی نژاد. البته همانطور بود که خودشان توضیح دادند و راجع به خودشان است بعد وارد شدند در ماده ۷ و راجع به تکمیل قانون اصول محاکمات حقوقی مذاکراتی فرمودند و خلاصه اش این بود که در این ماده رعایت قوانین نشده است و دولت حق ندارد قوانین را تکمیل کند و تکمیل قوانین از وظایف مجلس است و فرمودند که چرا تکمیل قانون اصول محاکمات حقوقی گفتهاند و درخواست تکمیل نگفتهاند.
البته تصدیق میفرمایند که لوایح قانونی را مطابق قانون اساسی و قوانین امروزه دولت تهیه میکند واِلا دولت بدون تصویب مجلس حق وضع و تکمیل و انشاء قانون ندارد.
مقصود از تکمیل قانون این است که دولت در نظر گرفته است نقایصی را که در قانون اصول محاکمات حقوقی امروزه است رفع نماید و میخواهد مورد مکملی برای آن قانون تهیه کرده تقدیم مجلس کند و بعد از آنکه از تصویب مجلس گذشت به موقع اجراء گذاشته خواهد شد و اگر بخواهیم داخل در این مباحثه شویم در آن مباحثی که در قدیم بوده است و مخصوصاً بخاطر هست که در علوم قدیمه معمول بود که مدتها بحث میکردند که چرا این کلمه را گفت و آن کلمه را نگفت، مثلاً وقتی صرف میر خواندیم یکهفته معلم ما را مجبور کرد چیزهائی را که نوشته بود یاد بگیریم و در این عبارت: بدان ایدک الله تعالی فی الدارین که کلمات لغات عرب بر سه گونه است: چند روز ما را معطل کرد که چرا بدان گفت و بخوان نگفت و اعلم نگفت و افهم نگفت و اردک نگفت.
حالا از این مبحث میگذریم و بعلاوه درخواست تکمیل غلط است چون در آن صورت تکمیل عمل مجلس میشود و این منافی است با آن اصلی که دولت باید لوایح را تهیه کند. بواسطه اینکه دولت مستقیماً با مردم طرف است و بر طبق احتیاجات مملکتی و وضعیات و مقتضیات مملکت لوایح قانونی را تهیه کرده تقدیم مجلس میکند بعد هم مطالبی فرمودند که موضوعهای مختلفه بود و تقریباً بعضی از آنها در محلش صحیح بود و فرمودند این مملکت مملکت اسلامی است و قوانینی که وضع میشود باید با مذهب اسلام مخالفت نداشته باشد و چه و چه و چه. تمام اینها صحیح است ولی مربوط به این جا نیست چون قانون را مجلس وضع میکند و ما هم قسم خوردهایم مطابق قانون اساسی رفتار کنیم قانون اساسی هم این قید را کرده است. اما مطالعه در امر محاکمات جزائی را در تحت تنقید در آوردند و فرمودند مطالعه عمل نیست.
یکدفعه کتاب را جلو روی خود میگذارد و در عبارات دقت میکند و بعد هم در فهم مطلب دقت مینماید و بعد فکر میکند که مقصود صاحب کتاب یا صاحب لایحه چه بوده. خود فکر کردن و راه حل مسئله را پیدا کردن عملی است. نهایت عمل دو قسم است: یک عمل است که بوسیله حواس ظاهره انسان میباشد و یک عمل است که حواس باطن انسان میشود و ممکن است اصلاً کتابی نباشد و انسان موضوعی را در نظر بگیرد و مدتها در اطراف آن موضوع فکر نماید و معایب و محاسنش را ملاحظه کند بعد آنها را با هم میسنجد و در نتیجه فکر و تصمیمی اتخاذ میکند.
بنابراین مطالعه عمل است و نمیشود گفت عمل نیست.
اما اینکه چرا کلمه مطالعه در این جا ذکر شده است و کلمه دیگری از قبیل اهتمام و سعی و کوشش گفته نشده است به عقیده بنده کلمه مطالعه بهتر است زیرا مطالعه در امر محاکمات جزائی است و البته محاکمات جزائی مطالعه لازم دارد و بدون مطالعه فکر نمیشود قوانینی نسبت به عرفیات وضع کرد و راجع به شرعیات آنچه بوده است هست و هیچ احتیاج ندارد که قانونی وضع کنیم بعلاوه، نمیتوانیم نسبت به قانون اساسی تغییری قائل شویم و بیش از این لازم نمیدانم مزاحم آقایان شوم.
رئیس- آقای شیخالرئیس (اجازه)
شیخالرئیس- بنده از ماده قبل عرض داشتم و در این ماده عرضی ندارم.
رئیس- آقای آقا سید فاضل (اجازه) - آقای حاج شیخ اسدالله مقدم بودند و بنده اشتباه کردم.
حاج شیخ اسدالله- یک قسمت از این ماده راجع است به تکمیل قانون و خیلی هم خوب است ولیکن چون تکمیل یا اصلاح قوانین قضائیه اعم از محاکمات حقوقی یا محاکمات جزائی یا اصول تشکیلات عدلیه است، عقیده بنده نسبت به قوه قضائیه مملکت آن طوریکه بعضی از آقایان اظهار کردند نیست. قوه قضائیه ممکلت ما امروز با اصول و قوانینی تشکیل شده است و با اصولی اداره میشود که ناقص است و بایستی کم کم تکمیل شود به طوریکه مطابق مرام و آرزوی ملت باشد لیکن چیزی که بنده را وادار کرده است به اینکه در این ماده بعضی عرایض بنمایم برای توضیح خواستن مثل ماده قبل است و گویا دیروز یا پریروز بود که آقای وزیر معارف در ضمن فرمایشات شان اظهار نمودند برای تکمیل قوه قضائیه باید مساعدتهایی هم از طرف علماء و روحانیون بشود بنده معتقدم که باید دولت هم راجع به نظریات روحانیون قدمهای مساعدی بردارد و تابحال منتهی آرزوی ملت ایران این بوده است که قوه قضائیه شان به سر حد کمال برسد حالا علت اینکه به سرحد کمال نرسیده چه بوده است؟
جهتش همان بود که روز گذشته عرض کردم که یک اختلاف نظری در بین تولید شده و آن این است که بعضی عقیده دارند برای قوه قضائیه فقط تصدیق نامه و تحصیلات مدرسه حقوق کافی است مثل ترتیبات اروپا. حالا عرض نمیکنم تمام آقایانی که رشته تحصیلاتشان در آن قسمت بوده است معتقد به این اصل باشند ولی بعضی از آنها این عقیده را دارند از آن طرف بعضی معتقدند و تمام این قوانین و ترتیبات و تمام این قوانین و ترتیبات جدیده باید دور بیفتد و مثل قدیم در محاضر شرع قطع دعاوی و رفع اختلافات بشود. بنده فکر میکنم نه به آن درجه که آقایان دسته اول معتقدند عقیده دارم و نه به این درجه که این قسمت از آقایان قائلند. بلکه عقیده دارم هر قانونی که در مملکت وضع میشود باید مطابق مقتضیات و اخلاق و عادات آن مملکت باشد برای اینکه قانون عملی بشود و مصداق و مورد عمل افراد مملکت هستند از این جهت است که قوانین موضوعه دنیا پس از مدتی به تناسب تغییر عادات و اخلاق مردم هم مجبور میشوند که قوانین را تبدیل بدهند آقا ما اصل کلی در دست داریم راجع به مذهب و دیانت مان که ثابت و لایتغیر است و در قوانینی که وضع میشود باید هم رعایت آداب و اخلاق و هم مراعات قوانین مذهبی بشود. رشته قضاوت که یک رشته حقوقی و یک رشته جزائی دارد رشته حقوقی اش همان است که عرض کردم و باید از روی قوانین مذهبی ما رعایت بشود ولی البته باید قوانین اروپا و سایر قوانینی را که قاضی لازم دارد برای اینکه عدلیه مرجع تظلمات عمومی است و از تمام ساکنین این مملکت اعم از تبعه داخله یا خارجه قضاوت کند بنابراین باید قوانین آنرا هم بداند. چندی قبل از این راجع به متعلمین مدرسه حقوق که در این جا مطرح بود بنده با این طرز تعلیم موافق نبودم و در کمیسیون نظریات خودم را عرض کردم اگر چه بنده معتقدم که بایستی نظریات دولت در این مورد اساسی تر شود و قدمهای مساعدی راجع به مدرسه حقوق و متعلمین آن بردارد و سعی کند از اشخاص ایرانی که در خارجه تحصیل حقوق کردهاند و لیاقت معلمی این مدرسه را دارا هستند عدهای را برای معلمی این مدرسه استخدام نمایند. زیرا زبان در فهم مطلب خیلی دخیل است و متأسفانه تابحال دولتهای گذشته متوفق نشدهاند به اینکه یک دارالترجمه تأسیس کنند که کتب علمیه اعم از اینکه راجع به حقوق و قوانین یا علوم دیگر باشد تهیه کنند که همه کس بفهمد آنوقت طریق تحصیل حقوق خیلی سهل میشود و مجبور نیستیم که حتماً یا شاگردان خود را به خارجه بفرستیم و یا از خارجه معلم استخدام کنیم و البته آقایان تصدیق میفرمایند که اگر شاگردی بخواهد یک زبان خارجه را تحصیل بکند مدتها باید وقت خود را صرف تحصیل زبان خارجه بکند تا بعد بتواند علم حقوق را تحصیل بکند ولی اگر قوانین به فارسی ترجمه شده بود این مقدار وقت محصلین صرف نمیشد.
اما راجع به قوه قضائیه در خصوص آن قسمتی که در آخر ماده نوشته شده است: مطالعه در محاکمات جزائی. البته نظریه دولت راجع بوده است به آن قوانین جزائی که باید اجراء شود اگر چه قوانین جزا در مملکت ما مطابق اصول شرع غراء است ولی باید مرتب و مدرن شود و اصول قانونی پیدا کند و دولتهای گذشته برای اصلاح قوه قضائیه تصور میکردند همان قوانین جزائی که در خارجه معمول است میبایست ترجمه شود و در این جا اجرا گردد.
قانونی ترجمه کردند و به موقع اجرا گذاشتند ولی در موقع عمل دیدند که قابل اجراء نیست برای اینکه همان قانون جزای عرفی اصول مسئله داشت که منافی با اصول عقاید مردم بود از این جهت مردم زیر بار اجرای آن نمیرفتند و بواسطه همان فشارها و همان مخالفتها بود که بالاخره دولت مجبور شد که اجرای آنرا موقوف دارد و بنده معتقدم در این قبیل قضایا یک طرف اشخاصی را قرار بدهند که آن عقیده را دارند، یک طرف دیگر آقایان علماء اعلام باشند و بالاخره ترتیبی شود که این ریسمان پاره نگردد و همچنین بنده معتقدم که بایستی قوانین را به عمل نزدیک کرده قانون جزائی که برای این مملکت وضع میشود باید مطابق با اصول عقاید مذهبی باشد و چون در قانون سابق این ملاحظه نشده بود قابل اجراء نبود و در این پروگرام هم مینویسد مطالعه در قانون محاکمات جزائی خوب است این نکته را هم متذکر شود که این اصل با قوانین مذهبی مملکت موافقت داشته باشد و بطور اجمال نماند و تذکر به این مطلب به عقیده بنده خیلی لازم بود.
دیگر اینکه در این ماده نوشته شده است تکمیل قانون اصول محاکمات حقوقی. این قانون قانونی است که تا حدی به آن عمل شده و نواقصی دارد که البته آقای وزیر خارجه که ریاست تمیز را عهده دار بودند بهتر می دانند که باید نواقص آن به فوریت اصلاح شود و جهت آنکه این مطلب تا بحال به مجلس تقدیم نشده است نمی دانم چیست گویا مشغول تهیه و ترتیب آن هستند و بنده معتقدم که اصول محاکمات حقوقی و بلکه اصول تشکیلات هم به عقیده بنده لازم است که اصلاح شود که اسباب سرعت جریان و تسهیل امور مردم باشد
این بود عرایض بنده راجع به پروگرام که لازم بود در این ماده ذکر شود به قسمی که موافق مذهب خود ایرانیان و مسلمانان باشد و البته در آن موقع لازم میشود که نظریه علماء و روحانیون نیز جلب شود و بنده اطمینان دارم که علماء و روحانیون کاملاً علاقمندند به اینکه قانون جزا مرتب شود ولی در صورتی که دولت هم بخواهد نظریات آنها را در این قانون جلب کند نه اینکه به میل و اراده خود قانونی را ترجمه نموده به مجلس شورای ملی پیشنهاد کند که تصویب شود و اگر خدای نکرده چنین قانونی از مجلس بگذرد برخلاف قانون اساسی خواهد بود.
وزیر امور خارجه- چون نظامنامه مجلس مبنی بر این است که نطقها به ترتیب موافق و مخالف بشود چنین اتفاق میافتد که آقای حاج شیخ اسدالله مخالف محسوب و بنده موافق و حال آنکه عرایض بنده مخالف فرمایش ایشان نخواهد بود بلکه تمام تصدیق ایشان است و به همین جهت است که ایشان اسم بنده را ذکر کردند بنده این جا قدری از طرف آقا وزیر عدلیه به نیابت عرض میکنم:
در آنچه که شما به ما تذکر دادید کاملاً مصدق شمائیم و هیچ اختلافی نداریم و مسلم است که این مملکت مملکت اسلامی است و ما هم بحمدالله شرف اسلام داریم و مجلس شورای ملی هم مجلس اسلامی است و قانون هم در این مملکت مطابق قانون اساسی باید از تصویب مجلس بگذرد و بایستی با قوانین شرع مقدس مخالفت نداشته باشد. در این موضوعات لازم نیست زیاد توضیح بدهم بعضی چیزها را که بایست تذکراً عرض کنم عرض میکنم و آن این است که فرمودند قوه قضائیه آن طوریکه مردم تصور میکنند بد نیست و صحیح هم نیست من باب اینکه خودم جزء قوه قضائیه بودهام بلکه از باب اینکه اعضاء قوه قضائیه را میشناسم و عرض میکنم که اعضاء قوه قضائیه در این مملکت از بهترین مردمان هستند نه اینکه عرض کنم عدلیه مملکت ما هیچ عیب ندارد و از حیث اعضاء کامل است. خیر شاید اعضاء بد هم داشته باشد و مقصود بنده آنها نیست و عرض میکنم که قوه قضائیه ما نسبتاً از بهترین قوای قضائیه است اما اینکه چرا تاکنون بهتر از سابق نشده است آن عللی که آقای حاج شیخ اسدالله فرمودند اگر هم باشد علت کاملی نیست و علل دیگری دارد. علت اصلی اینکه قوه قضائیه چه از جهت اشخاص و چه از جهت جریان آنطور که باید نیست این است که در این مملکت آن اندازه که لازم است مردم متوجه نشدهاند به اینکه جریان امور بر طبق قانون باشد چه مجریان قانون و چه آن هائی که باید قانون در حق آنها اجرا شود اگر ملتفت این مسئله بودند و اهتمام کرده بودند که قانون مجری شود حالا خیلی بهتر از این بود و مختصراً توضیح میدهم. اولاً عدلیه بدون قانون لفظی است بدون معنی. اگر هر چیزی یا هر اداره را بتوان تصور کرد که بدون قانون میشود اداره کرد (اگر چه این را هم معتقد نیستم) ولی میشود تصور کرد مثلاً میشود تصور کرد که اداره معارف و وزارت جنگ و شاید ادارات داخله بتوانند کاملاً جریان کند بدون اینکه منطبق بر قانونی باشد ولی تصور عدلیه را نمیتوان کرد زیرا عدل یعنی رعایت قانون و اگر رعایت قانون نشود عدل معنی ندارد و عجب در این است که با این حال ما هنوز متوقع هستیم گاهی از اوقات که تقید به قانون در بین نباشد. زیرا لازم نیست بنده توضیح بدهم و البته همه آقایان می دانند که اینطور بوده است من جمله یکی از قوانین راجعه به عدلیه قانون امتحان بود در قانون اصول تشکیلات عدلیه که ده سال بلکه دوازده سال قبل از این از همین مجلس گذشت و بعضی از آقایان که الآن هم در این مجلس شرف حضور دارند در آن کار شرکت داشته مقرر داشته بود که یکی از شرایط عضویت عدلیه امتحان است که کاملاً اجرا نشده و اگر آن قانون کاملاً اجرا شده بود آن معایبی که آقای حاج شیخ اسدالله فرمودند خیلی کمتر از این بود زیرا در آن قانون (یعنی نظامنامهای که بر طبق آن قانون نوشته شده بود در آن دوره مجلس آن نظامنامه با یک جزئی تصرفات مبدل به قانون شد) برای عضویت عدلیه شرایط و معلوماتی را قائل شده بودند که من جمله فقه و قوانین موضوعه بود و مجلس باید بر طبق قانون و آن نظامنامه که حالا مبدل به قانون شده است میبایست هر کسی که میخواهد مستخدم عدلیه بشود فقه بداند قوانین را بداند و اگر رعایت این قانون کرده بودند تصدیق خواهید فرمود مردمی که متوقع اند در عدلیه مستخدم شوند مجبور بودند که بروند و تحصیل فقه بنمایند و اینکه هی گفته میشود باید معارف را ترویج کرد بنده این جا به مناسبت میخواهم یک درد دلی بکنم معارف با این حرفها ترویج نمیشود بلکه معارف به این ترتیب ترویج میشود که عالم را بر جاهل ترجیح بدهند. (بعضی از نماینگان- صحیح است)
و چون گاهی در مجلس شورای ملی شعر میخوانند بنده هم شاعری میکنم. آن مرد بزرگ گفته است:
آب کم جو تشنگی آور بدست
شما عالم را بر جاهل ترجیح بدهید دیگر هیچ کار نکنید مردم طبعاً عالم میشوند. (از طرف نمایندگان- احسنت احسنت)
دیگر اینکه گفتگو میشود که دولت ایران سعی میکند در اینکه فقیه تهیه نماید مگر صد سال دویست سال سیصد سال پانصد سال قبل از اینهمه فقهای بزرگ که افتخار عالم انسانیت هستند در این مملکت پیدا نشده؟ مگر ما یک وزارت معارفی داشتیم که مدرسه فقه درست میکرد؟ خیر، مردم فقیه را محترم میداشتند و علم فقه را لازم میدانستند به این جهت فقیه پیدا میشود حالا هم همینطور بکنید اینطور میشود امروز بنده فقیه را عرض نمیکنم، طبیب را هم مهندس را هم و معلم را هم عرض میکنم برای اینکه برای فقیه شدن علم فقه و برای طبیب شدن علم طب و برای مهندس شدن علم هندسه لازم است یک کاری بکنید که این درد دوا بشود اگر این درد دوا شد که مردم بواسطه پارتی و به قول معروف بهوو به شفاعت به مقامات نرسیدند علم خودش ترویج میکند. (احسنت احسنت صحیح است)
یک علت دیگری که بنده برای ضعف عدلیه که ده سال در این جا بودم و با اینکه نقطه اول مشروطیت و اصلاح مملکت و نقطه اول سیاست بالاخره عدلیه مطلوب بالذات است و همه چیزها واسطه و وسیله است وزارت مالیه برای این است که پول سایر ادارات را راه بیندازد و وزارت جنگ برای این است که برای عدلیه قوه درست بکند وزارتخانههای دیگر برای همین است ولی وزارت عدلیه برای این است که در مملکت عدالت برقرار کند (صحیح است)
آنها اسباب و طریقند و عدلیه مقصود است معذلک در این مملکت عدلیه مقصود است معذلک در این مملکت عدلیه از تمام ادارات کمتر طرف توجه واقع شده و بودجه از همه کمتر و اشخاصش از همه کمتر محل اعتنا هستند و لازم نیست زیاد در این قسمت طول کلام بدهم توجه کنید به عدلیه اعتنا کنید عدلیه را تقویت کنید امتحان را هم شرط قرار بدهید آنوقت خودش درست میشود. (احسنت احسنت)
رئیس- آقایانی که مذاکرات را کافی می دانند قیام فرمایند (عده کثیری قیام نمودند)
رئیس- معلوم میشود کافی است. مذاکرات راجع به کلیات است. آقای حاج شیخ اسدالله (اجازه)
حاج شیخ اسدالله- عرضی ندارم.
رئیس- آقای مدرس (اجازه)
مدرس- چون مذاکراتی در کلیات این پروگرام از اول عرض شد و تقریباً سه روز است در مواد صحبت میشود تحسین مفید و تنقید غیر مفید بالاخره به قول آن شخص عارف یزدی مذاکره خیلی کردیم الفاظ خیلی گفتیم اما روح نزاع در این سه چهار پنج روز چه بود و نتیجه چه شد معلوم نشد. حالا عرض میکنم و گمان میکنم اغلب مذاکرات موجب نشد که یک مجهولاتی معلوم شود توضیحات خواسته شد بعضی را خود آقایان وزراء فرمودند و بعضی را آقایان دیگر در بعضی مواد ماها هم که موافق بودیم اظهاراتی کردیم ولیکن روح مسئله چه بود و چه شد و بیاناتی که آقای ذکاءالملک فرمودند آیا عملی میشود؟ توصیهای که آقای حاج محتشمالسلطنه وزیر معارف فرمودند عملی میشود؟ نمیشود زیرا به تجربیاتی که کردیم دیدیم که نشد چرا نشد؟ البته بعضی شرایط موجود نبود بعضی موانع هم موجود بود علی ای حال از برای هر کاری یک اشخاصی لازم است آقای ذکاءالملک فرمودند چون علم قدر و قیمت ندارد اشخاص پی تحصیل آن نمیروند صحیح فرمودند خوب اگر علم طب اثر داشت طبیب خیلی بود و هکذا فقه ولیکن متفقه فقیه نمیشود مطتبب طبیب نمیشود و عرض میکنم که مملکت ما رجال کافی ندارد یا ما از برای تجربیات اثری باقی نمیگذاریم بنده عقیدهام این است که ما باید در هر کاری اهل آن کار را از برایش باقی بگذاریم و تصور میکنم ما نسبت به هیئت دولت ممتنع هستیم برای این است که این موادی که نوشته شده است خیلی مشعشع است ولیکن عملی نیست. آقای حاج محتشمالسلطنه در معارف خیلی نطق کردند و اهل علم هم هستند ولیکن معارف را توسعه نخواهند داد بلکه تضییق خواهند کرد ولی آقای وزیر جنگ در عرض یک سال و کسری یک وزارت جنگ ترتیب دادند بنده اگر عیب باشد میگویم حسن هم باشد میگویم همانطور گفتیم اگر ایشان بگویند قشون عمومی را در تحت یک لایحه شروع میکنند و در ظرف شش ماه یا یکسال دیگر لااقل یک ایالت یا یک ولایت را شروع میکنند من چون مظنه دارم قبول میکنم خود آقای ذکاءالملک گویا در آن دوره تشریف داشتند که این قانون موقتی عدلیه از کمیسیون گذشت و در حقیقت اول قانونی بود که یک صورتی داشت چون قوانین ما از قبیل قانون وزارت داخله که حالا نمی دانم توی کدام طاقچه است ترجمه شده بود و عملی هم نشد و همانطور که فرمودند که اداره قوه قضائیه اصلاح نشده است به جهت اینکه وقتی به دستمان دادند نه سابقه داشت و نه تجربه اگر شمشیر را به دست من بدهند که جنگ کنم بسا هست که اول دست خودم را بزنم قانون قانون دان میخواهد عالم میخواهد رفیق من شاد به فشار من وزیر بشود اینکه نمیتواند کار بکند ولی وزیر وزیر است ولو اینکه وزیر نباشد کسی است که هفده دفعه وزیر شده است و الآن نقل میکنند درب وزارتخانه اش را گم میکند و البته این را نمیشود انکار کرد کسانی که دو سه دوره وکیل بودند مثل آقای شیخ الرئیس البته قانون و نظامنامه داخلی را بهتر از بنده می دانند چون در این کار خبره شدهاند پس مقصود این است این مرامی را که در قانون یا در دستور مینویسد بر طبق این مرام شخصی هست که کار کند. آقای نصرالملک وزیر مالیه نیست هزار سال هم توی مالیه باشد بواسطه اینکه مسئله مالیه مسئله فنی است وزارت فنی است ایشان از عهده این کار بر نمیآید ... (جمعی گفتند- توهین میکنید)
رئیس- آقا داخل شخصیات نشوید.
مدرس- وزیر مالیه باید فن مالیه را بداند وزیر عدلیه باید قوانین عدلیه را بداند و همچنین سایر وزراء باید قوانین مربوطه به وزارتخانه خودشان را بدانند طبیب باید علم طب را بداند پس اگر کسی مخالف یا ممتنع یا ساکت باشد مورد ندارد بگویند چرا ساکت است جهت سکوت از روی علم و زمان است لیکن پنج روز ما مباحثه کردیم و آنقدر که خود آقایان جواب دادند یا اینکه سایرین جواب دادند روز اول بنده در کلیات این پروگرام عرض کردم که دو ماده از این پروگرام عملی است و باقی آن عملی نیست و اتفاقاً جواب آنرا ندادند و این مطلب را به جهت این گفتم که آقایان بدانند اگر من و رفقای من بعد از چهار روز ممتنع شدیم از روی دلیل ممتنع شدیم چون جوابهای ایشان ما را قانع نکرد تمام این موادی که در این جا نوشته شده است دوتای آن عملی است و مابقی آن صرف لفظ است و عامل ندارد لهذا ممتنع هستیم.
شیخالاسلام - پروگرامهای سابق عملی بود؟
مدرس- هر کدامش عملی نبود قبول نکردیم شش ماده اش عملی بود و قبول کردیم و تمامش هم عملی شد. پروگرامها مواد معنی دارد و مواد عملی هم دارد لهذا بنده مکلف هستم که از روی دلیل عرض کنم که مخالفت بی دلیل صحیح نیست و باید ممتنع و ساکت بود تا موقع عمل البته اگر عملی شد همه کمال مساعدت را دارند و تکلیف مان هست که مساعدت بکنیم و دو ماده آنرا که عرض کردم یکی راجع به نفت بود که عملی است و یکی دیگر هم مسئله قشون عملی بود که عملی میشود و مابقی دیگر عملی نمیشود و همانطور توسعه معارف را عرض کردم فقط صرف لفظ است و عمل ندارد شاید چهارتا بتوانند بودجه را زیاد کنند ولی از برای هر مطلب فنی اهل فن لازم است بناءعلیهذا آنچه عرض کردم انشاءالله اسباب ملالت نخواهد شد بواسطه اینکه الحمدالله از خوبان و صاحب نیات مقدسه هستند اما موافقت راجع به نیست بلکه متعلق به عمل است یعنی امکان وقوعی نه امکان عقلی لهذا عرایض خودم را خاتمه میدهم و الآن که رأی داده میشود البته من و رفقایم از ممتنعین خواهیم بود و امیدواریم که این مواد به موقع اجراء بیاید تا ما هم از موافقین شویم.
رئیس- آقای مدرس از حدود مسئله خارج شدند چند روز قبل این جا گفتند من آدم جنگی نیستم ولی امشب خصمانه حرف زدند و از حدود مسئله خارج شده در شخصیات وارد شدند.
شیخالاسلام- به وزراء هم توهین میکنند.
مدرس- بلی وزراء مان هیچ بلد نیستد.
شیخالاسلام- بلد هستند شما نمیگذارید.
رئیس- آقای دستغیب (اجازه)
شیخالاسلام- آقا مذاکرات کافی است. همه این حرفها اسباب تضییع وقت است.
رئیس- تقاضای کفایت مذاکرات نشده است.
حاج سید محمد باقر دستغیب- متأسفانه از وقتی که پروگرام دولت مطرح شده است و من خواستم در تمام مواد آن صحبت کنم لکن چون صبح قدری دیر آمدم که امضاء کنم و نوبت به من نرسید که در مواد صحبت کنم لکن در کلیات به من اجازه داده شد که قدری صحبت نمایم و حالا قبل از اینکه داخل کلیات پروگرام بشوم لازم است مقدمتاً عرض کنم و آن این است که البته آقایان التفات دارند که خیلی فرق است میان سئوال و استیضاح یا تنقید از پروگرام.
یک وقتی است وکیلی از وزیری سئوال میکند یک وقت است استیضاح میکند یک وقت است از این پروگرامی که روی کاغذ آمده تنقید میکند.
البته آقایان می دانند که فرق میکند بعد از این مقدمه مسئله دیگر این است که در این سه چهار روزه مجلس که بنده مذاکرات را گوش میدادم و یادداشتهایی هم که در هر ماده نمودم دیدم یک نفر از آقایان مخالفین و ممتنعین اساساً مخالف نبودند برای اینکه هر یک از آقایان مخالفین و ممتنعین وقتی که پشت میز خطابه آمدند اول حرفشان شرحی از تمجید آقای مستوفیالممالک رئیسالوزراء بود و نه تنها بنده و اهالی این شهر بلکه تمام ایران این مسئله را ت صدیق میکنند که سوانح عمری شخصی آقای رئیسالوزراء حالیه سوانح و گذراندن عمری است که از وقتی که پا به دایره دنیا گذاردهاند تا الساعه لکه به دامان ایشان نچسبیده است (گفته شد صحیح است) حالا بنده نمیخواهم عرض کنم که ایشان العیاذبالله مقام عصمت را دارا هستند و ایشان معصومند ولی وقتی در میان افراد ایران نظر نیم عقیده بنده این است که افراد ایرانی هیچکدام خائن نیستند. یک کلمه را هم بنده مجبورم عرض کنم آقای مدرس در اثناء نطقشان فرمودند که شاید ما رجال نداریم.
بنده هیچ مصلحت نمی دانم در یک مجلس رسمی شخصی متبحّر در علمی مثل آقای مدرس بفرمایند شاید ما رجال نداریم. خیر، بنده عرض میکنم ما رجال و اشخاص خوب و کافی و امین و آدمهایی داریم که وقتی پشت میز مینشینند به جز کار ا داری چیز دیگری را نمی دانند و نمیفهمند و توصیه و سفارش را قبول نمیکنند و چون آقای رئیس محترم فرمودند اسم اشخاص را اعم از خوب یا بد نباید برد، بنده داخل در اشخاص نمیشوم واِلا اگر بنا بود داخل در اشخاص شوم عرض میکردم همه چیز در ایران داریم البته مردمانی داریم که از عهده اداره کردن مملکت خودمان بر میآیند. بناءعلیهذا بنده عرض میکنم یک نفر ایرانی را نمیبینم که نسبت به عالم مذهب و مملکتش خائن باشد.
در میان این رجال خاصه شخص محترم آقای مستوفیالممالک وقتی آقایان ممتنع و مخالف هم میخواهند با پروگرام دولت مخالفت کنند باز به شخص ایشان که میرسند جز تمجید و توصیف چیزی ادا نمیکنند. ولی آقای مدرس فرمودند که کلام در سیاست است. چون این لفظ خیلی اجمال دارد و یا خودشان هم ترجمه اش را درست نفرمودند بنده هم جواب را اجمالاً میدهم.
سائسیت در عمل معلوم میشود واِلا در موقع آوردن مواد روی کاغذ لفظ سائسیت نمیچسبد و بنده آنوقت عرض میکنم همینطور که در طی عبارتشان هم فرمودند ما باید تجربه کنیم چندین ماده هر پروگرام زینت است ولی دو یا سه یا چهار ماده اش هم عملی است. بنده به خود ایشان عرض میکنم صحیح می فرمائید ولی قصاص قبل از جنایت که نمیشود.
شخص حضرت مستطابعالی می فرمائید دو ماده اش عملی است بواسطه آن دو ماده موافقت کنید دو ماده اش هم زینتی است آن را هم بگذارید وقتی عملی شد آنوقت جناب عالی و آقایان دیگر موافقت کنید و اگر اجرا نشد شاید ما هم با شما موافقت کنیم. از این مرحله که بگذریم بیائیم سر تنقیداتی که در مواد کردند:
به عقیده بنده اصلاً در مواد تنقیدات نشد زیرا در ماده اول که حفظ مناسبات حسنه است آقای مدرس هم یک شوخی فرمودند و مخصوصاً بیادم است.
حالا هم به جا و به موقع است که بنده بگویم هر چه حسن است دوست میدارم و خدمتشان ارادت دارم و همینطور تسریع در تهیه وسائل انتخابات دوره پنجم که در این جا ایشان مخالفت نکردند زیرا این را باید وکلای ولایات خوب بدانند که تعهد به صحت جریان انتخابات جملهای است که جلوگیری میکند از اینکه متنفذین در انتخابات مداخله کنند یا انتخابات را بر حسب میل خود تمام کنند اصلاح لایحه قانونی سربازگیری در این قسمت هم کاملاً موافق بودند و فرمودند عملی است و به آقای وزیر جنگ خطاب کردند اگر این کار را بکنند بهتر از این سردری است که ساختهاند.
بنده عرض میکنم این سردرب که ایشان نساختند بلکه عدهای به پاس حسن خدمات ایشان و به نام ایشان ساختند بناءعلی ذلک خود شما تصدیق میکنید که ایشان تنها وزیری هستند که یکسال و نیم اداره قشونی را کاملاً مرتب کردند بعد در سایر مواد ایرادی نکردند که بنده عرض کنم در پروگرام ایراد کردند و آن ایراد را وارد بدانم و رفع کنم فقط ایراد این قسمت فرمایش اخیرشان بود که فرمودند تجربه کردیم.
بنده عرض میکنم حالا موافقت بفرمائید و تجربه کنید اگر تجربه برخلاف شد قبول میکنم.
چند کلمه هم بنده مجبورم راجع به فرمایش آقای حاج شیخ اسدالله که کاملاً مصدقم عرض کنم و آن مسئله تکمیل قانون اصول محاکمات حقوقی است اما مصدقم چون همه می دانند مملکت مملکت اسلامی است و همان طور که آقای وزیر خارجه فرمودند مجلس شورای ملی هم اسلامی است و مطابق قانون اساسی هر قانون که نستجیربالله برخلاف شرع و برخلاف مذهب جعفری باشد سمت قانونیت پیدا نخواهد کرد ... (سردار معظم کردستانی- بر خلاف مذهب اسلام)
بلی، اسلام. مذهب جعفری هم همان اسلام است.
هر قانونی که بر خلاف مذهب اسلام شد سمت قانونیت ندارد زیرا وقتی وزیر مسلمان دولت مسلمان مجلس مسلمان مملکت مسلمان باشد قانون بر طبق مقررات اسلام نوشته میشود و گذشته از این به دلیل و برهان ثابت شده است که بهترین قوانین قانون اسلام است و لذا قانون جزای عرفی لغو شد و علماء لغو او را خواستند این است که بنده عرض میکنم این ماده را درست پیشنهاد فرمودند وقعش هم همان طور بود که آقای وزیر خارجه فرمودند البته معلوم است قانون مملکت هم باید مطابق مذهب وضع شده باشد البته اگر بخواهم در سایر فرمایشاتی که آقایان کردند داخل شوم و جواب یک یک آنها را بدهم البته طول خواهد کشید و لازم هم نیست عرض نم زیرا مخالفتی نبود که جواب بدهم و امیدوارم انشاءالله آقایان ممتنعین هم موافقت بفرمایند تا دل هیئت دولت گرم بشود و زودتر قوانین به مجلس بیاید و از مجلس بگذرد و بالاتفاق درباره یک شخصی که در تمام ایران یک نفر منکر ندارد رأی بدهند.
(جمعی گفتند مذاکرات کافی است)
رئیس- نسبت به اینکه مذاکرات کافی است یا خیر مخالفی هست یا نه؟ (جمعی گفتند خیر)
رئیس- پس رأی نمیگیریم. معلوم میشود مذاکرات کافی است. حالا باید رأی بگیریم. چند نفر از نمایندگان یعنی شانزده نفر تقاضا کردهاند رأی مخفی گرفته شود.
آقا میرزا محمد نجات- اسامی را بخوانید
آقا سید یعقوب- بنده یک نفر از امضاء کنندگان هستم. (آقای امیر ناصر پیشنهاد را با امضاء به مضمون ذیل قرائت نمودند)
امضاء کنندگان ذیل تقاضا می نمائیم که در موضوع پروگرام رأی مخفی با مهره گرفته شود.
- بیانالملک- حاج شیخ اسدالله- آقا سید فاضل- آقا سید یعقوب- محمد ولی طباطبائی تبریزی- عبدالوهاب الرضوی- صدرالاسلام- سلطان العلماء- حاج شیخ محمد حسن- ابراهیم قمی- سهامالسلطان- عبدالممالک- حسین صدرائی- محمد هاشم میرزا- ملکالشعراء- فرج الله کردستانی.
رئیس- آقای مستشارالسلطنه (اجازه)
مستشارالسلطنه- بنده تصور میکنم این تقاضا برخلاف نظامنامه داخلی نیست اما از این جائی که مربوط به موقعیت حکومت فعلی که اکثریت دارد میشود و بنده که جزء اکثریت هستم میخواهم طرفدار حکومت حاضره معین و معرفی شوند و همچنین ممتنعین و مرودین معلوم شوند این است که بنده این پیشنهاد را از نقطه نظر موقعیت حکومت فعلی بی رویه می دانم و با آن مخالفم.
رئیس- آقای تدین
تدین- در عین اینکه مکرر در همینجا آقای مدرس اظهار کردند عقیده قطعی ایشان این است که هر دولتی با ورقه سفید باید بیاید و با ورقه کبود باید برود و اغلب هم همینطور هستند و در عین اینکه هم امشب و هم در جلسه اولی که مذاکره در کلیات پروگرام میکردند اظهار کردند که ایشان و رفقایشان جزو ممتنعین هستند. بنابراین، یک اشخاصی که ممتنع هستند بعد تقاضای رأی مخفی میکنند بنده نمی دانم ولی در عین اینکه ماده نودم نظامنامه این حق را داده است ولی این موقع خاص را پیش بینی نکرده که نسبت به اظهار اعتماد به یک دولتی در موقعی که پروگرامش مطرح است و مذاکرات در او کافی میشود چه قسم باید رأی داد.
این یک موضوعی است که از نقطه نظر فلسفه به عقیده بنده باید با ورقه رأی گرفت زیرا باید مردم بدانند موافقین با حکومت حاضره کیها هستند و مخالفین چه اشخاصی.
هیئت دولت هم بداند موافقین او کیند و مخالفین کیها ولی با رأی مخفی و مهره سیاه و سفید این فلسفه وجود خارجی پیدا نمیکند و هیچ معلوم نیست مخالفین کیها و موافقین کیها هستند در واقع این مسئله لوث میشود ولی برای اینکه ما مخالفت با نظامنامه نکنیم و این مسئله هم پیش بینی نشده است عقیده ما است که موافقین با دولت حاضره چون رأی با پنچ تردیدی نیست و رأی مخفی هم که بدهیم با مهره سفید خواهیم داد و اگر هم با ورقه بدهیم ورقه سفید خواهیم داد، بنابراین ما عقیده داریم که آن مهره سفید خود را علنی خواهیم انداخت (جمعی گفتند صحیح است)
رئیس- آقای دست غیب (اجازه)
دستغیب- بنده میخواستم سئوال کنم.
رئیس- از کی؟
دستغیب- از مجلس و از مقام ریاست سئوال بنده این است که به این طریق ممتنع و مخالف یکی میشود و حال آنکه ظاهر از ممتنع این است که از رأی دادن امتناع میکند. و آقای مدرس هم که در طی عبارتشان لفظ مخالف را ادا نمیکردند مخالف آن است که مخالف میکند. و این مسئله اساساً با پیشنهاد رأی مخفی متباین است زیرا ممتنع رأی نمیدهد.
رئیس- در هر صورت این تقاضا با ماده نودم مخالفت ندارد حق دارند تقاضای رأی مخفی کنند.
آقا سید یعقوب- اجازه می فرمائید؟
رئیس- بفرمائید.
آقا سید یعقوب- آقای تدین در بین فرمایشات شان یک عبارتی فرمودند اگر چه بنده خیلی به ایشان ارادت دارم ولیکن هیچ لزومی ندارد که دولت مخالف و موافق خودش را بشناسد اگر دولت مکلف است عمل به قانون نکند باید قانون را مادی و شریک و رفیق و محل اتکای خود قرار بدهد چکار دارد که مخالف و موافق کیست باید ...
در این موقع جمعی از تماشاچیان تعمّداً سرفه نمودند
رئیس- آقای ارباب کیخسرو بگوئید اینها را بیرون کنند.
آقا سید فاضل- پس ما هم بیرون میرویم معنی ندارد در بین نطق وکلاء سرفه کنند.
رئیس- بنده گفتم آقایان را بیرون کنند سرکار چه می فرمائید؟ آقایان همه بروند بیرون. آقای ارباب کیخسرو بفرمائید آنها را زودتر اخراج کنند یا هر کس هم حرف بزند توقیف کنند.
ارباب کیخسرو- همه را میفرمایند؟
رئیس- بلی همگی باید خارج شوند.
(آقای ارباب کیخسرو تماشاچیان را وادار به اخراج نمودند)
آقا سید یعقوب- عرض کردم اینکه آقای تدین فرمودند قانون نظامنامه به ما حق میدهد ولی خواستم عرض کنم اتکاء دولت به قانون و به اکثریت مجلس است بلی ما اقلیت هستیم و اقلیت منتظر عملیات دولت است اگر کادر موافق شد باید دولت محتاج به مجلس باشد پس عوض آنکه دولت موافقین و مخالفین خودش را بداند بهتر این است که قانون را بداند.
وزیر امور خارجه- بنده درباره اینکه دولت نظری دارد که رأی مخفی گرفته شود یا انکار از این نظر عرض نمیکنم. بلی، نظامنامه داخلی مجلس شورای ملی هم حق میدهد به آقایان که تقاضای رأی مخفی بکنند و مادامی که در تقاضای خودشان باقی باشند البته آقای رئیس محترم مجلس مطابق قانون عمل خواهد کرد و رأی مخفی خواهند گرفت ما هم عرض نداریم فقط بنده از آن جائی خودم را یکی از شدیدترین علاقمندان ایرانی می دانم به ترتیب مشروطیت و حکومت ملی فقط از این جهت عرض میکنم که مجلس شورای ملی در این موقع اگر یک همچو کاری بکند و آقایان به تقاضای خود باقی بمانند و این پیشنهاد را پس نگیرند یک سابقه بدی در مجلس میگذارند زیرا رأی مخفی در مواقعی باید گرفته شود که اگر رأی آشکار بگیرند یک مفسده داشته باشد مسئله هیئت وزراء و دولت و مجلس شورای ملی مسئله اختلاف عقیده و مسلک است نه مسئله عداوت شخصی. اگر چه از بیانات آقای مدرس معلوم بود که نسبت به بعضی از آقایان وزراء بی مهر هستند.
شیخالاسلام- باشند
مدرس- باشند بسیار خوب رأی نمیدهم.
وزیر امور خارجه- حقتان است عرض نکردم حق ندارید.
مدرس- شما را عرض نکردم آقای شیخ را عرض میکنم.
وزیر امور خارجه- عرض کردم اشخاصی ممکن است با هم بی مهری داشته باشند ممکن است خصومت هم داشته باشند ولی در مسئله هیئت دولت در مجلس شورای ملی منظور نظر بهیچوجه حب و بغض نیست یک شخصی با بنده خیلی هم محبت داشته باشد چنانکه بنده تصور میکنم در میان همین اشخاص که اظهار امتناع نسبت به این کابینه کردند به اشخاص شاید خیلیها با بنده محبت داشته باشند ولی در رأی مخالف باشند نظر به اینکه در عقیده و مسلک و در نظریات مخالف هستند برعکسش هم ممکن است دو نفر شخصاً با هم عداوت داشته باشند ولی چون در نظریات موافق هستند رأی موافق بدهند پس در موقعی که مجلس شورای ملی به یک هیئت دولتی اظهار رأی میکند از روی حب و بغض نیست و ما هم قبول داریم و اگر کسی بخواهد برخلاف ما رأی بدهد حمل بر بغض نمیکنیم و اگر هم بر موافقت رأی بدهد حمل بر محبت مخصوص نمیکنیم در این صورت رأی مخفی هیچ فلسفه ندارد اگر واقعاً احساسات مجلس شورای ملی بطور اکثریت برخلاف این ترتیب است ما که جنگ نداریم دعوی هم نداریم رأی هم برخلاف بدهید ما هم مرخص میشویم و یک هیئت دولت دیگری میآیند و مجلس با آنها موافق میشود یا خیر اگر اکثریت با ما باشد و یک اشخاصی مخالف با ما باشند و برخلاف ما رأی بدهند ما ابداً رنجش پیدا نمیکنیم رنجش هم پیدا بکنیم چه میشود در مملکت آزاد و مشروطه برعکس فرمایش آقا سید یعقوب در مملکت مشروطه دولت باید مخالفین و موافقین خودش را هم بشناسد به مناسبت اینکه از موافقت و مخالفت یک نتیجه حاصل میشود از بابت این که باید بداند از چه جهت با او موافقت میکنند و از چه جهت با او مخالفت مینمایند می فرمایند ما ممتنعین و مخالفین نظریات خود را می گوئیم خیلی خوب ما هم میشناسیم آن آقایان مخالفین کیها هستند حالا اگر از این رأیهای مخفی زائد بر این اشخاصی که نطق فرمودند مهره سیاه در آمد ما بر چه حمل کنیم و از چه جهت بوده است اینکه می فرمائید اشخاص را باید شناخت برای اینکه نظریات اشخاص معلوم است بنده وقتی بدانم فلان شخص با بنده مخالف است می دانم در من چیست که او با من مخالف است. حالا مخالفین را کنار بگذاریم ما مکلف نیستیم که اگر مخالفین در اقلیت واقع شدند نظریات آنها را بدانیم ولی باید موافقین را بشناسیم تا بدانیم با آنها از روی چه مسلکی باید عمل کنیم البته خود ما یک مسلکی داریم و با مسلک خود عمل میکنیم ولی باید مسلکهای موافقین خود را هم بدانیم زیرا یک تفاوتهای جزئی بین اشخاص از حیث مسلک هست ممکن است دو نفر اساساً مسلکشان با هم موافق باشد حالا ما باید بدانیم این جزئیات چه چیز است و احساسات وکلاء را نسبت به خودمان بدانیم رأی مخفی احساسات مجلس شورای ملی را نسبت به مجهول میکند اگر اکثریت حاصل شد درست است که ما یک هیئت دولتی خواهیم بود که محل اعتماد اکثریت مجلس شورای ملی میباشیم ولی مثل این است که در شب تاریکی در جاده بدون چراغ راه برویم و گمان میکنم خیلی کم اتفاق افتاده باشد یا هیچ اتفاق نیفتاده باشد. در مجلس شورای ملی خودمان که قطعاً از بدو تشکیل تا حال یک چنین چیزی اتفاق نیفتاده در ممالک خارجه هم آنچه بنده اطلاع دارم نشنیدهام در رد و قبول پروگرام هیئت دولت رأی مخفی گرفته باشند بنابراین این ترتیب یک رأی غیر فلسفی و بی منطقی است و به این دلیل بنده از آقایان که رأی مخفی را پیشنهاد کردهاند تقاضا میکنم پیشنهاد خود را استرداد کنند ولی آزاد هستند میخواهند هم استرداد نکنند ما حق منع نداریم تصور نفرمائید ما میخواهیم آنها را منع کنیم یا برای خودمان نظری داریم به عقیده بنده اگر استرداد کنند بیشتر موافق اصول و فلسفه مشروطیت رفتار کردهاند اگر هم نکردند مختارند.
مدرس- بنده تقاضای اجازه کردم که جواب آقا تدین را بدهم.
رئیس- بفرمائید
مدرس- فرمایشاتی که آقای وزیر امور خارجه کردند بنده کاملاً تصدیق دارم در این هفت هشت سال ابداً تقاضای رأی مخفی سابقه ندارد ولیکن این وضعیات هم که این چند روزه در این مجلس دیدید سابقه نداشت. اما راجع به این کابینه کراراً در مجلس عرض کردم رئیس دولت شخصاً در این مملکت کم نظیر است و بلکه از جهاتی بی نظیر ولی اینکه بعضی از آقایان فرمودند شاید محبت کم باشد نسبت به بعضی محبت خیلی خوب است ولیکن مقصود بنده این بود وضعیات آوردن این دولت به عقیده بنده تعریفی ندارد.
بواسطه همین ترتیباتبی که به چشم مشاهده کردیم و یک مسلکی نبود که در این جا یک دولتی را بیاورد یا ببرد یک جماعت قریب المذافی نظر به بعضی خصوصیات با هم موافق شدند و به این اسباب هائی که دیدی این هیئت دولت را آوردند و اینکه آقای تدین فرمودند ما مهره را اینطور نگاه میداریم می خواهند ما را تهدید کنند.
تدین- خیر تهدید نکردم.
مدرس- اگر نمیخواستید تهدید کنید دیگر گفتن ندارد و کسی هم حرفی نداشت این مطالب گفتن نمیخواهد.
شیخالاسلام- گفتن آزاد است.
مدرس- اگر کسی واقعاً عقیده دارد چه علنی و چه مخفی رأی مثبت میدهد.
نجات- سابقه ندارد.
مدرس- این وضعیات دو سه روزه هم سابقه ندارد معلوم است مهرههای سفید مال شما و امثال شما است موافقین همان کسانی هستند که رأی دادند و باز هم رأی میدهند. آقای تدین یک فرمایشی فرمودند که اسباب خیال من میشود هر کس میخواهد مهره را بلند نگاه میدارد نمی خواهد پائین لهذا به مناسبت این وضعیت بنده عرض کردم آزاد باشند فرمایشات آقای وزیر خارجه را هم قبول دارم لیکن این وضعیات جدید هم وضعیات سابقه داری نیست معذلک بنده از پس گرفتن این ردی اباء ندارم اگر تقاضا کنند با رأی علنی موافقت میکنم لیکن بنده با این بیانات مخالفم یکی را اینطور تهدید کردن یکی را به سرفه تهدید کردن معنی ندارد.
تدین- تهدید نکردیم تصمیم جمعیت است.
مدرس- بنده آوردن هیچ دولتی را اینطور صلاح نمی دانم. (جمعی گفتند مذاکرات کافی است)
رئیس- رأی میگیریم. آقایانی که به پروگرام رأی میدهند مهره سفید ...
نصرتالدوله- تقاضا را آقای مدرس پس گرفتند.
مدرس- بنده حرفی ندارم. تقاضا کنندگان باید پس بگیرند بنده فلسفه اش را گفتم.
رئیس- آقای مدرس یک نفر هستند شانزده نفر امضاء کردهاند وقت ایشان مسترد دارند پانزده نفر باقی میماند.
صدرالاسلام- بنده هم پس گرفتم.
آقا میرزا ابراهیم قمی- بنده هم چون برخلاف سمت وکالت می دانم پس میگیرم.
رئیس- اصلاً آقای مدرس جزء امضاء کنندگان نبودند. پس رأی میگیریم به اوراق سفید و کبود. آقایانی که پروگرام را تصویب میکنند ورقه سفید واِلا ورقه کبود خواهند داد. (در این موقع اخذ و استخراج آراء به عمل آمده نتیجه به ترتیب ذیل حاصل شد)
- عده حضار ۸۸،
- ورقه سفید (علام قبول) ۶۲،
- امتناع ۲۶
رئیس- عده حضار ۸۸ به اکثریت ۶۲ رأی تصویب شد.
وزیر مالیه- خاطر محترم آقایان هست که در چندی قبل یک لایحه قانونی راجع به استخدام دوازده نفر مستخدمین بلژیکی از مجلس گذشت و در موقع عمل به آن قانون وزارت مالیه دچار مشکلاتی شده است از نقطه نظر قانون چون در این قانون تصریح نشده است که از تاریخ تصویب است یا از تاریخ انقضای کنترا. در این لایحه که حالا تقدیم گردیده استدعا شده است آن ماده را تغییر بدهند یعنی تاریخ آنرا معین کنند که از آن قرار رفتار شود.
دو لایحه دیگر راجع است به دو فقره اعتبار که وزارت مالیه برای هذهالسلنه تقاضا میکند.
یکی مبلغ صد و هشتاد و سه هزار تومان برای پارهای مخارجات فوری و ضروری که احتیاج پیدا کرده است یکی هم یک کرور و پنجاه هزار تومان برای اداره مالیات غیر مستقیم و خالصجات و ارزاق و چون چندان مدتی به آخر سال باقی نیست و قسمت عمده مخارج خیلی لزوم دارد و امورات وزارت مالیه را معطل نگاهداشته است از مجلس شورای ملی تقاضای فوریت این دو لایحه را مینمایند.
وزیر معارف- بنده استدعا میکنم بودجه وزارت معارف را مقرر بفرمائید جزء دستور گذارده شود چون مدتی است طبع و توزیع شده و در واقع کار ادارات معارف وزارتخانه بواسطه نگذشتن بودجه بن تعویق افتاده است. استدعا میکنم آنرا جزء دستور مقرر فرمائید و همچنین آقایان نمایندگان هم زودتر در فراکسیونهای خودشان تبادل افکار نمایند که به زودی این بودجه از مجلس بگذرد و اسباب آسایش کارکنان معارف و معلمین مدارس فراهم شود.
وزیر امور خارجه- چند روز قبل بنده توسط معاون وزارت خارجه تمنا کردم یک قسمت از بودجه وزارت خارجه را که از کمیسیون گذشته بود چون اشخاصی که در آن ذینفع بودند تکلیف خود را نمیدانستند جزء دستور قرار بدهند آن روز آقایان موافقت نمودند و رأی دادند که جزء دستور شود ولی چون در آن راپُرت نسبت به بعضی اقلام عدول کرده بودند و بعضی را بکلی حذف کرده بودند عقیده وزارت امور خارجه این است که هر گاه کمیسیون بودجه یک تجدید نظری در این باب بکند و بعضی تغییر و تبدیلها در آن قسمت از بودجه وزارت خارجه بفرمایند و دلائل و نظریات وزارت خارجه را استماع فرمایند بعد از آن البته اختیار با مجلس شورای ملی است.
رئیس- راجع به تقاضای آقای وزیر مالیه چون این تقاضاها که شده راجع به بودجه است و یک شور میشود در این صورت تقاضای فوریت معلوم نشد برای چه بوده است؟ مذالک فوریت برای این است که یک شور بشود یکی برای این است که اصلاً به کمیسیون نرود و در خود مجلس مطرح شود.
وزیر مالیه- مقصود این است که ظرف یکی دو جلسه از مجلس بگذرد.
رئیس- پس محتاج به اخذ رأی نخواهد بود. آقای رفعتالدوله راجع به دستور است؟
رفعتالدوله- خیر بنده مدتها بود در نظر داشتم راجع به بلوچستان یک عرایضی در مجلس شورای ملی بکنم چند روز قبل آقای سید حسن خان نماینده بلوچستان یک مختصری به عرض مجلس رساندند. از مقام محترم ریاست هم تقاضا کردم اجازه بدهند فرمودند باشد تا رئیس دولت در مجلس بیاید.
حالا که بحمدالله پروگرام دولت هم به اکثریت گذشت بنده خاطر محترم رئیس دولت را متوجه میکنم به بلوچستان که ۱۵ سال است به حال بی تکلیفی این قطعه زمین مانده است البته تصدیق می فرمائید بواسطه محظوراتی که در این چند سال بود بنده میتوانم قبول کنم که دولت نمیتوانست یک اقداماتی بکند ولی امروز بحمدالله آن محضورات مرتفع شده و قوای دولت بحمدالله خوب است میتواند سوق لشگری به آنطرف نماید. اگر چه این ایام خود آنها متوالیاً تقاضای فرستادن حکومت و مأمور کردهاند و بنده امیدوارم این کار به مشاجره نکشد احتمال دارد آقایان فرض نمایند بلوچستان مثل یک بلوک کرمان است. (بعضی از نمایندگان- خیر اینطور نیست)
رفعتالدوله- شما به بلوچستان نرفتهاید هیچکدام ندیدهاید بلوچستان یک زمین زرخیزی است که دولت میتواند از آن جا سالی لااقل سیصد هزار تومان مالیات بگیرد الآن هم که مالیات بلوچستان به این کمی است تقریباً نقد و جنس هشتاد هزار تومان مالیات دارد ولی در این ۱۵ سال همینطور به حال بلاتکلیفی مانده و از جیب دولت رفته است و امروز مقتضی است به اسرع وسائل دولت اسباب آسایش اهالی همجوار بلوچستان و خود بلوچستان را فراهم نماید.
اهالی بلوچستان علاوه بر اینکه در این ۱۵ سال مالیات ندادهاند یعنی کسی نرفته است بگیرد بنده اینطور عقیده درام که اگر دولت حکومت و مأمورین میفرستاد و آنها هم استنکاف نمیکردند ولی امروز برای دولت مقدور است و امکان دارد باد خرج کمی این زمین زرخیز ایران را به صورت آبادی بیرون بیاورد.
اینکه شاهزاده محمد هاشم میرزا به من حمله کردند نظر به این است که حالا یک بصیرتی پیدا کردهاند به کرمان ولی بنده از جنابعالی خیلی بصیرترم و چند سفر به آن جا رفتهام استدعا میکنم در این مورد هیئت دولت و مخصوصاً آقای وزیر جنگ یک توجه مخصوصی بفرمایند که این امر انشاءالله بخوبی انجام بگیرد و اسباب تشکر اهالی کرمان و بلوچستان و نمایندگان کرمان بشود و مقصود ما به عمل آید.
رئیس- دستور روز شنبه را بنده معین میکنم بعد اگر آقایان اظهاراتی دارند چه راجع به دستور چه راجع به مطالب دیگر بفرمایند. اولاً راپُرت ۱۲۶ کمیسیون بودجه راجع به بودجه دربار. ثانیاً بودجه معارف. آقای دانش (اجازه)
دانش- بنده هم راجع به بودجه معارف عرض داشتم که جزء دستور شود.
رئیس- آقای تدین (اجازه)
تدین- مقصود بنده هم بودجه معارف بود.
رئیس- آقای نصرتالدوله
نصرتالدوله- در جواب تقاضائی که آقای وزیر خارجه فرمودند راجع به اینکه در یک قسمت از بودجه وزارت خارجه که از مجلس گذشته نسبت به بعضی از اقلام آن که طرح شده است کمیسیون تجدید نظر بکند چون بنده سابقه دارم و میدانم در صورتی که وزارت خارجه این تقاضا را بکند از برای شنیدن اظهارات وزارت خارجه حاضر هستند لهذا میتوانم این تقاضای ایشان را بپذیرم.
رئیس- آقای شیخالرئیس (اجازه)
شیخالرئیس- آقای رفعتالدوله در ضمن نطق شان فرمودند ما خیال میکنیم بلوچستان بلوک کرمان است و تصور کردند هر کس به یک جائی نرفته از آن جا اطلاع ندارد خیر، از زوری جغرافیا و غیره ممکن است شخص اطلاع پیدا کند و این توهین به وکلای مجلس شورای ملی است ما همچو خیالی نکردیم و محتاج به کنایه هم نبود.
وزیر مالیه- بنده تقاضای فوریت آن لایحه را کردم که برای دستور روز شنبه معین بفرمائید.
رئیس- این لایحه باید به کمیسیون برود.
وزیر مالیه- بنده فوریت آن را تقاضا کردم.
رئیس- پس می فرمائید به کمیسیون نرود؟
وزیر مالیه- بلی اگر امشب هم ممکن بود تقاضا میکردم ولی چون وقت گذشته استدعا دارم بدون مراجعه به کمیسیون در مجلس مطرح شود.
رئیس- در هر صورت چون تقاضای وجه است یک شور دارد حالا که می فرمائید به کمیسیون بودجه نرود روز شنبه تشریف بیاورید به فوریتش رأی گرفته میشود.
(مجلس ۳ ساعت و نیم از شب گذشته ختم شد)
رئیس مجلس- مؤتمنالملک