تفاوت میان نسخههای «سخنان وزیر دارایی درباره گزارش کمیسیون نفت و پس گرفتن لایحه قرارداد الحاقی گس - گلشائیان مجلس شورای ملی ۵ دی ۱۳۲۹»
Bellavista (گفتگو | مشارکتها) (صفحهای جدید حاوی ' '''سخنان وزیر دارایی درباره گزارش کمیسیون نفت و پس گرفتن لایحه قرارداد الحاقی...' ایجاد کرد) |
Bellavista (گفتگو | مشارکتها) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
− | + | {{سرصفحه پروژه | |
+ | | عنوان = [[تصمیمهای مجلس]] | ||
+ | [[روز نفت]] | ||
+ | | قسمت = | ||
+ | | قبلی = [[مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری شانزدهم]] | ||
+ | | بعدی = [[درگاه:نفت|درگاه نفت]] | ||
+ | | یادداشت = | ||
+ | }} | ||
'''سخنان وزیر دارایی درباره گزارش کمیسیون نفت و پس گرفتن لایحه قرارداد الحاقی گس - گلشائیان مجلس شورای ملی ۵ دی ۱۳۲۹''' | '''سخنان وزیر دارایی درباره گزارش کمیسیون نفت و پس گرفتن لایحه قرارداد الحاقی گس - گلشائیان مجلس شورای ملی ۵ دی ۱۳۲۹''' |
نسخهٔ ۱۵ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۵۵
مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری شانزدهم | تصمیمهای مجلس | درگاه نفت |
سخنان وزیر دارایی درباره گزارش کمیسیون نفت و پس گرفتن لایحه قرارداد الحاقی گس - گلشائیان مجلس شورای ملی ۵ دی ۱۳۲۹
آقای وزیر دارایی ـ آقایان نمایندگان محترم چند روز است که گزارش کمیسیون نفت راجع به قرارداد الحاقی مورخ ۲۶ تیرماه ۱۳۲۸ که در تاریخ ۲۸ ماه مزبور در من لایحهای به مجلس شورای ملی تقدیم شده در جلسه علنی دارالشورای کبری مورد بحث بوده و چند نفر از آقایان نمایندگان محترم به عناوین مختلفه از قبیل موافق و مخالف موافق مشروط مخالف مشروط و نظایر آن مطالبی اظهار فرمودند و نطقهایی در اطراف موضوع ایراد کردند بنده قبل از آنکه وارد موضوع و بحث بشوم لازم میدانم که توجه آقایان را به این نکته جلب نمایم که آقایانی که در ظرف این چند روز از پشت این تریبون اظهاراتی کردند و سعی کردند با بیانات و نطقهای خود مطالبی را تذکر بدهند دارای سمت وکالت و بالطبع مصونیت بوده و بنده که الان مطالبی را میخواهم به عرض برسانم وزیر و مطابق قانون مملکت مسئول و بالطبع مثل آقایان نمایندگان محترم چنانکه باید وشاید آزادی بیان نداشته و از این نظر اگر نتوانم مثل آقایانی که قبلاً در اینجا نطقهایی فرمودند داد سخن بدهم علت آنستکه به عرض رساندم و اگر سخن را کوتاه میکنم و ا ز ذکر عبارات پر حرارت خودداری مینمایم فقط از این نظر بوده والا شاید قدرت بیان بنده کمتر از آقایانی نباشد (حاذقی ـ کم لطفی میفرمایید چرا آزادی ندارید) (اردلان ـ شما هر مطلبی دارید بفرمایید) آقایان محترم: خلاصه اظهارات دور و درازی که در اینجا راجع به قرارداد الحاقی مورخ ۲۶ تیرماه ۱۳۲۸ شدهاست آنست که باید صنعت نفت در کشور ملی شود (نمایندگان اقلیت ـ صحیح است) ناطقین محترم سعی کردند با ذکر امثله و شواهدی صحت این تقاضای خود را ثابت کنند و پیشنهادی هم راجع به این موضوع به امضای چند نفر از آقایان نمایندگان تقدیم ریاست مجلس شورای ملی کردند خیلی خوشوقت میشدم اگر بدانم این اظهارات چه مربوط به دستور مجلس شورای ملی است
دستور مجلس رسیدگی به گزارش کمیسیون نفت است که در تاریخ ۱۳۲۹/۹/۱۹ تدوین و به مجلس شورای ملی تقدیم شدهاست خلاصه گزارش آن است که:
کمیسیون مخصوص نفت که از طرف مجلس شورای ملی در اواخر خرداد ماه برای رسیدگی به لایحه دولت تشکیل شده بود پس از مذاکرات و مطالعات به این نتیجه رسیده که قرارداد الحاقی ساعد ـ گس کافی برای استیفای حقوق ایران نیست لذا مخالفت خود را با آن اظهار میدارد دستور مجلس رسیدگی به این گزارش و این نتیجه بودهاست و بنده هر قدر در ظرف این چند روز دقت کردم و توجه کردم که بفهمم نسبت به این گزارش از طرف آقایان محترمی که در آنجا نطق فرمودند چه نظری اتخاذ شدهاست متأسفانه هیچ چیز در بیانات ایشان گفته و شنیده نشد جز این مطلب چیزی که بیشتر مورد تعجب بود این بود که آقایان پیشنهادی راجع به ملی شدن صنایع نفت داده بودند و مطابق مرسوم و معمول اگر اظهاراتی راجع به پیشنهاد خود داشتند میبایستی موقعی که پیشنهاد طرح و بحث میشد اظهار میداشتند نه اینکه گزارش کمیسیون را که در دستور مجلس قرار گرفته اصولاً مورد توجه قرار نداده و اظهارات خارج از موضوع راجع به آن بنمایند با توجه به این مقدمه که کلیه اظهاراتی که از طرف ناطقین در اینجا شد اصلاًمربوط به دستور نبود و خارج از دستور و موضوع بود (آزاد ـ این مربوط به رئیس مجلس است به تو مربوط نیست) لازم میداند که به بعضی از اظهارات آقایان ناطقین محترم در ضمن بیانات بس دور و درازی خواستند ثابت نمایند که نفت ایران متعلق به ملت ایران بوده و برای اثبات این معنی به بیانات وزیر امور خارجه انگلستان و منشور ملل متفق که مواد خام در هر کشور متعلق به خود آن کشور میباشد استناد نمودند و حال آنکه به عقیده بنده این استدلالات به هیچ وجه لزوم نداشته و به اصطلاح توضیح واضحات است زیرا در اینکه کلیه منابع طبیعی مملکت متعلق به ملت ایران است به هیچ وجه تردیدی نیست اعم از اینکه این مسئله در منشور ملل متفق ذکر میشد یا نمیشد در این اصل مسلم کوچکترین تردیدی جایز نبود و چنانچه منابع نفتی جنوب متعلق به ملت و مملکت ایران نبود نمیتوانست مورد قراردادی به عنوان یک امتیاز قرار گیرد کما اینکه در امتیاز نامهای که در سنه ۱۹۳۳ امضا شده و از تصویب مجلس شورای ملی گذشته به هیچ وجه نفت ایران به کسی واگذار نشدهاست بلکه در ماده اول صراحتاً ذکر شدهاست که حق تفحص و استخراج و تصفیه و حاضرکردن و فروش نفت برای تجارت برای مدت معینی به آن شرکت واگذار شدهاست. بنابراین تصدیق میفرمایید اگر ما مالک نفت خود نبودیم نمیتوانستیم چنین امتیازنامه را امضا نمائیم (دکتر بقائی ـ ما امضا نکردهایم) و لذا این نوع بیانات و عدم توجه به اصول کاملاً شگفتآور بوده و از طرف دیگر ذکر آن نه تنها لزومی نداشته و ندارد بلک قطعاً به ضرر کشور بوده و چون ممکن است اذهان و افکار عمومی را مشوب سازد ذکر و تکرار آن مایه نهایت تأسف است. یکی از آقایان ناطقین محترم در ضمن بیانات خودشان خواستند اینطور جلوه بدهند کلیه امور این مملکت برطبق میل و اراده شرکت نفت انجام میگیرد. (صحیح است) حتی کار را به جایی رساندند که نبودن لولهکشی را در تهران و برنامههای فرهنگی ما را نتیجه مداخلات مستقیم و تمایلات شرکت نفت تشخیص دادند.
صورت مذاکرات مجلس بهترین دلیل صحت این اظهارات است ـ آقایان در ضمن بیانات مفصل خودشان یا تصریحاً یا تلویحاً کار را به جایی رساندند که برای این شرکت در داخله مملکت قدرتی مافوق تمام قدرتها قائل شدند بنده میخواستم در اینجا از گفتن و اظهار این مراتب با کمال تأثر اظهار تاسف بکنم (مکی ـ از بیانات خودتان) و با صدای رسا بگویم که این قبیل اظهارات نه تنها برخلاف واقع است بلکه مخالف شئون و حیثات ملت کهن سال ایران بوده و ایراد چنین بیاناتی ناشی از یک حس حقارت شخصی است (دکتر بقائی ـ پس بفرمایید شاهرخ را که آورد؟) و اگر اجازه بدهید چون یکی از آقایان نمایندگان مخالف دولت برای اثبات اظهارات خود عبارات لاتینی در مجلس گفتند من هم بر خلاف میل خودم میگویم که این نوع ازاظهارات ناشی از طرز فکری است که آنرا به فرانسه کمپلکس دیفرریته (Complex dinferiarite) میگویند. (دکتر بقائی ـ پس بفرمایید شاهرخ را کی آورد؟)
آقایان ما اگر بخواهیم با این طرز فکر امور مهمه و مؤثره مملکت را مورد طرح و بحث و تحقیق و تدفیق قرار دهیم نتیجهای که خواهیم گرفت جز عجز مطلق و زبونی چیزی نخواهد بود (دکتر بقائی - پس شاهرخ را کی آورد؟) به عقیده بنده اظهار این گونه مطالب خلاف واقع در این مکان مقدس یعنی در جایی که مظهر آزادی و استقلال مملکت ایران است نتیجه جز آنکه شئون و حیثیات کشور لطمه وارد ساخته و استقلال چندین هزارساله ما در معرض هر نوع اتهام و بدنامی قرار نخواهد داشت (مکی ـ آنهایی که تشکیل ایران آزاد در آلمان میدهند چی؟) آقایان مخالفین دولت سعی کردند شرحی راجع به تاریخ ایرلند و اندونزی و مبارزاتی که این ملل برای آزادی خود نمودند بیان کنند بیانات آنها به قسمی بود که میخواستند بگویند ما امروز در وضعی که بهتر از وضع چندین سال پیش این ملل بود قرار نگرفتهایم. من در عین اینکه مبارزات این ملل و مبارزات کلیه ملل جهان را برای حصول آزادی خود تحسین و تمجید میکنم به هیچ وجه منالوجوه نه به نام یک نفر وزیر بلکه به نام یک نفر ایرانی نمیتوانم اجازه بدهم که ملت شریف و کهنسال ایران را که در طول تاریخ چندین هزارساله خود همیشه ثابت کردهاست که بزرگترین علاقه را به استقلال خود دارد با مللی که به تازگی استقلال خود را بدست آوردهاند مورد سنجش و مقایسه قرار دهند و با این بیانات احساسات این ملت را که در تمام جریانات پیچیده و در هم دنیا رشد و استقلال سیاسی خود را به منصه ظهور رسانیده جریحهدار سازند (دکتر بقائی ـ آقای نخست وزیر گفتند ملت ایران لیاقت ندارد).
آقایان نمایندگان محترم: بنده تصور نمیکنم که اگر ملتی بخواهد حق از حقوقی خود را استیفا نماید برای رسیدن به این مقصود صلاح باشد که خود را زبون و بیچاره و دستگاههای خود را فاسد و خدمتگزاران خود را ننگین و لکهدار جلوهگر سازد آیا تصور نمیفرمایید این اظهارات که لوای وطن پرستی پیچیده شده فقط به این منظور و مقصود گفته شدهاست. که خواستهاند ملتی در تاریخ خود در مقابل مصائبی واقع شده که کمتر ملتی نظایر آن را دیده باشد از مبارزات فاتح و سربلند بیرون آمده تحقیر کنند بیش از این بحث در این موضوع را جایز نمیدانم زیرا یقین دارم نبوغ ملت ایران و آتش مقدسی که در سینه هر یک از افراد این مملکت دائماً مشتعل است یعنی حس وطن و قومپرستی همیشه روشن بوده و این قبیل اظهارات نمیتواند حس شهامت و شجاعت ملت ایران را از بین ببرد و ملتی را که به استقلال خود ذاتاً علاقمند است متزلزل و مردد سازد از این مسائل افکار میگذرم و وارد بحث دیگری میشویم. یکی از آقایان ناطقین محترم خواست با استناد به یک سلسله از مباحث قضائی بعضی از مطالب را اینجا ثابت نماید حتی برای اثبات اظهارات خود به حقوق روم و الواح دوازده گانه استنادنمود این همه معلومات واطلاعات واقعاً باعث تحسین است ولی خوب بود میفرمودند که آیا موافق هستند که هر موقع که خلاف قانونی بشود متخلف مجاز خواهد بود که به این اصل از حقوق روم استناد بکند یعنی بگوید نجات ملت ناقض قوانین بوده و من به تشخیص خود حق داشتم قانون را نقض بنمایم بنده نمیخواهم به هیچ وجه وارد این بحث بشوم چون این بحث خطرناکی است و ممکن است عواقب وخیمی را در برداشته باشد زیرا این اصل از حقوق روم که برای یکی از ناطقین محترم هم وزن کوه دماوند طلا قیمت داشت برای دولت و ملتی که میخواهد تابع قانون باشد به پشیزی ارزش ندارد.
یکی از موضوعاتی که آقایان ناطقین محترم سعی کردهاند آنرا با استناد به یک سلسله مطالب که به قول خودشان ادله و براهین قطعیه بود و به نظر بنده فقط یک سلسله بیاناتی بیش نیست این مطلب بود که یک دولتی صرفاً از نظر اینکه دارای حق حاکمیت است میتواند زیر امضای خود بزند و تعهداتی را که قبول کردهاست از بین ببرد و با استناد به حق حاکمیت خود قراردادهایی را که امضاء نمودهاست ملغیالاثر تشخیص دهد (دکتر بقائی ـ امضاءکننده قرارداد گفت بزور بود) آقایان محترم من یقین قاطع دارم که شما با اتخاذ چنین رویه موافق نباشید و آن را جایز نشمارید چه رسد به اینکه آنرا تأیید کنید. زیرا دولت دائماً با اشخاص اعم از افراد یا شخصیتهای حقوقی طرف بوده و با آنها پیمانهایی منعقد میکند آیا میتواند به صرف اینکه ایرادی نسبت به یک پیمان دارد و برای خود حق حاکمیت قائل است یک جانبه قراردادها را باطل کند (دکتربقائی ـ باطل است) و معلوم نیست اگر چنین رویه اتخاذ شود نتیجه آن چه خواهد بود و احترام پیمانها و قراردادها که دولت ایران همیشه معتقد به رعایت آنها بودهاست چه خواهد شد (آزاد ـ هر قراردادی که مخالف منافع ملت ایران باشد ارزش ندارد) (مکی ـ این بیانات را باید نماینده شرکت نفت بکند.) آقایان محترم در جلسه قبل شورای ملی جناب آقای دکتربقائی در ضمن بحث در اطراف نظریات خود و در ضمن اینکه دفاع از ملی شدن نفت میکردند اظهار میکردند که ما تصفیه خانه نمیخواهیم میتوانیم نفت خام را به فروش برسانیم و حتی از این نیز تجاوز کرده و گفتند احتیاج به چاه نفت نداریم و باهمان وسایل فلاحتی قدیم زندگانی خود را ادامه خواهیم داد من نمیدانم ایشان تا چه حد در این فکر و عقیده خود راسخ هستند (دکتر بقائی ـ ماده ۹۰) ولی میخواستم بدانم که آیا اگر واقعاً نتیجه عملیات و تصفیهخانه آبادان و مسدود شدن چاههای نواحی نفتخیز خوزستان (دکتر شایگان ـ و از کارافتادن جنابعالی) باشد آیا این کار به نفع و صلاح ملت ایران است؟ (دکتر بقائی ـ به نفع شما نخواهد بود به نفع ملت ایران خواهد بود) تصور کنیم امروز مطابق نظر و میل ایشان تصفیهخانه آبادان تعطیل شود آیا نتیجه جز اینکه درحدود سی هزار نفر کارگر بیکار شود برای ما خواهد داشت فرض کنیم استخراج نفت از چاهها از بین رفته و منابع نفتی مسدود شود آیا این عمل ملازمه با بیکاری هزارها کارگر نخواهد داشت (دکتربقائی و شما هم وزیر نخواهید شد) تصور کنیم نظر ناطق محترم عملی بشود و تمام دستگاههای نفت خوزستان و کرمانشاهان تعطیل گردد آیا بر این تصمیم نتیجه جز آنکه در حدود صد هزار نفر بیکار میشوند و در حدود اقلاً دویست هزار نفر بستگان و اقوام آنها بی نان گردند مترتب خواهد بود تصور بفرمایید روزی به چنین نتیجه که میل آقایان است برسیم آیا آنوقت باید مثل قرون سالفه با شتر و کجاوه مسافرت کنیم و یا آنکه مجبور بشویم تقریباً یک میلیون تن مواد نفتی را که مصرف سالیانه کشور است با دادن میلیونها لیره از خارج وارد کنیم – من میخواستم از آقایانی که این مسائل را در اینجا طرح میکنند سوال کنم برفرض رسیدن به این منظوری که آقایان دارند ممکن است به من بگویند که ما واردات کشور را در چنین روزی از کجا و از چه منبعی باید تأمین کرده با چه ارزی باید احتیاجات یومیه و اولیه خود را از خارج بخریم ـ آقایان گفتن این مطالب بسیار سهل و سادهاست اما مواجه شدن با خطر بیکاری و بی نانی هزاران هزار نفر و بهم خوردن و متلاشی شدن وضع بازرگانی و اقتصادی کشور مسائل و مشکلاتی است که در صورت بروز و حدوث مسلط شدن برآن کاری بس مشکل و عظیم است. (دکتر بقائی ـ ولی وقتی که دست خائنین کوتاه شد آسان میشود) (صالح – اینها سفسطهاست) در این موقع لازم میدانم توجه حضار محترم را به یک نکته اساسی معطوف دارم و آن این است آقایانی که طرح ملی کردن نفت را پیشنهاد کردهاند و در اطراف آن استدلال نمودهاند این قسم جلوه دادهاند که ملی کردن یعنی مصادره نمودن و خواستهاند با این عبارت اذهان را مشوب نموده و اینطور وانمود بکنند که چنانچه تصمیمی برملی شدن نفت گرفته شود تمام دستگاهها و مؤسسات نفتی جنوب بلاعوض در تصرف دولت درآمده و از آن بابت یک شاهی و یک دینار نباید پرداخت و حال آنکه آقایان نمایندگان محترم به خوبی مسبوقند که مقصود از ملی کردن صنایع به معنای فرنگی و دولتی کردن آن به معنای ایرانی مصادره آن نیست بلکه باید مؤسسات را تقویم کرد و وجه آن را پرداخت و معلوم نیست از چه محل باید این مبلغ را پرداخت.
مسئله دیگری را که لازم میداند که به آن اشاره کند که لفظ ملی شدن شاید زیاد دلچسب باشد اما معلوم نیست نتایج آن چه خواهد بود (دکتر شایگان ـ شما دیگر وزیر نخواهید بود) زیرا تجربه به ما نشان دادهاست جایی که مبادرت به ملی کردن نفت نمودهاست جز خسران و زیان ندامت و پشیمانی چیزی ندیده و بدست نیامده وآن مملکت مکزیک است که در سال ۱۹۳۸ تأسیسات نفتی را جبراً از دست صاحب امتیاز منتزع ساخته و از آن تاریخ خود به استخراج آن اقدام نمود دولت مکزیک تصور میکرد که این ترتیب فواید اقتصادی زیادی برای آن کشور در بر خواهد داشت و حال آنکه نتایجی که بدست آمد برعکس چیزی بود که امیدوار بودند زیرا بازارهای آن کشور از دست رفته و فروش نفت قابل صدور این کشور در بازارهای خارجی یکی از مشکلترین مسائل دولت مکزیک را تشکیل داد و اگر یکی دو سال قبل از جنگ دولتهای آلمان و ایتالیا نفت مکزیک را نمیخریدند بکلی بازار خرید آنها از کف میرفت از طرف دیگر محاکم دول غیر حاضر نبودندعمل دولت مکزیک را غیر قانونی بشناسند و بالنتیجه محمولات نفتی مکزیک را جزو دارایی شرکتهایی که دولت مکزیک امتیاز را از دست آنها گرفته بود میدانستند کما اینکه یکی از دادگاه کشور فرانسه که به هیچ وجه در مشاجرات و اختلاف مکزیک با صاحبان صنایع نفتی دخیل و علاقمند نبود در سال ۱۹۳۸ محمولات نفتی را که دولت مکزیک حمل کرده بود جزو دارایی یکی از شرکتهایی که امتیاز از دست او گرفته شده بود شناختند و رأی داد که آن را به شرکت مزبور تسلیم نمایید (دکتر بقائی - شما خودتان باورتان میآید؟) ارقام ذیل نتیجه ملی کردن نفت را در مکزیک کاملاً در نظر آقایان محترم نمایندگان مجسم میسازد محصول نفت در سال ۱۹۲۱ یعنی موقعی که ملی نشده بود در حدود ۲۸ میلیون تن بوده و حال آنکه در سال ۱۹۴۹ فقط در حدود ۸ میلیون تن بودهاست و متجاوز از ۷۰ درصد کاهش داشتهاست که مقادیر گزافی مواد نفتی تصفیه شده از کشورهای خارج وارد نماید (دکتر بقائی - هیچکدام از اینها صحیح نیست) ضمناً نکته بسیار مهم و حساس آنست نمیتوان بدون فکر و تعمق تصمیمی اتخاذ نمود و سکنه کشور را دچار بدبختی و سرمایه و هستی ملتی را گرفتار ورشکستگی نمود جای تردید نیست که با وضع کنونی جهانی ملی کردن صنعت نفت در ایران جز ایجاد بدبختی و بیکار نمودن جمعی مردم مستمند و فقر و فاقه خانواده و کسان آنها نتیجه دیگری نخواهد داشت (آزاد ـ الان فقر عمومی نتیجه همین است) (دکتر بقائی ـ از حالا هم بدتر میشود؟) چنین مسئولیتی را دولت (دکتر بقائی ـ دولت انگلستان) نمیتواند عهده بگیرد و فقط آن را از نظر تظاهر خودنمائی تلقی نماید بلکه بایستی صریحاً در پیشگاه نمایندگان محترم به عرض برساند چنین عملی برخلاف مصالح مملکت بوده و هر کس چنین پیشنهادی مینماید مسئولیت بسیار بزرگ و شدیدی را در پیشگاه تاریخ کشور کهن سال ایران عهده دار خواهد بود (آزاد ـ و شرکت نفت) دولت وظیفه دارد (مکی ـ آقای وزیر: بهداریتان میگوید حق ندارید بگویید دولت چون من مخالفم) (وزیر بهداری ـ من به آقای آزاد گفتم چرا به دولت توهین میکنید) صراحتاً از پشت این تریبون این مسئله مهم را به اطلاع عموم افراد رسانده و با کمال صمیمیت و خلوص نیت بگوید ما نیز مثل همه شماها میهنپرست بوده قلوب ما آکنده از مهر میهن و علاقه به وطن است وظیفه ماست که این حقایق را با صراحت و بطور قطع به سمع شما برسانیم تا اگر روزی در نتیجه تبلیغات سوء و بیانات بیمورد تصمیماتی اتخاذ شود مسئولیت آن به عهده دولت نبوده و همه ملت ایران بداند روی چه نظریات و افکاری این قبیل مسائل با وجود تذکر دولت عملی شدهاست مسئله نفت امروز به نحوی شدهاست که هر دقیقه و ساعتی از طرف اقلیت نغمه جدیدی ساز میشود یک روز در کمیسیون نفت دولت را متخلف از قانون ۲۹ مهر ماه ۱۳۲۶ تشخیص کرده و قسمت اخیر قانون مزبور را بدین قسم تفسیر میکنند مقصود مقنن از استیفای حق الغای قرارداد ۱۹۳۳ بودهاست و وقتی که گفته میشود این تفسیر قانون است دولت چنین حقی را نداشته و ندارد و بعلاوه امتیاز از تصویب مجلس گذشته و دولت حق ندارد مصوبات مجلس را لغو کند بنا به شهادت اوراق صورت مذاکرات کمیسیون پس از چند روز تغییر لحن داده و میگویند دولت مکلف به الغاء نبوده بلکه موظف بودهاست لایحه الغای امتیاز نامه را به مجلس پیشنهاد کند و وقتی که به آنها جواب داده میشود که دولت چنین تکلیفی را نداشته و اگر واقعاً طرفدار الغاء هستند چرا خودشان طرح الغاء را پیشنهاد نمیکنند؟ و یا اگر واقعاً معتقد به این مسئله هستند وقتی که در ادوار گذشته طرح الغاء به آنها پیشنهاد میشود چرا از امضای آن استنکاف مینمایند چون جوابی ندارد میگویند مطالعات ما کافی نبوده و موقعی که مواجه با یک استدلالات محکمی میشوند و میدانند که این اظهاراتشان به هیچ وجه پایه و اساس قانونی ندارد نغمه جدیدی آغاز کرده و طرح ملی شدن را که آنهم در حقیقت الغای قرارداد است و یقیناًهیچگونه مطالعاتی در اطراف آن نکردهاند صرفاً برای بازار گرمی پیشنهاد میکنند و حتی در پشت تریبون صراحتاً می گویند با الغاءمخالفیم ولی اوله آنرا بعداً میگوئیم و به جای آنکه دلیل و برهان بیاورند متصدیان امر را مورد حمله قرار داده و از هیچگونه اسنادی خودداری نمیکنند و یا اینکه با وجود متن صریح گزارش کمیسیون که خودشان امضاء کردهاند و به هیچ وجه تصمیمی که گرفتهاند قرارداد الحاقی را رد نکردهاند (دکتر بقائی ـ پس چی را رد کردهاست؟) و صرفاً چون آنرا کافی برای استیفای حقوق ایران ندانستهاند مخالفت خود را به آن اظهار داشتهاند این مسئله را در جراید وابسته به خود رد و بطلان قرارداد وانمود میکنند و تظاهر به آن مینمایند. (آزاد ـ روی شرکت نفت سفید باشد) کاش میدانستم وزیر اسبق دارایی ایران که بر حسب تصویب دولت وقت قرارداد الحاقی را امضاء کردهاست مرتکب چه گناهی شده (دکتر بقائی ـ اگر توضیحی که میدادم گوش میدادید میفهمیدید) که باید او را مورد هرگونه حمله و تهمتی قرارداده و از پشت این تریبون او را خائن بخوانند مگر قرارداد الحاقی که در ۲۶ تیر ماه ۱۳۲۸امضاء شدهاست چه حق تازه برای شرکت نفت انگلیس و ایران قائل گشته و چه مزایای جدیدی به صاحبان امتیاز دادهاست آقای گلشائیان وزیر دارایی وقت برحسب وظیفه که قانون مهر ماه ۱۳۲۶ برای دولت قائل شده بوده با نمایندگان شرکت وارد مذاکره گشته و پس از مدتها بحث و شور با تصویب دولت قراردادی امضاءکرده که نسبت به امتیاز نامه ۱۹۳۳ دارای مزایای مالی مهمی بودهاست و قطعیت آن را هم طی قانون اساسی منوط به تصویب قوه مقننه کرده این موضوع هر قدر هم که مخالفین بخواهند آن را کوچک جلوه دهند بسیار مهم و بزرگ بوده و انکار آن در حقیقت انکار بدیهیات است مثلاً طبق امتیاز نامه ۱۹۳۳ حقالامتیاز دولت از برای هر تن 4 شلینگ تشخیص شده بوده و قرارداد الحاقی این ۴ شلینگ را به ۶ شلینگ ترقی داده یعنی حقالامتیاز را پنجاه درصد بالا برده آنهم با تمام شرایط و مزایایی که برای چهار شلینگ پیشبینی شده بود یعنی همان قسم که چهار شلینگ حقالامتیاز در قرارداد ۱۹۳۳ تضمین شده به طلا بوده این ۶ شلینگ هم تضمین شد به طلا است و یا اینکه قرارداد الحاقی مالیات را که در امتیاز نامه ۱۹۳۳ نه پنس تشخیص شده بود به یک شلینگ ترقی داده که آنهم تضمین شده به طلا است و یا اینکه حق ایران را در ذخایر عمومی که طبق امتیازنامه ۱۹۳۳ سالها بعد قابل پرداخت بوده فوراً و سالیانه قابل پرداخت تشخیص کرده و پرداخت این ذخایر را هم که سابقاً مالیات بر درآمد دولت انگلستان از آنها کسر میشده طبق صریح قرارداد الحاقی بدون کسر مالیات بر درآمد انگلستان مقرر داشته و یا آنکه قیمت اصلی مواد نفتی را که در امتیاز نامه ۱۹۳۳ با تخفیف ده درصد پیش بینی شده بود با تخفیف ۲۵ درصد قائل گشتهاست بنده میخواستم بدانم آیا امضای یک چنین قراردادی که میلیونها لیره عایدات دولت را زیاد میکند و مزایای آن محرز است که مثلاً در سال ۱۹۵۰ کلیه حقوق ایران را که طبق قرارداد ۱۹۳۳ بالغ بر۱۵ میلیون لیره بالغ میسازد و بالطبع حقالامتیاز دولت ایران را برای هر تن نفت استخراج شده به یک لیره و کسری تلقی میدهد یعنی از مقایسه با حقالامتیازهایی که در نواحی نفتخیز مجاور ایران از قبیل عراق و کویت و عربی سعودی پرداخت میشود حقالامتیاز ایران را بالاتر و بیشتر میکند آیا امضای یک چنین قراردادی خیانت به کشور بوده (دکتر بقائی ـ بلی) و امضاءکننده آن خائن و مزدور اجنبی است (دکتر بقائی - بلی و دفاع کنندهاش) آقایان شخصی که مسئولیتی داشت زحمتی کشیده و مزایایی تحصیل کرده و قدر متیقن چیز تازهای به کسی نداده و حتی در مقابل مطالبه شرکت که حقی را که در ضمن ماده ۱۱ قرارداد ۱۹۳۳ پیش بینی شده حاکی از این که بعد از سی سال باید در مالیاتها تجدید نظر شود از بین ببرند کوچکترین تزلزلی از خود نشان نداده بلکه زیر بار این مطالبه نرفته و نتوانستهاست توفیق بیشتری بدست آورد (صحیح است) (دکتر بقائی ـ شما هم نخواهید توانست) آیا چنین شخصی به نظر شما خائن است (دکتر بقائی ـ بله) آیا دولتی که این قرارداد را تأیید میکند که طبق آن چهل میلیون لیره باید اضافه پرداخت بشود و به واسطه عدم تعیین تکلیف پرداخت نشده مرتکب خیانتی شدهاست (دکتربقائی ـ کاملاً بلی) گفت:
- اگر بر پری چون ملک زآسمان
- به دامن در آویزدت بدگمان
- مپندار گر شیر و گر روبهی
- کز ایشان به مردی و حیلت رهی
(دکتر بقائی بی مهری نکنید) یقین دارم اگر دولت چند برابر مزایایی که بدست آمده بدست بیاورد باز هم به نظر شما خائن خواهد بود و من ایمان قاطع دارم که اگر احیاناً اکثریت مجلس و یا دولتی امضاء قرارداد داد ۱۹۳۳ را در نظر میگرفت صرفاًچون شما با آن دولت مخالف بودید این موضوع را نیز دلیل برخیانت او قرارداده و عکس مطالبی را که امروز میگویید، می گفتید (حائریزاده - ابداً) کما اینکه در دوره چهاردهم مجلس که یکی از آقایان نمایندگان مجلس طرح الغای امتیازنامه ۱۹۳۳ را به شرح زیر «مجلس شورای ملی امتیاز نفت جنوب را که دوره استبداد به شرکت دارسی واگذار شده و در دوره دیکتاتوری نیز آنرا تمدید و تمجید نمودهاند به موجب این قانون الغاء مینماید» پیشنهاد نمود و با اصرار و التجاع و التماس و زاری از جناب آقای دکتر مصدق امضای آنرا استدعا کرد جناب معظم له به استدعای او توجه نکرده و از امضای آن استنکاف فرمودند. زیرا مخالفین دولت هر واقعه که در نتیجه قهر طبیعت در کشور رخ بدهد و فرضاً اگر کسوفی و خسوفی واقع شود مسئولیت آن را به عهده دانسته و آنرا دستاویز قرارداده و برای بازار گرمی نطقها و بیاناتی میفرمودید. دیگر بیش از این نمیخواهم وقت مجلس محترم شورای ملی را بگیرم (دکتر بقائی ـ بگیرید) ولی لازم میدانم این نکته را تذکردهم که آیا در این موقع که دنیا گرفتار تشنجات شدیدی شدهاست و گرفتار صلح و صفا سلامت نوع بشر را تهدید میکند آیا در چنین موقعی بهتر نیست که نظریات و افکار شخصی را کنار گذاشته و به جای آنکه افکار عامه را تهییج و اذهان مردم را مشوب نموده و مردم را به جان یکدیگر انداخته حسن وحدت و اتحاد و اتفاق را تقویت کنیم (مکی ـ تسلیم شرکت نفت بشویم) و به جای اینکه خادمین به مملکت را مورد تیرتهمت قرار دهیم با آنها تشریک مساعی کرده و تا حدی که میتوانیم سعی کنیم از آلام و مصائب ملت بکاهیم (دکتر بقائی ـ جناب آقای فروهر خادم به مملکت هستند) آقایان محترم دولتها میآیند و میروند (دکتر بقائی - و به کسی کاری ندارند) طول وکالت آقایان محدود به دورههای قانونی مجلس شورای ملی است از بدو مشروطیت ایران تاکنون که متجاوز از چهل سال از عمر آن میگذ رد دولتهای متعدد آمدهاند و مجلسهای متعدد تشکیل شده و عمر خود را به پایان رسانیدهاند یعنی مقاماتی که شما و ما داریم موقتی است اما یک چیز همیشه باقی و برقرار است و آن ایران عزیز و ملت کهنسال ایران است (صحیح است) بیاییم و به جای تولید حس انزجار و به جای کاشتن تخم نفاق و دورویی همانطوری که گفتم در این دنیای پر آشوب دست وحدت و یگانگی به یکدیگر بدهیم (دکتر بقائی - و به شرکت نفت) بیا که موقع صلح است و دوستی و سلامت، به شرط آنکه نگوییم زآنچه رفت حکایت (دکتر بقائی ـ به به به به احسنت شعر را تکرار بفرمایید) (خنده نمایندگان) در خاتمه نظر به اینکه کمیسیون مخصوص نفت لایحه قرارداد الحاقی را جهت استیفای حقوق ایران کافی ندانسته دولت این لایحه را مسترد میدارد تا طبق قانون ۲۹ مهر ۱۳۲۶ در حقوق کشور اقدام ونتیجه را به عرض مجلس شورای ملی برساند (همهمه شدید و تعرض نمایندگان)
آزاد - خیانت کردند خائنها هفت تیر میخواهند گلوله میخواهند.(چند نفر از نمایندگان ـ خائنها)
دکتر بقائی ـ بوین گفته آقای رئیس سؤال فرمودید بوین کیست بوین آن کسی است که امر کرد بیایند این حرفها را بزنند.
کشاورز صدر - دولت را برای این کار استیضاح میکنم.
مکی - حق ندارند پس بگیرند.
دکتر بقائی ـ حق ندارند.
مکی ـ من مخبرکمیسیونم میخواهم عرضی بکنم.
حائریزاده ـ دولت لایحه نیاورد که استرداد بکند.
تیمورتاش ـ چی را استرداد میکند؟
مکی - من مخبر کمیسیون هستم میخواهم توضیح بدهم میخواهم بگویم همهاش را دروغ گفته.
رئیس - بفرمایید بنشینید نظم را رعایت کنید.
مکی ـ آقا چرا نمیگذارید صحبت بکنیم پس دیکتاتوری است.
تیمورتاش - ما اجازه خواستیم صحبت بکنیم.
مکی - آقا ما باید صحبت بکنیم.
رئیس ـ شما بروید بنشینید تا من اجازه بدهم.
مکی - چشم مینشینم.
سنندجی ـ آقای رئیس تنفس بدهید.
مکی ـ تنفس چی بدهد بگذارید صحبت بکنیم دروغ گفته راجع به نفت مکزیک این مجلهاش است.
جمال امامی ـ بنده اجازه خواستم موافق هم هستم.
کشاورز صدر ـ دولت را استیضاح میکنم.
مکی ـ بوین را باید استیضاح کرد.
کشاورز صدر ـ کار بدی کردید آقای وزیر دارایی.
مکی ـ بنده مخبر کمیسیون هستم میتوانم توضیح بدهم.
رئیس - وقتی استرداد کردند دیگر توضیح ندارد دیگر صحبت ندارد.
مکی ـ این برخلاف سابقهاست که مخبرکمیسیون را اجازه نمیدهید صحبت کند.
رئیس - آخر استرداد کردهاند.
مکی ـ آخر حق ندارند استرداد کنند این گزارش کمیسیون است لایحه نیست.
دکتر بقائی ـ نمیتوانند پس بگیرند ملت حق خودش را خواهد گرفت و صنایع نفت ملی خواهد شد.
تیمورتاش ـ ملی هم نخواهد شد و به این ترتیب هم پیش نخواهد رفت.
رئیس ـ آقای جمال امامی بفرمایید (مکی ـ این بر خلاف سابقهاست چرا نمیگذارید من که مخبرهستم صحبت کنم)