تفاوت میان نسخه‌های «دیوان شمس/آنک جانش داده‌ای آن را مکش»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|آنک جانش داده‌ای آن را مکش|ور ندادی نقش بی‌جان را مکش}}
 
{{ب|آنک جانش داده‌ای آن را مکش|ور ندادی نقش بی‌جان را مکش}}
 
{{ب|آن دو زلف کافر خود را بگو|کای یگانه اهل ایمان را مکش}}
 
{{ب|آن دو زلف کافر خود را بگو|کای یگانه اهل ایمان را مکش}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۲۳

' دیوان شمس (غزلیات) (آنک جانش داده‌ای آن را مکش)
از مولوی
'


آنک جانش داده‌ای آن را مکش ور ندادی نقش بی‌جان را مکش
آن دو زلف کافر خود را بگو کای یگانه اهل ایمان را مکش
آفتابا روی خود جلوه مکن چند روزی ماه تابان را مکش
چون تو سیمرغی به قاف ذوالجلال بازگرد و جمله مرغان را مکش
در میان خون هر مسکین مرو جز قباد و شاه خاقان را مکش
گر مرا دربان عشقت بار داد از سر غیرت تو دربان را مکش
گر فضولم من که مهمان توام شرط نبود هیچ مهمان را مکش
مست میدانم ز می‌دانم خراب شیشه مشکن مست میدان را مکش
شمس تبریزی تویی سلطان من بازگشتم باز سلطان را مکش