تفاوت میان نسخه‌های «دیوان شمس/بر آستانه اسرار آسمان نرسد»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|بر آستانه اسرار آسمان نرسد|به بام فقر و یقین هیچ نردبان نرسد}}
 
{{ب|بر آستانه اسرار آسمان نرسد|به بام فقر و یقین هیچ نردبان نرسد}}
 
{{ب|گمان عارف در معرفت چو سیر کند|هزار اختر و مه اندر آن گمان نرسد}}
 
{{ب|گمان عارف در معرفت چو سیر کند|هزار اختر و مه اندر آن گمان نرسد}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۲۸

' دیوان شمس (غزلیات) (بر آستانه اسرار آسمان نرسد)
از مولوی
'


بر آستانه اسرار آسمان نرسد به بام فقر و یقین هیچ نردبان نرسد
گمان عارف در معرفت چو سیر کند هزار اختر و مه اندر آن گمان نرسد
کسی که جغدصفت شد در این جهان خراب ز بلبلان ببرید و به گلستان نرسد
هر آن دلی که به یک دانگ جو جوست ز حرص به دانک بسته شود جان او به کان نرسد
علف مده حس خود را در این مکان ز بتان که حس چو گشت مکانی به لامکان نرسد
که آهوی متأنس بماند از یاران به لاله زار و به مرعای ارغوان نرسد
به سوی عکه روی تا به مکه پیوندی برو محال مجو کت همین همان نرسد
پیاز و سیر به بینی بری و می‌بویی از آن پیاز دم ناف آهوان نرسد
خموش اگر سر گنجینه ضمیرستت که در ضمیر هدی دل رسد زبان نرسد