تفاوت میان نسخههای «دیوان شمس/شدم ز عشق به جایی که عشق نیز نداند»
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| یادداشت = | | یادداشت = | ||
}} | }} | ||
+ | {{شعر}} | ||
{{ب|شدم ز عشق به جایی که عشق نیز نداند|رسید کار به جایی که عقل خیره بماند}} | {{ب|شدم ز عشق به جایی که عشق نیز نداند|رسید کار به جایی که عقل خیره بماند}} | ||
{{ب|هزار ظلم رسیده ز عقل گشت رهیده|چو عقل بسته شد این جا بگو کیش برهاند}} | {{ب|هزار ظلم رسیده ز عقل گشت رهیده|چو عقل بسته شد این جا بگو کیش برهاند}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۵ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۲۷
' | دیوان شمس (غزلیات) (شدم ز عشق به جایی که عشق نیز نداند) از مولوی |
' |
شدم ز عشق به جایی که عشق نیز نداند | رسید کار به جایی که عقل خیره بماند | |
هزار ظلم رسیده ز عقل گشت رهیده | چو عقل بسته شد این جا بگو کیش برهاند | |
دلا مگر که تو مستی که دل به عقل ببستی | که او نشست نیابد تو را کجا بنشاند | |
متاع عقل نشانست و عشق روح فشانست | که عشق وقت نظاره نثار جان بفشاند | |
هزار جان و دل و عقل گر به هم تو ببندی | چو عشق با تو نباشد به روزنش نرساند | |
به روی بت نرسی تو مگر به دام دو زلفش | ولیک کوشش میکن که کوششت بپزاند | |
چو باز چشم تو را بست دست اوست گشایش | ولی به هر سر کویی تو را چو کبک دواند | |
هر آنک بالش دارد ز آستان عنایت | غلام خفتن اویم که هیچ خفته نماند | |
میانه گیرد آهو میانه دل شیری | هزار آهوی دیگر ز شیر او برهاند | |
چو در درونه صیاد مرغ یافت قبولی | هزار مرغ گرفته ز دام او بپراند | |
هر آن دلی که به تبریز و شمس دین شده باشد | چو شاه ماه به میدان چرخ اسب دواند |