تفاوت میان نسخه‌های «دیوان شمس/ننگ عالم شدن از بهر تو ننگی نبود»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ورود خودکار مقاله)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|ننگ عالم شدن از بهر تو ننگی نبود|با دل مرده دلان حاجت جنگی نبود}}
 
{{ب|ننگ عالم شدن از بهر تو ننگی نبود|با دل مرده دلان حاجت جنگی نبود}}
 
{{ب|عشق شیرینی جانست و همه چاشنی است|چاشنی و مزه را صورت و رنگی نبود}}
 
{{ب|عشق شیرینی جانست و همه چاشنی است|چاشنی و مزه را صورت و رنگی نبود}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۱۴

' دیوان شمس (غزلیات) (ننگ عالم شدن از بهر تو ننگی نبود)
از مولوی
'


ننگ عالم شدن از بهر تو ننگی نبود با دل مرده دلان حاجت جنگی نبود
عشق شیرینی جانست و همه چاشنی است چاشنی و مزه را صورت و رنگی نبود
عشق شاخیست ز دریا که درآید در دل جای دریا و گهر سینه تنگی نبود
ساحل نفس رها کن به تک دریا رو کاندر این بحر تو را خوف نهنگی نبود
صورت هر دو جهان جمله ز آیینه عشق بنماید چو که بر آینه زنگی نبود
کار روبه نبود عشق که هر روبه را حمله شیر نر و کبر پلنگی نبود