تفاوت میان نسخههای «سخنان علیاحضرت شهبانو فرح پهلوی هنگام گشایش سمپوزیوم مرکز ایرانی مطالعه فرهنگها، بنیاد شهبانو - باغ فردوس ۲۸ مهر ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی»
جز (added Category:مرکز ایرانی مطالعه فرهنگها using HotCat) |
جز (added Category:سال ۲۵۳۶ شاهنشاهی using HotCat) |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
[[رده:سخنرانیهای شهبانو فرح پهلوی]] | [[رده:سخنرانیهای شهبانو فرح پهلوی]] | ||
[[رده:مرکز ایرانی مطالعه فرهنگها]] | [[رده:مرکز ایرانی مطالعه فرهنگها]] | ||
+ | [[رده:سال ۲۵۳۶ شاهنشاهی]] |
نسخهٔ ۲ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۸:۳۸
سخنان علیاحضرت شهبانو فرح پهلوی هنگام گشایش سمپوزیوم مرکز ایرانی مطالعه فرهنگها، بنیاد شهبانو - باغ فردوس ۲۸ مهر ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی
علیاحضرت سمپوزیوم مرکز ایرانی مطالعه فرهنگها را پیش از نیمروز در بنیاد شهبانو فرح در باغ فردوس گشودند و خطوط اصلی و وظایف این مرکز را سخنرانی که ایراد فرمودند، روشن ساختند.
خانمها، آقایان:
با سرور فراوان سمپوزیومی را که اینهمه شخصیتهای بلندپایه از سراسر جهان در آن گرد آمدهاند، میگشایم.
جهان شرق که ما بدان وابستهایم و جهان غرب که بیش از یک قرن است ما ایرانیان با شیفتگی و نگرانی به آن چشم دوختهایم، به دورهای از جاذبه متقابل پای نهادهاند. در غرب که به فاصله چند هزار کیلومتر از جامعه ایران و شبه قاره هند جای گرفته، درک پیچ و خمهای تصوف یا سیر ماجراهای سرگیجهآور اندیشه هندی بیآنکه انسان خود را در آنها ببازد، دشوار جلوه میکنند. برای شرق به هیچ روی ساده نیست که اندیشه و شیوههای غرب را که ما را به سوی خود کشیدهاند، در چشماندازهای خوب غرب جای دهد. اینها واقعیتهای خارجی هستند که کنجکاوی ما بیآنکه منتظر زمینه تاریخی و پیدایش آنها بشود در مییابد. جهان ما از شرق گرفته تا غرب، یعنی کم و بیش همه جا، با در هم آمیختگی اسلوبها و فقدان دورنمایی راستین روبرو است. روشنبینی ما درست از لحظهای به تاریک خواهد گرایید که گسترش غولآسای ماشینیسم که از غرب آغاز ده و از چند دهه پیش به شرق پای گذاشته روانهای ما را تسخیر کند و ما را از هر جستجوی دیگر بازدارد چرا که تکنولوژی خود در روزگار ما بدل به ایدئولوژی نوین جامعههای در راه صنعتی شدن گشته و توجیه کننده همه هدفها و پیروزیها به شمار میآید.
گفتگو بین شرق که هنوز بطور کامل فرمانروای وسایل فنی تازه به دست آمده خویش نیست ولیک هنوز شعور درک حقیقت غایی ورای ظواهر را از دست نداده است و غرب که کلید صنعت را به دست دارد ولیک با نگرانی در جستجوی رمز از دست رفته رابطه با عالم معناست، دیگر امری برای سرگرمی نبوده بلکه شرط زیستن و بازماندن است. بنابراین، اگر بناست که از تقلید دو سویه به مرحله گفتگو پای نهیم لازم است که روشنبینیهایی در داد و ستد خویش وارد کنیم.
تجربه شگفتآور
ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی خویش در طی قرون تجربه شگفتآوری از برخوردها به دست آورده است. هنر و باستانشناسی به ما میآموزد که این تجربه از همان زمان تولد ایران آغاز شده است. زمانی که آریاییها به این سرزمین پای گذاشتند یعنی سرزمینی که نام خود را نیز بر آن نهادهاند، آنها با دو قوم از باستانیترین قومهای آسیا یعنی قوم اورارتور در شمال غرب و ایلامها در جنوب غربی برخورد کرده و از این راه به میراث تمدنهای بینالنهرین دست یافتند. داریوش فرزند نخستین شاهنشاهی ایران یگانه برای بنیاد نخستین اثر جهانی از ایران ملتهای بسیاری از آسیا را گرد هم آورد و لیک ترکیبی که او از آنها پدیدآورد همانند هیچکدام نبود. این نخستین شاهکار کلاسیک ایرانی است. نتیجه برخورد با قومهایی که از دوردستها آمده و اندیشههای نوی به همراه میآوردند همان فراز و نشیبهایی که پیوسته در پی قرون تکرار شدهاند.
وظایف مرکز
کمتر کشوری را میتوان یافت که این چنین در محل برخورد جریانهایی که در طی قرون، جهان ما را از دریای چین تا کرانههای آتلانتیک تکان دادهاند، قرار گرفته باشد. شاید سرنوشت تاریخی هیچ کشوری آن را به این صراحت به عنوان مرکز گفتگوی تمدنها نگردیده باشد و این نامی است که ما برای مؤسسهای با کارکردی بینالمللی برگزیدهایم. از آغاز تاریخ در سرشت ما بوده که مسایل بزرگ فلسفه جهانی را طرح کرده و گفتگو را تا نهایت مرزهای جهان شناخته شده ادامه دهیم، چرا که هیچ گفتگویی با روشنبینی جریان نخواهد یافت مگر آنکه ما نخست موقعیت خود را بشناسیم.
وظیفه دیگر این مؤسسه عبارت است از بیان خطوط اساسی اندیشه و هنر ایرانی، یعنی هنری که از تمام هنرهای بزرگ آسیا کمتر شناخته شده و در اروپا به سادگی آن را با هنر همسایگان مسلمان ما که این همه از آن بهره گرفتهاند اشتباه میکنند. در واقع باید گفت که این مرکز بیشتر کوشش خود را صرف بررسی تمدنهای بزرگ آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین خواهد کرد و در عین حال خواهد کوشید وجه افتراق و اشتراک آنها را نشان دهد. این سومین وظیفه مرکز بشمار میآید.
چهارمین وظیفه «مرکز» عبارت است از بررسی جریانهای مسلط اندیشه غربی و نیروهای محرکه آن. اینها به فراوانی ما را تحت تأثیر قرار دادهاند و اگر امروز بخواهیم آنچه را که من هم اکنون درهم آمیختگی اسلوبها نامیدم مشخص کنیم، باید با نیرویی فراوان دگرگونیها و همگونیهای شیوه اندیشه شرق و غرب را بررسی کنیم. با قرار دادن مسایل در دورنمای دو جانبه خویش با شناختن اینکه آنها چه هستند و ما چه هستیم، شاید روزی بتوانیم به آفرینش جدیدی دست یابیم. اگر گشایش دروازههای ایران به روی جهان خارج نتایج بیاندازه مثبتی دربرداشته به این دلیل است که این گشایش بر اساس اعتقادی ژرف یعنی ایمان به ویژگی فرهنگها و احترام به هویت فرهنگی همه ملتها بنا شده است. من گمان میکنم که امروز نیز اگر چنین ایمانی در بین نباشد گفتگوی تمدنها به نزدیکی ملتها نخواهد انجامید.
خانمها، آقایان، آرزوی موفقیت در کارهایتان را دارم.