تفاوت میان نسخههای «سخنرانی اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در مجلس ملی تونس ۲۸ فروردین ماه ۱۳۴۸»
(صفحهای تازه حاوی «{{سرصفحه پروژه | عنوان = محمدرضا شاه پهلوی آریامهر|اعلیحضرت همایون محمدرضا ش...» ایجاد کرد) |
|||
خط ۵: | خط ۵: | ||
| قبلی = [[برنامه عمرانی چهارم]] | | قبلی = [[برنامه عمرانی چهارم]] | ||
| بعدی = [[روزشمار انقلاب شاه و مردم]]}} | | بعدی = [[روزشمار انقلاب شاه و مردم]]}} | ||
+ | |||
+ | |||
+ | ۲۸ فروردین ۱۳۴۸ | ||
+ | |||
+ | بیانات شاهنشاه در مجلس ملی تونس | ||
+ | |||
+ | آقای رئیس، نمایندگان محترم، | ||
+ | |||
+ | |||
+ | |||
+ | برای من مایه کمال خوشوقتی است که امروز به عنوان رئیس کشوری که با مملکت شما روابط دوستی و تفاهم عمیق دارد، با نمایندگان محترم ملت تونس صحبت میکنم. | ||
+ | |||
+ | از سخنان محبتآمیزی که درباره من و ملتم بیان داشتید، بسیار متشکرم و برای گروه پارلمانیِ دوستی ایران و تونس، که به ابتکار شما تشکیل شدهاست، آرزوی موفقیت دارم. | ||
+ | |||
+ | دو شب پیش، در ضیافت حضرت رئیسجمهوری، متذکرشدم که مودت دو ملت ما متکی بر سابقهای بسیار طولانی است و چنین پیوند ممتدی طبعاً باعث میشود که ما روحیات یکدیگر را به آسانی درک کنیم و به اصطلاح در غم و شادی خویش شریک باشیم. | ||
+ | |||
+ | ما از هنگامی که عصر جدید تاریخ تونس پس از جنگ جهانی دوم آغاز شد، پیوسته با علاقه و تحسین شاهد پیشرفتهای وسیع سیاسی و اجتماعی و اقتصادی کشور شما تحت رهبری رئیسجمهوریِ عالیقدر آن، بودهایم و مخصوصاً خوشوقت بودهایم که این پیشرفتها بر اساسی استوار و واقعبینانه انجام گرفتهاست. | ||
+ | |||
+ | شاید طی چنین راهی مستلزم شکیبایی بیشتر و کسب موفقیتهایی بیسروصداتر از راههای حاد و پر جنجال باشد، ولی مسلماً فقط این راه است که سرانجام به پیشرفت مطمئن و همهجانبه یک جامعه منتهی میشود، درصورتی که آن راههای دیگر، جز موفقیتهایی موقتی و غالباً کاذب همراه ندارد و تقریباً همیشه جامعهای را که بدان راه یافتهاست پس از مدتی کوتاه در جایی عقبتر از نقطه شروع، قرارمیدهد. | ||
+ | |||
+ | ما خوب میدانیم که در دنیای پیشرفته کنونی، دیگر تظاهر به ترقی درد هیچ ملتی را دوانمیکند، بلکه ملتها به پیشرفت واقعی و اصیل احتیاج دارند. به همین دلیل در دنیای امروزی، معیار قدرت ملل بیش از آنکه جبنه مادی داشتهباشد، متناسب با شخصیت و ارزش انسانی افراد هر ملت است، و اگر افراد یک ملت از رشد فکری و آموزش پیشرفته و تخصص در کار برخوردار نباشند، مدرنترین وسایل تکنیکی و کاملترین سلاحهای در دست آنها نتیجهای عاید نخواهدکرد. به عبارت دیگر، امروزه هیچ ملتی نمیتواند برای خود توقع مقامی شایسته در جامعه بزرگ بشری داشتهباشد، مگر آنکه افراد آن در شرایط لازم این شایستگی، یعنی از تربیت و فرهنگی عالی، اقتصادی مترقی و سالم و عدالت اجتماعی گستردهای برخوردار باشند. | ||
+ | |||
+ | اگر میبینیم که با وجود سپریشدن عصر استعمار کلاسیک، همچنان قسمت مهمی از ملل دنیای کنونی ما با استعمار نوین دست به گریبانند، برای آن است که هنوز این ملل از چنگ عوامل واقعی ضعف، یعنی از جهل، از فقر، از بیماری، از تعصبات و تبعیضات گوناگون، از بیعدالتیهای اجتماعی، رهایی نیافتهاند، در صورتی که بسیاری از آنها از سرزمینهایی پربرکت و از منابع زیرزمینی غنی و امکانات طبیعی فراوان برخوردارند. | ||
+ | |||
+ | اگر تصورکنیم که صرفاً پند و موعظه یا رعایت منصفانه اصول اخلاقی و انسانی خواهدتوانست از استعمار نوین این جوامع توسط سازمانها و جوامع پیشرفته جلوگیری کند، مسلماً مردمی سادهلوح خواهیمبود، زیرا این سوءاستفاده فقط وقتی از میان خواهدرفت که به طور قاطع راه بر عواملی که امکان چنین سوءاستفادهای را به دیگران میدهند از میان رفتهباشد. | ||
+ | |||
+ | کشور شما که در قاره افریقا قرارداد و کشور ما که در قاره آسیا است، از این لحاظ دارای این وجه مشترک هستند که در عین آنکه هر دو به خانواده بزرگ ملل اسلامی تعلق دارند، هر کدام میباید به علت سیاست واقعبینانه خود در حل مسایلی که به قاره آنها مربوط است و خارج از مسایل دنیای اسلامی قراردارد، نقش مؤثری ایفاکنند، زیرا متأسفانه این دو قاره امروزه بیش از هر جای دیگر جهان کانون تشنجات و بحرانهای بزرگ هستند. | ||
+ | |||
+ | در افریقای تازهنفس و نوخاسته، اکنون به همان اندازه که عوامل وحدت و همکاری و سازندگی وجوددارند، عوامل مختلف پراکندگی و نفاق عرض وجود میکنند. مضافاً به اینکه هنوز سیاست ظالمانه تبعیض نژادی که وجدان بشری را بیش از هر چیز جریحهدار میکند، بر قسمت وسیعی از آن حکمفرما است. | ||
+ | |||
+ | همچنین در آسیای کهنسال ما، عوامل گوناگون نفاق وجوددارند که بسیاری از نیروهای مادی و معنوی و منابع انسانی و طبیعی این قاره را که میتوانند و میباید در راه سازندگی به کار افتند، صرف تخریب و پراکندگی میکنند. | ||
+ | |||
+ | البته ممکن است برای تسکین این بحرانها، به طور موقت و غالباً با دخالت نیروها و عوامل خارجی، راه حلهایی پیداشود، ولی مسلم است که راه حل اساسی و پایدار رفع مشکلات، برطرفشدن علل اصلی این بحرانها یعنی ایجاد جوامعی سالم و مترقی و نیرومند است. | ||
+ | |||
+ | یکی از نخستین نتایج ایجاد چنین جامعههای سالمی، این است که این جوامع دیگر احتیاج به تظاهرِ به قدرت، که بسیاری از بحرانها از آن سرچشمه میگیرد، نخواهندداشت، زیرا همه میدانیم که از نظر روانشناسی غالباً این قدرتنماییهای ظاهری، عکسالعمل ضعف است. اگر جامعه یا زمامداری خود را واقعاً قوی احساس کند، احتیاجی بدین تظاهرِ به قدرت، نخواهدداشت. | ||
+ | |||
+ | امروزه هر ملتی باید این حقیقت را بپذیرد که دوران ماجراجوییها و جاهطلبیهای ملی سپری شدهاست و اکنون باید پیروزیهای واقعی را فقط در صحنه رقابیتهای مشروع برای نیل به مدارج بالاتری از ترقی اجتماعی جستجوکرد. | ||
+ | |||
+ | در این میان، دنیای اسلامی که ما و شما افتخار عضویت آن را داریم، وظایف سنگینتری به عهده دارد، زیرا وارث سنن فرهنگی و مدنی عظیمی است که حقاً مسئولیت ادامه آنها و الهام از آنها را برای ایفای نقش مؤثری متناسب با گذشته پرافتخار خود در جهان آینده دارد. دنیای اسلامی ما میباید بر اساس مواریث انسانی عالیه خویش، یکی از طراحان جامعه بشری آیندهای باشد که در آن دو جنبه مادی و معنوی، دو واقعیت پیشرفتهای فوقالعاده علم و تکنیک و اصول و موازین عالی اخلاقی با ترکیب مناسبی به هم آمیخته باشند. | ||
+ | |||
+ | در راه تقبل این مسئولیت از یک طرف ضروری است که هر کشور اسلامی در داخل مرزهای خود در پیریزی جامعهای هر چه مترقیتر و پیشرفتهتر بکوشد و از طرف دیگر ملل اسلامی بر اساس اصول عالیهای که سرمشق مذهبی و معنوی آنها است، با یکدیگر نزدیک شوند و نیروهای خویش را در راهی مثبت و سازنده به هم پیوند دهند تا بتوانند به صورت قدرتی واقعی منافع حقه این ملل و منافع جامعه بشری را هر چه بهتر تأمین کنند. | ||
+ | |||
+ | عالم اسلامی امروز در حدود ششصدمیلیون نفر از مردم روی زمین را شامل میشود و اگر این عده با داشتن سرزمینهایی پهناور و منابع طبیعی نامحدود و با اتکا به میراث عظیم معنوی اسلامی، خود را با دانش و تکنیک پیشرفته امروزی مجهز سازند و به جای نفاق و خودخواهی، واقعبینانه راه اتحاد و پیوستگی در پیش گیرند، نه تنها مسایل ناگواری که امروز در پیش روی آنها قرار دارد حل خواهدشد، بلکه این نیروی عظیم مادی و معنوی خواهدتوانست نقشی را که حقاً شایسته آن است، به نفع عالم بشریت ایفاکند. | ||
+ | |||
+ | کشور من همیشه به این رسالت تاریخی و بشری خود ایمان داشته و وفادار بودهاست و میدانیم که مملکت شما نیز امروزه با رهبری خردمندانه رئیسجمهوری خویش و با روح منطق و واقعبینی که الهامبخش همه شما نمایندگان محترم ملت تونس است، بدین رسالت خویش کاملاً وقوف دارد و صمیمانه امیدوارم که این نزدیکی و اشتراک مساعی نه تنها در پیشرفت همه اعضای جامعه اسلامی جهان، بلکه در تقویت صلح و تفاهم بینالمللی و ایجاد دنیای سعادتمندتر اثری قاطع داشتهباشد. | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۴:۵۰
برنامه عمرانی چهارم | اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران | روزشمار انقلاب شاه و مردم |
۲۸ فروردین ۱۳۴۸
بیانات شاهنشاه در مجلس ملی تونس
آقای رئیس، نمایندگان محترم،
برای من مایه کمال خوشوقتی است که امروز به عنوان رئیس کشوری که با مملکت شما روابط دوستی و تفاهم عمیق دارد، با نمایندگان محترم ملت تونس صحبت میکنم.
از سخنان محبتآمیزی که درباره من و ملتم بیان داشتید، بسیار متشکرم و برای گروه پارلمانیِ دوستی ایران و تونس، که به ابتکار شما تشکیل شدهاست، آرزوی موفقیت دارم.
دو شب پیش، در ضیافت حضرت رئیسجمهوری، متذکرشدم که مودت دو ملت ما متکی بر سابقهای بسیار طولانی است و چنین پیوند ممتدی طبعاً باعث میشود که ما روحیات یکدیگر را به آسانی درک کنیم و به اصطلاح در غم و شادی خویش شریک باشیم.
ما از هنگامی که عصر جدید تاریخ تونس پس از جنگ جهانی دوم آغاز شد، پیوسته با علاقه و تحسین شاهد پیشرفتهای وسیع سیاسی و اجتماعی و اقتصادی کشور شما تحت رهبری رئیسجمهوریِ عالیقدر آن، بودهایم و مخصوصاً خوشوقت بودهایم که این پیشرفتها بر اساسی استوار و واقعبینانه انجام گرفتهاست.
شاید طی چنین راهی مستلزم شکیبایی بیشتر و کسب موفقیتهایی بیسروصداتر از راههای حاد و پر جنجال باشد، ولی مسلماً فقط این راه است که سرانجام به پیشرفت مطمئن و همهجانبه یک جامعه منتهی میشود، درصورتی که آن راههای دیگر، جز موفقیتهایی موقتی و غالباً کاذب همراه ندارد و تقریباً همیشه جامعهای را که بدان راه یافتهاست پس از مدتی کوتاه در جایی عقبتر از نقطه شروع، قرارمیدهد.
ما خوب میدانیم که در دنیای پیشرفته کنونی، دیگر تظاهر به ترقی درد هیچ ملتی را دوانمیکند، بلکه ملتها به پیشرفت واقعی و اصیل احتیاج دارند. به همین دلیل در دنیای امروزی، معیار قدرت ملل بیش از آنکه جبنه مادی داشتهباشد، متناسب با شخصیت و ارزش انسانی افراد هر ملت است، و اگر افراد یک ملت از رشد فکری و آموزش پیشرفته و تخصص در کار برخوردار نباشند، مدرنترین وسایل تکنیکی و کاملترین سلاحهای در دست آنها نتیجهای عاید نخواهدکرد. به عبارت دیگر، امروزه هیچ ملتی نمیتواند برای خود توقع مقامی شایسته در جامعه بزرگ بشری داشتهباشد، مگر آنکه افراد آن در شرایط لازم این شایستگی، یعنی از تربیت و فرهنگی عالی، اقتصادی مترقی و سالم و عدالت اجتماعی گستردهای برخوردار باشند.
اگر میبینیم که با وجود سپریشدن عصر استعمار کلاسیک، همچنان قسمت مهمی از ملل دنیای کنونی ما با استعمار نوین دست به گریبانند، برای آن است که هنوز این ملل از چنگ عوامل واقعی ضعف، یعنی از جهل، از فقر، از بیماری، از تعصبات و تبعیضات گوناگون، از بیعدالتیهای اجتماعی، رهایی نیافتهاند، در صورتی که بسیاری از آنها از سرزمینهایی پربرکت و از منابع زیرزمینی غنی و امکانات طبیعی فراوان برخوردارند.
اگر تصورکنیم که صرفاً پند و موعظه یا رعایت منصفانه اصول اخلاقی و انسانی خواهدتوانست از استعمار نوین این جوامع توسط سازمانها و جوامع پیشرفته جلوگیری کند، مسلماً مردمی سادهلوح خواهیمبود، زیرا این سوءاستفاده فقط وقتی از میان خواهدرفت که به طور قاطع راه بر عواملی که امکان چنین سوءاستفادهای را به دیگران میدهند از میان رفتهباشد.
کشور شما که در قاره افریقا قرارداد و کشور ما که در قاره آسیا است، از این لحاظ دارای این وجه مشترک هستند که در عین آنکه هر دو به خانواده بزرگ ملل اسلامی تعلق دارند، هر کدام میباید به علت سیاست واقعبینانه خود در حل مسایلی که به قاره آنها مربوط است و خارج از مسایل دنیای اسلامی قراردارد، نقش مؤثری ایفاکنند، زیرا متأسفانه این دو قاره امروزه بیش از هر جای دیگر جهان کانون تشنجات و بحرانهای بزرگ هستند.
در افریقای تازهنفس و نوخاسته، اکنون به همان اندازه که عوامل وحدت و همکاری و سازندگی وجوددارند، عوامل مختلف پراکندگی و نفاق عرض وجود میکنند. مضافاً به اینکه هنوز سیاست ظالمانه تبعیض نژادی که وجدان بشری را بیش از هر چیز جریحهدار میکند، بر قسمت وسیعی از آن حکمفرما است.
همچنین در آسیای کهنسال ما، عوامل گوناگون نفاق وجوددارند که بسیاری از نیروهای مادی و معنوی و منابع انسانی و طبیعی این قاره را که میتوانند و میباید در راه سازندگی به کار افتند، صرف تخریب و پراکندگی میکنند.
البته ممکن است برای تسکین این بحرانها، به طور موقت و غالباً با دخالت نیروها و عوامل خارجی، راه حلهایی پیداشود، ولی مسلم است که راه حل اساسی و پایدار رفع مشکلات، برطرفشدن علل اصلی این بحرانها یعنی ایجاد جوامعی سالم و مترقی و نیرومند است.
یکی از نخستین نتایج ایجاد چنین جامعههای سالمی، این است که این جوامع دیگر احتیاج به تظاهرِ به قدرت، که بسیاری از بحرانها از آن سرچشمه میگیرد، نخواهندداشت، زیرا همه میدانیم که از نظر روانشناسی غالباً این قدرتنماییهای ظاهری، عکسالعمل ضعف است. اگر جامعه یا زمامداری خود را واقعاً قوی احساس کند، احتیاجی بدین تظاهرِ به قدرت، نخواهدداشت.
امروزه هر ملتی باید این حقیقت را بپذیرد که دوران ماجراجوییها و جاهطلبیهای ملی سپری شدهاست و اکنون باید پیروزیهای واقعی را فقط در صحنه رقابیتهای مشروع برای نیل به مدارج بالاتری از ترقی اجتماعی جستجوکرد.
در این میان، دنیای اسلامی که ما و شما افتخار عضویت آن را داریم، وظایف سنگینتری به عهده دارد، زیرا وارث سنن فرهنگی و مدنی عظیمی است که حقاً مسئولیت ادامه آنها و الهام از آنها را برای ایفای نقش مؤثری متناسب با گذشته پرافتخار خود در جهان آینده دارد. دنیای اسلامی ما میباید بر اساس مواریث انسانی عالیه خویش، یکی از طراحان جامعه بشری آیندهای باشد که در آن دو جنبه مادی و معنوی، دو واقعیت پیشرفتهای فوقالعاده علم و تکنیک و اصول و موازین عالی اخلاقی با ترکیب مناسبی به هم آمیخته باشند.
در راه تقبل این مسئولیت از یک طرف ضروری است که هر کشور اسلامی در داخل مرزهای خود در پیریزی جامعهای هر چه مترقیتر و پیشرفتهتر بکوشد و از طرف دیگر ملل اسلامی بر اساس اصول عالیهای که سرمشق مذهبی و معنوی آنها است، با یکدیگر نزدیک شوند و نیروهای خویش را در راهی مثبت و سازنده به هم پیوند دهند تا بتوانند به صورت قدرتی واقعی منافع حقه این ملل و منافع جامعه بشری را هر چه بهتر تأمین کنند.
عالم اسلامی امروز در حدود ششصدمیلیون نفر از مردم روی زمین را شامل میشود و اگر این عده با داشتن سرزمینهایی پهناور و منابع طبیعی نامحدود و با اتکا به میراث عظیم معنوی اسلامی، خود را با دانش و تکنیک پیشرفته امروزی مجهز سازند و به جای نفاق و خودخواهی، واقعبینانه راه اتحاد و پیوستگی در پیش گیرند، نه تنها مسایل ناگواری که امروز در پیش روی آنها قرار دارد حل خواهدشد، بلکه این نیروی عظیم مادی و معنوی خواهدتوانست نقشی را که حقاً شایسته آن است، به نفع عالم بشریت ایفاکند.
کشور من همیشه به این رسالت تاریخی و بشری خود ایمان داشته و وفادار بودهاست و میدانیم که مملکت شما نیز امروزه با رهبری خردمندانه رئیسجمهوری خویش و با روح منطق و واقعبینی که الهامبخش همه شما نمایندگان محترم ملت تونس است، بدین رسالت خویش کاملاً وقوف دارد و صمیمانه امیدوارم که این نزدیکی و اشتراک مساعی نه تنها در پیشرفت همه اعضای جامعه اسلامی جهان، بلکه در تقویت صلح و تفاهم بینالمللی و ایجاد دنیای سعادتمندتر اثری قاطع داشتهباشد.