تفاوت میان نسخه‌های «حافظ (غزلیات)/دارم امید عاطفتی از جانب دوست»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (clean up using AWB)
 
جز (clean up)
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|دارم امید عاطفتی از جانب دوست|کردم جنایتی و امیدم به عفو اوست}}
 
{{ب|دارم امید عاطفتی از جانب دوست|کردم جنایتی و امیدم به عفو اوست}}
 
{{ب|دانم که بگذرد ز سر جرم من که او|گر چه پریوش است ولیکن فرشته خوست}}
 
{{ب|دانم که بگذرد ز سر جرم من که او|گر چه پریوش است ولیکن فرشته خوست}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ اوت ۲۰۱۶، ساعت ۱۷:۱۶

' حافظ (غزلیات) (دارم امید عاطفتی از جانب دوست)
از حافظ
'


دارم امید عاطفتی از جانب دوست کردم جنایتی و امیدم به عفو اوست
دانم که بگذرد ز سر جرم من که او گر چه پریوش است ولیکن فرشته خوست
چندان گریستم که هر کس که برگذشت در اشک ما چو دید روان گفت کاین چه جوست
هیچ است آن دهان و نبینم از او نشان موی است آن میان و ندانم که آن چه موست
دارم عجب ز نقش خیالش که چون نرفت از دیده‌ام که دم به دمش کار شست و شوست
بی گفت و گوی زلف تو دل را همی‌کشد با زلف دلکش تو که را روی گفت و گوست
عمریست تا ز زلف تو بویی شنیده‌ام زان بوی در مشام دل من هنوز بوست
حافظ بد است حال پریشان تو ولی بر بوی زلف یار پریشانیت نکوست