تفاوت میان نسخههای «لایحه شیخ فضل الله نوری به هنگام بست در عبدالعظیم ۲۵ امرداد ۱۲۸۶»
Bellavista (گفتگو | مشارکتها) جز (رده:انقلاب مشروطه اضافه شد با استفاده از ویکینبشته:ردهساز) |
Bellavista (گفتگو | مشارکتها) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
+ | {{سرصفحه پروژه | ||
+ | | عنوان = [[انقلاب مشروطه]] | ||
+ | [[انقلاب مشروطه - از استبداد صغیر تا فتح تهران]] | ||
+ | | قسمت = | ||
+ | | قبلی = [[مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری نخست]] | ||
+ | | بعدی = [[۲۲ بهمن]] | ||
+ | | یادداشت =}} | ||
'''لایحه شیخ فضل الله نوری به هنگام بست در عبدالعظیم ۲۵ امرداد ۱۲۸۶''' | '''لایحه شیخ فضل الله نوری به هنگام بست در عبدالعظیم ۲۵ امرداد ۱۲۸۶''' |
نسخهٔ کنونی تا ۲۴ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۱۲:۵۱
مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری نخست | انقلاب مشروطه | ۲۲ بهمن |
لایحه شیخ فضل الله نوری به هنگام بست در عبدالعظیم ۲۵ امرداد ۱۲۸۶
بسماللهالرحمنالرحیم
معروض رأی برادران ساکنین تهران و مسلمانان آن سامان میدارد که شما را قسم به حق آن خدایی که به عقیده خودتان او را شناسا هستید و پرستش دارید لحظهای پنبه غفلت را از گوش دل بردارید و با دقت نظری در این بیان قاصر نمائید که به متابعت قول خدا (و ما ارسلنا رسولا الابلسان قومه) جمیع مطالبش قریب به فهم عوام نوشته شده و ببینید اگر نشانی از حقانیت دارد بیتأمل از روی انصاف تصدیق هیئت مهاجرین زاویه مقدمه حضرت عبدالعظیم را بفرمائید تا حدیث شریف مسلم (المسلم من سلمالمسلمون من یده ولسانه) شامل حال شما بشود و مستوجب سخط و غضب پروردگار نشوید و به آواز بلند به همه شما میگویم ای کسانی که نظر به سلسله مخلوقات و آثار آفاقیه و انفسیه و براهین عقلیه و دلائل نقلیه و صیغه الهیه انکار وجود صانع ندارید بلکه بت پرستان هم نظر به آیه شریفه (هؤلاءشفعآؤنا هدالله) بتان خود را شفیعان در نزد خدای منان می دانسته نه خدای زمین و آسمان و از برای خدای خود در خلق واسطهها که انبیاء بودهاند قائلید و محمدبن عبدالله را خاتمالنبیین میدانید و از برای او خلفا و اوصیاء دوازده گانه معتقدید و این اقرار لسانی و اعتقاد قلبی را ایمان خود و اسباب نجات خود دانستهاید و به مقتضای آیه شریفه انماالمؤمنون اخوه هم مذهبان خود را تا چندی قبل برادران دینی و اخلاء ایمانی خود را اصدقاء روحانی یاد میکردید و الفت و زیارت و ضیافت و قضاء حاجت احیاء ایشان و عیادت مرضی و مشایعت موتی ایشان را عبادت و موجب نجات دارین خود میدانستید و ارواح آباء و اجداد و امهات خود را از تلاوت قرآن شاد میساختید و علماء اعلام و پیشوایان اسلام را که نظر به فرمایش علماء امتی کانبیاء بنی اسرائیل مثل پیغمبران میپنداشتید و نظر به فرمایش العلماء ورثه الانبیاء وارثان ایشان واجب الحرمه میدانستید و اگر خطائی از ایشان بنظر میآوردید میگفتید جاهل را به عالم بحثی نیست و هر نقصی را بر جهل خودتان وارد مینمودید و میگفتید چشم کج خویش را بدر آر تا دیده نبیندش به جز راست و به متابعت حضرت ختمی مرتب من اکرم عالماً فقد اکرمنی هرگونه اعانت و خدمات را نسبت به ایشان روامند بودید و هرگاه پریشانی در امور زندگانی روی میداد به فرمایش (الدنیا سجن المؤن و جنتالکافر) خود را تسلیه میدادید و در کثرت ظلم و جور زمان خود را نظر به حدیث به یملؤاللهالارض قسطاً و عدلاً بعد ما ملئت ظلماً و جوراً چون عدالت تامه را منحصر به زمان ظهور حضرت حجت میدانستید لهذا منتظر قدوم معدلت لزوم آن حضرت بودهاید الحال چه واقع شده است میان ما و شما ای صاحبان این عقاید مذکوره در این مدت قلیله که سست عنصری خود را نشان این و آن دادهاید و به محض آنکه صیت مجلس معدلتی از برای طغیان ظلم ظلام و جور و عدوان بلند شد و مجدانه از سلطان عصر خود خلدالله ملکه خواهش نمودید که سلطنت وحدانیه و منفرده اش منبسط در جمعی از نفوس بیرض و متدین دانشمند بشود ولی فقط در امور دولتی تا تسویه به قدر امکان در امور معیشت رعیت پیدا بشود.
ناگهان دیده شد که روزنامههایی بهمرسید در تعداد بیش از هشتاد و شب نامهها و اعلاناتی از این طرف و آن طرف همه آنها محتوی بر سخنان سخیف و کفریات گوناگون و هرزگیهای رنگارنگ و به دست شما ضعفا الایمان افتاد که بدل نمودید ادعیه و اذکار و تلاوت قرآن صباح و مساء و عزاداریهای حضرت سیدالشهدا را به خواندن و تصدیق آنها یا سکوت در آنها در صورتیکه شما همان کسانی بودهاید که در سه سال قبل در مجلس روضه مسجد میرزا موسی از استماع روزنامه حبلالمتین کلکته که نوشته بود مردم کرورها لغواً خرج زیارت خامس آل عبا کنند و یک مشت خاک به اسم تربت آورند و مخارجی در راه حج کنند و در عوض قدری آب شور و تلخ به اسم زمزم آورند صدای خود را در ناله و گریه به آسمان رسانیده بودید الحال از کثرت انس روزنامهها ادراک و شعور شما تغییر کرده و رغبت به معاشرت فرنگیان و فرنگی مآبان و طبیعیان و لامذهبان پیدا کردهاید و جلیس یهود و نصاری و مجوس و فرقه ضاله بابیه شدهاید و مانند کسانی که منکر خدا و رسول و اوصیاء و آیات قرآنیه و اخبار نبویهاند شدهاید و به سخنان بیهوده و وعدههای بی اثر چهار نفر دنیاپرست لامذهب مکار که انتظار آبادی مملکت و زیادتی ثروت و آزادی رعیت را به شما میدهند فریب خوردهاید و از مؤانست علماء و ابراز و اخیار صاحبان دیانت و حجج اسلامیه و مقتدایان نماز خود که مادامالعمر به ایشان اقتدا داشتهاید سرپیچان شده و عداوت ورزیدهاید با خود گفتم سبحان الله مشکل دو تا شد یکی بروز این همه روزنامه کفرآمیز در مدت قلیله از ابتدای بروز این مجلس ملی دوم عود شما مردم نماز جماعت کن مسئله دان شب زندهدار لیالی جمعه حضرت عبدالعظیم از اعتقادات قلبیه و اقاریر لسانیه و تبعیت اهل ضلال در گفتار و رفتار پس هاتف غیبی در حل این دو اشکال به این منوال جوابم داد که این فقیر منزوی که مادامالعمر وقت ضرورت مانند کر و کور و لال مشی بینالناس مینمودی و خود را در قید اطاعت فرمان امیر مؤمنان ترکتالدنیا الخسه شرکائها و کثره عنائها و قله بقائها در آورده بودی و همواره افعال مؤمنین را حمل بر صحت مینمودی و مردم را از اذیت یدی و لسانی سالم گذاشته بودی مگر ملتفت کید اشرار و مکر فجار نشدی که دزدان ایام دنبال بازار آشفته میگردند و هر مجلسی که در این زمان برپا شود و ده نفر در او جمع آیند چهار نفر طبیعی یک نفر بابی و دو نفر فرنگیمآب و سه نفر هم شیعه اثنی عشری آنهم جاهل مرکب یا عامی محض یا تابع شهوت و بنده شکم که معنی فهم را نداند فضلا از آنکه ادراک خیر و شر را بنماید پس چه خواهد بود حال مجلسی که به اسم معدلت منعقد و عددش یک صد و سی نفر از وکلا و منتخبین باشد که البته در این مجلس همه قسم از مردم مذکور خواهند بود بعلاوه حاشیهنشینان که اشتروا مرضات المخلوق بسخط الخالق و در این چند روز دنیا فروختهاند حظوظ اخرویه خود را به دراهم و دنانیر پست دنیا که این مردم سالهای زیادی انتظار امروزی را داشته و تخم تهیه آنرا در اراضی ایران میکاشتند از انعقاد مدارس جدیده اطفال و بردن اطفال نابالغ را به آن مدارس از برای طبیعی کردن ایشان و تشبه به فرنگیان در عینک و چوب دستی و سرپوست خیکی و ستره و شلوار وارسی صدادار و شاشیدن به دیوار برای بردن دین احمد مختار تا امروز این مجلس شورای ملی فراهم شده دست آویز لامذهبی ایشان گردیده و اینگونه روزنامهها را اسباب کار خود کرده و در مستضعفین اسلامیان انداخته و رواج داده اکثر مردم را از بی اطلاعی از حقایق امور فریب داده و از عقاید اولیه که درباره اخیار و ابرار و علما داشتهاند برگشته و ذکر خیر ایشان الحال به سوء و مذهب کثرت حیله و مکر و خدعه و کذب و قساوتشان ای برادر دینی مجلس کجا و مذهب کجا تو رفتی مجلس برای تعدیل امور دولت فراهم کنی یا اظهار مذهب که این روزنامجات را محرک شده و مردمی را برای افساد بر منبر بالا میکنی و گوشه و کنار مجلس چهار نفر را برای تصدیق آنها مینشانی که صدای خود را بلند کنند و سایر مردم را به شور و غوغا آورند و اگر از کفریات آن روزنامهجات سئوال کنی از جمله روزنامه حبلالمتین مذکور در باب زیارت روزنامه ندای وطن فاحشهخانه و شرابفروشی را برای مخارج تنظیمات بلدیه و تعمیر خانهها لازم شمرده و در روزنامه تنبیه علمای مذهب جعفری را به صورت حیوانات کشیده چنانچه در روزنامه زشت و زیبا صورت پیغمبر (ص) و سلطان محمدعلی شاه را در دو صفحه کشیده و پیغمبر (ص) را مقنن سیاست ملکت عربستان گفته و بس و مخالف قرآن شده و متصل در هر انجمنی فریاد زنده باد آزادی و برادری و برابری زنند که به این آوازهای تجری ایشان به جائی رسیده که مرد یهود با طفل مسلم لواط کند و دیگری متعرض زنان عفیفه میشود و از جمله کارها مساوات کردن بین یهود و نصاری و مجوس و مسلمان است که همگی در احکام حدود مساوی باشند پس من به شما میگویم وای بر شما مسلمانان که شما خواندن این روزنامهها را مایه ترقیات و ادراک خود دانستهاید و مخارج زن و بچه خود را صرف آنها کردهاید که از اهل اسلام و علماء برائت پیدا کنید به درجهای که گویا هرگز با ایشان هم کیش نبودهاید و این علماء را که بعد از غیبت کبری حجت بر شما هستند به هزار معایب و اخذ درهم و دینار متهم ساختهاید و مخالف مجلس نامیدهاید با اینکه این مجلس مجلسی باشد که بعض اجزاء آن که بدنام کننده دیگرانند چون شب در آید در خانههای یکدیگر در آیند و تا صبح صرف شراب و عرق و عیش نمایند و ظلمش صد برابر زمان استبداد شاه زیرا که در استبداد اگر یک نفر ظالم بود الحال از اخذ رشوه و ظلمهای گوناگون مجلسیان صد ظالم پیدا شده و جمیع مردم از جمیع کسب و کار و مدد معاش افتادهاند و مخالف اینگونه مجلس را مثل منکر ضروریات دین که نماز و روزه و حج است بی دین شهرت دادهاند ولی علما کسانی هستند که از مهد تا لحد جمیع عبادات و معاملات و عقود و انکحه و ایقاعات و آبادی دین شما به دست ایشان است مگر نه این عداوتها و فتنهها از تأسیس این مجلس شورای ملی شده که از حدوث این امر عظیم و اختلافات مردم برای دزدان دین که زنادقه و آزادی طلبانند بازار آشفته پیدا شد و خود را در مجلس در آورده و امور مجلس را از اهلش گرفته و مجلس را دست آویز عقاید فاسده و افعال شنیعه ساخته و محترمین از ذراری رسول را و اهل عفت و طلاب دینیه آشکارا از چوب ستم مجروح نمایند و جمیع علماء و عوام را بهم انداخته و چون غرضشان تخریب قوانین محمدیه است خوشحالی میکنند و حال آنکه مجلس برای مطالب دولتی تأسیس شده نه برای امور دینی و اگر راست میگویند چرا راضی نشدند که سه چهار فقره مطالب شرعیه که منظور حضرت حجتالاسلام نوری و ممضای علماء بزرگ نجف اشرف دامت برکاتهم است و تلگرافات عدیده و مرقومات کثریه فرستادهاند در نظامنامه اساسی درج شود که این همه تهمتها از آن طرف و لوایح رفع اشتباه از این طرف پیدا نشود یریدون لیطفئوا نورالله بافواههم و یا بیالله الاانیتم نورهای مسلمانان انصاف بدهید آیا این مردم مخرب مجلسند یا کسانی که در ابتداء تأسیس این اساس بزرگ مجلس ملی جد و جهدها کرده و زحمت بی منتهی برای اصلاح قانون خارجه کشیدهاند به محض آنکه برای تهذیب مجلس از منهیات شرعیه در لایحه خود از جانب قاطبه اسلامیان نوشته که این مجلس باید از روی قانون محمدی باشد چهار نفر زنادقه و طبیعیه عکس مراد خود را از این مطلب فهمیده که آزادی مطلق باشد عداوت با آن بزرگواران عداوت ورزیده که ناچار به زاویه مبارکه حضر عبدالعظیم (ع) پناهنده شدهاند و شما این قدر بی توفیق شدهاید که در این زمان امتحان که ادعای یاری امام زمان را دارید عوض آن شمشیر زبان را برداشتهاید و به جان نواب آن حضرت افتادهاید آفرین آفرین بر دین و ایمان شما مگر ندانستهاید که خدا هرگز زمین را از حجت خالی نگذاشته و آن حجت انبیاء بود و یا اوصیاء و بهر پیغمبری از برای امور معاد و معاش امت قانونی در کتب آسمانی فرستاده و پیغمبر ما که اکمل جمیع انبیاء بوده است از برای امتش که اکمل امم سابقه بودهاند قوانینی در قرآن فرستاد که اکمل جمیع قوانین سابقه بوده است که تا روز قیامت بماند و حاجتی به قانون اروپا و آلمان مثلاً نداشته باشد و اگر قانون این پیغمبر خاتم ناقص بود بر خدا لازم بود که بعد از آن حضرت پیغمبری بیاورد و قانون عطا نماید تا حجتش بر خلق ناقص نماند و جزاء سوء اخروی از روی ظلم نشود و میبینیم کسی را نیاورده بلکه قانون آن حضرت را گوشواره گرانبهاء همه مردم خارجه کرده که امروز قوانین خود را از آن قانون اقتباس کردهاند و بعد از انبیاء و اوصیاء علماء تارک هوا حافظ دین خدا و تابع امر مولی مکلفاند و مأمور آن قانونی را که یداً به ید به ایشان رسیده به مردم برسانند و مردم مقلد ایشان باشند پس چرا این امت سرکش طاغی این همه توهین و استخفاف به این علماء مینمایید و در چنین وقتی که از مذاهب مختلفه هرج و مرج بسیار و قتل بیشمار در اکثر بلاد پیدا شده دین و آئین خود را فراموش کرده در نهایت راحت نشستهاید و در صدد فحص از علما با دین و مهاجرین بر نمی آئید که متصل داد دین و صدای وامحمدا وا قرآنا بلند دارند ای اهل اسلام مگر پیغمبرتان نفرموده اهانت عالم اهانت من و اهانت من اهانت خداست و رد بر علما رد بر من و رد بر من رد بر خداست مگر نمیدانستید که هرگونه فسادی ظاهر شود از مخالفت شما است و خللی در دین علماء ظاهرا نخواهد شد ای بسا انبیاء و مرسلین و خلفاء راشدین و علماء عالمین که قتلها در حفظ این دین از جور معاندین دیده و از شتم و طعن و لعن آنها تزکیه حاصل کردهاند ای تابعین هوی و هوس چرا صدای حق علما را به باطل گوش زد مردم عوام میکنید و شیاطین وار در دست و پای مردم ابله افتادهاید و متصل مکاتبات علماء و تلگرافات آقایان و حجج اسلامیه نجف اشرف را مخفی و یا تغییر داده به طبع می رسانید و متصل اشتباه کاری میکنید و از آیات و اخبارخوانی و نویسی خود در منابر و روزنامهجات بیشتر از مهاجرین زاویه مقدسه داد مسلمانی میزنید مانند بی امیه که به آیات و اخبار قتل سیدالشهداء (ع) را واجب کردند و در صدد آن نیستید که چهار روز بعض از اهل منبر مفسد و روزنامههای فاسد را موقوف بدارید و اینهمه انجمنها که اسباب اختلال امور معاش همه مردم است برپا نکنید شاید امر این مجلس عظیم انجام پذیرد شماها که در حقیقت به قانون خارجه هم رفتار ندارید مگر نشنیدهاید که در انگلیس مجلس منحصر به یک مجلس پارلمنت است و شما هر دسته و در هر گوشه تهران مجلسی به یک اسم و رسم برپا نمودهاید و اسبابها از برای دخل خود فراهم کردهاید ای اهل اسلام آیا رواست که مملکت مملکت اسلام و سلطان سلطان اسلام و علماء علماء اسلام و قانون قانون محکم قرآن باشد چهار نفر لامذهب به خیال فاسد و تمهیدات باطله قانون اجانب را در مملکت اسلام جاری نمایند و حال آنکه با وجود سی کرور مسلم البته اختلاف و نزاع پیدا میشود و هرگز این امر عاقبت پیدا نخواهد کرد پس شما بعلاوه آنکه عقل ایمان ندارید عقل معاش هم ندارید و داد اسلام و عقل میزنید ای لامذهبانی که اهل اسلام را بهم انداختید چرا کمافیالسابق مشی ندارید و از وجود نابود خود مجلس را معطل گذاردهاید و همه مردم را وعده اتمام قانون میدهید آیا گمان میکنید که میتوانید چهل کرور مسلم را لامذهب نمایید والله هنوز غیرت اسلام نرفته علماء تهران و سایر بلدان جایی نرفتهاند نمیتوانند که آزادی مطلق را در بلاد اسلام جاری کرد اگر چه به مقاتله باشد و این قتالها مشید امیر مجلس و موجد مراد شما نخواهد بود بگذارید عموم مردم اتحاد ورزند و به قانون محمدی این مجلس را منظم دارند.
تم الکلام والسلام علی من اتبع الهدی
منبع
احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، چاپ سیزدهم ۲۵۳۶ شاهنشاهی، ص. ۴۳۸ - ۴۳۳