اقدامات فعال یا Active Measures
چرا کمونیستها و چپیها از مشروطه شاهنشاهی می ترسند؟ | دو انقلاب به بهای یک انقلاب - یک تیر و دو نشان | پایههای قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران |
اکتیو مژرز – اقدامات فعال
اکتیو مژرز به انگلیسی یا اقدامات فعال واژهای است از زبان سازمان جاسوسی شوروی ک جی بی . واژه اکتیو مژرز برای به کارگرفتن پروپاگاندا، جعل اسناد، قتلهای سیاسی و سرکوب سیاسی به کار میرود. یکی از مهمترین کاربرد اکتیو مژرز، تاثیرگذاری و دستکاری فهم مردم با رسانه هاست. سرگرد کا گ ب سرگرد اولیک کالوگین، گفته است که اکتیو مژرز مهمترین معیاری است که با آن غرب را ضعیف نماییم، به ویژه امریکا را در چشم مردم اروپا و آسیا و افریقا و امریکای جنوبی به عنوان استثمارگر، خونخوار و ظالم نشان دهیم. نمونههایی از اکتیو مژرز، تبلیغات و پروپاگاندا برای سازمانهای تروریستی، براندازی حکومتها و برپا ساختن حکومتهای جدید و پشتیبانی از جنبشهای سیاسی برای سرنگون کردن حکومتها.
آقای امیر طاهری مقاله جالبی نوشته است که از سوی یونیکا پخش گردیده است فرنام این مقاله « تیترهای شوم گذشته » میباشد. در این مقاله آقای طاهری میگوید که برگه نخست روزنامههای کیهان و اطلاعات بر اساس فریب و حیله بنیان نهاده شد. وی از بسیاری از تیترهای روزنامه کیهان و دیگر روزنامهها از سال ۱۳۵۷ که ایشان سردبیر روزنامه کیهان بود نام میبرد. برای نمونه یکی از تیترهای نامبرده دولت اسلامی محتوای دموکراتیک دارد نقل قولی از صادق قطب زاده درپاریس. این جمله را نیز در کیهان با فرتور سنجابی دیدهایم. . وی میگوید که برگه نخست روزنامههای کیهان و اطلاعا بر اساس فریب و حیله بنیان نهاده شد.
هم چنین امیرطاهری نقل قول دیگری از ابوالحسن بنی صدر میکند که گفته بود آزادی کامل اولین هدف انقلاب است. یا نقل قول دیگری از شیخ علی تهرانی که گفته بود خانه نخرید ما به همه خانه خواهیم داد. امروز همه ما میدانیم که همه این قولها دروغهایی بیش نبودند و نتیجهای که آقای طاهری میگیرد این است که اگر ما این روزنامهها را بررسی کنیم به راه اشتباه میرویم.
در برنامههای پشین از نقش موثر روزنامه نگاران و رسانهها در آماده سازی و زمینه سازی برای انقلاب اسلامی گفتیم. ما با سند و مدرک نشان دادیم که با برگه نخست روزنامهها که مهمترین تیترهای خبری در آن میآید، خمینی روز به روز به مقام بالاتری ارتقا داده شد، چگونه از یک شیخک و آیت الله قلابی، آیت الله اعظمی ، حضرت آیت الله اعظمی، و امام ساخته شد. و ما نشان دادیم که چگونه فرتورهای شاهنشاه کوچکتر شدند و از برگه نخست ناپدید شدند و در برگههای میانی لابلای خبرهای دست چهارم چیزی از شاهنشاه ایران به چاپ رسید و به تدریخ شاه از همه روزنامهها حذف شد. چرخشگاه یا نقطه عطف زمانی شد که در روزنامهها نوشتند که تنها خمینی میتواند دولت تعیین نماید. گزینش نخست وزیر و دولت بر پایه قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران از خویشکاریهای شاه است. با این روشن شد که روزنامهها قانون اساسی مشروطه را از اعتبارش انداختند و خمینی را در جایگاه شاهنشاه ایران نشاندند.
زمانی که شاهنشاه آریامهر از ایران بیرون رفتند، خمینی بی درنگ مهدی بازرگان را نخست وزیر خواند و دولت را برگزید با اینکه نخست وزیر و دولت برگزیده از سوی شاهنشاه ایران و رای اعتماد گرفته از سوی مجلس شورای ملی بر سر کار بود. پس از آنکه ژنرالهای ارتش شاهنشاهی اعلام کردند که در این بحث و جدل میان نخست وزیر و دولت برگزیده شاهنشاه آریامهر ونخست وزیر و دولت برگزیده خمینی بی طرف هستند، با این کار پایان حکومت مشروطه شاهنشاهی ایران را مُهر و دستینه کردند.
بازوی مسلح خمینی، سازمان تروریستی مجاهدین خلق و چریکهای فدایی و دیگر تروریستهای نهضت آزادی و دیگر تروریستهای مسلح ریز و درشت اسلامی و چپ، نمایندگان مجلس و وزیران و مدیران و بزرگان کشوری و لشکری را دستگیر کردند و اعدام نمودند.
اگر نگاهی به نقش روزنامهها بیاندازیم، در مییابیم که چه هماهنگ بالا بردن خمینی تا امام امت و هم زمان بی معنی کردن شاه را در نقش وی در قانون اساسی مشروطه و بی رنگ کردن حضور و وجود شاه چه سیستماتیک و همداستان و کپی از یکدیگر در سه روزنامه بزرگ کیهان و اطلاعات و آیندگان بود.
آنچه بر ایران گذشت کار یک سردبیر نبود، انگار همه رسانهها از یک جا کنترل میشدند و به آنها دیکته میشد که چه بنویسند. سند دیگری که روزنامهها هماهنگ با یکدیگر شده بودند، اعتصاب روزنامهها در روزهای سرنوشت ساز ایران و نخست وزیری ژنرال ازهاری بود. با اعلام اینکه دولت نظامی بر سر کار خواهد آمد تا کشور را آرام نماید، همه رسانهها، روزنامهها و تلویزیون و رادیو اعتصاب کردند و مردم ایران که خواننده روزنامهها بودند و تماشاگر تلویزیون و به رادیو گوش میدادند را به رسانههای خارجی چون بی بی سی و سدای آمریکا و دویچه وله و رادیو مسکو رهنمون شدند. این روزنامه نگاران خاین در این زمان برای این رسانههای خارجی مینوشتند و از ایران گزارش میدادند. همدستانشان که همه را میشناسیم در این رادیوهای سدای بیگانه همان کنفدراسیونیها اخبار را برای مردم میخواندند و تظاهرات و شعارها را دیکته میکردند.
خمینی هر روز با لوموند و دیگر روزنامهها و مجلههای مهم کشورهای غربی مصاحبه میکرد در جایی که شاهنشاه ایران و نخست وزیر ژنرال ازهای در هیچ کجا آورده نشدند. اصلا ما ملت ایران چیزی از این دو ماه سرنوشت ساز در ایران نمیدانیم. دو ماه سیاهی که روزنامههای بزرگ ایران اعتصاب کردند و خاموش شدند و برای رسانههای خارجی قلم زدند و مقاله نوشتند.
همه این فعالیتهای رسانهها در ایران مانند یک ساعت دقیق و به هنگام کار میکرد و دقیقا همان الگوی اکتیو مژرز (اقدامات فعال ) را داشت. افزون بر این، دروغ و فریب ملت ایران بود، میبایستی که تظاهرات در تهران به راه انداخته شود. بسیاری از کسانی که در این راه پیماییها شرکت میکردند، اصلا نمیدانستند برای چه آنجا هستند و خمینی کیست؟ مهم برای رسانهها، عکسهای این تظاهرات بود که انبوه مردم را نشان دهند از زاویههای مناسب که فرتورهای تبلیغاتی برای رسانههای برون و درون مرز تولید نمایند. این فرتورها را به عنوان مدرک نشان دادند که این مردم ایران هستند که میخواهند خمینی بیاید و حکومت اسلامی بر پا دارد. رسانهها میخواستند که فرتورهایی مانند انقلاب فرانسه بگیرند که مردم ایران هستند که اسلام میخواهند و گرایش بسیار به دور ریختن آزادیهای اجتماعی و سیاسی و رفاه و امنیتشان دارند.
در روز شنبه ۳۰ دی ماه، روزنامه کیهان تصویری از راه پیمایی در تهران به چاپ رساند و نوشت که راه پیمایان خواستار جمهوری اسلامی هستند. میلیونها تن در تهران، شهرستانها و حتی روستاها راه پیمایی کردند. در این روز روزنامه کیهان میدان شهیاد آریامهر را میدان امام خمینی نامید و در پرانتز نوشت (شهیاد سابق) و نوشتند اما توفان جمعیت چنان بود و ابعاد رزمندگان آن سان وسیع که صدها هزار نفر، حتی نیمه راه هم نتوانستند برسند، جمعیت با خروشِ درود بر خمینی، زنجیری ساخته بود، صد شاخه و پولادین که همه تهران را تبدیل کرده بود به گذرگاه امام خمینی.
با این فرتورها این رسانههای خاین به ملت و کشور ایران، چنان وانمود کردند که ملت همه قدرتها را به خمینی داده است و او همه قدرتها را در ایران در دست دارد. رسانهها به خمینی قدرتی بسیار بیشتر از شاهنشاه ایران دادند و به اصطلاح قانون اساسی جمهوری اسلامی را نیز بدین گونه نوشتند که همه قدرتها یعنی قانونگذاری، مجریه و قضاییه در دست رهبر باشد یعنی استبداد مطلق. در جایی که در قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران سه قوه از یکدیگر جدا و مستقل بودند و شاهنشاه ایران تنها ریاست قوه مجریه را بر عهده داشت.
همانگونه که گفتیم همه این انقلاب اسلامی همانند اکتیو مژرز اقدامات فعال سازمان داده شده بود. گام بعدی و بسیار مهم از اکتیو مژرز، کسانی که پشت پردهها را میدانند همه باید از میان برداشته شوند. این در جمله « انقلاب فرزندان خود را میخورد » متبلور میشود. اکنون میفهمید که این از کجا میآید. آقای امیر طاهری نیز در مقاله اش این پدیده را به جزییات به نوشتار کشیده است. قطب زاده که کارهای رسانهای خمینی را در پاریس انجام داد، پس از این انقلاب شوم، رییس رادیو تلویزیون ملی ایران شد و سپس وزیر خارجه گردید و سرانجام اعدام شد. ابوالحسن بنی صدر که نخستین رییس جمهور رژیم اسلامی شد، و پس از یک سال و نیم ناچار به فرار از ایران گردید و به پاریس رفت. شیخ علی تهرانی شوهر خواهر خامنهای نیز به عراق گریخت و فرستنده رادیویی علیه خمینی به راه انداخت، وی به ایران بازگشت و اعدام شد. این پهرست خیلی میتواند دراز باشد و پر از نامهایی که میشناسیم. بسیاری از هموندان کنفدراسیون که در رسانههای برون مرزی علیه مشروطه و شاهنشاه ایران و برای خمینی و ولایت فقیه گلو پاره کردند، و به ایران بازگشتند دوباره به خارج از کشور فرار کردند.
امیر طاهری میپندارد که برای تاریخ نگاران، این تیترهای شوم روزنامههای کیهان و اطلاعات در سال ۱۳۵۷ فایده ندارد و آنان را به اشتباه میکشاند. اما چنین نیست آقایان روزنامه نگار، این تیترها پرسشهای بسیاری را پیش میآورد، چه کسی روزنامهها را در ایران هماهنگ کرد؟ چه کسانی برنامه ریزی کردند که خمینی ستاره اسلام و خبرها و روزنامهها شود؟ چه کسانی این گامها را برنامه ریزی کردند که در پایان خمینی جایگاهی بالاتر از شاهنشاه ایران بیاید، در جایی که شاهنشاه ایران به هیچکس تنزل داده شد.
چه کسانی واژگان شاه جلاد و خونخوار و دیکتاتور است را برای شاهنشاه ایران برگزیدند و برای خمینی آورنده بهار آزادی را پیشکش کردند. هر کسی که خمینی را میشناخت و هر کسی که اسلام را میشناخت می بایستی بداند که اسلام یعنی تسلیم شدن، در برابر اراده امام و به معنای آزادی نیست. فضل الله نوری نیز در گفتگو با مشروطه خواهان نیز گفت که اسلام به معنای آزادی و برابری نیست،بلکه اسلام یعنی اطاعت از شریعت. هر کسی که خمینی را میشناخت می دانست که دوباره شریعت به جای دادگستری سکولار ایران مینشیند و قوانین اسلام دستورهای الله است. قانونگذار الله است و نه پارلمان، با این روشن بود که جمهوری اسلامی هیچ گاه دمکراسی نخواهد بود زیرا که قدرت از مردم نمیآید بلکه از الله و نماینده اش روی زمین.
اکتیو مژرز همواره علیه امریکا طراحی شده بود و خمینی از همان آغاز، امریکا را دشمن اصلی خواند. سیاست خمینی دقیقا همان الگوی سیاست شوروی را داشت. پس از آنکه یاسر عرفات به تهران آمد، اسراییل نیز به پهرست دشمنان افزوده شد. همه این پرسشها باید از سوی تاریخ نگاران پژوهش شود و روشن گردد که چرا و چگونه؟ وگرنه ملت ایران هیچگاه از این مصیبت بیرون نخواهد آمد. همانگونه که میبینیم همان کسان، کارگردانان و کارگزاران همان سناریوی اقدامات فعال علیه مشروطه و پهلوی هستند و برای جمهوری تبلیغ میکنند.
یک چیز بسیار روشن است مردم ایران با این انقلاب اسلامی که شما روزنامه نگاران در ایران به راه انداختید کاری ندارند. مردم ایران تماشاگر بودند و امروز مردم ایران هستند که کشته میشوند و فریاد میکشند که جمهوری اسلامی را نمیخواهند، فریاد میکشند که دوباره حکومت مشروطه شاهنشاهی را میخواهند. شماها هم توی دهان مردم ایران میزنید و ازدل مشروطه شاهنشاهی ایران، جمهوریهای مسخره اتان را بیرون میکشید
جاوید شاه پاینده ایران