مصاحبه اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر با سردبیر هفته‌نامه بیلیتز چاپ هند ۳۱ خرداد ماه ۱۳۵۰

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۱ فوریهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۸:۲۹ توسط Bellavista1 (گفتگو | مشارکت‌ها) (اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح ارقام)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سخنرانی‌های محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بر پایه تاریخ اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران

سخنرانی‌های محمدرضا شاه پهلوی آریامهر سال ۱۳۵۰ خورشیدی تازی

تصمیم‌های مجلس


مصاحبه اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر با سردبیر هفته‌نامه بیلیتز چاپ هند ۳۱ خرداد ماه ۱۳۵۰


اختلافات هند و پاکستان

در مورد کمک ایران به هند برای مبارزه با بیماری وبا، آرزو می‌کنم که می‌توانستیم کمک بیشتری بکنیم.

و اما درباره ایجاد یک شاهراه جدید در این منطقه، مانع اصلی در انجام این کار کشمکش‌های هند و پاکستان است که با جنگ داخلی در بنگال شرقی و پناهنده شدن مردم آن سامان به هند، یک گام دیگر دو کشور به برخورد نظامی نزدیکتر شده‌اند. چهارمیلیون پناهنده، به اضافه وبا. اینها چه فشار فاجعه‌آمیزی بر کشور شما وارد می‌کنند، آن هم در زمانی که شما تحت رهبری یک حکومت مقتدر در آستانه یک جهش اقتصادی قرار داشتید. این اولین یا آخرین مناقشه بین دو کشور شما نیست، هر چند سال یک بار ممکن است بین شما مشکلات دیگری روی بدهد، مگر آنکه به ریشه مسئله بپردازید و برای نزدیک شدن به هم و زندگی کردن با روحیه مسالمت‌جویانه راهی پیدا کنید. برای شما و برای تمام کشورهای در حال توسعه منطقه ما، این کار یک ضرورت تاریخی است.

مسئله کشمیر و بحران بنگال شرقی

ایران دوست مشترک دو کشور هند و پاکستان است و در صورت امکان، نقش میانجی را به عهده خواهد گرفت. هر دو شما باید این حقیقت اساسی را در نظر بگیرید که آنچه برای یکی بد است، نمی‌تواند برای دیگری خوب باشد. شما تنها در صورتی که در خوبی و صلح و رفاه شبه قاره با هم سهیم باشید، می‌توانید از آن استفاده ببرید.

وقتی مقامات و سخنگویان شما به من مراجعه می‌کنند و من به آنها می‌گویم که کشمیر یک عامل بحران بین هند و پاکستان است، آنها می‌گویند حتی اگر این مسئله هم حل شود، اختلافات مشابه دیگری احتمالاً بروز خواهند کرد. این اظهارات، آن مطلبی را که می‌گویم برای هیچ یک از شما راهی برای خروج از بحران وجود ندارد جز آنکه به ریشه بحران بپردازید و غیر قابل اجتناب بودن روابط مسالمت‌آمیز و حسن همجواری را بپذیرید، تأیید می‌کند.

درمورد بحران بنگال شرقی هر چه زودتر باید جلوی این بحران گرفته شود، در غیر این صورت هر دوی ما شاهد یک ویتنام در مرزهای خود خواهیم بود و این امر برای هیچ کدام فایده‌ای ندارد. برای رفع اختلافات و مناقشات بین کشورها در صورتی که از راه‌های صلح‌آمیز اقدام شود، علاوه بر آنکه این کار به نفع آن کشورها خواهد بود، در استقرار صلح جهان نیز تأثیر فراوان خواهد داشت.

به هر حال من همیشه آماده میانجی‌گری هستم و تا حالا هم حداکثر تلاش را به عمل آورده‌ام.

شاهراه ترانزیتی

بگذارید پروژه شاهراه جدید را بر اساس روابط دو جانبه آغاز کنیم، شما کالایتان را به خلیج فارس بیاورید و ما آنها را به شوروی و اروپا و ترکیه می‌فرستیم.

ما حاضریم قطارهای خود را از خلیج فارس تا نقاط مرزی برقی کنیم تا یک وسیله مؤثر و سریع برای حمل زمینی محموله‌های سنگینی که منتظر آنیم، فراهم آید.

شما به پاکستان اشاره کردید، من معتقدم که به نفع تمام کشورهای این منطقه یعنی هند، پاکستان، افغانستان و ایران است که این پروژه ترانزیتی را به نمایشی از همکاری منطقه‌ای تبدیل کنند، اما در اینجا عامل مهم این است که افکار و راه خود را از جنگ به صلح، از کشمکش به سازندگی و همکاری تغییر دهیم. کارشناسان ما مطالعات فراوانی به عمل آورده‌اند که نشان می‌دهد راه‌های زمینی بسیار باصرفه‌تر از راه‌های دریایی هستند، مثلاً برای فرستادن کالا از ایران به ژاپن استفاده از سیبری بسیار ارزانتر از استفاده از کشتی است.

جزایر ایرانی خلیج فارس

در خلیج فارس اختلاف اصلی ما بر سر بحرین بود. ما مدعی مالکیت این سرزمین بودیم، اما به خاطر منافع بزرگتر و دوستی با این سرزمین و سراسر منطقه خلیج فارس از آن گذشتیم. این فداکاری اکنون ثمرات نیکو به بار آورده و روابط بحرین با ایران هرگز بهتر از امروز نبوده است.

و اما در خصوص جزایر، آنچه که ویلیام لوس گفته است واقعیت ندارد و این جزایر به ما تعلق دارد. هشتاد سال پیش وقتی که ایران دارای یک حکومت مرکزی نبود، این جزایر از ما گرفته شد. انگلیس‌ها به این بهانه که دزدان دریایی در آب‌های خلیج فارس فعالیت می‌کنند و لازم است برای حفظ امنیت دریانوردان جزایر فوق را تسخیر نمایند، آنها را از ما گرفتند. البته این یک تسخیر موقت بود و ما دست کم درحدود پنجاه مدرک برای اثبات این ادعا در اختیار داریم. حتی انگلیس‌ها در نقشه‌ها، این جزایر را به رنگ پرچم کشور من مشخص می‌کردند. یک موقع در زمان سلطنت پدرم نیروی دریایی ایران تصمیم داشت که به زور این جزایر را پس بگیرد، اما انگلیس‌ها قول دادند که تا تعیین تکلیف قطعی هیچ کدام از دو پرچم ما و ایشان در آن جزایر برافراشته نشود. من امیدوارم که اکنون این مسئله حل شود، وگرنه ما هیچ چاره دیگری نداریم جز اینکه این جزایر را به زور پس بگیریم. شما اصولی را که من به آن پایبند هستم می‌دانید. من آدم جنگ‌طلبی نیستم. علاوه بر این بریتانیا و ایران هر دو از اعضای پیمان سنتو هستند، در نتیجه من امیدوارم که این مسئله به طریقی صلح‌جویانه حل شود، ولی این را دو مرتبه تأکید می‌کنم که تصمیم داریم آنچه را که متعلق به ما است پس بگیریم، من نمی‌توانم اینجا بنشینم و ببینم که سرزمینم حراج می‌شود و به حاکمی از کشور دیگر واگذار می‌گردد. هشتاد سال تسخیر غیر قانونی به هیچ کس این اجازه را نمی‌دهد که قطعه‌ای از سرزمین ما را بگیرد و یا حق حاکمیت ما را در آنجا ملغی کند.

مسئله‌ای که موجب موافقت ما درباره بحرین شد و ما را تحت تأثیر قرار داد، این بود که زمانی که این جزیره از ایران گرفته شد، مردم زیادی به آنجا رفتند و در آنجا سکونت کردند و در نتیجه جمعیت بحرین به ۲۰۰٬۰۰۰ نفر رسید و این وضع البته هیچ با سه جزیره دیگر که به ایران تعلق دارد و توسط انگلیس‌ها با چند حیله سیاسی از ایران گرفته شد، قابل مقایسه نیست.

این جزایر حالا که انگلیس‌ها از خلیج فارس می‌روند، باید به ما بازگردانده شوند. بین مسئله بحرین و این جزایر هیچ شباهتی وجود ندارد. بحرین جمعیت زیادی داشت و این یکی از عوامل انسانی بود که افکار ما را تحت تأثیر قرار داد، اما در این جزایر چنین مشکلی وجود ندارد. در یکی از آنها غیر از مار و حلزون چیزی وجود ندارد. دیگری ۲۰ تا ۳۰ نفر ساکن دارد، ولی این جمعیت در برخی از آمارها به دلایلی چند برابر اعلام شده است. در سومین جزیره برای اینکه مشکلاتی ایجاد کنند افرادی را در آنجا ساکن کرده‌اند.

حقیقت امر این است که وجود جمعیت در این جزایر تأثیری در تصمیم ما ندارد. این جزایر از نظر استراتژیکی برای ما و شیخ‌نشین‌های خلیج فارس و صلح و امنیت منطقه اهمیت فراوان دارند و موقعیت جغرافیایی آنها دارای ارزش نظامی بسیار است. همین دیروز بود که یمن جنوبی برای ایجاد انقلاب در تمام منطقه خلیج فارس دسیسه‌ها کرد. اگر یک قدرت نیهیلیستی این جزایر را در اختیار بگیرد برای ما ایجاد خطر خواهد کرد. بنابراین جزایر مذکور باید در وضعی مطمئن باشند. در هر صورت انگلیس‌ها حق اینکه چیزی را که از ما گرفته‌اند به کسان دیگر هدیه کنند، ندارند و می‌دانیم که این جزایر به هر کس دیگر جز ما داده شود باز در اختیار انگلیس‌ها خواهد بود و این امر بر قدرت‌های مخرب در این منطقه می‌افزاید. بنابراین من باز تأکید می‌کنم که این جزایر از نظر تاریخی به ما تعلق دارند و اهمیت جغرافیایی و استراتژیکی ما را ناچار می‌کند که آنها را در صورت امکان به طریق صلح‌جویانه پس بگیریم و اگر ناچار شدیم از زور و قدرت استفاده کنیم.

اختلاف اعراب و اسرائیل

مشکل موجود در راه حل اختلافات اعراب و اسرائیل آن است که اسرائیل رفتاری شبیه مازوخیست‌ها دارد. آنها رنج بردن را دوست دارند و این شبیه به داستان مردی است که دوست داشت با چکش به سر خود بکوبد و وقتی از او پرسیده شد چرا این چنین خود را رنج می‌دهد، جواب داد این کار را می‌کند تا دریابد موقعی که رنج نمی‌برده چه احساسی داشته‌است.

تنها راه جلوگیری از یک جنگ جدید بین اسرائیل و اعراب پیروی از راه حل پیشنهادی سازمان ملل متحد در ۲۲ نوامبر ۱۹۶۷ است. هر دو طرف باید یا با این راه حل موافقت کنند و یا وضع موجود ادامه یابد که در این صورت هیچ کس نمی‌داند چه موقع آتش‌بس پایان می‌پذیرد و جنگ از نو شروع می‌شود.

امکان میانجی‌گری ایران

ما به طور غیر مستقیم برای حل اختلافات به هر دو طرف به خصوص به اسرائیل فشار می‌آوریم، ولی اینکه چقدر فشار ما مؤثر است، به درستی از آن آگاه نیستم. شاید این سرسختی اسرائیل به مناسبت آن است که دنیای عرب هرگز این چنین از هم جدا نشده بود. این شاید یک دلیل باشد. من اخیراً گفتم که اعراب تعدادشان به صدمیلیون نفر می‌رسد، در صورتی که اسرائیلی‌ها فقط ۵/۲میلیون نفر هستند و اگر اعراب با هم متحد شوند، دیگر مشکلی وجود نخواهد داشت. در هر حال ادامه اشغال سرزمین‌های اعراب به وسیله اسرائیل یک اشتباه غیر قانونی است و ایران از پیشنهادهای اخیر صلح مصر به عنوان پیشنهادهایی معقول و سازنده به طور کامل حمایت می‌کند. شاید پرزیدنت سادات در آخرین نطق خود که پنج یا شش روز پیش ایراد کرد لحن تندی به کار برده باشد، اما همین نطق هم جا را برای حل اختلافات بازگذارده است. صریحاً می‌گویم که اگر من نیز جای سادات بودم نمی‌توانستم طور دیگری سخن بگویم یا به طریق دیگر عمل کنم، زیرا چگونه یک رئیس کشور می‌تواند این نوع ادامه اشغال قسمتی از کشور خود را به وسیله یک کشور دشمن بپذیرد؟

از این گذشته اسرائیلی‌ها باید بدانند که مصر امروز کاملاً قدرت و توانایی آن را دارد که با آنها به خوبی بجنگد، دیگر برای اسرائیل ممکن نیست به مصر حمله کند و پس از شش روز پیروز شود. جنگ اگر تجدید شود، جنگ فرساینده خواهد بود که من گمان نمی‌کنم اسرائیل بتواند آن را تحمل کند. روش ما در این مورد بر اساس اصلی قرار دارد که ما در موارد مشابه آن عمل می‌کنیم. این اصل آن است که ما هر گونه اشغال خاک دیگران را به وسیله زور طرد می‌کنیم. من در مصاحبه‌های قبلی خود نیز از این اصل حمایت کردم و آن در زمانی بود که روابط خوب امروز را با دنیای عرب نداشتیم، امروز هم این اصل را مورد تأیید قرار می‌دهیم.

برای یافتن یک راه حل دائمی جهت رفع اختلافات اعراب و اسرائیل، احتیاج به وقت زیادی است. راه حل هر چه باشد باید در تأیید قطعنامه شورای امنیت باشد، زیرا هیچ اساس دیگری غیر از این در این مورد وجود ندارد.

جشن شاهنشاهی

کشور تاریخی ما، یعنی سرزمین مدنیت‌هایی که اولین امپراطوری جهان را به وجود آورد، اکنون لحظات دشوار تولد نوین خود را می‌گذراند. ریشه‌های انقلاب سفید ما را باید در انقلاب مسالمت‌آمیزی که ۲۵۰۰ سال پیش به دست کوروش، شاهنشاه ایران، در بدو تشکیل شاهنشاهی این کشور و طی دوران عمر یک نسل صورت گرفت جستجو کرد، یعنی انقلابی که کشور ما را به یک واحد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تبدیل کرد و شالوده‌های زندگی معنوی را بر اساس ارزش‌های انسانی ریخت و به همین جهت است که مردم کشور ما به حق به تاریخ گذشته و تمدن و رژیم سلطنتی درخشان خود علاقمند هستند و خویشتن را برای بزرگداشت این رژیم که ضامن استمرار زندگی خاص ایران و دوام سیستم دولت‌ها و حاکمیت ملی آن بوده است، آماده می‌سازند و اطمینان دارند که همین رژیم و تمدن و فرهنگ، اتحاد و ثبات و پیشرفت آینده آنها را تضمین خواهد کرد.

باید بگویم که تنها موضوع جشن و سرور در میان نیست، حتی در طی این جشن‌ها ایران برای خود هدف‌های سودمندی در نظر گرفته است که از آن جمله بنای ۲۵۰۰ مدرسه نمونه، ایجاد مراکز بهداری، نصب دستگاه‌های مولد نیرو در دهات و بسیاری وظایف دیگر است که به دست سپاهیان جوان ما با پولی که مردم برای خرید ده‌ها هزار اوراق هزینه آنها را پرداخته‌اند، انجام می‌گیرد. البته تنها پادشاهان و رؤسای جمهوری نیستند که در جشن شاهنشاهی در تخت جمشید شرکت می‌جویند، بلکه دانشمندان، نویسندگان، مورخان، باستان‌شناسان، ایران‌شناسانِ به نامِ سراسر جهان، برای بزرگداشت سهم ایران در مدنیت جهان در دانشگاه پهلوی گرد هم جمع می‌شوند. ایران قطع نظر از کوروش، سیاستمدار و جنگاور کبیر که اولین قانون انسان‌دوستی را به جهان عرضه کرد، شخصیت‌های دیگری مانند زرتشت پیامبر بزرگ، ابوعلی سینا فیلسوف و دانشمند، حکیم عمر خیام ریاضی‌دان و شاعر مشهور، بیرونی ستاره‌شناس، رازی شیمی‌دان، و شعرای نامداری چون فردوسی، سعدی، حافظ و رومی به جهانیان تقدیم کرده است.

ایران در طول قرن‌ها مانند پلی بوده که از فراز آن تماس‌های جغرافیایی و مبادلات تاریخی و فرهنگی بین تمدن‌های بزرگ آسیا و اروپا صورت گرفته است. آنهایی که درباره جشن شاهنشاهی ایران بدون تعمق سخن می‌گویند و آن را بزرگترین نمایش در کره زمین و یا مجلس عیش و نوش هزارویک شب می‌نامند، نمی‌توانند تصور کنند که برگزاری این جشن‌ها برای کشور من و مردمِ آن، چه اهمیت فوق‌العاده تاریخی و معنوی دارد.

مسلماً این جشن‌ها یک نوع بیداری و خودشناسی تازه و یک رنسانس است. ملت ایران هیچ گاه صفات مشخص خود را از دست نداده است، زیرا در برابر شدائد و ناکامی‌ها و حتی سوانح بزرگ ملت ایران میراث کوروش را حفظ کرده و مشعل تمدن آریایی را همواره فروزان نگاه داشته و آن را در طی قرون، از نسلی به نسل دیگر سپرده و گذشته را با حال پیوند داده و بدین سان آینده خود را تضمین کرده است. همانطور که قبلاً گفتم انقلاب ما نه تنها با مواریث دوران شاهنشاهی کوروش دارای مبانی مشترکی است، بلکه نمونه‌های مشابهی از آن در این دوران به چشم می‌خورد. جشن‌های مهرماه امسال افتخارات ملی ما را از میراث غنی تاریخی و اطمینان حاصل از موفقیت‌های جدید ناشی می‌شود، تجدید خواهد کرد.

این جشن به مردم ما روحی تازه خواهد بخشید تا خود را با کشور باستانی و سلطنت سنتی و تاریخی خود بیشتر آشنا سازند.

اولین منشور حقوق بشر

تاریخ، نام ایرانیان باستان را به عنوان مردمی درستکار، خیرخواه، مبتکر و طرفدار عدالت و مساوات، و رهبران امور بازرگانی و تجارت با استفاده از پول مسکوک و اوزان و اندازه‌های ثابت و همچنین مشوقین علم و هنر و امور ابتکاری مانند ایجاد کانال سوئز که به دست داریوش به وجود آمد و دریای مدیترانه را با دریای سرخ مرتبط ساخت در صفحات خود به ثبت رسانیده است. علاوه بر این شاهنشاهی ایران باستان، به همان نحو که در انقلاب سفید ما به ثبوت رسید، بسط عدالت اجتماعی و اقتصادی و تأمین شرایط مساعد زندگی را برای جوامع و ملت‌های مختلف ضروری می‌دانست. آیا می‌دانید که آنها هم دارای قوانین پیشرفته کار بودند و اولین انجمن‌های تعاون روستایی را به وجود آوردند؟ یکی دیگر از این قوانین فرمان معروف کوروش است که به عنوان اولین منشور حقوق بشر مانند اعلامیه حقوق بشر امروزی سازمان ملل متحد، در دوهزاروپانصد سال پیش صادر شد. کشف سند تاریخی که روی استوانه‌ای سفالین نقش شده، داستان بسیار جالبی را برای ما نقل می‌کند. این منشور ۹۰ سال پیش توسط باستان‌شناسان انگلیسی در بابل کشف شد و با خواندن آن دانشمندان متحیر شدند که چگونه اندیشه اولین حقوق بشر به وجود آمده است این نبشته به زبان بابلی به فرمان کوروش پس از فتح بابل در ۵۳۹ سال قبل از میلاد مسیح روی یک قطعه سفال استوانه‌ای شکل به وجود آمد که بر آن ایده‌آل‌های روشن‌بینانه شاهنشاه هخامنشی درباره آزادی مذهب، آزادی عقیده و آزادی بیان ثبت شده و اهمیت آن به ویژه به آن سبب است که احکام مزبور به نفع مردم شکست خورده و آزاد شده صادر گردیده است.

بنده مقدس خدا

به واسطه همین احساس بشردوستی و بلندهمتی و اعتقاد به صلح بود که مورخین به کوروش لقب کبیر دادند، حتی در تورات از او به نام «بنده مقدس خدا» به نیکی یاد شده است.

کوروش و اخلاف او نه تنها اصول اخلاق و معنویت را تلقین و ترویج می‌کردند، بلکه آنها را مورد عمل نیز قرار می‌دادند. گفتاری که اشعیای نبی در تورات گفت، نشان می‌دهد که چگونه ۴۰۰۰۰ یهودی اسیر به دست کوروش آزاد شدند. وی شهر بیت‌المقدس را تعمیر کرد و برای آنها مسجد سلیمان را بنا نهاد. از آن زمان به بعد قرن‌ها ملت ما نسبت به سرمشق‌های کوروش به دیده احترام نگریسته است. او بود که قلمرو نیرومند و متحد ماد و ایران و سایر قبایل آریایی را در زیر لوای قانون و ارزش‌های انسانی دیگر به وجود آورد و پایه‌های شاهنشاهی بزرگی را بنا نهاد که پس از ۲۵۰۰ سال تاریخ، آمیخته به طوفان‌ها و بحران‌ها هنوز پا برجا مانده است. این است اهمیت سلطنت در ایران و ما با الهام از آن مرد بزرگ توانستیم به برنامه انقلابی خود در مدتی کمتر از ده سال جامه عمل بپوشانیم و کشور را با یک جهش بزرگ از اجتماع ملوک‌الطوایفی و اقتصاد عقب افتاده، به سوی یک کشور مدرن با رشد سریع اقتصادی به میزان سالانه ده درصد برسانیم.

احیای تمدن بزرگ آریایی

حل اختلاف هند و پاکستان، اولین گام اساسی برای تأمین امنیت و توسعه و رفاه در شبه قاره شما است. این ضرورت در عین حال برای کشورهای همسایه، به خصوص کشور من نیز وجود دارد. رفع اختلافات هند و پاکستان همچنین برای انجام طرح‌های ما درمورد همکاری اقتصادی منطقه و احیای تمدن بزرگ آریایی در آستانه برگزاری جشن‌های دوهزاروپانصدمین سال شاهنشاهی ایران ضرورت دارد. ما امیدواریم که جشن‌های شاهنشاهی ایران در تخت جمشید، پایتخت شاهنشاهان هخامنشی، موجب احیای روابط برادرانه بین ایران، هند، پاکستان و افغانستان شود و ما همه بتوانیم بار دیگر مشعل افتخار یک تمدن انسانی، آمیخته با عدالت و آزادی و اخلاق را همچنان در اهتزاز نگه داریم تا به خواست خداوند راه نجات بشریت را روشن کند و جهان بیمار ما را از مسیر کنونی آن که به سوی جنگ و نابودی پیش می‌رود، نجات بخشد.

شایسته میراث کوروش کبیر

یکی از انگیزه‌هایی که ما را بر آن داشت تا جشن‌های مورد نظر را در پاییز امسال برگزار کنیم، این بود که به مردم جهان نشان دهیم اصلاحات اجتماعی و اقتصادی انقلاب سفید ایران اکنون به مراحل نهایی باروری خود رسیده است و ما می‌توانیم ادعا کنیم که نسبت به معیارهای رشد و عدالت اجتماعی، به موفقیت‌های شایانی نائل شده‌ایم. از نظر من سلطنت بر مردمی فقیر هیچ لطفی ندارد، تا چه رسد به اینکه بخواهیم عقب‌افتادگی‌ها را به جهانیان نشان دهیم. به همین علت بود که من جشن‌های تاجگذاری را آنقدر به عقب انداختم تا روزی که شایستگی گرفتن تاج و تخت را از دست مردم حاصل کنم. اکنون که من و مردم ایران شایستگی خود را برای به دست گرفتن میراث کوروش کبیر به دست آورده‌ایم، وقت آن رسیده است که این موفقیت را جشن بگیریم.

اقتصاد ما امروز اقتصادی صحیح و سالم است. در پنج سال، بین ۱۹۶۸ و ۱۹۷۲، یعنی طی دوران برنامه عمرانی چهارم، این کشور از یک رشد سریع به میزان سالانه ده درصد برخوردار شده و این بالاترین میزان رشدی است که در جهان وجود دارد. این تحرک اقتصادی بنیان کشور ما را از یک زندگی روستایی به یک اقتصاد صنعتی تغییر داده است، فقط در مدت ده سال میزان رشد ناخالص ملی که ۶۰ درصد کشاورزی و ۲۵ درصد کار و ۱۵ درصد صنعتی بود، در سال ۱۹۷۰ به ۳۳ درصد در هر سه بخش فوق متعادل گشت.

صنایع نفت ما اکنون به سرعت توسعه می‌یابد، به طوری که ایران را در ردیف سه کشور بزرگ صادرکننده قرار داده و صنایع پتروشیمی ما هم به همین میزان رشد و توسعه داشته است.

شرکت تا مراکز فروش بنزین

طرز فکر استعماری کنسرسیوم نفت اکنون تغییر می‌کند. با مداخله ما و در آخرین جلساتی که در تهران تشکیل شد، سازشی به مدت پنج سال به عمل آمد که ما مفاد آن را در صورتی که اوضاع بین‌المللی تغییراتی را ایجاب نکند، محترم خواهیم شمرد، اما بعد از آن قصد داریم برآورد تازه‌ای از وضع خود بکنیم و موقعیت خود را بر اساس جدیدی قراردهیم.

ضمناً این نکته را برای کشورهای صادرکننده روشن ساخته‌ایم که مایلیم با کشورهای تولیدکننده قراردادهایی منعقد سازیم تا هر دو طرف در تمام مراحل تهیه، از چاه نفت گرفته تا مراکز فروش بنزین، و درمورد فرآورده‌های پتروشیمی از کارخانجات گرفته تا مراکز توزیع با هم شریک و سهیم شویم. این کار به افزایش درآمد همه ما کمک خواهد کرد و قیمت را برای مصرف‌کننده پایین خواهد آورد.

توسعه صنایع

ما به نفت خود توجه داریم و در عین حال مردان و زنان جوان خود را برای تحصیل و کار در مراکز مولد نیروی اتمی و خورشید به کشورهای پیشرفته می‌فرستیم تا از لحاظ اطلاعات فنی خود را دوشادوش سایر کشورها قرار دهیم. علاوه بر این ما به مسئله تنوع صنایع نیز توجه خاص داریم. صنایع سبک ما مانند صنایع نساجی، اکنون به طرز رضایت‌بخشی کار می‌کنند. علاوه بر این می‌کوشیم به سرعت صنایع متوسط و سنگین خود را مانند کارخانجات ذوب‌آهن، پتروشیمی، اتومبیل‌سازی، ابزارسازی، ماشین‌های مولد نیرو، و وسایل مخابرات توسعه دهیم.

ذخایر معدنی ما نیز مانند مس و کروم که اکنون مورد بهره‌برداری قرار گرفته‌اند، بسیار غنی است. از طرفی نقشه‌هایی در دست اجرا است که موقعیت سابق ایران را به عنوان راه اصلی ترانزیت بین شرق و غرب تجدید کنیم. همانطور که قبلاً گفتم، این مسئله مخصوصاً برای کشور هند جالب است. ما اکنون در صدد هستیم که راه‌آهن خود را توسعه دهیم به طوری که بتوانیم کالاهای تجارتی را از مرزهای شما تا اتحاد شوروی و ترکیه و اروپا برسانیم.

موفقیت اصلاحات ارضی

برنامه اصلاحات ارضی در ایران به قدری با موفقیت قرین بوده است که حتی بعضی از کشورهای کمونیست نسبت به آنچه ما انجام داده‌ایم ابراز علاقه کرده‌اند.

ما سه مرحله اصلاحات ارضی را به پایان رسانده‌ایم و اکنون مرحله چهارم را طی می‌کنیم. توزیع زمین بین دهقانان اجاره‌نشین در تمام بخش‌ها و مناطق روستایی با موفقیت انجام گرفته است. امروز ما ۹۰۰۰ شرکت تعاونی داریم که سرمایه آنها به ۱۰میلیون دلار بالغ می‌شود. اکنون کار عمده ما این است که راه‌های جدیدی را برای پیشرفت این شرکت‌ها به وجود آوریم. کشاورزان تشویق می‌شوند که از طریق شرکت‌های تعاونی به تشکیل مزارع مکانیزه بزرگ همت گمارند. اکنون ما آخرین مرحله فعالیت خود را که تشکیل واحدهای بزرگ و شرکت‌های مدرن کشاورزی است، انجام می‌دهیم که در نتیجه آن دهقانان به صورت سهامداران این شرکت‌ها درخواهند آمد. هم اکنون بیست واحد از این شرکت‌های زراعی به فعالیت مشغولند که سرمایه‌های کوچک در آنها متمرکز خواهند شد و تعداد زیادی از مزارع کوچک تحت نظارت یک سازمان اقتصادی به فعالیت خواهند پرداخت. این برنامه برای طبقه روستایی زندگی جدید و بهتری به وجود آورده است. هنگامی که از کشاورزان می‌پرسم که نظرشان در این باره چیست؟، جواب آنها یک ضرب‌المثل قدیم ایرانی است که می‌گوید: «ما دوباره به دنیا آمده‌ایم».

اصول دوازده‌گانه انقلاب

همه نکات اصلاحی در برنامه دوازده‌گانه انقلاب ما نهفته است. یکی از نکات مهم این است که عدالت اجتماعی با رشد اقتصادی همراه است. مثلاً اطلاع حاصل شد که اکثر کارگران دستمزد کافی ندارند، در نتیجه مقرراتی به وجود آمد که کارگران از بیست درصد سود خالص ۱۰۰۰ کارخانه برخوردار شوند و برای انجام این منظور کارفرمایان با کارگران خود قراردادی امضا کرده‌اند که بر اساس آن کارگران از سود کارخانه‌ها استفاده خواهند کرد.

به همین نحو برای بانوان نیز حق رأی مساوی در انتخابات و حقوق دیگر با اجرای قانون حمایت خانواده تأمین شد و به این ترتیب عدم تساوی و بی‌عدالتی‌هایی که بین زنان و مردان وجود داشت، از میان رفت.

سپاهیان دانش وظایف خود را به طرز بسیار عالی انجام می‌دهند و علیه بی‌سوادی و جهل در شهرها و دهات و قراء مبارزه می‌کنند. همچنین سپاهیان بهداشت و سپاهیان ترویج هر یک در حیطه فعالیت خود خدمات شایانی می‌نمایند. در واقع آنها یک ارتش منظم و با انضباط مرکب از مردان و زنان جوان هستند که می‌توانند هر نوع وظایف اجتماعی را انجام دهند.

ما درباره هر مسئله می‌کوشیم که نمونه‌های گذشته را پشت سر گذاشته به ریشه‌های اصلی مشکلات پی ببریم. مثلاً موقعی که دریافتیم قضات شهری از عهده رسیدگی به مشاجرات و اختلافات روستاییان مانند مسائل ناشی از چراگاه، تقسیم آب و غیره برنمی‌آیند، از مردم روستایی خواستیم که خودشان به انتخاب قضات اقدام کنند و به خانه‌های انصاف اجازه داده شد تا به تمام موارد کوچک دعاوی محلی رسیدگی نمایند.

به طوری که می‌دانید ما جنگل‌ها و چراگاه‌ها و منابع آب را ملی کرده‌ایم تا این منابع با ارزش طبیعی که خداوند برای همه مردم خلق کرده است مورد بهره تعداد معدودی افراد و یا سازمان‌ها قرار نگیرد. به طور کلی ما یک انقلاب بدون خونریزی را انجام داده‌ایم و در ظرف مدتی کمتر از ده سال جامعه فئودال کشور را دگرگون کرده و آن را به یک جامعه مرفه مدرن تبدیل ساختیم. نکته مهم این است که مردم خودشان در انجام این برنامه‌ها شرکت جستند و این خود باعث شده است که حس مسئولیت و تحرک که لازمه زندگی هر ملت مترقی و متعادل است، در آنها ایجاد گردد.

مخالفین

ناراحتی‌های اجتماعی امری است که دامنگیر همه کشورهای جهان، چه کشورهای مترقی و چه کشورهای در حال رشد شده است. ما هم از این مشکل سهمی داشته‌ایم، اما نه از آن گونه مشکلاتی که مثلاً کشورهایی چون امریکا و ترکیه داشته و دارند.

نکته مهم و قابل توجه این است که این گونه لاابالی‌گری‌ها در اجتماع ما منحصر به عده معدودی خیال‌پرور بی‌هدف در میان جوانان است و بسیار دیده شده است که افراد ملت ما، به ویژه روستاییان آزاد شده و کارگران، این افراد را تعقیب کرده، از محیط خود رانده و یا آنها را دستگیر نموده به مقامات پلیس تحویل داده‌اند، بدینسان این مسئله موجب نگرانی برای ما نیست.

البته ما از شنیدن صدای مخالف رویگردان نیستیم، ما به صف مخالف هم نیازمندیم، ما مخالفانی را که نیت سازندگی دارند تشویق می‌کنیم، ما در صف مخالف احزابی مانند مردم داریم، اما نکته جالب این است که در کشور ما امری برای مخالفت وجود ندارد.

آنها با چه چیز می‌خواهند مخالفت کنند؟ با انقلاب سفید؟ با برنامه‌های اصلاحات ارضی؟ با سهیم شدن کارگران در سود کارخانه‌ها؟ با برابری بانوان با مردان؟ حقیقت آن است که مواد دوازده‌گانه انقلاب تمام آن چیزهایی را که افراد ملت ما طی قرن‌های متمادی آرزوی رسیدن به آنها را داشتند، به آنها ارزانی داشته است. به این ترتیب برای صف مخالف مسئله زیادی باقی نمی‌ماند که در اطراف آن سر و صدا راه بیاندازد.

ناقوس عدل

ما هم مانند پادشاهان بزرگ گذشته برای خود زنجیر و ناقوس عدلی فراهم آورده‌ایم که با اوضاع اجتماعی پیچیده قرن حاضر هماهنگی داشته باشد و آن بازرسی شاهنشاهی است که از ۳۰ تا ۵۰ نفر اعضایی که مستقیماً در برابر من مسئولیت دارند، تشکیل یافته است. این افراد به اقصی نقاط کشور سفر می‌کنند و با کمک افراد مردم، مانند زنان خانه‌دار، بقال‌ها، نانواها، معلمین و دانش‌آموزان تماس می‌گیرند و از درد دل آنها باخبر می‌شوند و از سوءرفتارهایی که مشاهده شود، مطلع می‌گردند و گزارش‌های لازم را به دولت تسلیم می‌کنند.

این گزارش‌ها با کمال دقت مورد بررسی معاونان وزارتخانه‌ها قرار می‌گیرد. آنها نیز با احزاب مختلف، به خصوص احزاب مخالف رفت و آمد می‌کنند. وظایف آنها این است که اقدامات لازم را برای رفع گرفتاری‌های اجتماع معمول دارند و گزارش نتایج حاصله را به نظر ما برسانند. اغلب هم یکی از کارشناسانی که مستقیماً با شخص من کار می‌کند گزارش‌های بازرسی شاهنشاهی را به دقت مطالعه می‌کند، همچنین گزارش‌ها را بررسی می‌نماید تا قانع شود که اقدام لازم و سریع در رفع مشکلات به عمل آمده است.

اگر تعلل و یا انحرافی در کار پیش آید، به مقام مربوطه تذکر داده می‌شود. با این وصف ما در پیچ و خم امور اداری راه میان‌بری به وجود آورده‌ایم و می‌کوشیم که به شکایات هر چه سریع‌تر رسیدگی شود.

علاوه بر این ما برنامه‌ای برای مبارزه با بی‌سوادی در سطح جهانی طرح کرده‌ایم و لژیون خدمتگزاران بشر را به وجود آورده‌ایم که سازمانی شبیه به داوطلبان سازمان ملل متحد برای خدمات جهانی است.

بازگشت به دوران غارنشینی

حقیقت این است که من قصد ندارم همه کارها را شخصاً به انجام رسانم، ولی در عمل واقعاً چنین است. امیدوارم که مساعی ما منتهی به ایجاد روح برادری بین ایران و هند و پاکستان و افغانستان شود، به نحوی که ما بتوانیم مشعلدار تمدن باشکوه انسانیت، آزادی و اخلاق باشیم. من ایمان دارم که تنها تمسک به راه و روش آریایی می‌تواند بشریت را از بلای جنگ و فساد و تباهی نجات دهد. موقعی که من درباره وقایع ویتنام می‌خوانم و یا به وازده‌های تمدن باختری مانند دختران و پسران هیپی و انواع اشخاصی که به اخلاق و معنویت پشت پا زده‌اند می‌نگرم، این احساس به من دست می‌دهد که پیش از پایان این قرن، این همه وسایل مرگ و تخدیر و خودکشی تدریجی چنان تمدن ما را رو به فساد بکشاند که بشر ناچار به زندگی غارنشینی روی آورد.

اکنون وقت آن رسیده است که ما و شما، یعنی آنهایی که به زندگی روحانی و اخلاقی آمیخته با صلح و صفا علاقمندند، به پا خیزیم و راه نجات آریایی را به بشریت نشان دهیم.

فلسفه اسلام

برای اصلاحات اجتماعی در ایران من تناقضی بین مفاهیم فلسفه اسلام و سنن ملی و باستانی کشور خود نمی‌بینم. البته گاه افراد قشری و کوته‌نظر فلسفه‌های اسلام را از دیدگاه محدود خود تعبیر و تفسیر می‌کنند، حال آنکه در قرآن کریم از آن گونه محدودیت‌ها اثری نیست. ما در سراسر برنامه‌های انقلابی و اجتماعی و اقتصادی خود و یا رنسانس آریایی که اکنون در پیش داریم، محدودیتی نداشته‌ایم و دین مقدس اسلام در قسمت‌های عدالت اجتماعی و مساوات و مقدسات، بزرگترین الهام‌دهنده ما بوده است، به ویژه در کشوری مثل ایران که از یک رژیم قوی و سیاست روشن‌بینانه‌ای برخوردار است.

سیاست استعماری انگلیس مدت‌ها از وجود عناصر ارتجاعی به عنوان وسیله دست خود استفاده می‌کرد، اما آنها دیگر قدرت و یا وسیله‌ای برای انجام این نظر ندارند. امریکایی‌ها در مقایسه با انگلیس‌ها هنوز تجربه کافی برای دست زدن به چنین اعمالی ندارند، شاید هم کوشش‌هایی کرده‌اند، ولی موفقیتی نداشته‌اند.

پس ما نمی‌توانیم اسلام را به واسطه اینکه مورد سوءاستفاده دیگران قرار گرفته ملامت کنیم. ایران که یک کشور مسلمان است هرگز به یاد ندارد که اسلام مانعی در راه آزادی و یا پیشرفت آن به وجود آورده باشد. اگر مرتجعین و یا هر بخش دیگری از اجتماع نقشی غیر ملی بازی کنند، ما آنها را سر جایشان می‌نشانیم. حال چون شما ذکری از شرکت‌های نفت باختری به میان آورده‌اید، باید بگویم نفع آنها است که از سیاست‌های مترقی و روشن‌بینانه کشورهایی که در آن فعالیت می‌کنند، پشتیبانی کنند. آنها چگونه می‌توانند منافع خود را در کشوری که ممکن است هر آن دستخوش انقلاب شود حفظ نمایند؟ حتی آنها دیگر نمی‌توانند از رژیم‌های غیر مترقی فئودال طرفداری کنند، زیرا چنین رژیم‌هایی حتی با طرفداری تمام ملاها و آخوندهای جهان نمی‌توانند باقی بمانند.

ایجاد اختلاف بین هند و پاکستان نیز ساخته دست دیگران است. من برای مشکلات موجود ایرادی به اسلام و یا هر دین دیگر ندارم.

اگر هر کدام از ما در مسیر یک سیاست صحیح اجتماعی و اقتصادی گام برداریم، می‌توانیم هر یک مذاهب خود را بدون آنکه در سرنوشت دیگری مداخله داشته باشد حفظ کنیم. هندو، مسلمان، بودایی، همه می‌توانند در زیر لوای برادری آریایی به یکدیگر نزدیک شوند. همچنان که در امپراطوری کوروش که در واقع یک امپراطوری بر اساس برادری بشری بود، جوامع مختلف با مذاهب و عقاید گوناگون در کنار هم می‌زیستند.