مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۷ مهر (میزان) ۱۳۰۳ نشست ۷۰

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ ژوئن ۲۰۱۴، ساعت ۰۶:۱۷ توسط Zamzam (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری پنجم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری پنجم

قوانین بنیان ایران نوین مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پنجم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۷ مهر (میزان) ۱۳۰۳ نشست ۷۰

مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۷ مهر (میزان) ۱۳۰۳ نشست ۷۰

جلسه ۷۰

صورت مشروح مجلس یوم یکشنبه بیست وهفتم میزان یکهزاروسیصدوسه مطابق بیستم ربیع الاول یکهزارو سیصدو چهل وسه

مجلس دوساعت ونیم قبل ازظهر به ریاست آقای موتمن الملک تشکیل گردید.

(صورت مجلس یوم سه شنبه ۲۲ میزان را آقای اقبال الممالک قرائت نمودند)

رئیس- آقای اخگر(اجازه)

اخگر- بنده بعد از تصویب صورت مجلس عرضی دارم

رئیس- آقای حاج میرزاعبدالوهاب (اجازه)

حاج میرزاعبدالوهاب- بنده بعد از تصویب صورت مجلس عرضی دارم.

رئیس- آقای دست غیب (اجازه)

دست غیب- بنده را جزء دیرآمدگان بی اجازه نوشته اند گمان میکنم اشتباه شده باشد بنده سر وقت حاضر بودم.

رئیس- تحقیق میشود اگر اشتباه شده باشد اصلاح میشود. آقای معتمد السلطنه (اجازه)

معتمدالسلطنه- بنده در دستور عرضی دارم.

رئیس- آقای زعیم(اجازه)

زعیم- در صورت مجلس آن قسمتی که راجه به تقاضای آقاشیخ محمدعلی طهرانی در خصوص قرائت آراء نوشته شده است جزء جزئش صحیح است ولی در طرز تحریر چون تقدم و تأخر پیدا کرده مطلب قدری پیچیدگی پیدا میکند همانطور که در صورت مجلس نوشته شده است آقای آقاشیخ محمدعلی تقاضا کردند آرائی که در مورد لایحه مربوط بود اغیانس داده شده در جلسه علنی قرائت شود بعداز آن مقام محترم ریاست فرمودند…

رئیس- چه طور فرمودید؟ راجع به بوداغیانس چه؟

زعیم- عرض کردم در صورت مجلس طوریکه نوشته شده مقدم و مؤخر شده و قدری پیچیدگی پیدا کرده است برای اصلاح آن عرض کردم که آقای آقا شیخ محمد علی تقاضا کردند این آراء در جلسهء علنی خوانده شود.

رئیس- کدام آراء ؟

زعیم- آراء راجع به بوداغیانس. بعداز مذاکره از طرف مقام ریاست گفته شد چون مربوط به نظامنامه است سابقه هم ندارد و اگر لازم است باید پیشنهاد بشود که مادهء راجع به این موضوع در نظامنامه داخلی اصلاح شود. بعد از فرمایش مقام محترم ریاست بنده عرض کردم چون در نظامنامه داخلی معنی در خواندن آراء نشده و در قانون اساسی هم اصلی دارد، که مصرح است که باید آراء نمایندگان طوری واضح وآشکار باشد که حتی روزنامه نویس و تماشاچی هم بشنود اشکالی ندارد که آراء درمجلس قرائت شود و یک صدای صحیص است صحیص است هم بنده شنیدم اینجا در صورت مجلس طوری نوشته شده که مقام ریاست اینطور بیان فرمودند مثل اینکه مطلب موکول شده به اینکه حتماً در نظامنامه قید شود در صورتیکه بنده مانعی نمیبینم آراء راجع به بوداغیانس در مجلس علنی قرائت شود.

رئیس-(خطاب به آقاشیخ محمدعلی) شما پیشنهاد کردید آرائی که نسبت به بوداغیانس داده شده قرائت شود یا بطور کلی هروقت با ورقه رأی گرفته میشود.

آقای شیخ محمد علی طهرانی- بنده بطور کلی پیشنهاد کردم که کلیه آراء خوانده شود و آراء راجع به بوداغیانس بخصوص در جلسه بعد قرائت شود.

رئیس- بطور کلی پیشنهاد کردید یا بطور خصوصی؟

طهرانی- بنده کلیه را پیشنهاد کردم و مخصوصاً مسئله بوداغیانی را تقاضا کردم بخوانند.

رئیس- چون کلی بوده بنده عرض کردم که چون مربوط به نظامنامه است باید پیشنهاد کنید در نظامنامه اصلاح شود ممکن است بماده ۸۵ و ۸۶ نظامنامه مراجعه فرمائید تا مطلب حل شود ولی اگر بخصوص راجع به بوداغیانس تقاضا دارید اگر مجلس اجازه میدهد الان بگویم بیاورند بخوانند.

جمعی از نمایندگان- مانعی ندارد

رئیس- آقای آقامیرزاسید حسن کاشانی (اجازه)

آقامیرزا سید حسن- بنده را هم جزو دیرآمدگان بی اجازه نوشته اند بنده سر وقت آمده بودم

رئیس- آقای اقاسید یعقوب (اجازه)

آقاسید یعقوب- بنده خیلی خوشحال شدم از اینکه آقا تکرار کردند آراء خوانده شود و از مقام ریاست هم خوشنودم که فرمودند آراء را بیاورند بخوانند و بنده خیلی خوشوقتم که دریاچه ارومیه را بواسطه این رائی که دادیم نجات دادیم.

رئیس- راجع به صورت مجلس است؟

آقاسید یعقوب- بنده هم چون رآی داده ام خواستم این عرض را کرده باشم. رئیس- نسبت به صورت جلسه ایرادی نیست؟

(گفته شد خیر)

رئیس-آقای اخگر (اجازه)

اخگر- البته خاطر محترم آقایان نمایندگان از خساراتی که متأسفانه به محصولات اطراف وارد آمده و در تعقیب آن خسارات قضیه گاومیری پیش آمد مستحضرند. امساله شاید بوسیله اقدامات دولت ممکن است قحطی نشود ولی اگر یک توجه کاملی در امر زراعت نشود و یک اقدامی برای ترفیه حال رعایا و زارعین نشود ممکن است. در سال آتیه بواسطهء کم عمل آمدن حاصل خساراتی متوجه دولت شود و بیم قحطی هم میرود اغلب زارعین حبوبات برای بذر ندارند و اغلب گاوهایشان هم مرده و استطاعت خریداری گاو هم ندارند البته اگر بخواهیم وجهی بردولت تحمیل کنیم که با آنها مساعدت کند میدانیم در بودجه یک وجهی اضافه بر خرج موجود نیست و اگر بخواهیم وسائل دیگری فکر کنیم شاید منتج نتیجه نشود. اینست که بنده پیشنهاد کردم دولت مبلغ یک کرور تومان از بانک شاهنشاهی بوثیقه یک قسمت خالصجات با ربح صدهفت استقراض کند و با همان ربح صدهفت به زارعین که از پا درآمده اند و از وسائل زراعتی فاقد شده اند بدهند که تهیهء گاو و اسباب زراعت بنمایند و در سال آتیه مجدداً از آنها مسترد نموده ببانک رد نمایند در آنجا شاید بعضی از آقایان عقیده داشته باشند که ربح صدهفت هم اززارعین گرفته نشود ولی در این صورت قریب سی وپنجهزار تومان بر بودجه تحمیل خواهد شد ودر صورتی که رعایا تومانی سه قران قرض میکنند یعنی سی من گندم میگیرند که پس از ۳ ماه پنجاه من پس بدهند بااین ترتیب ربح صدهفت برای آنها چیزی نیست و باین وسیله ممکن است زراعت سال آتیه اطراف طهران تأمین شود و از وجود قحطی جلوگیری بشود اینست پیشنهاد که تقدیم میکنم.

رئیس- آقای معتمدالسلطنه.(اجازه)

معتمدالسلطنه- بنده خواستم تقاضا کنم خبر نمرهء (ع۲) کمیسیون بودجه راجع به ورثهء ضیاء الدین خان عضو مقتول وزارت مالیه جزو دستور امروز شود.

رئیس- حالا داخل دستور میشویم اگر وقتی باقی ماند آن هم مطرح میشود. اسامی که خواسته بودید قرائت میشود.

آقاسید یغقوب- بنده قبل از خواندگان اسامی اجازه میخواهم عرض کنم این اسامی از…

(صدای زنگ رئیس- دعوت بسکوت)

آقاسید یعقوب- بنده اجازه خواستم.

رئیس- بنده هم اجازه ندادم. آقاسید یعقوب (اجازه)

آقا سید یعقوب- بنده خیال کردم اجازه دادید.

رئیس- اسامی قرائت میشود.

(بشرحی که در دوسیهء نمرهء (۶۵) ضمیمه است قرائت شد)

رئیس- آقای آقاسید یعقوب (اجازه)

آقاسید یعقوب- بنده عرضم این بود که این مسئله یعنی موضوع دریاچهء ارومیه سابقه داشته در کابینهء آقای مشیرالدوله و آقای مستوفی الممالک این موضوع مطرح بوده خواستم تقاضا کنم که دوسیه این امر هم خوانده شود تا رفع اشتباه بشودو معلوم شود که مااز روی علم این کاررا کرده ایم.

رئیس- عجالتاً که اینمسئله مطرح نیست فقط بنا بود اسامی قرائت شود که قرائت شد این هم گفته شد آرائی که با ورقه داده میشود معلوم نیست صحت ندارد آرائی که داده میشود هر کس آراء را بخواهد ببنده مراجعه میکند و من هم به ادارهء تند نویسی میگویم اسامی را بایشان میدهند. از چندی قبل به این طرف هم سپرده ام که دیگر اجازهء بنده لازم نیست هریک از آقایان بخواهند به ادارهء تند نویسی مراجعه کنند و صورت اسامی را بگیرند. آقای محمدهاشم میرزا (اجازه)

شاهزاده محمد هاشم میرزا- بنده در آخر جلسه عرضی دارم اجازه بفرمائید عرض کنم.

رئیس- آقای عراقی (اجازه)

حاج آقا اسمعیل عراقی- اسامی رأی دهندگان و آنهائی هم که ورقه سفید داده بودند خوانده شد خوبست آنهائی هم که از مجلس خارج شده اند اسامی شان قید شود…

نجات- یعنی چه این ترتیب که نمی شود پس کاغذهای خزعل را هم بخوانند.

عراقی- کاغذهای سفارت انگلیس را هم بخوانند…

نجات- مملکت را خراب میکنند باز هم حرف دارند…

رئیس- پیشنهاد راجع به عضویت نمایندگان در کمیسیونها مطرح است قرائت میشود.

(بشرح آتی قرائت شد)

نظر باینکه برای عضویت کمیسیونهای فوق العاده احتیاج بانتخاب اشخاص متخصص و مطلع حاصل میشود و با اجرای مادهء ۲۷ نظامنامهء داخلی انجام پذیر نیست لذا مادهء واحدهء پیشنهاد تصویب آن را از مجلس شورای ملی مستدعی است.ماده واحده- هر نماینده ای در زمان واحد میتواند در دو کمیسیون دائمی و دو کمیسیون فوق العاده عضویت داشته باشد.

تدین- حاج سیدالمحققین.

یکنفر از نمایندگان- خواندن امضاها لازم نیست راجع به طرح تجدید نظر در ماده ۲۷ نظامنامهء داخلی مجلس کمیسیون مبتکرات مذاکرات نموده چنین رأی دادکه چون طرح اصلاح کلیه نظامنامهء داخلی در مجلس مقدس مطرح و قرار است کمیسیون مخصوصی برای تجدید نظر در کلیهء نظامنامهء داخلی تشکیل شود این ماده هم یکی از مواد آن نظامنامه است طرح مزبور معوق بماند تا در همان کمیسیون مخصوص مذاکره شود.

رئیس- این طرح از دستور خارج می شود چون بیش از ده امضاء ندارد طرح دیگر.

(بشرح آتی قرائت شد.

ماده واحده- مجلس شورای ملی قانون مورخهء ۳۰ جوزا ۱۳۰۱ راجع به منع صدور پوست بره را الغاء مینماید. کمیسیون مبتکرات طرح قانونی جمعی از نمایندگان محترم را راجع به الغاء قانون منع صدور پوست بره به اتفاق آراء قابل توجه میداند.

رئیس- آقای عمادالسلطنه (اجازه)

عمادالسلطنه- موافقم.

رئیس- آقای دولت آبادی (اجازه)

دولت آبادی- بنده هم موافقم با یک شرطی.

رئیس- آقای زعیم (اجازه)

زعیم- بنده با این طرح که راجع است به الغاء قانون منع صدور پوست بره که در کمیسیون مبتکرات هم قابل توجه شده مخالفم و متأسفانه آن را قابل توجه نمی دانم و گمان میکنم اگر آقایان بخودشان زحمت مراجعه به مذاکراتی که در دوره چهارم تقنینیه شده بود داده بودند آنها هم با بنده در این عقیده شریک میشدند و تصدیق میفرمودند که قابل توجه نیست. برای اینکه مقصود از قانون صدور پوست بره جلوگیری از کشتار بره بود قیمت پوست کلیتا در روی پوست بره های تودلی است. که میش آبستن را سر میبرند برای پوست بره آن واین مسئله صرف نظر از اینکه دور از عاطفه و احساسات بشری است که نمی گذارند یک بره بقدر کامل از رحم استفاده کند یا از شیرمادرش استفاده کند اصلاً برای ارتزاق عمومی هم یک ضررهائی دارد. بعد از قانون راجع به تجارتخانه علی افها که دویست هزارتومان هم دولت ضرر کرد. دولت در صدد جلوگیری از کشتار بره برآمد و به عموم مأمورین وزارت داخله و وزارت مالیه امر کرد که از بره کشی جلوگیری کنند این منعی که دولت کرد بواسطه عدم بصیرت مأمورین به ایفاء وظیفه اسباب زحمت شد و از همه جا شکایات در این طرز جلوگیری از پوست بره بلند شد و خیلی صدمات به مردم وارد آمد. بعد برای اینکه استفاده ای که ازکشتن بره میشد و منفعتی که از او میبرند فقط بواسطه پوستش بود قانونی در مجلس وضع شد که در مقدمه آن قانون ذکر میشود که: (برای جلوگیری از کشتار بره و حفظ منافع عموم آنچه پوست بره اعم از تودلی و غیره آن بخارج حمل می شود مأمورین گمرکی مکلفند در سرحد بنفع دولت ضبط نمایند) بنده گمان میکنم اکثریت آقایان در اینکه باید جلوگیری از کشتار بره کرد موافق باشند حال اگر فقط در قسمت تجارتی یک نگرانیهائی باشد از نقطه نظر اینکه پوست بره بخارجه نمیرود و شاید از این را نکثی بصادرات وارد میآید این را هم اگر با یک حساب دقیق تجارتی ببینید از پوست بره های تودلی و غیره برای ما بیشتر استفاده میشود؟ یا اینکه بگذاریم بره هایشان هم بزرگ یشوند و از پشم و پوست و سایر چیزهای آنهاهم تجارت کنیم البته اگر یک حساب دقیق تجارتی بشود. بنده گمان میکنم که صرفه با این باشد که از کشتن بره تودلی صرف نظر شود. در اوقات جنگ بین الممللی نظر به احتیاجاتی که در روسیه و بین النهرین مخصوصاً به گوسفند بود خود فروش گوسفند در ایران یک عایدات بزرگی شده بود ولی نتیجه این شد که نسل گوسفند در ایران کم شد و این قانون هم از نقطه نظر احتیاج در دوره چهارم وضع شد و بنده خوش ندارم و صحیح نمیدانم از اینکه انسان بدون توجه به افکار ماسلف خود بیاید و یک کارهائی را بکند و باید دید چه احتیاجاتی موجب شد که دوره چهارم این قانون را وضع کردندو آن احتیاجات هم هنوز به نظر بنده رفع نشده است وفابل توجه شدن این لایحه یا این طرح موجب میشود که قانون نسخ شود و بنده چون بااین طرح مخالفم و با قابل توجه بودنش هم مخالفم ضیاء الواعظین- مخبر کمیسیون مبتکرات- مخالفتی که آقای زعیم راجع به این لایحه فرمودند شروع میشد از عاطفه بشری نسبت به حیوانات یعنی باید بشر رقیق القلب و مهربان باشد و بغیراز جنس خود به دیگری صدمه نزند

(خندهء نمایندگان)

اینجا اگر درست توجه کنیم هم از نقطه نظر اقتصاد مراعات شده ومی بینیم که هیچ لطمه هم به حیوانات و عاطفه بشری وارد نمیآید و همچنین به ارزاق عمومی ابداً کشتار بره یا تجارت پوست بره که یکی از صادرات مهم ما است هیچ اشکالی وارد نمیکند چرا ؟ برای اینکه هوای ایران با تربیت حیوانات خیلی مساعد است.

(خندهء نمایندگان)

در ایران هر قسم حیوان به خوبی تربیت میشود. ما از مملکت خارجه خیلی سراغ داریم که هوای آن مساعد برای تربیت حیوانات نیست ولی تجارت شیر و کره آن یکی از تجارتهای مهم آن بشمار میآید و ما اگر چنانچه ادارهء صحیه مان را مرتب کنیم و سرم های لازمه را به موقع خودش تهیه کنیم. اگر معلمین مخصوص و متخصصینی که برای تربیت حیوانات خیلی لازم است آنها را جلب کنیم. به قسمی ما میتوانیم از این صادرات و از این منبع عایدات خود استفاده کنیم شاید که ثروت و صادرات مملکت ما بعد از یکسال مضاعف خواهد شد. پس از این لحاظ هم معلوم شد که لطمه ای به عایدات ما وارد نمیآورد. و اما اینکه فرمودند اگر گوسفند ماده یا میشی کشته شود یک لطمهء بزرگی به نسل حیوانات وارد میآورد. به عقیده بنده خوب بود توجه میفرمودند به اینکه اصلاً در ایلات و طوائف کشتن گوسفند ماده مشئوم است و حتی اگر گرسنه باشند و بچه شان از گرسنگی بمیرد ممکن نیست بچه حیوان ماده را بکشند غیر از آنست که نظر آقای زعیم بود. و اما راجع به قسمت توجه به عملیات ما سلف این قسمت تقریباً روح تمام فرمایشات و خلاصهء تمام مخالفت ایشان بود و قانونی را که در این خصوص در بدو امر وضع شده بود تذکر دادند و به عقیده بنده اگر یک قدری دقت میفرمودند خوب متوجه میشدند که این قانون مقابل یک محظورات مهمه بوده است که دولت و ملت و مجلس در برابر آن محظورات آمده است این قرار داد را در مقابل دولت روس قبول کرده است. و اینکه فرمودند توجه به عملیات ما سلف بکنیم اینطور میفهماند که عملیات ماسلف را هم امروز مورد اعتبار قرار بدهیم و آن محظورات را بشناسیم. معنای توجه به عملیات ماسلف شناختن آن محظورات و موانع است. وآقای زعیم به مناسبت اینکه در وزارت مالیه یک سوابقی دارند بعقیدهء بنده خیلی آسان بود که تحقیق میکردند پوست بره از جهت صادرات چه رقم مهم و برجسته ای داشته و بالاخره بواسطه قانونی که در دورهء گذشته وضع شده مملکت محروم مانده است. از این عایداتی که روز افزون بوده است چطور روز افزون بوده است ؟ ما ده دوازده جنس صادرات داریم. صادرات مهم و اصلی ما پنبه است. قالی است. برنج است. پشم است. پوست برهاست. و تریاک و صمغ و میوه جات. و میان این ارقام اگر ما دقت کنیم. هیچیک از آنها به اندازه صادرات پوست بره روز افزون نیستند که هر سال یک مبلغ و یک رقم مهمی بر صادرات سنهء ما قبلش افزوده شود. در سال بیست و پنج هجری عایدات پوست بره عبارت بوده است از ده میلیون و هشتصد و چهارده هزار و صدو هجده قران. در سه سال بعد یک ثلث افزوده شده است که در سنه بیست و هشت بعد از سه سال صادرات ما: پانزده میلیون و صدو بیست و پنج هزار وسیصد قران بوده است که درست یک ثلث در این مدت سه سال برآن افزوده شده است. یک رقم از صادراتی که بعد از سه سال یک ثلث بر او افزوده میشود در حالیکه به ارزاق عمومی لطمه وارد نمیآورد و منافعش هم عاید تمام طوائف یعنی ایلات و اشخاصی که در اقصی نقاط بلوچستان میروند و یک گله گوسفند میخرند و میآورند میشود و در حقیقت عایداتش بین تمام طبقات تقسیم میشود البته سزاوار نیست که ما این رقم از صادرات را از بین ببریم (و خیلی هم متشکریم که اداره گمرک ما با یک حسن عملی کارها را مرتب و منظم کرده است و در فاصله دو ساعت یک صورت مفصل مطمئنی بما داده است) بعد از سنه ۱۳۳۰ قمری که ۱۲۹۱ شمسی میشود عایدات ما از صادرات پوست بره یازده میلیون و سیصد و پنجاه و نه هزار و دویست و پنجاه و نه قران بوده است یک صادراتی که بهمه جای دنیا رفته و تجارتش در آلمان و بلژیک و انگلیس و امریکا رواج داشته مخصوصاً یک قسمت از این صادرات به روسیه رفته است در سنه ۱۳۳۱ صادرات ما شده است: دوازده میلیون و دویست و شصت هزار و هفتصد و هفتاد و نه قران. در سنه ۱۳۳۲ که جنگ شروع شده است نکثی در این عایدات وارد آمده است و معذلک با اینکه بواسطه جنگ لطمه وارد شده باز عایدات پوست بره: هشت میلیون و پانصدو هفتاد هزار و هشتصد و چهل و هشت قران بوده است بعد همینطور در مدت جنگ عایدات کم می شود. تا سنه ۱۳۳۶ که به روسیه رفته پنج هزار و یکصد و چهل قران ولی جنگ که تمام شده یکمرتبه عایدات ترقی کرده و بعد از آن پنجهزار و فلان قران. در سنه ۱۳۳۷ یک مرتبه ترقی کرده و به دو میلیون و هفت صدو بیست و هفت هزار و ۸۱۹ قران رسیده در سنه ۱۳۳۸که مطابق سنه ۲۰۹ شمسی است به سه میلیون و سیصد و شصت و نه هزار و نوزده قران بالغ شده و یکسال بعد سه میلیون و هشتصد قران رسیده تا سنه اخیر که این قانون در مجلس شورای ملی تصویب شده این عایدات پوست بره همینطور مضاعف شده و در سال ۱۳۰۱ ده میلیون و در سال ۱۳۰۲ یازده میلیون و ششصدو هفتادو هفت هزارو سیصدو نوزده قران رسیده مشاراعظم- پارسال که منع شده بود.

ضیاء الواعضین- ولی مدتی مهلت داشته است، این تنها صادراتی بوده است که از گمرک خارج شده. تصور نکنند که فقط همین بوده است بلکه این ارقام هم بطور ترانزیت خارج شده است. صادرات پوست که در هزارو سیصد بطور ترانزیت داشته ایم: دو میلیون و نهصد هزار و کسریست که جمع دو فقره میشود: شش میلیون و هشتصد و سی و یک هزار و هشتصد و هفت قران. در سنهء هزار و سیصد و یک صادرات همان بود که عرض کردم ترانزیت هم اضافه شده که هر دو فقره مجموعاً میشود نوزده میلیون و دویست و هفتاد وهفت هزار و صدو هشتاد ونه قران. و در سنهء اخیریکه این قانون از مجلس گذشته است جمع صادرات و ترانزیت بیست و سه میلیون و ششصد و پنجاه وهشت هزار و پانصد و سی و چهار قران بوده است این مبلغ صادرات این منبع مهمه بوده است در صورتیکه اگر خوب تحقیق کنیم، اگر در ولایات و عشایر برویم و در دهات سفرکنیم میبینیم که از کشتن بره نسل قطع نمیشود و ابداً تضییقاتی بر ارزاق عمومی وارد نمی شود بعلاوه هیچ فرق نمیکند زیراگوسفندی در سال اگر دفعه اول بره اش را بکشند و از شیربگیرند دوباره آبستن خواهد شد ولی اگر بچه اش را بکشند همان یکدفعه آبستن میشود. پس از این حیث هم فرق نمیکند و این یکی از صادرات مهم ایرانست که ما از هوا میگیریم صاحبان مواشی سالی یک دفعه اش را برای ازدیاد صادرات و تحصیل پوست میکشند و دفعه دوم آنرا برای حفظ نسل و ارزاق عمومی نگاه میدارند بعلاوه هزاران اشخاص از این منبع زندگانی میکنند و بااینکه همیشه از اطراف سعی میشده است که صادرات مانکت پیدا کند و غالباً دچار این محظور بوده ایم. این یکی از کوچکترین صادرات ما است یک عایدی خوبی برای ما شمرده میشده و پوست شیراز که خیلی مرغوب است و در فرنگستان معروف بپوست بخارا است بنده خوب بخاطر دارم که متجاوز از سه چهار هزار نفر از این راه با کمال خوبی زندگانی میکنندو این پوست را از آنها در شیراز تهیه میکنند. با ذکر این مراتب گمان میکنم مذاکرات هم کافیست و کمیسیون هم بهمین جهت و بواسطهء همین تحقیقات به قابل توجه بودن این لایحه رأی داده است

وزیر عدلیه – آقای منصورالسلطنه را بسمت معاونت وزارت عدلیه به مجلس شورای ملی معرفی میکنم.

رئیس- آقای وکیل الملک. (اجازه)

وکیل الملک- آنچه را که از فرمایش نماینده محترم مخبر کمیسیون استنباط کردم دلائل و فلسفه که برای الغاء این قانون بیان کردند از اول تا آخر تمام حاکی از این بوده که علت الغاء این قانون برای ازدیاد عایدات و صادراتست. غیر از این بنده دیگر چیزی استنباط نکردم. در دوره چهارم تمام این پیش بینی ها شد و در اطراف این موضوع مذاکرات زیاد بعمل آمد. راست است که این ترتیب قدری بر صادرات مملکت ضرر دارد ولی از آن طرف از پشم گوسفند این کسر جبران شده و جابجا میشود و در آن موقع یکی از علل وضع این قانون همانطور که آقای زعیم اظهار کردند برای این بود که نسل گوسفند کم نشود. ولی امروزه یک علت مهم دیگری به ثبت این قانون را ایجاب میکند و آن قانون استعمال البسه وطنی است که از مجلس گذشته است ما میخواهیم مردم راتشویق کنیم که البسه وطنی بپوشند و درست شدن البسه وطنی هم از دو حال خارج نیست یا از پنبه بافته میشود یا از پشم و اگر به لیست گمرک ملاحظه بفرمائید میبینید که اینها هردو به خارج حمل میشوند و سابقاً به واسطه نبودن ماشین نتوانستیم پارچه ببافیم ولی امروز که در همه نقاط ماشینهای دستی وارد میشود سعی میکنیم که مایحتاج خودمان را خودمان اداره بکنیم تا شاید کمتر محتاج به خارجه باشیم پشم زیاد برای مصرف داخلی لازم است. قیمت یک پوست بره از سه قران الی ده قران بیشتر نیست ولی اگر این بره کشته نشود و گوسفند بشود در ظرف ۵ سال معادل قیمت پوستش بلکه بیشتر پشم دارد و اگر این قانون لغو شود وقانون استعمال البسه وطنی هم در مملکت بنا شود باقی بماند آنوقت ناچاریم پشم از خارجه بیاوریم زیرا نسل گوسفند به مرور کم خواهد شد. چنانچه خودتان فرمودید در یکسال ده میلیون ودر سال دیگر ۱۵ میلیون عایدات این صادرات بوده به همین میزان هم همه ساله جنس گوسفند و بره کم خواهد شد و تا بیست سال دیگر نمیدانم عاقبت این سیر تصاعدی بکجا خواهد کشید. باابن ترتیب بنده عقیده ام اینست که الغاء این قانون به حال مملکت مضر است و نتیجه این میشود که اگر کارخانه جاتی وارد کنیم باید پشمش را هم از خارج بیاوریم امروزه یک کارخانه های مختصری در کرمان و یزد واصفهان و کاشان دائر شده است و متصل در صددند که پشم تهیه کنند برای اینکه لباس وطنی ببافند گرچه هنوز استعمال البسه وطنی در تمام ادارات ما معمول نیست و هنوز این قانون اجرا نشده. ولی در وزارت جنگ و بعضی از جاهای دیگر که قانون استعمال البسه وطنی اجراء شده برای بافتن البسه وطنی محتاج به پشمند. این بود عقاید بنده که عرض کردم دیگر خودتان می دانید.

رئیس- آقای کازرونی (اجازه)

آقامیرزا علی کازرونی- متأسفانه وقتیکه مجلس برای یک طبقه و صنفی که آشنا به اوضاع و احوال آنها نیست قانونی وضع میکند بهمین چیزها منجر میشود. مثلاً برای حداد یک نفر شخص اخلاقی نباید قانون وضع کند حداد یک ترتیب معین دارد اگر یک اشخاصی از مدرسه بیرون آمده و در علم اخلاق و شیمی و فیزیک آشنا باشند نمیتوانند برای حداد یا قصاب قانون وضع نماید زیرا به اوضاع و احوال دکان حدادی و قصابی آشنا نبوده و مسلخ را هم ندیده و از آن کار اطلاعی ندارد آنوقت نتیجه این میشود که مجبور میشویم قانون را یکوقت ایجاد کنیم و یک موقع نسخ کنیم. اولاً این مسئله یک قسمتش راجع به تجارت است و یک قسمتش هم راجع به صاحبان مواشی است حالا که ما موافقت و مخالفت میکنیم نمیدانیم از کدامیک از این دو قسمت هستیم که بتوانیم معایب و محاسن آنرا درست تشخیص بدهیم. آقای وکیل الملک میفرمایند: چون ما یک قانونی برای امتعه وطنی گذرانده ایم بعدها محتاج پشم میشویم اگر بناشم بره کشی بشود بالاخره مامحتاج میشویم که پشم از خارجه بیاوریم. حالا اگر آقای وکیل الملک اطلاع داشتند که سالی چقدر پشم از ایران خارج میشود و میدانستند که این پشمهائی که خارج میشود فقط از سرحدات و سواحل است زیرا پشمهای داخله کرایه اش وفا نمیکند که حمل به سرحد بشود و به خارجه بشود شاید این فرمایش را نمیفرمودند ولی از روی یک نیت پاکی این اظهار عقیده را میکنند. بنده هم عقیده ایشانرا تصدیق میکنم و عرض میکنم اگر وقتی ما دارای کارخانجات شدیم علاوه از این پشمی که داریم و چندین سال است حمل به خارجه میکنیم ما میتوانیم تأمین مایحتاج خودمان را بکنیم و علاوه بر آن بازبه خارجه هم خواهیم فرستاد و از این حیث کاملاً مطمئن باشند. به علاوه چند سال است بره کشی در این مملکت میشود هیچ نکثی و نقصی درپشم و بره شما پیدا نشده اگر خیلی دلتان برای پشم میسوزد کاری کنید که اساساً گوسفندخارج نشود و استانیستیک را ببینید سالی چند گوسفند شما حمل به خارجه میشود. مدرس- باید حمل بشود. کازرونی- بلی بنده هم تصدیق میکنم باید حمل بشود نه اینکه آنها را نگاه داریم یا پشم آنها را نگاه داریم تا وقتیکه کارخانه آمد استفاده کنیم هر وقت دارای کارخانه شدیم البته استفاده هم خواهیم کرد و یک قسمت از فرمایشات دیگر ایشان اخلاقی بود ظلم به حیوانات فرق نمیکند توله سگ. بچه گربه. بچه موش. اینها همه مثل هم است فرقی نمیکند جان دارد. جان هم عزیز است بعلاوه بچه وقتی که در شکم مادر است کمتر حس دارد و موقع کشتن اذیتش کمتر است شما هر روز میآئید گوسسفند حسابی را میکشید و دلتان نمی سوزد بلکه هر چه چرب تر و بهتر باشد آن را می پسندید. این دیگر چیست ؟ همین قدر لازم است عرض کنم که ما از صاحبان مواشی دلمان نباید بیشتر بسوزد زیرا آنها بصیرتر و داناترند در این قسمت همینطور که آقای ضیاء الواعظین فرمودند اگر یک میش باشد که بدانند حامله میشود یا بچه دارد ممکن نیست اورا بکشند و هر قیمت به او بدهند راضی نمیشود نمیدهد بلکه راضی است بچه اش بمیرد و بچه آن میش نمیرد و ممکن نیست که یک میش بی عیب و نقص باشد و حامله باشد بیایند اورابکشند. ممکن است گوسفندها بعضی اوقات دوتا حامله باشند و یکی از آن دوتا را می کشند وقتی هم کشتند شیرش زیادتر میشود زودتر هم حامله میشود و درهر صورت میخواهم عرض کنم که این قانونهائی که یک تصرفی است در مال مردمیکه خودشان دلشان بیشتر از ما برای مالشان میسوزد لازم نیست خوب است آنها را به حال خود بگذارند بهتر میتوانند خودشان را اداره کنند و در عوض این بیشتر توجهشان این باشد که یک چیزی بفرستید به خارجه و عوضش وارد کنید بنده یک صورتی دارم به عرض آقایان میرسانم ما روزبه روز بطرف مرگ میرویم اینها چه چیز است اینها چه قانون است بیشتر از این لازم نیست توضیحی عرض کنم.

(جمعی از نمایندگان. مذاکرات کافی است)

(بعضی گفتند کافی نیست)

رئیس- رأی میگیریم بکفایت مذاکرات آقایانیکه مذاکرات را کافی میدانند قیام فرمایند

(اکثر نمایندگان قیام نمودند)

رئیس- اکثریت است. رأی گرفته میشود به مفاد راپورت کمیسیون مبتکرات یعنی آقایانیکه این طرح را قابل توجه میدانند نمایند.

(اغلب نمایندگان برخاستند)

رئیس- قابل توجه شد. از انتخاباتی که شده است نسبت به کمیسیونها فقط کمیسیون عدلیه و کمیسیون فوائد عامه را استخراج کرده اند در کمیسیون فوائد عامه کسی اکثریت پیدا نکرده در کمیسیون عدلیه هم فقط آقای مصدق السلطنه با پنجاه سه رأی انتخاب شده اند آقای حاج عزالممالک (اجازه)

حاج عزالممالک- اعم از این که درنتیجه انتخابات کسی دارای اکثریت بوده یا نبوده به انتخابات جلسه گذشته عرض داشتم و آن این بود که مطابق نظامنامه داخلی چون این انتخابات خارج از محوطه مجلس شورای ملی شده است و حد نصاب شرکت در آن نکرده این انتخابات را بنده ناقص میدانم زیرا ابتداء و انتهاء انتخابات مطابق نظامنامه اعلان نشده بوده است تا تمام وکلاء در آن شرکت کنند و هیچ مانعی نداشت که تأمل شود قسمتی که شرکت نکرده اند شرکت کنند تا به حدنصاب برسد آن وقت اکثریت باهرکسی بود آن آدم عضو کمیسیون شود بنده نسبت به اینکه چه کسی عضو کمیسیون بشود و یاکی انتخاب بشود اهمیت نمیدهم برای اینکه بالاخره از بین آقایان نمایندگانی عضو مجلس شورای ملی هستند انتخاب میشوند و میروند در یک کمیسیون رأی میدهند واکثریت مجلس قاطع خواهد بود و هر نظری نسبت به انتخابات باشد مربوط به اکثریت مجلس است ولی اساساً تاحدنصاب شرکت در انتخابات نکنند بنده آن انتخابات را ناقص میدانم وعقیده ام این است که این انتخابات باید تجدید شود.

رئیس- شاهزاده شیخ الرئیس (اجازه)

شیخ الرئیس- علی ایحا هیچکس مانع شرکت کسی در انتخابات نیست از آقایان مستخرجین بپرسند که چطور شده است که تمام نتوانسته اند در انتخابات شرکت کنند. البته لازم است شرکت کنند و باید در کمیسیونها همه آقایان زحمت بکشند که وقت مجلس هم کمتر حدر برود و بنده گمان میکنم هیچکس نظری نداشته باشد که بعضی از آقایان مستخرجین بپرسند که چه شده است که شرکت و دخالت نکرده اند و چه شده که منتظر نشده اند و الامانع دخالت هیچکس هیچکس نبوده است و قضاوت هم با اکثریت مجلس است. نجات- شما خودتان بهتر میدانید چرا اینطور شده است.

رئیس- آقای دست غیب (اجازه)

دست غیب- چه منتظر نشسته باشند وچه ننشسته باشند بهر حال عقیده ام این است که بایستی این انتخابات تجدید شود علاوه براینکه گمان میکنم به حد نصاب نرسیده است یک مانع و محظوری هم ندارد که تجدید انتخاب شود همه آقایان وکلاء حاضرند و رأی هاشان هم حاضر است الان تجدید بشود و بروندرأی های خود را بدهند و اینکه آقای شیخ الرئیس فرمودند مناط اعتبار رأی اکثریت است البته اینطور است ولی یک عده در مجلس نشسته باشند و آنها رأی نداده باشند یا منتظر نشوند رأی آنها را بگیرند این اساساً خوب نیست و برفرض اینکه به حد نصاب هم بوده است تجدید انتخاب ضرر ندارد آقایان حاضرند و اسامی آقایانی را که باید برای کمیسیونها انتخاب کنند و عقیده داشتند که کسی برود به فلان کمیسیون حاضر است ممکن است دو مرتبه رأی بدهند.

رئیس-آقای زعیم (اجازه)

زعیم- بنده در اینکه موافقم که مجلس باید در جزئیات امور داخلی مجلس با همدیگر کار کنند. آقایان وکلاء خودشان در حکم یک عائله بدانند که باید در امور داخلی مجلس آنچه عظمت و جلال مجلس حکم میکند کار کند ولی چون یک مسئله قانونی پیش آمده بنده ناچارم عرایض عرض کنم اینکه آقای حاج عز الممالک فرمودند چون همه شرکت نکرده اند این انتخابات باطل است بنده به این قسمت اعتراض دارم چرا ؟ برای اینکه انتخابات در داخل مجلس نه در نظامنامه داخلی و نه در قسمت قانون اساسی که مربوط به امور داخلی مجلس است چیزی ندارد که فرمایشات آقای حاج عزالممالک رابرساند بلکه برمیگردد به قانون انتخابات عمومی که در آنجا قید شده است هر کسی از دادن رأی مستنکف ممتنع شناخته شد

سرکشیک زاده- خارج از موضوع است.

زعیم- خارج از موضوع نیست یک کسی نمیخواهد رأی بدهد و چون شرکت نکرده البته انتخابات باطل نیست اسامی آقایان نمایندگان را مجلس در انتخاب کمیسیونها جلو بگذارد فراکسیونها نماینده داشته باشند و از روی تخصص اشخاصی که اطلاعاتشان بیشتر است برای کمیسیونها انتخاب کنند و به آن کمیسیون بفرستند و اگر خودش هم قبول نمیکند خواهش کنند و اورا بفرستند به آن کمیسیون تا جریان امور صحیح تر شود چون بنده صلاح نمیدانم که این موضوع در مجلس مطرح و سابقه شود بااینکه بنده در اقلیت هستم اگر یک عده ای رأی ندهند انتخابات باطل است این به نفع ما تمام میشود ولی چون اقلیت و اکثریتی نداریم و این سابقه را هم برای مجلس خوب نمی بینم این است که بنده پیشنهاد میکنم تنفس داده شود تا در جلسه خصوصی این مسئله حل شود وآقای رئیس هم فرمودند فقط راجع به یک نفر اکثریت حاصل شده است فرض کنیم حالا اولش است و میرویم از نورأی میدهیم این عقیده بنده است.

رئیس- آقایان با تنفس موافقند.

جمعی از نمایندگان- صحیح

مدرس- اگر تجدید کردند آقای مصدق السلطنه را باید دومرتبه بنویسند یا خیر؟

(دراین موقع (یکساعت قبل از ظهر)جلسه برای تنفس تعطیل و دیگر تشکیل نگردید)

رئیس مجلس شورای ملی- مؤتمن الملک

منشی- علی اقبال الممالک

منشی- معظم السلطان