مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۳ خرداد ۱۳۳۳ نشست ۲۳

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۶ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۵:۵۵ توسط Bijan (گفتگو | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری هجدهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری هجدهم

قوانین برنامه‌های عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی
مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۳ خرداد ۱۳۳۳ نشست ۲۳

روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران

شامل: کلیه قوانین مصوبه و مقررات - گزارش کمیسیون‌ها - صورت مشروح مذاکرات مجلس - اخبار مجلس - انتصابات - آگهی‌های رسمی و قانونی

شماره

شنبه ماه ۱۳۳۴

سال یازدهم

شماره مسلسل

دوره هجدهم مجلس شورای ملی

مذاکرات مجلس شورای ملی

مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره‏۱۸

جلسه: ۲۳

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز یکشنبه ۲۳ خرداد ماه ۱۳۳۳.

فهرست مطالب:

۱- تصویب صورت مجلس.

۲- بیانات قبل از دستور آقایان: دولت‌آبادی و خلعتبری.

۳- معرفی آقای مصطفی سمیعی به معاونت وزارت امور خارجه به وسیله آقای وزیر امور خارجه.

۴- قرائت قسمتی از گزارش وزارت کار راجع به حادثه کارخانه بلورسازی به وسیله آقای معاون وزارت کار.

۵- ختم جلسه به عنوان تنفس.

مجلس ساعت ده و ده دقیقه صبح به ریاست آقای نورالدین امامی (نایب رئیس) تشکیل گردید.

۱- تصویب صورت مجلس

نایب رئیس- صورت غائبین و دیرآمدگان جلسه قبل قرائت می‌شود. (به شرح زیر قرائت شد.)

غائبین با اجازه، آقایان: تربتی، نراقی، دولت آبادی، محمودی، افشار صادقی، دکتر سعید حکمت، دکتر عمید، احمد فرامرزی، غضنفری، دکتر عدل. غائبین بی‌اجازه، آقایان: کی‌نژاد، دکتر افشار، مصطفی ذوالفقاری، پورسرتیپ، کدیور، صدر زاده، مکرم، دکتر سیدامامی. دیرآمدگان و زودرفتگان با اجازه، آقایان: امید سالار، مهندس شاهرخ‌شاهی، اورنگ، حائری‌زاده، سلطان العلما، ثقه‌الاسلامی. دیرآمدگان و زود رفتگان بی‌اجازه، آقایان: دهقان، رضایی، عرب شیبانی. غائبین در رأی، آقایان: شادمان، سالار بهزادی، صادق بوشهری، خاکباز، اسفندیاری، معین‌زاده، اعظم زنگنه، عاملی.

نایب رئیس- چون جلسه خصوصی داشتیم اجازه بفرمایید وارد دستور بشویم نطق قبل از دستور بماند برای آخر جلسه بعد از دستور.

چند نفر از نمایندگان- صحیح است.

نایب رئیس- نسبت به صورت جلسه هم اگر فرمایشی هست بفرمایید. آقای بوشهری.

باقر بوشهری- بنده در جلسه قبل حضور داشتم نوشته‌اند غایب با اجازه.

نایب رئیس- اصلاح می‌شود، آقای دولت آبادی.

دولت‌آبادی- مقام ریاست می‌فرمایند که نطق‌های قبل از دستور بماند برای بعد از دستور این در حدود اختیار مقام ریاست است ولی این نکته را هم می‌خواهم تذکر بدهم که بعد از دستور اگر وقتی هم باقی باشد هم آقایان خسته‌اند و هم ناطق (صحیح است) بنابراین بنده می‌خواستم موافقت بفرمایید بیانات قبل از دستور ایراد بشود.

نایب رئیس- آقای سرمد.

سرمد- در بیانات بنده چند کلمه در مطبعه افتاده است یک اشتباهاتی هم شده است که یادداشت می‌کنم و تقدیم می‌کنم دستور بفرمایید اصلاح شود.

نایب رئیس- اصلاح می‌شود، آقای دکتر شاهکار.

دکتر شاهکار- بنده نسبت به صورت مجلس عرضی ندارم.

نایب رئیس- نسبت به صورت مجلس نظر دیگری نیست؟ (گفته شد: خیر) صورت مجلس جلسه قبل تصویب شد.

۲- بیانات قبل از دستور آقایان: دولت‌آبادی و خلعتبری

نایب رئیس- چون نسبت به نطق قبل از دستور یا بعد از دستور اظهار مخالفت شد بسته به رأی مجلس است آقایانی که موافقند مذاکرات قبل از دستور به بعد از دستور موکول شود قیام فرمایند (پیراسته: عده برای رأی کافی نیست، به علاوه رأی نمی‌خواهد بسته به نظر رئیس مجلس است.) (با ورود چند نفر عده برای رأی کافی شد.)

نایب رئیس- رأی گرفته می‌شود آقایانی که موافقند نطق‌های قبل از دستور به بعد از دستور موکول شود قیام فرمایند (عده کمی برخاستند) تصویب نشد، آقای دولت‌آبادی بفرمایند.

دولت‌آبادی- بنده عرایض زیادی ندارم و اکنون که نزدیک دو ماه از عمر دوره ۱۸ قانون‌گذاری مجلس شورای ملی می‌گذرد اولین دفعه‌ای است که چند دقیقه از پشت این تریبون وقت مجلس را اشغال می‌کنم و بیشتر انتظار داشتم آقایان دوستان و رفقا و همکاران عزیز که همه‌شان نیات عالی در خیر و صلاح مملکت دارند بیایند و فرمایشاتی بفرمایند و ما را ارشاد بفرمایند بنده تردید ندارم که تمام همکاران عزیزی که در اینجا حضور دارند و از نقاط مختلف مملکت به نمایندگی مجلس انتخاب شده‌اند بدون استثنا هدفی جز خیر و صلاح مملکت ندارند (صحیح است) درست به خاطر دارم که در روز ۲۳ مرداد ۱۳۲۳ یعنی ده سال پیش از پشت همین تریبون مجلس این مطلبی را که می‌خواهم عرض کنم به عرض رساندم و امروز هم تصادفاً بعد از ده سال این فرصت نصیب بنده می‌شود که عرایضی به عرض آقایان برسانم پس از بیان مطلب اصلی که وحدت نظر و توجه آقایان محترم به مصالح مملکت زیادتر از بنده است آن روز یک نکته‌ای را عرض کردم و یک مثلی آوردم که امروز هم بدبختانه یا خوشبختانه به تذکر آن ناگزیرم و آن این است که اوضاع مملکت ما شباهت دارد به یک اراده‌ای که در وسط یک رودخانه‌ای مانده باشد (صحیح است) و عوامل بسیار و افرادی با حسن‌نیت همه میل دارند که این اراده را از وسط رودخانه بیاورند بیرون و هیچ نیتی جز نجات آن اراده ندارند ولی چند نفر از جانب مشرق چند نفر از جانب مغرب چند نفر از جانب شمال و چند نفر از جانب جنوب این اراده را گرفته‌اند همه فشار می‌دهند نیت‌شان هم یکی است نجات است اما خودشان، قوت خودشان عمل‌شان را خنثی می‌کند بنابراین مجلس شورای ملی باید توجه به این نکته داشته باشد که همه‌شان دارای حسن نیت نسبت به امور مملکت هستند و همه‌شان خیر این جامعه را می‌خواهند، همه‌شان در خداپرستی و میهن‌دوستی می‌خواهند فداکاری کنند ولی باید هدف‌شان را یکی بکنند و متحد باشند که قوای‌شان را در یک نقطه صرف کنند تا آن اراده و امانده را از رودخانه بیرون بیاورند آنجایی که به نظر بنده اشکال دارد این است که ما هنوز آن مقدار همکاری و همفکری که بایستی برای بهبود اوضاع مملکت و مخصوصاً اقدامات عاجلی که لازم است برای مملکت بکنیم هنوز شروع نکرده‌ایم فرد فردمان آن حسن‌نیت را داریم ده نفر و بیست نفری با هم تماس و همکاری دارند ولی مجلس شورای ملی حکومت مشروطه حکومت ملی یعنی تجمع قوا و استفاده از نیروی اکثریت برای حل مشکلات ولی این کار انجام نشده خاطرم هست در یکی از جلسات خصوصی در همین اوایل مجلس به استحضار آقایان رساندم که خوب است یک قدری بیشتر همدیگر را بشناسیم و بهتر می‌توانیم با هم با حسن‌تفاهم حرف بزنیم خوشبختانه امروز آن شناسایی تا حدی حاصل شده است و ما بیش و کم همدیگر را می‌شناسیم و بنده در بیان اولی که گفتم که بنده در همه کمال حسن‌نیت را در اصلاح مملکت می‌بینم کوچک‌ترین مبالغه و مزاح‌گویی نکردم زیرا بنده یک یک آقایان را می‌شناسم و می‌دانم جز این هدفی ندارند و می‌خواهند مملکت از این فقر مادی و بدتر از آن بدبختانه از این فقر اخلاقی نجات پیدا کند مملکت یعنی میهن عزیز ما وارث یک حوادث ناگوار و بدبختی‌های شدیدی بوده است که زیاد هم ارتباط به این دو سه سال اخیر ندارد و ریشه‌های کهن دارد النهایه در این دو سه سال اخیر مردم انتظارات بیشتری داشتند زیرا این روح وحدت نظر و تجمع قوا برای حمایت از یک فردی که می‌خواست یعنی مدعی اصلاحات بود به نتیجه نرسید بنابراین چون انتظارات مردم بیشتر بود و در جایی که انتظارات مردم بیشتر است وقتی مواجه با شکست و نارضایتی می‌شوند عکس‌العمل آن هم شدیدتر است. اما به صرف انتقاد از گذشته اصلاحات شروع نمی‌شود (صحیح است) با ذکر درد هم نمی‌شود گفت درمانی کرده‌ایم این کار با ناله‌ای برخاسته است اما به اثر و نتیجه‌ای از نظر مملکت نرسیده است دولت گذشته در وضعیت خاصی پیدا شد و حمایت بی‌نظیری از مردم دید ولی از نظر نتیجه برای مملکت بسیار ناگوار و ناراحت بود و خداوند باز نیاورد آن مناظر فجیع و مفتضحی را که تا اوایل سال گذشته و تا ۲۸ مرداد ناظر بودیم (صحیح است) (شوشتری: در ۲۸ مرداد هم بودیم) البته همان طور که می‌فرمایید فیض خداوند ما را از یک ورطه هولناکی نجات داد (صحیح است) توجه مردم به اعلیحضرت همایونی و محبوبت خاص ایشان در دل مردم فداکاری شخص سپهبد زاهدی و همچنین افسران و درجه‌داران رشیدی که من خودم ناظر فداکاری آنها بودم یعنی خودم در آن سنگرها بودم و همچنین نهضت بی‌نظیر مردم تهران و ولایات تمام آن پرده‌های نیرنگ و ریا و آن نقش‌های شیرین و خواب‌های خوش که می‌دیدند پاره شده است و در مقابل یک وضع پریشانی که همه خرابی‌ها در تحت تأثیر قرار داده است واقع شده‌اند (صحیح است) بعد از آنچه کردیم و امروز که ده ماه از دولت سپهبد زاهدی می‌گذرد چه کرده است و ما مواجه با چه وضعیتی هستیم یک ملت رشید عاقل بایستی از تجارت تلخ گذشته نتیجه بگیرد و تاریخ برای همین تدوین می‌شود که اگر این مملکت فتنه مغول و افغان و چنگیز و هزاران حوادث ناگوار دیگر را دیده است آن نقاط ضعفی که موجب پیدایش آن وضعیت بوده است مطالعه بکند و خودش را مجهز برای زندگی بکند دولت سپهبد زاهدی وارث وضعیت بسیار وخیمی بود هم از جهت فقر مادی، هم از جهت فقر اخلاقی که رسیده بود به آن نتیجه سهمناک انقلاب و اغتشاشی که من امیدوارم ملت پیش‌بینی و عاقل و تیزبین ایران و همچنین آقایان نمایندگان فراموش نکنند که خودمان نه شب در خانه به امید حیات صبح و نه صبح را به شام می‌بردیم در خارج می‌ماندیم که مطمئن باشیم سلامت هستیم (صحیح است) اینها را نباید فراموش کنیم این از آن چیزهایی است که نباید فراموش کنیم و اگر فراموش کردیم خدای ناکرده باز هم بایستی پشیمانی دوران را بچشیم‏ (شوشتری: کفران نعمت است) کفران نعمت نکنیم اما دولت موفق نشده است یک اصلاحات اساسیتری در مملکت مطابق دلخواه ما انجام بدهد چه مملکت ما تمام ذخایز پولیش را که منشأ اصلاحات و سرمایه او است از دست داده بود (صحیح است) این را گمان نمی‌کنم حقیقتی باشد که هیچ کس انکار بکند زیرا ما پول می‌خواستیم راه بسازیم، پول می‌خواستیم کار بکنیم، پول می‌خواستیم تمام وسایل بهداشت را تأمین بکنیم، بدبختانه در آن موقع تمام اینها فراموش شده بود و به مردم حرف تحویل می‌دادند و من می‌خواهم به رفقای عزیزم که بار مسئولیتشان در مقابل ملت ایران و در مقابل تاریخ سنگین‌تر است عرض بکنم که تمام تجارب گذشته را و تجارب تلخی که گرفته‌ایم از دست ندهیم (احسنت) اصولاً برای این که ما سالم باشیم و بتوانیم موفقیتی در خیرخواهی مملکت با نقشه‌های مثبت پیدا بکنیم می‌خواهم از رفقای عزیز و همکاران محترم استدعا بکنم که به این عرایض بنده توجه بکنند و اگر مورد تصدیق‌شان قرار گرفت و حقیقی بود من توقع دارم که تصدیق بکنند ما باید اول بگوییم که در یک موقعیت غیرعادی از زندگی قرار گرفته‌ایم (صحیح است) بدون شک و تردید جنگ اخیر تمام حیات و هستی ما را تهدید کرد و سرمایه‌های ما را از بین برد و بعد از آن هم لطمات بسیار شدیدی به ما زد بنابراین هر کس که می‌خواهد کمر ببندد برای مبارزه اول باید میدان و حریف را ببیند ما در یک وضع عادی نیستیم که پا شدن دولت آبادی و آمدن پشت تریبون و صحبت کردن در باره نواقص کار و زندگی کافی باشد که مردم را برای مبارزه تشجیع کنم ما که سمت نمایندگی این مردم را داریم اول خودمان اقرار بکنیم که در یک وضع غیرعادی قرار داریم برای مبارزه در یک وضع غیرعادی باید تجهیز غیرعادی بکنیم یعنی اول باید بر خودمان تحمیل بکنیم و محرومیت‌هایی را در زندگی شخص خودمان قبول کنیم اگر این را قبول داریم برویم دنبال مسائل دیگر ولی ما اینجا بنشینیم و بگوییم مردم گرسنه‌اند، نان ندارند، همه چیز گران است نمی‌شود بله آقا کسی که می‌بایستی انتظار و توجهی داشته باشد باید خودش اول قدم را بردارد اگر من این اصلاحات را برای خودم قبول کردم از شما هم انتظار دارم قدم بردارید در راه اصلاحات این یکی، دوم این که طرز قضاوت ما در امور بدبختانه زیاد منصفانه نیست آن را هم باید از خودمان شروع کنیم بنده خودم فکر می‌کنم که تمام ناکامی‌ها و ناروایی‌هایی که در زندگی می‌کشم ناشی از شخص خودم است و این نوع قضاوت باید در نهاد ما و تمام افرادی که بخواهند زندگی کنند به نام یک اصل مسلم ثابت مورد قبول باشد حساب بکنید برای این که آدم بخواهد به نتیجه برسد باید تمام موانع و محظوراتی که فکر می‌کند پیش می‌آید پیش‌بینی بکند تا بتواند پیشرفت بکند و عیب اینجاست که ما در امور عادی زندگی‌مان این پیش‌بینی را می‌کنیم ولی در کار مملکت که احتیاج دارد پیش‌بینی‌های دقیق‌تر و قضاوت‌های دقیقتری بشود این را توجه نداریم این را هم باید توجه کنید اما از این مرحله که بگذریم باین حساب باید توجه داشت اگر دردها را توجه کرده‌ایم و ما اگر بخواهیم بگوییم بزرگ‌ترین درد و نقص ما کدام است که مساعی ما را به نتیجه نمی‌رساند و نمی‌توانیم مساعی خود را به نتیجه برسانیم به عقیده بنده ضعف ایمان است باقی معایب همه در درجه دوم است پول نداریم درست صراحت و تقوی نداریم خدای نکرده آن هم درست است ولی ایمان ما ضعیف است آن امری که باید در زندگی ما را از تجاوز به حقوق دیگران باز بدارد و از هر خطا و غلطی خودداری کنیم آن ایمان ما است که این روزها ضعیف شده است اگر او نباشد تمام این نقشه‌های اصلاحی نقش بر آب است تردید ندارد بنابراین اگر کسی بخواهد در یک چنین محیطی با مطالعه دقیق کمر به اصلاح ببندد اول بایستی اقرار بگیرد که آن عمل فداکاری و محرومیت را از خودش شروع بکند.

نایب رئیس- جناب آقای دولت آبادی وقت شما تمام شد.

دولت‌آبادی- استدعا می‌کنم اگر موافقت بکنند وقت بنده تجدید بشود.

نایب رئیس- اجازه بفرمایید عده برای رأی کافی بشود (پس از ورود چند نفر عده کافی شد) آقایانی که با یک ربع ادامه بیانات آقای دولت آبادی موافقند قیام فرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد، بفرمایید.

دولت‌آبادی- بنده از اظهار لطف همکاران عزیز بسیار متشکرم و این را به فال نیک می‌گیریم و امیدوارم عرایض بنده هم مورد توجهشان قرار گرفته باشد که اجازه می‌دهند بنده ادامه بدهم به هر حال مشکلات زیاد است بنده هم می‌گذرم و وارد بحث نمی‌شوم مملکت ما آسیب‌ها و لطمات و صدمات مقاومت‌هایی کرده که دنیا به او نظر تحسین و اعجاب دارد شما رفقای عزیز به یاد پانزده سال پیش از این بیست سال پیش از این پیش از جنگ در دوران جنگ که نائره جنگ به نام آنها روشن شد دارای شخصیت و پول و تسلیحات و لوازم بودند ولی جنگ چنان تار و پود آنها را از بین برد که هنوز نام‌شان توی تاریخ نیست خیلی نزدیک هستند دور نیست ولی این مملکت قرن‌ها مانده است و باز هم خواهد ماند زیرا این کانون خداپرستی و تقوی بوده است تا دنیا خواهد ماند این افتخار برای ایران باقی می‌ماند مخصوصاً که این مملکت علاوه بر مزایای تاریخی و افتخاراتی که از اعصار کهن دارد دینی مانند اسلام دارد بنابراین ما که موحد و مؤمن هستیم ما می‌دانیم که حافظ دیگری است و ما را نگهداری خواهد کرد شرط این است که چشم‌مان را باز بکنیم و مواردش را ببینیم و طبق همان عمل کنیم یکی از مشکلاتی که ما با آن مواجهیم این کار نفت است من نمی‌خواهم عرض کنم که به ما در پشت این تریبون وعده داده بودند که روزی سیصد هزار لیره به این مملکت می‌دهند حاصل آن دیده شد که الان نزدیک سه سال و نیم است که این مملکت فقیر و بدبخت یعنی پابرهنه‌های بندرعباس و لار و جهرم گرسنه‌های نقاط مختلف این مملکت بایستی سالیانه ۲۰۰ تا ۲۵۰ میلیون تومان کسر نفت را بدهند (مسعودی: صحیح است) این شوخی نیست این قابل تفکر است چطور یک مملکتی سالیانه ۵۰ میلیون لیره به طور متوسط ارز یعنی لیره به صندقش وارد می‌شدهه است و درش خرد می‌شده است این را که مورد حاجت شدید

ماست از کف داده باشد و به جای آن عایدات نفتیش را هم داده باشد و سالی هم ۲۰۰ تا ۲۵۰ میلیون تومان کسر آورده باشد (شوشتری: فرسودگی دستگاه را هم بفرمایید) دستگاه هم از بین رفته است و من اینجا مخصوصاً از آقایان وزرا که هستند و از آقای فولادوند معاون نخست وزیر و همچنین از آقایان وزرا به نام یک نماینده می‌خواهم که یک گزارشی باید بدهید که روز تخلیه آبادان وضعیت انبارهای نفت چه بوده است (شوشتری: سؤال کردم بنده) این را باید برای روشن کردن ملت ایران بگویید (شوشتری: صحیح است) این را باید ما بدانیم که موجودی‌های انبار نفت چه بوده است، این را ما باید بدانیم چقدر بوده است چه بوده است جزییات و اما می‌خواهیم اگر نیاورید این را من که با این دولت مدتی همکاری کرده‌ام و عضو آن بوده‌ام و به فرد فرد اعضایش هم ارادت دارم من دولت را در این عمل قاصر می‌دانم این یکی، حالا هم بنده عرضی دارم که استدعا می‌کنم آقای تیمورتاش برای حق‌گذاری به عرض من توجه کنید آقای تیمورتاش برای حق‌گذاری روز و شب و موقعیت ندارد (تیمورتاش: ولی مصلحت هم شرط است) مصلحت هم شرط است ولی من فکر نیکنم که اگر بگوییم از انبارهای نفت چه داشتیم و چه هست ضرری داشته باشد (یکی از نمایندگان: حقیقت باید گفته شود.) در مصلحت مملکت هم هست آنچه مصلحت است این است که در سیاست مصلحت غیر از احساسات است یعنی مصلحت در سیاست لازم است و حق هم با حضرتعالی است می‌خواهم این را عرض بکنم دولتی آمده است در چنان وضعی بوده است موقعیتی یافته است این مملکت را امن کرده است این حقیقت را نمی‌توانید انکار کنید (صحیح است) حالا هم می‌گوید می‌خواهم مشکل نفت را حل کنم و حل این مشکل بستگی کامل دارد به حمایت ما (درخشش: ملت ایران) ما یعنی ملت ایران (درخشش: اگر درست برویم بله) ملت ایران یعنی من و شما که باید دولت را حمایت کنیم و نگذاریم رخنه‌ای در این کار پیدا بشود من شخصاً گله‌های بسیار از دولت دارم برای این که اشتباه نکنید و خیال نکنید بنده آمده‌ام اینجا به حمایت دولت صحبت بکنم نه من خودم دولت و شخص سپهبد زاهدی و شخص اعلیحضرت همایونی را برای مملکت می‌خواهم چنان که خود اعلیحضرت همایونی در فرمایشاتشان مکرر فرموده‌اند که من خود را برای مملکت می‌خواهم بنابراین استدعا می‌کنم انصاف داشته باشیم و اگر ما از انصاف منحرف نشویم حتماً به نتیجه خواهیم‏ رسید محرومیت‌های کوچک را باید تحمل کنیم اما بعضی امور هست که به نظر بنده قابل اصلاح است و بنده آنها را می‌گویم و نمی‌توانم بگذرم باید آنها را از پشت این تریبون بگویم چون چشمم اول افتاد به آقای اخوی وزیر دادگستری عرض می‌کنم دادگستری ما هنوز یک دستگاه زنگ زده‌ای است من می‌خواهم بگویم از شخص ایشان هم انتظار ندارم یک فسادهایی که ریشه کهن دارد امروز همه را اصلاح کنند ایشان نشان دادند که مرد رشیدی هستند و بنده هم وقتی در دولت بودم ناظر این مطلب بودم و بنابراین بنده به ایشان احترام دارم ولی باید از ایشان بخواهیم که هر چه زودتر زنگ این دستگاه‌ها را پاک کنید مقررات برای چیست برای این است که یک مملکت را از بدبختی نجات بدهد و به درد این مملکت و نجات آن بخورد (صحیح است).

وزارت اقتصادی که جناب آقای دکتر شادمان دوست و سرور عزیز بنده هم اینجا تشریف دارند ایشان شخص بسیار شریفی هستند (صحیح است) ما اقتصاد نداریم بدون رودربایستی یعنی چه؟ یعنی ما یک نقشه مطالعه شده‌ای نداریم که معلوم باشد این مملکت بنیان اقتصادیش بر چه پایه‌ای مبتنی است و تا امروز هم نتوانسته‌ایم یک قدمی برداریم و به این و به این ملت نشان بدهیم که ما خواهان یک اقتصاد صحیح و مبتنی بر مطالعات هستیم (دکتر جزایری: بسیار صحیح است) اما یک چیز هست و آن یک تجزیه بسیار ساده‌ای است که این حقیقت را روشن می‌دارد که اگر ما راه‌هایی که رفته‌ایم غلط بوده است آیا باید باز هم همان راه‌های غلط راه برویم؟ این به نظر بنده دور از انصاف است بنده عرض می‌کنم که انحصار تجارت این مملکت را به فقر و بدبختی کشانیده است (چند نفر از نمایندگان: صحیح است) بنده خودم یادم هست چای را با صندوق می‌آوردند می‌گذاشتند در دکان سقط‌فروشی و هر یک منش را به ۲۰ ریال می‌فروختند در این مملکت کیست که چای را کیلویی ۵۰۰ تومان نخرد چرا می‌خرد؟ می‌گوییم جای، می‌گویند چای گیلان باید حمایت شود خدا شاهد است برای من زارع گیلانی با زارع اصفهانی با مردمی که در بندرعباس کار می‌کنند همه ایرانیند و همه برادند هر کسی در گیلان چای فراهم کرد به آن کیلویی ده تومان بدهید (یکی از نمایندگان: به زارع گیلانی نه چیزی نمی‌رسد) اما این را بهانه قرار ندهید که دزدی در این مملکت رواج پیدا کند من می‌گویم که این مملکت رواج پیدا کنند من می‌گویم که این مملکت بین ۱۷ تا ۲۰ هزار تن چای مصرف دارد (دکتر جزایری: مقدار زیادی هم قاچاق وارد می‌شود) پنج یا شش هزار تنش را گیلان می‌دهد چرا بقیه اش را می‌دهید به ده نفر در تهران که همه میلیونر بشوند چرا؟ (یکی از نمایندگان: توجه نمی‌کنند به شهرستان‌ها) اجازه بدهید چرا این مملکت به این روز افتاد اجازه بدهید چرا این مملکت به این روز افتاد؟ چرا تهران یک میلیون و دویست هزار نفر جمعیت پیدا کرد؟ خیال می‌کنید اینجا خبری بود؟ خیر مردم بدبخت و بی‌پناه ولایات آن هم به خیال واهی و پوچ آمدند تهران من می‌گویم واردات این مملکت بایست به تناسب با جمعیت این مملکت بین ده استان توزیع و تقسیم بشود (صحیح است) و اگر نکردند من همین آقای وزیر اقتصاد را پشت همین تریبون یک ماه دیگر استیضاح خواهم کرد این مهلت برای یک ماه است با همه اظهار ارادت و با همه علاقه من به شخص ایشان ایشان را پشت این تریبون به نام ملت ایران استیضاح می‌کنم آقا این فشار را از تهران بردارید و این بدبختی را رفع کنید از سر مردم چون آقایان خسته شده‌اند می‌خواهم یک مثلی را برای تفریح‌تان عرض کنم و عرایضم را خاتمه بدهم چون دوباره نمی‌خواهم تمدید اجازه بکنم یک مثلی است می‌گویند ملانصرالدین (بهادری: خدا بیامرزدش) (خنده نمایندگان) خدا بیامرزدش مرد بسیار عاقلی بود در کوچه دعوا بود زنش گفت ببین چه خبر است ملا لحافش را سرش کشید و رفت توی کوچه یکی لحاف را برداشت برد برگشت خانه زنش گفت چه خبر بود؟ گفت هیچی سر لحاف ما دعوی بود گفت چطور؟ گفت هیچی لحاف را که بردند دعوی تمام شد زنش گفت پس مال مرا هم گوش کن من هم امروز این بقیه را که از دکان‌ها گرفته بودم چوله کنم برسیم وقتی آمدم بدهم تحویل صاحبش دیدم چند مثقال کم است من هم گوشواره را یواشکی گذاشتم لایش گفت چرا؟ گفت برای این که کسر وزن داشت حالا من می‌پرسم از شما هیچ مملکتی شده است که بیاید خواروبار خودش را برای این که لیره به دست بیاید بفروشد این تدبیر است؟ (میراشرفی: این تخریب است) این را چاره‌جویی کنید دست ماست آنهایی که مربوط به سیاست دنیاست باید تحمل کنیم ولی این دست ماست اگر نکنیم ما بی‌لیاقتیم اگر نکنیم تشکیلات نداریم من بالاتر از این بگویم من شخصاً سازمان‌های دولتی را دام صید مردم می‌دانم (عده‌ای از نمایندگان: صحیح است) این اصطلاح را از من یادداشت کنید تمام این سازمان‌ها به استثنا یک عده معدودی که در اقلیت بسیار محدودی هستند اینها کارشان و شغل‌شان دام‌سازی برای مردم است تشیلات دولتی دام و صید مردم است (صحیح است، صحیح است) کوچک‌ترین توجهی ندارند وزیر بهداری نیست ایشان از دوستان من است من بهش احترام می‌گذارم چهار روز پیش از ین من وکیل‏ مجلس هستم صرف‌نظر از این که وکیل مجلس هستم یک آدمی هستم که توی این شهر دوستانی دارم یک نفر را چهار روز پیش از این یک بیچاره‌ای را معرفی کردم که این را توی یک مریض خانه بستری کنند معاون وزارت بهداری هم نوشت بیمارستان پای همان کاغذ معاون وزارت بهداری نوشته است که تختخواب خالی نیست مثل این که این شخص مسئولیت ندارد که حتی کاغذ مرا ضبط بکند و جواب را روی یک کاغذ دیگری بدهد یکی از بدبختی‌های بزرگ مملکت فرهنگش است این برنامه فرهنگ است که ما را به این بدبختی انداخته است در این مملکت کار فرهنگ غلط است ده سال پیش از این در کمیسیون بودجه گفتم اگر می‌خواهید به سعادت مملکت قدم بردارید حقوق معلمین را بدهید ولی در فرهنگ را ببندید برای این که ثمره این فرهنگ جز بیچاره کردن و اتکالی بارآوردن و بدبختی اطفال چیز دیگری نیست ...

نایب رئیس- جناب آقای دولت‌آبادی بدبختانه وقت آقا باز تمام شده است (بعضی از نمایندگان: موافقیم صحبت کنند) (مهندس اردبیلی: درد دل می‌کند آقا) بدبختانه آقایان می‌خواهند وظیفه بنده را انجام بدهند عده هم برای رأی کافی نیست چون پسر آقای عرب شیبانی مرحوم شده و عده‌ای از آقایان نمایندگان فارس اجازه گرفته‌اند و رفته‌اند عده کافی نیست اجازه بدهید که برنامه‌مان را ادامه بدهیم و یک عده دیگر صحبت بکنند و آقای دولت‌آبادی هم در یک جلسه دیگر صحبت بکنند.

دولت‌آبادی- بنده با کمال میل حاضرم اگر عده برای رأی کافی نیست بنده مطالب زیادی دارم آنها را می‌گذارم برای بعد (احسنت).

نایب رئیس- آقای خلعتبری.

خلعتبری- آقایان عرایض بنده راجع به مهمترین مسئله روز مملکت است، یعنی مسئله نفت که آقایان باید با نهایت علاقه توجه بفرمایند اگر اشتباهی دیدند بعداً بیایند در اینجا رفع بفرمایند نمایندگان کنسرسیوم به تهران آمده‌اند برای تجارت آمده‌اند آنها منافع خودشان را می‌خواهند باید هم بخواهند نباید منتظر باشید برای منافع ما آمده باشند ما هم منافعی داریم این منافع را کی باید حفظ کند در درجه اول نمایندگان محترم و اگر بنده عرایضی می‌کنم برای این است که موضوعی که مربوط به منافع ملت ایران است با نظر مثبت نه با نظر منفی در اینجا به اطلاع نمایندگان محترم و بسمع ملت ایران برسانم. و اظهاراتی که به نفع مملکت می‌شود دولت هم باید بسیار تشکر کند از این که مطالبی با حسن نیت و به قصد کمک گفته می‌شود نه به قصد اشکال تراشی قبلا خودم عرض می‌کنم و البته این مطالب خیلی مهم و اساسی است که باید آقایان توجه بفرمایند و برای این که آقایان اطمینان داشته باشند که من از جنبه مثبت می‌خواهم صحبت کنم قبلا می‌گویم که بنده خود معتقد هستم و می‌گویم که مسئله نفت باید به نفع مملکت ایران حل بشود (صحیح است) و تعطیل دستگاه نفت صلاح نیست (صحیح است) از نظر اقتصادی مملکت صلاح نیست و استدعا می‌کنم که به بقیه عرایضم توجه کنید آقایان می‌دانید که بنده خودم جزو جبهه ملی بودم خود بنده

در اولین روزی که آقای دکتر مصدق نخست وزیر شدند جناب آقای حائری‌زاده تشریف ندارند اینجا که تصدیق کنند و شهادت بدهند بنده در میان بیست نفر یک نفر بودم که به ایشان اعتراض کردم و گفتم آقا چرا باز ما را در مقابل یک عمل انجام شده‌ای قرار دادید و مشورت نکردید برای زمامداری؟ بنده معتقد بودم که ایشان باید در مجلس بمانند و در مجلس از حق ملت ایران دفاع کنند (میراشرافی: بنده هم آن روز به همین عقیده بوم) این نظر که آن روز گفته شد مورد قبول واقع نشد ولی بنده در آن جلسه هم راجع به سمئله نفت به ایشان عرض کردم جناب آقا این مسئله ارتباط به سیاست خارجی پیدا خواهد کرد و ممکن است شما در بن‌بست قرار بگیرید و بنابراین مصلحت در این است که دیگری غیر از شما باشد و شما در مجلس باشید و گفتم در این مسئله طبق اطلاعات و آشنایی که من دارم نسبت به مطبوعات خارجی سیاست امریکا برخلاف انتظار شما کمک نخواهد کرد (شوشتری: اینها را توی مجلس من گفتم) چون مطلب خیلی مهم است استدعا می‌کنم آقایان اجازه بفرمایید که بنده مطالب خودم را بگویم و یادداشت هم برای بنده نفرستید چون وقت می‌گذرد اینها مطالب آن روز بنده بود و اینها برای این است که عرض کنم بنده امروز در جهت مثبت دارم صحبت می‌کنم در موقع خلع ید که حتی تمام مخالفین آقای دکتر مصدق اصرار می‌کردند و روزانه روزی سیصد هزار لیره مطالبه می‌کردند از بابت فروش به شهادت جلالی نایینی مدیر روزنامه کشور و ملکی مدیر ستاره با آن که آن موقع جلسات جبهه ملی چند ماه بود که تشکیل نمی‌شده و تعطیل بود و شما هم نمی‌دانستید که تعطیل است گفتم که آقا این خلع ید را از طریق عدلیه بکنید و عرض حال قانونی بدهید بهتر است برای این که دیگر شرکت نفت در دنیا بر علیه شما هیچ قسم تبلیغی نمی‌کند و خلع ید به دست عدلیه اجرا می‌شود و یک فایده دیگر هم این عمل دارد که فرصتی پیدا می‌شود به ریا این که شما بتوانید با تدبیر و مصلحت اندیشی این مسئله را حل کنید اینها را برای آقایان عرض می‌کنم برای این که آقایان توجه بفرمایید که بنده از روزی که وارد سیاست شده‌ام و با مسائلی که در سیاست روبرو بوده‌ام حتی‌المقدور سعی کرده‌ام امور به نفع مردم باشد ممکن است انسان اشتباه کرده باشد اما لااقل باید یک قدر قلیلی حسن‌نیت داشته باشد و بخواهد به نفع مردم کار بکند بنده این تلاش‌هایی که می‌کردم آن موقع به ثمر نرسید ولی آقایان یک چیزی را در نظر بگیرید اظهاراتی که این روزها می‌شود باید یک اظهاراتی باشد که خارجی‌ها از آن بر علیه ما اتخاذ سند نکنند (صحیح است) مجلس ۱۵ آقایان درست دقت بفرمایید مجلسی بود که از روز اول مردم نسبت بهش اظهاراتی می‌کردند وکلای مجلس آن هم با آن طرز و کیفیتی که انتخاب شده بودند وقتی که به مجلس آمدند این به ثبوت رسید که در موقع وطن‌پرستی همه یک دل و متحد بودند (صحیح است) در مقابل خارجی صف واحد تشکیل دادند خدا شاهد است در دوره ۱۵ آن چند روز آخری که اقلیت در اینجا نطق می‌کرد من از اشخاص موثقی از توی خود همان‌ها شنیدم که وکلای دوره پانزدهم مجلس اکثرشان اظهار نظر علنی نمی‌کردند برای این که در دوره ۱۶ دولت مانع انتخاب‌شان نشود ولی کمک می‌کردند باطناً من نمی‌خواهم اسم ببرم این آقای فرامرزی یکی از آنها به من گفت این آقا دائماً برای تمدید وقت انگشت می‌زد به طوری که آنها نفهمند این یکی را من یادم هست آقایان حالا ما مجلس هستیم و خارجی‌ها هم آمده‌اند و برای استفاده هم آمده‌اند ما باید متوجه باشیم چه می‌گوییم این نظر آقایان باشد یک وقتی یک ملتی حق دارد و یک وقت پای مصلحت در میان است مستر به وین وزیر خارجه انگلستان وقتی که صنعف ذغال سنگ در انگلستان ملی شد اگر یک شرکتی می‌رفت بهش می‌گفت که آقا من این قانون را در مورد خودم نمی‌توانم اجرا کنم یا فلان تعهد را نمی‌توانم به عمل بیاورم مستر به وین حق داشت بگوید آقا من مطابق این قانون باید این قانون را اجرا کنم حالا تو نمی‌توانی تو ورشکسته شده‌ای ما نمی‌توانیم طلب‌مان را از تو بگیریم ولی برای یک وزیر خارجه یک دولت وقتی یک مجلسی مرجع صلاحیتداری قانونی نوشت و حقی تفویض کرد یک وقت آن شخص می‌خواهد که عین قانون را اجرا کند یک وقت است که مصلحت را می‌خواهد در نظر بگیرد اگر مصلحت را فرض کنید در نظر نگرفت و نتیجه این شد که موفق نشد این فرق می‌کند با این که یک کسی قانون را اجرا کرده باشد عده‌ای می‌گویند که دکتر مصدق برای این که حکومت خودش را ادامه بدهد کار نفت را خاتمه نداد دقت کنید این حرف درست نیست مطابق مصلحت ما نیست از این حرف اتخاذ سند ممکن است بکنند (شوشتری: چه سندی؟) اجازه بفرمایید آقایانی که بیشتر وارد هستند اصلاح کنند، دکتر مصدق اختیارات را گرفت ببخشید رأی تمایل گرفت رأی تمایل را کی داد؟ مجلس شانزدهم چند نفر مخالفت کردند؟ (تیمورتاش: مشروط بود) تمام اینها اینجا هست به او گفتند آقا تو بیا حالا اگر می‌توانی خودت بیا و این قانون را اجرا کن یک عده‌ای مصلحت‌اندیشی کردند گفتند آقا این قانون سخت است اجرا بشود گفت من اجرا می‌کنم آمد مجلس بهش اختیار داد سنا بهش اختیار داد رئیس الوزرا شد برای این که این قانون را اجرا کند حالا اگر آن قانون را اجرا نکرد اگر تدبیر به خرج نداد اگر موفق نشد این را نگویید که دکتر مصدق این کار را نکرد برای این که حکومتش باقی بماند آقا سیاست خارجی در درجه اول نگذاشت ملت ایران به حق خودش برسد (صحیح است) (شوشتری: این را می‌فهمید یا نمی‌فهمید؟) آقایان این مسئله نفت است صبر کنید تا من نتیجه بگیرم حق ندارید توی حرف من حرف بزنید.

شوشتری- به چه دلیل؟ این سفسطه است من مخالفت کردم این حرف‌ها چیست می‌زنی در مجلس (همهمه نمایندگان، زنگ رئیس).

دکتر جزایری- جناب آقای شوشتری بگذارید صحبت کنند.

مهندس جفرودی- بگذارید حرفش را بزند.

شوشتری- مگر لوطی بازی است ببند دهنت را توده‌ای من می‌دانم چرا تو آمدی این تو. (زنگ رئیس، دعوت به سکوت).

نایب رئیس- آقای شوشتری نظم مجلس را حفظ بفرمایید من به آقا تذکر می‌دهم.

شوشتری- من با سند می‌آیم ثابت می‌کنم که نمی‌خواست. این چرت و پرت‌ها چیست؟!

دکتر جزایری- گوش کنید آقا حرف نزنید.

شوشتری- دکان عوامفریبی را می‌بندم.

دکتر عمید- بگذارید صحبت بکنند آقا بعد حرفی دارید بفرمایید (همهمه نمایندگان، زنگ رئیس، دعوت به سکوت).

شوشتری- این اثر سوء دارد.

درخشش- بفرمایید جناب آقای خلعتبری مجلس آماده شنیدن است بفرمایید.

نایب رئیس- جناب آقای شوشتری ناچارم برخلاف عقیده‌ام از آیین‌نامه استفاده بکنم.

شوشتری- می‌آیم پاره می‌کنم مطلب را.

خلعتبری- عرض کنم آقا موضوع ملی شدن نفت مربوط به آقای دکتر مصدق نبود اجازه بدهید (شوشتری: این صحیح است) آقای شوشتری بنده نتیجه را وقتی گرفتم به نفع مردم است اگر می‌خواستم عوامفریبی بکنم اینجایش آنجا بود که بکنم بنده به میل خودم آمدم کنار استدعا می‌کنم بگذارید این مطالب برای مملکت گفته شود عرض کنم که بنده مطالبی که می‌خواهم عرض کنم این مطالب را نمی‌خواهم بدون سند عرض کنم قرارداد گس گلشاییان چطور شد نوشته شد این کتابی است که صورت مجلس مذاکرات نفت است در کمیسیون نفت مجلس شانزدهم (صدقی: یک قسمتش است همه‌اش نیست) عرض کنم که در اینجا اسنادی هست که حکایت می‌کند از این که دولت ایران می‌خواست در نتیجه قدم صحیح وطن‌پرستانه مجلس پانزدهم و شخص قوام‌السلطنه تجدیدنظر در قرارداد ۱۹۳۳ بکند این گزارشی است که وزیر دارایی داده است در صفحه ۵۳۵ و در این گزارش که به استناد مطالعاتی است که خود این آقای دکتر پیرنیا هم در آن کرده‌اند و آقای امامی برادر آقا (اشاره به نایب رئیس) که بنده وقتی این گزارش را خواندم خیلی نسبت به این دو بزرگوار ارادت پیدا کردم برای این که این آقایان در گزارش می‌نویسند که ما باید اساس خودمان را بر روی تجدیدنظر نسبت به قرارداد ۱۹۳۳ قرار بدهیم و این را ببریم بر اساس معاملات ونزوئلا که پنجاه و پنجاه است این را در موقع گزارش می‌دهند دولت وقت کابینه آقای ساعد بود در کابینه آقای ساعد شروع می‌کنند به مذاکرات این را اینجا مراجعه بفرمایید دراین مذاکرات در آخر این گزارش می‌نویسد که پذیرفتن پیشنهادهای فوق به هیچ وجه به مصلحت دولت و کافی برای استیفا حقوق ایران نبوده شرکت نفت و وزارت خارجه انگلستان در مقابل تمام کوشش‌هایی که کابینه ساعد کرد موافقت نکردند و گفتند ما از قرارداد ۱۹۳۳ عدول نمی‌کنیم گفتند ما قرارداد را دست نمی‌زنیم قرارداد باید به همان کیفیت باقی باشد یعنی تا سال هزار و نهصد و نود و چند که این سی سال تمدیدش منظور شده باشد دولت ایران اول زیر بار نرفت ولی در نتیجه این مکاتباتی که در اینجا هست و من وقت ندارم که بخوانم با کمال تأسف وزارت خارجه انگلستان و شرکت نفت سابق پافشاری کردند و زیر بار نرفتند و گفتند باید قرارداد دست نخورد این بود که چون اصرار کردند که قرارداد ۳۳ نباید دست بخورد کابینه ساعد به نظر آنها که یک قرارداد الحاقی تهیه بشود تسلیم شد و حتی اینجا یک نامه‌ای هست که از برگ ۱۹۲ پرونده محرمانه نفت است «جوابی است که از لندن شرکت داده و مسترهانس به اینجانب اطلاع داد: ۱- در قسمت قرارداد عراق اظار کرده‌اند از جهت تجارتی این دو قرارداد قابل مقایسه نیست

۲- خوشوقت هستند که دولت قرارداد را به مجلس خواهد برد و دفاع خواهد کرد شرکت هم امیدوار است که از مجلس بگذرد.» که همان قرارداد را همت نمایندگان مجلس پانزدهم که اینجا باید از آنها از لحاظ این خدمت بزرگ قدردانی کرد این قرارداد که به قرارداد گس گلشاییان معروف است دارای موادی

بود این را آقایان ملاحظه فرموده‌اند این قرارداد به نفع ما نبود برای این که چند ماه بعد از این قرارداد در عربستان سعودی و خاور میانه سهامی که به صاحبان نفت می‌دادند به پنجاه پنجاه ترقی دادند در صورتی که مستر گس روزی که از ایران می‌رفت گفت من یک دینار حاضر نیستم اضافه بدهم بنابراین...

نایب رئیس- جناب آقای خلعتبری وقت شما تمام شد.

خلعتبری- تقاضای نیم ساعت وقت می‌کنم.

نایب رئیس- تأمل بفرمایید عده کافی بشود.

خلعتبری- آقای پناهی خواهش می‌کنم تشریف نبرید این مال بنده نیست مال مملکت است آخرش همه خواهید گفت صحیح است.

پناهی- نمی‌روم اینجا هستم.

نایب رئیس- آقای خلعتبری انتظام با بنده است چقدر وقت می‌خواهید آقا؟

خلعتبری- نیم ساعت آقا. (با ورود چند نفر عده برای رأی کافی شد.)

نایب رئیس- آقایانی که موافقند با نیم ساعت وقت اضافی برای آقای خلعتبری قیام بفرمایند (اکثر برخاستند) تصویب شد، بفرمایید.

خلعتبری- خیلی متشکرم این مطلب را قبلاً باید عرض بکنم تا مردم بیشتر بفهمند گفتم که علت عظیم عدم موفقیت ما و تعطیل دستگاه‌های ما و ضرر ما اول سیاست خارجی بود ولی اشتباه دکتر مصدق وخطای آقای دکتر مصدق و همکاران و مشاورین بی‌اطلاعی و تحت تأثیر تبلیغات نامعلوم قرار گرفتن کمک کرد باجرای نقشه خارجی (احسنت، صحیح است) من این را می‌خواهم به شما ثابت کنم که مقصر سیاست خارجی است که نگذاشت ولی او هم اشتباه کرد (میراشرافی: مقصر شخص خود دکتر مصدق بود خارجی هم هر کاری کرد با دست دکتر مصدق بود) (شوشتری: متعمداً خیانت کرد) عرض کنم که با قرارداد گس گلشاییان دولت نحوه استفاده‌ای که از درآمد نفت خودش می‌کرد معلوم بود چقدر بود سالی پنج میلیون شش میلیون هشت میلیون لیره، اینها بود، قرارداد گس گلشاییان این درآمد را نصیب ایران می‌کرد بنده نمی‌خواهم از خودم حرف بزنم این کتاب کمیسیون نفت است صفحه ۲۲۶ اظهارات جناب آقای فروهر وزیر دارایی کابینه مرحوم رزم آرا است (میراشرافی: بسیار مرد خوبی است فروهر) می‌گوید که به موجب قرارداد الحاقی درآمد دولت ایران در حدود لااقل سالی ۲۵ میلیون لیره می‌باشد بنابراین از قرارداد گس گلشاییان ملت ایران از ۲۵ میلیون لیره بیشتر نمی‌برد بعد آقایان هم طرز حساب سازی شرکت نفت را می‌دانند که شرکت نفت در سال ۱۹۴۸ هفتاد و هشت میلیون لیره درآمد داشت به ملت ایران، به دولت ایران ۸ میلیون لیره داد و ۲۸ میلیون لیره داد به خزانه داری انگلستان از بابت مالیات و ۲۷ میلیون لیره را برد به حساب ذخیره، حساب شرکت نفت حساب کلاهسازی بود (صحیح است) این قرارداد اگر اجرا می‌شده نتیجه‌اش این بود که سالی ۸۰۷ میلیون لیره دست ما را می‌گرفت اما جناب آقای شوشتری بنده برای خاطر مملکت عرض می‌کنم شما که نفت را ملی کردید و مجلس به این ملی شدن رأی داد صنایع نفت ایران به نفع مملکت بود اگر اجرا نکردند ببینید که علتش چیست این ملی شدن نفت ایران این فایده را برای ملت ایران داشت که آقای مهندس حامی که از مهندسین تحصیل کرده و فاضل مملکت است حساب کرد در زمان حکومت آقای دکتر مصدق و در روزنامه ایران ما نوشت که اگر پیشنهاد بانک بین‌المللی پذیرفته می‌شده سال اول، درآمد خالص ایران بعد از کسر ۲۵ درصد، ۷۵ میلیون لیره می‌شده می‌خواستم عرض کنم ملی شدن ضرر نداشت که بگوییم ملی شدن خیانت بود (صحیح است) اجرا نشد

(تیمورتاش: ابداً) اجازه بدهید، شما اگر اجازه بفرمایید (تیمورتاش: تفکیک بفرمایید متن قانون ملی شدن و مراتب اجرای آن را) اگر بنده عرضم نارساست خودتان بیایید بیاناتی بفرمایید و اگر اشتباهی هم بود تصحیح کنید بنابراین اینجا می‌خواستم تذکری به جناب آقای وزیر خارجه بدهم که ایشان در مجلس سنا فرمودند که ما بایستی فکری کرده باشیم که ۳۲ میلیون تن نفت می‌توانیم بفروشیم یا نه باز هم می‌خواستم عرض کنم که آقا نفت را خارجی‌ها نگذاشتند ما بفروشیم و به دلایلی که عرض می‌کنم اگر می‌گذاشتند و اگر مطابق این منشور سازمان ملل عمل می‌کردند که برای ملت‌ها حق تعیین سرنوشت آزادانه خودشان را و حق حاکمیت ملی را تصدیق کرده‌اند، اگر دول بزرگ برخلاف این رفتار نمی‌کردند ما می‌توانستیم نفت خودمان را بفروشیم اما دول چه کردند؟ ما شروع کردیم به اجرای ملی کردن، قانون ملی شدن نفت با این که انگلستان خودش همین عمل را در داخله خودش کرده بود مع‌ذلک از ما به شورای امنیت شکایت کرد به دیوان دادگستری بین‌المللی لاهه شکایت کرد، ما را محاصره دریایی کرد، محاصره اقتصادی کرد، جلو فروش نفت ما را در تمام دنیا گرفت همه جا بر علیه ما عرض حال داد، اعمال نفوذ سیاسی کرد، ایتالیا را نگذاشت از ما نفت ببرند ژاپن را نگذاشت، آلمان غربی را نگذاشت، دولت آمریکا را وادار کرد بر علیه ما که نگذاشتند که ما بتوانیم قانون ملی شدن نفت خودمان را اجرا بکنیم این کارهایی است که برخلاف است و کی می‌تواند تکذیب بکند؟ در صورتی که یک ملت ضعیفی وقتی که یک صنعت خودش را ملی می‌کند این کوچک‌ترین حقی است که منشور سازمان ملل باو داده است و من معتقدم جناب آقای وزیر خارجه جنابعالی باید این کتاب در دست‌تان باشد و هر وقت هر اظهاری می‌فرمایید این قدر دقت بفرمایید که اگر یک روزی فرا رسید با این کتاب حق ایران را ثابت بفرمایید (تیمورتاش: سیاستمدار باید تمام اینها را در نظر بگیرد) مسئله دیگر مسئله سیاست شوروی است در مسئله نفت آن روزی که نفت ما ملی شد و ملت ایران خواست شروع بکند به اجرای این قانون اگر یادتان باشد رادیوی مسکو گفت که مطابق قرارداد ۱۹۲۱ (میراشرافی: این قرارداد دیگر وجود ندارد) اجازه بفرمایید بنده با دلیل عرض می‌کنم. فرصت بدهید بنده همه‌اش را برایتان می‌خوانم امروز یک دولتی که مرام خودش را به قول خودش مبارزه با استعمار قرار داده وقتی که ملت ایران برخاست بر علیه یک شرکت استعمارگر گفت اگر انگلیسی‌ها بخواهند چترباز بیاورند من هم قشون وارد می‌کنم به استناد قرارداد ۱۹۲۱ در صورتی که قرارداد ۱۹۲۱ به هیچ وجه چنین حقی را نمی‌دهد (صحیح است، احسنت) چرانمی‌دهد؟ برای این که آن قرارداد مربوط به روسهای سفیدی بود که در ایران در آن زمان بودند و موقع ملی شدن اصلاً نسل آنها از بین برداشته شده بود (تیمورتاش: به علت پروتکل الحاقی بود) و دیگر هم ماده ۱۰۳ منشور سازمان ملل است که می‌گوید «در صورت اختلاف بین تعهدات اعضا ملل متحد به موجب این منشور و تعهدات آنها بر طبق قراردادهای بین‌المللی دیگر تعهدات اولیه اولویت خواهد داشت» یعنی تعهداتی که مطابق منشور سازمان ملل است و اگر ما با هر دولتی اختلاف داشته باشیم باید به شورای امنیت و به سازمان ملل مراجعه کند پس این اظهار دولت شوروی هیچ وقت صحیح نبود و در یک چنین موقعی اصلا می‌توانیم بگوییم برخلاف بود، اما در تهران و در ایران جمعیت‌های چینی، همان جمعیت‌هایی که آقای دکتر مصدق در دادگاه نظامی گفته که نیمی از اینها تابع کمونیست‌ها هستند، و نیمی تابع انگلیس‌ها، اینجا در موقع ملی شدن بر علیه ملت ایران و بر علیه نهضت قیام کردند (شوشتری: و هر دو به نفع مصدق قیام کردند) این رفتار یک دولت بزرگ است، سوم به مجرد اعلام شدن ملی شدن نفت وزارت خارجه امریکا، آقای وزیر خارجه آچسن که تحت تأثیر روابط حسنه با انگلستان بوده بلافاصله اعلامیه‌ای صادر کرد و این عمل ایران را نقض یک طرفه قرارداد دانست در صورتی که این عمل به هیچ وجه در حدود صلاحیت وزارت خارجه امریکا نبود (صحیح است) و آن وقتی که انگلستان زغال سنگ را ملی کرد راجع به شرکای شرکت ملی شده زغال آقای آچسن یادداشت نفرستاد چرا برای ملت ایران اعلامیه فرستاد؟ این است که عرض می‌کنم سیاست خارجی امریکا با انگلستان برای به زمین زدن و کوبیدن ایران کمک کرد و دلیل دارم. این روزنامه کیهان است، این هم مجله یونایتد نیشن ورلد آقای نراقی می‌دانند که این معروف‌ترین مجله سیاسی امریکاست، این مال یک سال و نیم قبل است و این هم روزنامه کیهان است که از معتبرترین‏ روزنامه‌های ماست می‌نویسد «وزارت خارجه کشور امریکا دیروز رسماً اعلام کرد که فقدان نفت ایران جبران گردیده طرح جبران فقدان نفت ایران که به وسیله ۱۹ شرکت امریکایی اجرا گردید مسکوت ماند نخستین طرحی که برای جبران کمبود نفت ایران تهیه شده بود با موفقیت اجرا گردید و دیگر مورد استفاده قرار نخواهد گرفت. این طرح پس از تعطیل صنعت نفت ایران در ژوئن ۱۹۵۱ به وسیله اداره نفت وزارت کشور امریکا تهیه شده بود طبق این طرح که از ۲۶ ژوئن ۱۹۵۱ اجرا گردید ۱۹ شرکت نفت امریکایی که دارای تأسیسات نفت در خارجه هستند متعهد شدند که احتیاجات نفت کشورهای متفق امریکا را (درست گوش کنید) تحت نظر اداره نفت وزارت کشور تأمین نمایند» (صحیح است) در آن دقیقه‌ای که شرکت نفت از لحاظ احتیاج فوری که نفت داشت می‌خواست به زمین بخورد دولت امریکا به او کمک کرد، دستش را گرفت. آقای تیمورتاش دیروز فرمودند بنده یک رقمش را می‌دانسم که سیصد میلیون دلار کمک نقدی به انگلستان کرد، یک مرتبه دیگر یک سیصد میلیون دلار دیگر کمک نقدی کرد به انگلستان و کمر شرکت نفت را راست کرد تمام بازارهای از دست رفته خودش را شرکت نفت توانست به دست بیاورد با این پول توانست تمام جاهایی را که در خاورمیانه داشت استخراج خودش را زیاد بکند، تصفیه خانه‌هایی را که لازم بود برای خودش بسازد، الان سه تصفیه خانه نفت یکی در لندن در انگلستان، یکی در استرالیا و یکی در عدن ساخته و موفق شده، ما هی گفتیم مرده باد و زنده باد شرکت نفت از امریکا پول گرفت، مساعدت گرفت و کار خودش را کرد (شوشتری: اینها پیش‌بینی شد) این مجله یونایتدنیشن ورلد است که در اینجا صریح می‌نویسد که این ۱۹ شرکت را امریکا بیمه کرد تحت یک نقشه‌ای که تهیه شده بود به وسیله یونایتد استیتمز پترولیوم آدمی نیس تریشن: (united states petroleum administration) (شوشتری: ما که گفتیم پس کی این خیانت را کرد) بنده می‌خواهم عرض بکنم که اگر حمایت دولت امریکا نبود وضع ما به این صورت در نمی‌آمد (صحیح است) (میراشرافی: امریکایی‌ها در عین حال یک کمک‌هایی هم به ما می‌کردند، یک ارزهایی

می‌دادند که ما هم گرفتیم) اما با کمال تأسف آن موقعی که ۱۹ شرکت نفت به شرکت نفت کمک می‌کردند اینجا کسی اطلاع نداشت (یک نفر از نمایندگان: چرا آقا اطلاع داشت) (تیمورتاش: ما گفتیم، والله گفتیم) بنده این عرایض را می‌کنم بعد شما بیایید بفرمایید، بنده عرض خودم را می‌کنم (میراشرافی: آقا امریکایی‌ها ماهی شندرقاز هم به ما می‌دادند) (شوشتری: آقا مصدق اینها را می‌دانست یا نه؟) آقا من می‌گویم مصدق اشتباه کرد شما از من سؤال می‌کنید (شوشتری: خیانت کرد، اشتباه نکرد) این قرارداد دسامبر ۱۹۴۵ است آقایان گوش کنید این قرارداد دسامبر ۴۵ است که بین دولت انگلستان و امریکا بسته شده است ماده ۲ آن می‌گوید (از نظر تسهیل مقررات این قرارداد دولت‌های امضا کننده سعی خود را به کار خواهند برد که:

الف- کلیه قراردادها و امتیاراتی که دارای اعتبار بوده و کلیه حقوقی که قانوناً تحصیل شده است محترم شمرده شود و به طور مستقیم و غیرمستقیم در یک چنین حقوق و قراردادها هیچ نوع تغییراتی داده نخواهد شد.

فصل ب- آن راجع به تحصیل امتیاز اکتشاف و حق توسعه دادن به صنعت نفت بایستی اصل تساوی حقوق محترم شمرده شود» یعنی چهل چهل بین خودشان. می‌خواهم بگویم که قراردادی بین خودشان وجود داشته (شوشتری: این قرارداد در چه تاریخی است) خیلی پیش از ملی شدن نفت (شوشتری: این دلیل خیانت نیست) و این قرارداد سبب شد که دولت امریکا از انگلستان حمایت بکند (عمیدی نوری: این پیش از ملی شدن نفت است، این دلیل خیانت مصدق است که با علم به یک چنین قرارداد این خیانت را کرد) بنده می‌خواهم بگویم وقتی شرکت نفت دید ما نفت خودمان را ملی کردیم این که آقایان می‌گویند که دکتر مصدق قصد داشت که دستگاه نفت را بخواباند برای این که در این عمل استفاده از لحاظ خودش بکند، این حرف غلط است برای شما دو سند را می‌خوانم، توجه بفرمایید دکتر مصدق سعی کرد، تلاش کرد ولی از عهده برنیامد (مهندس جفرودی: صحیح است)

(میراشرافی: نه خیر صحیح نیست) اما اولاً کمک آن دولت‌ها و ثانیاً اشتباهات خودش باعث شد که از عهده برنیاید. سند اول جلسه ۱۴۴ مجلس ۱۶ نطق آقای دکتر مصدق در همین مجلس به این عبارت: «آن اصلاح اساسی که ما در نظر گرفتیم که هم از حیث معاش مردم و و هم از حیث اخلاق مردم مؤثر باشد آن ملی کردن صنعت نفت بوده است در ایران اگر ما این کار را بکنیم هم یک عایدات فوق‌العاده‌ای به دست می‌آوریم که بتوانیم در واقع معاش مستخدمین دولت را تأمین بکنیم و هم کارهای تولیدی در این مملکت ایجاد بکنیم و فقر و بدبختی را از این مملکت برکنار بکنیم و هم دست شرکت نفت را از سیاست این مملکت خارج کنیم اما این را که بنده الان خواندم شاید مقصود اول در درجه اول این بوده است که ما از نفت درآمد داشته باشیم وهر کس این حرف را منکر بشود صحیح نیست اما بنده عرض می‌کنم اینجا را برسید آن نقطه دقیق که آیا دولت سابق با این که من می‌گویم خطا و شما می‌گویید خیانت چه اقداماتی کرد و آیا باز خارجی‌ها نخواستند و در نتیجه نخواستن آنها این ناچار شد که به این عمل برگردد یعنی بماند یا این که دست خارجی‌ها در کار نبود، من می‌گویم که اگر او تدبیر و مصلحت را نتوانست تعیین کند ویک عده‌ای بودند اینجا که او را پختند ولی یک چیزی را شما نباید فراموش کنید و آن این است که انگلستان می‌خواست نفت ایران را به یک صورتی داشته باشد که در اختیار خودش باشد به پیشنهاد جکسن مراجعه کنید پیشنهاد جکسن اموال شرکت سابق را داده به دولت ایران و در واقع از موضوع غرامت منصرف شده ببینید از نظر خودش آنچه گذشتی کردند فقط برای این که یک سازمانی تشکیل بشود برای توزیع نفت ایران که نصف مال ایران و نصف مال انگلیس ولی هیئت مدیره این به دست انگلیس‌ها باشد با عضویت اعضا هیئت مدیره ایرانی ولی حق نظارت وکنترل نداشته باشند. آیا از این حق دولت ایران می‌توانست استفاده کند آقایان به دو سه مطلب توجه کنند، یکی راجع به کارشناس‌ها که همکاران آقای دکتر مصدق گفتند که این برگشتن کارشناس‌ها به پرستیژ ما برمی‌خورد از ابتدا همچو چیزی نبود ما خودمان اصرار کردیم که کارشناس‌ها بمانند اما خود انگلیس‌ها یا حتی دولت سابق به انگلیسی‌ها گفت که این مؤسسه را من به دست خودتان می‌دهم به همان کیفیت که بوده باشد فقط یک مدیر عامل انگلیسی نباشد هیئت مدیره این هیئت مدیره خارجی باشد من این مسائل را برای مصدق نمی‌گویم اینها به درد مردم می‌خورد

(میراشرافی: آقای خلعتبری چندین مقاله در روزنامه ستاره نوشتند) من در اردیبهشت ۳۳۱ اولین کسی بودم که سیاست نفتی آقای دکتر مصدق را انتقاد کردم آقایان در سنا با آن عظمت یک نفر بلند نشد که این حرف‌ها را بگوید (یک نفر از نمایندگان: گفتند) می‌خواستید آقای دکتر مصدق را استیضاح بکنید این نطق جناب آقای دکتر مصدق در جلسه ۱۷ شهریور سال ۳۰ در جلسه ۱۸۵ آن موقعی است که میسیون استوکس در ایران است این اظهار ایشان در مجلس است: «در موضع اول که متخصصین انگلیسی باشد شرکت فقط یک تشکیلاتی داشت، تشکیلات سابق شرکت نفت به شعب وارداتی تقسیم شده رئیس اداره یا رئیس هر شعبه که انگیسی بود با نهایت قدرت و اقتدار می‌توانسته اداره خودش را اداره کند ما هم به همان رئیس همان اقتدارات را می‌دهیم ما هم تمام قراردادهایی که متخصصین انگلیسی با شرکت سابق نفت امضا کرده‌اند امضا می‌کنیم در این صورت جای نگرانی نیست که شما بفرمایید متخصصین انگلیسی زیر بار ریاست ایرانی نمی‌روند در هر شعبه ایرانی هست، انگلیسی هست، متخصصین انگلیسی تحت نظارت یک رئیس انگلیسی هستند بعد ایشان گفتند همان رؤسای شعب نمی‌خواهند زیر بار یک مدیر عامل ایرانی بروند من به ایشان عرض کردم که ممکن است ما این کار را به صورت دیگری درست کنیم و آن این است که در هیئت مدیره شرکت ملی نفت وقتی اساسنامه نوشته می‌شود پیش‌بینی کنیم در هیئت مدیره عده‌ای از متخصصین بین‌المللی اروپا از آنهایی که مورد توجه دول دمکرات هستند وارد در هیئت مدیره بشوند و آن وقت متخصصین انگلیسی نمی‌گویند که ما زیر بار ایرانی نمی‌رویم و یک متخصص بین‌المللی، رئیس این هیئت مدیره بشود.

اینها مطالب و مذاکرات خود را به آن مدیر شرکت که یکی از متخصصین بین‌المللی است بدهند فرمودند خیر متخصصین انگلیسی به هیچ وجه حاضر نیستند که در تحت ریاست غیر انگلیسی باشند.» آقایان این موضوع کارشناس که این قدر مهم جلوه داده شد بعداً به صورت یک واقعه ملی و به صورت یک واقعه قهرمانی انجام داده شد (صحیح است) شما آن چیزهایی که به نفع خودتان است می‌گویید صحیح است آن چیزهای حسابی را هم بفرمایید صحیح است ملاحظه بفرمایید که این موضوع کارشناس انگلیسی چه دست آویزی شد با خود استوکس دکتر مصدق صحبت کرد گفت آقا رؤسای ادارات انگلیسی اختیارات با رؤسای انگلیسی هیئت مدیره بین‌المللی فقط مدیر شرکت یک نفر خارجی باشد یک خارجی غیر انگلیسی. مقصود این است که این تسهیلات برای حل کردن نفت فراهم شد ولی نخواستند (شوشتری: شما می‌گویید که جکسن از غرامت صرف‌نظر کرد ولی ایشان آمد اقرار به غرامت کرد، ۹ ماده‌ای ترجمه شده از انگلستان است) این مذاکرات تمام شد، توجه بفرماییدآقایان این نکات حساس است دکتر مصدق هم برای موضوع غرامت می‌گفت سه امر را مأخذ قرار بدهید، یکی قیمت سهام شرکت، یکی اساس ملی شدن صنایع در ممالک دیگر یکی سابقه در خود انگلستان ضمناً می‌گفت من زیر بار داوری نمی‌روم. از ابتدا منکر رفتن زیر بار داوری بود بعد از یک سال یادداشت‌هایی که بین دکتر مصدق و چرچیل و ترومن مبادله شد در اینجا دکتر مصدق حاضر شد به داوری مرجع بین‌المللی لاهه منتهی گفت مبلغ ادعاتان را قبلاً معلوم کنید من می‌خواهم ببینم که چه اشکالی داشت برای شرکت نفت که مبلغ ادعایش را معلوم کند می‌خواهم بگویم که انگلستان نمی‌خواست به یک نحوه‌ای که نفت از اختیارشان خارج بشود کار بکند این را همیشه در نظر داشته باشید

(شوشتری: خواستند نفت دفن بشود) (عمیدی نوری: از کویت در بیاید) (شوشتری: صحیح است) حالا یک فرصت به دست آمد و آن فرصت فرصتی بود که بانک بین‌المللی آمد به عنوان وساطت دخالت کرد در کار نفت و گفت من این کار را قبول می‌کنم اساسش هم این بود گفت من یک مؤسسه بی‌طرفی هستم این مؤسسه بی‌طرف شأنش اینست که از هر لحاظ بی‌طرف باشد، گفت من می‌آیم اینجا اینها را اداره می‌کنم. آقای دکتر مصدق قبول کرد که بانک بین‌المللی بیاید اینجا و به نمایندگی ایران نفت را اداره کند چون وقتی آقایان می‌خواهند انتقادی بفرمایند جاهای حساس و حسابی را توجه نمی‌فرمایند به اور بفرمایید که بنده صرفاً از لحاظ بی‌طرفی می‌خواهم مطلب روشن شود (حمیدیه: راجع به تعیین رژیم هم بفرمایید) آن را که بنده موافقش نبودم عرض کنم که بانک بین‌المللی سرمایه بین‌المللی داشت اگر با سرمایه‌اش می‌آمد و شروع به کار می‌کرد اولاً یک مؤسسه بی‌طرفی بود همان موقعی که بانک بین‌المللی نمایندگانش به اینجا آمدند در همان موقع بنده اینجا سند دارم که در طهران قسمتهای چپ بشدت بر علیه بانک بین‌المللی قیام کردند (شوشتری: یعنی حامی آقای دکتر مصدق) آن موقع آنها فحش هم به آقای دکتر مصدق دادند (میراشرافی: مصلحتی بود) بانک بین‌المللی اگر به ایران می‌آمد چندین خاصیت برای ایران داشت، اولا این که بازار نفت ایران از دست نمی‌رفت (صحیح است) ۵۰۰ میلیون دلار برای مخارج ریالی‌شان به ایران می‌دادند استخراج می‌کردند نفت ایران را بانتیجه از اول از همان ۳۲ میلیون تن شروع می‌کردند به دولت ایران به حساب آقای مهندس حامی سال اول بعد از کسر صدی ۲۵ به عنوان غرامت ۷۵ میلیون لیره به دولت ایران می‌رسید و این محاصره شکسته می‌شده و نفت ایران به بازارهای دنیا می‌رسید (مشایخی: چرا قبول نمی‌کردند) این دو سه اشکال داشت این که عرض می‌کنم که درست دقت بفرمایید، برای این که من تمام جوانب را عرض می‌کنم تمام خلاصه این که آقای دکتر مصدق قبول نکرد شاهد آقای دکتر متین دفتری (میراشرافی: عجب خائنی) (شوشتری: عجب آدم عجیبی) شاهد آقای دکتر متین دفتری که گفتند آوردند در هیئت دولت خواندن هیئت دولت هم موافقت کرد بعد گفتند که باید از اشخاص دیگری هم مشورت بشود با اشخاص دیگر هم مشورت کردند (شوشتری: آنها کی بودند؟) من نمی‌دانم (میراشرافی: دکتر شایگان

و مهندس حبیبی) انگلیس‌ها هم با این که با بانک بین‌المللی موافق نبودند در پارلمان انگلستان اعتراض کردند مطبوعات‌شان اعتراض کردند انی دسته‌ای که همکاری می‌کردند با چپیها اعتراض کردند انگلیس‌ها نمی‌خواستند برای این که نفت ایران از اختیارشان خارج می‌شده انگلیس‌ها چه بهانه‌ای آوردند؟ انگلیس‌ها گفتند که باید کارشناس‌های انگلیسی هم برگردند در بانک بین‌المللی کارکنند گفتند اگر برنگردند این برای ما مسئله پرستیژ و به پر ستیژش برنخورد اما گفت که اگر این کارشناس‌ها برنگردند به پرستیژ من برمی‌خورد (میراشرافی: دولت ایران موافقت نکرد) اجازه بفرمایید بنده می‌گویم آقای دکتر مصدق اشتباه کرد (شوشتری: اشتباه نبود، خیانت بود) که بانک بین‌المللی را نپذیرفت (میراشرافی: انگلیس‌ها نخواستند) خلاصه این که بانک بین‌المللی (میراشرافی: خیانت بود) حالا شما می‌گویید خیانت من می‌گویم اشتباه اجازه بدهید من حرفم را بزنم خلاصه بانک بین‌المللی را آقای دکتر مصدق قبول نکرد گفت که باید در این قرارداد قید شود به عنوان نمایندگی دولت ایران واگر این قید را بانک می‌پذیرفت آقای دکتر مصدق قبول می‌کرد و به نظر من این ایراد آقای دکتر مصدق درست نبود آقای دکتر مصدق تا اینجا هم حاضر شد که یک مؤسسه غیر ایرانی بیاید مطلقاً و نفت ایران را در اختیار خودش بگیرد و اداره کند اما در این مطلب یک مطلبی بود صحیح نبود برای این که مبنای عمل با بانک روی اصل این بود که قرارداد موقت بشود که صنعت نفت به کار بیفتد هیچ تضییعی از حق ایران نمی‌کرد از حق انگلیسی‌ها هم هیچ تضییعی نمی‌کرد.

نایب رئیس- جناب آقای خلعتبری وقت شما تمام است.

تیمورتاش- اجازه بفرمایید صحبت کنند.

نایب رئیس- همه‌اش که نمی‌شود قبل از دستور وقت مجلس را گرفت مجلس دستور هم دارد یک ساعت و نیم است که نطق قبل از دستور می‌شود.

سالار بهزادی- من وقتم را به آقای خلعتبری می‌دهم.

نایب رئیس- آقای سالار بهزادی وقت‌تان را دادید به آقا؟ (سالار بهزادی: بلی) بفرمایید آقای خلعتبری.

ارسلان خلعتبری- خیلی متشکرم وقتی که بانک بین‌المللی آمد در ایران در اینجا حملاتی به بانک بین‌المللی شروع شد این اشخاص همان اشخاصی بودند که یک عده از آنها مسلماً همکاری با شرکت نفت می‌کردند (داراب: که بودندو چه می‌گفتند؟) و پیشنهاد آنها این بود که باید با بانک بین‌المللی قطع مذاکرات بشود حالا بنده می‌گویم آن وقت که بانک بین‌المللی آمده بود برای ما یک فرصتی بود اگر ما از فرصت استفاده می‌کردیم این دلیل بر این نیست که انگلیس‌ها می‌خواستند این کار بشود نه آنها به مخالفت خودشان باقی بودند آنها خودشان یکی از عوامل مؤثر شکست مذاکرات بانک بین‌المللی بودند والا این که جمعیت‌های چپی آمدند گفتند آقا در ایران بانک بین‌المللی حق ندارد این را بنده اینجا این سؤال را می‌کنم آقایان گوش بدهید بعد از انقلاب در شوروی دستگاه نفت روسیه خوابید خود شوروی‌ها رفتند با کمپانی زیکفر آمریکایی قرارداد بستند برای بهره‌برداری نفت‌شان در زمان استالین منتهی زیکفر شرط کرده بود ۱۶۰ میلیون دلار اعتبار بدهد و اعتبار را نتوانست بدهد چون کمپانی استاندارد با او در آمریکا رقابت کرد پرونده برایش ساختند اگر این اعتبار را داده بود نفت شوروی به دست آمریکایی‌ها افتاده بود خوب چطور است که برای ملت شوروی صحیح است که نفت خودشان را به آمریکایی‌ها واگذار کنند اما برای ما غلط بود بنده می‌خواهم عرض کنم که این مذاکراتی که با بانک بین‌المللی شد اینجا یک راه حل بسیار مناسبی بود که از یک طرف همکاران آقای دکتر مصدق توجه نکردند اشتباه کردند شاید هم تحت تأثیر تبلیغات قرار گرفتند صریح نمی‌شود گفت ولی آنچه مسلم است این است که رعایت مصلحت و تدبیر نشد اما انگلیسی‌ها هم نگذاشتند این کار بشود آنها همیشه سعی کردند که نمایندگان بانک بین‌المللی شکست بخورند و آن روزی که نمایندگان بانک بین‌المللی رفتند این یک فتحی بود برای آنها یعنی برای شرکت نفت بعد از آن این را باز می‌خواهم عرض کنم آقای فواد روحانی از آقایان خواهش می‌کنم بروند تحقیق کنند ایشان این را برای بنده گفتند همین اواخر هم گفتند که مستر راس رئیس تصفیه خانه آبادان از عراق یک نامه‌ای نوشت که من حاضر هستم که با شرکت نفت مساعدت بکنم که حل بشود و آقای فواد روحانی به نمایندگی آقای دکتر مصدق رفت به عراق و با آقای راس صحبت کرد و ۱۳ روز در عراق ماند منتهی شرکت نفت گفت من حاضر هستم نفت به مقداری بخرم که معادله بکند با آن میزانی که بابت غرامت باید بدهند دیگر زاید بر آن نمی‌خرم و راجع به غرامت هم گفت که من داوری نمی‌کنم این آخرین تلاشی بود و آخرین جواب بود انگلیسی‌ها از ابتدا می‌خواستند نفت ایران را به صورتی درآورند که در اختیار خودشان باشد حالا از طرفی جنگ هست اگر آنهایی که مأمور جنگ بودند حیله به کار نبردند رعایت مصلحت را نکردند این را باید آقایان همیشه در نظر داشته باشند اول وزیر امور خارجه و آقایان دیگر هم باید روی این اصل بایستند که مبادا به حساب ما بگذارند و بگویند که شما نخواستید شما بگویید خیر آقا نفت را ما می‌خواستیم بفروشیم و خریداران زیاد برای ما بود منتهی دول بزرگ نگذاشتند این حق را برای خودتان حفظ بکنید این حق را برای ملت ایران حفظ بکنید و حالا هم که می‌آیند این آقایان باید در نظر داشته باشید که در آن موقع یک اظهاراتی نوشد که مؤید این باشد که آنها بگویند که شما بودید که نخواستید این را به نظر بنده نباید به آنها حق داد آنها نخواستند مانع شدند یک ملت کوچکی را مانع شدند از این که بتواند حق خودش را بگیرد

(فرامرزی: بسیار صحیح است) این را یادم رفت که بگویم که پیشنهادات بانک بین‌المللی قیمت نفت تصفیه شده را براساس قیمت خلیج مکزیک قرار داده بود و این پیشنهادات بسیار برای ما مفید بود ۸۰ هزار کارگر ما به کار مشغول می‌شدند تصفیه خانه ما به کار می‌افتاد و ممالک مجارو ما دیگر نفت خودشان را زیاد نمی‌کردند که سال گذشته ۱۵۰ میلیون دلار فقط به کویت رسیده و می‌خواستم عرض کنم دولت اگر از لحاظی این پیشنهادات را رد کرد اما در تمام پیشنهادات و در این پیشنهادات اول کسی که مانع شد خود انگلیس‌ها بودند (شوشتری: به دست مصدق) عرض کنم اما وضع فعلی. آقایان صنعت نفت را ملی کردیم تعطیل نخواستیم بکنیم هیچ مملکتی که سرمایه به این اهمیت دارد این سرمایه خودش را تعطیل نمی‌کند اقوال تمام دوستان جبهه ملی و وکلای مجلس این است که می‌بایستی ما نفت خودمان را ازش استفاده کنیم منتهی خارجی‌ها حق ندارند از این که ما یک ملت کوچکی هستیم از این که قدرت دارند ما کسی نداریم آنها کسی دارند زورشان زیاد است وضعی برای ما ایجاد بکنند که بزغاله بخرند این که می‌گویند به نفت ایران احتیاجی نیست این دروغ محض است احتیاج کامل هست همین پری شب در مجله اکونومیست چاپ لندن خواندم که سال گذشته شرکت سابق نفت ۷۵ میلیون لیره خرج عملیات توسعه و استخراج و اکتشافی کرده است شرکت راچ شل که یکی از اعضای کنسرسیوم است سال گذشته ۲۲۰ میلیون لیره خرج اکتشافات و عملیات بهره‌برداری کرده چطور می‌شود یک منبعی به این عظمت خرج کنند ونفت ایران مورد احتیاج نباشد صنایع دنیا هر ساله رو به افزایش است استحصال نفت سالی ده درصد رو به افزایش است این که می‌آیند می‌گویند که ما احتیاج به نفت ایران نداریم چطور در صحراهای وسط افریقا می‌روند صدها میلیون دلار خرج می‌کنند توی بیابان پول می‌ریزند اما می‌گویند که یک نفتی را که بهترین نفت است و ارزان‌ترین نفت است احتیاج نداریم این صحیح نیست منتهی بنده حالا یک مثال می‌آورم آلمان غربی بعد از جنگ دید که گرفتار وضع عجیبی است درست عقل و شعور خود را به کار برد گفت من الان استفاده می‌کنم و مملکتم را به کار می‌اندازم و بعد که وضع اقتصادیم درست شد ده سال دیگر همان آلمان خواهم بود بنده عرض می‌کنم که از نفت باید استفاده کرد زیر زمین نباید گذاشت سیاست‌های خارجی آن وقت نگذاشت حالا هم نظر دارد و نمی‌خواهد که بیایند از ایران نفت بخرند اگر ما بگوییم که شما مانع شدید که نفت ما به فروش نرفت و این یک حقیقتی است و ما به سازمان ملل از شما شکایت می‌کنیم که با ما معامله صحیح نکردید این بهتر است که بیاییم بگوییم دکتر مصدق اشتباه کرد آن حرف شما هم سرجایش است بنابراین در موقع مواجهه با آنها باید آقای وزیر دارایی و آقای وزیر خارجه ما این حقایق را بگویند در مذاکراتی که شده ما کی مخالف بودیم که کارشناس بیاید اینجا و نکته مهمی به شما گفتم آقا بانک بین‌المللی مؤسسه خارجی بیاید اینجا را اصلا اداره بکند منتهی بگویند به نمایندگی ایران اداره می‌کنیم و او تا این حدش هم راضی بود حالا هم عرض می‌کنم آقایان توجه بفرمایید اگر رفتید و گفتید که کنسرسیوم می‌گوید ما باید نظارت داشته باشیم این همان اشکالت راشی است نظارت یعنی چه؟ ما همان موقع احتیاج به چند صد تا کارشناس خارجی داشتیم این دستگاه نفت را باید کارشناس خارجی بیاید از لحاظ فنی مراقبت کند نظارت بکند کار بکند اداره بکند ما هم مهندسین بسیار لایق و شایسته داریم ولی خودمان باید اعتراف کنیم که برای استخراج ۳۲ میلیون تن نفت وسایل لازم است این همه وسایل را خودمان نداریم باید از یک مملکت خارجی کارشناس بیاوریم آقا اگر بگویند ما باید نظارت داشته باشیم من می‌ترسم که این همان ایرادی است که می‌کردند که مصدق می‌گفت ما باید مدیر عامل غیر انگلیسی بیاوریم گفتند نخیر باید حتماً انگلیسی باشد ما می‌گوییم آخر باید صاحب مال کنترل کند (شوشتری: چطور حل کنند؟) حالا عرض می‌کنم باید ما یک عملی که بر خلاف اصل ملی شدن باشد نکنیم و این اختیار دادن به غیر را جناب آقای شوشتری ممکن است صورت حساب بگذارند جلوی شما و نمایندگان شما هم مثل نمایندگان ایران درلندن باشند (دکتر عمید: نظارت آنها درست نیست) همین را می‌خواهم عرض کنم که صاحب مال باید نظارت داشته باشد ولی از لحاظ فنی از لحاظ حف مسئله از لحاظ کارهای داخلی خوب بیایند مهندسین ما هم نظارت می‌کنند (شوشتری: هر دو نظارت گفتند مانعه الجمع نیست) نظارت آنها اصل ملی شدن مباینت دارد (شوشتری: نظارت دو قسم است) اجازه بفرمایید پانصد کارشناس خارجی می‌آید پانصد دو چشم

هزار تا چشم دارند نگاه می‌کنند همه جا را می‌بینند کجا خراب است اصلاح کنند (شوشتری: نظارت استصوابی نباید باشد)

داراب- نظارت همان بوده است که شرکت نفت سابق داشته است.

خلعتبری- این کنترل را با آنها نباید باشد مسائل باید درست مورد توجه آقایان قرار بگیرد که بر اساس ملی شدن با این سوابقی که به شما عرض کردم دیدید که کارشناس خارجی آمدنش مخالف اصل ملی شدن نیست اگر در همان موقع پیشنهادات دکتر مصدق را قبول می‌کردند نفت هم به کار می‌افتاد ولی طرف کهنه حریف است حالا هم قدر مسلم یک شرکتی نمی‌خواهد چهل درصد نفت از دستش برود و خیلی عقب بهانه می‌گردد این یک سند (شوشتری: اگر مصدق می‌کرد اشتباه نبود حالا اشتباه است).

نایب رئیس- آقای خلعتبری وقت شما تمام شد.

خلعتبری- بنده خیلی متشکرم و خیلی هم معذرت می‌خواهم که وقت آقایان را گرفتم.

میراشرافی- دفعه دیگر هم خواهش می‌کنم راه علاجش را بفرمایید.

۳- معرفی آقای مصطفی سمیعی به معاونت وزارت امور خارجه به وسیله آقای وزیر امور خارجه

نایب رئیس- وارد دستور می‌شویم آقای وزیر امور خارجه فرمایشی دارید!

وزیر خارجه (عبدالله انتظام)- بنده فقط خواستم که آقای مصطفی سمیعی را که یکی از مأموری قدیمی عالی رتبه وزارت خارجه هستند به معاونت دائمی وزارت خارجه معرفی کنم. (مبارک است).

شمس قنات آبادی- بنده طبق ماده ۱۶۹ اخطار دارم.

نایب رئیس- آقای قنات‌آبادی ماده‌ای که فرمودید مربوط به سؤالات است آقایان وزرا هم نوشته‌اند که ما برای جواب سؤال‌ها حاضریم باید مجلس تعیین جلسه کند آقایان هم حاضر برای جواب سؤال‌ها هستند.

صفایی- هفته‌ای یک روز را معین بفرمایید برای جواب سؤال‌ها.

قنات‌آبادی- تا آقایان بخواهند جواب بدهند کسانی را که تبعید کرده‌اند به جریزه هرمز می‌برند حیات یک عده‌ای در خطر است.

میراشرافی- برایشان مجلس ختم می‌گذاریم.

۴- قرائت قسمتی از گزارش وزارت کار راجع به حادثه کارخانه بلورسازی به وسیله آقای معاون وزارت کار

نایب رئیس- آقای معاون وزارت کار.

معاون وزارت کار (دکتر صحت)- بنده بدواً از ابراز علاقه و همدردی که از طرف کلیه آقایان نمایندگان محترم مجلس شورای ملی نسبت به بازماندگان کارخانه بنی هاشمی مبذول فرموده‌اند تشکر وسپاسگزاری می‌نمایم (یک نفر از نمایندگان: بفرمایید برای وزارت آنها چه کرده‌اید؟) و برای استحضار خاط محترم آقایان گزارش جریان امر را به عرض می‌رسانم. (چند نفر از نمایندگان: بلندتر).

۱- کارخانه بلورسازی بنی‌هاشمی سال‌ها قبل از تأسیس وزارت کار و وضع قوانین کار و بیمه کارگران با وضعی که منطبق با اصول فنی نبوده تأسیس یافته است.

۲- وزارت کار از به دو تأسیس خود پیوسته مذاکرات قانونی را در مورد اجرای قانون کار و قانون بیمه کارگران درباره کارگران کارخانه نام برده داده لیکن کارخانه در اجرای دستورات وزارت کار مبنی بر اجرای قانون کار و رفع نقایص فنی اهمال نموده است.

بوربور- این مذاکرات رفع مسئولیت نمی‌کند.

چند نفر از نمایندگان- عده برای مذاکره کافی نیست.

نایب رئیس- آقای دکتر یک قدری صبر کنید عده کافی نیست.

بعضی از نمایندگان- تنفس بدهید.

نایب رئیس- چون عده برای مذاکره کافی نیست پنج دقیقه تنفس می‌دهیم.

(مقارن ظهر جلسه به عنوان تنفس تعطیل و دیگر تشکیل نگردید.)

نایب رئیس مجلس شورای ملی- نورالدین امامی‏