مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۹ اردیبهشت ۱۳۰۴ نشست ۱۶۲

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱۴ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۸:۰۴ توسط Zamzam (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری پنجم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری پنجم

قوانین بنیان ایران نوین مصوب مجلس شورای ملی
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پنجم
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۹ اردیبهشت ۱۳۰۴ نشست ۱۶۲

مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۹ اردیبهشت ۱۳۰۴ نشست ۱۶۲

جلسه ۱۶۲

صورت مشروح مجلس یوم شنبه نوزدهم اردیبهشت ۱۳۰۴ مطابق پانزدهم شوال ۱۳۴۳

(مجلس دو ساعت و سه ربع قبل از ظهر به ریاست آقای آقا میرزا حسین خان پیرنیا تشکیل گردیده)

صورت مجلس یوم پنج شنبه هفدهم اردیبهشت را آقای آقا میرزا شهاب الدین قرائت نمودند

رئیس – آقای شوشتری(اجازه)

آقا سید محمد علی شوشتری – قبل از دستور عرض دارم.

رئیس – آقای حاج میرزا محمد رضا(اجازه)

حاج میرزا محمد رضا – عرضی ندارم.

رئیس – آقای میرزائی (اجازه)

میرزائی – در دستور عرض دارم.

رئیس – آقای دامغانی (اجازه)

دامغانی – قبل از دستور عرض دارم

رئیس – آقای محمد هاشم میرزا (اجازه)

محمد هاشم میرزا – بنده عرضی ندارم

رئیس – آقای اخگر(اجازه)

اخگر – در صورت مجلس عرضی دارم.

رئیس – بفرمائید

اخگر – راجع پیشنهاد بنده در صورت مجلس نوشته شده است که بنده پیشنهاد کردم بعد از کلمه حقوق نفط سالیانه اضافه شود در صورتی که پیشنهاد بنده این بوده که قبل از کلمه با حقوق لفظ سالیانه علاوه شود. استدعا می کتم اصلاح شود.

رئیس – اصلاح می‌شود. دیگر ایرادی نیست؟

حاج میرزا عبدالوهاب – چرا بنده عرض داشتم.

حاج میرزا عبداوهاب – در این جا همینقدر نوشته‌اند که آقای وزیر مالیه در مجلس اظهار کردند این مالیات سابقه دارد ولی آن دفاعی که بنده کردم نوشته نشده. بنده عرض کردم این مالیات سابقه ندارد و مالیات جدیدی است و در صورت مجلس نوشته نشده و بنده این قید را لازم میدانم.

رئیس – اصلاح می‌شود.آقای ضیاءالواعظین(اجازه)

ضیاءالواعظین – در دستور عرض داشتم.

رئیس – آقای شوشتری(اجازه)

آقای سید محمد علی شوشتری – عرایض بنده تقریباً نحوه استرحام است و نمی‌خواهم خودم را تعرفه بدهم بآقایان. به جهت اینکه غالب آقایان نمایندگان محترم بنده را می‌شناسند. انتخاب بنده از استرآباد یک امر غیر مترقب و یک قضیه مشکلی بود و بنده ناچارم برای اطلاع آقایان نمایندگان محترم عرایضی عرض کنم: ما در بنده صبیه مرحوم حاج سید حسن معروف استر آبادی است که کتابهای معروف ایشان در این کتابخانه مجلس (که مرحوم حاج میرزا حسینخان سپهسالار در اینجا کتابخانه داشت) بوده یکقسمتش را در موقع بمب باران بردند و اغلب آقایان حاج میرزا سید حسن معروف استرابادی را می‌شناسند که جزو علما طراز اول و پسر سید حاج نصرالله مجاهد معروف استرابادی بوده که با سید محمد مجاهد و مرحوم نراقی قضایاشان معلوم بوده‌اند بنده پس از آنکه به خیالم رسید و همچو نظرم گرفت که بعضی زندگانی هائی را که در خارج داشتم خاتمه بدهم و بیایم از افکار ابکار نمایندگان استفاضه ببرم و همین طور اگر یک چیز هائی به نظرم می‌رسد برای اصلاح ملک و ملت باندازه فهم خودم عرضه بدارم این بود که باین خیال حرکت کردم و رفتم ششماه م یازده روز در مجلس خودم بودم در محلی که متجاوز از ششصد هفتصد نفر بستگان و خویشان من که سادات رضوی و مفیدی و حسینی هستند و اغلب آقایان نمایندگان می دانند و اگر از آقایان استرابادی که در طهران هستند تحقیق بفرمائید. پس از آن رفتم در تمام دهات و قصبات و بلوکات صحبت کردم و بالنتیجه موفق شدم که بسمت نمایندگی بیایم و بدوستی و مؤدت آقایان افتخار کنم برای یک پیش آمد هائی که نمی‌خواهم عرض کنم چه بوده است. تقریباً در اواخر حوت سنه ماضیه بنده مبعوث شدم تلگراف هم آمد ولی در نتیجه بعضی چیزها طول کشید و حالا هم که بمجلس شورای ملی قریب شش ماه است آمده‌ام معطلم و همه آقایان تصدیق می‌کنند که زندگانی بی تکلیفی بد است. بنده کاملا مطیع و منقاد قانون هستم لهذا امروز از آقایان تقاضا می‌کنم یک رأی ببنده بدهند تقاضا می‌کنم قبل از همه چیز در دستور امروز و در درجه اول اعتبار نامه بنده را قرار بدهند و آقای معترض آقای دولت آبادی فرمایشاتشان را بفرمایند. بنده خودم هم اطلاعاتی دارم عرض می‌کنم و دفاع می‌کنم آنوقت کاملا مطیع و منقادم یا آقایان بنده را مفتخر می‌کنند به عضویت مجلس شورای ملی یا با امیدواری برای آقایان از این مجلس می‌روم.استرحامی است از آقایان می‌کنم

رئیس – آقای میرزائی(اجازه)

آقا سید عبدالعلی میرزائی – بنده هم می‌خواستم پیشنهاد کنم اعتبار نامه آقای شوشتری در درجه اول دستور قرار داده شود.

رئیس – اگر پیشنهادی دارید بنویسید رأی می‌گیریم.آقای دامغانی(اجازه)

دامغانی – لزوم توسعه معارف و عمومی شدن آن در تمام نقاط این مملکت تقریباً بدیهی است و محتاج به توضیح نیست. نشر علوم دیانتی و اجتماعی اول درجه سرمایه زندگانی هر ملتی است. فعلا مقصود بنده شرح محاسن و لزوم نشر و عمومی شدن معارف نیست زیرا همه آقایان نمایندگان با این عقیده بنده موافقند و محتاج به بیان و توضیحات مفصلی نیست. لیکن همینقدر می‌خواستم عرض کنم موقعی که مالیات دخانیات در مجلس آمد تصویب آن مالیات و تحمیل آن مالیات سنگین بیشتر به امیدواری این بود که همه جا به قدر کفایت خودش معارفش اداره شده باشد و اقلا هر پنجهزار نفوس در ایالات و ولایات دارای دو کلاس ابتدائی باشد که سواد خواندن و نوشتن را پیدا کنند زیرا درجه عمومی شدن و لزومش در همه افراد مملکت این مقدار است و اول قدم ترقی هر ملتی همین بوده است. باز هم چون آقایان همه عقیده بنده را تصدیق می‌کنند محتاج به توضیح نمی دانم و متأسفانه معارف ما در ولایات خیلی ناقص است به طوری که در ولایات هر ده هزار نفوس دارای دو کلاس ابتدائی نیستند. بعضی از بلوکات هست که ده هزار پنج هزار جمعیت دارد و یک نفر سواددار در بین آنها نیست که همینقدر بتواند یک کاغذی را بخواند یا بنویسد از این نقطه نظر بنده خواستم تذکر یدهم که وزارت مالیه مخصوصاً آقایان آمریکائیها در نظر داشته باشندکه بر بودجه امساله معارف یک مبلغی بیفزایند به طوری که اقلا به یک شکل ناقصی بودجه معارف ایالات و ولایات اضافه شده باشد و به این وضع فعلی نماند و در مقابل این مالیاتهای سنگین و لوایحی که می‌آید اقلا آنقدر به مردم اجرا داده شود که منافع این مالیاتها که مجلس قبول می‌کند و مردم می‌دهند بطور مستقیم و به شکل روحی به خودشان برگردانند

رئیس – آقای ضیاء الواعظین (اجازه)

ضیاءالواعظین- فعلا عرضی ندارم

رئیس - پیشنهاد شده است اعتبار نامه آقای شوشتری در درجه اول جزو دستور امروز شود آقایانی که این پیشنهاد را تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(اغلب نمایندگان قیام نمودند)

رئیس – تصویب شد.آقای دولت آبادی مخالف بودند.

دولت آبادی –بنده از خدا توفیق می‌طلبم …

جمعی از نمایندگان –بلند تر بفرمائید.

دولت آبادی –بنده از خداوند توفیق می‌طلبم از تمام هوی و هوس‌های نفسانی خودم که هیچ انسانی غیر از مقام عصمت از هوا و هوس خالی نیست بنده از خداوند توفیق می‌طلبم در این چند دقیقه برای خدمت به ملت و مملکت و روح آزادی و مشروطیت و حکومت ملی آمده‌ام اینجا چند کلمه عرض کنم خودم را از هوا وهوس خالی کنم. امیدوارم بتوانم مشمول این توفیق الهی بشوم و عرایض خودم را فقط و فقط برای خدا بگویم.آقایان محترم: تصدیق دارید که در دورهای اخیر مجلس شورای ملی اندکی پایه امور از محور‌های طبیعی خودش خارج شده. نمی‌خواهم این کلمه را که عرض کردم تعقیب کنم و دامنه اش را بکشم چون مخالف ندارد که مجبور شوم ثابت کنم. در استر آباد و انجمن نظار ملی تأسیس شد یکی در تاریخ رمضان ا لمبارک ۱۳۴۱ و دیگری بهد از ۹ ماه در جمادی الثانی ۱۳۴۲ در انجمن نظار اول یک شخص بزرگواری که شاید کسانی که او را هم ندیده‌اند علاقه به او داشته باشند عضویت داشت و خدا را به شهادت می‌طلبیم که الآن روح پر فتوح او را در فضای این مرکز اراده ملی می‌بینیم که پرواز می‌کند …

آقا سید یعقوب - کو کجا است؟

(خنده نمایندگان)

دولت آبادی – مرحوم حاج شیخ محمد حسین استرآبادی رحمت الله علیه یکی از اولیاء یکی از اشخاص بزرگ. یکی از علمای محترم. یکی از آزادیخواهان حقیقی بود در آن وقتی که انجمن نظار اول استر آباد انتخاب شد. شیخ هم در آن انجمن بود یک قضیه دراستر آباد اتفاق افتاد که شیخ از انجمن بیرون رفت. نمی دانم چه شد. شرحی به بنده نوشتند این را عرض می‌کنم برای اینکه بدانید سابقه بنده در این قضیه از کجا است شرحی به بنده نوشتند و وقایع و حقایق امور آنجا را نظر به سابقه که در مسافرت و مهاجرت با هم داشتیم در طهران هم مراوده داشتیم به بنده نوشتند. بنده هم به موقع و جاها ی لازم اطلاع دادم.انجمن نظار اول بعد از چندی به این مقدمه گذشت منحل شفاهی شد و شفاهاً گفتند انجمن منحل است. ۹ ماه انجمن منحل و بلاتکلیف بود. بعد از نه ماه در جمادی الثانیه ۱۳۴۲ (یعنی در صورت مجلس اینطور نوشته) انجمن دیگر دائر شد سه نفر از اعضای انجمن اول نبودند. چهار نفرشان بودند. سه نفر دیگر به آنها ضمیمه شد مسئله به مرکز رجوع شد و اختلاف نظر حاصل شد همان اختلافاتی که در قالب ولایات بوده است و هست بنده چندان اهمیت نمی‌دهم به واسطه این که از یک دسته که یکی انتخابات شد دسته دیگر دلتنگ می‌شود این بدیهی است. اما این مسئله از حدود اختلاف خارج بود. چرا؟ بواسطه اینکه وزارت داخله در اینجا دخالت کرد و حکم داد بحاکم استر آباد که انجمن نظار اول صحیح و قانونی بوده است و کسی نمی‌تواند او را منحل کند. انحلال او بی قانونی است و هر عملی که انجمن نظار دوم کرده باشد از درجه اعتبار ساقط است و انجمن نظار دوم قانونی نیست. آقا هم از انجمن نظار دوم انتخاب شده‌اند بچه دلیل این را عرض می‌کنم؟ این چهار تلگراف است از وزارت داخله بحکومت استر آباد نوشته شده قریب به یک مضمون در برج دلو ۱۳۰۷ می‌نویسد: استر آباد در جواب نمره فلان چون انجمن جدید قانونی نبود حکم با انحلال آن صادر و امر داده شده که بلافاصله اعضاء انجمن سابق را دعوت کنند تا انجمن را تشکیل داده مطابق قانون شروع با اقدام نمایند در تعقیب این تلگراف اختلافاتی حاصل شد اینجا مجبور شدند یک کمیسیونی بکنند می‌نویسد. استر آباد کفیل حکومت کپیه مفتش انتخابات در جواب نمره (۲۵۵۰) تذکر می‌دهد که اولا نمرات فلان و فلان (که حالا نمی‌خواهم بخوانم) تأکید در تشکیل انجمن شده و دلیلی برای انحلال انجمن سابق نبوده است. ثانیاً به محض وصول تلگرافات نمره (۵) مفتش و نمره (۲۰۳۵) حکومت به نمره (۴۶۷۶) تلگراف شد شکایات رسیده که اعضاء انجمن سابق دعوت نشده‌اند و در آن تلگراف نیز تصریح نموده است که انجمن سابق یک سلسله عملیات کرده‌اند و در نمره (۴۷۱۸) قید کرده است که انحلال آن انجمن قانونی نیست. مگر اعضاء آن از بین رفته باشند و در نمره (۴۷۷۲) بنمره (۷) مفتش و حکومت جواب داده و تکرار کرده است انجمن که سابق تشکیل شده بعنوان نرسیدن وجه تعطیل کرده‌اند و نمی‌توان یک چنین انجمن را منحل شده فرض کرد و به نمره (۴۷۹۷) در جواب رمز نمره (۳۵) حکومت ذکر نموده است که انحلال آن انجمن مخالف قانون است و در نمره (۴۸۴۵) مخصوصاً حکومت و مفتش را برعایت اجرای قانون متوجه ساخته است و بنمره (۴۹۰۷) در جواب نمره (۹) بحکومت و مفتش تلگراف کرده است چهار نفر از اعضاء سابق را که دعوت نموده‌اید سه نفر دیگر را هم اگر حاضر باشند دعوت نمائید که انتخابات را تمام نمایند و بنمره (۷۲۸) رمزاً بحکومت و مفتش تلگراف نموده است. بر فرض اینکه هویت شاکی را نظمیه تصدیق نکند چون اظهارات از سابقه حکایت می‌کند وزارت داخله ناگزیر است که بشکایات ترتیب اثر داده اخطار نماید که انجمن سابق را نمی‌توان منحل شده دانست و نیز بنمره (۴۹۸۸) در ثانی اعلام داشته است که نمی‌توان انجمن سابق را منحل شده دانست. در صورتیکه چهار نفر از همان اعضاء‌را دعوت کرده‌اید سه نفر دیگر را هم اگر حاضر باشند دعوت نموده انتخابات را مطابق قانون به پایان برسانند و بنمره (۷۳۱) رمزاً در جواب نمره (۱۰) مفتش نیز تصریح شده است که انحلال مخالف قانون است و در نمره (۵۲۵۵)اشاره کرده است که محتویات دوسیه مشعر است که تعطیل انجمن بعذر نرسیدن وجه مخارج بوده است در این صورت با صدور تلگرافات مزبور تقاضای انجمن فعلی و عملیات آن اصولا مخالف قانون و لغو است چه وزارت داخله عملیات حکومت را تصدیق نکرده است. ثانیاً با تصریحات فوق که هیچگونه حقی نمی‌توان برای انجمن جدید قائل شد. معهذا وزارت داخله از نقطه نظر بی طرفی که جز اجرای قانون هیچ منظوری ندارد. با اینکه انجمن سابق را اولی واحق می داند معهذا برای آنکه قانونی بودن انجمن سابق و یا آن انجمن محرز گردد کمیسیونی مرکب از عده نمایندگان تشکیل داده همین دوره تکلیف را معین خواهند کرد. بنابر این باید عملیات را بهر کجا رسیده تعطیل کند تا رأی کمیسیون را اعلام نمایند. در خاتمه اشعار می‌دارد اوامری که صادر می‌شود اجرای آن بر مأمورین فرض و دولت علاقه مند است که در انجمن تعلیمات او تأخیر نشود. اگر درحین انجام تعلیمات قانونی دولت چند نفر بی اطلاع بخیال خود در صدد هیجانی باشند و شما نتوانید آنها را بحفظ نظم دعوت نمائید ناچار باید تصدیق کرد در ابراز کفایت قادر نبوده‌اید البته اگر برای چنین امر مهمی که نهایت علاقه را بحسن جریان آن دارم در خودتان کفایتی نمی‌بینید خیلی سهل است که تکلیف وزارت داخله را در تعقیب اقدامات و وظایف مهم قانونی خود روشن نمائید تلگراف دیگر (نمره ۶۱۲۱): استر آباد کفیل حکومت کپیه مفتش انتخابات چنانکه در نمره (۶۰۳۹) تذکر داده شده کمیسیونی مرکب از عده نمایندگان در وزارت داخله تشکیل داده که پس از مذاکرات لازمه راجع بانجمن نظارت انتخابات استر آباد باتفاق آراء‌و چنین اظهار عقیده نموده‌اند: انجمن نظارت انتخابات را پس از تشکیل نمی‌توان منحل نمود مگر اینکه خود انجمن مانع جریان انتخابات واقع بشود. (تغییر اعضاء انجمن نیز مادامی که فاقد صلاحیت قانونیه یا مستعفی نباشند ممنوع است) با تصمیم فوق جای تردید باقی نمی‌ماند که باید اعضاء انجمن سابق را علی الفور دعوت نموده و آنها را مطابق ماده هشت قانون انتخابات مسئول قرار بدهید تا انتخابات را بدون وقفه موافق مقررات قانونی بپایان رسانند عین ورقه است که در وزارت داخله نوشته شده و عین امضای آقایانی که حاضر بوده‌اند آقای آقا شیخ جلاالدین. شاهزاده سلیمان میرزا خود بنده یحیی آقای میرزا محمد صادق طباطبائی. آقای نوری زاده. آقای شریعت زاده این تلگرافات رفته است بعد از آن در ماه جمادی الثانیه ۱۳۴۲ انجمن نظار جدید بی حضور آن سه نفر در استر آباد تأسیس شده و سر تاریخ انتخابات استر آباد از این انجمن دوم گرفته شده است بچه دلیل؟ بدلیل صورت مجلس. باز عرض می‌کنم که انجمن نظار اول قریب هفتصد تعرفه داده بوده است و در بین عمل او را به بهانه پول نرسیدن تعطیل کرده بودند یکقسمت از آن طعرفه‌ها هم مورد اشکال واقع شده بود که سفید مهر بوده امضاء و ثبت دفتر نداشته است در صورتی که برای سهولت امر نوشته‌اند آنجا گذاشته‌اند و بعد بهر کس داده‌اند اسمش را در دفتر ثبت کرده‌اند آنها را سفید مهر کرده بودند که آنجا حاضر باشد و قریب هفتصد تعرفه داده بوده- اند تاریخ آن در ماده رمضان بوده آنوقت صورت مجلس را از ماه جمادی الثانیه نوشته‌اند و باین قضیایا که من اجمالش را عرض کردم ابداً در این صورت مجلس اشاره هم نشده است. می‌نویسد مطابق ماده ۳۸ قانون انتخابات خلاصه صورت مجلس انتخابات استر آباد ذیلا درج می‌شود: روز سه شنبه غره جمادی الثانی ۱۳۴۲ انجمن انتخابات استر آباد تأسیس شد پس اینها چه شد؟ پس آن هفتصد تعرفه چه شد؟ پس انحلال انجمن سابق چه شد؟ همه از میان رفت ؟از اینجا قضیه شروع شده و روی این ورقه آقا انتخاب شده‌اند همین وزارت داخله که دراین تلگرافات می‌نویسند و تصریح می‌کند که انجمن نظار ثانی غلط و مخالف قانون هیچ اثری بر او مترتب نیست و عملیات او ابداًقانونی نیست. همین وزارت داخله بر می‌دارد یک کاغذی می‌دهد به آقای بیچاره وبه مجلس می‌فرستد و می‌گوید شما وکیل استر آبادهستید

آقا سید یعقوب – آقا بیچاره نیست وکیل است.

دولت آبادی – خلاصه عرضم این است. عیب دیگر این صورت مجلس در تاریخ جمادی الثانیه ۱۳۴۲ نوشته شده است و پیش از این که انجمن نظار ثانی منعقد شود حکومت خیلی عجله داشت و اعلان انتخابات را داده و تلگراف می‌کند وزارت جلیله داخله: (اعلان انتخابات را با اصول قانونی داده‌اند در جمعه ۱۵ قوس) اینجا نوشته‌اند کی مجلس منعقد شد؟ سه شنبه غره جمای الثانیه مطابق برج قوس. بعد از تغریباً چند روز که تاریخ این ورقه است آن وقت داخله چه می‌گوید؟ می‌نویسد حکومت جلیله در صورتیکه پانزدهم قوس تعیین انجمن می‌شود اعلان انتخابات که از طرف حکومت داده شده است چه بوده؟ زیرا اشاعه اعلان انتخابات موافق ماده ۲۱ قانون انتخابات از وظایف انجمن است آن وقت جواب می‌دهند (این جواب خیلی مضحک است) وزارت جلیله داخله پانزدهم قوس دعوت عمومی و تعیین انجمن نظار برای انتخابات شد هجدهم انجمن تشکیل به توزیع تعرفه شروع می‌شود. این اجمالی از خرابی و بی قانونی امور اتخابات استر آباد است که سر تا پای آن به تصدیق وزارت داخله مخالف قانون واقع شده و تصدیق می‌کند که انجمن نظار اول را به هیچ وسیله قانونی حق انحلال آن را نداشته‌اند و انجمن دوم هم قانونی نبوده و هر عملیاتی که کرده است خلاف قانون است. مخالفت بنده با آقای شوشتری از دو جهت بود یکی از جهت سوء جریان انتخابات و در مرحله دوم راجع به صلاحیت ایشان است و میل ندارم زیاد داخل جزئیات شوم تلگرافاتی اینجا است که اگر مجلس اجازه بدهد آن تلگرافات خوانده شود باید به دیگری امر کند که بخواند چون بنده میل ندارم آنها را بخوانم و اگر اجازه بدهید در این تلگرافات قضائی از خراسان. قضائی از استر آباد و شمیران و طهران هست که اشدر تلگرافات نیست در بعضی نوشته جات هم هست که مربوط به صلاحیت م عدم صلاحیت ایشان است و من بر حسب تکلیف وکالتی که در؟ این میز قسم می‌خورم که نخواهم آنچه ملت و مملکت ایران بوده باشد بنده صلاح ملت ایران را نمی دانم که اتخابات که اساس حکومت ملی و تنها وسیله نگه داری حقوق ملک وملت است به این صورت‌ها صورت بگیرد. اگر این طور باشد نه مرده بر زنده باید گریست این بود که تکلیف خود را دانستم که با کمال نزاکت و ادب مخالفت خود را اظهار کنم و در خاتمه عرض می‌کنم آقای شوشتی وکیل استر آباد نیستند.

رئیس –آقا ی محمد هاشم میرزا (اجازه)

(حاضرنبودند)

رئیس –آقا سید یعقوب (اجازه)

(در این موقع اقا محمد هاشم میرزا وارد شد)

آقا سید یعقوب – آقای مخبر حاضرند و خیلی از مسلمانها حاضرند برای دفاع کردن

رئیس – آقای محمد هاشم میرزا (اجازه)

محمد هاشم میرزا – مطالبی که آقای دولت آبادی فرمودند دو سه قسمت بود یک قسمت آن راحع به این بود که انجمن را می‌فرمایند باید صحیح باشند و منحل شدنش را بر خلاف قانون می دانند و انجمن ثانی را صحیح نمی دانند. آن قسمتهائی که تمسک به تلگراف وزارت داخله بود جوابش همان بود که اخیراًفرمودند که وزارت داخله که مسئول انتخابات بوده برای ایشان اعتبار نامه فرستاده لذا اگر مقدمات اول را وزارت داخله ترتیب اثر می‌داد در ثانی اینطور نمی‌کرد و این عمل وزارت داخله نسخ آن مقدمات است بالاخره انجمن به موجب قانون مسئول صحت انتخابات است و انجمن ثانی شرحی می‌نویسد و می‌گویند شهادت می‌دهم که ایشان وکیل استر آباد هستند. هفت نفر از اعضای انجمن که از معروفین آنجا هستند و نوشته‌اند انتخابات ایشان صحیح و موافق قانون است و حکومت استر آباد هم مهر کرده است و انتخابات را صحیح دانسته و فرستاده است شعبه هم که البته آنجا نیست از روی دوسیه مطالعه می‌کند می‌بیند هفت نفر که مسئول صحت انتخابات هستند نوشته‌اند این امنتخابات صحیح است حالا علت این که این انجمن جای آن انجمن را گرفته است آن قسمتی که از دوسیه بیرون می‌آید این است که چهر نفر از اینها که عضو انجمن سابق هم بوده‌اند اگر خودشان را صالح برای انجمن ثانی نمی‌دانستند البته عضویت انجمن ثانی را قبول نمی‌کردند و اگر هم انجمن اول صالح بوده که اینها اکثریت انجمن اول هستند و استعفا هم نکرده‌اند یعنی در انجمن ثانی عضو شده‌اند پس معلوم می‌شود الغاء آن انجمن اولی قانونی بوده اما قسمت دوم چون دوسیه مفصل بود چندین جلسه شعبه تشکیل شد و آقای نظام التولیه هم عضو بودند حالا هم اجازه خواستند ممکن است ایشان از بنده مطلع ترند مفصل تر بفرمایند یک قسمت آن راجع به صلاحیت شخصی بود که نفرمودند تا جواب بدهیم بر فرض هم که می‌خوانند عقیده بنده این است که صلاحیت شخصی را (چنانکه بنده هم خودم دفاع کردم) واگذار کنیم به شخص نماینده زیرا خودش ابصر است و آقای شوشتری هم خودشان حاضرند برای دفاع لذا بنده در خصوص صلاحیت شخصی چیزی عرض نمی‌کنم.

بعضی از نمایندگان – مذاکرات کافی است

رئیس – عده کافی نیست.

آقا سید یعقوب – بنده پیشنهاد تنفس می‌کنم

رئیس – تنفس داده می‌شود (در این موقع جلسه برای تنفس تعطیل و پس از سه ربع استراحت مجدداً تشکیل گردید)

رئیس – پیشنهادی از طرف آقای دولت آبادی رسیده است. راجع موضوع آقای شوشتری قرائت مشود بعد رأی می‌گیریم

(به شرح ذیل قرائت شد)

استدعا می‌کنم از کمیسیون تحقیقی تعین کرده در انتخابات استرآباد تجدید نظر شود و به اسنادی که اظهار آنها در مجلس صلاح نیست رسیدگی نمایند.

دولت آبادی - آقایان ملاحظه فرمودند که بنده در توضیح صلاحیت شخصی خیلی به اختصار کوشیدم و نخواستم وقت مجلس را تلف کنم لیکن چون نوشته جاتی هست که لابد باید رسیدگی بشود این است که استدعا کردم کمیسیون تحقیقی تعین شود و به آن نوشته جات هم رسیدگی کنند که مخالف با نظام نامه و قانون هم کاری نشود

رئیس – آقای میرزائی (اجازه)

میرزائی – بنده به کلی با پیشنهاد آقای دولت آبادی مخالفم از نقطه نظری این که دوسیه آقای شوشتری در شعبه یک که بنده هم عضو آن شعبه بودم تقریباًیک ماه دقت شده و مذاکره و مطالعه شده و خلاصه آن امروز راپورتش تقدیم مجلس شورار ملی شده و بقدری که شاید و باید شعبه در دوسیه دقت کرده در حقیقت این پیشنهاد آقای دولت آبادی یک توهینی است به شعبه و گذشته از آن بنده یک جهت مخالفم این است که حقیقتاً‌از انصاف دور است که یک نفر نماینده که دارای اعتبار نامه صحیحی است و به مجلی آمده غریب هشت ماه سرگردان و بلاتکلیف بماند و حالا که بعد از هشت ماه رسیدگی کرده‌اند و راپورت آن را به مجلس داده‌اند و مدتی هم راجع بآن مذاکرات شده باز یک مدت دیگر ایشان را معطل و بلاتکلیف بگذارند که بکمیسیون تحقیق برود. در حالی که سه نفر از شعبه معین شدند آقای رئیس التجار و آقای آقا میرزا شهاب و بنده قریب بیست روز در دوسیه دقت کردیم و خلاصه راپرتش را تقدیم شعبه کردیم و شعبه هم باز بدقت این دوسیه را رسیدگی کرد. تصور می‌کنم دیگر جای اشکال باقی نباشد و خوب است حقیقه تکلیف ایشان را معین کنند جهت ندارد محافظه کاری بکنند قضاوت که محافظه کاری لازم ندارد. آقایان اگر به نمایندگی ایشان عقیده دارند امروز رأی می‌دهند و اگر عقیده ندارند رد می‌کنند دیگر از این شاخه به آن شاخه و یک نماینده را معطل کردن بنده سزاوار نمی دانم

رئیس – رأی گرفته می‌شود پیشنهاد آقای دولت آبادی.

دولت آبادی – بنده عرضی دارم

رئیس – در این گونه مواقع بیش از یم موافق و مخالف حرف نمی‌زند. آقایانیکه پیشنهاد آقای دولت آبادی را تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(عده کمی قیام نمودند)

رئیس – تصویب نشد باید رأی بگیریم به راپرت شعبه آقایانی که وکالت آقای شوشتری را از استر آباد تصویب میس کنند قیام فرمایند

(اغلب قیام نمودند)

رئیس – تصویب شد

وزیر فواید عامه - آقایان نمایندگان محترم می دانند که بهار و پائیز فقط فصول مناسب برای راه سازی است و تابستان دیگر راه سازی نمی‌شود از طرف دیگر نظر به علل زیادی که فعلا ذکرش در اینجا مقتضی نیست امیدواری نمی‌رود بودجه هذه السنه هم در موقع خودش به تصویب مجلس شورای ملی برسد که ترتیبی در ساختن راه‌ها حاصل شود لهذا پیشنهادی از طرف دولت تقدیم مجلس شورای ملی می‌شود برای راه سازی و راه آهن جلفای تبریز که پانصد و شصت و شش هزار تومان اعتبار موقتی در هذه السنه به وزارت فوائد عامه داده شود یعنی همان اعتباری که در پارسال هم تصویب شد. آنوقت اگر در بودجه هذه السنه به طوری که پیشنهاد شد اضافاتی تصویب شد که به این مبلغ اضافه خواهد شد اگر اضافه هم نشد همان بودجه پارسال است و کار معوق نمی‌ماند فقط استدعائی که بنده دارم این است که نظر به فوریت مطلب اگر تا روز سه شنبه راپرت کمیسیون راجع موضوع حاضر می‌شود آنروز جزو دستور قرار بدهند. رئیس – خبر کمیسیون بودجه راجع استخدام مستخدمین امریکائی وطرح است ماده اول مراجعه شده بود به کمیسیون (خطاب به مخبر) راپورتش حاضر نیست؟

مخبر- الان تقدیم می‌کنم. آن پیشنهادی که آقای شیروانی کرده بودند در کمیسیون قبول شد

رئیس – ماده دوم (بشرح ذیل قرائت شد)

ماده دوم – به وزارت مالیه و بوزارت فوائد عامه اجازه داده می‌شود که مشترکا به موجب کنترات یک نفر برای ریاست امور فلاحتی استخدام نماید مأمور مذکور بایستی با تخصص فنی مقتضی و از اتباع دولت ممالک متحده آمریکا باشد مدت استخدام مشار الیه از سه الی پنج سال و ابتدای خدمتش سه هفته قبل از ورود به ایران و حقوقش سالیانه ده هزار دلار خواهد بود

رئیس – آقای ناصر السلام (اجازه)

ناصر السلام – بنده در این موضوع استجازه نکرده بودم خواستم به مقام ریاست تذکر بدهم قبل از اینکه وارد لایحه آمریکائیها بشویم شاهزاده سلیمان میرزا تقاضا کرده بودند تلگراف راجع شاهزاده سالارالوله جزو دستور شده و تقاضای بنده هم مربوط به آن تلگراف بود

رئیس – بلی ایشان یک همچو تقاضائی کرده‌اند قرائت می‌شود: (بمضمون آتی خوانده شد)

این بنده تقاضا می‌نمایم تلگرافات راجع سالارالدوله خوانده شود: سلیمان محسن.

رئیس آقای سلیمان میرزا (اجازه)

سلیمان میرزا - البته آقایان مسبوقند مطالبی که در جلسه خصوصی مذاکره می‌شود وقتی قابل ملاحظه باشد در جلسه علنی مطرح می‌شود و چون این تلگرافات دیروز در جلسه خصوصی خوانده شد و هر کسی عقیده خود را در آنجا اظهار کرد چون اثری بر آن اظهار عقاید مرتب نیست. لذا بنده بهتر می دانم که در مجلی علنی تلگرافات خوانده شود و هر کس هر عقیده دارد اظهار کند و چون مراجعت شخص سالار الدوله بایران بر خلاف صریح ماده قانونی است که در سوم شعبان ۱۳۲۹ از تصویب مجلس گذشته است و در اینجا باید صحبتی شود باید راجع بآن قانون و سایر ترتیبات دیگر هم صحبت شود و چون ایشان هم در سر حد و سابقه ایشان هم همیشه این بوده است که مشغول بعضی تقنینات و اسباب زحمت می‌شوند و در سر حد نزدیک یک قسمت مملکت هستند و ممکن است که ایشان در آنجا هم یک زحماتی تولید کنند و اگر چه با بودن اوردو‌های منظم نمی‌توانند زحماتی تولید کنند ولی اگر زحمتشان به اندازه پنج دقیقه هم اسباب پریشانی هواس باشد مناسب نیست بنده تصور می‌کنم هر چه زودتر تکلیف او معیین شود بهتر است

رئیس – آقای تقی زاده(اجازه)

تقی زاده – بنده می‌خواهم عرض کنم در مقابل لوایح مهمی که در مجلس داریم اینکار اهمیتی ندارد و بر خلاف تقتضای نماینده محترم هم نمی‌خواهم عرض کنم که به مجلس نیایند. ولی ممکن است بعد از اتمام شور این لایحه به مجلس بیاید و اگر شاهزاده سالاردوله پنج روز دیگر هم در آنجا بماند گمان نمی‌کنم عیبی داشته باشد برای اینکه از قرار مسموع قریب دو ماه است ایشان در آنجا هستند

رئیس – آقایانی که این تقاضای شاهزاده سلیمان میرزا را تصویب می‌کنند قیام فر مایند

(عده بر خواستند)

رئیس – تصویب نشد یک نفر از نمایندگان – بنا بود به کمیسیون عرائض برود

رئیس – مراجعه شده به کمیسیون عرائض هم به مجلس مراجه کرده است ماده دوم مخالفی ندارد؟ آقاسید یعقوب (اجازه)

آقا سید یعقوب – چون آقایا ن وزیر مالیه و وزیر فوائد عامه هر دو تشریف دارند بنده این عرض را خدمتشان می‌کنم تا ببینم نتیجه چه می‌شود اساساً مملکت ما یک مملکت زراعتی است و مملکت صنعتی نیست و حالاکه دولت در نظر دارد مملکت ما را در تحت اصول زراعت مرتب و اداره کند همه آقایان هم این را تصدیق دارند که اگر بخواهند یک مملکت زراعتی را از حال سابق خود به شکل جدید در آورند یک نفری نمی‌تواند از عهده این کار بر آیدبرای اینکه حا لا که ما در مالیه چهارده پانزده نفر مستخدم امریکائی داریم می گوئیم کم است بنا براین کار یک نفر کم است زیرا یک نفر نمی‌تواند دستور زراعت جدید را به ما بدهد. مگر این که بگوئیم این شخص را برای معلمی می‌آوریم که زراعت جدید را به ما تعلیم کند. والا آن نتیجه که ما می‌خواهیم بگیریم از یک نفر نخواهیم گرفت مگر اینکه دولت در نظر داشته باشد بک عده را از ممالک متحده امریکا استخدام کند و یک نفر از آنها را به وزارت فوائد عامه بدهند. زیرا یک نفر فایده ندارد مگر اینکه بیایند اطلاعات پیدا کند که زراعت ایران چه طور است و این را ما خودمان هم میدانیم که مبنای زراعتمان چیست؟ با گاو آهن و یا شخم زدن است و بنده عقیده دارم که این یک نفر را از اینجا حذف کنند و وزارت تجارت و فلاحت که در نظر دارند یک رونقی به زراعت ما بدهند خوب است یک لایحه ترتیب بدهند و آن لایحه را به مجلس بیاورند. والا استخدام یک نفر فایده ندارد غیر از اینکه یک پولی هم از جیبمان بیرون می‌رود این است که بنده مخالفم.

وزیر مالیه – ممکن است بالمال حق با آقای آقا سید یعقوب باشد و ما محتاج باشیم متخصصین فلاحتی متعددی داشته باشیم. ولی هنوز آن موقع نرسیده است که ما یک عده متخصصین فلاحتی داشته باشیم وزارت مالیه محتاج است به این که یک کسی را داشته باشیم که در باب خالص جات دولتی نظریاتی بکند که وزارت فوائد عامه یعنی وزارت فلاحت هم محتاج است به این کخ یک نفری را داشته باشد که در کلیه امور نظریاتی بکند وممکن است بعد از اینکه یک نفر متخصص در اینجا یک نظریاتی کرد و یک اطلاعاتی پیدا کرد آنوقت لازم بداند که یک عده بیایند این جا و مشغول امور فلاحتی بشوند و اما اگر مقصود ایشان صرفه جوئی است. گمان می‌کنم آنچه که ایشان پیشنهاد می‌کنند بر خلاف صرفه جوئی باشد. برای اینکه هنوز ما معین نکرده‌ایم که چند نفر باید بیایند و برای چه کار هم باید بیایند و این اطلاعاتی که می‌فرمایند ما از مملکت خودمان داریم خیلی اجمالی است و کافی نیست از برای اینکه ما ازحالا معین کنیم که چند نفر و برای چه اموری باید بیایند پس بهتر این است این یک نفر بیاید و مطالعات خودش را بکند بعد اگر یک عده زیادتری لازم شد ممکن است استخدام کرد.

رئیس – آقای تدین موافقید؟

تدین – بلی.

رئیس – آقای دکتر آقایان.(اجازه)

دکتر آقایان – خاطر همه آقایان محترم مسبوق است و همه می داند که مراداز آوردن مستشاران آمریکائی اصولا از نقطه نظر بوده. یکی از نقطه نظر سیایست سیاسی و دیگری از نقطه نظر سیاست اقتصادی و صلاح مملکت بوده و اقدام شده و باید هم بشود ولی اگر سیاست سیاسی و سیاست اقتصادی مملکت تقاضای این را بنماید مایک عده متخصص مالی از آمریکا داشتیم که مالیه را اداره کنند این دلیل براین نیست که در هر فنی که ما بخواهیم مستشار بیاوریم باید قطعاً آمریکائی باشد صحبت ملیت یک نفر مستشار در یک قضیه فنی که برای ما اهمیت ندارد. صحبت در فن وتخصص او و تناسب کار او با عایدات این مملکت و بودجه این مملکت است. همه آقایان می دانند که مملکت آمریکا یک مملکتی است که که از سایر ممالک دنیا مردم می‌روند آنجا برای پیدا کردن ثروت و الان هم تا درجه همینطور است بنا براین از همچو مملکتی کسی خارج نمی‌شود برای اینکه برود به مملکت دیگر مگر اینکه اقلا دو برابر آنچه که در مملکت خودش دخل می‌کند به او بدهند بنابراین متخصص فلاحتی که ما مطابق این ماده می‌خواهیم بیاوریم در مملکت خودش بیش از پنج هزار دلار قیمت نخواهد داشت و متخصص که در آمریکا بیش از پنج هزار دلار قیمت نداشته باشد از یک نفر متخصص متوسط هم کمتر است و صرف نظر از اینکه آب و هوای آن مملکت با آب و هوای مملکت ما و خاک آن مملکت با خاک مملکت ما و وضع مملکت ما خیلی تفاوت دارد به علاوه ده هزار دلار امروز دویست فرانک می‌شود و با دویست هزار فرانک ما می‌توانیم سه نفر متخصص درجه اول از یک مملکتی بیاوریم بیاوریم که از هر حیث بمملکت ما شبیه تر باشد و بهتر بتواند برای ما کار کند مثل ممالک ایطالی فرانسه و غیره از طرف دیگر بنده یک چیزی را مکرر خواسته‌ام تذکر بدهم و آن این است که در غیر از فن معاملات در علوم دیگر تخصص امریکائی را هیچ وقت نباید بالاتر از علون فرنک دانست دیگر اینکه الان در طهران ما یک عده متخصص فلاحتی داریم که بد بختی شان همین است که کلاه ایرانی سرشان است و ایرانی هستند و فارسی حرف می‌زنند واین بیچاره‌ها کسانی هستند که آنها را به مدارس امریکائی بسمت معلمی می‌برند و وقتی که می‌آیند ایبجا چهار پنج سال بیکار می‌مانند و بعد از هزار گونه زحمت در وزارت مالیه مستخدم می‌شوند و پیش ماهی هشتاد تومان و صد تومان به آنها نمی‌دهند. آنوقت می‌آیند پیشنهاد می‌کنند که ده هزار تومان به یک نفر متخصص فلاحتی بدهند ما متخصص در امور فلاحتی می‌خواهیم و غیر از این هم چیزی لازم نداریم و آن متخصص آمریکائی که با این حقوق اینجا بیایند در جه لیاقتش بیش از این هموطنان ما نخواهد بود بنابر این استخدام آن کار بی فایده ایست برای اینکه ما یک عده متخصص در اینجا داریم و لازم است دولت و وزارت مالیه یک توجه به آن بدبختها بکنند نه از نقطه نظر اینکه برای آنها کار بتراشد. بنده عرض می‌کنم اگر کار نیست این را چرا می‌آورند و اگر کار هست چرا بیچاره ایرانی بدبختی که تخصصش زیادتر است بجای او نمی‌آورند و اگر دولت میل دارد که این متخصص قطعاً غیر ایرانی باشد: (چون بمجرد اینکه کسی ایرانی شد و فارسی حرف زد بدبخت است) بنده پیشنهاد می‌کنم که این مستخدم را از یکی از ممالک فرنک استخدام نمایند که هم از نقطه نظر آب و هوا و هم از نقطه نظر تخصص برای این مملکت فایده اش بیشتر خواهد بود تا اینکه از امریکا استخدام نمایند.

وزیر فوائد عامه – اگر فکر آقا را خلاصه کنیم این است که اولا ده هزار دلار کافی نیست برای اینکه یک نفر متخصص عالی مقامی را از امریکا بیاورند و البته اگر ده هزار دلار را هم تبدیل به فرانک کنیم و بگوئیم دویست هزار فرانک یا بگوئیم دویست هزار لیره تفاوتی در اصل مسئله نخواهد داشت و باز هم هیچ متخصص عالی مقامی برای این پولها نخواهد آمد اینجا. پس ازین حیث هیچ فرقی نمی‌کند بعلاوه بعضی اوقات هم ممکن است کرایه خانه و اثاثیه و مخارج روشنائی او را هم دولت بدهد.فکر دیگر ایشان این بود که چرا حتماً از امریکا استخدام می‌کنیم علتش خیلی واضح است برای اینکه برخلاف آنچه که فرمودند امریکا یکی از ممالکی است که اشبه از سایر ممالک است به ایران از حیث آب و هوا و شرایط ارضیه و اگر از فرانسه متخصص فنی بیاوریم شاید درست شرایط فلاحتی مملکت ما را نداند اما آمریکا که یک مملکت وسیع و دارای اقطار مختلفه است و حقیقتاً هم از حیث وضعیت ارضی خیلی شبیه بمملکت ماست او دیگر محتاج نیست که یک مدتی وقت خودش را صرف مطالعات ارضی مملکت ما بکند. دیگر اینکه یک مسئله دیگر هست که از نقطه نظر تئوری شاید غلط باشد اما از نقطه نظر عمل کاملاً صحیح است و آن این است که وقتی دولت می‌خواهد شعبات امور مختلفه مملکت خودش را اداره بکند بایستی در رأس شعب یک اشخاصی را بگذارد که ارتباطشان با هم بیشتر باشد و این را اساساً ما باید بدانیم که داشتن اداره خالصجات با طرزی که ما امروزه داریم غلط است. چه فرقی می‌کند که دولت یک عایداتی از پست و تلگراف داشته باشد و تحویل وزارت مالیه بدهد یا اینکه عایداتی از معدن داشته باشد و بوزارت مالیه تحویل بدهد یا عایداتی از املاک دولتی داشته باشد؟ و بایستی در آتیه یک وزارت فلاحتی باشد که میدان کار او خالصجات دولتی باشد زیرا دولت باید در نشان دادن اصلاحات فلاحتی در املاک خودش پیشقدم باشد زیرا اگر دولت بخواهد فرم مدل یعنی مزارع نمونه در این مملکت تأسیس کند نمی‌تواند مالکین را ملزم بتأسیس یک همچو مزارع نمونه بکند در صورتیکه خودش خالصه داشته باشد. بنابر این وقتی که متخصص آمریکائی استخدام می‌شود. علتش یکی شباهت طبیعی آمریکا بایران است و دیگر ایجاد حسن رابطه ما بین شعبات مختلفه این کار است باین جهت باید خالصجات هم در آتیه از وزارت گرفته شود و تمام آنها در تحت اداره یک نفر متخصص اداره شود و اصلاحات عملی را می‌خواهد بکند در خالصجاتش بکند و فقط وزارت مالیه عایدات آن خالصجات را مثل عایدات سایر وزارتخانه‌ها ضبط کند. پس از دو نقطه نظر وجود یک نفر متخصص نهایت لزوم را دارد ودر همان حال نباید فراموش کنیم که اگر ما قدمها را یک مرتبه برداریم شاید بآن ترتیبی که منظور نظر است موفق بنتیجه نشویم برای اینکه امور فلاحتی منقسم بشعبات می‌شود و فعلا ما یک نفر متخصص خواهیم خواست و اصلاحاتی که لازم است و باید بدست او بشود در نظر خواهیم گرفت و پیشنهاد خواهیم کرد.یکی از شعبات فلاحتی ما که در آتیه باید خیلی ترقی کند زراعت چای است که در باب زراعت چای خود بنده جداگانه از از هلاند در خیال استخدام یک نفر مستخدم هستم یکی دیگر از شعب فلاحتی ما جنگلها است که لایحه اش بمجلس شورای ملی تقدیم شده که از آلمان یک نفر متخصص استخدام شود پس در باب هر یک از این شعب که جداگانه هستند باید یکنفر متخصص استخدام شود ولی فعلا این یک نفر استخدام می‌شود بعد آنچه متخصص فرعی لازم باشد باید بنظر او باشد زیرا خودمان اصلا ممکنست در تشخیص اینکه چه نوع متخصص لازم داریم در اشتباه باشیم.

جمعی از نمایندگان – مذاکرات کافیست.

رئیس – پیش نهاد‌ها قرائت می‌شود. (بشرح آتی خوانده شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم در ماده دوم سطر سوم اینطور اصلاح شود «مأمور مذکور بایستی باتخصص فنی مقتضی و در امور فلاحتی اقلا دو سال عمل نموده و از اتباع دولت امریکا باشد.یدالله نظامی.

رئیس -آقای آقا میرزا یدالله خان.(اجازه)

آقا میرزا یدالله خان – بنده معتقدم که فقط به اسم متخصص فنی نباید یک نفر ا ستخدام کرد برای اینکه علم عمل لازم دارد ممکن است این شخص که به ایران می‌آید دارای تک تصدیقاتی باشد ولی در یک مدتی که ما او را استخدام کرده‌ایم در این مملکت مشغول تجربه یک خسارتهائی به ما متوجه می‌شود بنابراین هیچ ضرری ندارد آن مستشاری که از آمریکا به ایران می‌خواهید بیاورید یک کسی باشد که علاوه بر تخصص اقلا یکی دو سال هم عملیات زراعتی کرده باشد.

رئیس – عقیده کمیسیون چیست؟

مخبر- کمیسیون نمی‌تواند بپمرد.

رئیس- رأی می‌گیریم به پیشنهاد آقای آقا میرزا یدالله خان آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(چند نفری قیام نمودند)

رئیس – تصویب نشد.پیشنهاد دیگر آقای آقا میرزا یدالله خان:

به شرح ذیل خوانده شد بنده پیشنهاد می‌کنم در ماده دوم در سطر چهارم از سه الی پنج سال حذف و بجای آن از چهار الی شش سال نوشته شود.

آقا میرزا یدالله خان – قسمت اول پیشنهادی که عرض کردم تصویب نشد ولی در اینجا عرض می‌کنم کسی که از سه الی پنج سال برای مستشاری امور فلاحتی وارد این مملکت می‌شود خیلی که احساسات به خرج بدهد اقلا باید سه سال مشغول امتحان باشد پس این هم ضرری ندارد که از چهار الی شش سال باشد که اگر دو سال اوقاتش صرف امتحان شد اقلا سه سال دیگر مشغول عمل فلاحتی باشد برای اینکه از سه الی پنج سال همین قدر خواهد شد که یک خط مستقیم فلاحتی ما به خط غیر مستقیمی تبدیل شده و بعد هم کنترات ایشان منقضی می‌شود و آن وقت تقریباً از امور فلاحتی خودمان دست کشیده‌ایم و آن ترتیبی هم که آن مستشار گفته یاد نگرفته‌ایم پس در این صورت اگ رآقایان مساعدت بفرمایند که از چهار الی شش سال باشد گمان می‌کنم ضرری نداشته باشد

وزیر فوائد عامه – اساساً ضرری ندارد که یک متخصص بیشتر از این مدتی که می‌فرمایند بماند ولی نمی دانم آقا چه تصور فرمودند مگر راه تجدید کنترات مسدود است؟ البته اگر دولت صلاح دانست کنترات را تجدید می‌کند چه اهمیتی دارد؟

آقا میرزال یدالله خان – اظهاراتی که آقای وزیر فوائد عامه کردند بنده را متقاعد کرد پیشنهاد خود را استراد می‌کنم

رئیس – پیشنهاد آقای افشار قرائت می‌شود. به مضمون ذیل خوانده شد بنده پیشنهاد می‌کنم ماده دو به طریق ذیل اصلاح شود: به وزارت مالیه اجازه داده می‌شود یک نفر متخصص فنی برای خدمت وزارت فلاحت و تجارت و فوائد عامه استخدام نماید.

رئیس – بفرمائید.

آقا میرزا رضا خان افشار – عرض می‌کنم یک نفر متخصص فنی امریکائی با ده هزار دلار به این مملکت نمی‌آید اگر ما بخواهیم یک نفر متخصص بیاوریم با ده هزار دلارز قطعاً نمی‌تواند احتیاجات ما را آنطور که انتظار داریم رفع کند بعلاوه اشتراکی که وزارت مالیه در این خصوص دارد از نقطه نظر خالصجات است. اگر وزارت مالیه در نظر دارد یک نفر برای خدمت خالصجات استخدام کند آن یک موضوعی است علیحده و با یک نفر را پیشنهاد کند که خالصجات ما را به ترتیب فرم مدل در بیاورد ولی اصولا باید مستشار در تحت نظر یک وزارت خانه مخصوصی باشد و مسئول وزارت خانه‌ای دیگری نباشد و مخصوصاً باید در قسمت رئیس هر اداره فوق العاده اهمیت داده شود که دارای تخصص و عملی که برای آن استخدام شده است باشد و البته رئیس تخصص داشته باشد دیگران تخصص نداشته باشند. آن رئیس می‌تواند آنها را اداره کند و این شخص اگر بعنوان خدمت در وزارت فلاحت و تجارت و فوائد عامه و مالیه استخدام شود نه به حال مملکت مفید خواهد بود نه به حال خالصجات دولتی.

رئیس – آقایانی که پیشنهاد آقای افشار را تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس – تصویب نشد پیشنهاد آقای سلطان.

به شرح ذیل قرائت شد پیشنهاد می‌کنم در ماده دوم در سطر سوم به جای امور لفظ مدرسه فلاحت گذارده شود. سید محمد سلطان

آقا سید محمد سلطان چندین سال است مدرسه‌ای تأسیس شده است به اسم مدرسه فلاحت …

یکی از نمایندگان - بیست و پنج

آ قا سید محمد سلطان – میفرمائید. بیست و پنج سال است تأسیس شده است شاگرد هم از آنجا بیرون آمده و تصدیق گرفته است چه شده است که تا بحال موفقیت حاصل نشده است که ما از این شاگردان استفاده کنیم؟ بنده تصور می‌کنم اگر تا ده سال دیگر بیست سال دیگر هم این مدرسه باشد. با این خرج گزاف هیچ فایده نخواهد داشت از این جهن بنده پیشنهاد کردم که یک نفر مدیر مدرسه فلاحت که دارای همین مزایا باشد استخدام و کنترات نمایند.

وزیر فوائد عامه: اگر مطلب تولید یک سوء تفاهمی در اذهان نسبت به مدرسه فلاحت نمی‌کرد بنده شاید به جواب آقا مبادرت نمی‌کردم و حکمیت را به مجلس شورای ملی واگذار می‌کردم ولی از بیانات ایشان همچو فهمیده می‌شود که مدرسه فلاحتی که امروز هست و جزو وزارت مالیه است کاملا به وظیفه خود عمل نکرده یا کوتاهی کرده در صورتیکه این طور نیست.اولا رئیس مدرسه امروز فاتح که یکی از جوانهای تحصیل کرده منور الفکر این ممکن است کسی که حقیقه تمام هم خود را صرف بهبودی اوضاع مدرسه و صرف تربیت یک عده شاگردی که بتواند از عهده وظایف خودشان برآیند کرده است. پس هیچ نوع ایرادی متوجه مدسه فلاحت نیست و باید دانست که ترقی فلاحت فقط با مدرسه نیست یکی از عوامل قوی فلاحت که متضمن ترقی اقتصادی مملکت است راه هست. تنها به مدرسه فلاحت ترقی نمی‌کند در هر حال مسائل خیلی زیاد است و ترقی فلاحت راه‌های دیگری هم دارد و مدرسه فلاحت کاملا به وظایف خود عمل کرده است و البته این شخص به طور کلی برای امور فلاحتی به ایران می‌آید و یکی از شعبی که باید در آن نظر کند همان مدرسه فلاحت است و در این صورت این نظریه آقا هم تأمین خواهد شد ولی اگر بخواهیم تمام بار مدرسه را به دوش یک نفر بگذاریم از آن یک نفر هم کاری ساخته نخواهد شد. پس باید واگذار کرد که کار او منحصر به همین قسمتی که در لایحه ذکر شده است باشد.

آقا سید محمد سلطان –بنده متقاعد شدم، استرداد می‌کنم.

رئیس – پیشنهاد آقای طهرانی قرائت می‌شود:(به شرح ذیل خوانده شد)

این بنده پیش نهاد می‌نمایم که ریا ست امور فلاحتی تبدیل شود به این عبارت «معلمی امور فلاحتی» و نیز ده هزار دلار تبدیل شود به«شش هزار دلار»

رئیس – آقای طهرانی بفرمایند.

آقا شیخ محمد علی طهرانی - بنده عقیده ندارم که در صدر یک اداره یک نفر غیر ایرانی باشد مخصوصاً در امور فلاحتی و صنعتی که ما نمی دانیم چند اداره یا چند دایره خواهد داشت. اگر غرض تعلیم است البته ما خیلی محتاج هستیم به معلمین و این شخص را هم بنده به نظرم می‌آمد که استخدام می‌کنند برای معلمی و البته به عنوان ریاست نباید در یک اداره بنشیند مثل سایر رؤسای ادارات و همان طور هم عمل کند علاوه براین ما می‌بینیم متخصصین فنی مخصوصاً فن طب که خیلی مهم است وقتی که از فرانسه می‌آورند مثلا متار که یکی از متخصصین این قسمت وقتی که اورا می‌آورند از پنج هزا رتومان بیشتر در سال برای او معین نمی‌کنند. حالا چون آمریکائی‌ها مردمان با ثروتی هستند و باید به آنها بیشتر داده شود لهذا بنده پیش نهاد کردم که ده هزار دلار به شش هزار دلار تبدیل شود به واسطه اینکه هم صرف منظور باشد و هم از آمریکا مستخدم آورده باشیم.

معاون وزارت مالیه – قسمت اول که مربوط به مدرسه معلمی باشد بنده دیگر پس از فرمایشات آقای وزیر فواعد عامه مستغنی می دانم برای اینکه به شرح کافی فرمودند اما اینکه فرمودند که درمبلغ تقلیل شود به شش هزار دلار یکی از نمایندگان محترم که در امریکا بوده‌اند به طوریکه اظهار می‌فرمودند شاید با ده هزار ریال دلار هم یک متخصصی که کافی باشد برای انجام مقصودی که داریم نتوانیم بیاوریم به علاوه در وزارت مالیه و در کمیسیون بودجه کاملا رعایت تمام این دقایق شده است.

رئیس – رأی می‌گیریم به قابل توجه بودن پیشنهاد آقای طهرانی کسانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس – تصویب نشد.پیشنهاد شاهزاده محمد ولی میرزا (به شرح ذیل قرائت شد)

راجع به کنترات آمریکائی در ماده ۲ پیشنهاد می‌کنم پس از جمله با تخصص فنی (علاوه شود) و اطلاعات عملی.

محمد ولی میرزا – بنده توضیحات زیادی در این موضوع عرض نمی‌کنم آقای آقا میرزا ید الله خان پیشنهادی کرده بودند و توضیحاتی هم دادند و بنده گمان می‌کنم که این قید ضرری نداشته باشد که آن شخص راکه ما می‌خواهیم استخدام کنیم برای امور فلاحتی یک اطلاعات علمی هم داشته باشد و فقط اطلاعات عملی برای این شخص کافی نیست حالا اگر آقایان قبول بفرماید ضرری ندارد و اگر قبول نمی‌شود استرداد می‌کنم.

رئیس – آقایانی که این پیشنهاد را قابل توجه می دانند قیام فرمایند.

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس - تصویب نشد.پیشنهاد آقای کازرونی.(به شرح آتی خوانده شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم که در ماده دو ده هزار دلار به پنج هزار دلار تقلیل شود.

رئیس – بفرمائید.

آقای میرزا محمدعلی کازرونی – بنده همچو ملتفت شدم که آقای وزیر فواعد عامه اینطور اظهار فرمودند که یک نفر متخصص عالی را با ده هزار دلار را نمی‌شود از آمریکا آورد برای اینکه در آنجا پول زیاد است و بنابراین متخصص که برای ایران می‌آوریم یک متخصص عالی نیست در صورتی که ما یک متخصص عالی می‌خواهیم چرا. به واسطه اینکه از ایرانی‌های خودمان که یک مدت متمادی رفته‌اند به اروپا و تحصیل کرده‌اند و یک عده از اینها الان معلم هستند که یکی از آنها همین آقای فاتح است که حالا فرمودند و بنده وقتیکه فهمیدم خیلی هم خوشوت شدم که در ایرانیها یک همچو معلمین و متخصصینی هست. حالا اگر متخصص خیلی عالی نباشد که خودمان داریم و اگر متخصص خیلی عالی باشد که فرمودند به ماهی ده هزار دلار از امریکا که پول زیاد است نمی‌شود جلب کرد. از آن طرف هم ملیت تأثیری در علم و تخصص (آنهم در امور فلاحت) ندارد سیاست هم در اینجا هیچ ارتباطی پیدا نمی‌کند. مثل اینکه ما برای کمک مستخدمین بلژیکی داریم ممکن این را هم از مملکت دیگر استخدام کنیم. بنده اطلاع دارم که از آلمانیها یک عده زیادی از متخصصین خیلی عالی داوطلبانه حاضر هستند که بیایند در ایران خدمت کنند و حقوق هم خیلی کمتر از ده هزار تومان می‌گیرند. حالا اگر یک لزومی داشته باشد که حتماًباید امریکائی باشد آن یک موضوعی است علیحده. و اگر برای امور فلاحت است عرض می‌کنم که بنده می‌توانم تعهد کنم که از آلمان به جای یک نفر دو نفر بیاوریم با تصدیقات کافی و با سالی پنج هزار دلار از این جهت این پیشنهاد را کردم

رئیس – آقایانی که این پیشنهاد را قابل توجه می دانند قیام فرمایند

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس – قابل توجه نشد.پیشنهاد آقای مساوات (این طور خوانده شد)

بنده ماده دوم را به ترتیب ذیل اصلاح می‌کنم که عبارت به این ترتیب نوشته شود ابتدای خدمتش از روز ورود به ایران و حقوق تا آخر ماده

رئیس – بفرمائید

مساوات - بنده توضیحی لازم نمی دانم چون ما مستخدمین دیگری هم داریم که ابتدای خدمتشان از روز ورود با ایران است. لهذا بنده پیشنهاد کردم که ابتدای خدمتش از روز ورود به ایران باشد حالا بسته است به نظر آقایان

رئیس – آقایانی که این پیشنهاد را تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(عده قیام نمودند)

رئیس – تصویب نشد اصلاح آقای آقا شیخ جلال.(به شرح ذیل خوانده شد)

اصلاح ماده ۲ قانون استخدام مستشاران امریکائی بعد از کلمه «باشد» سطر چهارم ماده اضافه شود: و وزارت فلاحت دولت معزی الیها تخصص و لیاقت آن را برای اصلاح امور فلاحتی ایران تصدیق نماید.

رئیس – آقای آقا شیخ جلال

آشیخ جلال – بنده تعجب می‌کنم از این جریان کار در مجلس تمام ماها معتقدیم روی یک اصل و آن این است که از تمدن و تخصص اروپائی استفاده کنیم ولی به همان اندازه که پول می‌دهیم همانطور هم باید از این معلومات استفاده کنیم و از این مستخدمین فعلی آن اندازه که باید استفاده کنیم نکرده‌ایم.مطلب دیگر این است که همه آقایان تصدیق می‌فرمایند که همه بد بختی ما فقط به واسطه این است که آن آقایانی که تشریف آورده‌اند به اندازه کافی صاحب اطلاعات کافیه نبوده‌اند تا بتوانند از عهده وظایف خودشان بر آیند. بنابراین بنده پیش نهاد کردم که آن شخصیتی که می‌آید یک تصدیقی از وزارت فلاحت دولت خودش داشته باشد و الحمد الله دولت خودمان تصدیق می‌کند که مامتخصص نیستیم و اگر هم به نظر دکتر میلسپو بخواهیم واگذار کنیم که خودش می‌گوید من متخصص در امر فلاحت نیستم دولت ما هم خودش متخصص نیست پس لااقل برای استفاده کامل در مقابل این وجهی که ما می‌دهیم این قید را بکنیم که وزارت فلاحت امریکا تصدیق می‌کند که این شخص یک نفر متخصص در عمل فلاحتی است.

رئیس – آقایانی که اینا صلاح آقا شیخ جلال را تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(عده کثیری قیام فرمودند)

رئیس – تصویب شد. پیشنهاد آقای آقا سید یعقوب. (اینطور خوانده شد)

پیشنهاد می‌کنم که در ماده دوم سطر سوم این طور نوشته شود: با تخصص فنی و از اتباع الخ

رئیس – مقصود حذف لفظ مقتضی است؟

آقا سید یعقوب – بله خواستم عرض کنم که لفظ مقتضی فایده ندارد و حذف شود.

رئیس – آقایانی که پیشنهاد آقا سید یعقوب را تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس – تصویب نشد. پیشنهاد آقای کازرونی (به مضمون آتی خوانده شد)

بنده پیش نهاد می‌کنم که در سطر سوم از ماده دوم بعد از تخصص فنی نوشته شود تخصص علمی و عملی

رئیس – بفرمائید

کازرونی – همه آقایان تصدیق می‌کنند که علم سوای عمل است. ما محتاج هستیم به اینکه یک نفر در زراعت عمل کرده باشد و عملش هم مبتنی بر علم او باشد بیاوریم و در این ماده هیچ تصریحاتی ندارد و فقط می‌نویسد یک نفر متخصص مقتضی. این معنایش چه چیز است؟ چه در نظر داشته‌اند که کلمه مقتضی را این جا آورده‌اند؟ تخصص در هر چیزی که اقتضی بکند. یعنی تا هر اندازه که مقتضی باشد این که اجحاف و زیادتی از مردم پول نگیرند و پولی که گرفته می‌شود مثل اکل متیه صرف شود و زیادی خرج نشود. حالا اگر آقای مخبر توضیح دادند که علت اینکه هزار و چهارصد تومان تنزل داده‌اند به هفصد و بیست تومان چه بوده است بنده هم موافق خواهم بود

مخبر – بنده خیال می‌کردم آقای کازرونی وقتی ملاحظه می‌فرمودند همه آقایان در این موضوع موافقت کردند ایشان هم مخالفت نمی‌کردند. البته یک جهتی دارد که در مجلس در صورتی که صد وچند نفر از نمایندگان هستند همه موافقت می‌کنند. علت مخالفت آقای کازرونی اینست که معرفت کاملی در حق این شخص ندارند این شخص چهل سال است که از مستخدمین صحیح العمل دولت است و اگر امروز می‌خواستند قانون استخدام شامل حالش شود و حقوق تقاعد باوبدهند یک چیز مختصری می‌شد. اما راجع به مستمری که فرمودند تومانی چند بوده است عرض می‌کنم مستمری این شخص تومانی پنج قران بوده است ولی امروز تبدیل می‌شود به شهریه و تفاوتی که برای دولت می‌کند چنانچه خاطر خودتان مسبوق است اگر بحال مستمری باقی می‌ماند آنوقت بعد از فوت اقبال الممالک بورثه اش و همچنین بعد از آنها تعلق می‌گرفت. ولی وقتی تبدیل به شهریه بشود و بعد از فوت اقبال الممالک مقطوع می‌شود و قطعاً برای آن نظری که خود آقای کازرونی در خصوص از بین بردن وظایف و مستمری دارند این بهترین راه است و درهر صورت باین ترتیب یک مختصر مساعدت آنی نسبت باو می‌شود در صورتی که اگر ازروی دقت حساب کنیم برای دولت بیشتر فایده خواهد داشت تا برای او.

جمعی از نمایندگان – مذاکرات کافی است.

رئیس – آقایانی که مذاکرات را کافی میدانند قیام فرمایند (اغلب برخاستند)

رئیس – اکثریت است. رأی گرفته می‌شود بماده واحده باحذف عبارت هذه السنه و تبدیل حمل به فروردین آقایانی که موافقند ورقه سفید والا ورقه کبود خواهند داد (اخذ و استخراج آراء بعمل آمد نتیجه بطریق ذیل حاصل شد)

ورقه سفید ۷۷ ورقه کبود ۳

اسامی موافقین آقایان: آقا شیخ هادی یزدی. احتشام الحکماء. آقا میرزا شهاب الدین. سلطان ابراهیم خان. سالار اشرف. محمد ولی میرزا. افشار. امیر حشمت. علائی. شوشتری. دولت آبادی یمین الملک. صدر الاسلام. اعتبارالدوله. مشیروالدوله. سردار فاخر. وکیل الملک. سلیمان میرزا. حاج میرزا اسدالله خان. حاج مشیر اعظم. عمادالسطنه. آقا میرزا عبدالله خان. سردار منتصر. ارباب کیخسرو. رئیس التجار. آقا میرزا اسدالله خان. صدق الساطنه. سیف الله جان اسکندری. سردار عشایر. سهراب خان. یاسائی. نظام التولیه. دیوان بیگی. احیاءالسلطنه. وحیدالدوله. معظم السلطان. هرمزی. تدین. صدرائی. مصدق الملک. سهام السلطان. قائم مقام. ایزدی. حاج شیخ عبدالرحمن. حاج میرزا محمد رضا. حاج میرزا علیرضا. دست غیب. مصدق السلطنه. امیر اعلم. طهرانی. اقبال الممالک. شیخ الاسلام. شریعت زاده. مفتی. روحی. حاج سید المحققین زعیم. ضیاءالواعظین ملک التجار. معاضدالسلطنه. صولت السلطنه. سردار نصرت. آقا سید احمد بهبهانی. امیر احتشام. آقا سید مصطفی بهبهانی. آشتیانی. سالار لشگر. امین الشریعه. شیروانی. نجات. ‌هایم. ملک آراء. عظیمی. آقا سید حسن کاشانی. داور. دکتر آقایان. غلامحسین میرزا.

اسامی مخالفین آقایان – الموتی. مساوات. سرکشیک زاده.

رئیس – عده حضار ۹۷ با ۷۷ رأی تصویب شد. پیشنهاد شده است خبر راجع بحاج علی مصری جزء دستور شود. آقای ضیاءالواعظین(اجازه)

ضیاءالواعظین – بنده هم همین پیشنهاد را داشتم – چهار تومان و دو قران چیزی نیست.

رئیس – آقایانی که تصویب می‌کنند این خبر جزء‌دستور شود قیام فرمایند

(اغلب قیام نمودند)

تصویب شد قرائت می‌شود (بشرح ذیل قرائت شد)

ماده واحده – وزارت مالیه مجاز است از تاریخ فوت مرحوم حاج علی مصری فراش باشی اداره گمرک گیلان ماهی چهل و دو قران بدو نفر ورثه او بشرح ذیل از اعتبار مستمریات و شهریه‌ها تادیه نماید: محمد خان پسر تا سن ۲۱ سالگی ۲۸ قران مریم خانم عیال تا زمانی که شوهر اختیار نکرده ۱۴ قران

رئیس – آقای مساوات(اجازه)

مساوات – بنده خیلی متاسفم که این یک مبلغ زیادی نیست و تقریبا چهار تومان و خورده ایست که من باید در این لایحه مخالف کنم ولی اصولا بنده معتقدم که مجلس باید قوانینی که از مجلس می‌گذرد کاملا حفظ کند. یکی از قوانین قانون استخدام است که در آن وظایف مستخدمین را عموما معین کرده است و هر کس که مشمول آن قانون شد حقوق تقاعد به او بدهند و هر کس نشد ندهند. حالا اگر بنا باشد هر کس هم که مشمول قانون استخدام نشد برای او یک لایحه علیحده بیاورند که فلان قدر مستمری یا شهریه درباره او برقرار شود این مسئله باعث می‌شود که قانون استخدام اجرا نشود چنانچه قانون وظایف وضع شد پس از آن هر کس که مرد یک اضافه‌ای برای او پیشنهاد کردند و بالا خره دولت از قانون نتیجه نگرفت قانون استخدام هم همینطور است اگر هر کس که مشمول آن نشد یک لایحه برای او مجلس آورند اصولا قانون استخدام هم از بین می‌رود از این جهت بنده مخالفم که این قسم حقوق‌ها داده شود.

مخبر – این نکته را که آقای مساوات می‌فرمایند کاملا صحیح است ولی اگر توجه بفرمائید به مقدمه لایحه می‌نویسد: حاجی علی مصری فراشباشی سابق گمرک گیلان که به موجب تصدیق دولت در سن هفتادو شش سالگی در یازدهم فروردین ۱۳۰۳ فوت نموده دوازده سال و چند ماه خدمت کرده و نه سال هم به واسطه ضعف پیری بدون داشتن شغل شهریه می گرفته است. پس در موقعیکه قانون استخدام تصویب شده است او شهریه می گرفته است و حالا به خدمات و پیری او در راه خدمات دولت این لایحه را دولت پیشنهاد کرده است. این را هم عرض کنم که که از محل مستمریات و شهریه هااین اندازه‌ها اعتبار هست که به این قبیل اشخاص که واقعاً مستحقند داده شود. قانون وظایف را هم که فرمودند وزارت مالیه کاملا مراقب است که به موقع اجرا گذارده شود و به موقع اجراء‌گذاشته و تصور نمی‌کنم در یک موردی هم بر خلاف قانون روشن شده باشد.

جمعی از نمایندگان – مذاکرات کافی است.

رئیس – آقای عظیمی پیشنهاد کردند لفظ مربوط قبل از کلمه مصری نوشته شود.مخالفی ندارد؟

«گفتند خیر»

مخبر – پسر هم در سن بیست سالگی باید باشد. بیست یک سالگی اشتباه است

رئیس – رأی گرفته شود

آقایانی که ماده فوق را تصویب می‌کنند ورقه سفید والا ورقه کبود خواهند داد. «در این موقع اخذ و استخراج آراء‌به عمل آمده به ترتیب ذیل حاصل گردید» ورقه سفید هشتاد. ورقه کبود دو.

رئیس – عده حضار نودو پنج با هشتاد رأی تصویب شد

اسامی موافقین آقایان نجات. شیروانی. تجدد آقا سید حسن کاشانی. عظیمی. داور. ‌هایم. ملک آرأ. ضیاالملک. امین الشریعه. سالار لشکر. آقا سید مصطفی بهبهانی. معاضد السلطنه. امیر احتشام. سردار نصرت. آقا یسد احمد بهبهانی. ملک التجار. صولت السلطنه. ضیاالواعظین. شیخ السلام. اقبال الممالک. حاج سید المحققین. اعتبار الدوله. زعیم. تهرانی. دکتر امیر اعلم. دست غیب. غلامحسین میرزا. مصد السلطنه. حاج میرزا علیرضاق. حاج میرزا محمد رضا. حاج شیخ عبدالرحمن. سهام السلطان. احیاء‌السلطنه. ایزدی. صدرائی. شریعت زاده. مفتی. وحید الدوله. سردار منتصر. هرمزی. دیوان بیگی. کی استوان. رئیس اللجار. آقامیرزا عبدالله خان. حاج میرزا اسد الله خان. سهراب خان. صدق السلطنه. اسکندری. معظم السلطان. آقا میرزا ید الله خان یاسائی. شریعت مدار. نظام التولیه. شوشقری. دکتر آقایان. صدر السلام. امیر حشمت. یمن الملک. علاتی. تدین. عمادالسلطنه. امیر اشرف. آقا میرزا شهاب الدین. شیخ الرئیس یزدی. محمد ولی میرزا. کازرونی. مشیر اعظم. سلیمان میرزا. سردار فاخر. اجاق. احتشام الحکماء. دولت آبادی. وکیل الملک. سالار اشرف مشیر الدوله. مصدق الملک. افشار. سلطان العلما ء. آقا میرزا جواد خان خوئی.

اسامی مخالفین – آقای شیخ علی الموتی. آقا شیخ فرج الله

رئیس – خبر کمیسیون بودجه راجع به امریکائی‌ها از ماده سوم مطرح است (ماده مذکور به شرح ذیل قرائت شد)

ماده سوم – دولت باید خانه و اثاثیه متناسبی برای هر یک از مستخدمین در مدت کنترات تهیه نماید در صورتیکه تهیه اثاثیه و خانه به عهده مستخدم محول نماید معدل صدو بیست علاوه بر حقوق سالیانه مشارالیه به او خواهد پرداخت. رئیس - آقای آقا سید یعقوب (اجازه)

آقاسید یعقوب - بنده این عرض را می‌کنم از روی علم و تصدیق است بنده تصدیق دارم که دکتر میلسپو در مسئله صرفه جوئی فوق العاده متخصص است و نهایت صرفه جوئی را در ادارات ما به عمل آورد.معنی ندارد! ! استدعا می‌کنم توضیحاتی بدهند که بنده هم ملتفت بشوم.

مخبر – راجع به کلمه مقتضی که توضیح خواستید معلوم است. یعنی آن چیزهائیکه مربوط به امور فلاحتی اقتضا داشته باشد این متخصصی که می‌آید باید اطلاع داشته باشد و بعد از آن پیشنهادی هم که آقای آقا شیخ جلال کردند و مجلس قبول کرد و بعد عقیده کمیسیون را نمی دانم چه خواهد شد این پیشنهاد دیگر مورد ندارد.

کازرونی – بنده استرداد می‌کنم

رئیس – پیشنهاد آقای زاهدی (این طور خوانده شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم که در سطر دوم پس از کلمه یک نفر «دکتر در فن زراعت»علاوه شود.

رئیس – بفرمائید

میرزا مهدی خان زاهدی – در فرنگستان یک نفر متخصصی را در امر فلاحت مهندس می‌گویند و در امریکا بر عکس فرنگستان به متخصص زراعتی دکتر فلاحتی خطاب می‌کنند. لهذا بنده این پیشنهاد را کردم حالا بسته است بنظر آقایان

رئیس – آقایانی که این پیشنهاد را قابل توجه می دانند قیام فرمایند.

(عده قلیلی قیام نمودند)

رئیس – تصویب نشد.ماده دوم مراجعه می‌شود بکمیسیون راپرت کمیسیون بودجه راجع بماده اول رسیده است قرائت می‌شود بعد رأی می‌گیریم.(بمضمون آتی خوانده شد)

کمیسیون بودجه اصلاح پیشنهاد آقای شیروانی را که بعد از معلومات مقتضی تخصص فنی اضافه شود قبول و تصویب می‌نماید.

رئیس – رأی گرفته می‌شود بماده اول با تعبیرا تیکه عرض می‌کنم در سطر سوم بعد از کلمه مقتضی تخصص فنی اضافه می‌شود. در سطر شش عبارت مستر گر حذف می‌شود. در سطر دوازده ماشینیست حذف می‌شود و بجای فلان کن هم حذف می‌شود. در سطور ۷ و ۸ و ۱۰ و ۱۲ بعد از کلمه حقوق لفظ سالیانه اضافه شود. با این تغیرات رأی می‌گیریم به ماده اول. آقایان موافقین قیام فرمایند

«اقلب قیام نمودند»

رئیس – تصویب شد.بقیه مذاکرات را اگر تصویب می فرمائید برای فردا چهار قبل از ظهر.

جمعی از نمایندگان – صحیح است.

معاون وزارت عدلیه – لایحه‌ای است راجع به اصلاح قانون رسیدگی به شکایات احکام محاضر شرع، تقدیم مجلس شورای ملی می‌کنم.

دست غیب – سئوالی از آقای وزیر فوائد عامه شده بود حالا برای جواب حاضرند اجازه می فرمائید عرض کنم.

رئیس – بفرمائید.

دست غیب – در سابق یک سئوالی شد راجع به مسئله واگونها شد فقط آقای وزیر فوائد عامه آمدند و جواب دادند و موکول کردند که در امتیازنامه‌ای که مدرک و سند خودشان قرار می‌دهند در ماده اولش ….

بعضی از نمایندگان – عده کافی نیست.

دست غیب – می‌فرمایند عده کافی نیست.

رئیس – بله عده کافی نیست می‌ماند برای جبلسه دیگر.

دست غیب – پس اجازه بفرمائید در اول جلسه عرض کنم آقای وزیر فوائد عامه هم تشریف می‌آورند؟

(مجلس مقارن ظهر ختم شد)

رئیس مجلس شورای ملی – حسین پیرنیا

منشی – م شهاب

منشی – دکتر احتشام طباطبائی