مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۵ بهمن ۱۳۳۴ نشست ۲۰۴

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱۳ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۵۹ توسط Bijan (گفتگو | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری هجدهم تصمیم‌های مجلس

مجلس شورای ملی مذاکرات دوره قانونگذاری هجدهم

قوانین برنامه‌های عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی
مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۵ بهمن ۱۳۳۴ نشست ۲۰۴

روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران

شامل: کلیه قوانین مصوبه و مقررات - گزارش کمیسیون‌ها - صورت مشروح مذاکرات مجلس - اخبار مجلس - انتصابات - آگهی‌های رسمی و قانونی

شماره

شنبه ماه ۱۳۳۴

سال یازدهم

شماره مسلسل

دوره هجدهم مجلس شورای ملی

مذاکرات مجلس شورای ملی

مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره‏۱۸

جلسه: ۲۰۴

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز یک شنبه پانزدهم بهمن ماه ۱۳۳۴

فهرست مطالب:

۱- طرح صورت‌مجلس

۲- بیانات آقای نایب‌رئیس به مناسبت روز پانزدهم بهمن

۳- بیانات قبل از دستور آقای حائری‌زاده

۴- اعلام تصویب صورت‌مجلس

۵- بقیه بیانات قبل از دستور آقای حائری‌زاده و بیانات آقایان شوشتری و خلعتبری و دولت‌آبادی

۶- طرح گزارش کمیسیون بودجه راجع به اضافه اعتبار وزارت کشاورزی جهت دفع آفات

۷- اخذ رأی و تصویب یک فوریت لایحه اجازه اخذ عوارض از بنزین جهت مستمندان

۸- تعیین موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه‏

مجلس یک ساعت و چهل و پنج دقیقه پیش از ظهر به ریاست آقای اردلان (نایب‌رئیس) تشکیل گردید.

۱- طرح صورت‌مجلس

نایب‌رئیس- اسامی غایبین جلسه قبل قرائت می‌شود.

(به شرح زیر قرائت شد.)

غایبین بااجازه- آقایان: محمودی، خزیمه‌علم، دکتر جزایری، محمود ذوالفقاری، مهندس ظفر، سلطان‌مراد بختیار، صدقی، اسفندیاری، ثقةالاسلامی، کی‌نژاد، بوداغیان، اورنگ، پیراسته، حائری‌زاده، دولت‌شاهی، صارمی.

غایبین بی‌اجازه- آقایان: اریه، مهندس شاهرخ‌شاهی، قوامی، شیبانی.

دیرآمدگان و زودرفته‌گان بااجازه- آقایان: صراف‌زاده، لاری، دکتر سیدامامی، عاملی، رضایی، یارافشار، فرید اراکی، سالار بهزادی، قنات‌آبادی، افشار صادقی، اسکندری، سنندجی، اردلان، جلیل‌وند، معین‌زاده، مسعودی، احمد صفایی، موسوی، مکرم، بهادری، سرمد، مصطفی ذوالفقاری، غضنفری، عبدالرحمن فرامرزی، کیکاوسی، عبدالحمید بختیار.

دیرآمدگان و زودرفته‌گان بی‌اجازه- آقایان: گیو، میراشرافی، مهندس جفرودی، دکتر حمزوی، امیرتیمور کلالی.

نایب‌رئیس- نسبت به صورت‌مجلس عتراضی نیست؟ (اظهاری نشد)

تصویب صورت‌مجلس بعد از حصول اکثریت اعلام می‌شود.

۲- بیانات آقای نایب‌رئیس به مناسبت روز پانزدهم بهمن

نایب‌رئیس- آقایان نمایندگان محترم استحضار دارند امروز پانزده بهمن مصادف با روزی است که خداوند قادر متعال سلامت ذات اقدس شاهنشاه عظیم‌الشأن را از سوءقصد خائنانه محفوظ فرمود (صحیح است) خوشبختانه نعمت صحت و سلامت وجود مبارک شاهانه موجب آن است که ما نمایندگان ملت در مقابل این موهبت الهی به درگاه حضرت احدیّت شکرگزاری نموده و دعا به طول عمر و عظمت اعلیحضرت همایون شاهنشاهی نماییم (صحیح است) از خداوند متعال مسئلت می‌نماییم که سال‌های سال شاهنشاه جوان‌بخت بر اریکه سلطنت تکیه فرموده و تحت توجهات شاهانه ملت عزیز ایران با رفاه و آسایش راه سعادت و عظمت باستانی خود را بپیماید (انشاءالله).

۳- بیانات قبل از دستور آقای حائری‌زاده

نایب‌رئیس- حالا نطق قبل از دستور شروع می‌شود (شوشتری- دستور) آقای حائری‌زاده بفرمایید.

حائری‌زاده- مدتی است من برای اینکه بیایم یک مطلب لازمی را به عرض آقایان برسانم به موانعی برخورد و این چند روز من مریض بودم امروز آمدم و به حمدالله آقای نایب‌رئیس موافقت فرمودند و مقام ریاست اجازه دادند که در این موضوع صحبت کنم. عرایض خود مرا باید خیلی مختصر بکنم چون وقت خیلی کم است و اگر آقایان لطف بفرمایند که یک قدری بر وقت من بیفزایند که این مطالب را محتاج نباشم در جلسه دیگری حلاجی کنم و بگویم بیشتر متشکر می‌شوم. امروز مورد بحث من دشمنان دانا و یا دوستان نادان اعلیحضرت است. در این مملکت یک اشخاص متملق یا ضعیف‌النفسی هستند که در عالم دوستی به واسطه ضعف نفس‌شان دشمنی می‌کنند و اگر کسی بگوید که این جریان صحیح نیست برای هوچی‌گری و آشفته کردن محیط سعی می‌کنند. در این مملکت یک کشمکش‌ها و زد و خوردهایی با سیاست خارجی شد بدبختانه یا خوشبختانه بنده هم در این کوران بودم و آن اشخاصی که در این مبارزه وارد بودند با یک حسن‌نیتی ندای ملت ایران را بلند کردند و حقوق حقّه ایران را که انگلستان غصب کرده بود خواستند استرداد کنند در مسائل سیاسی همیشه ممکن است اشخاص مسامحه، اشتباه و غفلتی کرده باشند و در این جنگ و مبارزه شکست خورده باشند در همه جنگی آدم سند نداده که فتح بکند شکست می‌خورد انگلستان در آن موقع دارای قدرتی نبود که اگر ایران درست عمل کرده بود ایران موفق شده بود ولی برای خودخواهی بعضی از مصدر امور چند سال وقت تلف شد تا دو مرتبه انگلستان دارای قدرتی شد و توانست که ایران را ملت ذی‌حق و شریف ایران را شکست دهد و تحمیل کند اراده خودش را به ملت ایران، مع‌الوصف اگر سه شاهی عایدات نفت ایران از آن روز بیشتر شده و عاید این ملت شده در نتیجه آن فداکاری است که در آن روزها کردند اگر چنانچه امیدی هست که بعدها عایدات ما خیلی بالا برود از شانزده درصد بیست درصد قلابی به پنجاه درصد حقیقی انشاءالله برسد خوب البته خیلی جلو رفته است با اینکه شکست خورده است ملت ایران با اینکه قرارداد کنسرسیوم به ضرر ملت ایران بسته شده است مع‌الوصف در نتیجه آن فداکاری‌ها یک چند قدمی به جلو رفته‌ایم حالا همان دست‌ها برای انتقام گرفتن مدتی است مشغول است هر کس قدمی برداشته قلمی برداشته اقدامی کرده می‌خواهند او را به هر شکل بتوانند لجن‌مال کنند کثیف کنند یک مشت روزنامه‌چی تحت اختیار این دستگاه دوسیه‌سازی هست برای مزاحمت. در این چند سال اخیر چندین قتل و ترور اتفاق افتاده مرحوم محمد مسعود، دهقان، کسروی، هژیر، رزم‌آرا، افشار، طوس و زنگنه. خوب یک دسته‌جاتی هم در این شهر بودند که اینها ممکن است طرف تهمت باشند که در این جنایت‌ها در این قتل‌ها و ترورها وارد بودند آنها را کاری ندارم که حالا لباس مذهبی پوشیدند یا لباس نظامی پوشیدند فرقی نمی‌کند باید رفت تحقیق کرد. در قضیه قتل محمد مسعود اطلاعاتی که به من رسید و در پشت تریبون هم گفتم آن دو نفر سربازی که مطلع و مستحضر بودند اول یکی را تحریک کردند آن یکی را کشت و بعد آن را هم به عنوان قاتل کشتند که آثار جرم محو بشود و دیگر شاهدی در بین نباشد حالا این دوستان نادان اعلیحضرت یا دشمنان دانای اعلیحضرت این دوسیه کهنه‌ها را بغل کرده‌اند و آمده‌اند میدان که هر کسی یک ندایی بلند بکند یک حرفی بزند یا یک روز علیه نفت اقدامی کرده او را بگویندش، اینها از یک جاهای خیلی عمیقی سرچشمه دارد این آزموده یا غیرآزموده نیستند این سرچشمه عمیقی دارد و اینها آلت اجرای جنایات هستند هر متهمی مادامی که مورد حکم محکمه واقع نشده است نمی‌شود به عنوان متهم به او توهین کرد اذیّت کرد فشار داد عنوان‌های علمی هم مثل مقام نیست که لقب و منصب به یکی بدهند مثل جناب اشرفی که یک روز به قوام‌السطنه دادند و یک روز پس گرفتند حالا اگر یکی دکتر است آیت‌الله است این را نمی‌شود ازش بگیرند (یک نفر از نمایندگان- همه اینها قلابی‌اش هم هست) قلابی هم هست ولی خیلی فرق می‌کند دستگاهی که برای قضاوت هست در همه جای دنیا دستگاه دادگستری است مگر یک مسائل استثنائی گاهی پیش آمده و به قشونی‌ها اجازه دادند که آنها در این جریان‌های قضایی وارد بشوند و آن مواردی است که انقلاب پیش بیاید یک قیامی علیه شاه بشود علیه ولیعهد بشود علیه رژیم و سلطنت بشود در آنجا در آن قیام فرصت اینکه آن را بدهند دادگستری تحقیق بکند، نیست اجازه داده‌اند به دستگاه قشونی که شما تحقیق کنید و قضاوت کنید ولی پاپوش‌دوزی که هر کسی سرقت می‌کند این توهین به مقام سلطنت است و خیال تغییر رژیم و قانون اساسی را داشته این حرف خیلی چرند است که اینها دنبالش را گرفته‌اند هر قتلی که اتفاق می‌افتد و جنایتی که اتفاق می‌افتد در دنیا (این بازپرسی منحصر به مملکت ما نیست منحصر به قوانین ما نیست در همه جای دنیا هست) آن مأمور تحقیق در مقام این برمی‌آید معلوم کند که این قتل به نفع کی بود اگر این زنده بود به ضرر کی بود آنجا وارد می‌شود به تحقیق که برود ببیند محرک کی بوده مسبب کی بوده و عامل کی بوده مباشر کی بوده، از اینجا شروع می‌کند و جریان روشن می‌شود از قتل کسروی شروع می‌کنم کسروی یک مردی بود قاضی دادگستری مرد فاضلی بود ولی خوش‌سلیقه نبود فاضل، رشید چیزفهم و چیزنویس بود ولی خوش‌سلیقه نبود در یک محاکمه انتظامی که پرونده پیدا کرده بود خود من در آن محاکمه کمک کردم و تخفیف دادیم مجازاتش را چون با داور طرف شده بود و چیزی علیه او نوشته بود داور می‌خواست او را محکوم بکند یک دوسیه‌سازی علیه آن شده بود در محکمه انتظامی به عنوان عمل منافی حیثیت قضایی سمت قضایی او را سلب کرده بودند در تجدیدنظری که من عضو بودم لوایح او را که دیدم، دیدم که روی رشادتش روی اطلاعاتش مبارزه کرده و دارند برای او دوسیه می‌سازند و من خیلی مقاومت کردم این کسروی یکی از چیزهایی که نوشته بود یک رساله‌ای بود که نوشته بود صفویه سید نبوده‌اند این هم دلیل کج‌سلیقه‌گی او بود خوب صفویه سید بودند یا نبوده‌اند چه ارتباطی به وضع امروزی دارد خیلی از آنها یک خدمتی کرده‌اند یک سلطنتی کرده‌اند و رفته‌اند بعضی هم بی‌عرضه بودند مثل شاه سلطان حسین صفوی مملکت را به باد فنا داد حالا یک رساله‌ای بنویسید که اینها سید نیستند هی استدلال کنید که شیخ صفی گفت چی، کی گفت چه، نتیجه‌ای برای امروز ما دارد یک آقا سیدی هم که او خودش را مربوط به صفویه می‌دانسته بهش برمی‌خورد راه می‌افتند علیه کسروی یکی دو دفعه فحش‌کاری کتک‌کاری می‌کند تا بالاخره کار به کشتار می‌رسد. چون کسروی یک مردی بود خیلی رشید و بی‌اعتنا در چیز نوشتن، بعضی‌ها یاددادشت‌های او را تصور کرده بودند مخالف مذهب بود مخالف اسلام بود من فرصت نکردم همه‌اش را مطالعه کنم که در این موضوع اظهارنظری بکنم ولی در قضیه قتل او تحریک احساساتی شد مردمان متنفذی که بودند مردمانی که صاحب محراب و منبر و مقامی بودند آنها شروع کردند به اینکه این جنبه مذهبی دارد و این قضیه را باید ماست‌مالی کرد حالا من وارد قضیه نبودم که چه جور ماست‌مالی شد من در محاکمه او نبودم.

(دکتر افشار- گفتند انتحار کرد) توی این شهر هم یک دسته‌هایی هستند که خودشان وسیله اینکه انتقام از رقیب‌شان بگیرند ندارند می‌گردند یک‌جا محرکی پیدا کنند حالا این چاقوکش مذهبی باشد یا غیرمذهبی فرقی نمی‌کند یک کسی را پیدا می‌کنند که قادر باشد و تقویتش می‌کنند می‌اندازند به جان رقیب‌شان این اصلی است که در این شهر هست این آقای صفوی و دوستانش برای جلب حمایت هر مقامی که دارای یک نفوذ و قدرتی بود رفتند هر کسی روی سلیقه خودش از آنها حمایت کرد و آنها چون به لباس حمایت مذهب درآمده بودند و جنبه افراطی در کارهای مذهبی گرفته بودند اینها بیشتر در سایه آقایان علما و حجج اسلام خود را پناه می‌دادند آقایان هم البته اگر یک عده مریدها و کسانی باشند که به ظاهر امر به معروف و نهی از منکر بکنند بدشان نمی‌آید (صفاری- قضیه به این سادگی نبود) این جریان یواش‌یواش اوج پیدا کرد در دوره ۱۶ که انتخابات تهران شروع می‌شد و همین جناب صفاری رئیس شهربانی وقت بودند در همان موقع دوسیه‌سازی کردند و ما را هم گرفتند و حبس کردند (خنده نمایندگان)(صفاری- عرض کردم که به این سادگی نبود یک حقایقی هم بوده است) ولی با ما خوب رفتار کردند من وارد این جریان‌ها نمی‌شوم و کاری ندارم که ایشان رئیس نظمینه بودند ولی وارد این جریانات نبودند یک دستگاهی بود که مأمور اجرا بودند و ایشان رئیس آن دستگاه بودند ما از ایشان گله‌ای نداریم (داراب- هیچ‌کس گله‌ای ندارد) وقتی انتخابات تهران در جریان بود البته جناب دکتر مصدق کاندید بود حضرت آیت‌الله کاشانی آن موقع در بیروت تبعید بودند ایشان هم کاندید بودند ما هم کاندید بودیم ۱۲ نفر کاندید تهران بودیم و هر کدام یک گوشه‌ای را می‌گرفتیم برای کار انتخابات وظیفه من و بعضی از رفقا دویدن در مجامع بود هر جا یک انجمنی تشکیل می‌شد ما را دعوت می‌کردند می‌رفتیم صحبت می‌کردیم یکی از رفقای ما بود که ممکن است راضی نباشد که اسمش را ببرم او شام و ناهار آن کسانی را که مأمور حفاظت صندوق‌های انتخابات بودند که مأمورین دولت آنها را عوض نکنند و تهیه می‌کرد من‌جمله جمعیت فدائیان اسلام مجاهدین اسلام بنا به ارادتی که نسبت به آیت‌الله کاشانی داشتند، و ایشان در بیروت بودند. آنها هم در انتخابات دخالت می‌کردند من نظرم هست همان طهماسبی شب تا صبح توی یخ پای صندوق بود برای اینکه صندوق‌ها را عوض نکنند (حشمتی- همان کاری که حزب دموکرات قوام‌السلطنه با ما کرد آنها هم با شما کردند)

نایب‌رئیس- آقای حائری‌زاده ۱۵ دقیقه وقت نطق جنابعالی تمام شد.

حائری‌زاده- اگر آقایان اجازه بدهند که من صحبتم را تمام کم خیلی ممنون می‌شوم.

نایب‌رئیس- چقدر وقت می‌خواهید؟

حائری‌زاده- یک ساعت وقت بدهید.

نایب‌رئیس- یک ساعت زیاد است ظهر می‌شود.

حائری‌زاده- سه ربع بدهید.

نایب‌رئیس- مجلس کارهای دیگری هم دارد برای نیم ساعت وقت اضافی برای آقای حائری‌زاده رأی می‌گیریم آقایانی که موافقند قیام فرمایند (عده کثیری برخاستند) تصویب شد.

۴- اعلام تصویب صورت‌مجلس

نایب‌رئیس- چون عده کافی است تصویب صورت‌مجلس هم اعلام می‌شود.

۵- بقیه بیانات قبل از دستور آقای حائری‌زاده و بیانات آقایان شوشتری و خلعتبری و دولت‌آبادی

حائری‌زاده- در این جریان انتخابات عوض کردن صندوق توی مسجد قدری مشکل شد آمدند گفتند می‌خواهیم در مسجد روضه بخوانیم و این صندوق‌ها مزاحم است خوب حیله قانونی هم که همیشه هست در موقع انتخابات هم حکومت نظامی درست می‌شود تیپ مخالف را می‌گیرند حبس می‌کنند آنجا هم گفتند می‌خواهیم روضه بخوانیم و صندوق‌ها را بردند به فرهنگستان شب رفتیم فرهنگستان دیدیم که یکی دو نفر هم آنجا هستند که اگر سر و صدایی شد خبر بدهند یک افسر شهربانی بود که حالا هم شاید تشریف داشته باشد ایشان همه را بیرون کردند و گفتند که امین ملت ما هستیم و شما حق فضولی ندارید بعد از اینکه صندوق‌ها عوض شد و محافظت صندوق‌ها از دست ما خارج شد، صندوق‌ها شروع کرد وضعش به عوض شدن آنهایی که آراءشان بالا می‌رفت پایین رفت و بعضی‌ها که هژیر را توی مسجد کشت ما منزل دکتر مصدق بودیم آنجا گفتند که توی مسجد یک چنین خبری شده است آقای عباس خلیلی آمد گفت می‌گویند چراغ ترکیده و از این حرف‌ها از خانه دکتر مصدق که بیرون آمدیم گفتند در کلانتری یک کار مختصری با شما دارند رفتیم کلانتری و از آنجا به محبس حالا داستان محبس را نمی‌خواهم بگویم از آقای صفاری هم ممنونم آن شب من مریض بودم یک شرحی خدمت ایشان نوشتم که من مریض هستم یک فکری برای من بکنید موافقت کردند که بروم مریض‌خانه بخوابم در این انتخابات بعد انجمن نظار آمدند دیدند خیلی گندش بالا آمده ابطال کردند آن صندوق را چون خیلی مفتضح شده بود خیلی بالا و پایین شده بود این را من باید از جناب آقای طباطبایی تشکر کنم که رئیس انجمن بود او یک مرد آزادی‌خواهی است و پدرش از

مؤسسین مشروطیت بود او دید که گند این کار بالا آمده و باید این صندوق‌ها را ابطال کند و از سر نو انتخابات کنند حال ما توی محبس بودیم و از این کارها خبر نداشتیم در محبس اشخاصی می‌آمدند گاهی برای احوال‌پرسی من می‌رفتند توی اطاق رئیس محبس می‌نشستند و می‌فرستادند توی مریض‌خانه به من اطلاع می‌دادند قفل و بست‌های محبس را باز می‌کردند ما می‌آمدیم و اظهار تشکری از آقایانی که اظهار لطف می‌کردند می‌کردیم و بعد می‌رفتیم یکی از روزها گفتند و نفر آمده‌اند اینجا که یکیش همین‌جا است همین آقای یزدی آقای صراف‌زاده است یکی او بود یکیش هم آقا سید احمد طباطبایی قمی بود گفتند این دو نفر آمده‌اند ما هم آمدیم بیرون آقا سیداحمد به من گفت که خیلی محرمانه جناب رزم‌آرا که رئیس ستاد امت اسلام رسانیده است به شما و گفته است که ما در این قضایا هر چه تشکیلات‌مان تحقیق کرد این قضیه قتل هژیر ارتباطی با شما نداشته و برای آزادی شما مانعی نیست و من به اعلیحضرت هم که به امریکا تشریف برده‌اند گزارش دادم. البته کسی که من هیچ‌وقت او را ندیده بودم دوستی و مناسباتی با او نداشتم یک چنین پیغامی توی محبس برای من داده که یک همچون عملی کرده است قلباً نسبت به او یک احساسات خوبی پیدا کردم بیرون که آمدیم چند مجلس دیگر هم دیدمش وی چون من می‌دیدم با دکتر بقایی هکار ما او خیلی سختی و لجاجت کرده است روزنامه‌اش را بسته و توقیف کرده و محکومیت قلابی که در ادارات نظامی معمول است که مافوق وقتی امر داد به مادون اوامر مافوق را اجرا می‌کند که او قاضی نیست مأمور مادونی است که اوامر مافوق را اجرا می‌کند قضاوت و چیزی در کار نیست (یکی از نمایندگان- قدیم‌ها این‌طور بوده) (بزرگ ابراهیمی- هیچ وقت این طور نبوده است) بله هیچ‌وقت نبوده در زمان دکتر مصدق راجع به قتل افشار طوس که نطق‌هایشان را رد پشت رادیو می‌گفتند و ما می‌شنیدیم آن وقت هیچ فشار و تهدیدی نبوده اگر آن نطق‌ها درست است اینها هم هست. دادگستری ما جوان است ولی قضات پیر دارد ولی قشون سرباز قوی‌الاراده لازم دارد و قاضی لازم دارد و قاضی لازم ندارد قشون برای مواقع جنگ است او باید امر را اجرا کند اگر قشون را ول بکنید که عمل و کار خودش را بکند این قشون نیست چون چون باید دیسیپلین درش حکمفرما باشد مافوق امر بدهد مادون اجرا بکند این ترتیب قشون است که اوامر مافوق کورکورانه باید اجرا بشود و نسبت به مادون هر امری که داده می‌شود حق چون و چرا مادون نداشته باشد انضباط قشون روی این پایه گذاشته شده است مرحوم رزم‌آرا کی بود؟ مرحوم رزم‌آرا یک افسری بود خیلی با دیسیپلین، با نظام باهوش، مؤدب و معقول من چند مجلس که او را بعدها دیدم تمام این صفات را در او یافتم که مردی است خیلی باهوش مدیر، مدبر و منظم، در این مملکت مع‌التأسف اشخاصی که مزایایی دارند چون اوضاع خیلی بلبشو است ممکن است که از حد و مرز خودشان خیال تجاوز را بکنند و همان‌وقت‌ها که او رئیس ستاد بود، مرحوم رزم‌آرا، یک شهرت‌هایی بود که او یک نقشه کودتایی دارد نقشه تغییر رژیم دارد نقشه تغیر قانون اساسی را دارد یک همچون شهرت‌هایی بود حتی یک شخصی که جای این آزموده بود آن زمانی که ارفع رئیس ستاد بود او هم دادستان بود گویا حالا اسمش را فراموش نکرده باشم سرهنگ دیهیم است (میراشرافی- سرتیپ دیهیمی است) بله سرتیپ دیهیمی که بعد هم از آجودان‌های اعلیحضرت شد او می‌آمد کراراً به منزل من آمد و راجع به رزم‌آرا خیلی صحبت‌ها می‌کرد حتی عکس بعضی از یادداشت‌ها را که رزم‌آرا کرده بوده برداشته بودند و برای من می‌آورد ولی من نه به او معتقد بودم و نه به رزم‌آرا آقای دکتر بقایی که در اوایل مجلس ۱۵ صف علیحده‌ای داشت در اواخر دوره ۱۵، ۴ یا ۵ ماه به آخر دوره ۱۵ مانده او هم به ما ملحق شد و در صف اقلیت وارد شد و شروع کرد به استیضاح از دولت، راجع به این موضوع هم بسیار علاقه‌مند بود و من آن عکس‌ها را در اختیار ایشان گذاشتم ایشان هم در مجلس ضمن نطق‌هایشان گفتند و عکس‌ها را به مجلس هم دادند این سوابق راجع به مرحوم رزم‌آرا بود حالا نهضت بود یا حقیقت بود، این حرف‌ها بود که او می‌زد برای یک مقاماتی او خلاصه میل داشت عبدالناصر ایران بشود این طور می‌گفتند، دروغ ممکن است باشد.

(دکتر شاهکار- حتماً دروغ است این حساب جنابعالی صحیح نیست) (عبدالرحمن فرامرزی- شهرت بود همه هم می‌گفتند) بعد مجلس ۱۶ که افتتاح شد ما آمدیم در مجلس ۱۶ منصورالملک رئیس دولت بود مجلس هم نسبت به منصورالملک اظهار عدم اعتمادی نکرده بود خودش هم از ریاست دولت خسته نشده بود که بگذارد برود یک روزی به ما گفتند که این سنتی که بیشتر بود که از مجلس تمایل می‌خواستند برای انتخاب رئیس دولت این سنت رعایت نشده و منصورالملک رفته است در دربار و آنجا استعفایش را ازش گرفته‌اند (اعظم زنگنه- خودش داده بود) خودش داده بود؟ بلی قبول است آقای دکتر مصدق می‌گفتند که سفارت را بهش وعده داده بودند تا او را تمام نکردند استعفا ننوشت در هر صورت این طور می‌گفتند (شوشتری- مصدق هر چه می‌گفت دروغ بود) حقیقت را که من وارد نبودم ولی آثارش را دیدیم مرحوم رزم‌آرا شد رئیس دولت بدون اینکه از مجلس تمایل بخواهند آمد به مجلس (اعظم زنگنه- تمایل را این اواخر درست کرده بودند) تمایل زمان شاه سابق هم بود صورت‌مجلس‌های دوره‌های پنجم و ششم را بخوانید در زمان اعلیحضرت فقید موقعی که یک دولتی مستعفی می‌شد چراغ علی‌خان پسرعموی خودش را می‌فرستاد پیش رئیس مجلس که دولت استعفا کرده تمایل مجلس را معلوم کنید (زنگنه- قانون چطور است؟) این در صورت‌مجلس‌ها هست من جعل نکرده‌ام و این موضوع را من کراراً حضور اعلیحضرت عرض کردم که این مسئله برای حفظ احترام مقام سلطنت است که مبادا مقام سلطنت یک کسی را که برود آنجا و خودش را خدمت‌گزار معرفی کند فرمانی دستش بدهد و نمایندگان ملت به او اعتماد نکنند و رد کنند و این به حیثیت مقام سلطنت لطمه وارد کند و برای اینکه این پیش آمد نشود مقرراتی وضع کردند و آن این بوده است که قبلاً تمایل بخواهند ببینند هر کسی در این تمایل اکثریت دارد فرمان بهش بدهند این سنت را در زمانی که ناصرالملک نایب‌السلطنه ایران بوده گذاشته و این سنت هم ادامه داشت این اواخر به هم خورد و این به ضرر مقام سلطنت است که این سنت به هم نخورد برای اینکه فشارهای داخلی و خارجی گاهی مشکلی پیش آمد می‌کند که می‌خواهند از اختیارات اعلیحضرت سوءاستفاده بکنند اگر اعلیحضرت مقاومت بکند یک دشمن‌های بی‌خودی برای خودش درست می‌کند و اگر مقاومت نکند به ضرر مملکت تمام می‌شود بنابراین صلاح این است که این سنت باقی باشد من حضور اعلیحضرت دو سه دفعه این موضوع را عرض کرده‌ام که این مصلحتی است برای حفظ مقام سلطنت و برای بی‌طرف بودن مقام سلطنت و برای حفظ احترام مقام سلطنت برای اینکه خدشه‌ای درش پیدا نشود. اینکه عرض می‌کنم دوستان نادان یا دشمنان دانا همان‌هایی هستند گاهی به اعلیحضرت تلقین می‌کنند که اعلیحضرت از اختیارات‌شان استفاده کنند اعلیحضرت اختیاراتشان زائد است ولی مصلحت نیست که از اختیارات خودشان استفاده کنند اختیارات مجلس هم زیاد است باید این را فکر کرد وکیل که پشت تریبون می‌آید اختیاراتش زیاد است ممکن است هر روز استیضاحی بدهد آیا صلاح هست که هر روز استیضاح بکند باید اوضاع و احوال و محیط را در نظر بگیرند ببینند مصلحت هست یا نیست ما که شوخی نداریم نسل‌هایی مملکت را حفظ کرده‌اند امروز بدبختانه مقدراتش به دست ما سپرده شده ما باید رویه‌ای اتخاذ کنیم که برای نسل‌های آینده، این مملکت باقی بماند ما نباید یک قدری احساسات خودمان را به منطق و عقل غلبه بدهیم رزم‌آرائی رئیس دولت شد کشمکش در مجلس شدید شد ولی ۹۰ و چند رأی موافق داشت من نظرم می‌آید یک روزی او آمده بود پشت تربیون راجع به چه مسئله‌ای حالا یادم نیست می‌خواست صحبت کند که سر و صدا از رفقای ما بلند شد این تخته‌ها را شکستند و من چون صندلی اولی نشسته بود این تخته شکستن‌ها را رفقا همه اقدام می‌کردند و من تعجب می‌کردم که خوب حرف را باید شنید اگر منطق دارد قبول کنیم اگر حرفی بی‌حساب است باید رد کنیم اینکه تخته را بشکنیم این معنی ندارد کراراً دکتر مصدق از من گله می‌کرد که شما با رفقا همکاری نمی‌کنید تخته نشکستید. (خنده نمایندگان) گفتم من در مسائل کلی و اصولی همه جا دارم می‌روم ولی جریانی که به سلیقه من درست نمی‌آید دنبالش نمی‌روم اگر با کسی مخالف هستم می‌روم پشت تریبون حرف‌هایش را رد می‌کنم با منطق و استدلال می‌گویم که این حرف توضیح نیست ولی هیاهو که منطق ندارد. رزم‌آرا در آن مدتی که نخست‌وزیر بود کراراً سعی کرد با جبهه ملی بیاید همکاری بکند یکی دو جلسه در منزل جناب صالح که یکی از افراد جبهه ملی بود آمد و جناب دکتر مصدق را هم دعوت کردند آنها نشستند با هم دو ساعت صحبت کردند صحبت‌هایشان به جایی نرسید و توافقی حاصل نشد و جناب دکتر مصدق آمد اینجا پشت تریبون و آن صورت‌جلسه‌ها را نقل کرد و رزم‌آرا هم آمد و جواب‌هایش را نقل کرد، یکی دو مجلس با من صحبت می‌کرد که با جبهه ملی چه جوری کنار بیاییم منتهی من مثل جناب دکتر مصدق مذاکرات محرمانه را مصلحت نمی‌دانستم که اینجا پشت تریبون بگویم و اگر هوچی‌گری این دستگاه دوسیه‌سازی قشونی نبود من این حرف‌ها را حالا هم نمی‌گفتم ولی حالا گذشته. گفتن این حرف‌ها ضررش محسوس نیست جنبه تاریخ دارد. در این موضوع صحبت می‌کرد که توافقی حاصل بشود، حتی در موضوع نفت که ما در مجلس خیلی شدید مخالفت می‌کردیم او می‌گفت که مخالفت‌های شما تا به حال به نفع ما بوده و انگلیسی‌ها خیلی پیاده شده‌اند و امیدواریم که نتیجه خوبی بتوانیم از این کشمکش‌ها بگیریم و برای همکاری با جبهه ملی او می‌خواست ببیند چه رویه‌ای اتخاذ کند من به او گفتم که این رویه عملی نیست چرا که با دکتر مصدق خودت دو جلسه صحبت کردی دیدی که قضیه از چه قرار است دکتر بقایی را هم که تو حبسش کرده‌ای آن بلاها را به سرش آوردی، روزنامه‌اش را توقیف کردی او هم نمی‌تواند به تو اعتماد کند اعتماد هم چیزی نیست که بشود انژکسیون کرد به کسی که تو به من اعتماد بکن، من به سیاست خارجی تو روشن نیستم من درکارهای داخلی تو را یک مرد ورزیده فعال قابلی می‌دانم ولی من نمی‌دانم این جریانی که تو می‌روی ما

را به کجا خواهد برود و چون پیش من مبهم است من هم نمی‌توانم به تو اعتماد کنم. این روابط دوستانه را من همیشه سعی می‌کردم با روابط سیاسی مخلوط نشود این آقای ارباب مهدی حالا چهل سال است که ما با هم دوست هستیم، (ارباب- صحیح است) او در جهت دیگری بوده، من در جهت دیگری بوده‌ام، اغلب با هم در سیاست مخالف بوده‌ایم (ارباب- ارادت دارم) هیچ وقت هم تقاضایی نکردم که در سیاست لطمه‌ای به ایشان وارد بیاید یا او از من تقاضایی بکند این طور نبوده است. (ارباب- صحیح است) هر کدام به جای خودش، دوستی به جای خودش محیط سیاست جایش علیحده است این رویه‌ای که من از قدیم داشته‌ام حالا هم دارم، این آقایان وزرا، که می‌آیند اینجا من با اغلب‌شان دوستم و رفیقم سوابق دارم، ولی رویه تمام اینها را غلط می‌دانم و مضر می‌دانم و ورقه کبود هم تا حال به اینها داده‌ام و الان هم خواهم داد این منافات ندارد با اینکه مناسبات شخصی خوب باشد خوب آقای ناصر ذوالفقاری در مجلس همکار ما بوده‌اند رفیق هستیم با هم ولی در کارهای سیاسی که می‌آیند اینجا من مخالف هستم، منافاتی ندارد، در دادگستری، در محکمه ما ۶ ساعت سر یک دوسیه مشکلی بحث می‌کردیم بالاخره یکی اقلیت می‌شد و دیگری اکثریت این یکی نقض می‌کرد، دیگری ابرام می‌کرد یا برعکس، در دوسیه دیگر به عکس بود، رفیق بودیم، یک بحث حقوقی، یک بحث سیاسی، مربوط به حساب شخصی نیست حساب شخصی دوسیه‌اش علیحده است، بدبختانه در مملکت ما برای کوچک نفسی بعضی‌ها وقتی که در موضوعات کلی مأیوسند که نمی‌تواننند قدمی بردارند شروع می‌کنند به حملات شخصی، بیشتر اینها را می‌گفتند که کارهای زنانه است، زن‌ها سنگ پای همدیگر را برمی‌دارند و اذیت به هم می‌کنند رجال نالایق ما که بر کرسی‌های بزرگ نشسته‌اند اینها هم همان رویه‌ها را اتخاذ می‌کنند وقتی که می‌گردند در تمام پرونده‌ها یک چیزی برای حائری‌زاده نمی‌توانند پیدا کنند، خوب یک روزنامه‌ای که خرجش را دستگاه می‌دهد مانع ندارد که هر روز اعلام بکند که حائری‌زاده جزء معاونین قتل رزم‌آرا بوده این مانعی ندارد یواش، یواش این دوسیه می‌شود و یک مردی که خودش اراده قضایی ندارد تحت امر مافوق هست او هم اقدام می‌کند هی شروع می‌کنند به دوسیه‌بازی و ملاعبه با قانون، اخیراً من یک روز توی منزل نشسته بودم یک شخصی آمد لباس سیویل به تنش بود و قیافه او به نظر من آشنا می‌آمد بعد معلوم شد برادرش در دادگستری قضاوتی دارد و با من آشنا است، این جوان است برادر کوچکتر است قیافه‌اش شباهت به او دارد ولی خیلی معذرت خواست گفت من نمی‌خواستم حامل این کاغذ باشم، گفتم موضوع چیست؟ کاغذ را گرفتم دیدم که دادستانی ارتش نوشته است که شما فلان ساعت فلان روز بیایید راجع به موضوعی که حضوراً گفته می‌شود اطلاعاتی دارید به ما بدهید. من گفتم مطلب چیست؟ گفت راجع به قضیه قتل رزم‌آرا است گفتم من صالح نمی‌دانم این دستگاه را برای این کار و رویه‌ای را هم که اتخاذ کرده‌اند به ضرر مملکت تشخیص می‌دهم این رویه به ضرر شاه، به ضرر مملکت است که شما اتخاذ کرده‌اید و شما را هم صالح نمی‌دانم حالا صحبت‌هایی که آنجا کردیم تمامش را لازم نیست که پشت تریبون بگویم گفتم شما برو به دادستان بگو که صحبت کردن شما با من چندان به نفع رویه دوسیه‌بازی شما نیست و من به شما صلاحیت اینکه از من بپرسید نمی‌دهم ولی من ممنوع نیستم که مصاحبه کنم مصاحبه در منزل من، در مجلس هر وقت خواست باشید ممکن است هر اطلاعاتی را خواسته باشید مثل مخبر یک روزنامه بیایید از من بپرسید من هم جواب می‌دهم والا من شما را صالح نمی‌دانم برای این کار و این رویه و این دوسیه کهنه‌هایی که شما پیدا کرده‌اید و یک ماده ۳۱۷ پیدا کرده‌اید هیچ به شما صلاحیت نمی‌دهد چون موضوع رزم‌آرا عکس این است این موضوعی را که شما پیراهن عثمان کرده‌اید، موضوع رزم‌آرا عکس این است ماده ۳۱۷ عکس این است.

ماده ۳۱۷ و جلو و عقبش چیست؟ که اگر سوءقصدی نسبت به اعلیحضرت یا ولیعد ایشان و یا به حکومتی بشود که منجر به تغییر سلطنت بشود قشونی صالح است از اوضاع و احوال، جلو و عقبش را که آدم بخواند می‌فهمد که یک موقعی که یک سر و صدایی می‌شود و صحبت شخص و صحبت این حرف‌ها نیست قشونی‌ها باید آن کسی را که متمرد است و یاغی است می‌خواهد اساس را به هم بزند نسبت به مقام سلطنت سوءقصدی کرده این را بگیرند و پدرش را دربیاورند یک رئیس‌الوزرائی که مشکوک است که اگر او رئیس‌الوزرا بود تغییر قانون اساسی و رژیم داده می‌شد یا نه؟ مشکوک است این اتهامات را (عمیدی‌نوری- صحیح نیست مصدق مشکوک نبود)(شوشتری- مرحوم رزم‌آرا را می‌گویند) دکتر مصدق عرض نکردم. راجع به رزم‌آرا عرض می‌کنم این موضوع ایجاد صلاحیت برای قشونی نمی‌کند که بگوید ضارب رزم‌آرا نظر داشته که اساس مملکت و حکومت و رژیم را عوض بکند و مشمول ماده ۳۱۷ بشود عکس این را ممکن است احتمال بدهند که اگر دولت باقی‌مانده بود ممکن بود که منجر به تغییر رژیم و قانون اساسی و سلطنت و اینها نشود ولی احتمال اینکه با زدن رزم‌آرا آن رژیم عوض می‌شود اصلاً آن احتمال نیست چرا؟ برای اینکه جناب اعلا که طرف اعتماد اعلیحضرت بوده و هست بعد از کشته شدن او فردایش آمد نخست‌وزیر شد و هیچ فرقی نکرد. مملکت هم در حال عادی بود این آقا آمده می‌چسباند و استدلال وارونه می‌کند برای اینکه یک جماعتی که در جریان نفت، در جریان مبارزه با انگلستان و رادیو بودند اینها را هی لکه‌دار بکنند، هو بکنند جار و جنجال بکنند. دوسیه بسازند برای این مقصود است. اگر ما برویم و ببینیم که قتل رزم‌آرا به نفع کی بوده است، ممکن است رئیس‌الوزرا بعدش که آمده به نفع او بوده است زیرا او را کشته‌اند که رئیس‌الوزرا بعد بیاید ممکن است بگوییم خیر این محلل بوده و به نفع رئیس‌الوزرا بعدتر بوده، آن هم فرض دارد ولی هیچ ربطی به این بازاری بدبخت که در راه رضای خدا یک سید فقیری را رفته صد تومان، پانصد تومان به او داده، به عنوان خمس و زکات و رد مطالبم این بدبخت هیچ فرضی ندارد که در کوران یک همچون انقلابی علیه مقام سلطنت وارد شده باشد. هر کس را که خواسته‌اند گرفته‌اند برده‌اند آنجا که تو با فدائیان اسلام همکاری داشتی، پول دادی به فلان سید فقیر روضه‌خوان گویا اولین دفعه‌ای که من نواب صفوی را دیدم توی منزلی بود و روضه می‌خواند آن وقت ایام عزاداری بود یکی بالای منبر داشت روضه می‌خواند گفتم کی است این آقا؟ گفتند که نواب صفوی است خوب یک سید روضه‌خوانی که می‌رفته منبر، یک بازاری هم به او پولی داده است حالا این بدبخت باید توی محبس بخوابد؟ (سلطان‌مراد بختیار- مگر هیچ‌کس نبود جز این سید قاتل که خمس و زکات به او بدهند؟) شما اگر یک قدری بیشتر به قوانین اسلام آشنا بودید این فرمایش را نمی‌کردید همان‌طور که مالیات در مملکت یک قوانینی دارد که باید بگیرند و به یک مصارفی برسانند در اصول اسلامی هم ارباب مکاسب باید یک مبلغی آخر سال حساب کنند آن را جدا کنند آن یک قسمتش سهم امام اسمش گذاشته می‌شود یک قسمتش خمس آن را به سادات می‌دهند. (عبدالرحمن فرامرزی- زکات تویش نیست؟) زکات مال غلات است مال اغنام و احشام است این دوسیه‌اش علیحده است چندین قسم مالیات در اسلام هست یکی هم زکات است یکی هم زکات فطره است اینها انواع و اقسام مالیات‌های اسلامی است.

نایب‌رئیس- آقای حائری‌زاده نیم ساعت وقت شما تمام شد.

حائری‌زاده- با یک ربع اول نیم ساعت شده.

نایب‌رئیس- این دومی نیم ساعت شد.

حائری‌زاده- نه این دومی نیم ساعت نشده.

نایب‌رئیس- چرا، دومی نیم ساعت شده.

حائری‌زاده- خوب، من باز جلسه آتیه باید بیایم حرف‌هایم را بزنم.

نایب‌رئیس- آقای خرازی نوبت‌شان را داده‌اند به آقای شوشتری، بفرمایید آقای شوشتری.

شوشتری- بسم الله الرحمن الرحیم. همین طوری که جناب آقای حائری‌زاده استدعا کردند از آقایان نمایندگان محترم که قدری بیشتر وقت مرحمت بفرمایند به ناطق من هم استدعا می‌کنم اگر از وقت یک ربع قدری بیشتر شد آقایان این عنایت را هم نسبت به ارادتمندشان بفرمایند (پناهی- انشاءالله که شما خلاصه می‌فرمایید) آقا بعضی مطالب است که مضر است به حال مملکت شما از اول نمی‌گذارید جواب بدهم. نمی‌گذارید صحبت کنم یعنی چه؟ (در این موقع ناطق به عنوان اعتراض با عصبانیت تریبون را ترک گفت) (بعضی از نمایندگان- بفرمایید آقای شوشتری. بفرمایید)(پس از لحظه‌ای مجدداً آقای شوشتری در محل نطق قرار گرفته به بیانات خود ادامه دادند).

شوشتری- یعنی چه؟ جناب آقای حائری‌زاده که استدعا دارم از ایشان تشریف داشته باشند عرایض بنده را گوش کنند که از نظر قضایی، از نظر شرعی، از نظر انجام وظیفه از نظر آبروی مملکت از نظر صلاح‌اندیشی نیست به مملکت از نظر خدمت به سریر و سلطه سلطنت، از نظر حفظ رعایت آبروی کارمندان دولت اعم از هیئت دولت و غیره خوب بود می‌نشستند گوش می‌کردند و از روی محفوظات و خیالات و امیال نفسانی یک فرمایشاتی نمی‌فرمودند که این فرمایشات در اذهان ساده‌لوحان و اقطار مملکت از عشایر و رعایا زراع تجار و سایر طبقات مملکت ممکن است سوءاثر کند فرودند که اطرافیان پادشاه جزء اولش دوستان نادان یا دشمنان دانا هر چه را که من خیال کردم که این خیال منطبق با واقع است کجا دوست نادان است که نباید معرفی بشود؟ کدام دشمن دانایی است که عمل کرده است؟ و انگشت نمی‌گذارید روی عمل او؟ به صرف اینکه بگویند اطرافیان پادشاه با اینکه همه اذعان داریم که شاهنشاه ما شاهنشاهی است تجربه‌دیده شاهنشاهی است که آن سوانح عجیب که نظیرش را کمتر در دنیا می‌توان نشان داد به سر آن پادشاه آمد و آن پادشاه اراده حق و خالق آسمان و زمین و مافی الارض و السماء خالق ایرانی‌ها آن پادشاه را که امروز ۱۵ بهمن است و نطق جناب اردلان تشکر و دعای وکلای ملت را به پیشگاه شاه تقدیم داشت وجود پادشاهی که خدا مجدداً به مملکت عنایت کرد ما به صرف اینکه با امیال ما مطابقت ندارد

ندارد بگوییم اطرافیان فاسدند؟ دوست ناداند؟ یا دشمن دانا؟ به نظر من این اظهار بدون دلیل پسندیده نیست، نماینده هر چه بگوید در مجلس شورای ملی باید با دلیل باشد من امروز آنچه عرض می‌کنم ادله کلی آن را از صورت‌جلسه مجلس شورای ملی در جلسه دیگر می‌آورم اینجا تا آقایان ببینند که نقشه‌هایی بوده برای از بین بردن سلطنت برای آوردن جمهوریت برای آلوده کردن تمام خدمت‌گزاران مملکت به اجنبی‌پرستی به اولاد انگلیس خواندن و چه نقشه‌ای بود بعد از واقعه شهریور شوم و تشریف بردن مرحوم رضاشاه کبیر برای اینکه اصل را برگردانند و سلطنت را به صورت دیگر درآورند من آنچه می‌گویم با سند می‌گویم با اظهارات شخص دکتر مصدق می‌گویم با ادله‌ای که در مجلس شورای ملی موجود است عرضه می‌دارم یکی فرمودند راجع به استیفای حق ملت ایران از کمپانی اجنبی آقایان انصاف بدهید بیایید بروید صورت‌مجلس را قبل از اینکه وکلای تهران به مجلس ۱۶ بیایند در کابینه جناب آقای ساعد و جناب آقای منصورالملک روز اول کابینه منصورالملک در اینجا بنده شرمنده خدمت‌گزار غلام آقایان یک ساعت و بیست و هشت دقیقه صحبت کردم که سیاست مرموز دویست‌گانه مملکت ایران را به صورت فقر درآورده یکی از شعب آن استیفای حقوق حقّه ملت ایران است از نفت جنوب و برهان آن این است که الان همان اشخاصی که آن روز دچار حمله می‌شدند دچار حربه می‌شدند چه در سنا و چه در مجلس شورای ملی اعتراض دارند راجع به خارجی که برای نفت ۵۰۰ میلیون است. نمی‌دانم چقدر است الان هم ما همان اعتراض را داریم آن وقت اظهار کردند آقایان تشریف آوردند ملت ایران یک ملت باهوشی است، یک ملت احساساتی است یک ملتی است که همه وقت در مواقع مشکل فداکاری خود را به حداکثر از قدرت به منصه عمل و اجرا درآورده است از این احساسات پاک مصدقی که اغراض دیگر داشت سوءاستفاده کرد آمد خود را جا زد رئیس نهضت ملی شد اصلاً بنده همان‌طور که گفتم فدایی اسلام، هر کس که مسلمان فدایی اسلام است هر کس هم ایرانی است نهضتی دارد در استیفای حق ملت ایران این خاصه و خرجی، این انحصار کردن به اینکه من خدمت‌گزارم ولی العیاذ بالله آقای محسن اکبر خدمت‌گزار نیست این حرف غرض است غرض است غرض است هر کس ایرانی است خادم ایران است همه همه همه ملت ایران وطن‌خواهند. خداپرستند و وطن‌خواهند.

اما می‌فرمایند شکست ملت ایران از انگلیس، چه جنگی؟ کدام شکست، ملتی که جنبش کرد ملتی که می‌خواهد استیفای حقوق خود را بکند همه وقت آن نظر را دارد و این حرف‌ها هم حرف‌های کهنه است ما نه با کسی جنگ داریم و نه با کسی سر دشمنی و عناد داریم با تمام دول احترام متقابل داریم هر کس حقوق حقّه ما را حفظ کرد ما نسبت به او تجلیل می‌کنیم و هر کس هر دولتی هر قدر قدرت داشته باشد، مثل اینکه رادیوی یک دولت قوی همسایه‌مان چرت می‌گوید مقابلش حرف می‌زنیم جواب‌های و هویش را ما می‌دهیم ما ملتی هستیم که علی‌الظاهر ضعیف هستیم اما ما ملتی هستیم متّکی به عنایت پروردگار و متدین بدین اسلام، در تحت حمایت شاهنشاه از جان گذشته حقوق حقّه مملکت‌مان را حفظ می‌کنیم مقتضی نیست این حرف‌ها در مجلس به این صورت زده بشود و اذهان مردم را مشورت کنند. اما راجع به قتل محمد مسعود در فرمایشات خودشان می‌خواهند بفرمایند که نظامی کشت نظامی زد آقایان آیا سند کتبی، اقرار صحیح قاتلین است یا روی استعاره روی آنکه من تصور می‌کنم یا در احلام اینطور فرض کنم که محمد مسعود را دیگری کشته آقا قاتلین اقرار کردند، وقتی اقرار کردند کاسه از آش داغ‌ترید؟ معلوم می‌شود ما همه چیز را باید لوث بکنیم این پرونده‌ها باید خوانده بشود تا بیرون بیاید آقایان نمایندگان جناب آقای ذوالفقاری شما در مجلس ۱۶ وکیل بودید آیا بودید آن روزی که بنده راجع به قتل مرحوم هژیر و اظهارات مصدق در دربار و بعد کلمه بی‌شرف گفتن و گفتن اینکه تو را می‌کشم و می‌دهم تو را بکشند به آن وارد نمی‌شوم اما شما نبودید در مجلس که آقای مصدق در پشت این میز خطابه اینها در صورت‌مجلس هست آن روزی که مرحوم احمد دهقان اینجا صورت‌مجلس هست، آقای مصدق از در وارد شدند یک کتابچه را جناب آقای سردار فاخر رئیس مجلس در دست‌شان دیدند فرمودند چیست؟

مصدق گفت می‌خواهم نطق کنم، سه نفر در لوحه اسم نوشته بودند یکی هم مرحوم احمد دهقان بود آقای سردار فاخر که خدا حفظش کند و به سلامت واردش بکند فرمودند که آقا شما هم مثل سایر نمایندگان بیایید نوبت بگیرید ایشان قبول نکردند او دید تشنج می‌شود مرحوم احمد دهقان از آنجا حرکت کرد آمد پهلوی آقای رئیس و آمد اینجا گفت جناب آقای دکتر مصدق من وقت خودم را به شما تقدیم می‌کنم آقای دکتر مصدق گفت من وقت تو را نمی‌خواهم باید مجلس وقت بدهد مجلس هم برای رفع تشنج موافقت کرد و رأی داد ایشان تشریف آوردند و پشت میز نطق قرار گرفتند ۱۱ صفحه داشتند و نسخی داشته و دادند به مخبرین محترم جراید بعد که آقای مصدق خواست از تریبون بیاید پایین اینجایی که آقای حشمتی نشسته‌اند، اینجا آقای شکرالله صفوی نشسته بود من شاهدم مثل دکتر مصدق نیست شاهد از مرده نمی‌آورم شاهد از زنده می‌آورم، این طور هم آقای محمود محمودی که خدا سلامتش بدارد و الان هم نماینده هستند بودند آقای مصدق که می‌آمد پایین یک دفعه اظهار کرد حالا بعد از این آقای احمد دهقان بیاید نطق کند، ببینیم می‌آید نطق کند من حالم به هم خورد برگشتم یک عبارتی گفتم که البته پسندیده از من نیست ولی از دهنم بیرون آمد شکرالله صفوی گفت آقا چه گفت او تهدید به قتل کرد بعد محمود محمودی گفت یعنی چه؟ گفتم به جدم تهدید به قتل کرد این حرف مثل حرفی است که به لؤلؤ زد که آسیایی بسازم، این تهدید به قتل است این گذشت و من نگران شدم فردا عصر غروب توی مغازه پارس بودم مرحوم دیهیمی آمد گفت مرحوم احمد دهقان کشته شد حالا من، چون سابقه دارم، از سال ۲۱ بعد از واقعه شهریور که مصدق در منزل مرحوم عزیزالله کسرایی دایی دکتر غنی آمد پیش من نشست و یک ساعت صحبت کرد که تاریخ اسرار حادثه خراسان که داری می‌نویسی با این قلم باید فکری کنی که اساس سلطنت به هم بخورد چون من سابقه داشتم این چیزی که منجر به قتل دهقان شد این سابقه پیدا کرد و بعد رسید به قتل هژیر این گذشت آقا مگر آقای دکتر مصدق پشت این تریبون به منصورالملک که اینجا نشسته بود نگفت آقای منصورالملک من آن‌قدر قدرت دارم که سر تو را مثل گنجشک بپیچانم و گردنت را بیرون بیاورم (یکی از نمایندگان- مثل جوجه) اینها توی صورت‌مجلس هست روزی که مرحوم رزم‌آرا آمد اینجا مصدق از پشت این تریبون سه مرتبه با قسم لاله گفت دستش را بلندکرد و گفت رزم‌آرا می‌کشیم، می‌کشیم، می‌کشیم والله العلی الاعلی می‌کشیم (بزرگ ابراهیمی- به او که معتقد نبود) اینها توی صورت‌مجلس هست من می‌خواهم بگویم این حقایق، این اسناد، آن ادله‌ای که برخلاف علم و شرع و مذهب جعفری و دین مقدس اسلام عمل شده، روی استعاره که فلان آدم نوکر استعمار است اینها چیست؟ این حرف‌ها نیست اینها دلیلی بر بی‌سوادی است اینها دلیل بر عدم اتکای به ایمان حقیقی است آقایان این حرف‌ها را می‌زنند و من هم به حکم وظیفه الزام دارم جواب بدهم.

نایب‌رئیس- وقت شما تمام شد آقای شوشتری.

شوشتری- یک ربع دیگر من اجازه می‌خواهم.

نایب‌رئیس- تأمل کنید عده کافی شود. آقای شوشتری خواهش می‌کنم بگذارید برای بعد البته آقایان رأی می‌دهند اما خواهش می‌کنم بگذارید برای بعد.

شوشتری- من چون آقای حائری‌زاده را دارای سوءنیت نمی‌دانم اما این مسلم است که بعضی از افراد یک فکری برایشان پیدا می‌شود این فکر را خیال می‌کنند فکر صحیحی است در صورتی که تمام افراد بشر ممکن است اشتباه بکنند بنده می‌خواستم متعاقب بیانات ایشان ادله اقامه بکنم که این ادله در صورت‌مجلس مضبوط است و اینجا گفته شده و بنده ناچارم جوابی بدهم اما این اصل مسلم است که بعضی از افراد یک فکری برایشان پیدا می‌شود و خیال می‌کند فکر صحیحی است هیچ یک از این حرف‌ها گفتنش در مجلس شورای ملی پسندیده نیست و حالا هم برای امتثال امر جناب آقای نایب‌رئیس اگر ایشان باز وارد شدند به مطلبی من هم وارد می‌شوم علت اینکه کسروی با دیگران کشته شدند یک یک را بیرون می‌آورم و مطابق بیانات ایشان ادله اقامه می‌کنم که این ادله ادله محکمه است و اینجا محفوظ بنده است. اگر به آنها مراجعه شود هیچ یک از این حرف‌ها گفتنش در مجلس شورای ملی پسندیده نیست حالا هم برای امتثال امر جناب آقای نایب‌رئیس عرضی نمی‌کنم اما اگر ایشان وارد شدند بنده هم باز دو مرتبه می‌آیم صحبت می‌کنم.

نایب‌رئیس- آقای خلعتبری بفرمایید.

ارسلان خلعتبری- عرض بنده امروز راجع به مسئله امنیت در مناطق کشاورزی و شهرستان‌ها است که مورد علاقه و توجه نمایندگان مجلس و دولت هم هست و غالب این حرف‌ها مطالبی است که باید گفته بشود مخصوصاً آقای وزیر کشور هم تشریف دارند و از آقای ذوالفقاری هم خواهش می‌کنم که به رئیس دولت بفرمایند عرض کنم اخباری که در این مدت آقایان می‌خوانید که در نهاوند ده نفر رفته با اسلحه و قصد کشتن داشتند صاحب‌خانه دفاع کرده فرض بفرمایید که اگر صاحب‌خانه اسلحه نمی‌داشت، یا فلان سارق چهار هزار گوسفند را در زاغه آتش زده برای انتقام گرفتن یا فلان شخص چماق‌زن فرستاده که مخالفینش را بزند با مخالفین یک خانه شخصی را آتش زدند در گیلان در مازندران و در شهرستان دیگر در این مناطق کشاورزی، اگر امنیت نباشد مردم زندگی ندارند برای اینکه مناطق کشاورزی با شهر فرق دارد یک کوپه خرمنی را اگر آتش بزنند آن رعیت تا آخر سال دیگر نان ندارد ده دکان نانوایی ندارد که بروند نان بخرند. گاوش را اگر بدزدند این ممکن نیست بتواند به سهولت هزار تومان دیگر پیدا بکند و دو مرتبه گاو بخرد بنابراین اگر مردم امنیت نداشته باشند و گوسفند و گاوشان را بریزند و غارت کند و همین طور محصول‌شان را، این دیگر تشویق نمی‌شود که تولید بکند بعد اینها همه مجبور می‌شوند بیایند طهران عملگی بکنند و نان کیلویی سه قران بخورند اینکه مردم ولایات پای پیاده می‌آیند به طهران

بیشتر به واسطه ناامنی است، این ناامنی مربوط به دولت فعلی نیست برای مثال می‌خواهم عرض کنم که مرحوم رزم‌آرا یک دولت قوی بود مع‌ذالک در پشت همین طهران چندین مرتبه شبی ده، بیست تا اتوبوس لخت می‌کردند، همین طور در زمان سپهبد زاهدی من خودم چندین مرتبه از وضع ناامنی ایران شکایت کردم ولی برای نمونه می‌خواهم عرض کنم علت این است که دولت برنامه‌ای برای امنیت ندارد و اگر یک برنامه صحیحی برای امنیت داشته باشد مسلماً امنیت برقرار می‌شود برای مثال می‌خواهم عرض کنم آقای سرتیپ صفاری تشریف ندارند در لاهیجان گیلان آنجا منطقه شرارت و منطقه گاودزدی و منطقه سرقت است و به شما تبریک می‌گویم اینکه سرقت درآن منطقه به کلی از بین رفته در نتیجه همکاری فرماندار و ژاندارمری و همکاری دادگستری در آن منطقه بوده است مخصوصاً در اثر جدیت رئیس ژاندارمری که من او را نمی‌شناسم یک منطقه‌ای که صد سال مرکز گاودزدی بود طوری شده که به شهادت آقای صفاری یک گاودزدی نشده (اکبر- در فومنات هم همین طور است) ایشان می‌فرمایند که در فومنات هم همین طور است، بنابراین اگر برنامه صحیح باشد امید هست، در آمار مازندران، در آنجا هم همکاری بین دادگستری و ژاندارمری هست و تخفیف کلی دیده شده است ولی اگر منطقه آن طرف‌تر نیست برای این است که برنامه امنیت مشترک صحیحی نیست، بنده جهتش را عرض می‌کنم آقایان همه به یاد دارند اولین کار مهمی که بسیار اعلیحضرت فقید گذاشته می‌شود و اولین پایه شروع اصلاحات در مملکت در زمان شاه فقید مسئله استقرار امنیت است و چیزی بود که تمام مردم برای آن اهمیت قائل بودند و به آن علاقمند بودند و حالا هی برایش خدابیامرزی می‌فرستند، اگر این امنیت در مملکت برقرار باشد، این به نفع دولت است به نفع تاجر است به نفع زارع است به نفع مردم است. متأسفانه الان این برنامه وجود ندارد، حسن‌نیت هست قصد هست اما برنامه وجود ندارد، در زمان شاه فقید بنده وکیل دادگستری بودم، یادم هست جناب آقای عمیدی و جناب آقای نقابت هم باید به یاد داشته باشند اگر در یک نقطه‌ای ایران یک زنی تلگراف می‌کرد و شکایتی داشت، داور وزیر عدلیه از اینجا بلند می‌شد می‌رفت آنجا می‌نشست در خانه آن زن و خودش رسیدگی می‌کرد و آنجا مأمورین خاطی را مجازات می‌کرد. اگر یک کسی شکایت می‌کرد که یک من تریاک توی خانه من ریخته‌اند برای دوسیه‌سازی، خودش بلند می‌شد می‌رفت خراسان (یکی از نمایندگان- مثل دادگستری حالا) رسیدگی می‌کرد و همان‌جا جزای خطاکار را به دستش می‌داد. شدیدترین عمل را می‌کرد. و به بازپرس و دادیار و دادستان (سلطان‌مراد بختیار- حالا اگر دادستان وظیفه‌اش را انجام بدهد نتیجه‌اش این می‌شود که فوری احضارش می‌کنند) و به دادرسی که کوچک‌ترین ارفاقی می‌کرد مخصوصاً به اشخاصی که نظم و امنیت عمومی را به هم می‌زدند، ایفا نمی‌کرد نتیجه‌اش این بود که زارع و کشاورز و ملاک همه به کار افتادند و یک برنامه تولیدی شروع شد والا اعلیحضرت فقید که خودش نمی‌رفت کار بکند، یک برنامه صحیح درست کرد آن همه نتایج خوب گرفت حالا بنده اطلاع دارم دو ماه پیش یک زارعی ۵ تا گاوش را دزدیده بودند، فرمانداری اقدام کرد، بخشداری اقدام کرد، ژاندارمری اقدام کرد، اما آقای مستنطق صاحب گاو را، آنهایی را که آمده بودند شکایت کنند بیست روز توقیف کرد، بعد هم دزدها را ول کردند الان سه ماه است که بروند در جریان است و تازه گزارش آمده که چنین عملی شده، به این طریق امنیت برقرار نمی‌شود، که دزدی را بگیرند و معلوم شود که آنها خطاکارند بعد او را ول کنند، امروز یک نوع دزدی‌هایی در ولایات شروع شده است که با سابق فرق دارد پنج سال پیش، والی، حاکم، سارق را می‌گرفت و می‌آورد همان‌جا مجازات می‌کرد چون برنامه مجازاتی بود، با سرعت عمل می‌شد.

تأثیر داشت دیگر مردم نمی‌کردند، اما حالا،(شوشتری- اگر آن تبصره پیشنهادی بد عمل نمی‌شد به این صورت درنمی‌آمد) اگر قرار شد یک زارعی را مالش را بدزدند خرمنش را آتش بزنند، محصولش را از بین ببرند، کتکش بزنند، گوسفندش را ببرند، گاوش را ببرند، خانه‌اش را آتش بزنند، در بعضی از نقاط خانه‌هایی است که با کاه درست می‌شود یک کبریت در ظرف یک دقیقه خانه یک خانواده‌ای را آتش می‌زند آقای مستنطق، با آقای دادستان بعد از یک ماه می‌رود و یک گزارشی می‌دهد، بعد هم صد تومان کفیل می‌گیرند و همه را ول می‌کنند، دیروز آقای دکتر شاهکار اینجا گفتند در بلژیک و در فرانسه شروع به آتش زدن خرمن مجازاتش اعدام است ببینید چقدر تفاوت است، این مردم عادی، این مردمی که زحمت می‌کشند، فرق نمی‌کند، چه زارع باشد، چه کشاورز باشد چه ملاک باشد، هیچ‌کس اطمینان نمی‌کند، شما یک منطقه‌ای را آباد کنید، بیرون یک شهری یک منطقه‌ای را دیوار بکشید دو تا اطاق بسازید، فردا شب می‌بینید که چند نفر نقاب‌پوش آمدند با نقاب سراغ شما، پارسال در تاکستان قزوین یک زنی را ۱۶ نفر برداشتند بردند بیرون و هر ۱۶ نفر با او عمل شنیع کردند، حالا اینها را چه مجازاتی می‌کنند، یک سال دو سال حبس می‌کنند. این برنامه امنیت اگر وجود نداشته باشد مملکت را متزلزل می‌کند و این عمل قابل‌اجرا است و می‌شود اجرا کرد. یک ماه پیش رئیس کانون وکلا به من می‌گفت که از کرمان یک کسی تلگراف کرد که آقا من از خانه‌ام آمده‌ام بیرون، یک کسی آمده در خانه مرا تیغه کرده دیگر راه ندارم بروم آنجا و می‌گویند او متصرف است تو حق نداری.

من وسط بیابان مانده‌ام، به دادم برسید، چون کسی را ندارم که به دادم برسد این است که به رئیس کانون وکلا تلگراف می‌کنم که بلکه به دادم برسد، ببینید آقا چه اندازه رویه همکاری بین دستگاه‌های دولتی نیست که از کرمان تلگراف می‌کنند اینجا به رئیس کانون وکلا (شوشتری- حالا شما به دادش رسیدید یا نه؟) حالا عرض می‌کنم من شنیدم در قسمت عمده مناطق گیلان مازندران امنیت برقرار شده، مأمورین وزارت کشور بسیار خوب عمل کرده‌اند، ولی برای خطاکار باید یک کاری کرد که راه فرار نباشد مجازات بشود، مجازاتش هم باید سخت باشد.

بنده وقتی استاندار گیلان بودم، گزارش‌هایی به دولت دادم که مناطق کشاورزی با مناطق شهری فرق دارد. در مناطق کشاورزی باید یک قوانین و مقررات دیگری اجرا کرد. برای آنکه آن کسی که می‌آید خانه را آتش می‌زند، اگر او را بردند عدلیه و بعد مرخص کردند آن وقت دیگران تشویق می‌شوند که خانه آتش بزنند، آنجا که وسیله آتش‌نشانی نیست در ولایات، اما اگر شدت عمل بود که دزد و سارق را فوراً گرفتند و فوراً مجازات کردند. تأثیر می‌کند در همین لاهیجان برای اینکه ۲۰ نفر یا ۳۰ نفر سارق را گرفتند و چند ماه توقیف کردند آن نتیجه حاصل شد نتیجه‌ای که من می‌توانم بگیرم این است که آقایان قانون سوئیس و بلژیک و قانون اروپا که برای آنجایی نوشته شده که قریب دویست سال از ما جلو هستند.

نایب‌رئیس- آقا تأمل کنید عده کافی نیست (پس از چند لحظه عده کافی شد) بفرمایید.

خلعتبری- بنده می‌خواهم بگویم که برای علاج این کار، دردش را گفتم علاجش را هم عرض می‌کنم، علاجش این است که با همین قوانین موجود باید یک برنامه مشترک همکاری بین وزارت کشور و وزارت دادگستری باشد (صحیح است) و دولت باید یک برنامه امنیت داشته باشد برنامه امنیت یعنی چه؟ برنامه امنیت یعنی اگر تلگرافی به آقای وزیر کشور رسید که خانه مرا آتش زدند زیرش ننویسید آقای معاون ملاحظه کنید و یا معاون بنویسد آقای مدیر کل اقدام شود، یا نامه بفرستند اینجا و آنجا، چون اگر ده فقره شدت عمل و سرعت به خرج داده شد بقیه حساب کار خود را می‌کنند اگر تلگرافی از بیوه‌زنی از مردم ولایات رسید بلافاصله خود وزیر کشور تشریف ببرند، داور صدرالاشراف دکتر متین‌دفتری، سروری، آن وزیرانی که در عدلیه بودند و خوب عمل می‌کردند، برای این بود که یک تلگراف شکایت که می‌آید، خودشان می‌رفتند وقتی وزیر می‌رفت به یک منطقه‌ای در آن منطقه فرماندار و استاندار و دادستان و دادرس و همه حساب کار خودشان را می‌کردند، چون هیچ‌کس در این مملکت جرأت تخطی ندارد، دلش را ندارد، فقط اطمینانش این است که مجازات نمی‌شود، در مجازات تأخیر می‌شود، تأخیر می‌افتد و کمک می‌شود برای اینکه از چنگال قانون فرار کند. اگر یک برنامه امنیت مشترک داشتند و همین که شکایت کردند وزیر بلند شد رفت، استاندار بلند شد رفت، فرماندار را خواست، قاضی را خواست، محکمه انتظامی سیار بود، هیئت بازرسی سیار بود، دیگر کسی جرأت نمی‌کند، اما چون برنامه همکاری نیست و دستگاه‌های دولتی رسیدگی به این کارها را به وسیله کاغذ به هم احاله می‌دهند، این است که این سبب تجری و جسارت و اطمینان متخلفین و سارقین و اشرار می‌شود.

دوم، من با نهایت جرأت عرض می‌کنم، من خودم مختصری اطلاعات حقوقی دارم، شما قانون محاکمات سویس را یا دانمارک را اینجا ۵۰ سال است که عمل می‌کنید و می‌بینید که بدتر شده است چرا؟ برای اینکه آن قانون برای اینجا نیست. چرا؟ برای اینکه آقای سرشار رفیقم به من گفت در دانمارک بودم در پایتختش، در مغازه‌ای مقداری جنس خریدم وقتی که آوردم بیرون ظهر شد، تعطیل شد، به صاحب مغازه گفتم اجازه بدهید این اجناس را توی مغازه بگذارم، گفت، هیچ احتیاج ندارید، کنار خیابان بگذارید هیچ‌کس دست نمی‌زند.

نایب‌رئیس- چون سه دقیقه وقت خودتان را داده‌اید وقت‌تان تمام شده است.

خلعتبری- آن وقتم محفوظ است بنده ۵ دقیقه دیگر وقت می‌خواهم که عرایضم تمام شود.

نایب‌رئیس- رأی می‌گیریم به ۵ دقیقه اضافه وقت برای آقای خلعتبری آقایانی که موافقند قیام کنند (اکثر برخاستند) تصویب شد بفرمایید.

خلعتبری- متشکرم. منظور بنده این است که ما واقعاً در هر جلسه‌ای از جلسات یک نتیجه‌ای بگیریم و دولت هم یک نتیجه‌ای بگیرد و مردم هم امیدوار بشوند به دستگاه دولت، نتیجه‌ای که من می‌خواهم بگیرم، مطالعاتی که کرده‌ام این است که این قوانینی که الان در شهرها اجرا می‌شود، این قوانین در نقاط کشاورزی ایران قابل‌اجرا نیست. جناب آقای وزیر کشور پریروز یک کاغذی داشتم که در یک دهی عرض می‌کنم ۱۳ بار دزدی گاو شده و حال آن‌که ۱۵ خانوار بیشتر ندارد ولی مردمش جرأت نمی‌کنند شکایت کنند. برای اینکه از نتیجه اطمینان ندارند. بنابراین به نظر بنده باید یک تجدیدنظری از لحاظ قانون بشود وزارت کشور آن قانونی که واقعاً به مصلحت است بیاورد و به تصویب مجلس

برساند بنده خودم آن قانون امنیت اجتماعی را که آوردند متوجه نشدم و در کمیسیون در آنجا این مسئله توقیف برداشته شد که همین برداشته شدن مسئله توقیف به عده‌ای از اشرار و سارقین مجال ارتکاب جنابت می‌دهد، بنده به سهم خودم عقیده دارم که اشتباه کرده‌اند و حالا باید از وجود قانون امنیت اجتماعی و یا یک وسیله دیگری استفاده کنید یا در یک منطقه کشاورزی به بازپرس استقلال بدهید که مستقلاً عمل کند. یا یک هیئتی درست کنید تحت نظر استاندار بنابراین هر یک از این شقوقی که به نظرتان می‌رسد مطالعه کنید که یک نفر دزد و شریر و خطاکار و سارق در همان محل خودش به سرعت محاکمه شود و مجازات شود (شوشتری- قانون تشدید مجازات اگر رعایت شده بود این طور نمی‌شد) آن قانون و این قانون امنیت اجتماعی را مخلوط کنید یک قانونی وضع کنید که این قانون را استاندارها اجرا کنند وزارت کشور اجرا کند. به عقیده من باید در ولایات مسئله امنیت را از دادگستری گرفت باید از پازپرس و دادستان گرفت و داد به استانداری ولی در مورد تجاوزات به کشاورزان نه در موضوع کلاه‌برداری در موضوع سرقت خانه‌ها، آتش زدن خرمن، آتش زدن محصول از بین بردن و غارت محصول از این قبیل را جناب آقای وزیر کشور توجه بفرمایید والا امنیت برقرار نخواهد شد (صحیح است) و این مرض ناامنی یک مرض مزمنی برای مملکت می‌شود و بپرهیزید از اینکه ناامنی یک مرض مزمنی بشود. مسأله دوم یک همکاری صمیمانه بین وزارت کشور و وزارت دادگستری و ژاندارمری یا شهربانی باید باشد در لاهیجان و آمل این همکاری هست دزدی از بین رفته، در سایر جاها این همکاری نیست دزدی بیشتر می‌شود بنابراین وزارت کشور باید این برنامه را تعقیب کند و اساسی وزارت دادگستری است و وزارت دادگستری شما اگر به همین رویه پیش برود، موجب سلب امنیت از کشور خواهد شد ولی اگر وزارت دادگستری مثل زمان اعلیحضرت فقید عمل کند، با سرعت عمل کند فوراً رسیدگی کند و نسبت به هر کاری فوراً خاطی را در ظرف چند روز مجازات نماید. آقا در زمان شاه فقید از زمان شکایت تا زمان رسیدگی در مسائل رقت و شرارت دو سه روز بیشتر طول نمی‌کشید و حالا که حقوق قضات را دوبرابر کرده‌اید پس به طریق اولی باید بهتر عمل کند (پورسرتیپ- کردیم، نفرمایید کردید) دادگستری باید رویه‌اش را عوض کند این است که بنده معتقدم برای اینکه برنامه امنیت در مملکت اجرا شود باید از اعلیحضرت همایون شاهنشاهی گرفته تا فرماندار در این وسط وزیر و استاندار هم برنامه داشته باشند یک استاندار وقتی دزدی می‌شود نباید بنشیند که شکایت کنند خودش باید به عنوان مدعی پاشود برود رسیدگی کند اگر این برنامه همکاری را اجرا کنید به نظر من هر قانونی را که بیاورید مجلس شورای ملی برای استقرار امنیت موافق است (صحیح است) باید موافقت بفرمایید که این اصلاح شود والا این قوانین برای استقرار امنیت کافی نیست بنده سه دقیقه از وقتم را دادم به آقای دولت آبادی (شوشتری- اساساً این قوانین برای مملکت ما زیاد است و اغلب هم متناقض است).

نایب‌رئیس- آقای دولت‌آبادی.

دولت‌آبادی- بنده سه مطلب کوتاه داشتم که لازم بود امروز به مناسبت ۱۵ بهمن صحبت از طرف مجلس شورای ملی و سپاسگزاری از فضائل الهی بود مقام ریاست بیان فرمودند ولی خواستم بگویم که راستی روز ۱۵ بهمن ۲۷ که بنده خودم شاهد این منظره رقت‌بار بودم به مناسبت خدمتی که آن وقت داشتم یک روزی بود که خداوند تبارک و تعالی ایران را به صورت معجزه بزرگی از خطری که همه‌جور نقشه‌های اطرافش کشیده شده بود نجات داد ولی باید به این نکته توجه داشت که چرا قصد جان شاه را کردند سیاست‌های شومی در کمین ما بود و هنوز هم ملت ایران باید بیدار باشد و با تدبیر با آن مبارزه کند علت این بود که فقط وجود شاه شیرازه حیات و هستی ما بود (صحیح است) و هست.

در مملکتی که چندین هزار سال تاریخ سلطنت دارد و در تمام موارد گرد شمع وجود شاه جمع شده‌اند به حکم تاریخ خواستند این شیرازه را بگسلند و خدا نخواست این حقیقت قضیه بود والا هوسی نبود، می‌خواستند با این رویه شوم خودشان هستی و حیات ما را از بین ببرند و چنانچه این مملکت همیشه مورد لطف خداوند بوده است خدا نخواست و مملکت مارا نگه‌داشت. پس موهبت الهی بوده است و خدا نخواسته است امیدوارم که نژاد ایرانی آن مقدار لیاقت داشته باشد که همیشه بتواند از مواهب الهی استفاده کند و خودش را هم لایق خدمت و مملکت داری بداند انشاءالله، اما مطلب دیگری که آقای حائری‌زاده راجع به انتخابات دوره شانزدهم گفتند که اشتباهاً ۱۵ گفتند این را هم میل داشتم که یک وقتی مجالی پیش بیاید که از پشت تریبون این مجلس بگویم در اینجا علاوه بر ضبط در صورت جلسات که شالوده اساسی تاریخ این مملکت ریخته می‌شود آنچه راجع به انتخابات بیان فرمودند صحیح نبود زیرا اعمالی می‌کردند و شخصی متصدی امر بود که کار انتخابات را به آنجا کشاند و چون دستش هم از دنیا کوتاه شده بنده زبان به ملالت نمی‌گشایم ولی واقعه خطرناکی بود و گذشت. اما می‌خواهم این را بگویم که در همان دوره که بعد عنان کار به دست آقایان مدعی خیرخواهی و آزادی‌خواهی افتاد، در همین شهر تهران مردم تهران نه زیرک‌زاده می‌شناختند و نه حسین فاطمی می‌شناختند صدهزار رأی از صندوق درآوردند شرم‌آور نیست؟ من دیگر عرضی ندارم (احسنت، احسنت).

۶- طرح گزارش کمیسیون بودجه راجع به اضافه اعتبار وزارت کشاورزی جهت دفع آفات

نایب‌رئیس- لایحه دفع آفات مطرح است آقای ارباب مهدی مخالف اسم نوشته‌اند.

یکی از نمایندگان- لایحه دوفوری است دو فوریت مطرح است.

نایب‌رئیس- طبع و توزیع شده بفرمایید.

ارباب- اولاً با خود ملخ مخالف بودن عیبی ندارد، یعنی من با خود ملخ که موافق نیستم با طرز دفع ملخ هم در گذشته مخالف هستم. البته این موضوعی که بنده عرض می‌کنم ارتباطی با عمل دولت حاضر ندارد. دولت حاضر هنوز وارد عمل دفع ملخ نشده ولی عمل دولت‌های گذشته در دوره‌ای که خود بنده وارد عمل‌شان بودم این بود که اول پوره ملخ راه می‌افتاد و مردم فریادشان بلند می‌شد تلگراف می‌کردند استدعا می‌کردند تقاضا می‌کردند، این پوره‌ها یواش‌یواش بزرگ می‌شدند چاق و چله می‌شدند و قدرت پیدا می‌کردند. بعد از اینکه همه محصول و سردرختی را می‌خوردند آن وقت سر و کله چهار تا مهندس پیدا می‌شد و تازه سم نداشت. به حد کافی مردم خودشان همکاری می‌کردند و تقاضا داشتند که آقا سموم به ما برسانید ما خودمان فعالیت می‌کنیم آن سموم را هم نمی‌رساندند هر کجا خود مردم جان‌فشانی می‌کردند فعالیت می‌کردند که شهدالله یکی از آن نقاط میناب و اطراف میناب بود چند نفر از مالکین آنجا مردمانی هستند که فوق‌العاده به خیر عموم جان‌فشانی می‌کنند اینها خودشان مثل یک کارگر فعالیت می‌کردند، آنجا ما از وزارت کشاورزی تقاضا می‌کردیم اینها حواله می‌دادند به عده لشکر کرمان عده لشکر کرمان هم تا می‌آمد حرکت کند کاری انجام نمی‌شد (شوشتری- اما حالا این طور نیست) بنده راجع به گذشته دارم صحبت می‌کنم. اگر معایب گذشته را تذکر ندهید توضیح ندهید وضع آینده روشن نمی‌شود به علاوه در اوایل عرایضم عرض کردم که هنوز نوبت ملخ نرسیده آن کارهایی که کرده واقعاً رضایت‌بخش است حالا به ملخ که می‌رسد آن هم امیدواریم به همان تناسب این دفعه دقیقاً عمل کنند بنابراین بنده خواستم تذکّر بدهم، سیستم عمل در گذشته خوب نبوده وقتی وارد عمل می‌شدند که نتیجه گرفته نمی‌شد هر کجا مردم خودشان وسایل نداشتند هیچ نتیجه گرفته نمی‌شد مگر اینکه بودجه‌ای هم در این بین مصرف می‌شد و تلف می‌شد که حالا در جزئیات بعضی سوءاستفاده‌های گذشته بنده نمی‌خواهم اینجا توضیح عرض کنم اما باقی‌مانده‌اش بود که به مصرف دفع آفات نباتی و حیوانی می‌رسید، این را بنده استدعا دارم که هر چه هست ولو کم به طور تناسب به همه جای کشور از لحاظ الاهم فالاهم تقسیم کنند که مردم همه‌جا راضی باشند و یک تذکّری بود که تحت عنوان مخالف با ملخ اینجا عرض کردم بیشتر هم توضیح نمی‌دهم و امیدوارم که دولت فعلی توجه کامل خواهد کرد و از جناب آقای معاون محترم وزارت کشاورزی هم بنده متشکرم که بعد از دو سال روضه خواندن و کسی گریه نکردن اخیراً توجه به میناب کرده‌اند و مشغول دفع آفات نباتی شده‌اند و بنده اینجا تشکر می‌کنم از ایشان.

نایب‌رئیس- آقای صدرزاده.

صدرزاده- امروز یک قسمت عمده از صادرات مهم کشور ما متکی به فلاحت است و به مناسبت صنعت قند ناگزیر هستیم که سطح کشت را توسعه بدهیم، اول چیزی که برای ازدیاد تولید لازم است دفع آفات نباتی و حیوانی است و کمال ضرورت را دارد و در بودجه‌ای که تقدیم شده در رقم ۷۰ فقط یک کلمه ذکر شده است و نوشته شده است اعتبار دفع ملخ در صورتی که آفت عمومی منحصر به ملخ نیست، بلکه سن از آن بیشتر به محصول زیان می‌رساند.

این است که وزارت کشاورزی پیشنهادی داده است که باقی‌مانده این اعتبار برای دفع آفات نباتی به طور کلی به نحو عموم مصرف شود خواه ملخ باشد خواه سن باشد و یا آفات دیگر و یک نکته‌ای که بنده خواستم در اینجا تذکر بدهم این است که در اینجا باید دفع آفات نباتی در درجه اول واقع شود و قضیه دام‌پروری و دام‌پزشکی در مرتبه دوم به همین مناسبت هم پیشنهادی داده‌ام که این جمله در این ماده اصلاح شود، نکته دیگر این است که اگر سال به پایان برسد و وزارت کشاورزی موفق نشود که از این اعتبار استفاده کند طبیعت و مطابق قانون محاسبات عمومی این اعتبار جزو صرفه‌جویی بودجه منظور خواهد شد و آن وقت دیگر وزارت کشاورزی نمی‌تواند در ماه فروردین از این اعتبار استفاده کند و محتاج قانون جدید و اجازه جدیدی از مجلس خواهد بود، به همین جهت بنده در این خصوص پیشنهادی داده‌ام که از این اعتبار هم در سال جاری و هم در سال ۳۵ بتواند استفاده کنند. نکته‌ای که می‌خواستم تذکّر بدهم و آن متمّم مذاکراتی است که در جلسه دیروز و در جلسه قبل در کمیسیون برنامه شد این است که این تشکیلات دامپروری و دامپزشکی که مجزا از هم است تاکنون نتیجه بسیار

زیادی از این دستگاه‌ها به منصه‌ظهور نرسیده نه این است که می‌خواهم بگویم هیچ کاری نشده، تغییر کار شده اما متناسب با تشکیلات نبوده است. این فکر در کمیسیون برای بعضی از آقایان رسید که این دستگاه‌ها یعنی دام‌پزشکی و دام‌پروری در یکدیگر ادغام شود که همان دستگاهی که کارهای دامپروری را انجام می‌دهد کارهای دامپزشکی را هم در اختیار داشته باشد که از این لحاظ بتوانند عملیات دامپروری و دامپزشکی را توأماً انجام بدهند. من این نکته را هم باید تذکّر بدهم که در سال گذشته وسایل سم‌پاشی در فارس بود ولی گرد (د- د- ت) ندارند. بسیار به جا بود که وزارت کشاورزی با حسن‌نیتی که بنده در جناب آقای مهندس زاهدی معاون محترم وزارت کشاورزی و آقای مهندس طالقانی وزیر محترم این وزارتخانه سراغ دارم راجع به تهیه گرد د- د- ت زودتر اقدام بکنند. زیرا یک نفر زارع منتهی عملی که می‌تواند بکند این است که زراعتی به وجود بیاورد ولی دفع آفت کار دولت است و از حدود توانایی شخص خارج است که بتواند آفت را دفع کند یا رفع کند و این کار دولت و خزانه مملکت است که آفات را مرتفع سازند تا کشاورز بتواند از دست‌رنج خود حداکثر استفاده را بنماید.

نایب‌رئیس- پیشنهاد سکوت رسیده است قرائت می‌شود.

(به شرح ذیل قرائت شد) اینجانب پیشنهاد می‌کنم که لایحه مسکوت بماند. صادق بوشهری.

نایب‌رئیس- آقای صادق بوشهری.

صادق بوشهری- بنده پیشنهاد سکوتی که دادم از نقطه نظر آن نبود که با این لایحه مخالفت کنم بلکه برعکس چون مملکت ما یک مملکت زراعتی است عقیده‌مندم که ما هر چه در راه زراعت خودمان خرج کنیم باز هم کم کرده‌ایم برعکس عقیده جناب آقای داراب همکار محترم که همیشه از صنعتی بودن مملکت حمایت می‌کنند البته بنده با آن هم مخالف نیستم باید در قسمت صنعت هم پیشرفت‌هایی بکنیم ولی امر کشاورزی ما مقدم بر صنعت است و به عقیده من اگر ما بخواهیم دو هندوانه با یک دست برداریم هر دو به زمین می‌افتد و می‌شکند و نتیجه‌ای عاید نمی‌شود. عقیده من این است که زراعت خودمان را تقویت کنیم نتیجه بگیریم بعد دنبال صنعت برویم چند روز قبل یکی از آقایان نمایندگان محترم سؤالی از وزارت کشاورزی کرده بود که جناب آقای زاهدی معاون وزارت کشاورزی تشریف آوردند اینجا جواب دادند ایشان فرمودند متأسفانه بودجه وزارت کشاورزی بیش از سه درصد کل بودجه مملکتی نیست و از این سه درصد هم هشتاد درصد آن صرف مخارج پرسنل می‌شود و بیست درصد باقی‌مانده هم به عقیده ایشان بیست درصد خرج پیشرفت و ترویج زراعت می‌شود که به عقیده بنده این بیست درصد هم تفریط می‌شود (صحیح است) بنده نمی‌توانستم بفهمم بودجه‌ای که برای وزارت کشاورزی تنظیم کرده‌اند با اینکه جناب آقای مهندس زاهدی خودشان معتقدند که بودجه وزارت کشاورزی خیلی ناچیز است و بیش از سه درصد بودجه مملکتی نیست این بودجه را که مجلس شورای ملی با آقایان نمایندگان به وزارت کشاورزی تحمیل نکرده‌اند این بودجه تحت نظر خود ایشان تهیه شده است وقتی که ایشان می‌دانند مملکتی که بودجه عادی آن بیش از یک ثلث کسر دارد وقتی که یک چنین بودجه ناچیزی هم برای وزارت کشاورزی معین می‌شود و وقتی که بودجه پرسنلی آن را خودشان تهیه می‌کنند البته هیچ لزومی ندارد مثلاً یک اتومبیل کادیلاک برای جناب آقای معاون و یا برای جناب آقای وزیر که از منزل تشریف می‌آورند به اداره یا برگردند اختصاص داده شود در مجلس شورای ملی ۱۳۶ نفر نماینده است تمام این اداره مجلس دارای یک اتومبیل است آن هم منحصر است به مقام ریاست بنده عار نمی‌دانم از منزل که می‌آیم بیرون یک تومان بدهم تاکسی سوار شوم و خود را به مجلس برسانم و از اینجا هم یک تومان بدهم بروم منزل یا اگر منزل بنده در خط سیر یکی از خطوط اتوبوسرانی باشد با دو قران این کار را انجام بدهم و اگر جیبم اجازه داد و بودجه‌ام کافی بود یک وسیله‌ای تهیه کنم ولی متأسفانه در وزارتخانه‌های ما اگر مثلاً فرض کنیم به آقای مهندس زاهدی گفته شود که مقصود تهیه وسیله نقلیه است همان عملی را که اتومبیل کادیلاک می‌کند همان عمل را ممکن است یک اتومبیل فولکس واگن بکند یعنی شما از امروز به بعد بیایید اتومبیل کادیلاک را بگذارید کنار از یک فولکس واگن استفاده بکنید ایشان شاید بزرگ‌ترین توهین را نسبت به خودشان تلقی کنند که چرا یک همچون پیشنهادی شده است آقای مهندس زاهدی افتخار به سوار شدن اتومبیل نیست شما اگر امروز که از اینجا تشریف بردید شوفرتان را مرخص کردید و گفتید این سی یا چهل هزار تومانی که پول این اتومبیل شده آن را ببرند و به جایش سم بخرند برای محافظت زراعت یک زارع بدبخت بی‌چاره که یک سال صدمه می‌کشد برای اینکه یک لقمه نان برای خود و خانواده‌اش تهیه بکند که آخر سال آفت نیاید تمام محصول او را از بین ببرد و از گرسنگی از بین بروند اگر این کار را بکنید می‌توانید به خودتان افتخار کنید و مملکت هم به وجود شما افتخار می‌کند والا با اتومبیل سوار شدن و از منزل به وزارتخانه رفتن یا از وزارتخانه به منزل نمی‌توانید برای خودتان افتخاری تهیه کنید و یا خرج کردن در اروپا برای مطالعه و شرکت در کنفرانس‌ها و خرج سفر و فوق‌العاده گرفتن تصور نفرمایید بنده با این کار مخالفم رفتن به اروپا برای مطالعه و یا شرکت در کنفرانس‌ها صحیح است ولی به شرط اینکه وقتی برمی‌گردید دست خالی برنگردید یک ارمغانی برای مملکت بدبخت خودتان بیاورید ولی متأسفانه تا حالا این طور بوده همه گردش بوده و گذراندن در نقاط خوش آب و هوا.

نایب‌رئیس- آقای بوشهری در موضوع پیشهاد سکوت بفرمایید.

بوشهری- بنده مقدمه‌ای عرض کردم که نتیجه بگیرم یک مثلی می‌خواهم برای طرز عمل وزارت کشاورزی و اولیای امور به عرض آقایان برسانم شش ماه پیش بنده برای گردش به مازندران رفتم کنار دریا چادر زدم رعایای آنجا چون شنیدند که نماینده مجلس آمده است آمدند به بنده شکایت کردند بنده هم چون دیده بودم که جناب آقای خلعتبری راجع به آفت مرکبات شمال صحبت فرمودند حتی میوه‌های فاسد شده را آوردند اینجا نشان دادند حالا نمی‌دانم نتیجه‌ای گرفتند یا خیر (خلعتبری- فایده‌ای نداشت) در هر صورت آمدند این رعایا شکایت کردند که وزارت کشاورزی اعلان کرده هر کس مرکباتش مبتلا به آفت شده و می‌خواهد سم‌پاشی بشود پول سم را بدهد ما متخصص به اختیار او می‌گذاریم برای سم‌پاشی آنها می‌گفتند ما پول سم را می‌دهیم ولی متصدّیان این کار در آنجا یک حقّ و حسابی هم از ما می‌خواهند منتهی ما نمی‌توانیم آن حق و حساب را بپردازیم بنده آمدم این مطلب را به جناب آقای زاهدی عرض کردم ایشان البته یادداشت فرمودند و حتی گفتند که من دستور می‌دهم که آنجا را سم‌پاشی بکنند به بنده فرمودند اگر رفتید آنجا نقصی هم در کار اعضای ما دیدید متشکر می‌شوم که در مراجعت‌تان تذکّر بدهید بعد از مدتی بنده رفتم آنجا پرسیدم که سم‌پاشی شد گفتند خیر دو صفحه تلگراف کردم خدمت‌شان که آقای مهندس زاهدی سم‌پاشی نشده است من هم ده روز دیگر بیشتر اینجا نیستم دستور بدهید که کارکنان شما به من مراجعه کنند تا من به آنها بگویم که کجا سم‌پاشی بشود حالا شش ماه از این قضیه می‌گذرد جواب تلگراف را اگر آقایان گرفتید بنده هم گرفتم آمدم به تهران چند مرتبه بهشان تذکر دادم هر دفعه هم که بهشان تذکر دادم چون ایشان مرد عمل هستند کتابچه یادداشت خودشان را بیرون آوردند و یادداشت کردند که دستور بدهند ولی متأسفانه بنده چندی قبل اینجا با آقای ناصر ذوالفقاری نشسته بودیم گله کردم که یک چنین کار خوبی را بنده از آقای مهندس زاهدی خواستم و ایشان انجام ندادند باز کتابچه یادداشت بیرون آمد یادداشت شد بنده که رد شدم می‌دانید ایشان چه گفته بودند؟

فرموده‌اند که این آقا دوتا ده در مازندران دارند شب و روز مرا یکی کرده‌اند که من آنها را سم‌پاشی کنم اولاً بنده خلاف شرعی گمان نمی‌کنم کرده باشم وجود وزارت کشاورزی وجود آقای مهندس زاهدی و امثال ایشان در آنجا برای این کار است که اگر آفتی آمد باید دفع بشود حالا اگر مال زارع است مال وکیل است مال مالک است هر کس باشد باید دفع بشود در ثانی آقای مهندس زاهدی من در مازندران ملکی ندارم مالک این دو تا ملک اعلیحضرت همایونی است رعایا آمدند به من شکایت کردند من هم این اقدام را کردم شما هم تقصیر ندارید برای اینکه نمی‌توانید تصور بفرمایید که یک کسی در یک قضیه‌ای ذی‌نفع نباشد و در آن کار عمل کند خوب این فکری است ولی مطمئن باشید که بنده اگر از گرسنگی بمیرم و تمام املاک مرا هم آفت از بین ببرد به شما هیچ متوسل نمی‌شوم که بیایید آفت را از بین ببرید در صورتی که این وظیفه شما است چون هزار گوشت شکار به یک افاده تازی نمی‌ارزد (مکرم- آقای مهندس زاهدی مرد شرافت‌مندی هستند) من در شرافت ایشان تردیدی ندارم در زمان اعلیحضرت فقید که در ایران تحولاتی پیدا شد در قسمت کشاورزی هم تحولات بزرگی شد در تمام استانها و شهرستان‌ها باغات نمونه بزرگی تأسیس شد برای اینکه به زارعین کمک بکنند برای اینکه بذر برای رعایا تهیه بکنند، برای اینکه نهال تهیه کنند و مدتی هم روی آن عمل می‌شد ولی حالا بایستی دید این مؤسسات کشاوری چرا باید وضعیت‌شان این طور باشد بنده سایر استان‌ها را اطلاع ندارم ولی در قسمت خوزستان یا اهواز با آن زمین‌های فراوانی که در اختیار دارند با آن آب زیادی که موجود است عوض اینکه کار کنند استفاده نمایند زمین‌ها را به زارعین اجاره می‌دهند آب بهشان می‌فروشند بعد از آنها بهره مالکانه می‌گیرند این کار را همه افراد عادی هم می‌توانند بکنند یک شیخ عرب تلمبه می‌گذارد کنار رود کارون و زارعت می‌کند خودش هم مباشرت می‌کند محصول را برمی‌دارد متأسفانه این اندازه هم وزارت کشاورزی عمل نمی‌کند اجازه می‌دهد حق مالکیت می‌گیرد بنده عرض کردم مخالفت با این لایحه ندارم عقیده‌ام این است که هر چه به وزارت کشاورزی کمک کنیم کم کرده‌ایم همان‌طوری که تا به حال هر لایحه مالی که در مجلس مطرح شده با حسن‌نیتی که آقایان نمایندگان داشتند و عقیده‌مند بودند که کشاورزی ایران بایستی ترویج بشود هر لایحه مالی که آمد اینجا گوشه‌ای از آن را گرفتند یا برای بانک

کشاورزی یا برای وزارت کشاورزی یک سهمی به آنها دادند برای اینکه عقیده داشتند باید کشاورزی ترویج بشود ولی متأسفانه در وزارت کشاورزی هیچ نوع کاری نمی‌شود جز حرف کاری نمی‌کنند، زارع بدبخت هم اگر از گرسنگی بمیرد وقتی هم که بهشان رجوع می‌کنیم و شکایت آنها را می‌گوییم می‌گویند دو تا ده دارد و شب و روز ما را یکی کرده پیشنهاد سکوتم را هم پس گرفتم و دیگر عرضی هم ندارم.

نایب‌رئیس- آقای معاون وزارت کشاورزی بفرمایید.

معاون وزارت کشاورزی (مهندس زاهدی)- بنده از اظهار لطف آقای بوشهری خیلی تشکر می‌کنم (احسنت) ولی آقایان یک قضیه‌ای را متوجه نیستند اگر آقای بوشهری توجه می‌کردند به دفع آفات ملاحظه می‌فرمودند که دفع آفات باید به موقع خودش انجام بشود الان اگر بنده عده‌ای را بفرستم آنجا تا سال آینده در ابتدای حمله آفت اقدامی نمی‌توان کرد الان هر کاری که بکنید بی‌فایده است (ارباب- حالا وقت بندرعباس است حالا وقت میناب است) و البته به طوری که آقایان استحضار دارند مالکین باید پول سم را بپردازند تا وزارت کشاورزی هم بتواند اقدام کند (بوشهری- حق و حساب ازشان می‌خواهند) حق و حساب را چه عرض کنم بنده فرمایشات آقای ارباب را راجع به کار دفع ملخ تأیید می‌کنم (احسنت) یعنی همیشه موقعی به ما اطلاع داده می‌شود که در عین آفت است آفت پیشرفت کرده آن وقت به ما اعتبار و پول کافی می‌رسد که اقدام کنیم به موقع وسایل واعتبارات نمی‌رسد که قبلاً گرد د- د- ت یا سایر مواد گرفته بشود که به موقع بشود دفع آفات کرد (حشمتی- وزیرتان گرفتاری‌های دیگری دارد که نمی‌تواند به این کار برسد) وزارت کشاورزی به علاقه و توجه آقایان محترم به امر کشاورزی وقوف کامل دارد و می‌داند چه وظیفه سنگینی را برعهده گرفته و مردم چه انتظاراتی از این دستگاه دارند و چگونه باید در اجرای منویات ملوکانه در پیشرفت و توسعه کشاورزی کشور تلاش و کوشش نماید در این موقع که لایحه اصلاح بودجه وزارت کشاورزی مطرح است اجازه می‌خواهم مطالبی به عرض رسانده توجه آقایان را به توضیحات زیر جلب نماید.

آقایان محترم استحضار دارند که امروز اقتصاد کشور ما بر مبنای تولید و فعالیت‌های کشاورزی قرار دارد و در درآمد عمومی مملکت درآمد کشاورزی بزرگ‌ترین رقم را تشکیل می‌دهد و در حدود ۸۰ درصد از جمعیت ایران از راه کشاورزی زندگی می‌نمایند بنابراین اصلاح و توسعه کشاورزی نه تنها کلید اصلاحات اقتصادی است بلکه در افزایش سطح زندگی و تأمین آسایش ۱۶ میلیون نفر از مردم مملکت اثر مستقیم و فوری دارد و به همین دلیل است که وزارت کشاورزی توجه نمایندگان محترم را به این امر حیاتی یعنی تأمین احتیاجات کشاورزی کشور جلب می‌نماید.

حداکثر بودجه وزارت کشاورزی در سال‌های اخیر سال جاری بوده که مبلغی در حدود ۲۷۰ میلیون ریال می‌باشد که تقریباً ۲۱۰ میلیون ریال آن صرف هزینه‌های پرسنلی و اداری شده و تنها شش میلیون تومان آن برای هزینه‌های فنی می‌ماند. چرا؟ برای اینکه از این ۲۷۰ میلیون ریال که عرض کردم قریب ۲۰ میلیون تومان خرج پرسنلی و حقوق اشخاصی است که در وزارت کشاورزی مشغول خدمت هستند. اگر می‌فرمایید که این آقایان مهندسین و دکترهای دام‌پزشک را مرخص کنند بفرمایید و با ۶ میلیون تومان بقیه هیچ کاری نمی‌شود کرد. (دکتر مشیرفاطمی- بیرون کنند؟)(شوشتری- بیرون نکنند آن طرف پول اضافه بخواهند)(حشمتی- بروند بیرون کار کنند) آقایان بهتر اطلاع دارند که در کار کشاورزی برعکس صنعت و یا رشته‌های دیگر هیچ وقت زارعین و کشاورزان و مؤسسات خصوصی قادر به پرداخت هزینه‌های علمی و آزمایشی نیستند و این وظیفه حتمی دولت‌ها است که هزینه این امر خطیر بررسی‌های علمی و کشاورزی را به عهده گرفته و نتایج آن را در دسترس کشاورزان مملکت بگذارند و باز عرض می‌کنم در کشاورزی نمی‌توان مثل بعضی رشته‌های دیگر نتیجه مطالعات و آزمایش‌های کشورهای دیگر را بدون تکرار و تجدید در خود مملکت به کار برد بذری را بدون آزمایش کاشت و یا سمی را بدون امتحان قبلی روی درخت یا نبات باشید.

حالا در مقابل این پول مختصر و مملکتی به این وسعت تصدیق خواهند فرمود وزارت کشاورزی نمی‌تواند هم به عملیات بررسی و آزمایشی بپردازد و هم آن را از راه ترویج در اختیار زارعین و کشاورزان بگذارد و با این پول مشکل است وضع فعلیل را حفظ کرد تا چه رسد به اصلاح یا توسعه در سال‌های اخیر علاوه بر بودجه اعتباراتی از محل اصل ۴ به وزارت کشاورزی داده شد که فعلاً چند ماه است آن اعتبارات قطع شده و وضعیت آن زیاد روشن نیست اگر به این منوال بگذرد نتیجه زحمات و مخارج گذشته که برای مملکت خیلی اهمیت و ارزش دارد از بین خواهد رفت و تنها با افزایش بودجه وزارت کشاورزی است که می‌توانیم مجهز شده و طرح‌های کشاورزی برنامه عمرانی دوم کشور را به صورت صحیح و آن طور که مورد انتظار است اجرا نماییم.

اعتبارات عمرانی و کمک‌های فنی و بودجه کافی برای وزارت کشاورزی مکمل یکدیگر بوده و با ترکیب صحیح آنها می‌توان این دستگاه را تکان داد. توضیحاً عرض می‌کنم که ضرر کمی به بودجه وزارت کشاورزی تنها معادل خود آن مبلغ نیست. بلکه این کسر بودجه موجب خواهد شد که از اعتبارات عمرانی و کمک‌های فنی نتوانیم حداکثر استفاده را بکنیم تا آنجا که اطلاع در دست است نسبت بودجه کشاورزی بعضی ممالک را به نسبت بودجه عمومی کل به عرض آقایان می‌رسانم.

امریکا از بودجه فدرال ۶/۳ درصد که با سایر بودجه‌ها بالغ بر ۷ درصد می‌گردد.

ترکیه متجاوز از ۳ درصد- پاکستان ۴ درصد- عراق ۱ر۴ درصد- ایران فقط ۷/۱ درصد.

و با کمال تأسف باید عرض کنم که با این۷/۱ درصد که جزء کوچکی از آن یعنی شش میلیون تومان صرف هزینه‌های فنی و عمرانی می‌شود علاوه بر اینکه وزارت کشاورزی نخواهد توانست هیچ‌گونه منشأ اثر و تحولی بشود بلکه از نتایج سال‌ها زحمت و میلیون‌ها خرج نیز استفاده نخواهد شد. اگر آقایان میل دارید اینجا بنده پیشنهاد می‌کنم و آقایان هم کمک بفرمایید وزارت کشاورزی به همان صورت اداره کل فلاحت سابق دربیاید والا برای کارکنان وزارت کشاورزی واقعاً مایه شرمندگی است ما چگونه می‌توانیم با دست‌خالی اقدام کنیم. (سعیدی- باید حقوق‌شان را اضافه بکنید) (حشمتی- سد کرج را ول کنید)(مصطفی ذوالفقاری- چه کار کرده‌اید؟ در خیابان‌ها می‌گردند) اینجا به عرض می‌رسانم که مهندسین کشاورزی و دکترهای دام‌پزشک که در خدمت وزارت کشاورزی هستند توانایی و شایستگی هر گونه خدمت را داشته و شائق خدمت به آب و خاک خود هستند منتها باید معاش آنها را تأمین و وسایل کار در اختیارشان گذاشت تا بتوانند مصدر خدمت و تحولی بشوند.

در خاتمه عرض می‌کنم که اصلاحات اقتصادی در کشور ما بستگی فوق‌العاده به کشاورزی داشته و تنها با توسعه کشاورزی است که می‌توان بر مشکلات اقتصادی فائق آمد و موجبات عمران و آبادی مملکت را فراهم نمود.

در هر حال بنده به عرض آقایان می‌رسانم همان طور که جناب آقای صدرزاده فرمودند باید برای دفع آفت یک فکری کرد، الان دو ماه است که اصلاح بودجه را خواسته‌ایم و چهل پنجاه روز بیشتر به آخر سال نمانده و این ۴ میلیون تومان برای دفع آفت و احتیاجات دیگر است که دو میلیون و دویست‌هزار تومانش خرج دفع ملخ شده و یک میلیون و هشت‌صد هزار تومان باقی‌مانده است و این یک میلیون و هشت‌صد هزار تومان برای کسر بودجه است که دیگر تقریباً اصل چهار به ما کمکی نمی‌کند الان گاوهای بنگاه دام‌پروری به اندازه کافی علوفه و آذوقه ندارند و این مبلغ برای مخارج تا آخر سال و اول سال آینده است لذا این یک میلیون و هشت‌صد هزار تومان را برای دفع آفات و برای سایر کارهای زراعتی برای دام‌پزشکی و برای دام‌پروری از حضورتان تقاضا کردیم.

نایب‌رئیس- پیشنهاد کفایت مذاکرات رسیده است. قرائت می‌شود.

(به شرح ذیل قرائت شد)

پیشنهاد می‌کنم مذاکرات کافی باشد.

مهدوی.

نایب‌رئیس- آقای مهدوی بفرمایید.

مهدوی- بنده تصور می‌کنم که در اطراف این موضوع به اندازه کافی صحبت شده است و کسی هم با اصل عمل که مبارزه با آفت بشود مخالفتی ندارد (صحیح است) یک موضوعی را که بنده خودم می‌خواستم به عرض آقایان برسانم این است که اغلب در جاهایی که صرفه‌جویی می‌شود بد نیست ولی در این مورد بخصوص که ۴ میلیون تومان وزارت کشاورزی اعتبار برای دفع آفات ملخ خواسته است صرفه‌جویی موردی ندارد و در یک مورد به خصوص که بنده اطلاع دارم می‌خواهم عرض کنم سال گذشته یک منطقه زیادی در سبزوار تخم ملخ ریخته شد و بایستی در آنجا مبارزه می‌شد چندین ماه از مشهد تا تهران مکاتبه شد با وزارت کشاورزی به این عنوان که ما بودجه کافی نداریم که سم در اختیار محل بگذاریم اقدامی برای دفع ملخ نکرد تا بالاخره بعد از مکاتبات زیاد وزارت کشاورزی جواب داد به اداره کشاورزی مشهد که سبوس خود اهل محل تهیه کنند تا ما سم در اختیار کشاورزی مشهد بگذاریم در همان موقع انبار کشاورزی مشهد یک مقدار زیادی سبوس داشت و برای گاوهای زراعتی ذخیره کرده بود بنده نمی‌خواهم تنقید کنم از وزارت کشاورزی البته جنابعالی هم که تشریف دارید خیلی دقت هم می‌فرمایید اما همین بودجه کم را سعی بفرمایید که در موقع به مصرف برسد راجع به سبزوار عرض کنم استدعا می‌کنم یادداشت بفرمایید برای سال آینده یک تجهیزات کافی بشود که در این قسمت در سال بعد درست مبارزه نشود خطر بزرگی سبزوار را تهدید می‌کند.

نایب‌رئیس- آقای خلعتبری بفرمایید.

خلعتبری- بنده یک روزی رفتم به مجلس سنا برای طرح لایحه دادگستری دیدم ۱۴ نفر در این قسمت صحبت کردند و همه آقایان هم گوش کردند و مطالبی گفته شد هر کس مطلبی داشت بیان کرد همه آزادی بیان داشتند این مسئله دفع آفات خیلی مهم است و مورد ابتلای تمام شهرستان‌ها است هر تذکّری که داده شود لازم است و خیلی مهم است تذکّرات جناب آقای ارباب تذکر جناب آقای مهدوی بنابراین چون این یک مسئله‌ای است که خیلی اهمیت دارد اگر اجازه

بفرمایید ۵۰۴ دقیقه دو سه نفر دیگر هم صحبت بفرمایند خیلی خوب است چون اگر این لایحه گذشت دیگر حق نداریم صحبت کنیم بنابراین در این قضیه از لحاظ اهمیت موافقت بفرمایید یکی دو نفر دیگر صحبت کنند من‌جمله خود بنده چون در مازندران محصول مردم دارد از بین می‌رود اجازه بفرمایید اقلاً ارائه طریق بشود که ایجاد ثمره بکند بنابراین خواستم تقاضا کنم که آقایان به کفایت مذاکرات رأی ندهند تا دیگران هم صحبت کنند.

نایب‌رئیس- رأی می‌گیریم به کفایت مذاکرات (معاون وزارت کشاورزی- بنده یک کلمه عرضی دارم) بفرمایید.

معاون وزارت کشاورزی- عرض کنم که سوءتفاهمی برای جناب آقای مهدوی تولید شده بود که باید به عرض‌شان برسد ما در ایران سه نوع ملخ داریم، ملخ مراکشی، ملخ دریایی، ملخ ایتالیایی، این اعتباری که در بودجه گذارده شده جهت مبارزه با ملخ دریایی است که در بودجه کل کشور مربوط به ملخ دریایی منظور شده است، پول ملخ دریایی را نمی‌شود برای مبارزه با ملخ مراکشی در خراسان ما استفاده بکنیم این تقاضا را کردیم که این اعتبار درباره سایر دفع آفات هم مورد استفاده قرار بگیرد.

چند نفر از نمایندگان- ملخ ملخ است چه فرق دارد؟

نایب‌رئیس- رای گرفته می‌شود به کفایت مذاکرات، آقایانی که موافقند قیام بفرمایند (اکثر قیام نمودند) تصویب شد دو فقره پیشنهاد رسیده است که قرائت می‌شود.

(به شرح زیر قرائت شد)

پیشنهاد می‌نماید که بعد از جمله با رعایت کامل مقررات جمله در سال جاری و سال ۳۵ افزوده شود.

صدرزاده‏

نایب‌رئیس- آقای صدرزاده بفرمایید.

صدرزاده- در ضمن بیانی که قبلاً عرض کردم این نکته را تذکر دادم که الان تا پایان سال دو ماه بیشتر نمانده است و عملیات دفع آفات هم بیشتر در ماه فروردین و ماه‌های بعد انجام می‌شود اگر در این قانون پیش‌بینی نشود که از آن اعتبار بتوانند در ماه فروردین هم استفاده کنند نتیجه این خواهد شد که این اعتبار آخر سال جزو صرفه‌جویی خواهد رفت و برای استفاده از این اعتبار وزارت کشاورزی محتاج به تجدید و تقدیم لایحه‌ای خواهد بود. بنابراین برای اینکه بتوانیم آن نتیجه‌ای که از دفع آفت منظور داریم بگیریم بنده پیشنهاد کردم در ضمن همین قانون این نکته را قید کنیم که از همین محل اگر احتیاج پیدا کردند مجاز باشند در سال آینده هم استفاده کنند و محتاج به تجدید قانون دیگری نباشند.

نایب‌رئیس- آقای بختیار بفرمایید.

سلطان‌مراد بختیار- آقای معاون وزارت کشاورزی تشریف آوردند پشت تریبون و فرمودند که ما سه نوع ملخ داریم بنده خواستم عرض کنم که ملخ سه نوع نیست بلکه ۴ نوع است و آن نوع ملخی که بیشتر از همه مزاحم است خود مأمورین وزارت کشاورزی هستند برای اینکه هیچ اقدامی از طرف آنها نمی‌شود اگر هم کاری شده است خود مردم کرده‌اند چون وزارت کشاورزی کاری نمی‌کند ممکن است آقای معاون وزارت کشاورزی تشریف بیاورند اینجا بفرمایند که تاکنون خود وزارت کشاورزی چه عملی کرده؟ اگر هم کاری شده از بودجه خود مردم بوده است و همان‌طوری که فرمودند از ۲۷ میلیون تومان بودجه‌ای که وزارت کشاورزی دارد ۲۰ میلیون را آقایان می‌گیرند صرف حقوق و پرسنل می‌کنند به اندازه ۲۰ میلیون هم مزاحم مردم هستند برای اینکه وسیله ندارند و چون وسیله ندارند می‌روند در دهات عوض اینکه عملیات کشاورزی و دفع آفات را به مردم یاد بدهند مزاحم‌شان می‌شوند خود جنابعالی هم اطلاع دارید موضوع دفع آفات و مبارزه‌ای که با امراض حیوانی باید بشود اینها عملیاتی است که باید وزارت کشاورزی بکند ولی با ۶ میلیون تومان نه قادر است این کار را بکند و نه به صرفه مملکت است چون ۲۷ میلیون تومان بودجه دارد که بیست میلیون تومان آن صرف مخارج حقوق و پرسنل می‌شود و بنده نمی‌دانم وزارت کشاورزی اصلاً کجا هست با اینکه بنده از یک حوزه‌ای وکیل هستم که بیشتر مردمش کشاورز هستند و اگر بخواهم به مردم آنجا غیر از اینکه زحمتی به آقایان رؤسا داده باشم و مزاحمتی شده باشد کاری پیش نمی‌رود از این جهت بنده پیشنهاد می‌کنم که علی‌الاصول این موضوع بماند و این پول را اضافه نکنید برای اینکه یک خرجی است روی خرج دولت و مسلماً نتیجه عاید کشاورزان مملکت نخواهد شد.

نایب‌رئیس- آقای مسعودی بفرمایید.

مخبر کمیسیون بودجه (مسعودی)- چون بنده مخبر کمیسیون بودجه را دارم (حشمتی- و ناچار هستید) می‌خواهم عرض کنم وقتی که بودجه کشاورزی مطرح بود یکی از شیفرهایش این بود، بررسی‌های علمی و مخارج لابراتوار در سال ۱۰ هزار تومان بنده هر چه کردم که با ده هزار تومان چه می‌شود کرد، به آقای وزیر کشاورزی گفتم اگر بخواهید در مملکت ما یک بررسی‌های علمی از نظر خاک و هوا بشود حداقل صد میلیون تومان پول لازم دارد و من که مخبر کمیسیون هستم خجالت می‌کشم از این رقم دفاع کنم زیرا این بودجه ۱۰ هزار تومانی که شما گذاشته‌اید اصلاً موضوعی ندارد برای بررسی‌ها دردنیای امروز جناب آقای بختیار برای تربیت تکنیسین مقدار زیادی پول خرج می‌کنند در صورتی که ما در مملکت‌مان مطلقاً تکنیسین فلاحت نداریم اما این تقصیر آقای وزیر کشاورزی یا فرض کنید معاونش نیست در وزارت کشاورزی ما واقعاً یک افراد تحصیل‌کرده و مطلعی وجود دارد ولی پولی نیست که عملی انجام دهند و همان‌طور که عرض کردم بررسی کند باید خاک مملکت را بشناسند هوای مملکت را بشناسند که در این مملکت چه گیاهی کاشته بشود، پول نیست شما چرا ایراد می‌خواهید بگیرید به یک وزارتخانه‌ای که ۲۰ میلیون تومان از ۲۷ میلیون بودجه‌اش صرف حقوق می‌شود بنده می‌خواهم عرض کنم خوشبختانه کارهایی که در برنامه هفت‌ساله پیش‌بینی شده است و مطالعاتی که بنده از نظر تکنیک در آلمان کردم در ظرف یک ماه مسافرتم کردم و صنایع سنگین و طرز فلاحت را کامل دیدم در روسیه شوروی هم دیدم اگر کار اساسی بخواهید در مملکت ما شروع بشود همین کار سازمان برنامه است و باور بفرمایید تا ندیده بودم نمی‌توانستم قبول کنم دیدم یک برنامه‌ای از طرف وزارت کشاورزی طبق همین اعتبارات سازمان برنامه که یک برنامه عمومی است تهیه شده و انتظار ما در آینده باید روی این برنامه باشد و امیدوارم این برنامه وزارت کشاورزی دیگر خوب عمل کند درگذشته نه کاری می‌توانست بکند با این بودجه و نه باید توقع داشت در اینجا واقعاً مهندسین شریف چه در قسمت آبیاری وچه در خود وزارت کشاورزی هستند و می‌خواستم به آقای سلطان‌مراد بختیار عرض کنم که فرمودند غیر از سه نوع ملخ نوع دیگر ملخ اعضای وزارت کشاورزی هستند که مزاحم می‌شوند این‌طور نیست اگر کسی واقعاً رسیدگی کند توجه می‌کند که اعضای وزارت کشاورزی یک عده‌شان مردمان بسیار شریف و تحصیل کرده و مطلع هستند ولی بدون وسیله یا نبودن وسیله هم نمی‌شود کار کرد.

نایب‌رئیس- رأی می‌گیریم بپیشهاد آقای صدرزاده آقایانی که موافقند قیام بفرمایند (عده کمی قیام نمودند) تصویب نشد.

نایب‌رئیس- چون چند فقره پیشنهاد دیگر هم هست پیشنهاد سکوت هم شده بنابراین بقیه این لایحه می‌ماند برای جلسه آینده.

۷- اخذ رأی و تصویب یک فوریت لایحه اجازه اخذ عوارض از بنزین جهت مستمندان

نایب‌رئیس- جناب آقای وزیر کشور و همچنین عده‌ای از آقایان نمایندگان تقاضا کرده‌اند که لایحه عوارض بنزین برای مستمندان با یک فوریت مطرح شود (چند نفر از نمایندگان- مخالفی نیست) بنابراین رأی می‌گیریم آقایانی که موافقند قیام بفرمایند (اکثر قیام نمودند) تصویب شد ۸- تعیین موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه‏

نایب‌رئیس- با اجازه آقایان جلسه را ختم می‌کنم جلسه آینده ساعت ۹ صبح روز سه‌شنبه دستور همین لایحه عوارض بنزین و بقیه لایحه اعتبار وزارت کشاورزی و سایر لوایح که در دستور بود.

(مجلس چهل دقیقه بعدازظهر ختم شد)

نایب‌رئیس مجلس شورای ملی- اردلان‏