پیام اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر به مناسبت برگزاری نشستهای گفتمان و سخنرانی درباره شاهنامه فردوسی و فرهنگ ایران ۷ آبان ۱۳۴۸
برنامه عمرانی چهارم | اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران | روزشمار انقلاب شاه و مردم |
۷ آبان ۱۳۴۸
پیام شاهنشاه بهمناسبت تشکیل جلسات بحث و سخنرانی درباره شاهنامه فردوسی و فرهنگ ایران
تشکیل جلسات سخنرانی و بحث درباره شاهنامه فردوسی و تأثیر آن در فرهنگ ایران که از طرف وزارت فرهنگ و هنر با شرکت گروهی از دانشمندان کشور ترتیب یافتهاست، مایه خوشوقتی ما است.
مقام شاهنامه فردوسی در تاریخ ایران، به مراتب بالاتر از مقام یک اثر ادبی بزرگ ملی است، زیرا این اثری است که اصولاً یکی از ارکان ملیت ایرانی به شمار میرود و اگر نفوذ عمیق آن در تقویت روحی و برانگیختن غرور ایرانیان نبود، به احتمال قوی بسیاری از صفحات تاریخ پرحادثه و شگفتانگیز ما در طول هزار سال گذشته به آن صورت که اکنون شاهد آنیم، نوشته نمیشد. مسلماً مبالغه نیست اگر گفتهشود که در تاریخ ملل جهان کمتر اثر ادبی میتوان یافت که به اندازه شاهنامه فردوسی در شخصیت ملی یک کشور و در جریان حوادث تاریخ آن اثر بخشیده باشد.
شاهنامه فردوسی در عصری به وجود آمد که ملیت ایرانی دستخوش فتور شدهبود و تاریخ پرشکوه و افتخارآمیز گذشته این سرزمین تدریجاً فراموش میشد.
پیدایش این اثر جاودانی، مردم این مرزوبوم را متوجه عظمت تاریخ چند هزار ساله خویش ساخت و آن غرور ملی را که ایران آن عصر بدان احتیاج داشت، در دلها برانگیخت و دوشادوش آن، زبان پارسی را به صورتی چنان استوار پایهگذاری کرد که پس از گذشت هزار سال هنوز اندک تغییری در زبان فردوسی پدید نیامدهاست و این خصیصهای است که در هیچ کشور دیگر جهان نظیر ندارد. مسلماً فردوسی خود با احساس این واقعیت حق داشت بگوید:
پی افکندم از نظم کاخی بلند که از باد و باران نیابد گزند
باید این نکته را نیز ناگفته نگذاشت که شاهنامه فردوسی برای ایرانیان همواره یک مکتب آموزش عالیترین صفات و خصایل انسانی بودهاست. در سراسر شاهنامه روح قهرمانی آمیخته با جوانمردی و مردانگی موج میزند، و قهرمانان این حماسه در عین حال که مظهر دلاوری و میهنپرستی هستند، مظهر مجسم آن روح جوانمردی نیز به شمار میآیند که بعدها نمونهای از آن را در حدی نه بدین شکوه و کمال، در سنت شوالیههای قرون وسطای اروپا میتوان دید. در سراسر فصول قهرمانی شاهنامه فردوسی، اثری از زبونی و دروغ و ریاکاری و تسلیم نمیتوان یافت و این سرمشقی است که باید از راه آموزشگاهها، از راه کتاب و رادیو و تلویزیون و سایر وسایل آموزشی، در برابر کلیه افراد ایرانی به خصوص نسل جوان این کشور قرارگیرد.
اصالت فوقالعاده این حماسه عظیم ملی باعث شد که در هزار سال اخیر آثار ادبی فراوانی به پیروی از شاهنامه فردوسی به وجود آید که طبعاً ارزش هیچ کدام به پای حماسه فردوسی نمیرسد. همچنین توجه به اهمیت خاص شاهنامه آن را از همان زمان فردوسی، مورد توجه سایر ملل جهان قرار داد و در نتیجه این اثر تقریباً به تمام زبانهای مهم دنیا ترجمه شد. میدانیم که ترجمه گرجی شاهنامه بلافاصله پس از مرگ فردوسی انجام گرفت و در قرون بعد این اثر به عربی و سپس به ترکی ترجمه شد و در طول دو قرن اخیر ترجمههای پر ارزشی از آن به زبانهای فرانسه، انگلیسی، آلمانی، ایتالیایی، روسی، لهستانی و زبانهای متعدد دیگر انجام گرفت و آثار ادبی منثور و منظوم و آثار دراماتیک فراوانی بر اساس قسمتهای مختلف این حماسه به وجود آمد. هماکنون نیز کمتر سالی است که ترجمههای تازهای از فصول گوناگون شاهنامه در زبانهای مختلف منتشر نشود و تحقیقات و تتبعات جدیدی درباره آن صورت نگیرد.
در سال ۱۳۱۳ با برگزاری جشنهای هزاره فردوسی در ایران و در سراسر جهان، تجلیلی شایسته از این حماسه پرشکوه ملی ما و از سراینده عالیقدر آن که زندگی او خود داستان شگفتانگیز قهرمانانهای است، به عمل آمد و به این مناسبت کتابها و مقالات بسیاری درباره این اثر انتشاریافت. با این همه هنوز درباره کتابی به عظمت شاهنامه، ناگفتهها بسیار هست که امیدواریم در جلسات کنونی سخنرانی و بحث که درمورد این اثر آغاز میشود، شمهای از آنها مطرح گردد و مورد بررسی و تحلیل قرارگیرد.
در این فرصت بار دیگر به روان آفریننده بزرگترین حماسه ملی پارسی و یکی از بزرگترین شاهکارهای ادب جهان درود میفرستیم و امیدواریم روح قهرمانی و مردانگی و حس میهنپرستی آمیخته با بشردوستی و جوانمردی که از سطربهسطر این حماسه جاودانی زبان پارسی میتراود، الهامبخش افراد نسل امروز ایران و نسلهای آینده این سرزمین باشد.