ویران سازی کشور با قتل و بمبگزاری از سوی مجاهدین چریک فدایی تودهایها جبهه ملی و اسلامیستها سال ۲۵۳۶ شاهنشاهی
۹ فروردین ماه ۲۵۳۶ روزنامه « زود دویچه سایتونگ » چاپ آلمان غربی در شماره پیشین خود مینویسد: اداره فدرال نگهبانی از قانون اساسی آلمان در گزارش سالانه خود فعالیت خرابکارانه گروههای بی شمار خارجی را در آلمان ثابت کرد و بدین باور است که آنها از خاک آلمان فدرال برای دستیابی به هدف خود بهرهبرداری میکنند. این گروهها میان خود دست به مبارزه برای رسیدن به قدرت میزنند، در ظاهر از همه نیروهای خرابکار برای سرنگون کردن رژیم کشورهای خود دعوت میکنند. اکنون دیگر شکیبایی آلمان فدرال به عنوان یک کشور میزبان درباره گروههای دانشجویی ایرانی لبریز شده است. شهر مورد علاقه این دانشجویان شهر بن است. آنان هم اکنون به دنبال پروپاگاند هستند و بهانه آنها در این مورد مبادله اطلاعات میان ایران و آلمان است. آنان ادعا کردهاند، دولت آلمان حقوق بشر را زیر پا گذاشته است که این ادعا اساس پا بر جایی ندارد. بنا به آگاهیهای رسیده به دولت آلمان، اداره فدرال نگاهبان قانون اساسی تنها در چارچوب مبادله تجربه در مورد فعالیتهای تروریستی گروههای خرابکار اطلاعاتی به دولت ایران میدهد. اکنون از پنجاه هزار دانشجوی ایرانی در خارج ده هزار تن در آلمان فدرال زندگی میکنند، ولی شمار هموندان کنفدراسیون دانشجویان ایرانی که از دستورهای کمونیستها پیروی میکنند در بیرون از آن کشور بیش از ده هزار تن نیست و در میان آنان نیز تنها ۵۰۰ تن فعالیت دارند که همزمان با فعالیتهای سیاسی در مدارس عالی نیز نامنویسی کردهاند. [۱] این دانشجویان یک اقلیت تندرو و رهبری شده از کشورهای اروپای شرقی هستند که به نام دانشجویان ایرانی عمل خود را دیکته میکنند و با موفقیت نظر گروههای چپگرای آلمان را به عنوان حامی خود جلب کردهاند. آنها در این مورد هم چنان روی احساس گذشت و چشمپوشی آلمان فدرال حساب میکنند ولی درست همین گذشت و چشمپوشیها ناگزیر میسازد که از آن سوءاستفاده نشود. دولت آلمان فدرال باید میان انتقاد درست و دستهبندیهای نادرست تفاوت قائل شود در خاک کشور ما نباید جایی برای دسته بندیهای نادرست وجود داشته باشد.
۲۰ فروردین ماه ۲۵۳۶ محاکمه تروریستهای سازمان انقلابی حزب توده عباس ملکزاده میلانی و همدستانش جاده بازکنهای جمهوری اسلامی آغاز شد. در بامداد روز ۲۱ فروردین ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی درباره متهمین و پیشینه آنان گفته شد که شماری از این تروریستها برای درس خواندن به خارج از کشور رفته و در آنجا به هموندی کنفدراسیون دانشجویان منحرف ایرانی درآمده و از راه کنفدراسیون به یک گروه کمونیستی به نام « سازمان به اصطلاح انقلابی حزب توده » درآمدهاند. این گروه کمونیستی که مارکسیستهای تندرو هستند پس از بروز ناسازگاریهای هم مسلکی در دنیای کمونیزم از تزهای مارکسیستی چینی هواداری نموده و هموندان خود را برای دیدن دورههای تروریستی به چین و کوبا فرستادند. شماری از هموندان این گروه پیشتر در سال ۲۵۲۷ شاهنشاهی [ ۱۳۴۷ تازی خورشیدی] به ایران آمدند و یک گروهی مخفی تروریستی بنیاد نهادند.[۲] این تروریستها پنهانی اسلحه و دیگر ابزار جنگی فراهم آوردند و در سال ۲۵۲۹ [ ۱۳۴۹ تازی خورشیدی ] دوبار به یورش مسلحانه تروریستی دست زدند. یکی دستبرد مسلحانه به بانک ایران و انگلیس و دزدیدن یک سد هزار دلار و دومی یورش مسلحانه به سفیر ایالات متحده امریکا در دربار شاهنشاهی برای ربودن وی که نافرجام ماند. زمانی چند پس از توطئه گروگان گیری سفیر امریکا بیشتر این گروه تروریستی به ویژه تروریستیهایی که دست اندرکار ربودن سفیر امریکا بودند، شناسایی و دستگیر شدند و زیر پیگرد قانونی قرارگرفتند. تروریستیهایی که در دادگاه عادی شماره ۵ اداره دادرسی نیروهای مسلح شاهنشاهی محاکمه میشوند واماندههای همان گروه و از شاخههای وابسته به « سازمان به اصطلاح انقلابی حزب توده » میباشند. روز ۲۳ فروردین ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی ساعت ۱۱ و ۵۵ دقیقه بامداد، دادرسی ۱۱ تن متهمین علیه امنیت کشور که چهار روز در دادگاه علنی شماره ۵ اداره دادرسی نیروهای مسلح شاهنشاهی به ریاست سرکار سرهنگ ابوالقاسم زینتی به پایان رسید و دادرسان به رایزنی نشستند. این تروریستهای آموزش دیده که شاهنشاه ایران را دیکتار خونخوار مینامیدند در روز ۴ آبان ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی در فرخنده زادروز شاهنشاه آریامهر از زندان آزاد شدند و به ریش ملت ایران، دادگستری و دولت خندیدند. با روی کار آمدن جیمی کارتر پرزیدنت امریکا و برنامه حقوق بشرش برای خاورمیانه، و همدستی سازمان عفو بینالملل و کمیته حقوق بشر بین الملل تروریست های ایران از زندان آزاد شدند. باید پرسید حقوق بشری ملت ایران چه شد و کجا رفت؟
حمله مسلحانه سازمان تروریستی مجاهدین خلق به بانک صادرات تبریز
۲۷ فروردین ماه ۲۵۳۶ ساعت ۲ پس از نیمروز سه تن از تروریستهای سازمان مجاهدین خلق احمد علی جباری و مرتضی واعظی دهنوی و فاطمه جعفریان با اسلحه وارد بانک صادرات شعبه درب سرخاب تبریز شدند و داود خسرو شاهی رییس بانک را که تنها سرگرم کار بود تهدید کردند که پولهای موجود در بانک را به آنان بدهد. داود خسرو شاهی نپذیرفت و با به راه انداختن سر و سدا کوشش کرد از مردم کمک بخواهد. در این هنگام تروریستها با شلیک گلوله رییس بانک زنده یاد داود خسرو شاهی را کشتند و پا به فرار گذاشتند. در همین زمان مامورین منطقه را محاصره کردند. مرتضی واعظی دهنوی و فاطمه جعفریان توانستند پیش از دورادور بستن منطقه (محاصره) از آنجا بگریزند ولی احمد علی جباری به مامورین شلیک کرد. مامورین پی در پی از تروریست خواستند که اسلحه اش را به کناری بگذارد و تسلیم شود ولی او پیوسته به مامورین تیراندازی میکرد تا اینکه سرانجام گلوله خورد و معدوم شد. در بازرسی بدنی از احمد علی جباری یک قبضه سلاح کمری، ده تیر فشنگ، یک کلاه گیس زنانه و یک کیف که در آن ابزار گریم چهره، شناسنامه و گواهینامه رانندگی جعلی و لباس زنانه به دست آمد. در این رویداد افزون بر کشته شدن رییس بانک، یکی از مامورین نیز گلوله خورد و زخمی شد و به بیمارستان برده شد. احمد علی جباری از تروریستهای مسلح و متواری سازمان تروریستی مجاهدین خلق همان مارکسیستهای اسلامی بود. وی از عناصری بود که به سبب قتلی که کرده بود، خود را پنهان کرده بود و هر از گاهی بنا به مقتضیات فعالیتهای گروهی با اتومبیل پیکان مسافرکشی مینمود. احمد علی جباری در تاریخ ۷ بهمن ماه ۲۵۳۵ شاهنشاهی هنگامی که با یکی از مسافرین تاکسی به نام مهدی اسماعیلیان بر سر کرایه دعوایش بالا گرفت و او را با سلاح کمری کشت و جسدش را در خبابان ابوسعید از تاکسی به بیرون پرتاب کرد و متواری شد.
تیراندازی دو تروریست سازمان مجاهدین به پلیس در تبریز
۳۱ فروردین ماه ۲۵۳۶ دو تن از تروریستهای سازمان مجاهدین به نامهای مرتضی واعظی دهنوی و فاطمه جعفریان در تبریز در برخورد مسلحانه با مامورین کشته شدند. از مخفی گاه آنها شمار زیادی اسلحه و مهمات به دست آمد. این دو تروریست از هموندان سازمان تروریستی مجاهدین خلق در اسپهان به هموندی این گروه تروریستی درآمدند. سپس برای پنهان شدن و انجام دیگر عملیات تروریستی به تبریز رفتند. تروریستهای سازمان مجاهدین مسلحانه به یکی از شعبههای بانک صادرات ایران در تبریز یورش بردند و رییس شعبه را کشتند و متواری شدند. به دنبال تعقیب تروریستها در روز ۳۱ فروردین ماه مخفی گاه تروریستهای سازمان مجاهدین در تبریز شناسایی شد. برابر ساعت یازده روز چهارشنبه ۳۱ فروردین ماه از این مخفی گاه مرتضی واعظی دهنوی بیرون آمد و با تیراندازی به سوی مامورین پا به فرار گذاشت و پیوسته هنگام فرارد به مامورین تیراندازی میکرد و سرانجام با شلیک گلولههای مامورین کشته شد. ساعت ۱۸ و سی دقیقه همین روز مامورین گِرد مخفی گاه دیگر سازمان مجاهدین را گرفتند، فاطمه جعفریان که تا بن دندان مسلح بود از آنجا بیرون آمد و به سوی مامورین نارنجک پرتاب کرد و تیراندازی کرد که خوشبختانه با گلولههای مامورین او نیز کشته شد. در بازرسی بدنی از فاطمه جعفریان و مرتضی واعظی دهنوی دو تروریست معدوم شده ۳ قبضه سلاح کمری، یک قبضه تفنگ لوله کوتاه گلوله زنی، ۱۶ عدد نارنجک جنگی، ۴۲ تیر فشنگ و انبوهی مواد منفجره و وسایل ساختن بمب و مدارک و چاپ شدههای گروهی با شماری شناسنامه و مدارک شناسایی جعلی کشف و ضبط شد.
آتش زدن استادیوم محمد رضا شاه از سوی تروریستهای کنفدراسیون دانشجویی
۹ اردیبهشت ماه ۲۵۳۶ استادیوم سرپوشیده محمدرضاشاه در خیابان ورزش تهران به آتش کشیده شد و آتش این استادیوم بزرگ را به کلی در هم کوبید. آتش بزرگ از بخش جنوبی استادیوم آغاز شد و در کمتر از پانزده دقیقه بخشهای دیگر استادیوم در آتش فرورفت. با گسترش آتش درون استادیوم، شعلههای سرکش از چهار سوی ساختمان از پنجرهها بیرون زد و ستونهای دود آسمان مرکزی تهران را پوشاند و رفت و آمد در خیابانهای پیرامون استادیوم بازایستاد. آتش نشانان پس از هفت ساعت و نیم ساعت تلاش سرانجام توانستند آتش را خاموش کنند.
تیراندازی و کشتن پلیس در خیابان شاه از سوی سازمان مجاهدین خلق
۲۲ اردیبهشت ماه ۲۵۳۶ نیمروز منصور سلطانزاده و محمدعلی سورهای دو تروریست سازمان مجاهدین خلق در خیابان شاه تهران، جنب خیابان شیخ هادی، از پاسبان پست آدرس محلی را جویا و هنگامی که پاسبان سرگرم راهنمایی آنان شد، یکی از تروریستها از پشت سر به سوی پاسبان تیراندازی و وی را نقش بر زمین ساخت. سپس دو تروریست وارد ساختمانی شدند که بسیاری شرکتها و مؤسسههای گوناگون در آن دفتر داشتند. با سدای تیر، دیگر ماموران انتظامی که در نزدیکی خیابان شیخ هادی بودند، خود را به خیابان شیخ هادی رساندند و پس از رسیدن نیروهای کمکی، مامورین دور ساختمان را گرفتند (محاصره). آنگاه مأمورین با بلندگو همه کسانی را که در اشکوبهای ساختمان بودند، به بیرون آمدن از ساختمان خواندند و از ساختمان دور ساختند و به تروریستها هشدار دادند که اسلحههای خود را بر زمین بگذارند و خود را تسلیم کنند. یکی از تروریستها درون آسانسور پناه گرفت و به مأمورین تیراندازی کرد و تروریست دیگر از درون یکی از اتاقها به تیراندازی به سوی مأمورین پرداخت، سرانجام پس از نزدیک به یک ساعت تیراندازی میان پلیس و تروریستها، به دو تروریست مجاهد منصور سلطانزاده و محمدعلی سورهای گلوله خورد، یکی از آنها بی درنگ کشته و دیگری در راه بیمارستان مُرد. تروریستهای سازمان مجاهدین خلق دو تن از مأمورین پلیس را با گلولهای که به پایشان شلیک کردند زخمی نمودند. از تروریستها که از گروه مارکسیست اسلامی بودهاند، دو قبضه سلاح کمری و شماری سند و مدرک به دست آمد. تروریستها هر یک دو خشاب فشنگ به همراه داشتند، و همه فشنگها را به سوی مأمورین و ساکنین ساختمان که سرگرم بیرون رفتن از ساختمان بودند، شلیک نمودند. پس از بررسی مدارک همراه تروریستها و شناساییهای تروریستها، آشکار شد که منصور سلطانزاده و محمدعلی سورهای از تروریستهای آموزش دیده سازمان مجاهدین خلق هستند و پیشینه آنها نشان داد هر دو تن پیشتر به جرمهای ضد امنیتی محکوم و زندانی شده بودند. شوربختانه این تروریستها پس از پایان محکومیتشان از زندان آزاد شدند و دوباره به ویرانی کشور پرداختند. هدف تروریستها از این تیراندازیها در مرکز شهر بوجود آوردن ترس و برهم زدن نظم اجتماعی میباشد. [۳]
۸ تیر ماه ۲۵۳۶ بازسازی استادیوم ورزشی محمدرضا شاه پهلوی که در روز ۹ اردیبهشت ماه گذشته از سوی مجاهدین خلق به آتش کشیده شده بود، از سوی کارشناسان آغاز شد. قرار است سالن سرپوشیده محمدرضا پهلوی تا آذر ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی آماه بهره برداری شود.
۹ تیر ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی کاظم غبرایی یکی از تروریستهای سازمان تروریستی چریکهای فدایی خلق در جادههای پیرامون مشهد از سوی مردم شناسایی شد و از سوی مردم تعقیب گردید.[۴] ساعت ۱۰ بامداد کارگر جوانی با موتورسیکلت در جاده خلج پیرامون مشهد به سوی منزلش میراند که متوجه رفتار غیرعادی راننده یک وانت بار شد و به تعقیب وی پرداخت. کاظم غبرایی دریافت که جوان موتورسیکلت سواری دنبال وی را گرفته است، به سرعت خود افزود و در یکی از کورههای جاده بازایستاد و کاغذهایی را سوزاند. در همین هنگام موتور سوار سر رسید و کاظم غبرایی تروریست تا بُن دندان مسلح به وی تیراندازی کرد. با سدای تیراندازی مردم به همکاری با کارگر جوان آمند و همگی دور تروریست کاظم غبرایی را گرفتند و دایره را تنگ تر کردند. تروریست همه گلولههای خود را به مردم شلیک کرد اما نتوانست راهی برای خود باز کند آنگاه نارنجکی به سوی مردم پرتاب کرد که خوشبختانه نارنجک نترکید. کاظم غبرایی که خود را گرفتار دید خود را به وانتش رساند و قرصهای سیانورش را در دهانش گذاشت و فروداد و به زمین افتاد و مرد. کارگر جوان و مردم کاظم غبرایی را به بیمارستان رساندند اما او در همان لحظه فرودادن قرص سیانور مرده بود. در بازرسی بدنی از کاظم غبرایی و بار وانت او، یک قبضه اسلحه کمری، ۱۷ تیر فشنگ، ۳ نارنجک جنگی، یک بسنه مواد منفجره، دو ظرف پر از مواد سمی، یک ساک پر از مدرک و سندهای جعلی و دروغین و نشریههای سازمان تروریستی چریکهای فدایی و دو شناسنامه و کارت شناسایی جعلی به دست آمد. با بررسی پیشینه کاظم غبرایی روشن شد که وی اهل گیلان است و یک بار در سال ۲۵۳۰ شاهنشاهی [۱۳۵۰ خورشیدی] به جرم فعالیتهای تروریستی و ضد امنیت کشور به یک سال زندان تادیبی محکوم شده بود. وی پس از آزادی از زندان بار دیگر ارتباط پنهانی خود را با سازمان تروریستی چریکهای فدایی برقرار کرد و از سال ۲۵۳۳ شاهنشاهی [۱۳۵۳ خورشیدی] به تروریستهای مخفی سازمان پیوست و در این درازا به آماده سازی ترورهای سازمان چریکهای فدایی و همکاری با دیگر تروریستهای سازمان پرداخت.
آذر تا اسفند
۷ آذر ماه ۲۵۳۶ تروریستهای مجاهد و چریک فدایی شنبه بازار بندر پهلوی را آتش زدند. در این آتش سوزی هولناک و دامنه دار، سی کارخانه چوب بری و چوب فروشی و چند مغازه و یک خانه در بندر پهلوی سوخت و تلی از خاک از بازار بر جای ماند. تروریستها آتش را ساعت ۵ بامداد در شنبه بازار بندر پهلوی نهادند و در کوتاه زمانی چنان دامنهای گرفت و آتش سر به آسمان کشید. استاندار گیلان، فرمانداران و شهرداران رشت و بندر پهلوی و دیگر مغازههای شهری هم چنین ماموران آتش نشانی شیلات، نیروی دریایی، گمرک و شهرداری رشت برای خاموش کردن آتش به کمک ماموران آتش نشانی بندر پهلوی شتافتند. این آتش سوزی بیش از ۲۵ میلیون تومان خسارت وارد آورد.
۱۳ آذر ماه ۲۵۳۶ در نشست شورای عالی گسترش آموزش عالی و با تایید شورای روسای دانشگاهها مدرسه عالی برنامه ریزی و کاربرد کامپیوتر در خیابان ظفر بسته شد. مدرسه عالی برنامه ریزی و کامپیوتر یکی از پیشگامان بر هم زدن نظم نظام آموزشی و تظاهرات علیه نظام مشروطه شاهنشاهی ایران است. از ۱۳ آذر ماه به سبب نرفتن دانشجویان به کلاس درس و تظاهرات و شیشه شکستن و ویران ساختن تریا و و زیر پا گذاشتن مفررات آموزشی امتیاز مدرسه عالی کامپیوتر لغو شد. مقررات آموزشی در همه دانشگاهها و مدرسههای عالی پیاده خواهد شد. پروفسور علیرضا مهران نایب التولیه دانشگاه صنعتی آریامهر گفت ۹ روز است که کلاسهای این دانشگاه نیمه تعطیل و یا تعطیل شده است، اگر تا سه روز دیگر کلاسها به ظرفیت کافی خود نرسد این دانشگاه برای کی سال تحصیلی تعطیل خواهد شد.
آزاد ساختن تروریستها مصیبتی بزرگ بر ملت و کشور ایران
۱۴ آذر ماه ۲۵۳۶ از سوی اداره دادرسی نیروهای مسلح شاهنشاهی جارنامهای به چاپ رسید: "به فرمان مطاع مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر بزرگ ارتشتاران به مناسبت ۱۹ آدر ماه سالروز جهانی اعلامیه حقوق بشر ۲۱ تن از کسانی که به اتهام اقدام علیه امنیت کشور و ۱۴۱ تن از کسانی که به اتهامات مختلف دیگر محکوم شدهاند از زندان آزاد میشوند. فرمان مطاع مبارک ملوکانه جهت اجرا به زندانهای کشور ابلاغ گردید تا این محکومان را روز ۱۸ آذر ماه از زندان آزاد نمایند." نام ۲۱ تن از تروریستهای ضدامنیتی که از زندان آزاد میشوند: ۱- احمد صالحی ۲- حسن مجدزاده ۳- خدر (خضر) درختی ۴- علی اشرف ۵- عباس کبیری تکمیل نژاد ۶- غلامرضا کرهای ۷- وکیل عین اللهی ۸- حسن احمدیان ۹- سید مجید آل بو شوکه ۱۰- ولی صادق زراعی ۱۱- عفت علی اکبری نوبرزاده ۱۲- محمد تقی حسنی ۱۳- عارف ابوصالح ۱۴- نعمت الله پایین محلی ۱۵- رحیم ترکاشوندنژاد ۱۶- محمد کاظم عبدالصمدی ۱۷- ساعد فاطمی زاده ۱۸- علیرضا ایوه ۱۹- حمید عصمتی ۲۰- مصطفی آقا بابا رنگرز ۲۱- بهروز میرزا ابراهیم شهریاری
۱۵ آذر ماه ۲۵۳۶ به مناسبت سالروز صدور اعلامیه جهانی حقوق بشر، ۱۸۶ نفر زندانیان محاکم دادگستری در سراسر کشور مورد عفو ملوکانه قرار گرفته و روز ۱۹ آذر ماه از زندان آزاد خواهند شد. مراحم ملوکانه مبنی بر عفو زندانیانی که مشمول این بخشودگی شدهاند، برای اجرا به دادسراهای سراسر کشور ابلاغ شد. لازم به توضیح است که دیروز نیز ۱۶۲ نفر از زندانیان دادگاههای نظامی مشمول عفو ملوکانه قرار گرفتند که از میان آنها ۲۱ نفر محکومان ضد امنیتی بودند.
۱۸ آذر ماه ۲۵۳۶ دوازده تن از دانشجویان کنفدراسیون در ایتالیا سفارت ایران در رم را اشغال کردند.[۵] این دوازده تن از سوی پلیس رم دستگیر شدند. کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در اعتراض به این دستگیری، در رم تظاهرات به راه خواهد انداخت. حزب کمونیست ایتالیا اعلام کرد که از تظاهرات دانشجویان کنفدراسیون و اشغال سفارت پشتیبانی میکند و دوش به دوش دانشجویان کنفدراسیون در تظاهرات علیه دولت ایران شرکت خواهد کرد. دوازده تن دانشجوی یورش برنده به سفارت شاهنشاهی ایران از کشورهای امریکا و آلمان و فرانسه به ایتالیا آمده بودند و بر پایه نخشه از پیش نهاده و با راهنمایی همدستان خود در ایتالیا وارد سفارت شدند، دربان را کتک زدند و زخمی نمودند و با شکستن شیشهها و میز و سندلی سفارت را ویران ساختند. نام این دانشجویان مزدور استعمار: ۱- عبدالحسین عطایی فرزند علینقی ۲- لیلی بدخشان فرزند حسین ۳- یاسمن صمیمی فرزند نوذر ۴- منوچهر کمالی فرزند عبدالرحیم ۵- سیاوش مدرسی فرزند اسعد ۶- فریدون وفایی فرزند محمد حسین ۷- بهروز نداف فرزند علی اکبر ۸- ابوالقاسم صلاح زاده فرزند باقر ۹- جلال سراجی فرزند علی اصغر ۱۰- غلامحسین جلیسی فرزند ابوالحسن ۱۱- احمد شکیبی فرزند کیومرث ۱۲- سید حسام الدین عارف کشفی فرزند جلال الدین
۲۰ آذر ماه ۲۵۳۶ بامدادان روز یکشنبه بیستم آذر ماه کاباره نوبنیاد ویگن خواننده پرآوازه ایران را دانشجویان کنفدراسیون به آتش کشیدند و از کاباره مشتی خاکستر بر جای ماند. کاباره قرار بود که سهشنبه شب گشایش یابد. ویگن گفت: از مدتی پیش کسانی مرا تهدید میکردند که کابارهام را با بمب ویران خواهند ساخت. کاباره ویگن هنوز بیمه نبود و بیش از ۷۵۰ هزار دلار خسارت وارد شد. شبکههای تلویزیونی لس آنجلس این آتش سوزی را نمایش دادند.
۲۳ آذر ماه ۲۵۳۶ نیمروز ۲۱ تن از دانشجویان کنفدراسیون به سفارت شاهنشاهی ایران در کپنهاک پایتخت دانمارک در سفارت را شکستند و به سفارت حمله کردند و کاردار و کارمندان سفارت را به سختی زخمی کردند. بیست دقیقه به درازا کشید تا پلیس به سفارت وارد شد در این زمان دانشجویان تروریست یکایک کارمندان را کتک زدند و آنان را در یکی از اتاقها زندانی کردند. سردسته این تروریستها در پاسخ به کاردار سفارت که گفته بود اگر سخنی دارد آماده شنیدن آن است، به سختی کاردار را زخمی و خونین کرد و گفت: "ما برای بحث به اینجا نیامدهایم". تروریستها همه مبلمان و شیشههای سفارت را شکستند و نابود ساختند. سرانجام با رسیدن پلیس، تروریستها را دستگیر شدند و پاسپورتها و اوراقی را که تروریستها ربوده بودند نیز از سوی پلیس ضبط شد. با تحقیقاتی که پلیس دانمارک انجام داد، این تروریستهای ایرانی از آلمان، سوئد، اتریش و فرانسه وارد دانمارک شده بودند. دو تن از این تروریستها پاسپورت معتبر نداشتند و از آدرس دایمی خود را نگفتند و بی درنگ آنان نیز به آلمان غربی جایگاه دانشجویان تروریست ایرانی برگرداندند.
۲۴ آذر ماه ۲۵۳۶ سفیر ایران در ایالات متحده آمریکا در مصاحبهای در ایالت کلرادو به پرسشهای نمایندگان رسانهها پاسخ گفت. در پاسخ ویلیام نیکولز شهردار دنور درباره تظاهرکنندگان در واشنگتن هنگام بازدید شاهنشاه ایران گفت: اثرات شگرف انقلاب شاه و ملت در زندگی مردم ایران همکاری ارتجاع سیاه و ارتجاع سرخ را علیه برنامههای بلند پروازانه ایران برانگیخته و دشمنان ما را بر آن داشته است که به یاری گروهی که مصالح خود را بر منافع جامعه ترجیح میدهند توطئهها و دسیسههای خود را عملی سازند. این افراد از آزادی در امریکا در جهت بهره برداری از مقاصد پلید خود سوءاستفده میکنند. چه خوبست که شما تحقیق کنید که منابع مالی این افراد از کجاست. در پاسخ به شمار زندانیان سیاسی، سفیر ایران گفت: شمار این افراد نزدیک به ۲۲۰۰ تن است ولی گذاشتن نام زندانیان سیاسی به روی این افراد درست نیست، زیرا اکثر آنها تروریست هستند و ما هیچ وفت پروانه نخواهیم داد که در ایران قانون جنگل حکمفرما شود.
۲۶ آذر ماه ۲۵۳۶ ساعت ۹ بامداد گروهی ۱۲ تَنی که رُخک (نقاب) بر چهره داشتند به کیوسک اطلاعات دانشکده داروسازی دانشگاه تهران یورش بردند و با آرنگهای « اتحاد - مبارزه - پیروزی » شیشههای کیوسک را شکستند و مامور اطلاعات را به سختی زخمی کردند. دانشجویان دانشکده در برابر این گروه پایداری کردند و جنگیدند و آنان را از دانشگاه بیرون انداختند.
۲۷ آذر ماه ۲۵۳۶ ساعت ده بامداد گروهی به سلف سرویس دانشکده علم و صنعت ایران وارد شدند و بدون هیچ بهانهای، هیاهو به راه انداختند و بشقابهای رستوران و شیشههای نوشابه و چند جام از شیشههای سلف سرویس را شکستند. این گروه چون با واکنش دانشجویان روبرو شدند پا به فرار گذاشتند.
جیمی کارتر در تهران مصیبتی بزرگ بر مردم ایران و خاورمیانه
۱۰ دی ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی جیمی کارتر پرزیدنت آمریکا وارد فرودگاه مهرآباد شد و از سوی اعلیحضرتین پیشباز گردید.[۶] دیدار این پرزیدنت از حزب دموکرات آمریکا سرآغاز دگرگونیها در کشور کهن شاهنشاهی ایران و منطقه خاورمیانه شد. پرزیدنت جیمی کارتر در چهار سال ریاست جمهوری خود گروههای اسلامی را نیرومند ساخت، طالبان را در افغانستان بنیاد نهاد و بسیار گروههای اسلامی واپسگرا را پشتیبانی نمود. جیمی کارتر میلیونها دلار به روح الله خمینی کمک مالی در براندازی شاهنشاهی ایران کرد. جیمی کارتر از خاورمیانه ویرانهای برجای گذاشت و تا به امروز خونریزی و کشتاری که جیمی کارتر در این منطقه آغاز کرد ادامه دارد. شامگاهان از سوی شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانو به افتخار پرزیدنت جیمی کارتر رئیس جمهوری آمریکا و بانو روزالین کارتر میهمانی رسمی شام در کاخ نیاوران برگزار شد. در ساعت ۲۰ و سی دقیقه شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانو از رئیس جمهوری و بانو کارتر در ورودی کاخ نیاوران پیشباز فرمودند و به اتفاق به تالار پذیرایی تشریففرما شدند. در این میهمانی والاحضرت همایون ولایتعهد، اعضای خاندان شاهنشاهی، جمشید آموزگار نخست وزیر، رییس مجلس سنا، رییس مجلس شورای ملی، اردشیر زاهدی سفیر شاهنشاه آریامهر در آمریکا، سایروس ونس وزیر امور خارجه آمریکا و دیگر همراهان پرزیدنت جیمی کارتر و شماری از پایوران تراز اول لشگری و کشوری شرکت داشتند. در سر میز شام ابتدا شاهنشاه آریامهر سخنرانی ایراد فرمودند:[۷] [۸]
۱۷ دی ماه ۲۵۳۶ در ساعت ۱۰ بامداد هنگامی که آیین جشن روز هفده دی در میدان شاه مشهد انجام میشد، نزدیک به یک صد زن چادری که در میان آنها ۳ مرد نیز دیده میشدند، از خیابان نادری به سوی میدان شاه میرفتند شعارهایی علیه روز هفدهم دی میدادند و شعار پارچهای نیز با خود داشتند، بی درنگ مأموران پلیس و انتظامی مداخله کرده و شماری از زنهای چادری تظاهرکننده و ۳ مردی که به ظاهر کارگردانان این تظاهرات بودند از سوی مأموران بازداشت شدند. اینگونه تظاهرات ضد اجتماعی که مغایر با شئون و پیشرفتهای مملکتی و مردمی است سبب اندوه است. زیرا جوامع امروزی قادر نیستند با حذف زن از فعالیتهای اجتماعی نیمی از نیروی خود را نادیده بگیرند.
۱۷ دی ماه چاپ مقاله ایران و استعمار سرخ و سیاه
۱۷ دی ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی روزنامه اطلاعات مقاله «ایران و استعمار سرخ و سیاه» نوشته احمد رشیدی مطلق را به چاپ رساند. این مقاله از سوی شخصی به نام شعبانی مقاله نویس نیکخواه نوشته شده بود. مقالهای که حقایقی را درباره زندگی نامه خمینی را روشن کرد:[۹]
- مالکان که برای ادامه تسلط خود همواره از ژاندارم تا وزیر و از روضهخوان تا چاقوکش را در اختیار داشتند، وقتی با عدم توجه عالم روحانیت و درنتیجه مشکل ایجاد هرج و مرج علیه انقلاب روبرو شدند و روحانیون برجسته حاضر به همکاری با آنها نشدند، در صدد یافتن یک «روحانی» برآمدند که مردی ماجراجو و بی اعتقاد و وابسته و سرسپرده به مراکز استعماری و بخصوص جاهطلب باشد و بتواند مقصود آنها را تامین نماید و چنین مردی را آسان یافتند.
روحالله خمینی عامل مناسبی برای این منظور بود و ارتجاع سرخ و سیاه او را مناسبترین فرد برای مقابله با انقلاب ایران یافتند و او کسی بود که عامل واقعه ننگین ۱۵ خرداد شناخته شد. روحالله خمینی معروف به «سید هندی» بود. او مدتی در هندوستان بسر برده و در آنجا با مراکز استعماری انگلیس ارتباطاتی داشتهاست و به همین جهت به نام سید هندی معروف شدهاست. آنچه مسلم است شهرت او به نام غائلهساز ۱۵ خرداد به خاطر همگان ماندهاست، کسی که علیه انقلاب ایران و به منظور اجرای نقشه استعمار سرخ و سیاه کمر بست و بدست عوامل خاص و شناخته شده علیه تقسیم املاک، آزادی زنان، ملی شدن جنگلها وارد مبارزه شد و خون بیگناهان را ریخت و نشان داد، هستند هنوز کسانی که حاضرند خود را صادقانه در اختیار توطئهگران و عناصر ضدملی بگذارند.
چاپ این مقاله در گوشهای از روزنامه اطلاعات سبب شد که گروهی طلبه در قم سر به شورش بردارند که به خشونت بیش از اندازه انجامید، چند تن از شورشیان کشته شدند. جبهه ملی که از حقوق بشر میگفت در این خشونتها همدست شد. با کشته شدن این چند تن در تظاهرات در قم، خمینی چیان و اسلامیون و جبهه ملی بهانهای به دست آوردند و چهلم اینان را برگزار کردند و در هر چهلمی، کسی را کشتند و یا کشته شد و دوباره چهلمش برگزار شد.
سفر دبیرکل سازمان ملل متحد به تهران برای پشتیبانی از تروریستها
۲۰ دی ماه ۲۵۳۶ کورت والدهایم دبیرکل سازمان ملل متحد وارد تهران شد. سازمانها و کسانی که از دیدگاههای شاهنشاه آریامهر درباره مسایل جهانی و خاورمیانه میآموختند، همان سازمانی که به همراه سازمان عفو بینالملل، نگران آزاد شدن تروریستهای چریک فدایی و مجاهد و تودهای و اسلامی از زندانها بودند. والدهایم برای به انجام رساندن توطئه کارتر علیه شاهنشاه ایران وارد تهران شد. بی درنگ کمیته ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر نامهای به کورت والدهایم نوشت و درخواست دیدار با کورت والدهایم را کرد. دکتر عباس خلعتبری وزیر امور خارجه به این رفت و آمدها اعتراض کرد و به خبرنگاران گفت:[۱۰]
- گروهی که خود را طرفدار حقوق بشر معرفی کردهاند، نامهای به کورت والدهایم نوشتهاند و درخواست ملاقات با دبیرکل سازمان ملل متحد را کردهاند. دبیر کل سازمان ملل متحد درباره این نامه و تقاضای این عده با من گفتگو کرد ولی خیلی میل داشتم که وی این افراد را میپذیرفت. مخصوصا از ایشان انتظار داشتیم که این ملاقات انجام شود، تا ایشان بدانند که اینها چه طرز فکر و برداشتی از حقوق بشر دارند. اتفاقا روزهای سفر والدهایم تظاهرات قم و دادن نامه به والدهایم با دو روز تاریخی در تاریخ معاصر ایران همزمان بود که یکی روز ۱۷ دی روز کشف حجاب زنان ایران و آزادی زن ایرانی است و این عده جمعی از زنان همفکر و بستگان خود را با چادر سیاه برای تظاهر علیه آزادی زن ایرانی بسیج کرده بودند. حال باید دید هدف این عده ازاین نوع تظاهرات چیست؟ و چرا پای مذهب را به میان میکشند در حالی که کشورهای عربی نیز که مهد اسلام هستند این رویه را رها کردهاند. بنابراین به خوبی میتوان نتیجه گرفت که هدف این گروه مخالفت با آزادی و تساوی حقوق زن و تجدید وضع گذشته است که زنان در مقام ضعیفه و در ردیف مهجوران و دیوانگان قرارداشتند، آنها در واقع به نام حقوق بشر با هر نوع حقوق انسانی و اجتماعی زنان مخالفت میکنند، افکار واقعی خود را که با ویژگیهای عصر ما و دنیای امروز مباینت دارد، نشان میدهد. روز بزرگ دیگر در تاریخ معاصر ما که با این روزها مصادف بود روز ۱۹ دی سالروز اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب رعیتی است که اینها دست به تظاهرات علیه آن زدند. این نغمههای مخالف برای چیست؟ آیا جز برای این است که دهقان آزاد شده ایرانی بار دیگر به صورت رعیت سابق درآید؟ این تلاشهای مذبوحانه جز نوحه سرایی در غم از میان رفتن رژیم ارباب رعیتی است؟ هدف این به اصطلاح مدافعان حقوق بشر تجدید وضع گذشته برای زنان و دهقانان و دیگر گروههای جامعه ایرانی است و این به خوبی طرز فکر و برداشتهای چهره واقعی این مدافعان حقوق بشر را نشان میدهد.
۱۹ بهمن ۲۵۳۶ تظاهرات روز چهارشنبه ۱۹ بهمن ماه دانشجویان عضو کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در خارح از کشور در دانشگاه «اوکلاهماسیتی» به یک پیکار سازمان داده شده با نیروهای انتظامی دگرگون شد. در این زد و خورد یکی از مأموران پلیس زخمی شد و هشت تن از دانشجویان ایرانی بازداشت شدند. بیش از صد تن از دانشجویان کافه تریای دانشگاه را اشغال کرده و میخواستند سازمان تروریستی دانشجویان ایرانی به عنوان انجمن دانشجویان خارجی به رسمیت شناخته شود، اما سرپرستان دانشگاه از نیروهای انتظامی درخواست کردند که دانشجویان را از کافه تریا بیرون بیاندازند و با ورود مأموران پلیس کار به زد و خورد کشید. شش دانشجوی عضو کنفدراسیون دستگیر شدند، این دانشجویان به یک افسر پلیس به نام «ریچارد اسپورجون» حمله بردند و با سندلی به سر این افسر پلیس کوبیدند و سپس با مشت لگد او را کتک زدند. این هنگامی روی داد که حدود یکصد نفر از دانشجویان ایرانی دست به تظاهرات زده و پلیس میکوشید آنها را از کافه تریای دانشکده دور کند. «کوتس» دادستان منطقه گفت: همه این ۶ تن متهم به حمله به پلیس میشوند. از سوی دیگر «تام هگی» رئیس پلیس منطقه نامهای به کنسولگری ایران در هوستون نوشته و خواستار اخراج فوری ۲۱ دانشجوی ایرانی از آمریکا شده است.
توطئه علیه شاهنشاه ایران از سوی کارتر کمیته بین المللی صلیب سرخ و سازمان عفو بینالمللی
۲۴ بهمن ماه ۲۵۳۶ آزادی تروریستها با توطئه کارتر و سازمان عفو بین الملل و صلیب سرخ مصیبتی بزرگ بر کشور و مردم ایران. کمیته بینالمللی صلیب سرخ از زندانهای ایران دیدن میکند. خبرگزاریهای خارجی گزارش دادند، الکساندر هی رئیس کمیته بینالمللی صلیب سرخ درباره بازدید این کمیته از زندانهای ایران گفت: بازدید از زندانهای ایران که از سال گذشته آغاز شد، در این سال نیز ادامه خواهد یافت. آنچه که خیلی با ارزش و قابل ذکر است این است که بلندپایهترین مقامات ایران مایل به این بازدیدها هستند و حداکثر وسایل و امکانات موجود را برای اینکه کار و وظیفه ما به آسانی و با بهترین شرایط انجام پذیرد در دسترس ما میگذارند و من آرزو دارم و معتقدم که نتایج بسیار ارزندهای در بازدید از زندانهای ایران به دست خواهیم آورد. نمایندگان کمیته صلیب سرخ سال پیش پس از آنکه جیمی کارتر برنامه پرزیدنتسی اش را که « حقوق بشر در خاورمیانه» نامیده بود، به ایران آمدند و از ۲۰ زندان ایرانی که ۳۰۸۷ تروریست زندانی داشت، بازدید کردند و گزارش رسایی نیز نوشتند. به دنبال همین بازدید بود که الکساندر هی رئیس کمیته بین المللی صلیب سرخ در چهارم تیر ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی پیشگاه شاهنشاه باریافت و گزارش خود را به پیشگاه همایونی تقدیم کرد. کمیته بینالمللی صلیب سرخ و عفو بین الملل تا آزادی همه تروریستها از زندان در ایران ماندند و پس از اعدام ژنرالها در بهمن ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی دفترهایشان را در ایران بستند و رفتند.
کشتار و بلوای خونین سازمان تروریستی مجاهدین در تبریز ۲۹ و ۳۰ بهمن ماه
۲۹ بهمن ماه ۲۵۳۶ سازمان تروریستی مجاهدین و سازمان تروریستی چریکهای فدایی بلوای خونینی در تبریز در چهلم کشته شدگان شهر قم به راه انداختند، به ۷۳ بانک یورش بردند و پولهای مردم در بانک را دزدیدند. چهار بانک و ۲۲ مغازه را به آتش کشیدند. سه خودروی دولتی را آتش زدند و ۲۷ خودروی مردم را به آتش کشیدند و با پتک شیشه هایشان را شکستند و آسیب زدند. [۱۱]شیشههای بسیاری از مغازهها را شکستند و هر چه در سر راهشان بود ویران ساختند. با همدستی عوامل شناخته شده سازمان تروریستی مجاهدین که خود را مارکسیست اسلامی مینامند چند گروه دیگر چون سازمان تروریستی چریکهای فدایی خلق در خیابانها به راه افتادند و با شعارهای کمونیستی و ضد ملی به مغازهها و بانکها حمله میبردند. بر پایه گزارش رسیده از تبریز تظاهر کنندگان که شعارهای ضد ملی و شعارهای کمونیستی میدادند، در راستای خیابانهای پهلوی، فردوسی، شهناز، چهارراه گلستان، ملل متحد، امین، کورش، شاخ بختی، شاهپور و خیابان دارایی به راه افتادند. وقتی ماموران پلیس خواستند که تروریستها را پراکندهسازند، آنها با پرتاب سنگ و سلاح گرم و سرد به پلیس یورش بردند. تروریستها سینما تخت جمشید و سینما آسیا را آتش زدند و به بیش از پانصد مغازه و شعبه بانک آسیب رساندند و شیشههای در و پنجره آنها را شکستند. آتشسوزی ساعتها ادامه داشت. همه ادارهها و سازمانهای دولتی بسته شد و دانش آموزان برای رفتن به خانه هایشان ساعتها در مدرسه ماندند. تظاهرات تروریستها تا غروب ۲۹ بهمن ماه در گوشه و کنار شهر تبریز ادامه داشت. همچنین ساختمان حزب رستاخیز ملت ایران در تبریز از سوی تروریستها به آتش کشیده شد. اغتشاش کنندگان همچنین به انستیتو تکنولوژی بازرگانی شهر تبریز و چند مرکز فرهنگی دیگر حمله بردند. تروریستها هشت سینما را ویران ساختند و شیشهها را شکستند و یکی از آنها یعنی سینمای کاخ جوانان را آتش زدند. همچنین باشگاه ورزشی جوانان و حتی تلفنهای همگانی، پارکومتر و خودروهای حمل زباله شهرداری را ویران ساختند و برخی از آنها را آتش زدند. درگیری گروههای تظاهرکننده با افراد پلیس و مأموران ارتش، تا نیمروز ۳۰ بهمن ماه پراکنده در تبریز ادامه داشت و مأموران کوشش در پراکنده ساختن تروریستها مینمودند. در تظاهرات تبریز ۶ تن کشته و ۱۲۵ تن زخمی شدند که دو افسر و ۹ مأمور انتظامی جزو زخمی شدگان هستند. در روز ۱۹ بهمن ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی به سبب چاپ مقالهای در روزنامه اطلاعات مقاله «ایران و استعمار سرخ و سیاه» تروریستها در شهر قم تظاهراتی به راه انداختند که در این تظاهرات شش تن کشته شدند.
۱ اسفند ماه ۲۵۳۶ یکی از دشواریهایی که در بلوای خونین تبریز و یورش به بانکها پیش آمد، پرداخت حقوق کارمندان دولت در تبریز بود. بانک ملی ایران پس از بازسازی خرابیها، بی درنگ آغاز به پرداخت حقوق کارمندان دولت نمود. دیگر بانکها که به شدت آسیب دیدهاند و بخش بزرگی از اسناد مالی و اوراق بهادار آنها سوخته است نیز شتابان به دوباره سازی سندهای از میان رفته پرداختهاند.
شماری از دانشجویان اخلالگر دانشگاه ملی ایران با دادن آرنگهای ضد ملی و میهنی دو تن از نگهبانان دانشگاه ملی ایران را زیر مشت و لگد به سختی زخمی کردند و سپس به از بین بردن کیوسک نگهبانی و شکستن شیشههای بزرگ در پهنه دانشگاه پرداختند. این انیرانیان چهار خودروی کارکنان را به آتش کشیدند. و چون با ایستادگی دانشجویان میهنپرست روبرو شدند پا به فرار گذاشتند.
۲ اسفند ماه ۲۵۳۶ به پرونده ۳۱ نفر از دانشجویان دانشکده علوم سیاسی که به اتهام شکستن شیشههای دانشکده و دادن شعارهای ضد ملی زیر پیگرد قانونی قرار گرفته بودند، در دادسرای تهران رسیدگی شد. بنا بر دادخواست سرپرستان دانشکده علوم سیاسی وابسته به حزب رستاخیز ملت ایران، ۳۱ دانشجوی این دانشکده زیر پیگرد قانونی قرار گرفتند و ۱۱ تن از آنان از سوی مأمورین دستگیر و همراه پرونده به دادسرای تهران فرستاده شدند.
۳ اسفند ماه ۲۵۳۶ دومین نشست دادرسی ۱۶ تن دانشجویانی که در آذر ماه گذشته به اتهام تظاهرات دستگیر شده بودند امروز در شعبه پنجم دادگاه عالی جنایی به ریاست جهانگیر حسین خانی آغاز شد. این شانزده تن که حسین دانایی، قاسم ملکی، عزتالله فاطمی، فرزین سروش، حسن حبیبی، خسرو نصیرخانی، داود رضاییان، منصور یزدانیان، محمد اوسطی، حسن افشار، کامران بزرگنیا، حشمت الله آرین، محمد رئیسی، محمد نگهبان، محمد امام و فرشاد مهدوی نام دارند، در تظاهرات خیابانی آذر ماه گذشته دست به خرابکاری و ویرانی زدهاند. در کیفرخواست دادستان بر پایه ماده ۲۶۱ قانون، برای این انیرانیان ۲ تا ۴ سال زندان جنایی در نظر گرفته شده است.
۸ اسفند ماه ۲۵۳۶ نزدیک به ساعت سیزده و پانزده دقیقه روز دوشنبه هشتم اسفند ماه یک گروه سی نفری از تروریستهای انیرانی، چریک و مجاهد که همگی به زبان فارسی سخن میگفتند، به سفارت شاهنشاهی در برلین شرقی پایتخت جمهوری دمکراتیک آلمان یورش بردند و کارکنان سفارت شاهنشاهی را در اتاقی زندان کردند و سپس همه اسباب و اثاثیه سفارتخانه را خرد کردند و پس از شکستن درها بخش بزرگی از کتابها و سندها و نامهها را پاره کردند. نروریستها نزدیک به یک ساعت و ده دقیقه سفارت را در تصرف داشتند. این عناصر خرابکار همه ابزار ارتباطی را نیز از کار انداختند. در درازای این یورش، پلیس جمهوری دمکراتیک آلمان که گِرذ سفارت ایران را گرفته بودند، از جای تکان نخوردند، تا آنکه راننده آلمانی سفارت آزاد شد و بیرون از ساختمان سفارت آمد و درخواست کمک کرد. آنگاه مأموران پلیس وارد سفارت شدند و تروریستها را دستگیر کردند و همراه بردند. بی درنگ سفیر شاهنشاه آریامهر به وزارت خارجه جمهوری دمکراتیک آلمان رفت و درباره این رخداد یورش تروریستها به سفارت شاهنشاهی و همچنین نگاهبانی نکردن به هنگام از سفارتخانه به مقامات مسئول اعتراض کرد. فردای آن روز سه شنبه نهم اسفند ماه سفیر شاهنشاه آریامهر دوباره به وزارت امور خارجه رفت و یادداشت واخواهی (اعتراض) نیز به وزارت خارجه داد و هم چنین پیگرد فوری خرابکاران را بر پایه قوانین جمهوری دمکراتیک آلمان خواستار شد. در تهران نیز سفیر جمهوری دمکراتیک آلمان به وزارت امور خارجه خوانده شد و دیدگاههای دولت شاهنشاهی درباره این رخداد تأسفانگیز به وی ابلاغ گردید. بلندپایگان دولت جمهوری دمکراتیک آلمان شگقتی و مراتب تأسف خود را از این جریان ابراز داشتند و گفتند به این رخداد رسیدگی میکنند. روز ۱۳ اسفند ماه در پی آزاد شدن دانشجویان تروریست هموند کنفدراسیون که به سفارت ایران در برلین شرقی یورش بردند و اشغال نمودند، دولت ایران سفیر و کارکنان سفارت خود را از آلمان شرقی فرا خواند. سخنگوی وزارت امور خارجه اعلام داشت، از آنجا که دولت جمهوری دمکراتیک آلمان تروریستهای متجاوز به سفارت شاهنشاهی در برلین شرقی را بدون اجرای محکومیت قانونی آنها از کشور بیرون رانده است. بدین روی برای اجرای مجازات قانونی دیگر دسترسی به آنان نخواهد داشت و یورش و ویران سازی سفارت را به گونهای تشویق نموده است و مأموران دولت شاهنشاهی در آن کشور از امنیت لازم و قانونی بهرهمند نخواهند بود، دولت شاهنشاهی برآن شده است، سفیر شاهنشاه آریامهر و کارمندان سفارت شاهنشاهی در برلین شرقی را فراخوانده و سفارت شاهنشاهی را در برلین شرقی در سطح یک کارمند به عنوان سرپرست امور نگاه دارد. هم چنین در روز ۱۳ اسفند ماه به آگاهی رسید که امیر حسین فرزانگان سفیر شاهنشاه آریامهر در جمهوری دمکراتیک آلمان زمینه بازگشت خود و سایر کارمندان سفارت ایران در برلین شرقی به تهران را آماده میسازد. هنوز روشن نیست مقامات جمهوری دمکراتیک آلمان درباره سفارت این کشور در تهران چه تصمیمی خواهد گرفت. گفته میشود اگر اقدامات دولت آلمان دمکراتیک در رسیدگی به ماجرای حمله به سفارت ایران بدون اخذ نتیجه رضایتبخش مدت زیادی به طول بکشد، ممکن است آلمان شرقی نیز مجبور شود کادر دیپلماتیک خود در ایران را کاهش دهد. جمهوری آلمان دمکرات دومین کشور بلوک کمونیست است که شاهد واکنش تند ایران در این زمینه میباشد. نزدیک به دو سال پیش به دنبال دیدار و گفتگویی که میان فیدل کاسترو نخستوزیر کوبا و رهبران حزب منحله توده در مسکو انجام یافت، دولت شاهنشاهی مناسبات سیاسی خود را با کوبا برید.
نام ۱۲ تن از اشغال کنندگان سفارت شاهنشاهی ایران در برلین شرقی: پرویز دستمالچی (۲۸ ساله)- غلامرضا محمدزاده (۳۶ ساله)- خدیجه بصیری (۳۳ ساله)- روح انگیز اصنافی (۳۴ ساله)- ابراهیم ملک (۳۲ ساله)- یدالله خاکزاد (۳۱ ساله) - نیکو مدنی (۳۷ ساله)- جواد کورش (۳۴ ساله) - علی ایروان چی (۳۲ ساله) - جلیل مهاجر (۳۰ ساله) - احمد تناسبی (۳۷ ساله) - محمد تبریزی (۳۲ ساله).
۸ اسفند ماه ۲۵۳۶ هم زمان با اشغال سفارت شاهنشاهی ایران در برلین شرقی، دانشجویان کنفدراسیون دفتر شرکت هواپیمایی ایران ایر را در میلان منهدم کردند. کسانی که این رویداد شوم را به چشم دیدند میگویند که مهاجمان پس از شکستن ویترینهای دفتر هواپیمایی ایران ایر، ساختمان را با کوکتلهای مولوتف به آتش کشیدند.
- ↑ کنفدراسیون دانشجویان ایرانی
- ↑ محاکمه تروریستهای سازمان انقلابی حزب توده عباس ملکزاده میلانی و همدستانش ۲۰ تا ۲۳ فروردین ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی
- ↑ تیراندازی تروریستهای سازمان مجاهدین خلق به پلیس در خیابان شاه ۲۲ اردیبهشت ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی
- ↑ سازمان تروریستی چریکهای فدایی خلق
- ↑ آزاد ساختن تروریستهای مجاهد چریک تودهای و اسلامی از زندانها برای براندازی حکومت مشروطه و برپایی حکومت اسلامی به نام حقوق بشر
- ↑ جیمی کارتر در تهران مصیبتی بزرگ بر مردم ایران و خاورمیانه ۱۰ دی ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی
- ↑ سخنرانی اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در میهمانی رسمی شام برای جیمی کارتر تهران ۱۱ دی ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی
- ↑ سخنان جیمی کارتر در پاسخ به سخنرانی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در میهمانی رسمی کاخ نیاوران ۱۱ دی ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی
- ↑ ایران و استعمار سرخ و سیاه
- ↑ سخنان دکتر عباس خلعتبری وزیر امور خارجه درباره کمیته ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر و نامهنگاری این خائنین با دبیرکل سازمان ملل ۲۵ دی ۲۵۳۶
- ↑ کشتار و بلوای خونین سازمان تروریستی مجاهدین در تبریز ۲۹ و ۳۰ بهمن ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی