وکلا همدستان خمینی

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جمهوری اسلامی یک کابوس مفهوم آتش زدن سینما رکس آبادان برای ایرانیان

چگونه روزنامه کیهان و اطلاعات حکومت اسلامی را در ایران جا انداختند

پایه‌های قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران


وکلا همدستان خمینی

همدستان خمینی – وکیل‌ها

در بخش نخست همدستان خمینی از نقش روزنامه نگاران و رسانه‌های همگانی گفتیم و نشان دادیم که چگونه روزنامه نگاران خائن به کشور و ملت ایران از خمینی یک ملا، یک رهبر شیعیان جهان و حضرت آیت العظمی و امام ساختند که دولت تعیین می‌کند و قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران را غیرقانونی می‌خواند. این رسانه‌های همگانی در ایران در یک کمپین تبلیغاتی بی سابقه با همدستی رادیوهای پارسی زبان برون مرزی مانند رادیو بی بی سی، سدای امریکا، رادیو مسکو، دویچه وله حکومت مشروطه شاهنشاهی ایران را نابود ساختند. همدستی روزنامه نگاران ایرانی و رسانه‌های برون مرز تا بدانجا تنگا تنگ بود که در چاپخانه بی بی سی پوسترهای خمینی را با بهترین کیفیت به چاپ می‌رساندند و به ایران می‌فرستادند. در گفتار پیشین از همدستان سیاسی خمینی در ایران گفتیم جبهه ملی و نهضت آزادی که انتقال از حکومت مشروطه شاهنشاهی ایران به حکومت اسلامی را سازمان دادند. خمینی عربده کشید و یک دولت موقت غیرقانونی با همدستانش در جبهه ملی راه اندازی کرد و خمینی بازرگان را نخست وزیر خواند با اینکه حکومت مشروطه شاهنشاهی نخست وزیر داشت که از سوی شاهنشاه ایران بر پایه قانون اساسی مشروطه برگزیده شده بود [۱] و رای اعتماد مجلس شورای ملی را به دست آورده بود.

امروز ما درباره وکلایی که همدستی در نابود ساختن حکومت مشروطه شاهنشاهی ایران کردند، می‌گوییم. اگر نگاهی به عملکرد وکلا و روزنامه نگاران بیاندازیم می‌بینیم که موازی با یکدیگر عمل کرده‌اند. گروهی از وکلای ایرانی در پاییز ۱۹۷۷ برابر با ۲۵۳۶ شاهنشاهی کمیته ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر را راه اندازی کردند. هنگام نامگذاری این کمیته همان نیرنگ مانند خمینی را به کار گرفتند، به کار گرفتن واژگان غربی اما در پرانتز می‌نویسند بر پایه شریعت اسلام. با این نیرنگ اینان واژگان غربی را به کار می‌گیرند اما با ترکیب با اسلام و موازین اسلامی معنای واژگان کاملا متفاوت از واژگان اصلی می‌یابد. مانند خمینی از جمهوری اسلامی گفت، که مردم بپندارند که جمهور یعنی مردم ، اما جمهوری اسلامی یعنی الله است که رهبر را قدرت می‌دهد و مردم در این میان کاره‌ای نیستند. در واژه اصلی حقوق بشر یکی از اصول این است که انسان‌ها در برابر قانون یکسان هستند ولی با حقوق بشر بر موازین اسلامی برای مردان و زنان یک قانون حکم نمی‌کند برای ملایان و مردم عادی یک قانون حکم نمی‌کند.

همانند روزنامه نگاران خائن به کشور و ملت ایران که با روزنامه‌ها و رسانه‌های برون مرزی همکاری و همدستی داشتند، این وکلای بنیادگذار این کمیته با وکلایی در امریکا و سازمان‌های حقوق بشری غربی مانند عفو بین الملل یا صلیب سرخ همدستی و همکاری داشتند. در پایان سال ۱۹۷۷ حسن نزیه نامه‌ای به دبیرکل سازمان ملل متحد کورت والدهایم نامه‌ای نوشت که: دولت مشروطه شاهنشاهی ایران، سیستماتیک ماده ۲۱ اعلامیه جهانی حقوق بشر را زیر پا می‌گذارد. این ماده در سه بند است که می‌گوید:

  • بند۱) هرکس حق دارد در حکومت کشور خود، خواه به‌طور مستقیم و خواه به واسطه نمایندگانی که آزادانه انتخاب شوند مشارکت کند.
  • بند ۲) هرکس حق دسترسی یکسان به خدمات عمومی در کشورش را دارد.
  • بند۳) اراده مردم باید پایه قدرت حکومت باشد؛ این اراده باید از راه انتخابات ادواری و سالمی ابراز شود که با حق رای همگانی و یکسان و با استفاده از رای پنهانی یا روش‌های رای‌گیری آزاد برگزار شود.

در متمم قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران اصل بیست و ششم می‌گوید: قوای مملکت ناشی از ملت است طریقه استعمال آن قوا را قانون اساسی معین می‌نماید. یعنی در قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران ماده ۲۱ اعلامیه جهانی حقوق بشر گارانتی شده است. پس از تصویب منشور انقلاب شاه و ملت و دگرگون ساختن قانون انتخابات ایران، نیمی از جمعیت یعنی بانوان که در رده دیوانگان و مجرمین آمده بودند، بانوان ایران حق این یافتند که رای برای برگزیدن نماینده در مجلس سنا، مجلس شورای ملی، انجمن‌های شهر و شهرستان و ده و خانه‌های انصاف و شورای داوری بیابند. و هم چنین برای مجلس و انجمن‌ها انتخاب بشوند. در واقع شاهنشاه ایران ماده ۲۱ اعلامیه جهانی حقوق بشر را با دادن حقوق برابر سیاسی و اجتماعی به بانوان ایران برابر با مردان ایران به انجام رساندند. بر پایه قانون انتخابات هر ایرانی که دارای شرایط برای انتخاب شدن و انتخاب کردن بود می‌توانست خود را کاندید دو مجلس و یا انجمن‌ها نماید. حقیقت این که کاندیدهای جبهه ملی و نهضت آزادی به مجلس راه نمی‌یافتند این بود که پیشینه آنان در مجلس برایشان روشن بود و مردم به آنها رای نمی‌دادند و آنها را نمی‌خواستند.

در حکومت مشروطه شاهنشاهی ایران شورای نگهبان و مجلس خبرگان وجود نداشت که کاندیداها را دست چین کند و به مردم ایران بگویند از میان این افراد انتخاب کنید و به مجلس اسلامی بفرستید.

دبیر کل سازمان ملل نیمروز پنجشنبه ۲۲ دی ماه به پیشگاه شاهنشاه آریامهر باریافت. گفتگوهای شاهنشاه و کورت والدهایم که یک ساعت به درازا کشید، مسائل خاورمیانه، تحولات آفریقا، مذاکرات شمال و جنوب، مسئله قبرس و موضوع انرژی از مسائل مهمی بود که در گفتگوهای شاهنشاه و والدهایم مورد بررسی قرار گرفت. شاهنشاه کورت والدهایم را در جریان گفتگوهای خود با رهبران مصر و عربستان سعودی قرار دادند و موقعیت ایران را با توجه به اوضاع کنونی روشن ساختند. کورت والدهایم نیز نتایج گفتگوهایش را با رهبران ترکیه پیرامون مسئله قبرس بیان کرد.

سخنان دکتر عباس خلعتبری وزیر امور خارجه درباره کمیته ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر و نامه‌نگاری این خائنین با دبیرکل سازمان ملل ۲۵ دی ۲۵۳۶ دی ماه ۲۵۳۶ کورت والدهایم دبیرکل سازمان ملل متحد وارد تهران شد. سازمان‌ها و کسانی که از دیدگاه‌های شاهنشاه آریامهر درباره مسایل جهانی و خاورمیانه می‌آموختند، همان سازمانی که به همراه سازمان عفو بین‌الملل، نگران آزاد شدن تروریست‌های چریک فدایی و مجاهد و توده‌ای و اسلامی از زندان‌ها بودند. چنان وانمود می‌کنند که والدهایم برای به انجام رساندن توطئه کارتر علیه شاهنشاه ایران وارد تهران شد. بی درنگ کمیته ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر نامه‌ای به کورت والدهایم نوشت و درخواست دیدار با کورت والدهایم را کرد. دکتر عباس خلعتبری وزیر امور خارجه به این رفت و آمدها اعتراض کرد و به خبرنگاران گفت: گروهی که خود را طرفدار حقوق بشر معرفی کرده‌اند، نامه‌ای به کورت والدهایم نوشته‌اند و درخواست ملاقات با دبیرکل سازمان ملل متحد را کرده‌اند. دبیر کل سازمان ملل متحد درباره این نامه و تقاضای این عده با من گفتگو کرد ولی خیلی میل داشتم که وی این افراد را می‌پذیرفت. مخصوصا از ایشان انتظار داشتیم که این ملاقات انجام شود، تا ایشان بدانند که اینها چه طرز فکر و برداشتی از حقوق بشر دارند. اتفاقا روزهای سفر والدهایم تظاهرات قم و دادن نامه به والدهایم با دو روز تاریخی در تاریخ معاصر ایران همزمان بود که یکی روز ۱۷ دی روز کشف حجاب زنان ایران و آزادی زن ایرانی است و این عده جمعی از زنان همفکر و بستگان خود را با چادر سیاه برای تظاهر علیه آزادی زن ایرانی بسیج کرده بودند. حال باید دید هدف این عده ازاین نوع تظاهرات چیست؟ و چرا پای مذهب را به میان می‌کشند در حالی که کشورهای عربی نیز که مهد اسلام هستند این رویه را رها کرده‌اند. بنابراین به خوبی می‌توان نتیجه گرفت که هدف این گروه مخالفت با آزادی و تساوی حقوق زن و تجدید وضع گذشته است که زنان در مقام ضعیفه و در ردیف مهجوران و دیوانگان قرارداشتند، آنها در واقع به نام حقوق بشر با هر نوع حقوق انسانی و اجتماعی زنان مخالفت می‌کنند، افکار واقعی خود را که با ویژگی‌های عصر ما و دنیای امروز مباینت دارد، نشان می‌دهد. روز بزرگ دیگر در تاریخ معاصر ما که با این روزها مصادف بود روز ۱۹ دی سالروز اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب رعیتی است که اینها دست به تظاهرات علیه آن زدند. این نغمه‌های مخالف برای چیست؟ آیا جز برای این است که دهقان آزاد شده ایرانی بار دیگر به صورت رعیت سابق درآید؟ این تلاش‌های مذبوحانه جز نوحه سرایی در غم از میان رفتن رژیم ارباب رعیتی است؟ هدف این به اصطلاح مدافعان حقوق بشر تجدید وضع گذشته برای زنان و دهقانان و دیگر گروه‌های جامعه ایرانی است و این به خوبی طرز فکر و برداشت‌های چهره واقعی این مدافعان حقوق بشر را نشان می‌دهد.

والدهایم هم چنین در روزهایی که در ایران بود، با جمشید آموزگار نخست وزیر، مهندس شریف امامی رئیس سنا و مهندس ریاضی رئیس مجلس شورای ملی و خلعتبری وزیر امور خارجه دیدار و گفتگو کرد.

عباسعلی خلعتبری این تضاد را به درستی دریافت و بررسی نمود که اینان مشتی شارلاتان هستند که ضد حقوق بشر و ضد حقوق بانوان هستند. هیچ کس هیچ روزنامه نگاری این سخنان ارزنده و سرنوشت ساز وزیر امور خارجه ایران را بررسی نکرد و نگفتند که چه فاجعه‌ای در راه است، اما خود را بلندگوی خمینی کردند و برای اسلام و حقوق بشر در اسلام و برابری و آزادی‌هایی که با اسلام به ملت ایران داده خواهد شد پروپاگاند کردند.

در این سفر کورت والدهایم با روزنامه‌ها مصاحبه‌ای کرد و درباره گام‌های چشمگیر ایران در زمینه‌های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و کوشش‌های ایران در زمینه خلع سلاح و برقراری یک نظام نوین اقتصادی در جهان گفت. والدهایم از کمک‌های قابل توجه و با اهمیت ایران به سازمان ملل متحد گفت و از والاحضرت اشرف پهلوی نام برد که به وضع زنان توجهی ویژه داردند و مجمع عمومی سازمان ملل تصمیم گرفته است یک موسسه بین المللی برای پیشبرد حقوق زنان در ایران بنیاد نهد.

با این سخنان کورت والدهایم تناقض انتقادی که کمیته ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر از وضعیت حقوق بشر در ایران کرده بود آشکار کرد و انتقادشان را رد کرد.[۲] در مصاحبه اش کورت والدهایم کوتاه به مسله فلسطین اشاره نمود. از روزنامه‌ها انتظار می‌رفت که تیتر این مقاله ستایش از شاهنشاه ایران و کارهایی که برای برقراری صلح در خاورمیانه و جهان انجام می‌دهند باشد یا کارهایی که برای حقوق زن در ایران می‌شود و انستیتوی بین المللی پیشبرد حقوق زن که از سوی سازمان ملل در تهران راه اندازی می‌شود باشد اما تیتر این مصاحبه این بود که مشکل ما تاسیس کشور فلسطین است. ای خائنین به کشور و ملت ایران. کسانی که درباره دیدار والدهایم از تهران می‌نویسند، آن گونه به مردم می‌فروشند که دبیرکل سازمان ملل متحد با این دیدار کمیته ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر بازرگان را پشتیبانی می‌کند. در واقع کورت والدهایم با دیدارش از ایران، شاهنشاه ایران را ستود و پشتیبانی کرد و به ویژه پیشبرد حقوق بشر و به ویژه حقوق بانوان ایران را ستود.

پس از آن که سفر کورت والدهایم آن گونه که این کمیته و خائینین می‌خواستند انجام نیافت، کمیته با ویلیام جی باتلر تماس گرفت. باتلر یک وکیل امریکایی بود که حقوق بشر را مرکز فعالیت‌هایش قرار داده بود. باتلر ریاست «کمیسیون بین‌المللی حقوقدانان» را به گردن داشت، و پرزیدنت انجمن امریکایی کمیسیون بین المللی حقوقدانان بود. کمیته حقوقدانان خائن باتلر را به ایران دعوت کردند تا گزارشی درباره وضعیت حقوق بشر ایران بنویسند. در روز ۱۲ اردیبهشت ۲۵۳۷ شاهنشاهی باتلر به پیشگاه شاهنشاه آریامهر باریافت. باتلر درخواست‌های کمیته ایرانی حقوق بشر را پیش کشید و گفت درخواست کرد که تروریست‌هایی که در زندان‌های ایران هستند با اینکه قتل کرده‌اند و هموند سازمان‌های تروریستی هستند، دیگر تروریست نامیده نشوند بلکه زندانیان سیاسی نامیده شوند و دیگر در برابر دادگاه نظامی محاکمه نشوند بلکه در برابر دادگاه عادی. کمیته ایرانی حقوق بشری خائنین هم چنین انتقاد کردند که جدایی و استقلال قوه‌ها معتبر نیست و دولت در دادگاه‌ها دخالت می‌کند. دیگر اینکه مجلس شورای ملی قوه قانونگذاری از دولت تابعیت می‌کند. و نکات انتقادی این کمیته که از سوی باتلر پیش کشیده شد رابررسی می‌کنیم.

۱- تروریست‌های ایرانی بر پایه قانون محازات مقدمین بر علیه امنیت و استقلال کشور دستگیر و زندانی و محاکمه شدند. قانون مجازات مقدمین بر علیه امنیت و استقلال مملکت ۲۲ خرداد ماه ۱۳۱۰ مجلس شورای ملی تصویب شد.[۳] که در زمان رضا شاه بزرگ تصویب شده بود تا ایران را از خطر کمونیستی شدن و توطئه‌های استالین علیه رضا شاه بزرگ و استقلال کشور ایران برهاند.

- هر کس در ایران به هر اسم و یا به هر عنوان دسته یا جمعیت یا شعبه جمعیتی تشکیل دهد و یا اداره نماید که مرام یا رویه آن ضدیت باسلطنت مشروطه ایران و یا رویه یا مرام آن اشتراکی است و یا عضو دسته یا جمعیت یا شعبه یا جمعیتی شود که با یکی از مرام یا رویه‌های مزبور درایران تشکیل شده باشد.

۲ - هر ایرانی که عضو دسته یا جمعیت یا شعبه جمعیتی باشد که مرام یا رویه آن ضدیت با سلطنت مشروطه ایران یا مرام یا رویه آن اشتراکی‌است اگر چه آن دسته یا جمعیت یا شعبه در خارج ایران تشکیل شده باشد.

ماده دوم - هر کس به نحوی از انحاء برای جدا کردن قسمتی از ایران یا برای لطمه وارد آوردن به تمامیت یا استقلال آن اقدام نماید محکوم به حبس‌مؤبد با اعمال شاقه خواهد شد.

ماده سوم - هر کس خواه با مشارکت خارجی خواه مستقلاً بر ضد مملکت ایران مسلحاً قیام نماید محکوم به اعدام می‌شود.

ماده چهارم - هر کس عضو دسته یا جمعیت باشد که برای ارتکاب یکی از جنایات مذکور در مواد قبل تشکیل شده و قبل از تعقیب از طرف‌مأمورین دولتی قصد جنایت و اسامی اشخاصی را که داخل آن دسته و جمعیت بوده‌اند برای دولت یا مأمورین دولتی افشاء نماید از مجازات معاف‌خواهد بود.

• تبصره - مقصود از دسته و جمعیت مذکور در این قانون عده از دو نفر به بالا است.

ماده پنجم - هر کس برای یکی از جرمها و یا مجرمین مذکوره در مواد ۱ و ۲ و ۳ در ایران به نحوی از انحاء تبلیغ نماید و هر ایرانی که بر علیه‌سلطنت مشروطه ایران یا بر له یکی از جرمها و یا مجرمین مذکور در مواد فوق به نحوی از انحاء در خارج از ایران تبلیغ کند محکوم به یک سال تا سه‌سال حبس تأدیبی خواهد شد.

ماده ششم - اشخاصی که جرمهای مذکوره در مواد ۲ و ۳ را در خارج از ایران مرتکب شوند و ایرانیان مذکور در قسمت اخیر ماده ۵ پس از ورود به‌خاک ایران تعقیب و مجازات خواهند شد.

درسال ۱۹۳۹ میلادی برابر با ۱۳۱۸ خورشیدی قانون تشکیل دادگاه‌های نظامی تصویب شد. در سال‌های ۲۵۳۶ و ۳۷ شاهنشاهی اتحاد جماهیر شوروی پروپاگاند بزرگی علیه امریکا و اروپا به راه انداخت زیرا که ناتو بر آن بود که در آلمان غربی راکت‌هایی با کلاهک اتمی به سوی شوروی برنشانده شود. این تصمیم ناتو واکنشی در برابر شوروی بود که راکت‌های اس اس – ۲۰ به سوی اروپا بر پا دارند. در این مبارزه‌های سیاسی، چپ ایرانی خود را قاطی کرد و از آن کمپینی علیه شاهنشاه و دولت ایران که با دولت امریکا همکاری داشت به راه انداخت.

کاربرد قانون مجازات مقدمین بر علیه امنیت و استقلال مملکت درباره تروریست‌های ایرانی کاملا درست و به جا بود. آن زمان کمونیست‌ها می‌خواستند که به تنهایی قدرت در ایران را به دست گیرند و در این زمان اسلامیست‌ها و کمونیست‌ها دست در دست یکدیگر نهادند تا مشروطه شاهنشاهی ایران را از جای برکنند و خود قدرت را به دست گیرند و چنان که دیدیم این نجاست سرخ و سیاه در ایران قدرت را به دست گرفت.

در آن زمان پس از اینکه شاهنشاه ایران در منطقه نبود، شوروی به افغانستان لشکرکشی کرد و ببرک کارمل یک کمونیست دو آتشه به قدرت رسید. هم چنین در اروپا دولت‌ها دگرگون شدند و در آلمان غربی هلموت اشمیت جایش را به هلموت کوهل و در آمریکا رونالد ریگان جای جیمی کارتر را گرفت. دولت‌های نوین در غرب توافق کردند که جمهوری اسلامی و خمینی بمانند.

دفتر کمیته دفاع از آزادی و حقوق بشر بازرگان سیدجوادی‌ها در آبان ماه ۱۳۵۹ از سوی خمینی چیان اشغال شد و مدارک و اسناد مصادره شد و کمیته خود را منحل کرد. علی اصغر حاج سید جوادی و عبدالکریم لاهیجی به پاریس رفتند. حسن نزیه رییس هیات مدیره شرکت ملی نفت ایران شد در ایران ماند و همسر جوانی گرفت و خوش خرم تا واپسین دم کثیفش زندگی کرد و در پاریس مرد. در ۶ مهر ماه ۱۳۵۸ حسن نزیه متهم شد که مامور سی آی ا است و از شرکت ملی نفت ایران برکنار شد.

در کشور فرانسه، این گروه خبیث وکلا، فعالیت‌های خود را علیه کشور و ملت ایران دنبال کردند و جایزه نوبل را برای برقرار ساختن جمهوری اسلامی در ایران نیز گرفتند. شیرین عبادی به سپارش عبدالکریم لاهیجی به کمیته نوبل جایزه نوبل را گرفت تا به پروپاگاندهایشان ادامه دهند.

چه می‌آموزیم از آنچه گفته شد؟ تنها راهی که برای ایرانیان وجود دارد این است که در کنار قانون اساسی پرافتخار مشروطه بمانید و آنچه را که رضا شاه بزرگ و محمدرضا شاه پهلوی آریامهر برای ایران انجام دادند، ارج نهیم و راه را برای اعلیحضرت همایون رضا شاه دوم هموار سازیم. رضا شاه بزرگ با تکیه بر قانون اساسی مشروطه یک کشور و یک حکومت ساخت. ایرانی که دیگر وجود نداشت را زنده کرد و محمدرضا شاه پهلوی آریامهر که می‌خواست برای مردم ایران دولت رفاه را راه اندازد تا همه ایرانیان از ثروت روی زمینی و زیر زمینی ایران بهره مند گردد و شریک شوند. امروز پس از چهل و شش سال می‌نگریم اگر این وکلای خائن در سوی قانون می‌ماندند سرنوشت ایران چه می‌شد؟ به جای آن جبهه ملی و نهضت آزادی و توده و مصدق چی و کمونیست و چپ شدند. به جای اینکه وکیل مردم ایران شوند، کمک‌های اصلی را کردند تا یک دیکتاتوری اسلامی بر سر کار آید دیکتاتوری مخوفی که حقوق ملت ایران را از آنان گرفت و ثروت افسانه‌ای کشور ایران را به جیب مشتی ملای تازی و سازمان‌های تروریستی در سراسر جهان ریختند.

جاوید شاه - پاینده ایران - برقرار قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی - در اهتزاز پرچم زیبای سه رنگ شیر و خورشید نشان و تاجدار ایران