نماینده کنگره آمریکا لاری مک دونالد از توطئه جیمی کارتر علیه شاهنشاه آریامهر هنگام سفر رسمی اعلیحضرتین پرده بر می‌دارد نوامبر ۱۹۷۷

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سخنرانی‌های محمدرضا شاه پهلوی آریامهر سال ۲۵۳۶ شاهنشاهی سفر اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر و علیاحضرت شهبانو به آمریکا ۲۴ تا ۲۶ آبان ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی

سفرهای رسمی محمدرضا شاه پهلوی آریامهر

برنامه عمرانی پنجم/سال ۲۵۳۶ شاهنشاهی
لاری مک دونالد نماینده کنگره آمریکا که از توطئه جیمی کارتر علیه شاهنشاه آریامهر در سخنرانی رسای خود در کنگره پرده برداشت
ConfederationComplotShahanshahVisitUSAbaan2536.jpg
ConfederationComplotShahanshahVisitUSAbaan2536a.jpg
ShahanshahAryamehrWashington24Abaan2536a19.jpg
ShahanshahAryamehrWashington24Abaan2536a18.jpg
کنفدراسیون دانشجویان در دفتر «ایران ایر» در واشنگتن دینامیت کار می‌گزارد

نماینده کنگره آمریکا لاری مک دونالد از توطئه جیمی کارتر علیه شاهنشاه آریامهر هنگام سفر رسمی اعلیحضرتین پرده بر می‌دارد نوامبر ۱۹۷۷


در نوشتار برگزیده پیشین سفر رسمی اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر و علیاحضرت شهبانو فرح پهلوی به آمریکا ۲۴ تا ۲۶ آبان ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی را آوردیم، این بار بخش دوم این نوشتار را از دیدگاه نماینده کنگره لاری مک دونالد می‌خوانیم. لاری مک دونالد نماینده کنگره آمریکا از سال ۱۹۷۵ تا سال ۱۹۸۳ از ایالت جورجیا بود. لاری مک دونالد پسر عمه ژنرال جرج پتن و یک ضد کمونیست تا بن دندان‌هایش بود. در روز نخست سپتامبر ۱۹۸۳ مک دونالد از آمریکا به سوی کره جنوبی با هواپیمای مسافربری خط هوایی کره با ۲۶۹ مسافر و خدمه پرواز می‌کرد. هواپیمای لاری مک دونالد از سوی یک هواپیمای نظامی شوروی سرنگون شد و همه مسافران کشته شدند.

لاری مک دونالد در روز ۱۸ نوامبر ۱۹۷۷ پس از اینکه اعلیحضرتین آمریکا را ترک کردند، در کنگره آمریکا سخنرانی رسایی کرد. در این سخنرانی لاری مک دونالد به جزییات درباره گروه‌های مختلف که تظاهرات علیه شاهنشاه ایران را در واشنگتن سازمان داده بودند، توضیح می‌دهد. همه این گروه‌ها یا اسلامیست بودند و یا کمونیست و یا ترکیبی از این دو یعنی مارکسیست اسلامی. همه این گروه‌ها در ترورها در ایران دست داشتند. شگفت آور است که لاری مک دونالد به جزییات نام، آدرس، پایگاه و سردسته‌های این گروه‌های تروریستی را برای کنگره خواند. این بدان معنا است که سازمان‌های گوناگون اطلاعاتی آمریکا، هم چنین پرزیدنت آمریکا، جیمی کارتر دقیقا می‌دانستند که چه کسانی در برابر کاخ سفید تظاهرات به راه انداخته‌اند. اینکه به این تظاهرات پروانه داده شد و تظاهرکنندگان دستگیر نشدند، مدرکی است که نشان می‌دهد جیمی کارتر سکویی برای این تروریست‌ها آماده ساخت درست هنگامی که آیین رسمی پیشباز از همه رسانه‌ها و تلویزیون‌های جهان پخش می‌شد. با این کار، جیمی کارتر این گروه‌های تروریستی را فعالانه پشتیبانی کرد و به رسانه‌های دنیا گفت این تروریست‌ها برای آزادی می‌جنگند و باید آنها را پشتیبانی نمود. تصمیم‌ها علیه شاهنشاه ایران در این زمان گرفته شده بود و تصمیم اینکه ایالات متحده امریکا با تروریست‌ها همکاری کند، فراتر از توطئه جهانی علیه شاهنشاه آریامهر پیش رفت، زمانی که امریکایی‌ها در افغانستان طالبان را بنیاد نهاد.

تصمیم علیه شاهنشاه ایران در گوادالوپ گرفته نشد، بلکه این تصمیم پیش از سفر رسمی شاهنشاه ایران به آمریکا گرفته شده بود. از این زمان، خمینی می‌دانست که کارتر به وی کارت بلانش داده است، بدین روی، تروریست‌های ایران زیر چتر کنفدراسیون دانشجویان خارج از کشور بمبگذاری‌ها، آتش زدن‌های بازار و کارخانه‌ها ، بانک ربایی و تظاهرات را بیشتر کردند به ویژه پس از آنکه پسر خمینی مُرد، شهیدی پیدا کردند و هر چهل روز ایران را به آتش کشیدند و کشتار هفدهم شهریور و آتش زدن سینما رکس آبادان را به راه انداختند.

در پیوند با توطئه علیه شاهنشاه ایران که از سوی کارتر پشتیبانی می‌شد، سخنان خمینی و گروگان گیری کارکنان سفارت امریکا باید دوباره بررسی شود که گفت: « امریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند» زیرا که امریکایی‌ها بودند که وی را بر سر کار آوردند و شاهنشاه ایران را ناچار به ترک میهن نمودند. آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند تا به امروز معتبر است همانگونه که همه ما شاهد آن هستیم.

لاری مک دونالد هموند مجلس نمایندگان آمریکا از ایالت جورجیا در سخنانی شکستن حقوق بشر از سوی آشوبگران و انقلابیون ایرانی در واشنگتن را تقبیح کرد و آنان را مارکسیست- آنارشیست و تروتسکیست خواند. او همچنین پرده از راز فعالیت‌های مخرب این گروه‌ها در ایران به اروپا و آمریکا برداشت و شیوه‌های کار آن‌ها را برملا کرد و فریاد برآورد که "تمام این ماجرا یک رسوایی و لکه ننگی است بر شرف ملی ما"

لاری مک دونالد در سخنان رسایی که در تاریخ ۱۸ نوامبر ۱۹۷۷ در اخبار کنگره به چاپ رسید، چنین گفت:

در این هفته، چند هزار تظاهر کننده نقاب پوش و کلاه به سر که اکثر آن‌ها تبعه ایران هستند و در ایالات متحده به تحصیل در دانشگاه‌ها اشتغال دارند و عضو چهار سازمان انقلابی مارکسیستی می‌باشند، به واشنگتن آمدند. آنها دو روز تمام به خیابان‌های شهر، پارک‌های فدرال و سایر جاهای تحت حفاظت پلیس پارک ایالات متحده و نیز به پیرامون کنگره آمریکا یورش بردند در حالیکه آشکارا مسلح به چوب، دسته تبر، قیچی نوک تیز کاغذبُر و سایر سلاح‌ها بودند.

در روز سه شنبه پانزدهم نوامبر گروه‌های متعصب انقلابیون نقاب پوش که تقریباً تمامشان پسران جوان بودند، یک صف کوچک پلیس پارک را با وجود تلاش‌های دلیرانه و دلاورانه برخی افسران درهم شکستند و یک گروه منظم از مردان و زنان را که در میان آنان افراد مسن و کودکان نیز وجود داشتند وحشیانه با چوب کتک زدند. گروهی که در بالا نام بردم با آرامش تمام با پرچم‌ها و شعارهایی ورود شاه ایران را به ایالات متحده خوش آمد می‌گفتند. در این هنگام، پلیس برای کنترل گروه آشوبگران از گاز اشک آور استفاده کرد اما گاز اشک آور بر روی قربانیان آرام این یورش نیز اثر گذاشت. گاز اشک آور به درون پهنه چمن کاخ سفید نفوذ کرد و آشکارا شاهنشاه و شهبانوی ایران و پرزیدنت کارتر و بانوی اول آمریکا را هنگام آیین خوش آمد آزرد.

تمام این ماجرا یک رسوایی و لکه ننگی است بر شرف ملی ما. ولی آنچه که بدتر است، این است که وحشی‌گری نسبت به گروهی انجام شد که با آرامش در جایی گِرد آمده بودند که مستقیماً نتیجه دخالت کاخ سفید در کار سازمان‌های مسئول برقراری نظم و کنترل جمعیت‌ها در واشنگتن است. کاخ سفید به این سازمان‌ها گفته بود که در محل، کمترین شمار افراد پلیس را به کار بگمارند. این تصمیم باوجود پیشینه طولانی تظاهرات ضد ایرانی گروه‌های انقلابی و بستگی‌های آشکار آنان با گروه‌های تروریستی در ایران و سایر کشورها گرفته شده است. در سه مورد پیشین، من درباره گروه‌های انقلابی ایرانی که در این کشور فعالیت می‌کنند و فعالیت‌های تروریستی در ایران و اروپا نیز انجام داده‌اند، گزارش‌های مستندی برای همکارانم تهیه کرده‌ام. این گزارش‌ها، روابط این گروه‌ها را با گروه‌های تروریستی در ایران که از سوی اتحاد جماهیر شوروی که ده هزار مایل مرز مشترک با ایران دارد، چین سرخ و فرقه‌های مختلف سازمان تروریستی آزادی فلسطین حمایت می‌شوند، با سند و مدرک ثابت می‌کند. «به گزارش کنگره در ۲۵ آوریل ۱۹۷۷ رای – ۲۴۶۱ و رای – ۵۴۶۳ ر و ۲۲ ماه می ۱۹۷۵ ، رای- ۲۶۷۰ ر مراجعه کنید.» اتباع آمریکا چه افسران نظامی و چه غیر نظامی قربانی تروریست‌های ایرانی شده‌اند.

تروریست‌هایی که کادرهای شان اغلب از طریق انجمن دانشجویان ایرانی شعبه کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در آمریکا و سایر گروه‌های وابسته کوچک مانند سازمان دانشجویان مسلمان ایرانی و سازمان جوانانی مسلمان دست به کارهای افراطی می‌زنند. این نکته حایز اهمیت است که برنامه گسترده کمک هزینه‌های دولت ایران که هزینه تحصیل بسیاری از این دانشجویان را در آمریکا تأمین می‌کند. هنگامی که این دانشجویان برای نخستین بار قدم به خاک آمریکا می‌گذارند، به ندرت در میان آنها مارکسیست پیدا می‌شود. به هر روی، پس از پا گذاشتن به دانشگاه‌های آمریکا که در آن‌جا مارکسیست – لنینیست‌های هر گروه و فرقه آزادانه جوانان را به سوی فعالیت‌های خرابکارانه سوق داده و به خدمت خود می‌گیرند می‌توانید گروه زیادی از دانشجویان ایرانی را بیابید که با سرپوش به خیابان‌ها یورش می‌برند و آماده‌اند که بدون هیچگونه احساس هر کسی را که روش‌ها و هدف‌های آن‌ها مخالف است با چوب کتک بزنند.

سلاح سرد و سپر

گزارش‌های اولیه از شهرها و دانشگاه‌هایی که گروه‌های مارکسیست ایرانی در آن جا وجود دارد نشان از آن داشت که گروه‌های تظاهر کننده برای ایجاد اختلال در سفر رهبر ایران به ایالات متحده آماده بودند تا با پلیس و دسته‌های ایران پرست، برخوردهای شدید پیدا کنند. بار گرانی از تخته و الوار که از آن به جای چماق و چوبدستی استفاده شد و سپرهای پلاستیکی برای ترابری به واشنگتن در کامیون‌ها بار شده بود، حتی هنگامی که دانشجویان تندروی ایرانی در کالیفرنیا و تگزاس هم برای شورش در واشنگتن آماده می‌شدند، گروه‌های میهن پرست برنامه سفر به واشنگتن را می‌ریختند، تا پشتیبانی خود را از پیشرفت‌های اجتماعی و اقتصادی که در دو دهه گذشته تحت رهبری شاهنشاه ایران از آن بهره مند شده است، ابراز دارند.

با وجود احتمال آشکار برخوردهای شدید در گزارش‌های پشت سر هم که برخی از آنان در روزنامه‌ها هم به چاپ می‌رسید، تأکید می‌شد که هیچ گونه آماده سازی فوق‌العاده و کارهای احتیاطی از سوی سازمان‌های فدرال و محلی برای برقراری نظم و قانون در واشنگتن انجام نشده است. بنابراین، من کارکنان خود را مأمور کردم که در نقاط مختلف، مراقب تظاهرات باشند و گزارشات کاملی در اختیار من بگذارند. با وجود اینکه در انجمن دانشجویان ایرانی و گروه‌های انقلابی کوچک وابسته به آن، مانند سازمان جوانان مسلمان که سوابق پر کشمکش خود را نشان داده‌اند اطلاعات قابل دسترس است. اما مقام‌های بلندپایه پلیس پارک ،ابراز داشتند که آنان بکلی از ماهیت تظاهرات ضد ایرانی بی خبر بوده‌اند. آنان بی خبری پلیس پارک از روش‌های تظاهر کنندگان ضد ایرانی را به این سبب می‌دانند که در تظاهرات عمومی پلیس اجازه ندارند درباره گروه‌های تظاهر کننده از پیش اطلاعات گِرد آورد. آنان همچنین ابراز داشتند، پروانه برگزاری تظاهرات برای گروه‌های ضد ایرانی از سوی یکی از وکلای اتحادیه آزادی‌های غیر نظامی آمریکا گرفته شده است و خودداری پلیس از دستگیری تظاهر کنندگان این بوده است که وی اتحادیه پلیس را برای دستگیری تظاهر کنندگان بی‌نظم و آشوبگر به دادگاه می‌کشاند.

هنگامی که گروه‌های جنگ‌ طلب ضد ایرانی شروع به اجتماع کردند در دست آنها پوسترهایی که بر تخته‌های ۴ فوتی ساختمانی سوار شده بود- میله‌های فلزی- دسته‌جاروهای نوک تیز و ادواتی از این قبیل دیده می‌شد. بسیاری از تظاهر کنندگان با خود قیچی‌های دالرز و تیز و تبرهای کوچک داشتند. این اشیا به ویژه در جیب داخلی نیم‌تنه‌های آن‌ها که به سبب ملایم بودن هوا باز بود، دیده می‌شد. بسیاری از پوسترهایی که بر سر چوب کرده بودند برای پوشاندن سپرهایی بود که در جنگ تن به تن با پلیس از آن‌ها استفاده می‌شد. در تظاهرات گذشته ریخت ظاهری تظاهر کنندگان مسلح برای افسران پلیس نشانه‌ای فوری برای احضار نیروهای مسئول برقراری نظم بوده است تا بدان وسیله از بی‌نظمی عمومی و حمله به اتباع بی آزار شهر جلوگیری کنند.

به هر روی، این بار تصمیم کاخ سفید مبنی بر کم بودن شمار افراد پلیس، عامل تصمیم گیرنده بود. نه تنها افراد اضافی پلیس پارک میان تندروها و گروه‌های میهن پرست ایرانی حائل نشدند که میان آنها فاصله بیفتند، بلکه از اداره پلیس متروپولیتن هم خواسته نشد که یکان‌های ورزیده و مجهز کنترل، گروه‌های خود را به کمک پلیس پارک بفرستند با اینکه به این یکان‌ها دسترسی فوری داشتند.

تظاهر کنندگان انقلابی همه کلاه به سر و یا نقاب به چهره داشتند. شمار زیادی از تظاهر کنندگان که کلاه به سر و چوب به دست داشتند، به طور یکسان بلوجین و ژاکت‌های عجیب و غریب به تن داشتند و این شباهت آشکارا برای آن بود که هم گروه‌های میهن پرست ایرانی را بترسانند و هم تشخیص هویت آشوبگران را برای قربانیان و پلیس ناممکن سازند.

بی اطلاعی پلیس آمریکا از قانون

اداره من با پلیس پارک و اداره پلیس متروپولیتن تماس گرفت تا سئوال کند که آیا مقرراتی بر علیه نقاب زدن، کلاه به سر کشیدن و یا تغییر قیافه دادن در تظاهرات عمومی مانند آنچه که در حوزه‌های تحت کنترل هر ایالت، ناحیه و شهرداری یافت می‌شود وجود دارد؟ که به ویژه برای جلوگیری از ترساندن مردم توسط نقابداران ناشناس طرح شده باشد؟ هر دو اداره تأکید کردند که هیچ مقرراتی برای جلوگیری از نقاب زدن وجود ندارد.

اداره من سئوال کرد آیا این مقامات آگاه هستند که هیچ قانون فدرال قابل اجرایی در این مورد وجود دارد یا نه؟ هر دو اداره دوباره پاسخ دادند که هیچ قانونی وجود ندارد. اداره من آنگاه توجه آنان را به ماده ۱۸ قانون آمریکا بخش ۲۴۱ ماده‌ای از لایحه حقوق اجتماعی جلب کرد که در آن گفته می‌شود: «اگر دو نفر یا بیشتر در یک شاهراه یا در مِلک کَس دیگری تغییر قیافه بدهند با این نیت که وی را از انجام هر عمل یا امتیازی که به موجب قوانین اساسی ایالات متحده به وی داده شده است بازدارند یا مانعی در سر راهش ایجاد نمایند تا ۱۰ هزار دلار جریمه و یا تا ده سال زندانی خواهند شد.»

انقلابیون گروه‌های مختلف ضد ایرانی آشکارا چهره خود را دگرگون ساخته بودند. آن‌ها با سلاح‌ها و بیاناتشان مانند مرگ بر طرفداران شاه، شاه یک قاتل است، مرگ بر شاه و با شعارهای شان که از جنبش‌های تروریستی ایران مانند سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران، سازمان مجاهدین خلق ایران و سازمان انقلابی توده حمایت می‌کرد قصد داشتند از انجام آزادانه حقوق و امتیازاتی که قانون اساسی ایالات متحده آن‌ها را تضمین کرده است، هم جلوگیری کنند و هم مانع در سر راه آن ایجاد نمایند. تظاهر کنندگان ضد ایرانی آشکارا برای نقض قانون حقوق اجتماعی در بسیاری از نقاط کشور آماده شده بودند.

مک دولاند سپس از ماهیت فعالیت‌های سازمان‌های دانشجویی پرده برداشت و گفت: سازمان دانشجویان مسلمان ایران که بر روی جزوات خود آدرس «پ او صندوق ۴۰۱- ویل مت- ایلی نویز ۶۰۰۹۱» را چاپ کرده‌اند همراه با سازمان جوانان مسلمان طرفداران خود را با نظم فراوان به رژه واداشت. پرچم‌ها و پلاکاردهای ارائه شده در این رژه از سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران و سازمان مجاهدین خلق ایران که هر دو جزو سازمان‌های تروریست- مارکسیستی هستند حمایت می‌کرد.

سرمشق گیری از مصدق

در روی سایر پرچم‌ها نوشته شده بود «پیروزی بر سازمان آزادی بخش فلسطین»، «مرگ بر صهیونیسم» و توهین‌های مستقیم به شخص شاه ایران. در جزوه‌ای که در سال ۱۹۷۷ به زبان انگلیسی و با عنوان «ایران تلاش در داخل» از طرف کمیته حمایت از تلاش مردم ایران با آدرس «پی او صندوق ۶۷۱ نیویورک ۱۰۰۱» چاپ و منتشر شد، تاریخچه سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران و سازمان مجاهدین خلق ایران باز کوشیده است هر دوی این سازمان‌ها فعالیت‌های انقلابی خود را بر اساس ترکیبی از مارکسیسم و بنیاد و زمینه اسلامی قرار داده‌اند. آن‌ها این روش را از جبهه ملی دولت مصدق «۵۳-۱۹۵۱» که با به قدرت رسیدن دوباره شاه ایران سرنگون شد، سرمشق گرفته‌اند. عکس مصدق بر روی پلاکاردهای طرفداران سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران و سازمان مجاهدین ایران دیده می‌شد.

بر پایه آنچه در جزوه‌هایی که پیشتر از سوی سازمان جبهه ملی ایران، بخش خاورمیانه، به زبان فارسی به چاپ می‌رسید، سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران توسط مارکسیست انقلابی به نام‌های امیر پرویز پویان و مسعود احمدزاده بنیان نهاده شد. از دیدگاه روشنفکران در ایران، سازمان تروریستی چریک‌های فدایی خلق ایران تبدیل به رزمنده‌ترین، پیشرفته‌ترین و قاطع‌ترین سازمان مارکسیستی در ایران شده است. نخستین عملیات مسلحانه آن در ۸ فوریه ۱۹۷۱ در سیاهکل که دهکده‌ای در جنگل‌های شمال ایران است انجام شد. از نظر نظامی این عملیات ناموفق بود.

جزوه سازمان جبهه ملی ایران به شرح این نکته ادامه می‌دهد که چگونه تروریسم انقلابی همچنان شکل اصلی تلاش باقی خواهد ماند. تلاش مسلحانه بدون وقفه ادامه یافته است. شکل فعلی جنگ چریک‌های شهری، گونه ویژه‌ای از تلاش است که انجام می‌گیرد. از آن جا که روستاییان بخش عمده جمعیت ایران تشکیل می‌دهند دامنه این جنبش باید به روستاها هم کشیده شود. سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران تأیید می‌کند که جنبش آن کمونیستی است. برخلاف جنگ‌های مشابه در آمریکای لاتین و جاهای دیگر، این جنبش در ایران، صرفاً بر اساس ایدئولوژی آغاز شد و از بدو امر هدف خود را تشکیل حزب کمونیست قرار داد. سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران «او. ای. پی. اف.جی» همواره یک سازمان مارکسیستی بوده و هست و خود را هسته مرکزی حزب کمونیست در ایران به شمار می‌آورد.

تأکید بر منشاء و مأخذ

سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران تحلیلی بر سازمان مجاهدین خلق ایران «او.ام.پی.ای» تهیه کرد که در آن پیوند ایدئولوژی با مارکسیسم – لنینیسم و احکام اسلامی گروه به نوشتار کشیده شده است: پس از آغاز کوشش‌های مسلحانه از سوی سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران یک سازمان دیگر به نام مجاهدین خلق ایران او.ام.پی.ای فعالیت‌های چریکی شهری خود را آغاز کرد. این سازمان در سال ۱۹۶۵ بنیاد گذارده شد. در این جنبش هم مانند جنبش‌های دیگر دگرگونی‌های متعدد و مشابهی بوجود آمد. به هر روی، آنان به اسلام معتقد باقی ماندند و کوشش کرده‌اند که روح انقلابی و اسلامی را با روش تجزیه و تحلیل و دیدگاه طبقاتی مارکسیست به یکدیگر پیوند دهند. سازمان مجاهدین خلق ایران سازمانی است وسیع و مسئول بسیاری از عملیات مسلحانه می‌باشد. توجه دقیق به سازمان مجاهدین خلق ایران «او.ام.پی.ای» واجد اهمیت است. ایده‌ها و روش‌های این سازمان در جاهای دیگر نیز مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. این اولین کوشش سیستماتیک استوار به روش، در زمینه استخراج تعالیم اسلام در قرن هفدهم و مصالحه و آشتی دادن آن‌ها با سوسیالیسم علمی است. سازمان مجاهدین خلق ایران و سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران که بزرگترین سازمان‌ها در نوع خود هستند با همدیگر روابط بسیار خوبی دارند.

طرح‌هایی تهیه شده است که این دو سازمان در حالیکه هویت جداگانه خود را حفظ می‌کنند و دست نخورده باقی می‌مانند، همکاری‌های خود را به شکل مفیدی توسعه می‌دهند. این جزوه برای اولین بار به سال ۱۹۷۵ چاپ شد و پس از آن اعلام گردید که پس از ده سال فعالیت زیرزمینی، چهار سال فعالیت‌های نظامی- سیاسی و دو سال فعالیت‌های ایدئولوژیکی در داخل سازمان، سازمان مجاهدین خلق ایران به جنبش مارکسیست – لنینیست ایران پیوسته است. این دو سازمان انقلابی و تروریستی ایرانی با سازمان آزادیبخش فلسطین «پی ال او» پیوندهای مستحکمی دارند و جرج حبش رئیس جبهه سرسخت امتناع سازمان آزادیبخش فلسطین و رهبر جبهه خلق برای آزادی فلسطین «پی. ال. اف. پی» که تاکتیک هواپیماربایی و گروگان‌گیری جمعی و نیز قتل عام در فرودگاه‌ها را ابداع کرد، با نوشتن مقدمه‌ای از کوشش‌های سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران برای سرنگون ساختن دولت ایران به عنوان بخشی از تلاش عمومی در خاورمیانه بر علیه دشمنان امپریالیست صهیونیست و مرتجع، ستایش کرده است. دیده شد که سازمان دانشجویان مسلمان ایرانی و سازمان مسلمانان جوان پلاکاردهایی حمل می‌کردند که بر روی آن‌ها عکس‌های شهیدان چسبانده شده بود. این به اصطلاح شهیدان در حقیقت تروریست‌هایی بوده‌اند که در جریان تیراندازی و درگیری با نیروهای امنیتی ایران کشته شده‌اند و یا در حال ساختن بمب‌های خانگی تصادفی کشته شده‌اند یا اینکه به دنبال متهم شدن به اعمال جنایات بزرگ اعدام گردیده‌اند. در جزوه‌های سازمان دانشجویان مسلمان ایرانی «او- ای-ام-اس» که در خیابان‌ها پخش می‌شد، بی پرده تروریسم را یک کوشش مسلحانه انقلابی نام می‌برد و از آن حمایت می‌کند. برای نمونه، پس از ذکر کردن حمله سازمان عفو بین‌المللی به ایران، سازمان دانشجویان مسلمان ایرانی به کشته شدن تقریباً هر روز انقلابیون مسلح در ایران که «ساواک» پلیس مخفی شاه ایران به عنوان یک عمل عادی آن را انجام می‌دهد اشاره می‌کند و آن را از جمله تخطی‌ها از حقوق بشر توصیف می‌نماید. ملاحظه شد که تروریست‌های سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران در میان گروه‌های دست چپی افراطی آمریکایی حامیانی دارند. روزنامه گاردین که یک روزنامه کمونیستی آمریکا است و به تازگی برای انجام سخنرانی‌هایی، ترتیب مسافرت «ویلفرد برچت» مأمور سازمان اطلاعاتی شوروی «ک- جی- بی» به آمریکا را داده است، برای انقلابیون ایرانی مانند اشرف دهقان تبلیغ می‌کند.

فرار اشرف دهقان چریک فدایی از زندان

اشرف دهقان عضو جنگده سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران است که در سال ۱۹۷۱ بازداشت شد، اما در ماه مارس ۱۹۷۳ از زندان فرار کرد و متواری گردید. یادداشت‌هایی که او در درازای بازداشت نوشته است، کُلاً از دیدگاه تئوری‌های مارکسیست است. مک دونالد سپس به ارتباط‌های انجمن دانشجویان ایرانی که ایدئولوژی مائوئیست بر آن حکمفرما است و ارتباط آن با سازمان‌های دیگر اشاره کرده و سپس افزوده است:

انجمن دانشجویان ایرانی شاخه آمریکایی کنفدراسیون دانشجویان ایران «اتحادیه ملی» است که پایگاه آن در فرانکفورت آلمانی غربی می‌باشد. تا این اواخر در انجمن دانشجویان ایرانی «تی. اس. ا» گروه‌های متعدد مارکسیست دسته‌بندی داشتند و با یکدیگر رقابت می‌کردند. گروه کمونیستی هوادار تروتسکی که وابسته به حزب سوسیالیست کارگران است و رهبری آن را بابک زهرایی به عده داشت، در سال ۱۹۷۴ از این انجمن اخراج شد. زهرایی و شاعر ایرانی رضا براهنی رهبری گروه جبهه حزب سوسیالیست کارگران را که موسوم به کمیته آزادی روشنفکری و هنری در ایران است به عهده دارند. در این کمیته بسیاری از هواداران تروتسکی غیر ایرانی حزب سوسیالیست کارگران به فعالیت اشتغال دارند. به هر جهت گروه کوچکی به نام «اتحاد ستار» در حزب سوسیالیست کارگران به وجود آمد که اکنون شاخه ایرانی چهارم بین‌المللی را تشکیل می‌دهد.

شاخه چهارم بین‌المللی مسئولیت هم‌آهنگ ساختن کمونیست‌های تروتستکایت را در سطح جهانی به عهده دارد. نظرات انجمن دانشجویان ایرانی از طریق نشریات کنفدراسیون دانشجویان ایرانی مانند ریپورت منعکس می‌شود. این نشریه هر ۳ ماه یکبار در آلمان غربی چاپ می‌شود و به وسیله انجمن دانشجویان ایرانی به آدرس صندوق پستی ۲۳۱۰ برکلی کالیفرنیا ۹۴۷۰۲ و شعبه انجمن دانشجویان ایرانی در شهر نیویورک به آدرس ۳۳۹ خیابان لافایت نیویورک شماره ۱۰۰۱۲ توزیع می‌شود.

مک دونالد پس از خواندن نمونه‌ای از مقاله‌های این نشریه گفت: انجمن دانشجویان ایرانی و کنفدراسیون دانشجویان ایرانی هنگام بیرون انداختن هواداران تروتسکی در سال ۱۹۷۴ تاکنون با دودستگی و پراکندگی‌های جدیدی روبرو شده‌اند.

در اوت ۱۹۷۵ در کنوانسیون ملی انجمن دانشجویان ایرانی در شیکاگو میان کمونیست‌های طرفدار مائو که با سازمان انقلابی توده متحدانه و جبهه ملی که طرفدار سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران و سازمان مجاهدین خلق ایران و گروه تروریستی کوچکی به نام سازمان مجاهدین خلق است تفرقه افتاد. این تفرقه سبب تشکیل دو سازمان در آمریکا شد که هر دو نام انجمن دانشجویان ایرانی را بر خود گذاردند و پایگاه خود را در آلمان قرار دادند.

کنفدراسیون بین‌المللی دانشجویان ایرانی که از مرکز خود در فرانکفورت صندوق پستی ۱۰۰۱۵۰-۶۰۰۰ فرانکفورت ۱۶ آلمان غربی عملیات را رهبری می‌کند. فدراسیون دانشجویان ایرانی در ایالات متحده به این کنفدراسیون بستگی دارد و نشانی فدراسیون در آمریکا صندوق پستی شماره ۲۳۱۰ برکلی- کالیفرنیا ۹۴۷۰۲ می‌باشد.

کنفدراسیون بین‌المللی دانشجویان ایرانی هفدهمین کنگره سالانه خود را از ۲۴ تا ۲۸ آوریل ۱۹۷۷ در فرانکفورت برپا کرد. در این کنگره که گروه مائوییست‌ها تسلط داشتند نفوذ زیاد کمونیست‌های آلبانی نیز آشکار بود. در این کنگره حزب توده کمونیست‌های ایرانی هوادار مسکو و گروه دانشجویان وابسته به آن که به سازمان جوانان دانشجویان دمکراتیک ایران موسوم است و روزنامه این گروه به نام «آرمان» مورد حمله قرار گرفتند. اتحادیه ملی آفریقاییان زیمبابوه «زانو» جبهه آزادی بخش عمان- جبهه انقلابی ضد فاشیست اسپانیا و نیز گروه‌های تروریستی برای شرکت کنندگان کنگره فرانکفورت پیام‌های همبستگی و یگانگی فرستادند. گروه‌های انقلابیون ایالات متحده از جمله نهضت بیست و نهم اوت و کمیته مرکز مارکسیست – لنینیست‌های لس آنجلس نیز پیام‌های پشتیبانی برای این کنگره فرستادند. کنفدراسیون دانشجویان ایرانی «اتحادیه ملی» که نشانی آن صندوق پستی ۳۰۲۴۰۳ هانور آلمان غربی است در ایالات متحده دفتر نمایندگی دارد که مرکز آن در برکلی کالیفرنیا است و صندوق پستی اف ۴۰۰۰ برکلی و صندوق پستی ۴۰۰۲ برکلی ۹۴۷۰۴ می‌باشد.

زد و خورد با پلیس هوستون

در نوامبر گذشته چند عضو کنفدراسیون دانشجویان ایرانی به اتهام سوء قصد و زخمی کردن یک دیپلمات ایرانی در فرانسه از سوی پلیس در پاریس بازداشت شدند. نادر اسکویی یکی از متهمین سوء قصد پاریس در آمریکا تحصیل می‌کرده و عضو فعال انجمن دانشجویان ایرانی بوده. به دنبال بازداشت اسکویی و همدستانش در پاریس گروهی از اعضای انجمن دانشجویان ایرانی در هوستون در مقابل کنسولگری فرانسه علیه بازداشت در پاریس به تظاهرات پرداختند. این گروه با پلیس هوستون به نبرد برخاستند و نود تن از آن‌ها بازداشت شدند.

در سال جاری نیز صدها تن از اعضای انجمن دانشجویان ایرانی برای اعتراض علیه سیاست دانشکده ناوارو در شهر کوچک «کرسیکانا» تگزاس اجتماع کردند. این گروه پروانه تظاهرات دریافت نکرده بودند و هنگامی که پلیس خواست آن‌ها را پراکنده‌سازد، به افراد پلیس حمله کردند. سرانجام پس از آنکه آنها را زندانی کردند، در زندان اعمال وحشیانه را شروع کرده و خسارات سنگین به بار آورده‌اند.

مشاهدات من در واشنگتن نشان می‌دهند که شمار زیادی از دانشجویان انقلابی ایرانی از نقاط مختلف آمریکا به واشنگتن آمدند تا در وقایع معمول و عادی یک دیدار رسمی را با توسل به شورش و ماجرایی اخلال کنند و محیط نامساعدی بوجود آورند اما دخالت کاخ سفید که شفاهاً به وزارت کشور دستوراتی می‌داد و از آن جا اوامری صادر می‌شد که اجرای وظایف پلیس واشنگتن را دشوار کرده بود، اگر دخالت های بی موقع کاخ سفید موانعی ایجاد نکرده بود پلیس اوضاع را تحت کنترل می‌گرفت، از آنجا که این گونه محدودیت‌ها، جان مردم محترم و خانواده هایشان را به بازی می‌گیرد، نباید اجازه داد در کار افسران کاردان و منصف پلیس محدودیت‌هایی ایجاد گردد. چنانکه از پهرست افراد انگشت شماری که بازداشت شده‌اند، در می یابیم، کسی که دستش را بسته و مضروبش کرده‌اند پلیس بوده نه از تظاهرکنندگان.

در این رویداد تظاهرکنندگان کتک نخورده‌اند بلکه پلیس امریکا کتک خورده و زخمی شده است. آنچه که هفته گذشته در واشنگتن در برابر کاخ سفید روی داد و من جزییات آن را شرح دادم، آشکارا نشان می‌دهد که در زمینه اجرای قانون و نظام دسترسی و گرفتن اطلاعات، ما بسیار ضعیف هستیم. نگرفتن تصمیم‌های درست و جدی برای نظارت و مراقبت، به ویژه هنگامی که از خرابکاری شورشگران و انقلابیون و دانشجویان خارجی در کشور ما آگاهی داشتیم، کاملاً روشن است. همانگونه که حوادث اخیر نشان داد و گروه‌های انقلابی نیز اقرار و تأیید کردند با سازمان‌های تروریستی ارتباط آشکاری دارند، می بینیم این گروه ها تلاش می‌کند تا با سوءاستفاده از قانون اساسی و قوانین مدنی ما حقوق دیگران را پایمال کند، بنابراین نباید اجازه داد حقوق انسانی مردمی که تابع قوانین هستند به وسیله خرابکاری به بازی گرفته شود.

در این جا من از دادستان کل و مدیر کل خدمات مهاجرت و تابعیت درخواست می‌کنم، برای انجام اقدامات لازم به منظور کنترل گروه‌هایی که در جستجوی پناهگاهی برای حفظ مسلک و مرام خود هستند تصمیمات جدی اتخاذ نمایند. اینک این گروه‌ها برای مدتی پراکنده شده و به دانشکده‌های آمریکا پناه برده‌اند. اما این پراکندگی موقتی خواهد بود دوباره خود را سازمان خواهند داد.