نقش رسانه‌های همگانی در انقلاب ایران

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
گفتگوها درباره قانون اساسی حکومت مشروطه شاهنشاهی چیست؟

جمهوری دموکراتیک نام دروغین برای جمهوری خلق

تاجگذاری رییس حکومت بریتانیا کینگ چارلز سوم
نقش رسانه‌های همگانی در انقلاب ایران

نقش رسانه‌های همگانی در انقلاب ایران


نزدیک به ۹ ماه است که از مرگ جانکاه مهسا امینی می‌گذرد، مرگ دختری که ملت ایران و جهانیان را تکان داد، دختر جوانی که برای دیدار کوتاهی به تهران آمد و دژخیم جمهوری اسلامی دستگیرش کرد و بر سرش کوفت تا حجاب ننگین اسلامی اش همه موهایش را بپوشاند.

در ایران نیروهای بسیج و پاسدار با شدت هر چه تمامتر ملت ایران را سرکوب می‌کنند. مردان جوان بی گناه دستگیر می‌شوند و به دار آویخته می‌شوند، دختران ایران که بدون حجاب ننگین اسلامی به خیابان می‌آیند، کتک می‌خورند، دشنام می‌شنوند، به آنها توهین می‌شود و به آنان تجاوز جنسی می‌شود. باید گفت امروز خیابان‌های ایران برای روضه خوانان امنیتی دیگر ندارد، زیرا که مردم نیز با چاقو و کارد موکت بری به دژخیمان رژیم یورش می‌برند و شاهرگ آنان را می‌برند. بر مردم ایران آشکار است که این رژیم سفاک اسلامی یک شبه نابود نخواهد شد. بلکه مبارزه درازی در پیش است تا این رژیم سرنگون شود.

ابراهیم رییسی پرزیدنت بی سواد جمهوری اسلامی در سخنانی در روز شنبه ۱۳ خرداد ماه ۲۵۸۲ شاهنشاهی در همایش ملی «مسولیت اجرای قانون اساسی» برای نخستین بار روشن ساخت که به اصطلاح قانون اساسی جمهوری اسلامی بر پایه‌های مشروعه نهاده شده است. با این رییسی پذیرفت که آنچه که در ایران رخ می‌دهد، جنگ میان مشروطه آنچه که خواست مردم است و مشروعه که رهبر و اعوان و انصارش می‌خواهند می باشد. می‌بینیم که امروز ما به سال ۱۲۸۵ خورشیدی بازگشته‌ایم زمانی که محمدعلی میرزا و فضل الله نوری با همدستی ارتش روسیه علیه مردم ایران و مشروطه جنگیدند. در این جا بایسته است که یادآوری کنم که این جنگ و کارزار علیه ملت ایران به کجا کشید. محمدعلی سلطان قاجار به سفارت روسیه پناهنده و سپس به روسیه به شهر اودسا برده شد. شیخک مزدور فضل الله نوری دستگیر شد، به دادگاه برده شد و به مرگ محکوم شد و در ملا عام به دار آویخته شد. این هشداری است از تاریخ به همه روضه خوانان و قاضی‌هایی که جوانان ایران را به مرگ محکوم می‌کنند و به دار می‌کشند که چه سرنوشتی در انتظار آنان است زمانی که ملت ایران در این جنگ پیروز شود.

در آن زمان، این جنگ تنها در ایران بود، اما امروز ما در جهانی زندگی می‌کنیم که ایرانیان در سراسر گیتی پراکنده شده‌اند. این جنگ امروز از سوی رسانه‌ها انجام می‌شود. جمهوری اسلامی، برای رسیدن به اهداف خود از رسانه‌های برون مرزی استفاده می‌کنند. گوینده‌ها و برنامه گزاران این رسانه‌ها برای اهداف جمهوری اسلامی می‌کوشند، این بدان چم است که ایرانیانی که این برنامه‌ها را تماشا می‌کنند باید بدانند که این برنامه‌ها برنامه‌های پروپاگاند برای جمهوری اسلامی که با این برنامه‌ها اندیشه‌ها و مغز ایرانیان را زیر تاثیر خود قرار دهند.

رییسی جنگ میان مشروطه و مشروعه را تایید کرد و استراتژی نوینی ایجاد کردند که کسانی را به برون مرز بفرستند و خود را به رهبران جنبش مشروطه و رهبر سازمان مشروطه بنامند. هدف این استراتژی کاملا روشن است، جمهوری اسلامی بر آن است که جنبش مشروطه را در کنترل خود درآورند. رهبران نوین مشروطه به نظر می‌آید که از منابع مالی بسیاری برخوردار هستند. میان امریکا و انگلیس و سراسر اروپا در سفر هستند. پیوسته نشست‌هایی برگزار می‌کنند. پیوسته در مصاحبه با رسانه‌های بد نام که نشان داده‌اند دشمن ایران و ایرانی هستند می‌باشند. و وبگاه می‌سازند و حزب و سازمان راه می‌اندازند. و در تلاش اند که مشروطه خواهان برون مرز را شناسایی کنند و گرد خود جمع کنند و پهرست نام میهن پرستان را به تهران گزارش کنند. اینان از سوی حزب پان ایرانیست‌ها که در ایران دفتر و دستک دارند و با جمهوری اسلامی هیچ گونه مسله ایی ندارند، پشتیبانی می‌شوند.

این کسان که خود را به عنوان رهبران جنبش مشروطه خود را معرفی می‌کنند در ایران کسی آنها را نمی‌شناسد. و کسی نیز نمی‌داند که چه چیزی به آنان این رسمیت و لجیتیماسیون و حقی را داده است که خود را رهبر جنبش مشروطه بنامند. اینان نه پیشینه‌ای آکادمیک دارند، ما به عنوان فعال سیاسی شناخته شده بودند، نه کتاب و مقاله‌ای از اینان در دست است، هیچ کجا رد پایی از اینان دیده نمی‌شود. اینان مانند قارچ از زمین بیرون می‌آیند و ماموریت خدایی برای برقراری مشروطه دارند.

وظیفه این رسانه‌های برون مرز وابسته به جمهوری اسلامی هستند این است، که این کسان را معروف کنند و به عنوان رهبر مشروطه به مردم ایران بفروشند.

ما ایرانیان این پدیده را به خوبی می‌شناسیم. در سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی برابر با ۱۳۵۷ خورشیدی برابر با ۱۹۷۸ میلادی یک کمپین یا پروپاگاند رسانه‌ای یا بهتر بگوییم لشکر کشی رسانه‌ای علیه آریامهر شاهنشاه ایران و برای خمینی بر پا شد. خمینی به عنوان گاندی قم ، کسی که برای مردم ایران آزادی به ارمغان خواهد آورد فروخته شد. هم چنین پول نفت، مستقیم به در خانه هر ایرانی آورده خواهد شد که ایرانیان دیگر نیازی به کار کردن نداشته باشند. همه دارنده خانه می‌شوند، همه با اتوبوس مجانی رفت و آمد می‌کنند و همه در دنیا و آخرت آمرزیده خواهند شد.

نوجوانان با ماشین حساب که آن روزها مد شده بود و در دست همگان ریخته شده بود، پیوسته درآمد نفت را که در روزنامه‌ها به چاپ می‌رسید و شمار جمیعت ایران را که به تازگی آمار گرفته شده بود بخش می‌کردند و تا ببینید چقدر تومان هر روز نقد در دست خواهند داشت زمانی که آریامهر شاهنشاه ایران برود. نتیجه این مغز شویی مردم به خیابان‌ها رفتند و مرگ بر شاه عربده کشیدند و به پولی که به جیبشان سرازیر خواهد شد فکر می‌کردند. شاه رفت، خمینی آمد، و همه مردم ایران چشم به راه باران پولی بود که از آسمان برایشان از سوی گاندی ایران روان بشود. در عوض مرگ و گرسنگی و بدبختی و بیماری و فساد و فحشا و اعتیاد و فروش اعضای بدن آمد. باران پول برای کسانی رزرو شده بود که عمامه بر سر داشتند و فرزندان آنها. هدف اینان رفاه و آسایش و امنیت مردم ایران نبود بلکه قدرت اسلام باید بیشتر می‌شد. اکنون ثروت مردم برای حزب الله و میلیشای شیعه عراق، بسیج پاسدار و تروریست‌های یمن، سوریه فلسطین، این ننگاره‌های هرینه می‌شود تا هم چنان باران پول نفت و گاز ایران بر سر خودشان و توله سگ هایشان و اینان ببارد که بر سر قدرت بمانند و ایران را حراج کنند و مردم ایران را بکشند.

این سناریو را ما به خوبی می‌شناسیم. در درازای این چهل و چهار سال همواره کسانی به خارج از کشور فرستاده شدند، به نام اصلاح طلب، مردم ایران را در ایلوزیون نگاه داشته که با رفرم می‌توان جمهوری اسلامی را به بهشت برین برای مردم ایران دگرگون ساخت.

اکنون که ملت ایران سرانجام دریافت که تنها راه نجات و رهایی ، برقرار ساختن قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران است و شاهنشاه ایران را بر سریر شاهنشاهی کهن ایران بنشانند، جمهوری اسلامی کسانی را می‌فرستد که خود را رهبر مشروطه بنامند ، کسانی که مردم و اندیشه شان را در کنترل بگیرند و اینان شعارها را بنویسند، فعالیت‌های آزاد مردم برون مرز را زیر کنترل خودشان در بیاورند،

وزارت اطلاعات به اینان خویشکاری واسپرده است که اینان به عنوان رهبر مشروطه تظاهرات یکی از این رهبران با درخواستی آمده است که ما در خارج از کشور برای کسانی که در ایران هستند شعارها را بنویسیم، تظاهرات را سازمان بدهیم و جنبش مشروطه را درون مرز هدایت کنیم. این جمله‌ها جمله‌های وزارت اطلاعات در ایران است که مدرکی بشود برای ادعای خامنه‌ای که گفته بود همه این ناآرامی‌ها در ایران از برون مرز کنترل می‌شود. استراتژی وزارت اطلاعات این است، از جنبش درون مرزی مشروطه علیه رژیم جمهوری اسلامی یک جنبشی بسازند که از خارج از کشور رهبری می‌شود. می‌خواهند بگویند مردم ایران با رژیم شادمان و خرسند هستند، مردم تغییر رژیم نمی‌خواهند بلکه این دسیسه‌ای است از خارج از کشور.

از این بررسی‌ها دو چیز را می‌آموزیم یکی برای ملت ایران درون مرز و برای ایرانیان سرگردان در برون مرز. به ملت ایران تنها می‌توانیم بگوییم که تاکنون بسیار عالی عمل کرده‌اید، ادامه دهید، متحد شوید و پروانه ندهید از برون مرز در شما رخنه کنند، رهبر جنبش تنها می‌تواند در میان مردم در کشور باشد و میان آنها خود اعتبار به دست آورده باشد.

پیام به ایرانیان برون مرز ، این فرستادگان را دنبال نکنید. با عینک بی عینک به عنوان دکتر یا بی عنوان دکتر . به نشست‌های اینان در برون مرز نروید تنها برای شناسایی شماست. اگر همه ایرانیان برون مرز و درون مرز به این پرنسیب احترام بگذارند که رهبر جنبش مشروطه تنها می‌تواند در ایران باشد. آنگاه این رهبران دروغین فرستاده وزارت اطلاعات دستشان به جایی بند نیست. اگر می‌خواهید که جنبش مشروطه به پیروزی دست یابد باید برای مردم درون مرز کاری کرد. فریاد مردم ایران را در برون مرز منعکس کنیم و آنچه بر مردم ایران می‌گذرد را برای دولت‌های خارجی به نمایش بگذاریم. جنایت‌های دولت اسلامی را آشکار سازیم. یادواره کشته شدگان به دست رژیم اسلامی اعدام شده‌اند را زنده نگاه داریم، وضعیت غم انگیز و خطرناک مردم ایران را در چنگال جمهوری اسلامی نشان دهیم. نشان دهیم که مردم ایران این حکومت ننگین اسلامی را نمی‌خواهد. نشان دهیم علی خامنه‌ای که خود را رهبر نامیده است دروغ گویی بیش نیست، و یک دزد قهار و یک قاتل ایرانی است.

ما نباید دوباره به دام نیرنگ‌های رسانه‌های همگانی بیافتیم. چند بار دیگر باید این سناریوها برای ما ایرانیان پیاده شود تا باز با سر و کله خونین از آن بیرون بیاییم و چند سال دیگر را از دست بدهیم. اینها همه زمان خریدن برای جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی نفس‌های آخرش را می‌کشد،

یکی از کارشناسان در ایران گفته بود که از زمانی که اسکناس ایران چاپ شد و در دسترس مردم قرار گرفت تا پایان ۱۳۵۷ در زمان شاهنشاهی پهلوی ۴۸۳ میلیارد تومان چاپ شد. امروز در ایران هر روز این مبلغ اسکناس چاپ می‌شود. این بدان چم است که حقوق کارمندان دولت و حقوق بازنشستگان و دیگر خرج‌هایی که باید دولت انجام دهد، با درآمد دولت پرداخت نمی‌شود بلکه با چاپ اسکناس بی پشتوانه پرداخت‌ها در ایران انجام می‌شود. یعنی تورم بالاتر و بالاتر خواهد رفت. از درآمد نفت که با یورو یا دلار یا روبل یا بخشی سهم ملایان است، بخشی برای خرید اسلحه است، بخشی برای حزب الله و مردم بی چاره فلسطین و لینان و عراق و یمن و سوریه پرداخت می‌شد، یعنی مردم ایران هر روز فقیرتر می‌شوند و گرسنگی سراسر ایران را فرا خواهد گرفت.

تحریم‌های نوینی که آمریکا برای جمهوری اسلامی وضع کرده است، فضای جولان روضه خوانان را تنگتر می‌کند. جنگ در اوکراین که رفیق پوتین آن را انجام می‌دهد با دشواری‌های بسیار روبرو است. پوتین آن چنان با جنگ اوکراین درگیر است که خود نمی‌تواند از جای برخیزد و به کمک جمهوری اسلامی بیاید.

دومین پشتیبانی که جمهوری اسلامی برای خودش تراشیده است چین است. در این میان چینی‌ها نیز با دشواری‌های بی شمار اقتصادی روبرو هستند. بسیاری از کمپانی‌های امریکایی و اروپایی از چین بیرون می‌آیند و در کشورهای دیگر سرمایه گذاری می‌کنند. هم چنین باید دانست که کمپانی‌های چینی به بانک‌های چینی مقروض هستند. بسیاری از کمپانی‌ها نمی‌توانند وام‌های خود را باز پرداخت کنند. برای پروژه جاده ابریشم چینی‌ها به بسیاری از کشورها در آسیا و افریقا کردیت‌های بسیار داده‌اند، و بسیاری از کشورها نمی‌توانند وامی که از چین گرفته‌اند را پس بدهند. چین نیز باید از اقتصاد خودش نگاهبانی کند و نمی‌تواند برای جمهوری اسلامی سینه سپر نماید. این بدان چم است که پشتیبانی که جمهوری اسلامی از چین و روسیه می‌خواهد وجود ندارد. پرسش این نیست که آیا جمهوری اسلامی فرو می‌پاشد پرسش این است که چه زمانی، فروپاشی حتمی است. از آنجا که رژیم می‌داند که رفتنی است با دشمن خونین خود عربستان سعودی روابط دیپلماتیک برقرار ساخته است و سفارت جمهوری اسلامی را در ریاض گشوده است. کی و اگر سفارت عربستان سعودی در ایران گشایش یابد، مورد تردید است. حتی جمهوری اسلامی با دوستان نزدیکش طالبان بر سر آب می‌جنگد. امروزه با نگاهی ژرفتر می‌بینیم که جمهوری اسلامی در سراسر جهان دوستی دیگر ندارد. تنها کسانی که رژیم را سر پا نگاه داشته‌اند، پاسداران با اسلحه‌های گرم و زیرزمین‌های شکنجه هستند. مردم ایران مطمیپ باشید، پایان جمهوری اسلامی نمایان است و برقراری قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران مطمین است.