مقام فخر شیرازی

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو




فتنه اندر فتنه است آن رخ بلا اندر بلا الصّلا ای عاشقان کوی عشقش الصّلا




ای صبا گر راز دار عاشقانی از چه رو هر چه گفتم با تو در خلوت شنیدم بر ملا




خنجر و شمشیر در راهش گل و ریحان بود شاهد ار خواهی بر این دعوی شهید کربلا




گر به روی او نبندم ور به مویش نسپرم چون کنم با این دل مفتون و جان مبتلا




کشتیم تا زندۀ جاوید گردانی مرا مرحبا ای عشق کردی کشف سرّ ابتلا




ای که اندر کعبۀ الاّ هوس داری مقام شستشو کن خویش را در زمزم الّا و لا




جای تو ای فخر نبود درّۀ کون و فساد قبــّــۀای بفراز فوق لا خلا و لا ملا


M rastgar ‏۱ اوت ۲۰۱۱، ساعت ۱۱:۵۷ (UTC)