مصاحبه علیاحضرت شهبانو فرح پهلوی با رسانه‌ها در پایان سفر دو روزه به استان هرمزگان ۱۵ اسفند ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
برنامه عمرانی پنجم/سال ۲۵۳۶ شاهنشاهی آذر ماه تا اسفند ماه شهبانو فرح پهلوی

سخنرانی‌ها و پیام‌ها و بیانات و مصاحبه‌های علیاحضرت شهبانو فرح پهلوی

دکترای افتخاری و سایر نشان‌های تقدیم شده به علیاحضرت شهبانو فرح پهلوی


مصاحبه علیاحضرت شهبانو فرح پهلوی با رسانه‌ها در پایان سفر دو روزه به استان هرمزگان ۱۵ اسفند ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی

علیاحضرت شهبانو پس از نیمروز ۱۵ اسفند ماه در پایان سفر دو روزه به استان هرمزگان در مصاحبه با رسانه‌ها درباره پیشرفت‌های استان هرمزگان، ارتباط مسئولین دولت در نقاط گوناگون کشور با مردم، ارتباط شهبانو با مردم، تثبیت و کنترل قیمت‌ها سخن گفتند. شهبانو فرمودند:

برای اولین بار یازده سال پیش، پس از یک سفر چند روزه به سیستان و بلوچستان، از بندر عباس دیدن کردم. آن روز وقتی به بندر عباس آمدم مهمترین چیز بند جدید بود که همه ما از دیدن آن خوشحال شده بودیم ولی امروز بندر عباس پیشرفت بسیاری کرده است. برای من باعث خوشحالی است که نشانه‌های پیشرفت منطقه را در چهره‌های مردم و در لباس پوشیدن آن‌ها می‌بینم. هیچ دیواری نباید بین مأمور دولت و مردم وجود داشته باشد. من فکر می‌کنم با انجمن‌های ملی که در سطح شهرها، روستاها، استان‌ها و شهرستان‌ها تشکیل شده است و یا در کانون‌های حزبی، مردم و نمایندگان آنان می‌توانند در هر فرصتی با مسئولین دولت در محل خود به صحبت و گفت و شنود بنشینند، مشکلات‌شان را مطرح کنند، تقاضاها را بگویند و مسئولین دولت هم امکانات خود را مطرح کنند. این دیوار اگر واقعاً در بعضی نقاط وجود دارد باید برداشته شود. طبیعتاً برخورد انسانی و دوستی، برخورد خدمتی که مسئولین دولت با مردم داشته باشند مردم را به همکاری و امیدواری بیشتر و مشارکت بهتر تشویق می‌کند. مسائلی که در سفر به استان‌ها برای من مطرح می‌شود که البته من هم امیدوارم مقداری از آن‌ها را تا حدود امکانات خود حل کنم، اغلب مسائلی است که لازم نیست به من بگویند. این مسائل در خود منطقه و با کمک مردم باید حل بشود. ممکن است استانداران بگویند که حرف ما در مرکز شنیده نمی‌شود ولی به هر صورت در مرکز هم گوش شنوا هست. مسئولین دولت در منطقه هم باید با مسئولین دولت در مرکز تماس و ارتباط مستقیم و منطقی داشته باشند. غیر از این راهی نیست مگر اینکه اهمیت این مسئله را استانداران، بخشداران و شهرداران حس کنند. و به همین دلیل است که می‌گویم این مطلب باید نوشته شود تا هر وزیر و یا هر فرد مسئول جدیدی که می‌آید مطالب را دوباره تکرار نکنیم.
شهبانو با اشاره به مسائل منطقه‌ای و تأکید بر توجه به مسائل هر منطقه فرمودند: افراد مسئول در مرکز باید بیشتر به مناطق دیگر سفر کنند و با مسائل محلی و منطقه‌ای آشنا شوند. چون به نظر من حل کردن کلیه مسائل کلی و جزئی از مرکز غیر ممکن است. به علاوه، حس مسئولیت نسبت به مردم باید به صورت خدمت به مردم، نزدیکی و دوستی با آن‌ها و جلب مشارکت مردم باشد نه ریاست. نه آنکه مسئولین خود را در سطح بالاتری حس کنند و فاصله با مردم داشته باشند.

شهبانو در پاسخ به این سئوال که چه جاذبه و کششی در مردم شهبانو را بدینگونه به سوی آن‌ها می‌کشاند که گاهی از اوقات تشریفات را می‌شکنند و به میان مردم می‌روند فرمودند:

برای من این مهم است که مردمی را که در خیابان برای دیدن من ایستاده‌اند بیشتر بشناسم. متأسفانه همه جا نمی‌توان ایستاد و با همه نمی‌توان صحبت کرد چون شلوغ می‌شود. نظم به هم می‌خورد و ناراحتی پیش می‌آید ولی حس می‌کنم اگر فقط بیایم و بروم مثل این است که هیچ تماس انسانی با مردم نداشته‌ام. برای من مهم است که از نزدیک با مردم صحبت کنم، آن‌ها را ببینم، صدای آن‌ها را بشنوم، آن‌ها هم صدای مرا بشنوند. آن‌ها را حس کنم و دستشان را بگیرم. از این نظر انسان برای من مطرح است. هیچ تشریفاتی به آن صورت نیست که مانع این کار بشود. اصلاً من از این کلمه تشریفات خوشم نمی‌آید. بعلاوه، تشریفات وظیفه دارد برنامه‌های بازدیدهای مرا که فی‌المثل ساعت بازدیدها به تقدم یا تأخر آن‌ها تعیین نماید و در تماس من با مردم و در زندگی من نمی‌تواند اثری داشته باشد و اگر باشد من سعی می‌کنم از این تشریفات خلاص بشوم برای اینکه به هر صورت در موقعیت ما مقداری محدودیت و تنهایی هست. من نمی‌خواهم بگذارم که این تنهایی‌ها و محدودیت‌ها بیشتر شود. البته یک مقدار مسائل وجود دارد که دلایلی دارد ولی اگر فکر کنم که تشریفات که فقط یک کلمه است مانع از این بشود که من بتوانم با مردم تماس مستقیم بگیرم، برای من غیر قابل تحمل است. به علاوه، فکر می‌کنم مردم از اینکه مرا ببینند خوشحال می‌شوند. اگر می‌توانم با یک پیاده شدن از اتومبیل ده نفر را خوشحال کنم چرا که نکنم؟ بعلاوه، مقداری از مسائل را مردم برای من مطرح می‌کنند. وقتی بین مردم می‌روم هر کس در آن موقعیت فکر می‌کند فرصتی دارد که مسئله‌اش را بگوید. بعضی‌ها مسائل شهرشان را مطرح می‌کنند، بعضی‌ها مسائل شخصی خود را می‌گویند و به هر صورت من فکر می‌کنم تماس درستی نخواهد بود اگر من فقط با اتومبیل از خیابان‌ها بگذرم و مردم در دو طرف خیابان ایستاده باشند. درست است که این سفرها با هم فرق می‌کنند، ولی برای من بعد از مدتی یکنواخت می‌شود. دلم می‌خواست خیلی راحت‌تر این سفرها عملی می‌شد و این تشریفات را که به آن اشاره کردید نبود که جاده بسته شود و من با اتومبیل عبور کنم. می‌توانستم بدون آنکه خبر بدهم می‌آمدم و این مناطق را بازدید می‌کردم. چون هر چیزی که در زندگی من یکنواخت بشود برای من خیلی خسته کننده است. سعی می‌کنم راه دیگری پیدا کنم ولی متأسفانه مثل این است که عملی نیست چون البته بطور ناشناس که نمی‌توانم به جایی بروم و اگر هم بروم بعد از مدتی مرا می‌شناسند و مردم جمع می‌شوند و شلوغ می‌شود و موقعی که خیلی جمع شدند مأمورین انتظامی می‌خواهند نظم را برقرار کنند که دوباره همان می‌شود. امیدوارم یک راهی پیدا کنم که بعضی از وقت‌ها در شهرهای کوچکتر و در روستاها این امکان طبیعی بدون برخورد با مردم بیشتر باشد.
مسائل دیگری نیز در سفرهای من مطرح است. با وجود اینکه بارها گفته‌ام، اتفاقی می‌افتد که نباید بیفتد. البته ممکن است به زبان بیاورم که خسته شده‌ام ولی من هرگز خسته نمی‌شوم. فکر می‌کنم مثل معلمی که یک عمر کلاس اول را درس می‌دهد یک مطالبی را همینطور تکرار کنم. اجازه ندارم که خسته بشوم. بطور مثال، جایی برای بازدید می‌روم که وسائلی در اختیار ندارند ولی چون من آن روز دیدن می‌کنم آن‌ها را آورده‌اند. این مهم نیست که در مقابل دیگران بگویند که وسیله‌ای نداشتیم ولی چون شما آمده‌اید برای ما فرستاده‌اند. مثل یک گزارش برای اینکه پنهان کردن، یک حالت دروغ و نادرستی بوجود می‌آورد چون اگر فی‌المثل مدرسه باشد معلمین و اگر بیمارستان باشد پزشکان. آن افراد و مردم و کودکان می‌دانند. شما خبرنگاران هم که می‌پرسید و وارد هستید. پس تنها کسی که نباید بداند من هستم و این درست نیست چون بالاخره به گوش من هم می‌رسد. برای همین است که می‌خواهم بگویم که هر کجا که من می‌روم اگر وسائلی دارند برای بازدید من آن‌ها را تهیه نکنند. بگویند که این وسایل را نداریم شما بگویید که برای ما بفرستند یا اگر سازمان‌های دولتی همان روز فرستاده‌اند رسماً به من بگویند. من که توقع ندارم و می‌دانم که مشکل داریم. من که می‌دانم که همه جای مملکت همه چیز فراهم نیست.

شهبانو در پاسخ پرسش دیگر درباره اوامر شاهنشاه آریامهر در مورد پی‌گیری و تداوم تثبیت قیمت‌ها و مبارزه با گرانفروشی که از اصول انقلاب شاه و ملت است فرمودند:

واقعاً مطلب مهمی است که هم به تولید کننده و هم به مصرف کننده بستگی دارد. مصرف کننده البته برای من مهم است ولی شاید مهمتر از مصرف کننده تولید کننده است. مسائلی که در روزهای گوناگون از قبیل اعیاد و غیره مطرح می‌شود، مسائلی است که باید دولت رسیدگی و اشکالات مردم را حل کند. ارزاق و احتیاجات مردم باید حل بشود. شهبانو در پایان این گفتگو درباره تثبیت قیمت‌ها و بازدید بدون اطلاع قبلی که از یک فروشگاه تهران به عمل آوردند و قیمت‌ها را ملاحظه کرده‌اند فرمودند: این هم مشکلات دیگری به همراه دارد. من شنیدم که دولت قیمت آجیل را در تهران تثبیت کرده است. طبیعتاً آن‌ها که آجیل تولید می‌کنند دیگر به تهران نمی‌فروشند و بیشتر در اختیار شهرستان‌ها می‌گذارند. پس قیمت آجیل و پسته در تهران بالا می‌رود. بنابراین بازمی‌گردیم به همان مسئله بنیادی و اساسی سیستم اصناف و توزیع و قیمت و قیمت‌گزاری. یعنی باید یک مقدار سیاست‌های کوتاه مدت باشد ولی از آن مهمتر اجرای سیاست‌های بلند مدت است که این مسئله بکلی حل بشود.