مصاحبه اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران با مدیران و سردبیران روزنامه‌های پایتخت و شهرستان‌ها ۶ دی ۱۳۳۷

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
برنامه عمرانی دوم اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران

سخنرانی‌های محمدرضا شاه پهلوی آریامهر سال ۱۳۳۷ خورشیدی تازی

بیست و پنجمین سال شاهنشاهی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر/ سال ۱۳۳۷


مصاحبه اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران با مدیران و سردبیران روزنامه‌های پایتخت و شهرستان‌ها ۶ دی ۱۳۳۷


مسافرت به ایتالیا

قبل از مسافرت، من در این باره با شما صحبت کردم و در مراجعت نیز در حضور نمایندگان مجلس سنا و شورای ملی به طور مختصر توضیحات لازم درباره این مسافرت که قریب یک ماه پیش صورت گرفت، دادم که به اطلاع عموم رسید.

در اینجا بر آنچه گفته‌ام چیز تازه‌ای نیست که اضافه کنم، مگر اینکه باز تکرار کنم که یک نوع نزدیکی روحی و اخلاقی بین دو مملکت ایران و ایتالیا هست که طبعاً ذوق و سلیقه مردم آنها را با هم خیلی شبیه کرده‌است.

می‌دانید که امروزه ملل جهان بیش از هر وقت احتیاج به همکاری نزدیک و صمیمانه دارند و این همکاری و صمیمیت موقعی کاملاً تحقق می‌یابد که بر مبنای صحیح سیاسی و روحی و اقتصادی استوار باشد.

از لحاظ سیاسی نه فقط هیچ عاملی مانع حسن روابط این دو کشور نیست، بلکه بالعکس منافع دو مملکت طوری است که این نزدیکی و همکاری صمیمانه را ایجاب می‌کند.

همین طور است وضع این دو کشور از لحاظ اقتصادی، کما اینکه دیدید برای اولین مرتبه ما قرارداد جدیدی درباره نفت با یک شرکت ایتالیایی بستیم و این قرارداد نمونه بارزی از تساوی کامل حقوق بین دو مملکت یا دو شرکت نفتی بود.

این تفاهم اقتصادی فقط در رشته نفت نیست، بلکه در رشته‌های دیگر نیز چه حالا و چه به خصوص در آینده نمودار خواهدشد. از نظر نزدیکی روحی نیز این دو کشور و دو ملت طوری هستند که به آسانی زبان یکدیگر را می‌فهمند و شاید در خیلی از سلیقه‌ها و روحیات با هم شریک باشند.

ذوق هنردوستی و شعر و جمال‌پرستی در نزد هر دو ملت یکسان است و شاید همین تشابه ذوق است که این دو ملت را اینقدر به هم نزدیک کرده‌است.


مسئله کارگر و کارفرما

از مدت‌ها پیش من در این فکر بودم که همچنان که رعایا و خرده‌مالکین مملکت را صاحب زمین می‌کنیم و به این وسیله آنان را تشویق می‌کنیم که حس کنند ایشان در این مملکت مستقیماً سهمی دارند و با احساس مالکیت مسئولیت بیشتری را در حفظ این آب و خاک احساس کنند، باید درمورد کارگران کشور نیز کاری کنیم که همین حس در آنها نسبت به کارخانه‌ای که در آن کار می‌کنند، ایجاد شود. پیش خودم فکر کردم که چرا ما این کارخانه‌ها را تقسیم به سهام نکنیم؟ البته در درجه اول درباره کارخانجات دولتی اقدام کنیم و تا حدود چهل درصد سهام را به کارگران با شرایط مناسبی بفروشیم.

در سال‌های ۱۹۵۴ و ۱۹۵۵ که به امریکا و آلمان مسافرت کردم، فرصتی پیدا شد که با اشخاص مطلع در این باره صحبت کنم. در آلمان با یکی از افراد خیلی مؤثر اتحادیه کارگران مذاکره کردم و به او گفتم که من چنین فکری دارم و عقیده وی را پرسیدم، ولی جواب صریحی نداد.

در ژوئن گذشته که در امریکا بودم باز با یکی از رؤسای بزرگ کارگری آن کشور ملاقات و در همین زمینه صحبت کردم. معلوم شد که در این باره آرا مختلف است و شاید در ممالک خارجی فکر سهیم‌کردن کارگر در کارخانه زیاد مورد استقبال واقع نشده‌است.

اما به عکس همانطور که گفتم در خیلی جاها کارگران را در منافع کارخانه سهیم کرده‌اند، چه در فرانسه و آلمان و چه جاهای دیگر این فکر به مرحله اجرا درآمده‌است. البته من هنوز از نظر اصلی خودم منصرف نشده‌ام، زیرا کارخانجات ما دولتی است و شاید در کارخانه‌های خصوصی سهیم‌بودن صاحب کارخانه و کارگر اشکالاتی داشته‌باشد که در یک کارخانه دولتی مثلاً در کارخانجات سازمان برنامه ندارد.

به این جهت من هنوز متقاعد نشده‌ام که سهیم‌کردن کارگر در کارخانه کار خوبی نباشد، معهذا چون اطمینان من در این باره به اندازه اطمینانی که درمورد سیاست خرده‌مالک کردن کشاورزان دارم نیست، ناچار باید افکار دیگران را نیز در این مورد بپرسم و دستور بدهم که در این باره به طور کامل‌تری مطالعه شود.

اما کارخانجات ایران در سال‌های جنگ که دوره‌ای غیر عادی بود، منافع زیادی بردند، حتی می‌گفتند که هزار درصد سود برده‌اند، ولی طرز فکر کارفرمایان آنها متأسفانه غلط بود. مثلاً در اصفهان احتیاجات کارگران بر اثر بالارفتن منظم هزینه زندگی و سطح زندگی پیوسته بیشتر می‌شد و در این میان تحریکات عناصر توده‌ای سعی می‌کرد ایجاد اختلال کند.

بهترین راهی که در آن موقع به فکر ناقص کارفرماها رسیده‌بود، این بود که به جای تأمین غذا و لباس و درمانگاه و مدارس برای کارگران و فرزندان آنها، صد نفر اوباش با حقوق بالنسبه زیاد استخدام کنند که در مقابل کارگران بایستند. البته این راه غلط بود، زیرا اگر همین خرج را برای خود کارگران می‌کردند، مسلماً نتایج بهتری عاید می‌شد.

جنگ که تمام شد احتیاج عمومی به این کارخانجات نیز کم شد و کارخانه‌های ما که قدیمی بودند از نظر ماشین‌ها فرسوده و کهنه شدند. اما این کارفرمایان کوتاه‌فکر به جای اینکه از روز اول در فکر واردکردن یدکی‌ها و تعویض ماشین‌های کهنه با ماشین‌های جدید باشند، فقط در فکر منفعت خود بودند و در نتیجه بعد از جنگ ایران مواجه با یک مشت کارخانه کهنه و فرسوده شد که مسلماً منافع زیادی عاید نمی‌داشت و طبعاً استفاده بردن از این کارخانجات به نظر مشکل می‌آید. اما درمورد کارخانه‌های تازه‌ای که وارد می‌شود، البته ما باید در این فکر باشیم که اشخاصی که این کارخانجات را وارد می‌کنند با حساب‌هایی که برای سرمایه‌گذاری می‌شود اطمینان داشته‌باشند که نفع این سرمایه‌گذاری کمتر از کارهای دیگر نیست، و گرنه دلیلی ندارد که سرمایه خویش را در این راه به کار اندازند. وقتی که توانستیم با ایجاد بانک‌های متعدد و مختلف و جلب سرمایه‌های خارجی منفعت سرمایه‌گذاری را مثل سایر نقاط دنیا به حد معینی برسانیم، آن وقت می‌توانیم حساب کنیم که هر چه مازاد منفعت طبیعی و عادلانه بود، از دست سرمایه‌دار خارج کنیم و به وسایل مقتضی به سایرین برسانیم.

البته این نکته خیلی حساسی است و حساب دقیق می‌خواهد. باید کارخانه‌هایی که مشغول کار می‌شود، درست اداره شود و اداره صحیح افراد حقیقتاً متخصص و متبحر لازم دارد. کافی نیست که پولی بدهیم و چند ماشین وارد کنیم و آنها را دور هم بگذاریم و فکر کنیم که کارخانه درست کرده‌ایم.

اداره کارخانه کار مشکلی است، زیرا بیش از هر چیز، کارگر متخصص می‌خواهد. شنیده‌ام در ژاپن کارگران متخصصی هستند که شاید هر نفرشان ۷۵ دستگاه بافندگی را اداره می‌کنند.

البته این ماشین‌ها مکانیکی و مدرن است، ولی آیا در ایران دیده شده‌است که کارگری بیش از ۱۲ ماشین را بتواند اداره کند؟ پس از لحاظ اداری ما باید هم افراد متبحر داشته‌باشیم و هم کارگران متخصص. در این باره همه شما عقیده مرا می‌دانید. من از سال‌ها پیش در این فکر بودم و آن را همچنان دنبال خواهم‌کرد، ولی اگر بی‌مطالعه رفتار کنیم ممکن است نتیجه این شود که قیمت محصول کارخانجات ما آنقدر بالا رود که امکان رقابت با محصولات خارجی نداشته‌باشیم و در نتیجه این تشویقی که ما برای سرمایه‌گذاری در امر صنعتی می‌کنیم متوقف شود و احیاناً لطمه‌ای به وضع صنعتی مملکت وارد آید. بنابراین ما مسلماً کار را دنبال می‌کنیم، اما متوجه هستیم که کاری بی‌مطالعه صورت نگیرد.


لایحه رسیدگی به دارایی کارمندان دولت

نظر دولت یعنی قوه مجریه در این باره همان لایحه‌ای بود که روز اول به مجلس داده و در این بین تغییراتی در آن داده شده‌است. اما این که ممکن است احیاناً این لایحه دفن شود، مسلماً این طور نخواهدشد.

قوه مقننه برای خود حقوقی قائل است و آن این است که در مطالب مطالعه و بحث کند و آنها را بسنجد و ما مآلا موقعی باید در این باره قضاوت کنیم که این لوایح از تصویب نهایی گذشته باشد، زیرا قبل از اقدام نهایی، یعنی دادن رأی قطعی به لایحه، نمی‌توان قضاوت کرد. اما چیزی که مسلم است، این است که این لوایح چون هم مطابق مصلحت عمومی و هم موافق با میل و پسند افکار مردم ایران است، مسلماً تصویب خواهدشد و من حس نکردم که هیچ دستگاهی نه میل و نه جرأت آن را داشته‌باشد که چنین لوایحی را در بوته فراموشی بگذارند.


جشن‌های دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی ایران

اکنون کمیته‌ای مشغول مطالعه درباره ترتیب برگزاری این جشن‌ها است و پیشنهادهای آن عن‌قریب به اطلاع من خواهدرسید و من دستورات مقتضی در این باره صادر خواهم کرد. در آن وقت مطبوعات باید با این کمیته تماس بگیرند و برای شرکت در چنین جشنی اقدامات لازم را انجام دهند.

البته در حال حاضر دو نظر هست. یکی اینکه این جشن مختص ایران است و باید جنبه داخلی داشته باشد. دیگر اینکه جشن دوهزاروپانصدمین سال شاهنشاهی ایران که در دنیای کنونی مورد مشابهی برای آن نمی‌توان یافت، به قدری عظمت دارد که کاری عادی نیست و نمی‌تواند فقط جنبه محلی داشته‌باشد و درمورد آن نظیر هزاره‌های ادبا و شعرای بزرگ اقدام شود. بنابراین ممکن است به این کار جنبه بین‌المللی و جهانی داده‌شود. به هر حال فعلاً منتظر تکمیل کار کمیته این جشن‌ها هستیم.


نقش ایران در صلح جهان

من فقط حاضرم راجع به نقش ایران صحبت کنم و آن این است که نقش ما در درجه اول حفظ منافع ایران و بعد کمک به حفظ صلح دنیا است و چیزی غیر از این نیز نمی‌تواند باشد.

در حفظ منافع ایران ما نه می‌توانیم کوچکترین تردیدی داشته باشیم و نه می‌توانیم اجازه دهیم که سایرین منافع ما را در نظر نگیرید یا احیاناً پایمال کنند. اگر مقرراتی در دنیا هست و صحبت از تساوی حقوق بین ملل و دول می‌کنند، مفهومش این است که از لحاظ حقوقی تمام ملل دنیا، چه کوچک و چه بزرگ، دارای حقوق یکسان هستند و سازمان ملل متحدی با منشوری خاص وجود دارد و در این منشور اصول متعددی هست که حاکی از این است هر مملکت مستقلی دارای حقوقی مساوی با سایرین است.

اگر ممالک بزرگ که دارای نیروی بیشتری هستند بخواهند به اتکای همین نیرو زور بگویند، البته عاقبت خوبی نخواهد داشت. با وجودی که البته نیروی ما در مقابل بعضی از ملل بزرگ نیروی کوچکی است، ولی ما نمی‌توانیم تا موقعی که خودمان را مستقل می‌دانیم و به عنوان کشور مستقلی در میان ملل دنیا شرکت می‌کنیم، هیچ حق بیشتری را برای کسی قائل باشیم و حق کمتری را برای خودمان.

پس با رعایت تساوی حقوق با همه برای حفظ منافع مملکت، البته هر کاری که لازم باشد چه از لحاظ سیاسی چه اقتصادی و چه نظامی و چه هر مورد دیگر انجام می‌دهیم. اما از طرف دیگر کوشا هستیم تا آنجا که می‌توانیم برای حفظ صلح اقدام کنیم. ما مایل هستیم روزی را ببینیم که در دنیا سلاح‌های مخرب از میان بروند و حتی روزی را ببینیم که موافقتی در محدودیت تسلیحات بشود. ما با هر اقدامی که به حسن تفاهم بین ملل و کشورها کمک کند، موافق هستیم. امیدوارم در سال جدید کوشش بیشتری برای حفظ صلح و تأمین آینده همه ملل دنیا بشود و همچنین تساوی اساسی حقوق بین ملل نیز بیش از پیش رعایت گردد.


ایجاد کار برای متخصصین

البته فکر تأسیس کلاس‌های تخصصی بد نیست، ولی هزاران نفر افرادی هستند که از دانشگاه‌های خودمان یا دانشگاه‌های اروپا و امریکا بیرون آمده‌اند و تحصیلاتشان تمام می‌شود. ما باید برای آنان نیز کار تهیه کنیم و نمی‌شود جلوی ایشان را گرفت.


شورای دولتی برای نظارت در اجرای قوانین

موضوع تشکیل یک شورای دولتی را برای نظارت در اجرای قوانین مدت‌ها است ما مطالعه می‌کنیم، منتها من فکر می‌کنم که مبادا از این راه دستگاهی بر دستگاه‌های موجود اضافه شود و دولتی در دولت یا مجلسی در مجلس به وجود آید.

باید مطالعه بیشتری شود که آیا بازرسی کل کشور برای این منظور کافی است یا باید دستگاه کوچک دیگری که بتواند حقیقتاً در این باره نظارت کند ایجاد شود؟ ولی باید این نکته را متذکر شوم که خود مطبوعات دستگاهی است که می‌تواند در این مورد به خوبی عمل کند. شما به اندازه کافی می‌توانید در ادارات و جاهای دیگر کسب اطلاع کنید که آیا قوانین چنانکه باید اجرا شده‌است یا نه؟ چرا ما از وجود مطبوعات که دستگاه وسیعی است در این مورد استفاده نکنیم، که هم معلوم شود قوانین اجرا شده‌است یا خیر و هم دستگاهی بر دستگاه‌های موجود اضافه نشود؟ با این وصف من دستور می‌دهم در این باره مطالعه بیشتری بکنند.

در قسمت بازنشستگی، اجرای این قانون کار آسانی نبود، زیرا چندین هزار نفر باید بازنشسته شده‌باشند، ولی تاکنون قانون بدون تبعیض اجرا شده‌است و اجرای آن به خوبی ادامه دارد.


وام‌های کشاورزی

من دستور داده‌ام وام‌های کشاورزی که از محل ۳۵۰میلیون تومان مازاد پشتوانه اسکناس داده‌می‌شود، محدود به پنج‌میلیون ریال نشود، زیرا این ترتیب صحیح نیست. از لحاظ صنعتی بیش از سی، چهل و پنجاه‌میلیون سرمایه‌گذاری می‌شود. از نظر کشاورزی نیز اگر بخواهند وسایل فنی به کار اندازند و این کار را به صورت صحیح درآورند، باید به همان اندازه که به صنعت توجه می‌شود، به فلاحت نیز توجه شود. به طور کلی وجود صندوق‌های تعاونی و روستایی و وام‌هایی که می‌دهیم در مرحله اول به این منظور است که حتی‌المقدور شر واسطه‌ها و دلال‌ها را کوتاه کنیم و سلف‌خری را از بین ببریم. در حال حاضر رعیت مجبور است موقع احتیاج به پول محصولش را به ثمن بخس بفروشد و بعداً هر چه را که لازم دارد چند برابر گرانتر بخرد. چاره این اشکال صندوق‌های تعاون روستایی است که در بهترین موقع سال محصولش را تسعیر کند و اگر پول احتیاج داشت، با دادن مساعده احتیاج او را رفع کند که مجبور به سلف‌فروشی نباشد.

اما برای آبادانی دهکده‌ها و مزارع، باید بیشتر از اینها به فکر کشاورزان باشیم و وسایل پیشرفت کارشان را فراهم کنیم و مهم‌ترین کاری که از این نظر می‌شود، ایجاد شرکت‌های تعاونی است.

روزی که برای تقسیم املاک خالصه به داودآباد گرمسار رفتم، خیلی به آینده کشاورزی مملکت امیدوار شدم، چون دیدم که رعایای دیروز یا مالکین امروز و آینده قضایا را فهمیده‌اند.

با چند نفر از مالکین جدید که سند مالکیت می‌گرفتند صحبت کردم، طرز حرف زدن آنها طوری بود که واقعاً خوشوقت شدم. فکر کردم چه استعدادی در این ملت هست که در داودآباد گرمسار افرادی که مسلماً نه دانشگاه و نه دبیرستان دیده‌اند، می‌توانند این طور با کمال وضوح و روشنی و استحکام و با فهم و ادراک مطالب خود را بیان کنند.

اگر همین قبیل توجهات ادامه یابد، مسلماً این ملت با چنین استعداد سرشار خود راه ترقی را سریع‌تر خواهدپیمود.


نفت

این اطلاع شما به این صورت صحیح است که من گفتم اگر قراردادهایی که ما با ایتالیایی‌ها و امریکایی‌ها و کانادایی‌ها امضا کرده‌ایم به طور عادی به نتیجه برسد، بر اساس ۷۵ درصد منافعی که به ما خواهدرسید حساب می‌توان کرد که هر بیست‌میلیون تن نفت ۲۰۰میلیون دلار به ما عایدی خواهدداد و همچنین حساب کرده‌ایم که اگر کنسرسیوم فعلی که در ایران کار می‌کند طبق وضع کلی بین‌المللی که در حال حاضر سالی ده درصد بر احتیاج نفتی جهان اضافه می‌شود هر سال ده درصد اضافه تولید داشته‌باشد تا چند سال دیگر از میزان استخراج کنسرسیوم فعلی و از نفت استخراجی سایر شرکت‌هایی که گفتم حداقل درآمد تا ده سال دیگر یک‌میلیارد دلار و شاید بیشتر خواهدشد و تازه در این میان من نفت قم را به حساب نیاورده‌ام. ولی این فقط آن حسابی است که به نفت مربوط است، در صورتی که شاید مهمتر از آن موضوع مشتقات نفتی است که ما از آنها استفاده خواهیم کرد.

صنعتی که به اصطلاح پتروشیمی نامیده‌می‌شود، صنعت تازه‌ای است که آینده بسیار درخشانی دارد و تقریباً همه چیز را می‌شود از این مشتقات ساخت و به دست آورد. از آسپرین گرفته تا بدنه اتومبیل و هواپیماهای سبک و مبل و اثاثه و ظروف و پارچه و غیره که ما تا به حال ۱۸۰ مشتقات آن را شناخته‌ایم.

این است که من بیش از پیش به وضع خودمان در این مورد امیدوار هستم و در آینده‌ای که خیلی دور نخواهدبود، دارای درآمد فوق‌العاده‌ای خواهیم بود که باید آن را در خود کشورمان سرمایه‌گذاری کنیم.

مطلبی که گاهی در جراید به آن برخورد می‌کنیم، این است که می‌گویند واردات ما خیلی بیش از صادرات است و مثلاً ۳۰۰ میلیون دلار تفاوت دارد. اگر این اضافه شامل قیمت کارخانه آهن، تراکتور و وسایل ساختمان و نظایر آنها باشد، ما نه فقط نباید ناراضی باشیم، بلکه باید به آن افتخار کنیم. هر قدر واردات ایران در این قسمت‌ها زیادتر باشد، نمونه بیشتری از رشد و ترقی مملکت است.

اگر ما روزی فرضاً یک‌ میلیارد دلار درآمد داشته‌باشیم، باید این درآمد را زیر خاک مخفی کنیم یا کارخانه و بندر و راه بسازیم و مملکت را صنعتی کنیم. با فروش یک من سیب‌زمینی که کشوری را صنعتی نمی‌توان کرد.

اگر پول خرید این کارخانه‌ها جزو این ۳۰۰ میلیون دلار تفاوت واردات و صادرات است، باید این مایه افتخار ما باشد، زیرا این کارخانجات یکی دو سال دیگر به کار می‌افتد و باعث کم‌شدن واردات ما می‌شود.

یک بار دیگر حرف خود را تکرار می‌کنم و می‌گویم که اطمینان دارم منافع ما از بابت نفت یا منافع نفتی در صورت کشف و بهره‌برداری در آینده نزدیک خیلی زیاد خواهدشد و با این درآمد کشور ما روزبه‌روز بیشتر به صورت یک کشور صنعتی مترقی با سطح زندگی عالی درخواهدآمد.