مصاحبه اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران با مدیران و سردبیران روزنامههای پایتخت و شهرستانها ۳ اسفند ماه ۱۳۳۷
برنامه عمرانی دوم | اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران | بیست و پنجمین سال شاهنشاهی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر/ سال ۱۳۳۷ |
مصاحبه اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران با مدیران و سردبیران روزنامههای پایتخت و شهرستانها ۳ اسفند ماه ۱۳۳۷
روابط ایران با دول خارجه
هر ملت، و کلیتاً زمامداران هر مملکت وظیفه دارند به طرق مختلف منافع کشور خویش را حفظ کنند و گاهبهگاه نیز مذاکراتی به این منظور بین دولتها صورت میگیرد. اگر احیاناً این مذاکرات منجر به نتیجه نشود، دلیلی برای رنجش بیقاعده نمیشود و به هر حال از طرف ما هیچ پیشامدی باعث تغییر سیاست کلی و عادی مملکت نخواهد شد. سیاست ما درمورد همسایه شمالی خودمان نیز بر این محور استوار است که ما با آن کشور روابط حسنه و همجواری داشتهباشیم و در ضمن وظیفه ما البته این است که به عنوان یک مملکت مستقل، هر تصمیمی را که به نفع و صلاح خویش تشخیص میدهیم، اتخاذ کنیم.
با وجود همه این جریانات، ما روی اصل سیاست کلی خود حاضریم تکرار کنیم که نه هیچ کشوری از ما تقاضای تأسیس پایگاهی کردهاست و نه ما قصد داریم به هیچ مملکتی اجازه تأسیس پایگاههای تجاوزی، به خصوص ایجاد پایگاههای موشک بدهیم و به هر صورت سیاست ما کوچکترین تغییری نکردهاست و نمیتواند هم بکند، زیرا سیاست ما یک سیاست ملی است که تابع جریانات روز نیست و ما هر چه را که وجدان و منافع ملی ما حکم میکند، انجام خواهیم داد. در اتخاذ این سیاست ما نه تحت تأثیر هیچ گونه عاملی قرار گرفتهایم و نه به عنوان یک ملت و مملکت مستقل میتوانیم تحت تأثیر چنین عواملی قرار بگیریم.
کارخانههای داخلی
نظر اصلی ما این است که با فروش این کارخانهها به مردم یک قسمت از سرمایهگذاری که باید به هر صورت در امور عمرانی بشود از این راه انجام گیرد و به جای وام از خارج، احتیاج ریالی از سرمایههای مردم تأمین شود تا هم از تورم پول جلوگیری گردد و هم این ریالها در کارهای تولیدی و عمرانی سرمایهگذاری شوند و به کار افتند و از این راه کمتر محتاج به قرض شویم و مردم هم بیشتر در کارهای مربوط به خودشان شریک و سهیم باشند. اصولاً در مملکتی که بر اساس آزادی صنعتی متکی باشد، طبیعی است که باید کارخانهها نیز در دست خود مردم باشد و دولت فقط در آخر سال مالیاتها را وصول کند. البته صنایع سنگین و اموری که جنبه عمومی دارد، از قبیل صنایع فولاد و نفت و راهآهن و پست و تلگراف و از این قبیل باید در دست دولت باشد.
نمونه کارخانههای اصفهان، نمونه دوران هرج و مرج و بلاتکلیفی مملکت یعنی نمونه زمان جنگ است که در آن تمام کارها منجمله اقتصاد کشور وضعی غیر عادی داشت و هر کسی به فکر این بود که زودتر سرمایهای به دست آورد و نفعی ببرد و حداکثر استفاده را برای خود تحصیل کند.
این قبیل سوءاستفادهها در تمام کشورهای دنیا که در جنگ بودند به صورت بازار سیاه و اقتصاد مصنوعی رایج بود و عدهای حداکثر استفاده از این راه بردند. ولی بر اساس توضیحاتی که دفعه پیش برای شما دادم، امروزه این کارخانهها مجبورند جنس ارزان و خوب تهیه کنند و وضع خویش را از نظر مالی و اداری با احتیاجات روز تطبیق دهند تا کالاهای آنها مورد قبول قرار گیرد.
نفت
البته تعیین قیمت نفت موضوعی بینالمللی است و در اختیار ما نیست. درباره اینکه چرا تصمیم تقلیل قیمت نفت از طرف شرکتهای بزرگ نفت گرفته شده، دو نظر هست: یکی تأثیر اتفاقاتی که در کشور ونزوئلا روی دادهاست، و دیگری احتمال کشف منابع جدیدی از نفت که باعث میشود نفت ارزانتری به بازارها وارد شود و شرکتهای نفتی میخواهند به این طریق قبلاً عکسالعمل به خرج دهند. به هر حال فعلاً تعیین قیمت نفت در حدود امکانات ما نیست، ولی تصور میکنیم ما بتوانیم از راه ازدیاد و مقدار استخراج نفت که باید جداً خواستار آن باشیم و در این باره اقدام کنیم، ضرری را که از این بابت به ما وارد میآید جبران نماییم تا بعد بتوانیم فکر اساسی کنیم.
احزاب سیاسی
اصولاً حزبی در هر جا به این صورت به وجود میآید که شخص یا اشخاصی مرامی را عرضه میکنند و عدهای که این مرام را میپسندند دور هم جمع میشوند و در توسعه و تقویت آن میکوشند، و من تا به حال نشنیدهام که مثلاً در بدو امر دههزار نفر دور هم جمع شوند و مرامنامهای بنویسند.
ما در این مملکت چه کردهایم؟ عدهای را که همفکرند تشویق کردهایم که بروند و مرامنامهای بنویسند و گفتیم که برای تکمیل دموکراسی در این کشور میباید لااقل دو حزب سیاسی وجود داشتهباشد که یکی بر سر کار باشد و دیگری حزب اقلیت را تشکیل دهد و آنچه را که حزب اکثریت یعنی حزب مصدر امور میکند، مورد انتقاد صحیح و منطقی قرار دهد. اگر این انتقادات به جا و وارد بود، دولت با استفاده از آنها در اصلاح کار خود بکوشد و اگر این کار را نکرد و به نظر مردم ایرادهای وارده صحیح بود، در آن صورت در موقع انتخابات مردم آرای بیشتری به حزب مخالف خواهندداد و این حزب را بر سر کار خواهندآورد.
پس نتیجه این میشود که یک عده مرامنامه خاصی را بنویسند و عدهای مرامنامه دیگری را و هر کس در هر حزبی که مرامنامه آن بیشتر مورد قبول او بود، نامنویسی میکند.
پیشرفت احزاب در ایران بستگی به تشکیلات صحیح حزبی دارد که بتواند مرام حزب را هر چه بهتر و کاملتر با تمام وسایل ممکن به مردم ایران عرضه بدارد. گذشته از مطبوعات در همه کشور باید مبلغین حزبی و تشکیلاتی داشتهباشد که در مجامع عمومی و در همه جا برای مردم حرف بزنند و منافع آنها را برایشان توضیح دهند. همین طور کارمندان اداری و دیگران هر یک از راه حزبی که در آن عضویت دارند در توسعه و ترویج نظر حزبی بکوشند. وضع احزاب را میتوان از این حیث تشبیه به یک میدان مسابقه کرد که در آن اصل بر این است که کدام حریف زودتر و سریعتر و بهتر به هدفی که برای همه آنها مشترک است، برسد.
اگر هم مردم و مملکت کاملاً آماده نباشند، باید آنها را مستعد و آماده کرد. اما اگر بخواهیم بنشینیم و صبر کنیم که دو سهمیلیون نفر از زمین بجوشند و بگویند که ما همه یک مرام داریم، این تعلیق به محال است.
درباره این اعتراض که میگویند چرا حزب از بالا تشکیل شده و نخستوزیر و وزیر در آن شرکت کردهاند، یک بار دیگر نیز توضیح دادم که این عده انگشتشمارند و اگر کلیه کسانی که حق رأی دارند آنها را نخواهند، با اکثریت آراء جای خود را در حزب به کسان دیگر خواهندسپرد.
خوشبختانه میبینیم مطبوعات که وظیفه معرفی احزاب و ترویج مرامنامه آن را دارند، به تعداد زیاد در احزاب ما شرکت دارند و البته کار خود را چنانکه باید انجام خواهند داد.
حتی آن دسته از مطبوعات که وابسته نیستند، نباید از روشنکردن اذهان عمومی و جلب توجه مردم به لزوم فعالیت حزبی خودداری کنند، زیرا این کار، کار رادیوی دولتی نیست و کار مطبوعات است. وقتی که مرامنامه یک حزب برای همه روشن شد، در آن صورت کاندیدای حزبی به مردم میگوید اگر مرا به مجلس بفرستید این برنامه را پشتیبانی میکنم.
لولهکشی نفت قم
جای خوشوقتی است که در منطقه سراجه به نفت و گاز برخورد کردیم. موقعی که چاه شماره پنج البرز به نفت رسید، من بلافاصله به ملت ایران اعلام کردم که نظر ما این است که تمام کارهای نفتی قم منحصراً در دست خود ایرانیها بماند، و میخواستم به این وسیله معلوم شود که ما میتوانیم بدون داشتن شریک در این کار مستقلاً از منطقه نفت قم بهرهبرداری کنیم.
متأسفانه بعداً از لحاظ استخراج نفت به اشکالات زیادی برخوردیم، به این ترتیب که چند چاه دیگر که زدیم هیچ کدام به نفت نرسید، ولی ما تلاش خود را در این منطقه مهم ادامه میدهیم و این تفحصات را در آینده نیز ادامه خواهیم داد.
در منطقه سراجه قبلاً چاهی زدهبودیم که به فشار گاز برخورد کردهبود و میگفتند که از بعضی قسمتهای آن نفت نیز میجوشد. ولی استفاده از این نفت به اشکالات فنی برخورد، تا آنکه چاه شماره ۲ در سراجه در عمق ۵۲۰۰ متری بالاخره به منطقه نفتی رسید. نفت سراجه نفت ممتازی است که گوگرد ندارد و پارافین آن خیلی کمتر از نفت چاه شماره پنج قم است و میشود از همین حالا نیز از آن استفاده کرد، ولی برای لولهکشی نفت به اسکندرون باید توضیح دهم که با توجه به راهی که باید لولهکشی شود و به تناسب قطر لوله باید حداقل معینی نفت موجود باشد تا مخارج لولهکشی در مدتی که منطقی و معقول باشد، مستهلک شود. مثلاً اگر لوله ۲۰ اینچی از اینجا به اسکندرون بکشیم، باید حتماً در سال مقدار معینی نفت از این لوله بگذرد تا استهلاک هزینه کشیدن این لوله ممکن باشد و اگر لوله ۳۶ اینچی کشیدهشود، باید مقدار زیادتری نفت از آن بگذرد. طبق محاسباتی که شده برای اینکه تحمل مخارج هنگفت و فوقالعاده این لولهکشی مقرون به صرفه باشد، باید مخازنی در حدود پنجمیلیارد بشکه نفت در اختیار داشتهباشیم.
مناطقی از کشور که از لحاظ اقتصادی ممکن است جمع کردن نفت آنها و لولهکشی به مدیترانه صرفه داشتهباشد، قم و سراجه و منطقهای تا حدود یزد و نیز قسمت سمنان و گرگان است.
جشنهای دو هزار و پانصد ساله
کمیتهها و کمیسیونهای مختلف این جشن از مدتی پیش مشغول کارند و گزارش کارهایشان به نظر من میرسد. امیدواریم این جشن بزرگ ملی و مملکتی را که نماینده ملیت ما است، طوری بگیریم که همه عظمت گذشته ایران را نشان بدهد و هم پاسخ محکمی به بسیاری از حرفهایی که میزنند، باشد و ملت ایران یک بار دیگر نشان دهد که آن عواملی که موجودیت او را در طول روزگاری به این درازی حفظ کرده، در آینده نیز ضامن بقا و عظمت اوست.