مصاحبه اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران با روزنامه‌نگاران ایران ۵ مهر ماه ۱۳۳۷

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
برنامه عمرانی دوم اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران

سخنرانی‌های محمدرضا شاه پهلوی آریامهر سال ۱۳۳۷ خورشیدی تازی

بیست و پنجمین سال شاهنشاهی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر/ سال ۱۳۳۷


مصاحبه اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران با روزنامه‌نگاران ایران ۵ مهر ماه ۱۳۳۷


مسئله مسکن

به این موضوع توجه شده و الان گفتگو از تأسیس یک وزارت مسکن است. در بانک رهنی مشغول مطالعه هستند. کارهایی هم که در زمینه تأمین مسکن در آلمان و انگلستان انجام شده، در دست مطالعه است و در نظر است کارهای بانک رهنی و بانک ساختمانی در یک جا متمرکز شود تا نیروهای مختلف بیهوده مصرف نشود. مطالعات مربوط به این کار انجام شده و طرح آن تهیه گردیده و به زودی اجرا خواهدشد.


پیمان بغداد

اصولاً باید دید چرا ما وارد پیمان بغداد شدیم؟ در جنگ اول ما اعلان بی‌طرفی دادیم، ولی نتوانستیم بی‌طرفی خود را حفظ کنیم، زیرا تشکیلاتی نداشتیم. همانطوری که در جلسه قبل گفتم، هیچ کس به آسانی نمی‌توانست به خوزستان و مشهد برود. در زرگنده و قلهک سفارتخانه‌های خارجی حکومت می‌کردند. اگر کسی شکایتی داشت، به مقامات ایرانی رجوع نمی‌کرد. ارتش ما در آن موقع از عده‌ای هیزم‌شکن و تخم‌مرغ‌فروش تشکیل می‌شد. به جای حقوق به مستخدمین آجر می‌دادند. اگر وزارت خارجه می‌خواست یک میهمانی بدهد، می‌رفتند در بازار صد تومان قرض می‌کردند. اولیای کشور وقتی می‌خواستند به مسافرت بروند، قرض می‌کردند و گمرکات ایران را گرو می‌گذاشتند.

خاطرم هست می‌گفتند وقتی پدرم آمد روزی به بازدید یکی از اسلحه‌خانه‌ها رفت و گفته بود آرزوی من این است که هزار تفنگ یک سیستم داشته باشیم.

ما در چنان وضعی در جنگ اول اعلام بی‌طرفی کردیم، اما قشون‌های خارجی به بی‌طرفی ما اعتنا نکردند. خاک ما میدان جنگ شد، آذربایجان آسیب دید و جنگ در صفحات غرب و کرمانشاه شروع شد.

در جنگ دوم نیز همینطور شد و همه به خاطر دارند که چه اتفاقی افتاد. علت اینکه ایران وارد پیمان‌های تدافعی شده، این است که این وقایع دیگر تکرار نشود.

آیا خوب است که ما ادعاکنیم که استقلال داریم، اما هر کس به ما زور گفت تسلیم او شویم؟

شنیدم گفته‌اند اگر ما دفاع نکنیم، در صورتی که دشمن به ما هجوم کرد کمتر ضرر می‌زند. اگر این فکر درست باشد به غیر از دو سه مملکت قوی سایر ممالک باید پیرو این فکر باشند.

اما آیا همه ملل از دفاع از سرنوشت و استقلال و شئون و عادات و سنن خود سرباز می‌زنند؟

البته آرزوی ما این است که جنگ نشود و صلح همیشه برقرار باشد. کارهایی که ما داریم فقط به شرطی انجام می‌گیرد که از صلح برخوردار باشیم، ولی ما باید برای روز مبادا آماده باشیم و یک روز مردانه بایستیم و از خود دفاع کنیم. آیا در راه چنین هدفی کشته شویم بهتر نیست؟ در دو جنگ گذشته حقیقتاً یک نوع معجزه‌ای ما را نگاه داشت. معجزه جنگ اول انقلاب روسیه بود. دفعه دوم نیز روح قدیمی ناسیونالیسم ایران بود که آذربایجان را پس گرفتیم. ما در آن وقت احساس کردیم که اگر صبر کنیم، طرف پس از یک سال قادر خواهدبود به تمام مملکت هجوم برد، و اگر ما از روی ترس و وحشت یک سال دیگر صبر می‌کردیم دیگر از استقلال کشور اثری باقی نمی‌ماند.

رفتیم و موفق شدیم و این خود معجزه‌ای بود. آیا فکر می‌کنید دنیا به ما کمک کرد؟ البته در سازمان ملل مطلب مطرح شد، اما با وتو روبه‌رو شد و موضوع از بین رفت.

اصولاً چه فایده‌ای دارد که ما با سرشکستگی زندگی کنیم؟ اگر اتفاقی در دنیا بیفتد چطور ممکن است به همه جا رخنه کند و ایران محفوظ بماند.

اگر ما قدرت داشتیم که مملکت خود را از این منطقه به منطقه دیگر ببریم، شاید بی‌طرفی ممکن بود، اما در موقعیت فعلی به حکم تجربیات گذشته ما در عین حالی که هم خود را مصروف حفظ صلح می‌نماییم هرگاه بدون یار و یاور باشیم باید از خود دفاع کنیم، اما عقل حکم می‌کند که انسان یار و یاوری برای خود پیدا کند.

البته دو سه مملکت در دنیا هستند که اعلام بی‌طرفی کرده‌اند و در دو جنگ به علت وضع جغرافیایی خود سالم مانده‌اند. صحبت من از سوئد و سوئیس است. اما فردفرد مردم این ممالک پیوسته آماده دفاع از استقلال مملکت خود بوده‌اند. در سوئیس هر فرد یک تفنگ در خانه دارد و به مجرد اینکه به او اطلاع دهند، تفنگ را برمی‌دارد و خود را برای دفاع از مملکت معرفی می‌کند. از سال 1939 به این طرف، سوئیس هر سال نصف بودجه خود را صرف تسلیحات می‌کند. بنابراین ما باید سیاستی پیش گیریم که اگر روزی به ما حمله شود، مردانه از خود دفاع کنیم. سیاست ضعف و گریه و زاری به چه درد می‌خورد؟ حالا که ما از خود دفاع می‌کنیم، چرا مردانه نباشد؟ به همین سبب ما به پیمانی که برای دفاع به وجود آمده‌بود ملحق شدیم.

ولی راجع به اتحادیه‌های دیگر، این موضوع بسیار جالب است. اتحاد ملل فارسی‌زبان باعث افتخار ما خواهدبود. سایر ملت‌ها که به یک زبان تکلم می‌کنند، با وجود اینکه پراکنده هستند و منافع مشترک ندارند، می‌خواهند به هم بپیوندند، بنابراین وحدت ملل فارسی‌زبان که تمدن و فرهنگ مشترک دارند، مورد استقبال ما است.

راجع به قسمت دیگر باید بگویم که بودن یا نبودن عراق تأثیری در کار پیمان بغداد ندارد. موضوع مهم برای ما این است که هر ایرانی که صحبت از استقلال و ناسیونالیسم می‌کند و به گفته خود ایمان دارد، باید معتقد باشد که این کشور اگر مورد تجاوز قرارگرفت، از خود دفاع کند و یار و یاور داشته‌باشد.


واگذاری کار مردم به مردم

برای اینکه ثابت شود خود مردم به تنهایی قادر به این کار هستند، یک پیشنهاد مطرح کنید که مردم حاضرند سدی را بسازند. اما این کار مشکل به نظر می‌رسد، زیرا سرمایه سنگین و مهندسین مشاور می‌خواهد. ارز خارجی برای واردکردن مصالح می‌خواهد. به علاوه کمپانی‌های خارجی که این کار را به عهده می‌گیرند، ضمانت دولت را می‌خواهند. آیا به ضمانت افراد عادی قناعت خواهندکرد؟ سعی کنید ببینید آیا ممکن هست مردم خودشان پول در این کارها بگذارند؟ این امر طبعاً خیلی مفید است، زیرا وقتی مردم وارد این کارها شدند، کار دولت سبکتر می‌شود.

واگذاری کار تلویزیون و نظایر آن به مردم دلیل بر آن است که این کار تشویق می‌شود. حتی ما گفتیم کارخانه‌های سازمان برنامه نظیر کارخانه‌های قند به دست مردم سپرده‌شود.

لکن صنایعی است که صنایع سنگین نامیده می‌شود، این صنایع ملی است. اصولاً رژیم فعلی ایران این رویه را حمایت می‌کند. رژیم ایران وقتی که پدرم شروع به کار کرد، ملی شد و رژیم ما به یک نوع سوسیالیسم تبدیل گردید.

راه، راه‌آهن، نفت، تلفن و معادن ملی شد و متعلق به دولت گردید. الان ما در زمینه سوسیالیسم از خیلی کشورهای سوسیالیستی جلوتر هستیم.

معهذا به غیر از صنایع سنگین، بقیه باید به دست مردم سپرده شود.


تقسیم املاک

اگر می‌شد کار تقسیم املاک را یک روزه انجام دهیم، حتماً انجام می‌دادیم. مملکت ما اصلاً نقشه نداشت، حالا با سیستم جدید و نقشه‌برداری هوایی کاری که در گذشته طی 50 سال انجام می‌شد، دو ساله انجام می‌شود.

اما نقشه هوایی برای تقسیم اراضی زراعتی کافی نیست. ما احتیاج به اکیپ‌هایی داریم که این اراضی را تقشه‌برداری کنند. اگر احتیاج به تهیه مقدمات صحیح نبود، با تأکید و اصراری که دارم، املاک خودم می‌بایستی در مدتی کوتاه تقسیم شده‌باشد. اما با تمام فشاری که داشتم، قدرت انجام بیش از این نبود. اراضی خالصه هم به همین ترتیب نقشه‌برداری لازم دارد. در غیر این صورت بدون نقشه‌برداری صحیح، ممکن است در موقع تقسیم مثلاً به یک نفر هشت هکتار و به یک نفر کمتر برسد و این خود تولید نارضایی می‌کند و بی‌عدالتی است. به علاوه اگر شما نتوانید شرکت‌های تعاونی کامل ایجاد کنید، اگر این زمین بلااستفاده در دست رعیت باقی بماند، چه خواهدشد؟ قبل از آن ممکن بود اگر مالکی نوع‌دوست باشد، به کشاورز مختصر کمکی بکند، اما بعد از تقسیم اگر کشاورز قادر به تهیه بذر و وسایل کار نباشد، وضع او بدتر می‌شود. تشکیل شرکت‌های تعاونی متخصص می‌خواهد و الان مشغول تربیت متخصص هستند، اما به نسبت احتیاج اراضی زراعتی هنوز تربیت نشده‌اند.

البته بعد از تقسیم املاک خود من و اراضی خالصه، درمورد اراضی دیگر اقدام خواهدشد. فعلاً اقدامات قابل توجه دیگری در جریان است و به زودی تصویب‌نامه‌ای صادر می‌شود که طبق آن حقوقی که مالکین به حکم سابقه از رعایا می‌گرفته‌اند، نظیر مرغ و تخم‌مرغ و سرشیر و غیره ملغی خواهدشد. الان در سراسر مملکت مشغول تحقیق هستیم که این قبیل عوارض و آداب و رسوم چیست و آنها را ملغی می‌کنیم و این کار مهمی است.


تبلیغات

موضوع نام تشکیلات تبلیغاتی که وزارتخانه باشد یا خیر، تأثیری در انجام وظایف آن ندارد.

من اذعان دارم که ما ایرانی‌ها از این لحاظ زیاد ورزیده نیستیم. مطلبی را به موقع منتشر کردن، شدت و حدت مطالب و عنوان هر مطلب، اینها مسائلی است که مدت‌ها وقت می‌خواهد تا ما در این فن وارد شویم.

الان کارهای زیادی در این مملکت انجام می‌شود، معهذا اشخاصی هستند که می‌گویند کاری نمی‌شود. ما باید در این قسمت به تدریج خود را تقویت کنیم. نکته مهم این است که شاید عده‌ای فکر کنند تبلیغ کردن یعنی دروغ گفتن، در صورتی که ما اگر حقایق را بگوییم، کافی است.


امور شهرستان‌ها

مانعی ندارد که ما مدیران جراید شهرستان‌ها را نیز روز شنبه اول هر ماه بپذیریم. مطالبی که یادآور شدید، صحیح است. تهران به سرعت بزرگ می‌شود و این نباید به قیمت خالی‌شدن شهرستان‌ها تمام شود، و مردم شهرستان‌ها نباید برای انجام کارهای خود به اشکال برخورد کنند.

در گذشته حتی برای گرفتن تصدیق رانندگی می‌بایستی به تهران بیایند. در قسمت‌های اقتصادی و ارزی تسهیلاتی که در تهران هست، باید در شهرستان‌ها هم باشد. به زودی دولت لوایحی به مجلس خواهدبرد و اختیارات بیشتری به استان‌ها داده می‌شود.

اصولاً همانطوری که گفته‌ام، تا جایی که ممکن است باید کار مردم را به خودشان واگذار کرد تا اگر کارها ایرادی داشته باشد، مردم این ایراد را به خودشان داشته‌باشند و خودشان آن را برطرف کنند.


فعالیت‌های شهرداری

راجع به فعالیت‌های شهرداری، من از شهردار سؤال کردم. او می‌گفت عوارض نمی‌دهند و ما پیاده‌روها را خودمان آسفالت می‌کنیم.

اگر شهرداری صبر کند تا لوله‌کشی و کابل‌کشی انجام شود و بعد پیاده‌روها را درست کند، آیا به او ایراد نمی‌گیرند که چرا خیابان‌ها ناصاف است؟ این مطلب دقیقی است که آیا در آن واحد می‌شود سیم‌کشی و لوله‌کشی کنیم و خیابان‌ها را هم آسفالت نماییم و 500هزار کیلووات برق برای شهر تأمین کنیم؟

ما پنج سال پیش یک کارخانه 50هزار کیلوواتی برای تهران سفارش داده‌ایم که هنوز حاضر نشده و کارخانه دیگری را هم که حالا سفارش بدهیم، پنج سال دیگر حاضر می‌شود. آیا می‌توانیم در مدت این پنج سال سیم‌کشی نکنیم؟ لوله‌کشی نکنیم، تا پنج سال دیگر همه این کارها را یک جا انجام دهیم؟

البته در این قسمت باید حداکثر صرفه‌جویی بشود و این وظیفه وزارت کشور است که فعالیت‌های شهرداری و برق و تلفن را با هم تطبیق دهد. درمورد تهیه تونل‌های زیرزمینی برای کابل برق و تلفن، باید متوجه بود این کار مطالعه دقیق لازم دارد که ببینیم خرج آن چقدر می‌شود؟ وانگهی شهر تهران "اگو" می‌خواهد و خرج "اگو" سه برابر مخارج لوله‌کشی است.


بحریه

احساسات آقایان در این مورد قابل تقدیر است، ولی باید بدانید که اگر هر چه پول داشتیم برای خرید کشتی می‌گذاشتیم، تهیه و تربیت کارکنان آن کار آسانی نبود. اداره یک کشتی، افسر و افراد ورزیده می‌خواهد. با تمام تلاشی که کردیم، ما نتوانستیم جا و محل تحصیل در خارج پیدا کنیم و فقط موفق شدیم 40 تا 50 نفر افسر به خارجه بفرستیم. اگر بخواهیم حتی نیروی دریایی کوچکی داشته‌باشیم، محتاج به 300 نفر افسر هستیم.

به علاوه داشتن کشتی کافی نیست، بلکه باید همراه آن مین گذار، مین جمع‌کن، اژدر انداز و غیره داشته‌باشیم و البته برای این کشتی‌ها مدت‌ها وقت لازم است تا بتوان به تعداد کافی افسر تربیت کرد. این کشتی‌ها بندر می‌خواهند، باید پایگاه داشته باشند، ورود آنها به داخل شط‌العرب درست نیست و باید در خلیج فارس بنادر ایجاد شود. فقط مطالعه برای ساختن یک بندر سه سال طول می‌کشد.

باید گفت که با کمال توجهی که هست، بعضی کارها زودتر از مدت معین انجام نمی‌شود، مگر اینکه کشتی‌های خارجی را با خدمه خارجی بیاوریم، که این هم محال است. ولی سیادت ایران در خلیج فارس طبیعی است. الان هم داریم و در آینده به نیروی دریایی توجه بیشتر خواهدشد.

البته خوشوقتیم که می‌شنویم عده‌ای این طور فکر می‌کنند و مسلماً صاحبان این افکار حاضرند برای دفاع از وطن خود جان خویش را نثار کنند.


شط‌العرب

چهل یا پنجاه سال پیش نماینده ایران در این زمینه قراردادی بسته بود که برای ایران حقارت‌آمیز بود. در این قرارداد به طرف دیگر حقوقی داده شده‌بود که هیچ ملت مستقلی این حقوق را نخواهدداد.

البته این موضوع در جامعه ملل مطرح شد و همچنان ادامه پیدا کرد. دولت سابق عراق هم برای حل آن حسن نیت به خرج نداد. اکنون ما منتظر تعیین رویه حکومت جدید عراق هستیم. در هر صورت مطابق حقوق بین‌المللی، حق ایران در این رودخانه روشن است و حق ایران کمتر از مملکت دیگر نیست. آنچه مطبوعات ایران باید بخواهند، این است که حقوق یک مملکت مستقل کاملاً رعایت شود.


بهداشت عمومی

بسیاری از مشکلات بهداشتی ما نتیجه آن است که ما پزشک کم داریم. برای 20میلیون جمعیت، فقط چهارهزار پزشک داریم و به این حساب، ما 16هزار پزشک کسر داریم. راه حل این مشکل این است سعی کنیم تعداد پزشکان بیشتر شود. باید دانشگاه‌های ایران وسعت داده‌شود و چند دانشکده پزشکی دیگر تأسیس کنیم تا احتیاجات مملکت بر طرف شود. البته تا موقعی که کاملاً رفع احتیاج شود، همه پزشکان باید به وظایف بشردوستی خود عمل کنند.


ناسیونالیسم مثبت

نقش مطبوعات در این مورد کمتر از سایرین نیست.

باید توضیح داد که ناسیونالیسم یعنی چه؟ اگر کسی خود را ناسیونالیست می‌گوید، باید خودبه‌خود احساسات ملی در او به منتهی درجه وجود داشته و در وطن خود حاضر به همه گونه فداکاری باشد. اما درمورد ناسیونالیسم مثبت، من در کانون روزنامه‌نگاران امریکایی توضیح دادم، ما بزرگی و ترقی خود را در اتخاذ یک سیاست منفی و مخرب نمی‌دانیم. ما هم از نعمت‌های الهی برخورداریم، هم ثروت داریم، هم از نژادی هستیم که با وجود اینکه هزاران سال عمر دارد، هنوز زنده است.

همین ایرانی سال‌ها با مشکلات بزرگ دست و پنجه نرم کرده و خود را حفظ نموده‌است. پس استعداد هست و ما به اتکای ناسیونالیسم مثبت می‌توانیم حقوق و حیثیت و احترام ایران را به سرحد کمال محفوظ داریم و با سایر ملل زنده دنیا همکاری کنیم.

ما برای اینکه ثابت کنیم ناسیونالیست هستیم، احتیاج نداریم عمارات را منفجر کنیم، قتل و غارت کنیم و به این و آن فحش بدهیم. این کار دلیل رشد اجتماعی و حسن اخلاق و نیرومندی نیست، بلکه نشانه ضعف است. ما می‌توانیم با حفظ شعائر و سنن باستانی، حداکثر منافع را برای ملت خود به دست آوریم. با همین رویه بیش از آنهایی که هیاهو و جنجال می‌کنند، منافع خود را حفظ کردیم، نظیر کار نفت و سیاست خارجی. به کرات گفته‌ایم ما آنچه را که متضمن منافع ایران است، انجام داده‌ایم و هیچ ملاحظه‌ای جز حفظ منافع خودمان نداریم.

ناسیونالیسم ما مثبت است، از آن جهت که خلاقه است و با حسن سلوک و ادب همراه است. ایرانی آدم بی‌ادبی نیست. ایرانی خوشبختی خود را در بدبخت کردن سایرین نمی‌داند. شاید شما بیش از همه بتوانید در این رشته نقش مؤثری داشته‌باشید که ایران را به ایرانی بشناسانید و تاریخ ایران را به ایرانیان بگویید. باید گفت که ایرانیان در گذشته به وطنشان چه خدماتی کرده‌اند. آیا مادران ایرانی از رفتن بچه‌هایشان به میدان جنگ جلوگیری می‌کردند و به گریه و زاری می‌پرداختند؟ مگر ما عوض شده‌ایم؟ مگر از همان نژاد نیستیم؟ گمان نمی‌کنم که عوض شده‌باشیم. این مطالب را باید برای مردم توضیح بدهید. حالا علل بیشتری هست که ما می‌توانیم از گذشته قوی‌تر باشیم، اجتماع ما روی به بهبود می‌رود، عدالت اجتماعی خیلی بیشتر است. در گذشته صحبت از عدالت اجتماعی نبود، معهذا مردم فداکاری می‌کردند.

اینها اصول ناسیونالیسم مثبت است. البته در عین حال ما باید نقاط ضعف را در قسمت‌های اداری، اخلاقی، اجتماعی و تشکیلات کلی مملکت برای تقویت ناسیونالیسم بر طرف کنیم. جامعه مطبوعات می‌تواند در اجرای این نظر بکوشد.