مصاحبه اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر با نمایندگان شبکه سراسری تلویزیون آلمان باختری ۱۷ خرداد ماه ۱۳۵۰
سخنرانیهای محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بر پایه تاریخ | اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران | تصمیمهای مجلس |
مصاحبه اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر با نمایندگان شبکه سراسری تلویزیون آلمان باختری ۱۷ خرداد ماه ۱۳۵۰
روابط ایران و آلمان
مناسبات ایران و آلمان فدرال همیشه خوب بوده است و ما این مناسبات را بسیار مهم تلقی میکنیم. ایران کشوری در حال پیشرفت است و آنقدر ثروتهای طبیعی و امکانات مختلف دارد که ما در مسیر سیاست خارجی ملی و مستقل خود همه آن چیزهایی را که برای کشور ما از بابت سرمایهگذاری و تکنیک ضروری است از کلیه کشورهای جهان دریافت داریم.
ما فعالیت خاص ضد ایرانی را در آلمان آنقدرها مهم تلقی نمیکنیم. ما به خوبی این افراد را میشناسیم و آگاهیم که اینها برای چه مراجعی کار میکنند. آنها در واقع میخواهند اجتماع موجود را منهدم سازند، بی آنکه بتوانند به جای آنچه که ویران میکنند چیزی عرضه نمایند. این افراد نمیتوانند به مناسبات کشورهای ما خدشهای وارد آورند و این البته تا زمانی است که کشور شما برای قوانین احترام قائل شود و میدانید که معمولاً در یک کشور به اتباع کشور دوست اجازه داده نمیشود که علیه منافع آن کشور دوست فعالیت کنند.
دستههای خرابکار
هر چه اجتماع پیشرفتهتر و مرفهتر میشود، خطر به وجود آمدن دستههای مخالف و مخرب افزایش مییابد. فعالیت این گونه افراد در واقع یک منفیبافی رمانتیک و خونین است، ولی باید دید که اعمال آنها چه حاصلی دارد؟
در کشور ما یک دسته از افراد بی مغز کوشیدند که در کوههای شمال کشور، جنگهای به اصطلاح پارتیزانی به راه اندازند، ولی وقتی ژاندارمری مردم را در جریان امر قرار داد و برای مردم تشریح کرد که موضوع چیست، همان مردمی که در آن مناطق زندگی میکردند، آنها را به مقامات دولتی تحویل دادند.
ما از همکاری کامل افراد ملت برخورداریم، زنان و مردان بسیاری به دنبال خرابکاران بودند و چرا که نباشند؟ اینها اکنون مالکانی آزادند، ولو آنکه مالکیت آنها در قالب کوچکی است، اما آنها میدانند که در زندگی و سرنوشت سرزمین خویش سهیماند و این سرزمین به آنها تعلق دارد. در کشور من مردم آقا و مالک سرنوشت خویشاند و باید دید که این به اصطلاح پارتیزانها چه دارند که به چنین مردمی عرضه کنند.
جز آزادی در خیانت به وطن
ما در مملکت خود همه نوع آزادی داریم، جز آزادی در خیانت به وطن. در مملکت ما مخالفت کار ممنوعی نیست، اما چگونه میتوان اجازه داد به نام آزادی، به کشور خیانت شود و اصولاً از این بابت کشور و مردم چه سودی میتوانند ببرند؟ ما میدانیم که این افراد فقط وسیله و مزدور رژیمهای بی بند و بار و بی ملاحظه هستند و تازه اگر کسی بتواند از بابت عدم وجود جبهه مخالف گله و شکایت کند، مسلماً این افراد نخواهند بود، زیرا آنها خود معتقد به دیکتاتوری صرفند و به این موضوع جداً باید خندید.
سیاست نزدیکی به شرق
ما سیاست نزدیکی به شرق و جمهوری فدرال آلمان را کاملاً درک میکنیم و آن را میستاییم. ما نیز همین کار را کردهایم و با توفیق روبهرو شدهایم. اینک با بزرگترین همسایه خود، یعنی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، ما دارای بهترین روابط هستیم و با کشورهای سوسیالیستی شرق اروپا نیز با آنکه همسایگان ما نیستند، دارای روابطی کاملاً دوستانه و همکاریهایی کاملاً مفیدیم و باید هم همینطور باشد.
اما درباره آلمان شرقی، ما تاکنون به دو دلیل این رژیم را به رسمیت نشناختهایم. نخستین دلیل این است که مرکز حزب کمونیست ایران در آلمان شرقی است و ایستگاه رادیویی آنها از آلمان شرقی علیه ایران برنامه پخش میکند، دومین دلیل این است که رژیم کمونیست آلمان شرقی در مسئلهای که برای منافع ملی ایران ارزش حیاتی دارد، یعنی مسئله رودخانه مرزی بین ما و عراقیها، آنها برای هیچ و پوچ از ادعاهای بی اساس عراقیها جانبداری کردند و در واقع از این بابت جانب حق را نگرفتند.
نکته جالب اینجا است که وضع این رودخانه میراثی از امپریالیسم انگلستان است و من واقعاً نمیتوانم بفهمم آلمان شرقی به اصطلاح خیلی دموکرات و مخالف استعمار، چطور میتواند از یک میراث امپریالیسم دفاع کند؟
همه کس میتواند نتایج موفقیتآمیز انقلاب کشور ما را به چشم ببیند. ما نیروهای مسلح خویش را به صورت یک عامل برقرار کننده ثبات درآوردهایم و در عین آنکه به هیچ وجه قصد حمله و تجاوز به کسی را نداریم و از سیاست امپریالیستی پیروی نمیکنیم، از خود دفاع خواهیم کرد.
چین و سازمان ملل
ما خواستار اجرای قطعنامه ۲۲ نوامبر ۱۹۶۷ شورای امنیت هستیم. به عقیده من اگر بخواهیم سازمان ملل متحد نماینده قاطبه مردم جهان باشد، نمیتوانیم خواهان سازمانی باشیم که چین کمونیست در آن راه ندارد. ما باید با آنها روابط حسنه داشته باشیم و فکر میکنم هنگام آن فرا رسیده باشد که در سیاست خود تجدید نظر کنیم و در عین حال ببینیم از سیاستی که تا به حال داشتهایم چه چیز به دست آوردهایم.
مناسبات شاه و ملت
درمورد نفت، ما برای امضای خود احترام قائلیم، ولی پس از پایان مدت قراردادها موقعیت زمان خود را با وضع دنیا تطبیق خواهیم داد. یکی از دلایل برقراری حکومت شاهنشاهی ایران از دوهزاروپانصد سال قبل این بوده است که بر پایهای انسانی پیریزی شده و عامل دیگر آن است که رابطه خاص و بی مانندی بین شاه و مردم وجود دارد. اگر من وقت این را ندارم که فرد فرد مردم کشور را ببینم و شخصاً نزد آنها بروم، فرستادگان مخصوص خود را نزد آنها گسیل میدارم. این وضع و این نوع مناسبات شاه و ملت در گذشته نیز وجود داشته است و به هر حال یک پیوند قوی شاه و ملت را در کنار هم و برای هم نگاه داشته و میدارد.
مهمترین واقعه دوران سلطنت
شاید مهمترین واقعه دوران سلطنت من اصلاحات ارضی باشد، زیرا انقلاب ارضی ایران اساس آزادی ما را تشکیل میدهد و به زندگی شصت درصد افراد کشور مربوط میشود. در واقع مهمترین ایام زندگی من زمانی آغاز میشود که انقلاب سفید ایران را آغاز کردم.
آدمی به دنیا میآید و دیر یا زود از دنیا میرود، زندگی زمانی به راستی با ارزش است که خالی از اشتباه و سرشار از خدمت باشد.