مصاحبه اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر با نماینده خبرگزاری آلمان ۲۱ اردیبهشت ماه ۱۳۴۶
برنامه عمرانی سوم/سال ۱۳۴۵ | اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران | مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری بیست و دوم |
۲۱ اردیبهشت ۱۳۴۶
از مصاحبه شاهنشاه با نماینده مخصوص خبرگزاری آلمان
در سفر نزدیک خود به آلمان، احتمالاً از برخی شهرها که آنها را قبلاً، یعنی در سفر نخستین خود دیدهام، بازدید خواهمکرد، ولی اطمینان دارم که میان آنچه در سال ۱۹۵۵ دیدهام با آنچه اینک خواهمدید، تفاوتهای بسیاری وجوددارد.
البته این مدت طولانی است و طی آن تحولات بسیاری در کشور شما و کشور من روی دادهاست، ولی احتمال دارد که من از موفقیتهای شما در زمینه صنایع و کشاورزی و شاید علمی دیدن کنم. طبعاً در سفرهای رسمی وضع طوری است که وقت کافی برای دیدن همه آنچه جالب و مورد علاقه است، وجودندارد و حال آنکه لازم است سه و یا چهار روز وقت صرف موضوع بهخصوصی بشود.
امکان توسعه روابط بیشتر مخصوصاً میان دو کشور ما وجوددارد و مردم دو کشور ما به طور طبیعی دارای علایق مشترک و ادراک متقابل میباشند. کشور من کشوری است با آیندهای بسیار نویدبخش. هنوز خیلی کارها است که باید در آن انجام گیرد و من فکر میکنم که مقامات آلمانی باید لااقل درمورد کشور من روشی با تحرک بیشتر پیش گیرند.
فکرمیکنم که صنایع آلمان هنوز از همه فرصتهای خود برای سرمایهگذاری در ایران استفاده نکردهاند. به نظر من اگر کسی بازرگان خوبی باشد باید چنین فکر کند که درست است انسان باید کالای خود را بفروشد، ولی در این جهانی که در حال رشد است هدف اصلی نباید فقط کوشش برای فروش کالا باشد، بلکه باید برای خود بازارهایی نیز تأمین کند. بهترین راه تأمین بازار این است که کوشش برای سرمایهگذاری شود و با حضور در محل و با تشکیل شرکتهای مختلط و سرمایهگذاریهای محلی بازار مورد نظر تأمین گردد، و این بهترین راه برای تأمین بازارهای مطمئن برای آینده خواهدبود.
در صورت تمایل صاحبان صنایع آلمان، بیتردید میتوانیم فعالیت مشترکی در زمینههای توسعه صنعتی در ایران آغازکنیم. ما از هر کس که در این راه قدم پیش گذارد، استقبال میکنیم و من فکرمیکنم آنهایی که زودتر نیایند بعداً پشیمان خواهندشد.
البته ما از آمدن جهانگردان آلمانی به کشور خود نیز استقبال میکنیم، زیرا پس از جنگ ما شاهد تغییر جهت دائمی در جریان جهانگردی بودهایم و معمولاً پس از دو سه سال سیل جهانگردان از جایی به جای دیگر منتقل شدهاست، و مخصوصاً این تغییر در جهت حرکت آفتاب است، خواه به سوی کشورهای جنوبی و خواه به سمت کشورهای شرق. با این وصف باید بگویم که ما فعلاً برنامه جهانگردی را در کشور خود زیاد تشویق نمیکنیم ، زیرا تسهیلات لازم را در اختیار نداریم. در یکی دو سال گذشته تعداد جهانگردانی که به ایران آمدهاند آنچنان زیاد بوده که در حال حاضر ما را تا حدودی ناراحت کردهاست. بنابراین ما باید با پیشبینی تسهیلات لازم برای جهانگردان در کشور خود و با ساختن هتلها و متلهای مورد نیاز و فراهمساختن تسهیلات دیگر، آنچه لازم است، انجامدهیم و من گمان میکنم جهانگردی در حیات و اقتصاد کشور ما مقام صحیح خود را به دست خواهدآورد.
در پرسش این سؤال که آیا مسافرتهای من به کشورهای شرقی اروپا انعکاسی از خط مشی تازه ایران است، گمان میکنیم نظر خود را در این باره چندین بار در گذشته اظهارداشته و نیز در کتاب خودم که اخیراً به فارسی منتشرشده و ترجمههای آلمانی و فرانسه و انگلیسی آن نیز به چاپ رسیدهاست، به تفصیل تشریح کردهام.
در این کتاب توضیحاتی به تفصیل در این خصوص داده شدهاست، ولی بهطور اجمال میتوانم بگویم که ما فکرمیکنیم چیزی که جهان ما، یعنی همه کشورها به آن نیاز دارند لزوم مقابله با خطری است که دنیا را تهدید میکند و خطر وحشتناکی است. مقصودم خطر قحطی، خطر کمبود موادغذایی و خطر بیسوادی است که واقعاً بشریت و جامعه ما و تمدن آن را تهدید میکنند.
برای پیکار مؤثر با این خطرها از یک سو و مقابله با خطری که از برخورد اتمی میتواند برای جهان پدیدآید از سوی دیگر، ما فکر میکنیم که دنیا راه دیگری ندارد جز آنکه تفاهمی نه تنها مبتنی بر همزیستی مسالمتآمیز، بلکه حتی مبتنی بر همکاری پدیدآورد تا بتواند از یک سو از جنگ احترازکند و از سوی دیگر با مخاطری که بشریت را تهدید میکند، مقابله نماید. آنچه که ما سیاست ملی خود مینامیم، بدان معنی است که ما فقط از منافع کشور خود دفاع میکنیم و به آن خدمت مینماییم، چه این در درجه اول اهمیت قراردارد و یک امر طبیعی است و نیاز به توضیح ندارد.
به علت برخی جریانات دیگر که در منطقه ما روی دادهاست، ما معتقدیم که اتحادیههای دوستی با کشورهای دیگر بسیار خوبست، ولی ما نمیتوانیم کلاً به آنها متکی باشیم و ناچاریم که در درجه اول به خودمان تکیه کنیم. بنابراین یک رشته دلایل و سیاستهای اساسی وجوددارد که ما را وادارمیکند روشی را اتخاذکنیم که آن را سیاست مستقل ملی مینامیم و این سیاستی است که باید به منافع ملی کشور ما خدمت کند.
با یک چنین تفاهمی، انسان میتواند دوستیهای خود را حفظ کند و در آن پایدار باشد. ولی در عین حال انسان باید دوستی خود را با همه کشورها بدون توجه به شکل دولتها و رژیمهایشان توسعه دهد، زیرا راه دیگری برای همکاری میان همه کشورها در برابر جهانیان وجودندارد. در این صورت طبیعی است که ما مایل به تفاهم بیشتری با همسایه بزرگ شمالی خود یعنی اتحاد شوروی باشیم. این قسمتی از سیاست کلی ما است، زیرا مادامی که همسایه بزرگ شمالی ما نسبت به کشور ما حسن رفتار نشان میدهد، چرا ما باید با آن خصومت ورزیم؟ هیچ دلیلی برای این کار وجودندارد. سیاست ما هرگز تجاوزکارانه نبودهاست، بلکه پیوسته جنبه دفاعی داشتهاست.
ما دلیلی نمیبینیم که وقتی رفتار دیگران نسبت به ما خوب است دستکم ما همان نوع رفتار را نداشتهباشیم.
در پاسخ این سؤال که در جریان این تحولات چگونه پیمان سنتو با این خط مشی سیاسی تطبیق مییابد و آیا این امکان هست که در جریان طولانی سیر تحولات احتمالاً سازمان همکاری عمران منطقهای با همسایگان دیوار به دیوار ایران که اینک در حال پیشرفت هستند جای پیمان سنتو را بگیرد، باید بگویم در این مورد یک امکان وجوددارد که میتوان آن را تقریباً درمورد همه جهان بهکار برد، اما این امکان موقعی تحقق مییابد که دیگر نیازی به هیچ نوع پیمان نباشد.
من گمان میکنم که احتمالات و امکانات دیگری نیز هست که میتواند به طرز سودمندی جانشین سنتو گردد. شاید صحبت در این باره و اظهارنظر و تفکر نسبت به آن کمی زود باشد، زیرا قبل از اینکه پایان سنتو را درنظربگیریم باید ابتدا مطمئن شویم که چیزی تازه و بهتر واقعاً میتواند جای آن را بگیرد.
درباره روابط ایران و عراق، ما از لحاظ خود فقط سیاست دوستی واقعی خویش را نسبت به عراق ادامه دادهایم و این یک آرزوی صمیمانه و حتی میتوانم بگویم دعایی برای ما است که عراق و ملتش مرفه و سعادتمند باشند. بر همین اساس از ناحیه ما این سیاست یک بار دیگر با حداکثر صراحت و واقعیت تکرار شدهاست، و من امیدوارم که این سیاست اینک بهتر درک گردد و اینک نوبت کشورهای دیگر است که به سهم خود ببینند آیا این دوستی به سود آنها نیز هست یا نه؟
درمورد امکان استقرار روابط با چین کمونیست و آلمان شرقی، مسئله چین به دو دلیل فرق میکند: یکی اینکه چین کشور عظیمی است با بیش از هفتصدمیلیون جمعیت، و اگر دنیا بخواهد به هدفهایی از قبیل خلع سلاح و نظارت بر سلاحهای اتمی برسد، چگونه ممکن است این کارها انجام بگیرد بدون آنکه چین مقررات و قواعد موضوعه را رعایت کند؟
قبل از آنکه جهان مطمئن گردد که چین نیز قصد دارد با آن همگامی کند، هرگز خلع سلاح جهانی عملی نخواهدشد و هرگز نمیتواند از سلاحهای اتمی دست بکشد. پس به این دلایل و نیز به این جهت که دولت چین در خاک اصلی مستقر شدهاست ما فکر کردیم که چین با وجود آنکه ما با آن مناسباتی نداریم، باید وارد سازمان ملل متحدبشود.
هرگاه عضویت چین کمونیست با اخراج فرمز از سازمان ملل ملازمه نداشت، ما به عضویت چین در سازمان ملل رأی میدادیم، زیرا در فرمز نیز یک دولت مستقل بهوجود آمدهاست. بنابراین ما ناچاربودیم رأی ممتنع بدهیم. اگر فقط قراربود موضوع پذیرفتن چین کمونیست در سازمان ملل متحد مطرح باشد ما به آن رأی مثبت میدادیم. درمورد آلمان شرقی، ما با آن مناسباتی نداریم و واقعاً دست کم در حال حاضر دلیلی نمیبینیم که درباره آن چنین فکری بکنیم.
درباره نتایج رفرمهای اخیر ایران مخصوصاً اصلاحات ارضی، باید گفت انجام اصلاحات درحقیقت امر برای این بود که به وضع سابق تقریباً نیمه ملوکالطوایفی میان مالک زمین و دهقانان در این کشور پایان داده شود. اجرای قانون اصلاحات ارضی و محدودکردن مالکیت زمین بهترین راه برای پایان دادن به این وضع و بهترین راه برای تبدیل دهقانان سابق به خرده مالکین بود. این کار به آنها امکان داد که نه تنها آزاد باشند، بلکه حاکم بر سرنوشت خویش و مالک زمینی باشند که روی آن کار میکنند و از محل آن زندگی مینمایند و من فکر میکنم که این منظور با موفقیت تأمین شدهاست. در عین حال شرکتهای تعاونی روستایی پدیدآوردهایم که بدون آنها این کار عملی نبود.
اکنون ما نزدیک به هشتهزار شرکت تعاونی داریم ولی احتمالاً به پانزدههزار شرکت تعاونی نیازمندیم. اما این خود مسئله مهمی است، زیرا هر شرکت تعاونی محتاج به عدهای افراد فنی و متخصص میباشد که میبایست در مدارس مخصوص تعلیم بگیرند و دورههای اختصاصی ببینند. اما اصلاحات ارضی به آن صورت فقط مرحله اول آن چیزی است که ما آن را اصلاحات کشاورزی مینامیم، یعنی مکانیزه کردن آن، تأمین شبکه آبیاری، تأمین کود، تأمین آزمایشگاههای لازم برای آزمایش خاک، مبارزه با آفات و حشرات و چیزهای دیگر یعنی بهترین نوع کشاورزی که شما میتوانید در آلمان و یا امریکاییها میتوانند در کشور خودشان داشتهباشند. اما این وقت میخواهد، و نیز باید دید مطلوبترین اندازه یک مزرعه کدام است تا از لحاظ اقتصادی بهتر از آن بهرهبرداری گردد، تا آنجا که هر هکتار از اراضی این مملکت بتواند حداکثر محصول و تولید را بدهد. ما نه تنها اصلاحات ارضی به عمل آوردیم و جنگلها را ملی کردیم، بلکه حتی اراضی وسیع و چراگاهها را نیز ملی نمودیم و هر وقت که مناسب باشد تمام منابع آبهای خود را نیز ملی خواهیمکرد. نه تنها رودخانههای بزرگ که فعلاً به دولت تعلق دارد، بلکه هر نوع منبع آب روی زمینی یا زیرزمینی ملی خواهدشد، یعنی به همه مردم مملکت تعلق خواهدداشت، و استفاده از این منابع آب فقط با اجازه وزارتخانه مربوط عملی خواهدشد. برای مصارف شخصی، خواه نوشیدن یا نظافت یا برای هر احتیاج دیگری در خانه و در باغ میتوان از آب استفاده کرد، ولی حتی یک قطره آب را نمیتوان به هدر داد، زیرا ما به هر قطره آب احتیاج داریم و منابع آب باید در خدمت همه مردم کشور باشد.
در موضوع فعالیتهای مبارزه با بیسوادی در ایران من فکرمیکنم بتوانیم از نتایج حاصل مسرورباشیم و تقریباً به آن مباهات نماییم، زیرا مبارزه با بیسوادی هماکنون جنبه ملی به خود گرفتهاست. شما نام سپاه دانش ما را شنیدهاید. سپاهیان دانش جوانانی هستند که به خدمت ارتش خوانده میشوند و پس از چهار ماه تعلیم به عنوان معلم به مناطق روستایی کشور و روستاهای دورافتاده فرستاده میشوند. این جوانان واقعاً به عنوان افراد از خودگذشته با روحیهای شگفتآور کارمیکنند. هماکنون بیش از پانزدههزار تن از این جوانان مشغول خدمت هستند. اینها و همچنین معلمان کشور کارهای سودمندی انجام میدهند. ما امیدواریم بیسوادی در مدت ده سال از این کشور ریشهکن شود.