مصاحبه اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر با سرپرست روابط عمومی و مدیران مجلههای کارگران و رستاخیز روستا ۲۱ آبان ماه ۱۳۵۴
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
برنامه عمرانی پنجم/سال ۱۳۵۴ خورشیدی دی تا اسفند ماه | اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران | برنامه عمرانی پنجم/سال ۱۳۵۴ خورشیدی فروردین تا خرداد ماه |
مصاحبه اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر با سرپرست روابط عمومی و مدیران مجلههای کارگران و رستاخیز روستا ۲۱ آبان ماه ۱۳۵۴
- وظیفه نشریات حزب
- وظیفه نشریات حزب رستاخیز ایران، منعکسکردن فلسفه انقلاب ایران است، البته چون هر یک از اصول انقلاب جنبه خاصی دارد، از این رو نشریات حزب هر کدام در اصلی که بیشتر بستگی به آنها دارد، باید به طور عمیق وارد بحث شوند، همچنین انعکاس وضع زندگی کارگران و روستاهای ما و تشریح و مقایسه آنها با پیشرفتهترین ممالک صنعتی و کشاورزی، از کارهای دیگری است که باید انجام دهند.
- ما اکنون دارای دو نوع کمبود هستیم. یکی کمبودی که هنوز در وضع زندگی روستاییان ایران به چشم میخورد، دیگری کمبود مهارت کارگران و کشاورزان. از این رو ما از لحاظ توجه و فراهم کردن وسایل مثبت، به خصوص برای کارگران طبق فلسفه انقلاب ایران، توجهات خاصی کردهایم و در مقابل انتظار داریم که کارگران و روستاییان ایران هم خودشان را از لحاظ فنی لااقل به اندازه توجهی که به آنها میشود، به سطح بالا برسانند، حتی انتظار من این است که از آن هم پا فراتر نهند و برای برابری با پیشرفتهترین مجامع دنیا، خودشان را از نظر فنی و تخصص به پای آنها برسانند.
- دستآوردهای انقلاب
- اکنون کمی زود است که ما درباره دستآوردهای اصول انقلاب اظهار نظر بکنیم و بگوییم که از آن رضایت داریم یا نه، ولی در مدت کمی که از آغاز کار میگذرد، ما از استقبالی که کارگران کارخانههایی که مشمول واگذاری سهام شدهاند از این کار به عمل آوردهاند، خیلی راضی هستیم، چون بیش از نودوپنج درصد کارگران تقاضای خرید حداکثر سهم ممکن را کردهاند و این امر اعتماد آنها را به این سیاست و به کارخانههایی که سهامشان عرضهشده، نشان میدهد. کارخانهداران و صاحبان صنایع و سرمایهداران ما نیز بلافاصله نظرات ما را راجع به این موضوع قبول کردند و با کمال میل در اصل سیزدهم انقلاب شرکت کردند. پس در ایران این مسئله حل شده و ما این کار را تا آخر دنیا انجام خواهیمداد و چه بسا ممالک دیگر دنیا حالا مشغول مطالعه هستند که ببینند ما در ایران چه میکنیم، تا آنها هم همین کار را انجام بدهند.
- فکر میکنم یکی از اصول اولیه و عمیقترین مواد چهاردهگانه انقلاب ایران همین اصل سیزدهم است، منتها شروع این کار در اصل سهیمشدن کارگران تا بیست درصد سود سهام کارخانهها بود و این نخستین قدمی بود که بر ضد استثمار فرد به وسیله فرد برداشتهشد، چون در کاری که کارگر ایرانی میکرد، بهرهای میبرد، اما حالا اضافه بر بردن حق خودش، صاحب قسمتی از سهام هم میشود و لااقل به نسبت سهم خویش برای خودش کار میکند، به اضافه بیست درصد سود سهام دیگران را هم به دست میآورد.
- در این مورد فکر میکنم که ما خیلی پیشرفته باشیم و این موجب خواهدشد که سرمایهگذاری در صنایع ایران جنبه سالمی داشتهباشد، به طوری که فقط چند نفر سرمایهداران در آن شرکت نکنند، بلکه کارگران و زحمتکشان این مملکت نیز در این نوع سرمایهگذاریها سهیم و شریک باشند. اگر هم در واحدهایی باشند که سرمایهگذاری در آنها خیلی سنگین است، چهلونه درصد این واحدها علاوه بر کارگران، بین کشاورزان و سایر طبقات ایران هم تقسیم بشود و این به معنای شرکت عموم ملت ایران در سرمایهگذاری برای صنعتیکردن ایران است. انتظار متقابل ما از کارگران که آنقدر نسبت به آنها توجه شده، این است که هر روز مهارت بیشتری کسب کنند و من در این قسمت البته انتظار زیاد دارم و در این مورد هیچ نگرانی ندارم، به دو جهت، یکی به خاطر استعدادی که کارگر ایرانی در فراگرفتن دارد، دیگری به واسطه نتایجی که تا به حال از این کار گرفتهایم.
- یادم هست که چند سال پیش، شاید پانزده سال پیش، وقتی ما برای سرکشی به این کارخانهها مثلاً به یک کارخانه نساجی میرفتیم، معمول آن موقع این بود که کارگر ایرانی شاید دو تا ماشین نساجی را اداره میکرد، اما چندی بعد به ما گفتند که ما برنامههایی برای تربیت و مهارت فنی کارگران گذاشتهایم که بر اثر آن کارگرانی تربیت شدهاند که دوازده ماشین را در آن واحد اداره میکنند. در همان موقع شنیدهبودیم که در آلمان فدرال یا ژاپن کارگران به آسانی چهل ماشین را اداره میکند، در حالی که باز میشنویم که بعضی از کارگران ایرانی هم چهل ماشین را اداره میکند، در حالی که باز میشنویم که در ژاپن کارگرانی هستند که بین صد تا صدوبیست ماشین را اداره میکنند.
- چون اعتقاد و اطمینان به هوش و پشتکار و قابلیت بدنی و تندی و حافظه ذهنی ایرانی دارم، دلیلی نمیبینم که کارگر ایرانی از لحاظ بازده کار، از هیچ کس عقبتر باشد و این یک دِینی است که کارگران ایرانی به وطن خود و همچنین به خودشان دارند. هر کسی در زندگی سعی میکند در کاری که دارد، از خودش و نتیجه کارش مفتخر و راضی باشد. کارگر ایرانی هم باید روزی از خودش راضی شود، که حاصل کارش و نتیجه کارش مساوی با کار بهترین کارگران باشد.
- ما علاوه بر کاری که برای شرکت کارگران در بیست درصد سود کارخانهها کردیم، این بود که آنها حالا سهامدار شدهاند. در سایر سطوح مملکت ما در بعضی قسمتها به خاطر نداشتن مصالح کافی قدری عقب بودیم، ولی مطلبی که در آینده به آن توجه بیشتر خواهدشد، موضوع مسکن است. مسکن در حین کار و مسکن در موقع بازنشستگی و زندگی شخصی، و پس از آن تعاونیهای مصرف که احتیاجات کارگران را به قیمت مناسب و بدون نوسان در اختیار آنها بگذارد.
- ارزش کار کارگر ایرانی
- درباره تدوین قانون واحد کار، و قانون واحد تأمین اجتماعی، همه جزو مسائلی است که باید بشود، چون ما از سایرین جلوتر هستیم، منتها باید دید که آیا این مسائل با سهیمشدن در سود و منافع کارخانهها و حتی سهیمشدن در سهام کارخانهها منافاتی دارد یا نه؟ این کار ریزهکاریهایی دارد، که البته قابل مطالعه است، ولی اصل مطلب این است که از لحاظ قوانین کار ما اگر از سایرین جلوتر نباشیم، مسلماً عقبتر نخواهیمبود. باز هم میگویم به شرطی که راندمان و کاربرد کارگران ما با کارگران دنیا مساوی باشد، و الا نمیشود که یک طرفه باشد و نمیشود که همهاش داد و هیچ نگرفت، برای آنکه با این وضع ثروت کشور روزی به پایان میرسد و چنین مملکتی را ورشکسته میگویند، که هی بدهد و چیزی برنگرداند، این وضع غیر قابل دوام و چاره آن فقط مهارت و راندمان کارگر ایرانی است.
- جهاد ملی
- مبارزه با بیسوادی یک جهاد ملی است و همان طور که اسمش را گذاشتهایم، وظیفه ملی و اجتماعی، و در واقع تمدن ایرانی وابسته به آن است که هر فرد هم خودش را باسواد کند و هم سعی نماید که یک نفر دیگر را باسواد کند. اگر این روشِ هر فرد ایرانی شد، به زودی ما در این راه موفق میشویم و فکر میکنم که هیچ مشکلی در کار نباشد. اگر تعداد بیسوادان بیش از پنجاه درصد نباشد و هر فرد باسواد یک نفر بیسواد را باسواد بکند، در این صورت موضوع مبارزه با بیسوادی به کلی حل است.
- آموزش کارگران
- مهارت کارگران احتیاج به دورههای به خصوصی دارد، یا کار در پای ماشین، یا آموزش در کلاسهای مخصوص. برای کارگران فعلی هر کاری که لازم است، باید انجام داد. برای افرادی هم که بعدها کارگر خواهندشد، هر کارگاه و کارخانهای که از تعداد معدودی بیشتر کارگر دارد، باید آموزشگاه فنی و حرفهایش در کنار کارخانه باشد، البته وظایفی که وزارت کار و وزارت آموزش و پرورش نیز در این مورد دارند، آنها هم به جای خود محفوظ است.
- ورود زنان به بازار کار
- برای شرکت مؤثر زنان در کارگاهها و کارخانهها، اساس کار تأمین حقوق مساوی برای کار مساوی است و این کار یک امر واضح است، منتهی فکر میکنم که ساختمان بدنی و جنس زن او را در بعضی کارها ماهرتر و دقیقتر از مرد ساختهاست. در تمام صنایع ظریف، مخصوصاً الکترونیک که مانند دریایی در مقابل آینده مملکت گسترده است، زنان فرصت زیادی برای نشان دادن خودشان دارند. مسلماً از این نصف جمعیت مملکت اگر چند درصد آن به علت پیری یا از لحاظ دوره بارداری (که برای بچههای آنها باید آموزشگاههای مخصوصی ایجاد بکنیم) باطل بماند، درصد زیادی از زنان مملکت میتوانند مشغول به کار باشند و نیروی فعالِ مملکت به این طریق بالا برود و قسمتی از کمبودهایی که ما اکنون از لحاظ افراد فنی و تعلیمدیده و ماهر داریم، با ورود زنها به بازار کار جبران بشود.
- بانیان فکر انقلاب ششم بهمن
- روستانشینان کشور، بانیان اولیه فکر انقلاب ششم بهمن ما بودهاند.
- انقلاب ششم بهمن با شش ماده شروع شد، که بیشتر مواد آن مربوط میشود به روستانشینان ایران، برای اینکه در آن موقع هفتادوپنج درصد جمعیت مملکت روستانشین بود و اغلبشان در یک محیط فئودالی به سر میبرند که برای ایران غیر قابل قبول بود. وقتی جنبه فئودالی را ما از بین بردیم و بیعدالتیهای اجتماعی را نابود کردیم، آن وقت به این فکر افتادیم که کافی نیست تنها جنبه فئودالی از بین برود و کافی نیست که روستایی صاحب زمین بشود، بلکه باید این زمین به او درآمد کافی بدهد. این فکر روزبهروز بیشتر تقویت میشود، زیرا ما میگوییم که تا دوازده سال دیگر ملت ایران باید وارد دوره تمدن بزرگ بشود.
- ملت ایران تا آن موقع هنوز تعداد زیادی از افرادش روستانشین خواهندبود و خوب هم هست که ما تعداد قابل توجهی در روستاها داشتهباشیم و همه شهرنشین نشوند، برای ورود به تمدن بزرگ، حداقل درآمد سرانه روستانشینان ما باید مطابق پیشرفت تکنولوژیک و کشاورزی صنعتی ما ترقی کند. زمانی در این مملکت وقتی صحبت از ماشین کشاورزی میشد، عدهای تعجب میکردند و میگفتند که خوب، یدکی این ماشین را از کجا بیاوریم؟ یا اگر خراب شد، چکار بکنیم؟ این مطلب به زودی حل شد، بعد وقتی صحبت از کود کردیم، در روزهای اول میترسیدند که مبادا هزار یا دوهزار تن کودی که خریدهبودیم، به مصرف نرسد. حالا میبینید که وضع کود به چه صورت درآمده است. فردا مسئله استفاده از ایزوتوپهای اتمی در امور کشاورزی و صحبت از شبکههای آبیاری گرفته تا آبیاری قطرهای و فوارهای، و صحبت از امتحان آزمایشگاهی جنس زمین، سالی یک مرتبه یا شش ماه یک مرتبه، است. کشاورزی علم فوقالعاده پیچیدهای است، برای آنکه هم جنبه فنی دارد و هم جنبه آب و هوا و اقلیمی. جنبه فنی آن قابل پیشبینی است، ولی جنبه آب و هوای آن به طور صد درصد قابل پیشبینی نیست، این است که درباره کشاورزی باید گفت صنعت کشت، زیرا امروزه صحبت از کشت و صنعت است، و کشت و صنعت هم خیلی پیچیده است و باید توجه زیادی به آن کرد. آینده کشاورزی ما نیز کشاورزی کشت و صنعت است. چه بسا که روستاهای ما بعدها در قطبهای کشت و صنعت تقسیم بشوند و دور هم جمع گردند. اینها البته مطالبی است که به تدریج صورت خواهدگرفت، ولی انتظار ما از روستانشینان ایران این است که خودشان را مانند کارگران ایران برای فراگرفتن آخرین فنون کشاورزی که در دنیا متداول است و ایران قادر به انجام و اقتباس آن است، آماده بکنند، و البته دستگاههای دولتی و سایر دستگاههای مملکتی نیز باید وسایل فراگیری این کارها را فراهم بکند.
- اکنون میشود گفت که گروهها و نمایندگان ده تا شانزده دستگاه مختلف در روستاها مشغول فعالیت هستند و باید بین این دستگاهها و گروهها هماهنگی ایجاد بشود تا نتیجه کار همه آنها برای روستا مفید واقع گردد. وظیفهای که شرکتهای تعاونی، شرکتهای سهامی زراعی، وزارت کشاورزی، وزارت تعاون، وزارت آموزش و پرورش، وزارت بهداری، شیر و خورشید، سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی، انجمن ایالتی و ولایتی و سایر سازمانها دارند، ایجاد این هماهنگی است که ما باید در آینده برای خدمت و کمک به روستاها بکنیم. در مقابل انتظار ما هم از روستایی این است که او خودش را آماده فراگیری آخرین فنون کشاورزی بکند. البته احتیاج به گفتن نیست که زندگی روستاها باید به کلی دگرگون بشود. ما انشاءالله باید به روستاها آب آشامیدنی سالم برسانیم، برق برسانیم، جاده بسازیم، در جایی که جاده نمیرود، وسایل دیگر ارتباطی برقرار کنیم، خانههای روستایی بسازیم، البته نه با نقشهای که در یک اتاق در بسته کشیده شود و بگویند که همه روستاها باید طبق آن ساختهبشود، بلکه با رعایت اوضاع اقلیمی، و متناسب با احتیاجات و آب و هوای هر محل، و با حفظ جنبههای بهداشتی و تأمین راحتی و بالا رفتن سطح زندگی روستاییان، تا به این ترتیب قیافه روستاهای ما عوض شود، خانهها تغییر یابد و زندگی روستاییان چندین برابر بهتر شود. همین حالا در بسیاری از روستاهای ما تلویزیون هست، در آینده نیز ماهوارههای تلویزیونی خواهیمداشت که خیلی آسان دورافتادهترین روستای ایران، حتی مناطق کوهستانی میتوانند از ماهواره برنامههای تلویزیونی را بگیرند. به این ترتیب فرهنگ و تمدنی که ما از آن صحبت میکنیم، به وسیله همین تصاویر تلویزیونی به خانه هر کس راه خواهدیافت.
- مطلب در این باره زیاد است، ولی فعلاً مهم این است که خدماتی بیش از آنچه که اکنون در اختیار روستاییان است، باید برای آنها فراهم کرد و در مقابل از آنها نیز انتظار داشت که وظایف خودشان را به خوبی انجام دهند.
- کارهای گروهی
- بسیاری از امور روستاها را میشود به وسیله گروهها و نیروهایی که در آنجا مشغول کارند، مانند سپاهیان انقلاب و تعاونیها و شرکتهای سهامی زراعی، انجام داد و بسیار روحیه خوبی است اگر این کارها با همکاری همه به صورت دستهجمعی انجام بشود. معنی روحیه تعاونی هم همین است که کارهای دستهجمعی، به نفع همه صورت گیرد و همه از آن سود ببرند و در آن سهیم باشند، ما به این موضوع اهمیت میگذاریم.
- تربیت سیاسی روستانشینان
- تربیت سیاسی روستانشینان از وظایف حزب رستاخیز ملت ایران است، چون حزب متعلق به همه ایرانیان است، باید این موضوع را تفهیم کند که ایران اکنون در چه وضعی است و وظیفه هر ایرانی چیست و آینده او چه خواهدبود و هر کس نسبت به این مملکت و آینده کشور چه مسئولیتی دارد. تربیت سیاسی روستاییان در این زمینهها با حزب رستاخیز است. یکی از تعالیم حزب رستاخیز ملت ایران نیز تعلیمات تعاونی است. علاوه بر این، در هر روستا باید یک خانه فرهنگ روستایی وجود داشتهباشد تا در این خانه فرهنگ تربیتهای اجتماعی صورت گیرد، اضافه بر این تلویزیون و رادیو هم سهم و وظایف مهمی در تعلیم و آموزش روستاییان دارند.
- گسترش کشاورزی
- وظیفه ملی ما است که حتیالمقدور احتیاجات خودمان را از لحاظ کشاورزی، در داخل کشور تولید بکنیم. علاوه بر این، توسعه کشاورزی یک وظیفه انسانی و بشری است، زیرا دنیا مواجه با کمبود مواد غذایی است و هر کسی در هر جا که کمکی در رفع این کمبود بکند، یک وظیفه انسانی نسبت به جامعه بشری انجام دادهاست. پس تلاش در راه گسترش کشاورزی، اضافه بر منافع مستقیم ملی، یک وظیفه جهانی است که هر ایرانی منجمله روستاییان این کشور دارند.
- ترسیم دورنمای آینده
- وظایف رادیو و تلویزیون و نشریات حزبی درمورد مبارزه با بیسوادی تذکر دادهشد. وظیفه شما در درجه اول این است که روستانشین باسواد بشود تا بتواند نشریه شما را بخواند، ولی شما باید به کسانی که باسواد شدهاند و اکنون نشریه شما را میخوانند، یادآوری بکنید که آنها چه وظایفی برای باسوادکردن یک نفر بیسواد دارند.
- امیدوارم هر دو نشریه موفق بشوند و تیراژ این نشریات به تناسب جمعیتهای کارگری و کشاورزی بالا برود.
- ایرانی تشنه خواندن مطالب است، البته مطالب صحیح و دقیق. ما احتیاج به تبلیغات نداریم، همان اتفاقاتی که در مملکت میافتد، اگر بتوانیم آنها را به اطلاع همه برسانیم، همین کافی است، ولی چیزی که از حالا باید ابتکار به خرج بدهید، ترسیم دورنمای آینده است که یک فرد خودش را چگونه آماده بکند. اینکه میگویم از حالا باید دورنمای آینده را ترسیم بکنید، در حالی که میشود به طور روزانه این کار را کرد، برای این است که هر کس اگر بخواهد خود را جهت آماده شدن در کار مهمی آماده بکند، پنج، شش سال و احیاناً دوازده سال وقت لازم دارد. به همین جهت است که میگویم دورنمای آینده را از حالا ترسیم کنید، تا افراد خودشان را برای آن روز آماده کنند.