مصاحبه اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر با خبرنگار روزنامه لوموند چاپ فرانسه ۱ تیر ماه ۱۳۵۳
سفر اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر و علیاحضرت شهبانو فرح پهلوی به فرانسه ۳ تیر ماه ۱۳۵۳ - ۸ تیر ماه ۱۳۵۳ | اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران | تصمیمهای مجلس |
مصاحبه اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر با خبرنگار روزنامه لوموند چاپ فرانسه ۱ تیر ماه ۱۳۵۳
سرنوشت ایران و اروپا
من به دعوت ژرژ پمپیدو فقید برای مسافرت به فرانسه جواب مثبت دادم. پس از آن نیز من و حضرت ژیسکاردستن توأماً علاقه خود را به ثابت نگاهداشتن تاریخ این دیدار تأکید کردیم. این امر اهمیتی را که ما برای مناسبات ایران و فرانسه قائل هستیم بخوبی نشان میدهد. البته ما میتوانیم به گفتگوهای مان جنبه رمانتیک بدهیم و از فرانسه و تاریخ بسیار قدیمی آن صحبت کنیم، ولی بهتر این است که واقع بین باشیم و اذعان کنیم که سرنوشت اروپا از سرنوشت ایران جدا نیست، چرا؟ به دلیل اینکه اروپا قسمتی از نفت خود را از ایران تأمین میکند، بعلاوه چگونه میخواهید سرنوشت کشوری را از کشور دیگر که پنجاه درصد گاز آن را تأمین میکند جدا کنید؟
تأمین انرژی سی ساله
ایران در منطقهای قرار دارد که نیازهای شما را به انرژی، حداقل برای سی سال دیگر تأمین خواهد کرد. شاید ما قادر باشیم تا سی سال دیگر آن اندازه از واحدهای هستهای لازم را که قوانین محیط زیست در کشورمان مجاز میداند در سرزمین خود مستقر نیم، ولی در عین حال اطمینان داشته باشید که آلمان فدرال نخواهد توانست صاحب بیش از بیست هزار مگاوات نیروی اتمیشود، چون از یکسو فضای آلمان و از سوی دیگر مسائل مربوط به آلودگی هوا اجازه این کار را نمیدهد. برای مهار کردن انرژی خورشیدی و یا سایر منابع انرژی نیز هنوز احتیاج به زمان کافی است. در این مدت یعنی تا حصول یک منبع انرژی دیگر، اروپا محتاج به نفت است و نمیتواند سرنوشت خود را از سرنوشت مناطق نفتخیز و تولید کننده نفت جدا سازد، علاوه بر مناسبات دوستانه و سنتی ایران و فرانسه، اقتصاد فرانسه که چندان وضعش بد نیست احتیاج به بازارهای خارجی دارد. حجم معاملاتی که کشور من قادر خواهد بود با کمک سایر کشورها تحصیل کند در بالاترین حد حجم معاملات بینالمللی خواهد بود. ما میتوانیم به صنعت فرانسه کمک کنیم و صنعت فرانسه نیز متقابلاً میتواند کشور ما را صنعتی کند. ما از هم اکنون در فکر دادن سفارشی برای تهیه نیروگاههایی به قدرت پنج هزار مگاوات اتمی به فرانسه هستیم که این کار مطمئناً سبب آموزش و تجهیز کادرهای ما خواهد شد.
افزایش قیمت نفت
افزایش قیمت نفت که همه از آن صحبت میکنید، فقط یک درصد تورم موجود در اروپا و سایر نقاط دنیا را سبب شده است. قراردادی که اخیراً بین ایران و فرانسه به امضاء رسیده است مشکلات تجارت خارجی شما را به مقیاس بسیار وسیعی مرتفع خواهد کرد. در انگلستان و ایتالیا نیز همینطور، اما بالا رفتن بهای اجناس در اروپا زودتر از ترقی قیمت نفت مشاده شد.
در سال ۱۹۴۷ قیمت آگهی شده هر بشکه نفت ۱۷/۲ دلار بود. در سال ۱۹۶۹ به ۷۹/۱ دلار کاهش یافت، در حالی که تورم بینالمللی در فاصله این مدت بین ۲۵۰ تا ۴۰۰ درصد در نوسان بوده است.
اگر ما قیمت نفت را پایین بیاوریم فقط کمپانیهای نفت و سازمانهای مالیاتی سود خواهند برد. همانطور که در سالهای اخیر کمپانیهای نفت از این وضع استفاده سرشار کردند و میزان عایدات خود را تا هفتصد درصد افزایش دادند.
به دنبال این امر شما عوارض و مالیات، بر درآمدهای کمپانیها خواهید بست. بدین ترتیب شما یعنی دُوَل مصرف کنند همانقدر از راه مالیات عایدی خواهید داشت که ما از فروش نفت مان داریم، آن هم نفتی که بالاخره روزی تمام خواهد شد.
علت مسلح شدن
ما میدانیم که مشکل تورم یک مشکل جهانی است، اما تا زمانی که آنچه ما تولید میکنیم مشتری دارد، آن هم مشتریان رقیب، ما در ایران با مشکل تورم مواجه نخواهیم بود. و اما درباره علت مسلح شدن ما، علت آن همان دلایلی است که شما دارید. درباره خرید هواپیماها قیمت آنها بسیار زیاد است، اما تعداد آنها چندان زیاد نیست. همانطور که قبلاً گفتم ما خود را به همان دلایل خوب یا بدی که شما فرانسویها و آلمانیها و انگلیسیها و شورویها به خاطر آن خود را مجهز میکنید، و به همان دلایلی که شما پیمان ناتو و پیمان ورشو دارید، ما هم به همان دلایل خود را مسلح و مجهز میکنیم.
چرا برای اروپا این کار خوب است و برای ما بد، در حالیکه مقتضیات کاملاً یکی است. ما از سیاست مستقل ملی خود پیروی میکنیم. امروز ما به اندازه هر کشور مستقل دیگر جهان مستقل هستیم.
غیر اتمی کردن منطقه
من هنوز آمادهام آنچه را که تا کنون چند بار گفتهام تکرار کنم، یعنی منطقه خود را که البته میتوان مرز و حدود آن را تعیین کرد به عنوان یک منطقه غیر اتمی اعلام کنیم، زیرا حقیقتاً فکر میکنم که این مسابقه تسلیحات اتمی مسخره است. کشورهایی که به دنبال سلاحهای اتمی هستند با این سلاح میخواهند چه کنند؟
آیا میخواهند آن را علیه قدرتهای بزرگ بکار گیرند، یا از آن برای نابود کردن خود استفاده نمایند؟
در نابودی کشوری که برای حمله و هجوم خود را به این وسیله مجهز کند، از جانب کشور دیگری که در حمله پیشی خواهد جست، تردیدی نباید داشت. اگر به قدر کافی فهم و ادراک وجود نداشته باشد و هر کشور در این منطقه سعی کند که خود را با سلاحهای نامشخص از جمله با سلاحهای اتمی مسلح سازد، در این صورت منافع سایر کشورها نیز ایجاب خواهد کرد که با آن سلاح مسلح شوند، با این وضع من تمام این اقدامات را مضحک مییابم.
بازگرداندن جزایر ایرانی
جزایر تنب و ابوموسی که به ایران بازگردانده شد، منشاء ایرانی دارند. این جزایر را انگلیسیها ۸۷ سال پیش برای ایمنی امور کشتیرانی خود در خلیج فارس، از ما گرفته بودند. اسناد و نامههایی که تا کنون در این باره بین دولتها مبادله شده، حتی دایرهالمعارف شوروی نیز این جزایر را از آنِ ایرانیان میداند. اگر ما این جزایر را درست یک روز قبل از عزیمت انگلیسیها از خلیج فارس پس گرفتیم بدان جهت بود که میخواستیم نشان دهیم ما با انگلیسیها طرف هستیم. من میتوانستم بحرین را هم مطالبه کنم، ولی چون دیدم که مردم بحرین آزادی و استقلال میخواهند با خود گفتم که اشغال نظامی بحرین دردی را دوا نخواهد کرد، به همین جهت از ضمیمه کردن بحرین به خاک خود صرفنظر کردم، ولی در مورد تنبها و ابوموسی باید توجه داشته باشید که تعداد جمعیت یکی از آنها صد نفر بود و دیگری خالی از سکنه و سومی نیز جمعیت چندانی نداشت. به هر حال هر سه جزیره متعلق به ایران بود.
تنگه هرمز بلوچستان پاکستان
من بارها گفتهام که تنگه هرمز برای ما اهمیت حیاتی دارد. این تنگه دروازه ورودی خلیج فارس است. این نقطه برای ما جنبه مرگ و زندگی دارد و به این جهت ما اصرار داریم که این منطقه به دست کسی نیفتد که با ما دشمنی داشته باشد.
درباره بلوچستان پاکستان باید بگویم که ما به این منطقه نیرو نفرستادیم، ولی تقسیم پاکستان به دو پاکستان غربی و شرقی ما را خیلی نگران کرد. ما از این میترسیم که این اوضاع به تدریج گسترش یابد و به دیگر مناطق نیز سرایت کند. در این صورت ایران تحمل چنین وضعی را نخواهد کرد.
مسئله کُردها
کُردها از نژاد خالص آریایی هستند. اینان به فارسی تکلم میکنند و حتی اگر به زبان کُردی هم صحبت کنند برای ایرانیها قابل فهم است. کُردهایی که در ایران اقامت دارند متعلق به کشور شاهنشاهی ایران هستند. آنان همان مقامی را دارند که همه ایرانیها دارند. با کُردها مثل دیگر ایرانیان رفتار میشود. کُردهای ایران به علت استعداد و لیاقتی که دارند میتوانند همه گونه پستها و مشاغل اداری و دولتی را اشغال کنند. بنابراین موضوع کمک کردن به کُردها به خاطر ترس از این و آن نیست، ولی من به صراحت میگویم که ما با استقلال کُردهای عراق موافق نیستیم، آنچه را که ما با صمیمیت از آن پشتیبانی کردهایم همان حقوقی است که به کُردهای عراق اعطاء شده است.
فلسطینیها و صلح خاورمیانه
من نمیدانم چگونه میتوان راه نهایی استقرار صلح در خاورمیانه را بدون آنکه تکلیف فلسطینیها را معلوم کرد ارائه داد. از سوی دیگر راه حل مشکل فلسطینیهای نیز کار آسانی نیست.
اگر فلسطینیها یک سرزمین و حکومت مستقل میخواهند باید این کار انجام بگیرد، ولی چگونه میتوان فهمید که آیا فلسطینیها واقعاً یک دولت مستقل میخواهند؟
کمک ایران به کشورهای دیگر
درباره کمک ایران به کشورهای جهان سوم باید بگویم که کمک ما به هند در حدود یک میلیارد دلار است. به پاکستان هم در حدود همین مبلغ کمک کردهایم. به مصر نیز حدود یک میلیارد دلار و به سوریه ۱۵۰ میلیون دلار و به سودان هم همینطور. من نمیتوانم کلیه ارقام را در این جا برای شما نقل کنم، ولی هر کاری که باید انجام دهیم انجام خواهد گرفت. تونس، مغرب، سنگال، زئیر و سایر ممالک آفریقا نیز به کمکهای ما اعتماد کامل دارند. از این گذشته ما حدود یک میلیارد دلار به صندوق بانک بینالمللی کمک کردهایم.
انقلاب سفید
من دوست ندارم خاطرات مربوط به دوران جنگ و زمانی را که ایران در شمال و جنوب بوسیله روسها و انگلیسیها اشغال شده بود تجدید کنم، بهتر است از زمان سقوط مصدق شروع کنم، دورهای که پایان همه نارساییهای مربوط به اوضاع داخلی یک مملکت را ثبت کرده است. ایران از آن هنگام استقلال خود را بازیافت و خارجیان فهمیدند این ما هستیم که باید سرنوشت کشور خود را در دست گیریم. ما ابتدا شش اصل انقلاب سفید را در این زمان اعلام کردیم. انقلاب شاه و مردم یعنی اصلاحات ارضی و سایر اصول انقلابی و برنامههای عمرانی کار خود را آغاز کرد. اکنون اصلاحات ارضی پایان گرفته و زمینها بوسیله شرکتهای تعاونی و شرکتهای سهامی زراعی اداره میشوند.
شرکتهای تعاونی را شما در اروپا خوب میشناسید، ولی شرکتهای سهامی زراعی چیزی است که ما آن را ابداع کردیم. برای تشکیل یک شرکت سهامی زراعی ابتدا عقاید ساکنان یک منطقه که به نظر قابل سکونت میآید استفسار میشود، آنگاه اگر اکثریت آنها جواب مساعد دادند یک شرکت سهامی زراعی در منطقه تأسیس میشود و همه میتوانند عضو آن شرکت بشوند. سپس ارزش زمین و دارایی اعضاء تخمین زده میشود و بر اساس آن معلوم میشود که چه عنوانی میتوان به عضو جدید داد و حقوق او در شرکت چیست؟ شرکت سهامی زراعی یا چهار پنج و تا ده یا پانزده هکتار زمین تشکیل میشود. هر عضو در قبال کاری که انجام میدهد دستمزد میگیرد، آخر هر سال منافع عضو در قبال سهامی که دارد مسترد میشود، اگر روزی عضو بمیرد وارث او صاحب همه سهامش در شرکت میشوند، ولی زمین متعلق به آنها نیست، بلکه زمین همانطور صحیح و دست نخورده باقی میماند.
بدین ترتیب زمین تقسیم نمیشود و میتوان از کشاورزی مکانیزه بر روی زمینهای خرده مالکین استفاده کرد. برای برخورداری از یک کشاورزی نوین میباید زمینها را با شدت و حدت هر چه بیشتر آبیاری و مکانیزه کنیم. برای این کار باید همه سدها و موانع را پشت سر گذاشت. منافع مملکت و کشاورزی نوین ایجاب میکند که هر نوع اشکال و مانع مرتفع شود، مثلاً شما اگر صاحب زمینی باشید که دولت بخواهد در آن یک چاه بزند، نمیتوانید از این کار جلوگیری کنید.
مدیریت مؤسسات اقتصادی و صنعتی
باید در مؤسسات اقتصادی، مالکیت را از مدیریت آن جدا کرد.
در قلمرو صنعتی بعضی از صنایع در هر گونه شرایطی در دست دولت خواهد بود، مانند نفت، پتروشیمی، فولاد، مس، جنگلها، مراتع و آبها. این قسمتی از فلسفه انقلاب ما است. در مورد بقیه صنایع، افراد و بخش خصوصی را باید تشویق به سرمایهگذاری کرد. البته نه یک یا دو فرد که مالک تمام کارخانهها باشند، بلکه من علاقمند به مشارکت همه افراد ملت خود در سرمایه و فعالیتهای این مؤسسات هستم. اکنون ببینیم که چگونه نود و نه درصد سهام کارخانههایی که در مالکیت دولت قرار دارند، البته بجز فولاد و سایر صنایعی که قبلاً ذکر کردم، به کارگران و کارمندان کارخانهها و شرکتهای تعاونی و شرکتهای سهامی زراعی فروخته خواهد شد؟ به این طریق که چهل و پنج درصد سهام به کارگران و کارمندان کارخانه و پنجاه درصد به شرکتهای تعاونی و شرکتهای سهامی زراعی و بقیه سهام در اختیار عموم مردم قرار خواهد گرفت، ولی هر نفر نمیتواند بیش از تعداد معین سهم خریداری کند، و دولت هم یک درصد سهام را با حق اداره برای خود محفوظ خواهد داشت. ما در این مورد نمیتوانیم تعلل ورزیم، مدیریت باید حتماً در اختیار افراد صلاحیت دار باشد، ما نمیتوانیم درباره تصمیمات کاملاً فنی، با هزاران نفر افرادی که هیچ اطلاعی از تکنیک ندارند مشورت کنیم. به این جهت من دستور دادهام که متدرجاً مالکیت را از مدیریت جدا کنند، نظیر آمریکا. شما مالک یک کارخانه و یا یک مجتمع صنعتی هستید، ولی باید این مؤسسه یا کارخانه به صورت کاملاً علمی و غیر خانوادگی اداره شود. از طرف دیگر ما از صاحبان صنایع فعلی خود خواستهایم که چهل و نه درصد سهامشان را برای فروش به کارگران و کارمندان کارخانه عرضه کنند و آنان نیز بلافاصله این اصل را قبول کردند. این پیشنهاد فروش تا مدت پنجسال تکرار خواهد شد و اگر در پایان این مدت کارگران و کارمندان کارخانه تمامی چهل و نه درصد سهام را خریداری نکردند باقیمانده آن به عموم مردم عرضه خواهد شد.
این سهام به قیمت اسمی و به اقساط پنجاه ساله به آنها فروخته خواهد شد و بعضی پیش پرداختها نیز برای کمک به آنها در نظر گرفته شده است. از طرف دیگر چون در کارخانه شریک هستند، میتوانیم سیستمی ایجاد کنیم که کارگران قیمت سهام را از این منافع بپردازند. کشاورزی و صنعت دو اصل اساسی هستند و در مورد بقیه مسائل همچنانکه بارها گفتهام تمام فلسفه انقلاب ما بر روی مشارکت حداکثر مردم ایران، اعم از زن و مرد در امور سیاسی و مادی کشور قرار گرفتهاند.
خانههای انصاف
ما بسیاری از کارها را تا کنون با شرکت مردم انجام دادهایم. ما این کارها را با ایجاد خانههای انصاف در روستاها شروع کردیم و در این خانههای انصاف ظاهراً دهقانان، رأی بی عیب و نقص صادر میکنند.
این آراء در زمینه مسائل ساده صادر میشود و بنا به نظر قضاتی که این آراء را دیدهاند کاملاً بی نقص و عیب بوده است. البته بعضی اوقات لازم میآید که قضات به آنها کمک و راهنمایی کنند. آموزش ملت ما برای مسئولیتهای سیاسی نیز بوسیله احزاب سیاسی صورت میگیرد. تمام اینها برای ما تازه است و باید آنها را فرا بگیریم و در این کار موفق خواهیم شد، زیرا در این راه سماجت و پافشاری میکنیم.
مبارزه با بیسوادی
نتیجه اقدامات ما در مورد مبارزه علیه بیسوادی خوب بوده است، ولی این کار هنوز تمام نشده است، با این حال در راه خوبی به پیش میرویم، بخصوص که ما به زودی از وسایل مافوق مدرن یعنی ماهوارههایی با مدار ثابت بر روی کشورمان کمک خواهیم گرفت. نسبت بیسوادی در حال حاضر باید زیر پنجاه درصد باشد. در حالیکه ده سال قبل احتمالاً هفتاد و پنج درصد بود. مبارزه ما بیشتر معطوف به باسواد کردن افراد کمتر از پنجاه سال است، زیرا در مورد افراد بالاتر از پنجاه سال وقتی ما به نتایجی خواهیم رسید که این افراد از صحنه فعالیت خارج شدهاند.
تأمین حداقل هزینه زندگی
موضوع وجود عدم تساوی اجتماعی را من نه تأیید میکنم و نه باطل میدانم. برای ما موضوعی که مهم است تأمین حداقل هزینه زندگی برای ملت ایران است و ما این کار را میکنیم.
برنامه من این است که تا پایان برنامه پنج ساله هیچکس کمتر از دوازده هزار ریال در ماه درآمد نداشته باشد و این تقریباً معادل هزار فرانک فرانسه است و با توجه به تورم فعلی شما، این رقم احتمالاً خیلی بیش از اینها در ایران ارزش خواهد داشت. با این پول میتوان در ایران زندگی کرد بخصوص که ما تمام سعی خود را به ساختن مسکن مصروف خواهیم داشت و برای پرداخت مالالاجاره این منازل هیچکس بیش از درصد کمی از درآمد خود را صرف نخواهد کرد، حتی میتواند به اقساط بیست ساله و به نرخ بهره کم یکی از این منازل را خریداری کند. مالیات گرفتن از افراد بسیار کار خوبی است، ولی از طرف دیگر ما تمام مالیاتها و عوارض را برای صنایع خود کاهش دادیم و این دو با هم مانعه الجمع است. ما میخواهیم کشور را صنعتی کنیم و میگوییم هر کس که کارخانهای احداث کند تا پنج سال از پرداخت مالیات معاف خواهد بود، بنابراین چطور میخواهید ما این دو را با هم تلفیق کنیم؟
ما در حال حاضر قانونی را عمل میکنیم که ناظر بر مالیات بر مجموع درآمد است نه بر جزء درآمد، زیرا فرض کنیم که یک مالیات وجود دارد و شما دو نوع درآمد دارید، حالا اگر از یک یک این درآمدها مالیات گرفته شود، مجموع مالیات پرداختی نصف مبلغ مالیاتی خواهد بود که از مجموع درآمد اخذ میشود. از طرف دیگر ما پا به پای صنعتی کردن کشور و تشویق صنایع کارهای دیگری انجام میدهیم. ما باید طی برنامه پنج ساله خود یک میلیون و چهارصد هزار شغل جدید ایجاد کنیم و این کار به همین سادگی انجام نمیگیرد، همچنین با تجدید نظر در برنامه پنج ساله ممکن است این تعداد را افزایش دهیم.
کارهایی که در ایران انجام شده است
در صنایع خصوصی تا چهل و نه درصد سهام به کارگران و کارمندان عرضه شده است. در صنایع دولتی به غیر از صنایع مادر، این رقم به نود و دو نه در صد میرسد و با این وضع آیا باز هم شما از عدم تساوی اجتماعی صحبت میکنید؟ تمام دهقانان ما صاحب زمین شدهاند و با این حال باز شما از عدم تساوی حرف میزنید. اگر یک پزشک یا مهندس بیشتر از افراد دیگر عایدی دارد این یک مسئله تقاضای بازار کار است، یعنی به این دلیل است که ما به آنها احتیاج داریم. شما نمیتوانید برای من از عدم تساوی صحبت کنید وقتی که مثلاً یک پزشک بیست هزار فرانک در ماه عایدی دارد، ولی یک کارمند بیست برابر از او کمتر حقوق میگیرد. اینها چیزهایی نیستند که ما بتوانیم از پیش برنامهای برای آنها تنظیم کنیم و بگوییم مثلاً تمام مردم باید فلان مقدار درآمد داشته باشند، اگر این کار را بکنید میدانید به چه نتیجهای میرسید؟ همان نتیجهای که در کشورهایی که در آنها ابتکار وجود ندارد به آن رسیدهاند. من از شما خواهش میکنم با این وضع از عدم تساوی اجتماعی حرف نزنید، زیرا این حرف درست برخلاف کاری است که ما داریم در این جا انجام میدهید. کمی صبر کنید تا نتیجه آن را ظرف پنجسال آینده ببینید. شما نمیتوانید از من بخواهید مسئلهای به این مهمی را در ظرف یک روز انجام دهم. هیچکس این کار را در یک روز انجام نداده و نخواهد داد و هیچکس به اندازه من نتوانسته است در کشورش کار انجام دهد. شما برای من نام یک کشور را ببرید که فقط بخشی از کارهایی را که ما در کشور خود انجام دادهایم در آن کشور انجام شده باشد.
روشنفکرنماها
من از چینیها انتقاد نمیکنم، برعکس من آنچه را که آنان انجام دادهاند، تحسین میکنم. شما که از جماعت روشنفکر صحبت میکنید، بگویید بدانم امروز چه کسی در ایران بر سر قدرت است؟ کسانی که بهترین مدارج تحصیلی و علمی و دانشگاهی را در فرانسه، آلمان، انگلستان و آمریکا طی کردهاند. اینان که از خارج به ما حمله میکنند همان بیچارگان مسخرهای هستند که هیچگونه دیپلم تحصیلی به دست نیاوردهاند، حالا شما آنان را روشنفکر میدانید؟ اگر شما کسانی را که آدم میکشند و دزدی میکنند روشنفکر بدانید اجازه بدهید که من با شما و کسان دیگر که مثل شما فکر میکنند اختلاف نظر داشته باشم. اگر شما افرادی را که هنوز خواهان استقرار خارجیان در ایران هستند و روشنفکر به حساب میآورید به شما میگویم که من همواره با این افکار مخالفت کردهام و تا نفس آخر زندگی به این کار ادامه خواهم داد.
عدهای از آنان مخالف من نیستند، بلکه مارکسیست هستند و خودشان این موضوع را اعتراف میکنند.
آیا هدف اصلی آنها چیست؟ مارکسیست ایرانی که پرچم جبهه آزادی بخش عمان و یا فلسطینیها را بلند میکند چه رابطهای با ایران دارد؟ و اما درباره شکنجه.
شما سیستمهای بسیار پیشرفتهای در کشورتان یا در آمریکا دارید، شما خیلی خوب میدانید که مردم را به شیوه روانی شکنجه میکنند.
افراد و گروههای غیر مسئول
درباره اعضاء کمیسیون تحقیق که به ایران آمده بودند، هنگامی که ما اجازه تحقیق به آنها دادیم رفتار ناشایستی از خود نشان دادند. مقالاتی که در این مورد تهیه کرده بودند حتی قبل از ورودشان به ایران در مجلات اروپا چاپ شده بود. با این حال ما برای روشن شدن این قبیل اشخاص سعی کردیم واقعیت را به آنها نشان دهیم و آنان تا کنون در بعضی از محاکمات حضور داشتند.
ما اطلاعات کاملی درباره این گروهها و افراد داریم. اطلاعاتی که آنها به دسته میآورند از کدام منبع است. آیا میدانید آنها درباره حوادث عراق چه میگویند؟ بیچاره اینان، اطلاعاتی که از این مراجع به دست میآورند هدف و جهت مشخصی دارد.
این افراد و سازمانهای آنها در مورد این قبیل مسائل نه مقصرند و نه مسئول، بلکه این ما هستیم که مسئول سرنوشت خود میباشیم. این موضوع که ایران باقی بماند یا نماند برای طرفداران سازمانهای دیگر چه تأثیری میتواند داشته باشد. اینها حتی یک قطره اشک هم بر سر گور ایران نخواهند ریخت. اگر فردا کشور مارکسیست شود شما فکر میکنید که این افراد به این امر اهمیت خواهند داد. ما موارد خصمانه را به خوبی میشناسیم.
شما خیال میکنید که داشتن زندانی بیشتر مورد علاقه ما است. آیا فکر نمیکنید که من واقعاً خواهان این هستم که تعداد زندانیان سیاسی ما تقلیل یابد؟ مطمئناً این یک میل سادیستی نیست که ما با زندانی کردن مردم خودمان را ارضاء کنیم.
سوء قصد علیه جان من و توطئه علیه کشور
همیشه ممکن است در هر چیز استثناء وجود داشته باشد. شما خودتان موارد مشابهی در این زمینه دارید که یکی از آنها محاکمه معروف دلفوس میباشد و ما هنوز واقعیت مربوط به آن را نمیدانیم. منو.
شما در فرانسه مواردی در زمینه محاکمه و قضاوت داشتهاید که متجاوز از صد سال طول کشیده است و بالاخره هم هیچگاه دقیقاً از حقیقت آن آگاه نشدهایم، و اما در مورد من اگر کسی علیه زندگیام سوء قصد کرده من او را بخشیدهام. من به همان اندازه که در موارد مربوط به خودم عفو و اغماض نشان دادهام به همان اندازه نسبت به توطئههایی که علیه کشور رخ داده است سختگیر بودهام و نمیتوانم جز این باشم.
تفویض اختیارات به مردم
بحث و بررسی درباره هماهنگی بین سازمانهای کشور با برنامههای اقتصادی ایران مورد توجه ما در سمینارهای مختلفی که با شرکت استانداران و شهرداران و حتی میان شهرداران و نمایندگان و اعضاء دولت تشکیل میشود قرار گرفته است.
به هر حال ما کاری نمیکنیم جز آنکه مسئله تفویض اختیارات و مسئولیتها را جامه عمل بپوشانیم. ما کارهای زیادی در پیش داریم که باید آنها را انجام دهیم. ما بتدریج به طرف جامعهای پیش میرویم که مردم آن خواهند توانست رهبرشان را انتخاب کنند.
یک ویتنام جدید در خاورمیانه
دو سال پیش هنگام وقوع جنگ بین پاکستان و هند خیلی نسبت به اوضاع نگران بودم. نگرانی من از این جهت بود که با ایجاد یک ویتنام جدید در شبه قاره هند اوضاع آرام این منطقه بر هم بخورد. به همین جهت بود که بطور خیلی واضح در برابر این حادثه موضع گرفتم، ولی به تدریج اوضاع آرام شد و پرزیدنت بوتو کنترل امور کشورش را در دست گرفت.
در مورد امکان وقوع جنگ بین شوروی و آمریکا من عقیده دارم که هر دو قدرت تصمیم گرفتهاند از آن اجتناب کنند، آن دو از خطر یک جنگ هستهای بخوبی آگاهند و مسلماً عواقب یک چنین حادثه نباید دو کشور را به سوی اندیشه تقسیم جهان رهنمون سازد، بخصوص که مردم دنیا چنین چیزی را قبول نخواهند کرد. آنها حاضر نیستند سرنوشت شان را دیگران به آنها دیکته کنند.
اروپا و ایران آینده
من نگران جامعه اروپا که همه کاری در آن آزاد میباشد هستم. آیا ایران کاملاً از آنچه که در اروپا میگذرد جدا و برکنار است؟ البته نه، زیر اینگونه جوامع بی بند و بار حتی در کشورهایی که حکومتهای خیلی پلیسی نیز دارند وجود دارد چه رسد به ایران که بهیچوجه دارای یک سیستم پلیسی نیست. ایران کشوری است پیرو آزادی دمکراتیک، ولی من در هر حال نگران توسعه برخی از گرایشهای اقتصادی هستم. در این حال من به اروپا وابستهام، زیرا در فرهنگ آن بزرگ شدهام.
ایران به زودی صاحب جمعیتی بیشتر از جمعیت فرانسه خواهد شد، البته با یک درآمد سرانه که در شمار بالاترین درآمدهای سرانه در سطح جهان خواهد بود، با جامعهای که در آن شرکت و همکاری مردم در همه زمینهها میسر است. در مورد اینکه ایران در آخر قرن بیستم به کجا خواهد رسید، من ترجیح میدهم که از این مطلب سخنی نگویم، زیرا احتمالاً من در آن موقع زنده نخواهم بود.