مصاحبه اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر با حسنین هیکل روزنامهنگار مصری کاخ نیاوران ۲۳ شهریور ماه ۱۳۵۴
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
برنامه عمرانی پنجم/سال ۱۳۵۴ خورشیدی دی تا اسفند ماه | اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران | برنامه عمرانی پنجم/سال ۱۳۵۴ خورشیدی فروردین تا خرداد ماه |
مصاحبه اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر با حسنین هیکل روزنامهنگار مصری کاخ نیاوران ۲۳ شهریور ماه ۱۳۵۴
- پایان روزهای دشوار
- شما بیستوپنج سال پیش، در روزهای دشوار این کشور در ایران بودید، اکنون آن روزها را پشت سر گذاشتهایم.
- در سالهای گذشته هم قدرتهای بزرگ ما را در آزمایشهای دشواری آزمودند، انگلیسیها در بحران مصدق، امریکاییها در بحران دیگر، و قبل از همه روسها در بحران جعفر پیشهوری و تلاش او برای جدا کردن آذربایجان از ایران.
- نام تاریخی خلیج فارس
- شما ضمن صحبت خود دوبار کلمه خلیج را ذکر کردید، ولی هیچ نامی از این خلیج نبردید. گفتید "خلیج" و سکوت کردید، آیا این خلیج نام ندارد؟ بگذارید از شما بپرسم شما وقتی در مدرسه درس میخواندید خلیج را چه مینامیدید؟ نه تنها در سالهای دور، بلکه در این اواخر هم آن را "خلیج فارس" میگفتید. من خود که یک بار از رادیو نطق عبدالناصر را گوش میدادم، شنیدم او که از قومیت عرب سخن میگفت، اظهار داشت که از خلیج فارس تا اقیانوس اطلس ....، چندین بار او در نطق خود عبارت خلیج فارس را به کار برد، چطور شد که ناگهان چند سال پیش تصمیم گرفتید که طبیعت و تاریخ را تغییر دهید و نام فارسی آن را از یاد بردید و نام آن را "خلیج عربی" گذاشتید. چرا؟ از شما میپرسم چرا؟
- یک واقعیت تاریخی
- من جدی صحبت میکنم، میدانم چرا طبیعت و جغرافیا را عوض کردید، از وقتی که دنیا این دریا را شناخت و آن را کشف کرد، نام آن خلیج فارس بود. چگونه ناگهان آن را به خلیج عربی مبدل کردید؟ آیا حقایق تاریخ و جغرافیا به این طریق تغییر مییابد؟ آیا مثلاً پاکستان میتواند نام اقیانوس هند را تغییر دهد و نام پاکستان را به آن بیفزاید؟ تصور نمیکنم پاکستان حتی فکر چنین تغییری را به مخیله خود راه دهد. نکتهای که میتوانم به شدت روی آن تکیه کنم، تنها قسمت تاریخی آن نیست، بلکه جنبه روحی آن است. شما، یا بهتر بگویم بعضی از شما تصمیم میگیرید که ناگهان نام ما را از روی یک منطقه جغرافیایی که در طول تاریخ به آن شهرت یافتهاست بردارید، آیا ما حق نداریم سؤال بکنیم که چرا؟ آیا این حق ما نیست که از این ماجرا تعجب کنیم؟
- ایران نیرومند
- و اما درباره خرید اسلحه، بلی ما مسلح میشویم. میزان خرید اسلحه ما در سال جاری به چهارمیلیارد دلار رسیدهاست و شاید در سالهای آینده بیشتر هم بشود و این وضع در سالهای طولانی آینده ادامه خواهدداشت. چرا؟ زیرا میخواهیم در منطقهای که در آن زندگی میکنیم، نیرومند باشیم. بگذارید از شما بپرسم، آیا ما باید ضعیف باشیم تا دیگران نترسند و نگران نشوند؟ هیچ دولتی نیست که سیاست دفاعی خود را بر این اساس پایهریزی کند. هر دولت، مخصوصاً دولتی که در منطقه مهمی از جهان دارای نقشی است و ثروتی دارد که ممکن است در معرض آزمندی آزمندان قرار گیرد، باید نیرومند باشد. از من سؤال کردید که این نیروها علیه چه کسی به کار گرفته میشود؟ نظر شما درمورد شوروی منطقی است، ممکن نیست که موازنه قدرت بین ما و شوروی برقرار گردد، ولی آیا ممکن است کسانی باشند که تصور کنند ما نیروی نظامی خود را برای تهدید اعراب تقویت میکنیم؟ همه باید روش ما را درمورد بحرین بدانند. ما بحرین را جزئی از خاک ایران میدانستیم، در تاریخ نیز چنین خوانده بودیم، ولی حاضر نشدیم به اتکای تاریخ، سرزمینی را در اختیار بگیریم که جز با زور سر نیزه نتوانیم آن را نگاه داریم، همه جزیره را به سنگر مبدل سازیم و در پشت هر سنگر یک دسته مسلح برای نگاهداری آن بگماریم. گروهی میگویند که ما در بعضی از امارات خلیج فارس آزمندیهایی داریم، چرا؟ اگر حساب سود و زیان این عملیات را بکنیم، صرف نظر از مسائل اخلاقی، هیچ چیزی ما را به ماجراجویی در خلیج فارس تشویق نمیکند. آیا امارات خلیج فارس را تصرف کنیم که از درآمد نفت آن بهره بگیریم؟ به خاطر دومیلیون دلار در سال؟ با این پول چه کنیم؟ آیا ایران به این پول نیاز دارد؟ از همه اینها گذشته خود را در یک خصومت مسلحانه با همه ملل عرب درگیر سازیم؟ آیا این کار به مصلحت ما است؟ به شما میگویم خیر، به طور قطع خیر.
- سیاست دفاعی ایران
- سیاست نظامی خود را به این شرح برای شما خلاصه میکنم:
- ما در منطقهای زندگی میکنیم که امروزه مهمترین منطقه جهان است. یک بار در یکی از نوشتههای شما خواندم که این منطقه مرکز ثقل مبارزات جهانی است و من در این مورد با شما هم عقیدهام. در این منطقه که ما قسمتی از آن را تشکیل میدهیم، ثروتی در اختیار ما است که به حفظ آن علاقه داریم. نقش و سیاست و این ثروت، بدون تأمین قدرت نظامی حفظ نخواهدشد. قدرت نظامی که ما پایهگذاری میکنیم، علیه هر گونه تهدیدی است که ما را هدف قرار دهد. با تهدید ضعیفتر از قدرت خود ابداً مواجه نیستیم. در برابر تهدید قدرت همسطح خود مقاومت میکنیم. درمورد تهدیدات برتر از قدرتمان نظریه دیگری داریم. به هر حال من معتقدم که قدرت مسلح نوعی قفل پشت در خانه است که حتی برای مدت زمانی هم که شده، مقاومت میکند و به ما و دوستانمان و هر کسی که قصد کمک به ما را داشتهباشد، فرصت کافی برای کمک رساندن میدهد، این سیاست دفاعی ما است.
- مرزهای شرقی و غربی
- راجع به مفهوم امنیت ایران سؤال کردید. جواب این سؤال این است که ما خواستار روابط حسنه با دنیای عرب هستیم، دنیای عرب مرز غربی ما را تشکیل میدهد. بر اثر تحولی که در سیاست مصر پدید آمد، در این روابط تغییرات زیادی صورت گرفت. ما مشکلات خود را با عراق که از دوران عبدالکریم قاسم در سال ۱۹۵۸ آغاز شدهبود و تا سال جاری ادامه داشت، برطرف کردیم. با ترکیه که در شمال غربی ما قرار دارد، مشکلی نداریم و حتی همپیمان در پیمان مرکزی هستیم. در خلیج فارس خواستار امنیت هستیم. عراقیها امنیت مشترک را به ما پیشنهاد کردند، که به آنها پاسخ دادیم، این چیزی است که سالها خواستار آن بودهایم و فوراً آن را میپذیریم و پذیرفتیم. در مرز شرقی سیاست مشخصی داریم، ما بیپرده مخالف هر نوع تجزیهطلبی در وحدت پاکستان هستیم و در برابر آن خواهیمایستاد. در اقیانوس هند یک خلاء قدرت وجود دارد، ما مدعی نیستیم که به تنهایی قادر به پر کردن این خلاء هستیم، اما معتقدیم که کشورهای منطقه باید در این اقیانوس موجودیت دریایی داشتهباشند، به ویژه در نزدیک گلوگاههای خلیج فارس، این راه نزدیک شدن به قلب ایران است.
- ایران و بمب اتمی
- ایران به دو دلیل خواستار بمب اتمی نیست، یکی آنکه هزینه آن بسیار زیاد است، دیگر آنکه وسیله حمل آن را، نظیر کشتی و موشک، در اختیار نداریم تا آن را به هدفهای مورد نظر برسانیم، اما صریحاً میگویم اگر هر کس که سر از بته درآورد و خواست در این منطقه بمب اتمی در اختیار داشتهباشد، بدون شک ایران هم باید این بمب را داشتهباشد. در حال حاضر تلاش اصلی ما روی دفاع هوایی است.
- میخواهیم نیروی هوایی ایران را در برابر هر گونه تجاوز، به یک قدرت غیر قابل شکست درآوریم. ما باید این قدرت را داشتهباشیم که هر هواپیمای دشمن یا متجاوز را در فاصله دویست یا سیصد کیلومتری اراضی ایران سرنگون سازیم. به طور خلاصه بگویم ما قصد داریم در منطقهای که در آن زندگی میکنیم و ثروت و امنیت ما در آنجا است، نیرومند باشیم.
- آیا میدانید که عراق بیش از ما تانک در اختیار داشت، اما اکنون از این حیث در یک سطح قرار گرفتهایم، بنابراین آیا حق نداریم همیشه از قدرت خود اطمینان خاطر داشتهباشیم؟
- امنیت خلیج فارس
- اوضاع خلیج فارس نگرانکننده است، ناوگان دو قدرت بزرگ در اقیانوس هند مستقر هستند. گاهی قسمتی از واحدهای ناوگان این دو قدرت به خلیج فارس میآیند، هم اکنون سه قدرت متوسط در خلیج فارس مستقر هستند، ایران، عراق و سعودی، غیر از اینها از پنج کشور کوچک بحرین، کویت، قطر، فدراسیون امارات و عمان هم باید نام برد، آنچه که مرا نگران میسازد، این است که هر یک از دو قدرت بزرگ از یک استراتژی مشخصی برخوردارند که یک اراده توانا هم از آن حمایت میکند. در این میان ایران یک اراده واحد است و هفت کشور عربی مشرف به خلیج فارس، اگر نگویم که ارادههای متخاصمی هستند، باید بگویم که پراکنده هستند. ما از نظر خودمان احساس نگرانی میکنیم، به ویژه که معتقدیم خلیج فارس امروز به صورت یک منطقه کشمکش در جهان درآمدهاست و این وضع لااقل تا بیست سال آینده ادامه خواهدداشت، به این جهت است که ما قدرت دفاعی خود را بنیاد مینهیم.
- من میخواهم ایران همیشه مصمم و نیرومند و در هر زمان آماده دفاع باشد. روی این اصل از پیشنهاد امنیت خلیج فارس که صدام حسین در دیدار اخیرش از تهران پیشنهاد کرد، استقبال کردم.
- شورش ظفار
- ما در ظفار نیروهایی مستقر کردهایم که در کنار قوای سلطان قابوس میجنگند. شورش ظفار یک شورش کمونیستی است و ما مخالف کمونیسم در این منطقه هستیم. در اینجا تنها مسئله ایدهئولوژی مطرح نیست، بلکه مسئله امنیت مطرح است. خلیج فارس و تنگه هرمز راه خروج و رسیدن ما به اقیانوس هند و به جهان است، این راه عبور همه محمولات نفتی ایران است. آیا میدانید که بهای نفتی که روزانه از خلیج فارس و تنگه هرمز عبور میکند چقدر است؟ صدوهشتادمیلیون دلار، روزانه صدوهشتادمیلیون دلار نفت از تنگه هرمز میگذرد. این تنگه تقریباً حالت خفگی دارد، راه دریایی آن بسیار باریک است، آیا تصور میکنید که ما میتوانیم اجازه دهیم در ساحل جنوبی آن یک رژیم مخالف بر سر کار آید؟ آیا میتوانیم اجازه دهیم یک رژیم کمونیستی در آنجا پا بگیرد؟ من از جانب خودمان خیلی صریح میگویم که چنین چیزی را نخواهیمپذیرفت و آن را تحمل نخواهیمکرد. تنگه هرمز شریان حیاتی نفت ایران است و زندگی ما به آن وابسته است، بنابراین ما چنان وضعی را تحمل نخواهیمکرد. هنگامی که سلطان قابوس کمک ما را خواستار شد، ما هم به وی کمک کردیم، ما نمیخواهیم نیروهایمان تا ابد در آنجا باقی بمانند، ما نیروهای خود را هر چه زودتر فرا میخوانیم. شورش در ظفار موضوع بزرگی نیست، ولی جرقهای است که قبل از آنکه به شعله سوزانی تبدیل شود، با آن مبارزه میکنیم. گزارشهایی که به من رسیدهاست، حاکی است که تعداد شورشیان از ۵۰۰ یا ۶۰۰ نفر بیشتر نیستند.
- به هر حال تنگه هرمز شریان حیاتی ما است، ما اجازه نخواهیم داد که این شاهرگ حیاتی ما مورد تهدید واقع شود، اجازه نخواهیم داد که یک رژیم کمونیستی در خلیج فارس پا بگیرد. در این مورد من به بعضی از رهبرانِ عربِ دوست خود گفتم که شما نیز بکوشید این مشکل را در چهارچوب جهان عرب حل کنید. آنها هم کوشیدند،، ولی تا به حال به نتیجه نرسیدهاند، من امیدوارم که به نتیجه برسند، اما تا نتیجه نگرفتهاند، من مسئولیت دفاع از شریان حیاتی ایران را دارم.
- علت کمک به کردهای عراق
- ما به انقلاب کردهای عراق کمک کردیم و در دوره اخیر ما قدرت عملی در پشت سر آنها بودیم، وقتی حمایت خود را از آنها قطع کردیم، آنچه که میبایست اتفاق بیفتد اتفاق افتاد، ولی ما انقلاب کرد را اختراع نکردیم و آن را به وجود نیاوردیم، بلکه ما آن را یک حقیقت موجود یافتیم.
- سالیان دراز رژیمهای حاکم بر عراق با ما دشمنی میورزیدند، حملات خصمانه و دشمنی آشکار نشان میدادند، خرابکاران آنها از مرزهای ما میگذشتند و گاهی اوقات برخوردهای مسلحانه روی میداد، انقلاب کرد فرصتی بود که ما از آن بهرهگیری کردیم، ولی آیا ما میخواهیم یک مشکل کرد به وجود بیاوریم؟ طبیعتاً خیر، باید بدانید که ما دارای اقلیت بزرگی از کردها هستیم، به طوری که گفتهشد، رژیمهای حاکم بر عراق سالیان طولانی با ایران دشمنی میورزیدند، آیا ما حق نداشتیم به این روش آنها جواب بدهیم و از فرصتی که به دست آمد، استفاده کنیم؟ ما به انقلاب کرد علیه حکومت بغداد کمک کردیم و این اقدام ما پاسخی بود به اقداماتی که آنها علیه ایران کردهبودند. وقتی ما معتقد به کاری باشیم که انجام دادهایم، چرا آن را پردهپوشی کنیم؟ وقتی آنها دست از دشمنی با ما برداشتند، ما نیز چنین کردیم. آیا میدانید جا دادن پناهندگان کرد از عراق تا به حال برای ما سیصدمیلیون دلار خرج برداشتهاست؟ با وجود این آیا غیر از این ما کاری میتوانستیم انجام بدهیم؟
- ایران و اسرائیل
- همکاری میان ما واسرائیل منحصر به دستگاههای امنیتی دو کشور نبود، بلکه همه واحدهای ارتشی بود. حال یک سؤال، شما دوست عبدالناصر بودید، آیا میدانید که چرا در رفتار خود بین ترکیه و ایران فرق گذاشت؟ اسرائیل و ترکیه از روز نخست با یکدیگر روابطی محکم و در سطح سفارت داشتند، ولی ما از ابتدا با اسرائیل روابطی در حد محدود و مشخص برقرار کردیم، در حالی که عبدالناصر با لحنی شدید روابط خود را با ما قطع کرد، چرا با ترکیه همین روش را در پیش نگرفت؟
- من تصور میکردم سفیر مصر در ایران در آن زمان تحت تأثیر گزارشهای دریافت شده قرار داشتهاست، که در آنها گفته شدهبود کشور ایران در آستانه سقوط قرار گرفتهاست و فکر میکردم عبدالناصر هم این امر را پذیرفته و تصور میکرد که او اینک با یک کشور در آستانه سقوط روبهرو شدهاست.
- روزی که عبدالناصر راه دشمنی با ما را در پیش گرفت، ما بر اساس این گفته حکیمانه که میگوید: «دشمنِ دشمنِ من، دوست من است»، رفتار کردیم و به این ترتیب همکاری ما با اسرائیل گسترش یافت، اما اینک اوضاع فرق کردهاست، وسایل ارتباط جمعی اسرائیل ما را به شدت مورد حمله قرار میدهند، مطبوعات اسرائیل تنها نشریاتی هستند که شدیداً به ما حمله میکنند، اما این امر برای ما مهم نیست، ما به زمامداران اسرائیل گفتهایم که شما نمیتوانید همه جهان عرب را اشغال کنید، آنچه که شما خواستار انجام آن هستید، به این نیاز دارد که اسرائیل لااقل یک کشور بیست تا سیمیلیون نفری باشد، یعنی ده برابر جمعیت فعلی اسرائیل، و این غیر ممکن است، اما آنها نصیحت ما را نپذیرفتند.
- درگیری با امریکا
- در میان شما کسانی بوده و هستند که تصور میکنند ما بازیچه دست امریکاییها هستیم. چرا باید ما تن به بازیچه بودن بدهیم؟ شما فقط یک دلیل ارائه دهید که ما را به قبول چنین نقشی وادار سازد. ما با آنها درگیریهای متعددی داشتیم که آخرین آن به خاطر اوپک بود.
- آنها قصد در هم شکستن اوپک را داشتند و ما در برابرشان ایستادیم. مدتی سعی کردند از داخل اوپک را فلج سازند، پس از آن کوشیدند با ترساندن ما، قدرت مقاومتمان را به آزمایش بگیرند، اما در برابر آنها مقاومت کردیم. ما از نیرویی برخورداریم که در رویارویی با دیگران، قدرتی تازه به ما میبخشد. ما اکنون ثروت هنگفتی در اختیار داریم، فرصت محدودی نیز در برابر ما قرار دارد، موضوعی که اینک با آن مواجه هستیم، این است که با این ثروت هنگفت و با این زمان محدود، آیا میتوانیم یک قدرت خود ساخته استوار و پایدار به وجود آوریم؟
- تعادل نرخها
- غربیها ما را مورد حملات نفرتانگیز خود قرار میدهند، تورمی را که با آن دست به گریبان هستند، ناشی از ما میدانند، در حالی که این بحران تورم به علت افزایش نرخ نفت نیست. تورم در سال ۱۹۷۴ حدود سی درصد بود، که از این مقدار کمتر از دو درصد آن بر اثر افزایش نرخ نفت بود. نفت در حقیقت همچنان بهای ارزانی دارد. نرخ نفت باید با چند عامل ارتباط داشتهباشد، باید بین نرخ نفتی که ما صادر میکنیم و بین نرخ کالاهایی که نیازمندیهایمان را از جهان پیشرفته میخریم، تعادل وجود داشتهباشد. میان نرخ نفت و نرخ منابع انرژی دیگر نیز باید تعادل وجود داشتهباشد. این امر نه فقط عادلانه است، بلکه تنها وسیلهای است که از طریق آن میتوان دنیا را به کشف منابع دیگر انرژی تشویق کرد، تا به این ترتیب میزان مصرف نفت محدود شود و ظرف دهها سال آینده منابع نفت پایان نپذیرد، چه اگر وضع به این منوال دوام یابد، ما به زودی خود را با چاههای خالی روبهرو خواهیمدید و دنیا هم ناگهان خود را در برابر کمبود منابع انرژی خواهدیافت. از این گذشته باید بین نرخ نفت و ارزش پولی که ما نفت خود را به وسیله آن میفروشیم، توازنی برقرار باشد. درآمد حاصل از نفت، عوایدی نیست که همه ساله به همین مقدار به دست آید، به علاوه این سرمایهای است که ما هر سال آن را به مصرف میرسانیم، بنابراین عاقلانه و منصفانه نیست از ما که هنوز در حال رشد هستیم، خواسته شود که با سرمایه ملی خود به پیشرفت پیشرفتگان کمک کنیم، آیا این عاقلانه است؟
- در کنگره اخیر مصرفکنندگان و تولیدکنندگان نفت، به هیچ وجه بین ما و مصرفکنندگان درباره اینکه نفت همچنان جریان داشتهباشد، اختلافی وجود نداشت. درمورد مرتبط ساختن نرخ نفت با بهای مواد اولیه، نیمه توافقی حاصل شد. به این ترتیب که این کار به طور مرحلهای انجام گیرد، اما اختلاف بر سر مرتبط کردن نرخ نفت با بهای کالاهای صنعتی کشورهای پیشرفته ادامه دارد. آنها میخواهند کالای ما را ارزان بخرند و متاع خود را گران بفروشند. جنگ اکتبر ۱۹۷۳ بین اعراب و اسرائیل یک سلسله شرایط تاریخی به وجود آورد که سبب شد نرخ نفت تعدیل شود و ما آن را به قیمت حقیقی خود نزدیک کنیم، با وجود این همانطور که گفتم، نرخ نفت همچنان ارزان است.
- ساختن ایران جدید
- تلاش ما اینک در راه ساختن ایران جدید است. ساختن کشوری بهتر برای ملتم، و شرایط مساعد برای پسرم که بعد از من مسئولیت سلطنت را به عهده خواهدگرفت. من وقتی به سن او بودم، آینده ایران را به صورت یک رؤیا میدیدم، ولی اکنون میخواهم این رؤیا را به صورت یک واقعیت به او بسپارم، به طوری که چشمها این آینده امیدبخش را ببینند و انگشتان دست آن را لمس کنند.
- صنعت پتروشیمی
- ما قصد نداریم نفت را به صورت خام صادر کنیم. آینده، از آنِ صنعت پتروشیمی است. باید ایران به صورت یک کارخانه پتروشیمی درآید. ما امروز سعی به خرید تکنولوژی داریم. ما نمیخواهیم مانند دیگران ساختمانهای لندن و پاریس و نیویورک را خریداری کنیم. سرمایه ما در خارج اینک بیش از هزارمیلیون دلار است. این مبلغ همه در کار تکنولوژی سرمایهگذاری شدهاست. چرا ما قسمتی از سهام "کروپ" را خریداری کردیم؟ این به خاطر سود آن نبود، بلکه هدف ما به دست آوردن تکنولوژی کروپ بود. برنامه ما این است که در آینده نزدیک، تولید آهن و پولاد ایران را به دوازدهمیلیون تن در سال برسانیم. هدف من برای ده سال آینده این است که سطح زندگی ایران، به سطح زندگی فعلی اروپای غربی برسد. این است آنچه که ما میخواهیم، اما برخی از اعراب ما را درک نمیکنند، آنها نسبت به گذشته تغییر کردهاند.
- آینده جهان
- خلیج فارس در سالهای آینده کانون کشمکش خواهدبود، اقیانوس هند همانطور که گفتم یک خلاء قدرت است و تلاشهایی میشود که این خلاء پر گردد و این منطقه ممکن است به صورت منطقه رقابت بین دو ابرقدرت درآید. شبه قاره هند منطقه دگرگونیهای خشونتآمیزی است. جنوب شرقی آسیا همچنان در مرحله تجدید اوضاع خود پس از جنگ ویتنام به سر میبرد. نگرانی من پس از جنگ ویتنام و عواقب آن این بود که امریکا گوشهگیری اتخاذ کند و اگر این امر اتفاق میافتاد، آینده جهان در معرض خطر قرار میگرفت و خود امریکا هم ظرف ده سال در معرض نابودی قرار میگرفت، اما آنها حوادث را پشت سر گذاشته و به حرکت درآمدهاند، ولی خروج امریکا از جنوب شرقی آسیا که پس از جنگ ویتنام قطعی شد، خلاء قدرت را تا ژاپن به همراه داشت. متوجه باشید که من از قانونی بودن جنگ ویتنام یا غیر قانونی بودن آن سخن نمیگویم، این صحبت صرفاً از نظر استراتژیکی است. میرسیم به ژاپن، ژاپن یک معمای حیرتانگیز است و فقط آینده است که نشان خواهدداد ژاپن نقش خود را چگونه ایفا خواهدکرد و چه رفتاری خواهدداشت؟ بدون شک نقش مهمی خواهدداشت، اما کی و چگونه، این خود مسئله جالب توجهی است.
- جهان عرب
- اکنون میرسیم به جهان عرب، کشمکش اعراب و اسرائیل، جهان عرب را به خود مشغول داشتهاست. آیا درگیری بین آنها راهحل نهایی است؟ مطمئن نیستم. گاهی در اندیشه ایجاد تعادل تازهای در منطقه بودهام، تعادلی که در آن نقش ایران در این ناحیه، نقش مصر در میانه جهان عرب، و نقش الجزایر در دورترین نقطه غرب آن حائز اهمیت بودهاست. بین تهران و قاهره و الجزایر راه نزدیکی است. البته ایران عرب نیست، و من میپرسم که مصر تا چه اندازه عرب است و الجزایر همچنین؟ آیا ممکن است چهارچوب اسلامی را به عنوان دایره توازنی که به آن میاندیشیم، ملاک قرار داد؟
- من در اینجا از تصورات صحبت میکنم، نه از نقشهها، همه ما تا امروز به دنبال تازههای هماهنگ هستیم.
- جنوب اروپا را در نظر بگیریم که همه جای آن مورد تجاوز است. باید از یونان شروع کنیم، بعد به پرتغال و ایتالیا و اسپانیا برسیم، آنچه که در این کشورها میگذرد، قابل بررسی است.
- نگاهی به رهبران کشورها
- اکنون درباره رهبران بعضی از کشورها صحبت کنیم. با اعلیحضرت ملک خالد اخیراً ملاقات کردم، گمان میکنم که ایشان دروازهها را به روی پیشرفت بگشایند. شاهزاده فهد هم در کنار ایشان قادر به انجام کارهای بزرگی است. باید بگویم که صدام را پسندیدم. او که همچنان یک جوان است، از افکار شهامتآمیزی برخوردار است. او قدم به جلو گذاشت و ما با نیت پاک از او استقبال کردیم. من و سادات را دوستی استواری به یکدیگر مربوط میسازد. قلب من با او است. سختترین آزمایشهای خود را پشت سر گذاشته، با این حال هر روز در حال آزمایش است. بومدین مرد زیرکی است. او درباره اینکه الجزایر در افریقا نقش قابل توجهی داشتهباشد، میاندیشد و این بسیار سودمند است.
- قذافی را نمیشناسم و با او ملاقاتی هم نداشتهام، فکر میکنم که او را درک نکنم، به هر حال یک قذافی برای جهان عرب کافی است.
- در اروپای غربی ژیسکاردستن یکی از رهبران ممتاز جدید در جهان غرب است. جوان دیگری هم هست به نام دونکارلوس در اسپانیا، که ای کاش ژنرال فرانکو در کنار خود به او فرصت اداره رژیم را میداد.
- برژنف شخصیت بزرگی است که در عصر تحولات بزرگ، به امثال وی نیاز است. روابط ما با شوروی در حال حاضر ممتاز است و اخیراً شکل عاقلانهای را برای همکاری یافتیم. در کشور آنها سرمایهگذاریهایی کردهایم و گاز به کشورشان صادر میکنیم.