مشروطه شاهنشاهی ایران و پادشاهی پارلمانی

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سوسیال دموکراسی حکومت مشروطه شاهنشاهی چیست؟

جمهوری دموکراتیک نام دروغین برای جمهوری خلق

لیبرال دموکراسی


کلاهبرداری دیگر از ملت ایران به نام پادشاهی پارلمانی

مشروطه شاهنشاهی ایران و پادشاهی پارلمانی - مروری بر گفتار حشمت الله طبرزدی

کلاهبرداری دیگر از ملت ایران به نام پادشاهی پارلمانی

همه ما شخصی به نام حشمت الله طبرزدی را می شناسیم که خود را دبیرکل جبهه دموکراتیک ایران و سخنگوی همیشگی و مادام العمر برای دمکراسی و حقوق بشر در ایران می نامند. طبرزدی در ویدیویی موضع خود را با مشروطه و خاندان پهلوی روشن می سازد. به آغاز گفته های طبرزدی گوش می کنیم.

امروز در ایران فضایی وجود داره که اکثریت مردم ایران را به دلیل عملکرد جنایتکارانه جمهوری اسلامی بین گزینه بد و بدتر بر می گردونن به بد یعنی پهلوی خواهی. تردید نکنید امروز ما مسله مان مسله پهلوی طلبیه رفقا مسله مشروطه خواهی نیست مسله پادشاهی پارلمانی نیست مسله پهلوی خواهیه ما نمی تونیم تن بدیم به پهلوی خواهی.

با سه جمله نخست رخک طبرزدی از چهره اش برداشته شد. طبرزدی خود را دبیرکل جبهه دموکراتیک می نامد، و به عنوان دموکرات باید آنچه را که مردم ایران می خواهند را محترم بشمارد. او آشکارا گفت که مردم بازگشت پهلوی را می خواهند و این بدان چم است که مردم ایران خواستار حکومت مشروطه شاهنشاهی هستند. اما برای خواست مردم مبارزه نمی کند بلکه برای خواست خودش مبارزه می کند. به دنباله سخنانش گوش می دهیم

ما نمی توانیم پهلوی را بپذیریم بلکه من جمهوری اسلامی را به پهلوی ترجیح می دهم.
من با صراحت به شما بگم من جمهوری اسلامی را به نظام پادشاهی پهلوی ترجیح می دهم بهتر از این به شما بگم حاضر نیستم راهی وارد بشوم هزینه بدهم مبارزه کنم.

با این سخنان طبرزدی روشن می سازد که او دموکرات نیست بلکه پروپاگاندیست جمهوری اسلامی است. طبرزدی تاکید می کند که تفاوت است میان پادشاهی پارلمانی و بازگشت خاندان پهلوی. در اینجا حق با طبرزدی است زیرا که تفاوت بزرگی میان پادشاهی پارلمانی و مشروطه شاهنشاهی ایران است.

نگاهی به قانون اساسی مشروطه بیاندازیم . اصل بیست و هفتم متمم قانون اساسی می گوید که قوه اجراییه یا مجریه مخصوص پادشاه است، یعنی قوانین و احکام از سوی وزیران و کارمندان دولت در وزارتخانه ها و سازمان های دولتی به نام نامی اعلیحضرت همایونی اجرا می شود، به ترتیبی که قانون معین می کند. دقیقا این اصل را رضا شاه بزرگ و محمدرضا شاه پهلوی آریامهر پیاده کردند و بر پایه اصل بیست و هفتم متمم قانون اساسی ایران را از فقر بیرون کشیدند و از کشوری فقیر و بدبخت و مردم وبا و آبله زده با ده ها بیماری های واگیردار دیگر ایرانی ثروتمند و مدرن ساختند. این دو پادشاه از یک کشور عقب افتاده، کشوری صنعتی ساختند. این دو پادشاه پهلوی پول ایران را پول بین المللی ساختند . دو پادشاه پهلوی گرسنگی و بیماری ها را از ایران زدودند. دو پادشاه پهلوی آن اندازه کار در کشور ایجاد کردند که ناچار سه میلیون کارگر از دیگر کشورها به ایران وارد کردند کارگرانی که برای کشور ایران و مردم ایران کار می کردند. رضا شاه پهلوی رضا شاه بزرگ و آریامهر سیستم آموزشی در ایران پیاده کردند که جوانان ایران آینده ای درخشان داشته باشند. دو شاهنشاه پهلوی آنچه را انجام دادند که مشروطه خواهان در جنبش مشروطه خواستار آن بودند. بنابراین پادشاهان پهلوی سمبل مشروطه شاهنشاهی هستند.

زمانی که حشمت الله طبرزدی مدعی است، که میان خاندان پهلوی و مشروطه تفاوت هست آنگاه همه می بینیم که او دروغ می گوید .

مشروطه و خاندان پهلوی یگانه هستند و بدین روی است که مردم ایران خواستار آنند که پهلوی بازگردد. و ایران دوباره حکومت مشروطه پادشاهی شاهنشاهی داشته باشد.

هنگامی که حشمت الله طبرزدی خواست امروز مردم را با خواست مردم در ۴۳ سال پیش مقایسه می کند، مدعی می شود که مردم ایران خمینی را می خواستند، این دروغ دیگری است که این فرد بی آزرم می گوید. به اصطلاح رفراندومی که خمینی چیان در روز ۱۱ و ۱۲ فروردین ماه ۱۳۵۸ خورشیدی راه انداختند و مردم با تهدید به صندوق ها کشیدند هیچ گونه اکثریتی برای خمینی نیاورد، بلکه نتیجه آن رفراندوم مسخره را جعل کردند. در این رفراندوم پرسش این بود جمهوری اسلامی بلی یا نه . هیچکس در این زمان نمی دانست که جمهوری اسلامی چیست. سرانجام در نیمه شب شنبه ۱۱ فروردین ماه اعلام شد که جمهوری اسلامی با ۹۷ درصد آرای مردم ایران را آورد. زمانی که آشکار شد که جمهوری اسلامی چیست نخست اشغال سفارت امریکا و گروگانگیری را ترتیب دادند و برای قانون اساسی همه پرسی کردند که در بیشتر استان های ایران به ویژه کردستان و آذربایجان و بلوچستان و گرگان برگزار نشد.

اگر امروز رفراندوم برگزار شود که مردم آگاه هستند که جمهوری اسلامی چیست، آشکار است که مردم برای حکومت مشروطه شاهنشاهی هستند و فریادهای مردم در سراسر کشور که می گویند رضا شاه رضا شاه نشانگر همان رفراندوم است که مردم خواستار بازگشت خاندان پهلوی و برقراری حکومت مشروطه شاهنشاهی ایران می باشند.

حشمت الله طبرزدی در پایان سخنانش می گوید:

ممکنه بگین مردم می خوان، خوب مردم بخوان، مردم خمینی را هم می خواستن مگر نمی خواستن؟ دیگه قرار نیست که ما وایسیم دوباره ما وایمیسیم، دوباره مبارزه می کنیم

با این گفته کاملا روشن است که وی دموکرات نیست بلکه طبرزدی به همان گروهی تعلق دارد که بیشتر آنان چپی ها هستند که پیوسته از دموکراسی و حقوق بشر می گویند ولی در واقع آنچه را پیاده کنند که خودشان به آن گرایش دارند.

این گروه مردم را نادان می پندارند و باور دارند که مردم را باید به راه چپ خودشان بکشند که می گویند، راه بهشتی است که آنان برای مردم ترسیم می کنند. بدین گونه اینان میان آخوند که مردم را نادان و ابله می پندارند و فقیه را کسی می دانند که راه به بهشت را تنها او بلد است. این دو گروه یعنی چپی ها که از دموکراسی می گویند و ملایان که از جمهوری اسلامی می گویند، هر دو دیکتاتوری پیاده می کنند که در پایان مردم فقیر و بدبخت و زیر فشار و نکبت زندگی خواهند کرد. نمونه هایش ایران امروز و همه کشورهای بدبخت اروپای شرقی و ونزویلای امروزی است.

طبرزدی نشان داد که واقعا چه می خواهد. کاملا آشکار است، هیچ گونه یگانگی میان او و جنبش مشروطه وجود ندارد. بیایید ما مشروطه خواهان روشن سازیم که چه می خواهیم . آنچه را که می خواهیم در قانون اساسی مشروطه نوشته شده است. مشروطه بر پایه قانون اساسی، پادشاهی پارلمانی نیست بلکه یعنی مشروطه شاهنشاهی یا مشروطه پادشاهی. مشروطه بر پایه قانون اساسی مشروطه بدان چم است که حقوق پادشاه از سوی مردم به عنوان ودیعه داده شده است که روشن است ودیعه را می توان پس گرفت. از این حق مردم ایران بهره مند گردیدند و زمانی که مجلس شورای ملی خانواده مغول قاجار را برانداخت و شاهنشاهی ایران را به خاندان پهلوی سپرد و رضا شاه بزرگ را بر تخت شاهنشاهی مشروطه ایران نشاند. مشروطه بدان معنا است که ما پارلمان یا مجلس سکولاری داریم که قوانینی را تصویب می کند مشروطه یعنی سکولار دموکراسی.

مشروطه یعنی ما سیستم دادگستری داریم که دادوری بر پایه قوانینی انجام می شود که مجلس شورای ملی آن را نوشته و تصویب کرده باشد.

هنگامی که پدر بزرگان ما قانون اساسی مشروطه را نوشتند به یک جنگ میان ملت ایران از یک سو و از سوی دیگر قاجاریان و بخشی از آخوندها انجامید. مجلس شورای ملی بمباران شد مشروطه خواهان تحت پیگرد قرار گرفتند و دستگیر شدند و در باغشاه گروه نخست از بزرگان مشروطه را تکه پاره کردند. سرانجام، ملت ناچار به سازشی شد که اسلامیون را خاموش سازد، تا بیش از آن آتش افروزی نکنند و مردم ایران کشته نشوند. این سازش در یازده اصل متمم قانون اساسی به نوشتار در آمد و سرانجام ناپاکی که قانون اساسی مشروطه را به اسلام آلوده نمود را به دار آویختند، همان شیخک فضل الله نوری پدر بزرگ کیانوری رهبر حزب توده. این سازش را خمینی در شورش روز ننگین ۱۵ خرداد ماه ۱۳۴۲ زیر پا گذاشت و مشروعه را دوباره به راه انداخت، اتوبوس دختران مدرسه ای را به آتش کشیدند، کتابخانه ها و فروشگاه ها و بسیاری جاها را به آتش کشیدند. به بانوان بی حجاب حمله کردند. بدین روی خمینی دستگیر شد و در دادگاه به سبب خیانت به کشور به اعدام محکوم شد. اگر اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر راه پدربزرگانمان را در پیش گرفته بودند، خمینی باید در همان زمان اعدام می شد همانند فضل الله نوری. به جای آن شاهنشاه ایران خمینی را بخشیدند و وی به ترکیه تبعید فرستاده شد و آز ترکیه خمینی از آریامهر درخواست کرد به نجف برود و از همانجا مشروعه را رهبری کرد، تا زمانی که کنفدراسیون دانشجویان خارج از کشور، به دامانش آویختند و وی را رهبر خود ساختند تا حکومت مشروطه شاهنشاهی برانداخته شود، به امید آنکه حکومت ایران را به دست گیرند. دستاورد این گروهک های تروریستی چپ و راست در خارج از کشور را امروز می بینیم.

طبرزدی می گوید جمهوری اسلامی را به پهلوی ترجیح می دهد و برای ماندن مشروعه مبارزه خواهد کرد. برای ما باید روشن باشد که قانون اساسی مشروطه باید از اسلام پاک شود. همانگونه که تاریخ نشان داده است هیچگاه سازشی میان مشروطه و مشروعه وجود نخواهد داشت. کسی که سوی مشروعه را بگیرد، علیه خواست مردم ایران می جنگد. و برای دیکتاتوری می جنگد تا دیکتاتوری اسلامی یا دیکتاتوری سوسیالیستی یا دیکتاتوری اسلامی سوسیالیستی پیاده شود. هر کس سوی مشروطه را بگیرد برای سکولار دمکراسی می جنگد برای بدست آوردن حکومت مشروطه پادشاهی مبارزه می کند.

گروه ویژه ای که در این مبارزه میان مشروعه و مشروطه وجود دارند همان مصدقچیان هستند توده ای ها و جبهه ملی ها که خود را زیر چتر مشروطه در آورده اند و خود را موافق با حکومت مشروطه نشان می دهند. اینان این حکومت را پادشاهی پارلمانی می نامند . چه معنایی دارد پادشاهی پارلمانی؟

در پادشاهی پارلمانی یعنی شاه رییس قوه مجریه نیست بلکه نخست وزیر رییس کل است و همه کاره. پادشاهی پارلمانی یعنی، این شاه نیست که نخست وزیر را بر می گزیند پادشاهی پارلمانی یعنی پارلمان نخست وزیر را بر می گزیند و شاه تنها مانند یک دفترخانه‌دار یا نوتاریات است که انچه را که نخست وزیر جلویش می گزارد باید توشیح کند. پادشاهی پارلمانی یعنی قدرتی که در قانون اساسی مشروطه به شاه داده شده است از وی گرفته می شود و شاه تنها یک سمبل است.

پادشاهی پارلمانی را ما در زمان نخست وزیری محمد مصدق تجربه کردیم. چه در آن زمان روی داد؟ محمد مصدق نخست وزیر از مجلس اختیارات گرفت که خودش قانون بنویسد و تصویب کند، بدون آنکه مجلس آن را تصویب نماید و آن را به اجرا بگذارد. مجلس شورای ملی دید که جدایی و استقلال سه قوه که در قانون اساسی مشروطه آمده است و پایه هر قانون اساسی می باشد، با این اختیارات از میان برداشته شده است، یعنی قانون اساسی مشروطه را مصدق شکست و زیر پا گذاشت. بدین روی، مجلس اختیارات مصدق را برای شش ماه به وی داد. دستاورد این اختیارات، دیکتاتوری تام محمد مصدق بود. محمد مصدق حتی انتخابات را چنان دستکاری کرد که انتخابات تنها شهرهایی که توانستند دوستان خودشان از جبهه ملی را وارد مجلس کنند برگزار شود.

انتخابات مجلس هفدهم بزرگترین تقلب در تاریخ انتخابات ایران است و تا کنون پروسه‌ای چنین با نیرنگ در ایران دیده نشده است. در انتخابات برای دوره هفدهم قانونگذاری ۱۳۶ کرسی مجلس یا حوزه انتخاباتی وجود داشت. مصدق در ۸۲ حوزه پروانه به برگزاری انتخابات را داد که اطمنیان داشت از هواداران جبهه ملی برگزیده می‌شوند. با این حساب شمار نمایندگانی که وارد مجلس شورای ملی شدند، آن شماری بود که برای مجلس شورای ملی برای برگزاری و گشایش مجلس و تصویب قانون بدان نیاز داشت. در دیگر ۵۴ حوزه انتخاباتی که مصدق انتخابات را برگزار نکرد، روشن بود که در آن شهرها و حوزه‌ها جبهه ملی‌ها رای نخواهند آورد. مصدق کار را به آنجا کشاند که پروانه نداد، نمایندگان ارامنه، کلیمیان و زرتشتیان به مجلس راه یابند. اگر انتخابات در سراسر ایران برگزار می‌شد، مصدق در مجلس هفدهم رای اکثریت نداشت و نمی‌توانست رای اعتماد از مجلس هفدهم بگیرد و نخست‌وزیری او با آغاز دوره هفدهم به پایان می‌رسید. از این انتخابات تا به امروز از سوی هواداران مصدق و جبهه ملی‌ها به عنوان اولین و آخرین انتخابات آزاد در ایران یاد می‌شود و محمد مصدق که غیر قانونی با پنهان کردن سن اش که بالای ۷۳ سال بود و ملیت دوگانه‌اش خود را دوباره برای نخست‌وزیری کاندید کرد به عنوان تنها نخست‌وزیری که با دموکراسی انتخاب شده است به مردم ایران فروخته می‌شود.

از ۱۳۶ کرسی نمایندگی مجلس شورای ملی تنها ۸۱ نماینده از سراسر ایران برگزیده شدند. مجلس شورای ملی با ۵۲ رای از ۸۲ نماینده به نخست‌وزیری محمد مصدق ابراز گرایش کرد. هم‌چنین در نشست مجلس سنا از ۳۶ سناتور نفر حاضر در مجلس سنا تنها ۱۴ سناتور به نخست‌وزیری دوباره محمد مصدق ابراز گرایش کردند و ۱۹ تن رای سفید دادند.

با مجلس نوینی که مصدق بر پا کرد، شاهنشاه ایران دیدند که مصدق دیکتاتوری خطرناکی بر پا داشته است و چون دوره قانونگذاری به پایان رسیده بود اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر احمد قوام را به نخست وزیری برگزید. مصدق همراه با مصدقچیان و کمونیست های توده ای در تهران چنان جنجالی به پا کردند و به روش توده ای که یک کشته لازم است در میان جمعیت آموزگاری را با اسلحه کمری کشتند. کار به آنجا کشید که احمد قوام که حتی در این روزها در تهران نبود ناچار به کناره گیری شد و با جنجال و نیرنگ شاهنشاه دوباره محمد مصدق را به نخست وزیری برگزیدند. نخستین کاری که محمد مصدق انجام داد تمدید اختیاراتش برای یک سال بود. همه دوستان مصدق کسانی که تا آنجا پشتیبان او بودند در مجلس شورای ملی وی را تنها گذاشتند. محمد مصدق مجلس سنا را منحل کرد و در پایان مجلس شورای ملی را منحل نمود و خواست بدون پارلمان نخست وزیریش و دیکتاتوریش را ادامه دهد.

پس از این تجربه تاریخی روشن است که حکومتی که در آن شاه اگر رییس قوه مجریه نباشد شدنی نیست. شاه ایران گارانت است که قانون اساسی مشروطه شکسته نشود و زیر پا گذاشته نشود و اراده و خواست مردم در قالب قانون از سوی نمایندگان مردم در مجلس شورای ملی تصویب شود و به اجرا درآید. برای نمونه دادن حق رای به بانوان ایران برای انتخاب شدن و انتخاب کردن از مجلس سنا تا مجلس شورا تا انجمن استان و شهر و شهرستان و انجمن ده.

بر پایه اصل هشتم متمم قانون اساسی مشروطه اهالی مملکت ایران در برابر قانون دارای حقوق مساوی می باشند. اما قانون انتخابات می گفت که بانوان حق شرکت در انتخابات را ندارند و این خلاف اصل هشتم متمم قانون اساسی بود. با تکیه بر اصل هشتم متمم قانون اساسی، قانون انتخابات را مجلس شورای ملی دگرگون ساخت و به بانوان حق کامل اجتماعی و سیاسی برابر با مردان داده شد. اینکه قانون انتخابات پیشتر بانوان را در رده دیوانگان و مجرمین آورده بود این تحفه اسلامیون بود که زن را انسان با حقوق نمی شناسند.

زمانی که طبرزدی می گوید پهلوی ها قانون های بسیاری را شکسته اند، زیرا که پهلوی ها قوانین اسلام را شکستند. بدین روی، این اندازه دشمنی با پهلوی ها وجود دارد زیرا دو پادشاه پهلوی قدرت آخوندها محدود کردند و دقیقا همه اینان ترس دارند که اگر پهلوی ها بازگردند، قدرت اسلامیون دوباره محدود خواهد شد زیرا که قانون اساسی مشروطه دوباره به اعتبار خود باز خواهد گشت. اما مردم ایران دقیقا همین را می خواهند. ملت ایران جمهوری اسلامی کلاه بزرگی که استعمار بر سرشان گذاشت را دیگر نمی خواهند. آنان بازگشت رضا شاه هستند.

جاوید شاه پاینده ایران – برقرار قانون اساسی مشروطه شاهنشاهی ایران – و در اهتزاز پرچم زیبای سه رنگ شیر و خورشید نشان ایران